eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
326 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
این لیلۀ قدر است که در حال شروع است ماه است و درخشنده‌تر از صبح طلوع است دریاست و در شور قیام است و رکوع است آرامش طوفانی او عین خشوع است حَوراست و سجاده‌اش از بال فرشته‌ست با هر مَلَکی تحفه‌ای از باغ بهشت است یا فاطمه کیفَ اَصِفُ حُسنَ ثنائک تو قدری و روح همه حَلَّت بفنائک در دست تو سررشتۀ تسبیح ملائک در خانۀ تو گرم طواف‌اند یکایک این خانه همان کعبۀ آمال ملَک بود گهوارۀ فرزند تو از بال ملَک بود از درک بشر منزلت توست فراتر تفسیر کند قدرِ تو را سورۀ کوثر با شوق بهشت آمده هر بار پیمبر تا بوسه به دست تو زند، بوسۀ دیگر لبریز تبسم شده چشمان محمد با یا اَبتا گفتنت ای جان محمد! با خندۀ تو خانه شده باغ گل یاس؟ یا عطر بهشت است چنین می‌شود احساس از چشم تو افتاده درخشان‌تر از الماس دست تو پر از پینه شد از گردش دستاس بر چادر تو وصله زد امروز قناعت تا روز قیامت شود اسباب شفاعت هر گوشه‌ای از خانۀ تو قبله‌نما بود هر روزِ تو تفسیری از آیات خدا بود دیدیم چراغی که به این خانه روا بود، خورشید فروزندۀ شام فقرا بود از دست تو رزقی که رسد رزق طهور است یک لقمۀ نان نیست فقط، لمعۀ نور است بارانی و بخشنده‌تر از ابر بهاری تا بر لب مولا گلِ لبخند بکاری نُه سال نیامد به لبت خواهشی آری نَه طاقت شرمندگی‌اش را تو نداری یک خندۀ او را نفروشی به جهانی نَه، عشق ندارد به‌جز این خانه نشانی با عشق تو ما فاطمیونیم در این راه بر پرچم ما نقش «علیّاً ولی الله» صد لاله شده نذر تو و راه تو ای ماه هر لاله چراغی شد و تابید چو مصباح در دستِ سلیمانی ما بیرق نور است این فجر، پر از رایحۀ صبح ظهور است این عطر بهار است به هر خِطّه وزیده «از خون جوانان یمن لاله دمیده» این لشکر صبح است که تا شام رسیده تا سر بزند از افق غزّه سپیده آزاد شود قدس، به تکبیر و تَبارَک جبریل بخواند «وَ رَفَعنا لَکَ ذِكرَک» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
القصه باز قاصدک خوش خبر رسید جبریل باز با خبری تازه سر رسید آورده است وحی! که بی چون و بی چرا بنشین به چله بار دگر گوشه‌ی حرا آورده است وحی! که خلوت کن ای رسول حالی دوباره ترک جماعت کن ای رسول از خلق رو بگیر که حکم خداست این با دوست خو بگیر که حکم خداست این :: اینک محمد ست که شیدا و بیقرار با پای سر به سوی حرا گشته رهسپار می‌گفت من چه گویم اگر عزم، عزم اوست هر جا که چشم وا بکنی بزم، بزم اوست جانم هماره تشنه‌ی دیدار و صحبت‌ است جز روی او مرا به تماشا چه حاجت است! خیری نهفته! در پس این چله بی گمان خیری شبیه بارش رحمت از آسمان القصه باز! قاصدک خوش خبر رسید طی شد زمان خلوت و چله به سر رسید گویی دوباره وقت بشارت رسیده است گویی رسول باز به بعثت رسیده است آورده جبرئیل چه آیاتی از بهشت شیرین‌تر از همیشه چه سوغاتی از بهشت سیبی که دستچین خدا بوده از ازل دارد نهفته در دل خود یازده غزل جان خدیجه را به لب آورده انتظار چشمش به در که می‌رسد از راه بوی یار این عطر احمد است که انگار پشت در... آری محمد است که انگار پشت در ... ای خنده‌ات بهشت به خانه خوش آمدی! بر صورتم شکفت جوانه! خوش آمدی از دوری تو نیست عذابی عذاب‌تر از انتظار توست چه کاری ثواب‌تر ؟! از اشک شوق ساحت چشمان من تر است از هر چه بگذریم صدای تو خوشتر است اینک! بزن دوباره صدایم رسول عشق آورده‌ای چه هدیه برایم رسول عشق؟! خوشبوتر از همیشه شدی، چیست ماجرا؟! آورده‌ای چه بوی خوشی با خود از حرا! این عطر سیب رایحه‌ای آشناست!نه؟! قدری شبیه بوی خوش مرتضی است!نه؟! ای خنده‌ات بهشت؛ به خانه خوش آمدی‌! بر صورتم شکفت جوانه، خوش آمدی! وقتی دل است کشته‌ی خال سیاه تو چشمم چگونه سیر شود از نگاه تو گفتی بناست تا که به اعجاز روشنی در سینه‌ام خدا بنهد راز روشنی این راز روشنی که همان راز خلقت است با من عجیب نیست اگر گرم صحبت است :: با من چه خوب دختر من! گرم صحبتی والله، مادری تو دارد سعادتی شکر خدا که محرم تنهایی‌ام شدی تسکین درد و مرهم تنهایی‌ام شدی از من اگر زنان قریشی گسسته‌اند قلب مرا نه! حرمت خود را شکسته‌اند حس می‌کنم تورا و نفس می‌کشم تورا لبریزم از خدا و نفس می‌کشم تورا حتی شبی نخفته‌ام از شوق دیدنت تنها نه من شکفته‌ام از شوق دیدنت! هستند بیقرار تو ای نفس مرضیه کلثوم و ساره، مریم عمران و آسیه القصه باز وقت بشارت رسیده است هنگامه‌ی شگفتی و حیرت رسیده است این راز خلقت است که اینک عیان شده است شوری به پاست، ولوله در آسمان شده است در ساق عرش وه که چه سوری گرفته‌اند در خانه‌ی رسول چه شوری گرفته‌اند کلثوم و ساره، مریم عمران و آسیه گرد سر خدیجه به طوفند و تلبیه ده حور از بهشت به تهنیت آمدند ده حور از بهشت به این نیت آمدند تا پر کنند کاسه‌ی چشمان خویش را از نور کوثری که فرستاده کبریا در جامه‌ای سپیدتر از چهره‌ی رسول پیچیده‌اند جان تو را زهره‌ی بتول ای بضعة الرسول! به دنیا خوش آمدی راضیه، زهره ،انسیه ،حورا خوش آمدی کام تو را گشود، محمد به بوسه‌ای غم از دلش زدود محمد به بوسه‌ای بر لب جز ان یکاد نمی‌کرد زمزمه از بس که بود روی تو چون ماه فاطمه باید که از نگاه محمد تورا شناخت از خشم و از تبسم احمد تورا شناخت دارد به صدق! خصم تو این گفته را قبول تنها صدیقه بود، جگر گوشه‌ی رسول باید به وقتش از غم جانکاه تو نوشت از قلب خون و سینه‌ی پر آه تو نوشت از میخ و شعله و در و دیوار ! ... بگذریم وقتش کنون نیامده بگذار بگذریم ! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بر عالم سرما زده گرما دادند خورشيدترين! تو را به دنيا دادند با سجده و سجاده چهل روز گذشت تا عاقبت آن سيب خدا را دادند مفهوم حقيقی حياتی بانو! با تو به زمين معنی و معنا دادند تا اينكه به سوی آسمان‌ها بپريم با نام شما به بالمان پا دادند بامعجزه‌ی كنيز چشمان شما هی مرده گرفتند و مسیحا دادند ای قبله‌ی لب‌های محمد، زهرا سر سبزی طوبای محمد، زهرا تسبيح خدا كه از ازل می‌كردی سجده به هو عزوجل می‌کردی در لحظه‌ی ناب سحر هر جمعه ياد همه‌ی اهل محل می‌كردی با شهد نگاه مهربانت هر روز تلخی زمانه را عسل می‌كردی لبخند كه می‌زدی همه غم‌ها را در چشم علی چه زود حل می‌كردی يک دست به آسياب سنگی با درد با دست دگر بچه بغل می‌كردی زحمت‌كش خانه‌ی علی! يا زهرا مهتاب شبانه‌ی علی! يا زهرا تو فاطمه هستی و كسی كوثر نيست از رتبه‌ی قدسی تو بالاتر نيست تا روز ابد اگر بماند دنيا غير از تو كسی هم‌نفس حيدر نيست ای شأن نزول همه‌ی آيين‌ها بی‌معرفت مهر تو پيغمبر نيست هر روز می‌آيد دم در بابايت يعنی احدی از گل من بهتر نيست اين واجب عينی است ببوسد دستت اين مهر پدر به ناز يک دختر نيست يعنی كه تویی بانی خلقت زهرا يعنی كه تويی راه سعادت زهرا ای بال و پر فرشته‌ها دور و برت اي حور زمين كه آسمان زير پرت با پای ورم كرده سر سجاده هرگز نشود ترک دعای سحرت صد بار شنيده شد كه پيغمبر گفت ای روی دو پهلوم فدايت پدرت خرمای بهشتی تورا می‌خواهد اين معتكف دائمی پشت درت تا حشر بماند به دل دنيامان غمنامه‌ی اين زندگی مختصرت ای ناله‌ی جان‌سوز مدينه! زهرا خاكستر تو مانده به سينه! زهرا بی‌تو همه‌ی باغچه‌هامان زردند از داغ و غم دوشنبه‌ها دل سردند از روز سقيفه تا كه بازوت شكست بر حرمت اين خانه بلا آوردند با ضربه‌ی يک غلاف بی‌شرم و حيا ای وای بميرم چه كبودت كردند تو رفتی و مادران اين داغ هنوز مارا به بهانه‌ی غمت پروردند حالا همه‌ی قبيله‌ات در به درند كی در حرم امن تو بر می‌گردند عجل لوليک تو بخوان! يا زهرا اي مادر صاحب الزمان! يا زهرا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شنیده می‌شود از آسمان صدایی که... کشیده شعر مرا باز هم به جایی که ... نبود هیچ کسی جز خدا، خدایی که... نوشت نام تو را، نام آشنایی که - پس از نوشتن آن آسمان تبسم کرد و از شنیدنش افلاک دست و پا گم کرد نوشت فاطمه، شاعر زبانش الکن شد نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد نوشت فاطمه تکلیف نور روشن شد دلیل خلق زمین و زمان معین شد نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته است غزل قصیده‌ی نابی که در ازل گفته است نوشت فاطمه تعریف دیگری دارد ز درک خاک مقام فراتری دارد خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد درون خانه بهشت معطری دارد پدر همیشه کنارت حضور گرمی داشت برای وصف تو از عرش، واژه بر می‌داشت چرا که روی زمین واژه‌ی وزینی نیست و شأن وصف تو اوصاف اینچنینی نیست و جای صحبت این شاعر زمینی نیست و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست خدا فراتر از این واژه‌ها کشیده تو را گمان کنم که تو را، اصلاً آفریده تو را که گرد چادر تو آسمان طواف کند و زیر سایه‌ی آن کعبه اعتکاف کند ملک ببیند و آنگاه اعتراف کند که این شکوه جهان را پر از عفاف کند کتاب زندگی‌ات را مرور باید کرد مرور کوثر و تطهیر و نور باید کرد در آن زمان که دل از روزگار دلخور بود و وصف مردمش الهاکم‌التکاثر بود درون خانه‌ی تو نان فقر آجر بود شبیه شعب ابی‌طالب از خدا پر بود بهشت عالم بالا برایت آماده است حصیر خانه‌ی مولا به پایت افتاده است به حکم عشق بنا شد در آسمان علی علی از آن تو باشد... تو هم از آن علی چه عاشقانه همه عمر مهربان علی! به نان خشک علی ساختی، به جان علی از آسمان نگاهت ستاره می‌خواهم اگر اجازه دهی با اشاره می‌خواهم- به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم کنار شعر دو رکعت، نشسته بنویسم شکسته آمده‌ام تا شکسته بنویسم و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم به شعر از نفس افتاده جان تازه بده و مادری کن و این بار هم اجازه بده به افتخار بگوییم از تبار توأیم هنوز هم که هنوز است بی‌قرار توأیم اگر چه ما همه در حسرت مزار توأیم کنار حضرت معصومه در کنار توأیم فضای سینه پر از عشق بی‌کرانه‌ی توست "کرم نما و فرود آ که خانه خانه‌ی توست" ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قسم به نور، نور فاطرالسماست فاطمه هماره محرم حریم کبریاست فاطمه قرة العین مصطفی، مطهره‌ست، طاهره‌ست مسلماً مراد حق ز  "إنما"ست فاطمه برای درک شأن او همیشه عقل عاجز است به فهم او نمی‌رسم "اولی الحجی"ست فاطمه نیاورد شبیه او دوباره هیچ مادری حبیب زاده و حبیبه‌ی خداست فاطمه مگر برای او چه قدر و شوکت و جلالتی‌ست؟ که فاتح دل امیر لافتی‌ست فاطمه نوشته‌ام به حاشیه کنار شعر شهریار همای رحمت علی مرتضاست فاطمه محدَّثه؛ محدِّثه تو خود بخوان حدیث را فضائلش فراتر از یکی دو تاست فاطمه خدا به دست فاطمه به دادِ خلق می‌رسد مَنِ اسْمُها دَوا وَ ذِکرُها شفاست فاطمه پلی که پشت سر گذاشتم خراب کرده‌ام مگر هدایتم کند به راه راست فاطمه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خیر کثیر حضرت کوثر که جاری است عمری قرار هر تپش بی قراری است چشمی که دوختم به رهش، چشم  یاری است از نفحه‌اش هوای زمستان بهاری است گل در جوار فاطمه نیکوسرشت شد دی ماه‌مان به برکتش اردیبهشت شد تا عطر کوثرانه بگیرد بهارمان در دست اوست گردش لیل و نهارمان دنیا بدون او که نیاید به کارمان تقدیم حضرتش همه دار و ندارمان بانی فیض و برکت هر سال فاطمه‌ست آئینه‌ی محول الاحوال فاطمه‌ست  زهرا همان صبیه‌ی پیغمبرآفرین زهرا همان مطهره‌ی حیدر آفرین زهرا یگانه والده‌ی شبّرآفرین گفتا به خلق فاطمه‌اش داور: آفرین هرجا قلم ز حضرت صدیقه یاد کرد لولاک...را نوشت و بر آن استناد کرد کمپانی عاجز است چنان نیّر و فواد درک بشر کم است و کمالات او زیاد زهرا نگو، بگو که علمدار عدل و داد تندیسی از مقاومت و مادر جهاد بنیانگذار مشی و مرام حسینی است یک جلوه نیز از جلواتش خمینی است هستی پس از تولد او آبرو گرفت باید برای بردن نامش وضو گرفت روزی که داد سفره‌ی ما عطر و بو گرفت رهبر که رزق کشور خود را از او گرفت... ...چشمش به دست حضرت زهرای اطهر است جانم به این پسر که بدهکار مادر است افلاک از او، ستاره از او، خاک و خشت از او دارد زمین طراوت و عطر بهشت از او دارم حلاوتی علوی در سرشت از او بهتر ز من رضای مؤید نوشت از او (اشکی بُود مرا که به دنیا نمی‌دهم این است گوهری که به دریا نمی‌دهم عمری بُوَد که گوشه‌نشین محبتم این گوشه را به وسعت دنیا نمی‌دهم در سینه‌ام جمال علی نقش بسته است این سینه را به سینه‌ی سَینا نمی‌دهم سرمایه‌ی محبت زهراست دین من من دین خویش را به دو دنیا نمی‌دهم گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا یک ذره از محبت زهرا نمی‌دهم) قالب شکست و با غزلی زیر و رو شدم در اختیار ام ابیهاست هوش و دم بی آبرو رسیدم و با آبرو شدم تنها نه او که عاشق عشاق او شدم در بزم انس؛ نوکر زهراست مونسم من دستبوس تک تک سادات مجلسم توفیق نوکری در این خانه قیمتی‌ست شیعه به نام مادر سادات غیرتی‌ست در هر دعای حضرت صدیقه برکتی‌ست این دور هم نشستن امروز نعمتی‌ست شعرم کشید زحمت حرف نگفته را شاید تلنگری زند اذهان خفته را دیروز شهر را تب بالا فراگرفت هر کوچه را شمیم مسیحا فراگرفت روح خدا زمین و زمان را فراگرفت درس از مرام حضرت زهرا فراگرفت آن ناخدا که در دل طوفان بلند شد با اقتدا به شاه شهیدان بلند شد بعد از خدا قسم به الفبای انقلاب خون داده‌اند ملت ما پای انقلاب دیگر چه گویم از برکت‌های انقلاب ماییم و صبح روشن فردای انقلاب این انقلاب مظهر الطاف مادر است این مرز و بوم، کشور زهرا و حیدر است امروز زیر سایه‌ی دین پاگرفته‌ایم از دشمن ابتکار عمل را گرفته‌ایم در صدر فاتحان زمان جاگرفته‌ایم  امروز زهر چشم ز دنیا گرفته‌ایم  دیگر به ظلم ابرهه ما تن نمی‌دهیم در معرکه مجال به دشمن نمی‌دهیم  پایان حکمرانی حکام ظالم است با شعیان هرآنکه در افتاد نادم است تنها علاج کار به دستان قائم است آن قائمی که منتقم آل فاطمه ست آن‌ها که در سپاه ولیعصر لازم‌اند سیدرضی موسوی و حاج قاسم‌اند فردای قاسطین فلج دیدنی شود تصویر کفر و گردن کج دیدنی شود روز ظهور جشن فرج دیدنی شود مهدی رسد، مناسک حج دیدنی شود راهی شود به نیت آزادی بقیع ماییم و رونمایی از آبادی بقیع ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
محمد جان عالم بود و زهرا بود جانانش از آن می‌گفت ای جان پدر بادا به قربانش زمین و آسمان مهمان‌سرا و میزبان زهرا ملک در عرش و جن و انس در فرشند مهمانش چگونه، کی، کجا از خلق آید وصف بانویی که ذات حق ثناگو باشد و احمد ثنا خوانش به قرآن می‌خورم سوگند بی‌جا نیست گر گویم محمد خاتم پیغمبران، زهراست قرآنش اگر بی‌مهر او سلمان گذارد پای در محشر مسلمان نیستم باللَه اگر خوانم مسلمانش نه جن و انس و حوری و ملک گشتند مبهوتش که علمِ کل، امیرالمؤمنین گردیده حیرانش ثناها گفته و خواندند در امکان بسی او را به جز آنکس که خلقش کرده نشناسد کسی او ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
افتاده بر پایش قلم‌هایی که قادر نیست یعنی که از زهرا نوشتن کار شاعر نیست باید یکی همواره از ما بهتران گوید روح القدس باید خودش از عمق جان گوید باید بگوید نور در اوزان نمی‌گنجد در شعر شاعر روحِ الرحمن نمی‌گنجد ناموس حق، گهواره جنبانش ملک باشد تنها فدک نَه! سهم الارثش نُه فلک باشد هفت آسمان را هم بگردی مثل زهرا نیست معراج رفته تازه می‌فهمد که زهرا کیست محتاج زهراییم در معبرگشایی‌ها هستند زیر منت او کربلایی‌ها مدیون زهرا بود هر نسلی حسینی بود اندیشه‌ی زهرا در افکار خمینی بود ما را به راه راست دعوت می‌کند زهرا با فعل و تقریرش هدایت می‌کند زهرا قصدش ز مسجد آمدن دشمن‌ستیزی بود در صحنه تدریس بصیرت می‌کند زهرا تحریم هم باشد توافق در مرامش نیست تفسیر صبر و استقامت می‌کند زهرا در انتقامی سخت سیلی کار مادر بود میدان که می‌آید قیامت می‌کند زهرا از نقش سربند شهیدان می‌توان فهمید یک عمر بر دل‌ها حکومت می‌کند زهرا توصیف ما از فاطمه تفسیر قرآنی‌ست شاگرد درس مکتبش قاسم سلیمانی‌ست رزمنده‌ها را نهضت زهرا به خط کرده زهرا، سلیمانی ما را تربیت کرده زهرا طریقش جز طریق پایداری نیست در مکتب او جای خِفّت، جای خواری نیست باید شناسایی کنیم اهداف دشمن را باید بشارت داد فرداهای روشن را سیدعلی‌مان فتح خیبر می‌کند فردا فرزند حیدر کار حیدر می‌کند فردا ما سر به داران مطیع رهبری هستیم آماده‌ی دستور فتح خیبری هستیم موسی! عصا بر کف بیا هنگام طوفان است فرمان دهی، حیفای‌شان با خاک یکسان است با سر می‌افتد قوم فرعون زمان در نیل شیعه کمر بسته به نابودی اسرائیل از جبهه‌ی حق می‌رسد آوای پیروزی قطعاً تماشایی شود فردای پیروزی در قدس اگر فردا نماز جمعه‌ای برپاست سیدعلی‌مان خطبه خوان مسجدالاقص‌ ست مشی و مرام صهیونیست از یاد خواهد رفت حیثیت پوشالی‌اش بر باد خواهد رفت راهی برای عده‌ای یاغی نمی‌ماند نامی از اسرائیل هم باقی نمی‌ماند فردا که شوق هر فلسطینی تماشایی‌ست بیت المقدس تا مدینه راهپیمایی‌ست دنیا به کام مهدی موعود خواهد شد صبح فرج وهابیت نابود خواهد شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سرمنشاء خیر و برکاتی زهرا بـانـیِّ تــمــــام هَیَئاتی زهرا با دست تو کربلای ما امضا شد تو بـــرگ بــرات عتباتـی زهرا@dobeity_robaey
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از آسمان قدوسیان آواز کردند درهای رحمت را دوباره باز کردند در موسم میلاد یاس باغ عصمت در باغ جنت بلبلان آواز کردند در آسمان‌ها عرشیان با شور و شادی جشن سرور و شادمانی ساز کردند در وصف و مدح کوثر ختم رسولان امشب تمام قدسیان لب باز کردند او محرم راز خدا بعد از نبی بود گر مکه را آیینه‌دار راز کردند امشب ملائک بر نبی تبریک گفتند تا صبح گرد خانه‌اش پرواز کردند آندم که سر زد روی زهرا بر دو عالم سادات زین مادر به عالم ناز کردم حیرت مکن ای دل اگر گویم به عالم پیغمبران با مهر او اعجاز کردند در هر گرفتاری و غم حتی امامان با ذکر نامش درد خود ابراز کردند امروز آمد از جنان امّ "وفائی" خلق جهان را بعد او آغاز کردند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هستی ما چو پلک وا می‌کرد به حضور تو التجا می‌کرد ما ندیدیم خلقت خود را لب تو شرح ماجرا می‌کرد کیمیا بود نقرهٔ اشکت که مس قلب را طلا می‌کرد بانوی زندگانی ساده با تو دنیا چگونه تا می‌کرد دست تو آب می‌کشید از چاه دست تو گندم آسیا می‌کرد و چنین «إنّما یُریدُ الله» جلوه تنها در این کسا می‌کرد ما در این باغِ گل، وطن کردیم عمر خود نذر پنج تن کردیم :: عطر گل‌های آرزو داری یک بغل یاس پیش رو داری ای پیاله پیاله خم غدیر ای که کوثر سبو سبو داری گل داودی بهشت خدا که مناجات در گلو داری ما نداریم آبرو، بانو! تو دعا کن که آبرو داری تو دعا کن که از دعای تو نور می‌کشد شعله تا به وادی طور :: ای پر از شوق تو صدای علی از تو سرشار لحظه‌های علی ای که مثلت نمی‌شود هرگز هیچ‌کس هیچ‌کس برای علی جان خود را گرفته‌ای بر دست همهٔ عمر پا به پای علی گفتی این جان مگر چه می‌ارزد جان زهرا شود فدای علی این ز پیوندها فراتر بود امتزاج غدیر و کوثر بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو آمدی به جهان کآفتاب را بتکانی که از دوپلک زمین گردِ خواب را بتکانی تو آمدی که از اندام نقره‌داغ بیابان به یک اشاره‌ی چشمت، سراب را بتکانی درخت‌ها همه چشم‌انتظار دستِ کریمت که با عصای پیمبر، سَحاب را بتکانی غمی به شانه‌ی مردانه‌اش چگونه بماند؟ اگر تو پیرهنِ بوتراب را بتکانی تو ای قرارِ دلِ مرتضی! نمی‌شود آیا که از زمانه‌ی ما اضطراب را بتکانی؟ تویی قیامت کبری که با خِطابه‌ی غرّاء غبارِ غفلتِ قوم از کتاب را بتکانی تو بس که پاک و زلالی بعید نیست که اول برای دیدن خود، حوضِ آب را بتکانی و چیست درّه و دریاچه؟ کاسه‌های گدایی که باز سفره‌ی نان و گلاب را بتکانی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای بهشت آرزوهای علی ای دو چشمت دین و دنیای علی شام غم را پرتوِ اُمّیدِ من كوكب من، ماه من، خورشید من! ای نچیده گل زِ رویت آفتاب وی ندیده شب، شبِ مویت به خواب در دل هر ذرّه، نور مِهر تو مِهر هم، سایه‌نشینِ چهر تو یك نگاهت بِه ز صد خُلد بَرین نی، كه یك ایمای تو خُلدآفرین!... خانۀ ما گرچه از خِشت است و گِل خشت روی خشت نَه، دل روی دل آستانش، آسمانِ آسمان سقف، بالاتر ز بام كهكشان پایۀ دیوار آن، بر طاق عرش وز پَرِ خود عرشیان آورده فرش خاك آن را، شُسته آب سلسبیل گَرد آن را رُفته، بال جبرئیل ناودان‌ریزش، بِه از ماءِ مَعین بوریایش، گیسوانِ حور عین روشنی زین خانه دارد، نور هم روزَنَش، بُرده سبق از طور هم كی به سینا پای، موسی می‌گذاشت گر سُراغِ خِشتی از این خانه داشت «لَنْ تَرانی» بوده زین سینا جدای رفته از این خانه، هركس تا خدای هر تنی جان و، ز جان جانانه‌تر هر گُهر از آن گُهر، دُردانه‌تر دخترانت بانوان مریم‌اند هر دو در عِزّت عَلم در عالم‌اند تا تو هستی قبلۀ كاشانه‌ام كعبه می‌گردد به گِرد خانه‌ام... رو بدین سو دارد از هر سو، بهشت تا بگیرد از تو رنگ و بو بهشت خانۀ ما گُلبنِ صدق و صفاست فاش ‌گویم خانۀ عشق خداست نورها از پرتو روبند توست آفتاب خانه‌ام لبخند توست... ای تبسّم، آرزومند لَبَت ای سحر، مست از مناجات شَبَت گو بگردانند روی از من همه دوست تا زهراست، گو دشمن همه! گو به آن، كز تیغ من در واهمه‌ست ذوالفقارم جوهرش از فاطمه‌ست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بگو به راه تو عطر سحر بیفشانند فرشتگان خدا بال و پر بیفشانند درخت‌های جهان را صدا بزن بانو، که پیش مقدم سبزت ثمر بیفشانند و نخل‌ها به هوایت به پای خاسته‌اند مدینه را رطبی تازه‌تر بیفشانند زمین بهشت، زمین دشت نور خواهد شد غباری از سر کویت اگر بیفشانند به قدر ارزنی از لطف تو نمی‌کاهد بهار، عشق، غزل، هر قدَر بیفشانند بر این قریحه‌ی بی‌جان که خاک درگه‌ توست به یمن نام تو ای کاش، زر بیفشانند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تابیدی و به مهر تو جان آفریده شد پلکی زدی، زمین و زمان آفریده شد از تار و پود معجر تو پایه‌های عرش از چین چادر تو جهان آفریده شد از خرده‌های خوان تو در هفت آسمان منظومه‌های خرد و کلان آفریده شد عشقت دوید در رگ بی‌مایهٔ حیات در قلب زندگی ضربان آفریده شد پنهان میان فطرت یاس و بنفشه‌ها گل کرد خنده‌هات و جنان آفریده شد آراستت خدا به هزاران هزار حسن تاجی برای فخر زنان آفریده شد او فاطر است و فاطمه‌ای تو! خدای من! با تو چه رازها که عیان آفریده شد دیدند و دیده‌ایم که با حب و بغض تو معیار هرچه سود و زیان آفریده شد تا سرنوشت تیرهٔ آدم چه می‌شود چشمان روشنت نگران آفریده شد آنقدر رنج‌های زمین را گریستی تا چشمه چشمه رود روان آفریده شد اهل گناه راه نجاتی نداشتند سوی تو آمدند، امان آفریده شد از خاک بی‌‌نشان تو ای آسمان‌ترین! در راه دوست سنگ نشان آفریده شد… ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زمین زیارت او را که آرزو می‌کرد برای پاکیِ خود نیتِ وضو می‌کرد نسیم آمده بود و غبار راهش را کنارِ آینه با آه شستشو می‌کرد خدیجه بی‌کسی‌اش را به اذنِ حضرت حق همیشه با گلِ نشکفته گفتگو می‌کرد شکوه و عزَّتِ عالم به دستِ فاطمه بود و کائنات از او کسب آبرو می‌کرد به غیرِ فاطمه کوثر نداشت این دنیا وگرنه حضرت پروردگار رو می‌کرد چه عاشقانه همیشه وجودِ پاکش را بهشت در دلِ افلاک جستجو می‌کرد خوشا به حالِ فقیری که نان از او می‌خواست خوشا به حالِ یتیمی که رو به او می‌کرد فدای لحظه‌ی نابی که با نخی از نور لباس کهنه‌ی خورشید را رفو می‌کرد دعای فاطمه پشت و پناه حیدر بود و اِن یکاد نثار پسرعمو می‌کرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عشق! ای آتش حیرانی ما شانه‌ای کش به پریشانی ما ما در اندیشه‌ی گیسوی توأیم داشت حق بی سرو سامانی ما ما نرفتیم و نخواهیم بهشت در نجف _مقصد پایانی ما_ می‌زنیم از مِیِ انگورِ ضریح که رسد نعره طوفانی ما همه‌ی عشق  ظهور زهراست  نان ما نان تنور زهراست :: آینه آینه پیداست علی جلوه در جلوه هویداست علی هرچه گفتند و نوشتند از او بازهم پشتِ معماست علی اگر این است که احلی است مرا اگر این است که حلواست علی در سه آئینه خدا را دیدیم در سه آئینه چه اعلاست علی هرکجا هست علی، فاطمه هست مصطفی فاطمه، زهراست علی تا سه دفعه به علی جلوه کند رو به او غرق تماشاست علی غرق در یاد خودش فاطمه است قبل میلاد خودش فاطمه است :: ای شفاخانه‌ی سرمد دستت روی دستان محمد دستت همه‌ی عشقِ پیمبر این است خم شود تا که ببوسد دستت دست تو روی سرِ آل‌الله ای نوازشگر احمد دستت دست تو دست علی بود به رزم هرچه زد تیغ علی، زد دستت نور اشراق جلی با زهراست شرف‌الشمس علی یازهراست :: رجزِ معرکه‌ها فاطمه بود نقش شمشیر خدا فاطمه بود مرتضی بود به میدان، اما کار با نعره‌ی یا فاطمه بود چه خیالی، چه ملالی از خصم با علی در همه‌جا فاطمه بود عبدُوَدها به زمین اُفتادند پشت هر معرکه تا فاطمه بود معنی نقطه‌ی فاء مولا بود مصدر نقطه‌ی باء فاطمه بود نفسش قوَّت بازوی علی‌ست فاطمه تیغِ دو پهلوی علی‌ست :: آمدی معنی مادر باشی گرچه جا داشت پیمبر باشی چارده بار تجلی کردی خواست حق تا که مکرر باشی ای تو "هُم فاطمه‌ی اهل کساء" مُهرِ حق است که مِحور باشی حق فقط نام تورا گفت که از هرچه گفتیم فراتر باشی آمدی اُمِّ حسن اُمِّ حسین با علی تاکه  برابر باشی مثل تو عشق کجا می‌بیند کور هم نورِ تو را می‌بیند :: مردِ این راه جگر می‌خواهد سرِ ما هست اگر می‌خواهد آن حرم‌ها و حرامی؛ هیهات! عمه‌جان باز سپر می‌خواهد همه‌جا فاتحِ میدان ماییم شیوه‌ی جنگ، هنر می‌خواهد آی سربازِ ولایت! امروز این خلیل است تبر می‌خواهد به نفس‌های حسن نصرالله راهِ ما جانِ دگر می‌خواهد نقش سربندِ همه فاطمه است رمز ما "فاطمه یا فاطمه" است :: ای زمین! صبح ظفر نزدیک است تاکه زهراست سحر نزدیک است شیعه پرورده‌ی دست زهراست شیعه! برخیز! خبر نزدیک است آی ای آل معاویه! بدان ضربه‌ی تیغ دوسَر نزدیک است وعده‌ی صادق سوم صهیون! وقت مرگت چقدر نزدیک است یک قدم مانده که تا قدس رسیم امر مولا به نظر نزدیک است وقت لبیک سلیمانی‌هاست فتح با پیر خراسانیِ ماست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کو آن که طی کند شب عرفانی تو را شاعر شود حقیقت نورانی تو را این رودها که همسفر بی‌قراری‌اند تحسین نموده‌اند خروشانی تو را با صد هزار شاخه گل یاس هم بهار هم‌پای نیست عطر گلستانی تو را وقت عبادت آیه‌ای از نور می‌شوی تا عرش می‌برند چراغانی تو را تسبیح کرده‌اند خدا را فرشتگان تا دیده‌اند جلوهٔ سبحانی تو را باید فرشتگان پی درک فصاحتت از بر کنند متن سخنرانی تو را اندوه رنج‌های تو با آن مساحتش پُرچین نکرد صفحهٔ پیشانی تو را هجده گل از حیات جهان چید دست تو ای باغ‌های خرّم توحید، مست تو :: این چشمه‌ها بدون تو آب روان نداشت این دشت‌ها بدون تو طبع جوان نداشت بهتر ز یاس‌های تو، نُه‌ چرخ گل ندید بهتر ز دودمان تو، هفت‌آسمان نداشت ای مهربان‌تر از همهٔ شهر با علی ای آن که چون تو شهر علی مهربان نداشت نُه سال با تو چشم علی روی غم ندید نُه سال جز تو قلب علی همزبان نداشت نُه سال جز تو مادر گل‌ها کسی نبود نُه سال جز تو باغ علی باغبان نداشت نُه سال سفره‌های فقیران شهرتان جز با تنور بخشش این خانه نان نداشت بانو! مدینه عطر شما را گرفته بود اما چرا کسی خبر از قبرتان نداشت باشد ولی ز خاک بهار تو باقی است در باغ یاس عطر مزار تو باقی است :: عزم شما مبارزه از سر گرفته بود تصمیم بر جهاد مکرر گرفته بود لشکر شد اشک‌های شما در مصاف خصم وقتی شرار فتنه‌گری در گرفته بود آن روز تیغ خطبهٔ تو آبدیده بود حال و هوای حمله به خیبر گرفته بود آن روز واژه‌های شجاع تو در نبرد جان از جوان و دل ز دلاور گرفته بود زینب که خطبه‌های سراسر حماسه خواند این درس را، ز مکتب مادر گرفته بود ای مادر شلمچه! امید شهادتم در پشت روضه‌های تو سنگر گرفته بود دلخسته‌ام، طراوت کارونم آرزوست یا فاطمه! جزیرهٔ مجنونم آرزوست :: برداشت دست حق ز رخ شب نقاب را حس کرد باز پنجره‌ها آفتاب را بیدار گشته‌ایم و... دل‌آشفته دشمنان دیگر مگر به خواب ببینند خواب را باید امید داشت به فردای با شکوه باید فزون نمود در این ره شتاب را گفتا به حق تجلی نور خمینی است هرکس که دید رهبر این انقلاب را فریاد می‌زنیم در این شور بی‌کران «عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🔹نوسروده شاعر گرامی جناب آقای که در روز ولادت حضرت زهرا (س) در محضر رهبر معظم انقلاب اجرا کردند. از ساق عرش رایحه‌ی کوثر آمده است نور خدا به خانه‌ی پیغمبر آمده است مرضیه‌ای که راضیه و کوثر و بتول صدیقه و مطهره و اطهر آمده است در خانه‌ی خدیجه که جای ملال نیست حوریه‌ای به صورت انسان در آمده است تفسیر ناب بضعةُ منی و إنّما خاتون عرش و شافعه‌ی محشر آمده است الگوی پاکدامنی و عفت و حجاب مصداق شأن و منزلت مادر آمده است شرح حدیث قدسی "لولاک و هل اتی" هم‌داستان و هم‌نفس حیدر آمده است تنها علی‌ست آن که پس از حضرت رسول از عهده‌ی محبت زهرا برآمده است در جاده های عشق، علی هم‌رکاب اوست او زهره‌ی علی و علی آفتاب اوست :: دارند خوشه‌خوشه تبسم می‌آورند از کشتزار عاطفه گندم می‌آورند دستاس او همین که بچرخد هزار ماه از چشمه‌سار قدر تلاطم می‌آورند تصویر سبز آیه‌ی " اکمال و نور" را همراه با " لِیُذْهِبَ عَنکم" می‌آورند عطر غدیر می‌وزد و ساقیان عرش جامی طهور از طرف خُم می‌آورند حبل المتین مردم یکتاپرست را از رشته‌های چادر خانم می‌آورند هر روز از مدینه شمیم بهشت را بر شانه‌ی ملائکه تا قم می‌آورند از قم که صحن و مرقد زهرای دیگری‌ست زوار رو به قبله‌ی هشتم می‌آورند حال و هوای شعر چه " شمس الشموسی" است کار جهان و خلق جهان پای بوسی است :: زهرا قیام کرد و قیامت شروع شد با خطبه‌های فاطمه نهضت شروع شد آدم به درک منزلت پنج تن رسید از این طریق عرض ارادت شروع شد بر بادبان کشتی خود "یا علی" نوشت نوح از دمی که بارش رحمت شروع شد جان خلیل ذوب شد از عشق اهل بیت از نسل او سلاله‌ی عترت شروع شد موسی به نام فاطمه در تور خیمه زد باران نور آمد و حیرت شروع شد مریم مسیح را به طواف " حسین" برد وام از " حسن" گرفت و کرامت شروع شد عالم چهارده نفس از عمق جان کشید دوران پر تلاطم غیبت شروع شد نزدیک قله‌ایم و دل آگاه می‌رویم پشت سر ولی خدا راه می‌رویم :: تا عرش و فرش تشنه‌ی باران فاطمه است عالم رهین لطف فراوان فاطمه است کعبه شبیه مسجد الاقصای قهرمان مایل به سمت قبله‌ی چشمان فاطمه است وقتی حسین نیمه‌شب از خواب می‌پرد باز این چه شورش است که در جان فاطمه است خوشبخت آن‌کسی که ولایت‌مدار شد خوشبخت آن که بر سر پیمان فاطمه است در وعده‌های صادق ایران مقتدر آیات "فتح" بر لب یاران فاطمه است بی حرمتی به بارگه بانوی دمشق بی حرمتی به تربت پنهان فاطمه است هشدار می‌دهیم به آل یهود، هان!! این سرزمین فاطمه، ایران فاطمه است غافل از آن حقیقت دیرین نمی‌شویم ما بی خیال حق فلسطین نمی‌شویم :: باید به نام نامی او اقتدا کنند دل را به عشق آل علی مبتلا کنند آنانکه خاک فضه و اسما و قنبرند آیا شود که گوشه‌ی چشمی به ما کنند مولای ما کسی‌‌ست که "شق القمر" کند یا شمس را بخاطر او جابجا کنند ما را مطیع امر ولی آفریده‌اند یارب روا مدار که یک دم رها کنند ما ملت امام حسینیم و سال‌هاست آماده‌ایم تا سرمان را جدا کنند ایمان بیاورید که "قطعا سَنَنْتَصِر" بی شک به عهد خویش شهیدان وفا کنند با لطف بی نهایت بانوی بی نشان آیا شود که روزی ما کربلا کنند آن روز می‌رسد که علی‌اصغر حسین با محسن بن فاطمه محشر به پا کنند این دو همین که دست تظلم بر آورند ارکان عرش را به تلاطم در آورند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌸میلاد فرخنده و با سعادت اُسوه‌ی تمام‌عیارِ مکارم، قُله‌ی رفیع فضائل، صدیقه‌ی کبری، حضرت فاطمه زهرا (س) مبارک باد. یا فاطمه! ای منشاءِ خیر و برکات! مِهر تو بُود قبولی صوم و صلات فرموده نبی: خدا گناهش بخشد هـر کس که برای تو فرستد صلوات ✍مرحوم 🌾نثار روح مادرانِ آسمانی، 🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی استاد حاج در حضور در سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تاریخ ۶۵/۱۱/۳۰@hosseinieh_net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُون 🏴 🥀بانهايت تأسف و تألم، رحلت محقق پر تلاش‌‌‌، خطیب فاضل و روضه‌خوان سیدالشهدا علیه‌السلام حجت الاسلام حاج سیدرضا محبوبی رابه اطلاع ارادتمندان آستان اهل بیت علیهم‌السلام مى‌رسانيم. ▪️برنامه تشیيع: روز دوشنبه (سوم دی ماه) رأس ساعت ٢ ظهر از مقابل مسجد باب الجنه، واقع در قم، خیابان چهارمردان، بعد از چهارراه سجادیه (به سمت گلزار شهدا) برگزار خواهد شد. قبل از تشییع، طواف و زیارت حرم، رأس ساعت ١ ظهر از درب ٢۴ حرم حضرت معصومه انجام خواهد شد. ↳ @hosseinieh_net
14.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭐️ در دیدار مداحان و شاعران اهل بیت‌(ع): مهمترین کار حضرت زهرا (س) بود؛ مداحی اهل بیت(ع)، پیروی از حضرت زهرا(س) در تبیین است/ فاطمه زهرا(س) هم حقایق روز را بیان کرد، مسائلی که همان روز پیش آمده بود/ تبیین مسائل روز یک وظیفه بسیار مهم است. ۱۴۰۳/۱۰/۲ فریادرس حقیقت دین زهراست رسواگر دین مستبدّین زهراست از یک‌تنه ایستادنش فهمیدم سرسلسله‌ی زهراست@hosseinieh_net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهید : «هر زمان که علی علیه السلام به ذهنم می‌‌آید، به یاد پدر و مادرم می‌افتم...» روز و شب بر لب خود آیه‌ی لبخندی داشت در فراوانی غم‌ها دل خرسندی داشت عرش از روز ازل خانه‌ی او بود ولی در شگفتیم که با خاک چه پیوندی داشت از دَرِ قلعه بپرسید، خودش خواهد گفت فاتح قلعه چه بازوی تنومندی داشت شرط توحیدِ حقیقی‌ست ارادت به علی هر که شد بنده‌ی مولا چه خداوندی داشت مادرم در شُرُف مرگ فقط گفت: علی پدرم موقع مُردن به لبش پندی داشت؛ که به این طایفه در هر دو جهان راغب باش پسرم! طالبِ فرزند ابوطالب باش 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دست خدا و نفْسِ پیمبر فقط علی‌ست شمشیر و شیرِ خالقِ اکبر فقط علی‌ست بعد از نبی به امر خداوند ذوالجلال ما را امام و هادی و رهبر فقط علی‌ست دست خدا که با سر انگشت خویشتن خورشید را نمود مسخر فقط علی‌ست بر آن دو تن که هر دو ز خیبر گریختند اعلان کنید فاتح خیبر فقط علی‌ست این نام را مباد به دیگر کسان دهند این حق حیدر است که حیدر فقط علی‌ست مردی که جان به دست، شب جای رسول خفت به بستر فقط علی‌ست ای تشنگان حشر! به حق خدا قسم باور کنید ساقی کوثر فقط علی‌ست مردی که در مهاجر و انصار از نخست گردید با رسول برادر فقط علی‌ست دیوار کعبه سینه گشود از برای او مولود بیت حضرت داور فقط علی‌ست نوزاد بیت و صاحب بیت و امیر بیت مهمان بیت همره مادر فقط علی‌ست آن شیر کبریا که در ایام کودکی از هم درید پیکر اژدر فقط علی‌ست روز احد به رغم تمام فراریان یاری که گشت دور پیمبر فقط علی‌ست از منبر رسول خدا آید این ندا بعد از رسول، صاحب منبر فقط علی‌ست کس را چه زهره تا که شود کفو فاطمه آن کس که شد به فاطمه شوهر فقط علی‌ست ممدوح «انّما» که خدا گفته در کتاب گفتیم و گفته‌اند مکرر فقط علی‌ست در روز حشر پیشروِ ختم انبیا صاحب علَم به عرصۀ محشر فقط علی‌ست شاهی که رَخت کهنه به تن کرد و رَخت نو_ با دست خویش داد به قنبر فقط علی‌ست دست خدا که یک تنه در عرصۀ نبرد بگرفت سر ز عَمْر دلاور فقط علی‌ست در فتح بدر و خیبر و در خندق و احد بالله قسم امیر مظفّر فقط علی‌ست آن بت‌شکن که در حرم خاص کبریا بگذاشت پا به دوش پیمبر فقط علی‌ست «اِلّا علی» ندای خدا بود در اُحد ممدوح این ندای منور فقط علی‌ست فرمود مصطفی که منم شهر علم و بس این شهر علم را که منم، "در" فقط علی‌ست آن کو به کودکی به رسول خدا مدام بوده انیس و مونس و یاور فقط علی‌ست گو صد خلیفه بعد پیمبر فقط علی‌ست آن را که حق نموده مقرر فقط علی‌ست «میثم» امیر خلق و رفیقِ فقیرِ شهر_ در عالم وجود سراسر فقط علی‌ست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آری ضرر نمودم و ارزان گریستم گاهی اگر برای غمِ نان گریستم هر لذّتی به غیر تو خسران محض بود در ابتداش خنده و پایان گریستم جز گریه چیست، لشکر افتادگانِ عجز بنگر مرا که تا بُنِ دندان گریستم گریه اگر نوشته شود، شعر می‌شود من با قلم برای تو دیوان گریستم آتش کجا به هیزم تَر می‌کند اثر؟! آری برای توبه ز عصیان، گریستم کارم ز دوری‌ات به تحیّر کشیده است دیشب به یاد روی تو، خندان گریستم تا سر به دامن تو گذارم به وقت مرگ دیدی چگونه سر به گریبان گریستم؟! گاهی برای غصه روز دهم حسین! گاهی ز داغ شام غریبان گریستم بر پیکر تو زخم فراوان زدند پس من در مصیبت تو فراوان گریستم پیراهن از تن تو چرا می‌کَنَد عدو؟! عمری به یاد آن تن عریان گریستم بر نیزه‌ها تلاوت قرآن نموده‌ای بر آیه آیه مصحف قرآن‌ گریستم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است قیام اوست که پیوسته نهضت‌آموز است تمام زندگی او، عقیده بود و جهاد اگرچه مدت جنگ حسین یک روز است... حسین و ذلّت تکریم ظالمان، هیهات! که آفتاب عدالت از او دل‌افروز است به نزد او که شهادت، به جز سعادت نیست ردای مرگ برایش قبای زر دوز است رهین همت والای سیّدالشهداست هر آن‌که از غم اسلام در تب و سوز است... حرارتی که ز عشق حسین در دل‌هاست برای ظالم هر عصر، خانمان‌سوز است... ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرروز سر بر زانوی غم گریه کردم بر اشرف اولاد آدم گریه کردم در خانه‌ها منبر به منبر روضه خواندم در کوچه‌ها پرچم به پرچم گریه کردم من سال‌های سال قبل از خنجر شمر بر ضرب تیغ ابن ملجم گریه کردم کوه گناهی را خدا می‌بخشد از مهر وقتی به‌قدر بال شبنم گریه کردم.. تا نوحه‌خوان دم داد «ای اهل حرم» را با مشک پاره‌پاره آن دم گریه کردم بر آن هزار و نهصد و پنجاه زخمش دیدم فقط اشک است مرهم، گریه کردم.. مقتل نوشت از تشنه‌کامی تار می‌دید با چشم کوثر، چشم زمزم گریه کردم هی با لهوفش روضه خواندم، روضه خواندم هی با مُقَرّم گریه کردم، گریه کردم فردا که می‌فهمم بهای اشک من چیست افسوس خواهم خورد که کم گریه کردم ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net