#امام_زمان_عج_مناجات
وقتی مساجد تشنۀ یک ختم قرآنند
در گیر و داری که خیابانها چراغانند
وقتی برای بستۀ درها کلیدی نیست
وقتی تمام قفلها سر در گریبانند
میآیی و «اِنّا فَتَحنا» روی لب داری
یعنی برایت کارهای سخت آسانند
اربابها و خوابهای بر پَرِ قوشان
از چند شب قبل از ظهور تو پریشانند
احوالشان آن لحظه باید دیدنی باشد
وقتی مُعبِّرها تو را «منصور» میخوانند
میآیی و یک عده بر خود سخت میلرزند
میآیی و یک عده قَدرت را نمیدانند
من در خیابانهایمان گَز میکنم نذرت!
وقتی تمام چشمها دنبال مهمانند
✍ #محمدحسین_ملکیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
ای آشکارِ از همه پنهان، ظهور کن
تا جان به لب نیامده، ای جان! ظهور کن
خورشید آسمان علی! آشکار شو
ماه تمام #نیمه_شعبان! ظهور کن
جاء الحق است زینت دیوارهای شهر
برگرد ای بشارت قرآن! ظهور کن
خشکیم، بایریم، کویریم، تشنهایم
بی حاصلیم حضرت باران! ظهور کن
من ظلمتم به تو نرسم دیر میشود
پس لطف کن به قلب من الآن ظهور کن
بر خاکهای فکه، شلمچه، دوکوهه، فاو
با خون نوشتهاند شهیدان: ظهور کن
::
مسمار شاهد است که زهرای مرضیه
میگفت پشت آن درِ سوزان ظهور کن
آقا به حق دست بریده بیا بیا
آقا به حق ساقی طفلان، ظهور کن
آقا به حق آن لب عطشان بیا بیا
آقا به حق آن تن عریان، ظهور کن
آقا به حق آن سر مابین طشت زر
آقا به حق آن لب ودندان، ظهور کن
✍ #محمدعلی_بيابانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#اخلاقی_و_اندرز
💠 #امام_حسن_عسکری (علیهالسلام)
«خَصْلَتَانِ لَيْسَ فَوْقَهُمَا شَيْءٌ: اَلْإِيمَانُ بِاللهِ وَ نَفْعُ الْإِخْوَانِ»
دو صفت است که بالاتر از آنها چیزی نیست: ایمان به خدا و سود رساندن به برادران دینی.
📗 تحف العقول، ص۵۲۰
🔹دو ویژگی برتر🔹
«ایمان به خدا» لذت ناچیزی نیست
با نور خدا، غروب و پاییزی نیست
دائم «به برادران خود سود رسان»
بالاتر از این دو ویژگی چیزی نیست
✍ #هادی_فردوسی
↳ @hosseinieh_net
↳ @dobeity_robaey
#جمهوری_اسلامی_ایران
#انقلاب_اسلامی #استکبار_ستیزی
#بصیرت #بیداری_اسلامی #شعر_پایداری #شهدا
به نام خالق یکتای ما که از ایمان
نهاده بار امانت به گردهی انسان
جهان و هرچه در آن است آزمایش ماست
همهْ زمین و زمان، پردهی نمایش ماست
به قتلگاه خودش میرود نَفَس به نَفَس
کسی که نگذرد از سیم خاردار هَوَس
پُلی شویم که از خود گذشتن آموزیم
نه موج سرکش طغیان که فتنه افروزیم
خوشا به یاری مردم به چشمِ تَر رفتن
جهاد چیست؟ در این جادهها به سر رفتن
و چیست دنیا؟ سیر غم است و شادی ما
و عمر چیست؟ همان اردوی جهادی ما
پیام اول این انقلاب بود، جهاد
امید مردم سَرْپلذهاب بود، جهاد
جهاد ما سفر از دخمهی تن آسانیست
جهاد، غیرت اسلامی است و ایرانیست
جهاد، از غم همسایهها نخفتن ماست
جهاد خدمت هر کارگر به میهن ماست
رسول ما که به مستضعفین تبسم کرد
زبان منبر ما را زبانِ مردم کرد
علی به شانهی خود بار نان و خرما داشت
حسینِ ما غم این پابرهنهها را داشت
کسی مباد گرفتار بی پر و بالی
مباد سفرهای از نان و زندگی، خالی
در این مسیر به سرمنزل سفر نرسیم
اگر به داد دلِ خونِ کارگر نرسیم
هنوز مردم مستضعفاند پای نظام
بر این همیشه صبورانِ سربلند، سلام
به نان خشک اگر سر کنیم سَر نَکِشیم
به بام اجنبیان عاجزانه پَر نَکِشیم
کدام آینه بودهست از شکستن شاد؟!
مبادمان که پریشان شویم و دشمنشاد
کسی که هیزم عصیان کشد، جهنمی است
کسی که شعله به ایران کشد، جهنمی است
دریغ، از نظر شعلهها به پرچم ما
شرر زدند به ایران ما، به پرچم ما
سلام! پرچم زیبای عشق و ایمانم
سلام! پرچمِ پا تا به سر، مسلمانم
به سبز و سرخ و سپیدت گره زدم دل را
که شعلهوار بسوزم هرآنچه باطل را
ز موجها به تو بردم پناه و خرسندم
که با تو یافتهام، با تو امن ساحل را
میان سینهی خود از خدا نشان داری
همان که ساخته آسان هرآنچه مشکل را
چه مادران که به دامان تو گریستهاند
چو در برِ تو نشاندند مرغ بِسمل را
تو یادگار شهیدان خونکفن هستی
و زنده میکنی اسم امام راحل را
ز جهل در تو کسی گر نگاه کرده حریص
درآوریم ز جا آن دو چشم جاهل را
سپیدِ چهرهی تو نور دیده و دل ماست
چنانکه نیمهشبی دیده قرص کامل را
ز سرخی رخ تو اهل خانه دلگرماند
ز سبزی تو معطر کنیم منزل را
به زیر سایهات اِستاده ملتی نستوه
که فاتحانه گذر کرده این مراحل را
مباد سایهی امن تو از سر ما کم
مَبینم از شرر تو شبی تُهی دل را
صدایی از نفس راه میرسد بر گوش
نوید نصر من الله میرسد بر گوش
کدام گُل که در اندیشهی بهارش نیست
کدام جاده که دلواپس قرارش نیست
مشام کوچه پر از عطر آب پاشیها
در انتظار تو گلدستهها و کاشیها
به هرطرف که نظر میکنم شهیدی هست
اگر شهید میآرند پس امیدی هست
شهید خیمهاش آنسوی بیکرانیهاست
شهید جلوهی بانوی بی نشانیهاست
شهید! ای به تماشای سورهی کوثر
گرفته بوی "فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَر"
غریب باش دلا تا به آشنا برسی
غیور باش به شمشیر لافتی برسی
در این زمانهی تردید و شبهه و پرهیز
بیا و دست به دامان دلبری آویز
پیالهنوشِ ولا از بلا نپرهیزد
فدایی نجف از کربلا نپرهیزد
حسین کیست که این نغمه زیر و بم زده است
حسین کیست که" عشق" از حسین دم زده است...
اگرچه پیرهنش پاره پاره میآید
هنوز بانگ اذان از مناره میآید
در این شبانه، سرود سپیده باید خواند
در اقتدا به گلوی بریده باید خواند
میان لشکری از نهروانی و جملی
پناه خستهدلان کیست ذوالفقار علی
✍سروده #مهدی_جهاندار؛ #میلاد_عرفان_پور؛ #محمدرضا_وحید_زاده؛ #پروانه_نجاتی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حماسه_ی_نهم_دی_ماه
#حماسه_ی_حسینی_ع
#بصیرت #شعر_پایداری
در سایهی بیرق و علم باید گفت
با همت و یاری قلم باید گفت
از غیرت و قدرت عجم باید گفت
تا صبح ظهور دم به دم باید گفت
ما هیئتی و همیشه غیرت داریم
ما در دل خود نور بصیرت داریم
ما را به مخالفان دین کاری نیست
ما را به نگاه قاسطین کاری نیست
با مشی و مرام مارقین کاری نیست
با غیر امیرِ مومنین کاری نیست
همراه علی، میثم تمار شدیم
همراه علی، مالک و عمار شدیم
دل را به هوای دلبری خوش کردیم
سر را به هوای سروری خوش کردیم
پا را به رکاب صفدری خوش کردیم
جان را به فدای رهبری خوش کردیم
ما مفتخریم امیر و رهبر داریم
ما شکر خدا نائب حیدر داریم
تا بر سرمان دست ولایت باشد
تا در دلمان شوق شهادت باشد
تا روح خدا امام امت باشد
تا سیدمان امین و حجت باشد
هم صفشکن خط مقدم هستیم
هم سینهزن ماه محرم هستیم
بر گردن خود همیشه دینی داریم
ما روحیهی بدر و حنینی داریم
هم در دل خود حب خمینی داریم
هم در سرمان شور حسینی داریم
سرمنشاء انقلاب ما عاشوراست
این مملکت حسینیان پابرجاست
ما در نهم دی که قیامت کردیم
از نهضت کربلا حمایت کردیم
یادی ز امام پیر امت کردیم
با خامنهای دوباره بیعت کردیم
ما هر نه دی، ذکر فرج میخوانیم
از برکت ثامن الحجج میخوانیم
سرباز خدا و اهل ایمان هستیم
ایرانی و از تبار سلمان هستیم
هنگام نبرد، مرد میدان هستیم
چون ماحصل خون شهیدان هستیم
دل در گرو حضرت سلطان داریم
ما همت و باکری و چمران داریم
شد ذکر مدام قلب ما یازهرا
شد شور و نوای ضرب ما یازهرا
شد رمز شروع حَرب ما یازهرا
شد کاشف همّ و کرب ما یازهرا
با فاطمه فاطمه جلا میگیریم
از مادرمان کرببلا میگیریم
ما با مدد مادرمان میجنگیم
با حکم ولی امرمان میجنگیم
با دشمن خیرهسرمان میجنگیم
با جان و دل و باورمان میجنگیم
این کشور ناب مهدی موعود است
هر طایفه قد علم کند نابود است
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حماسه_ی_نهم_دی_ماه
#جمهوری_اسلامی_ایران
#انقلاب_اسلامی #شعر_پایداری
عمریست بیقرار، به سر میبریم ما
بر این قرار تا نفس آخریم ما
همراز روضهها و نواخوان نوحهها
دمساز سوز سینه و چشم تریم ما
ما را به سر هوای شهیدان بی سر است
از سر گذشتهایم چو بر این سریم ما
نام حسین محشر عظمای جان ماست
جاندادگان زندهی این محشریم ما
محشر به پا کنیم به فریاد یا حسین
امروز لشکر شه بیلشکریم ما
ما را به دست، پرچم صبر و بصیرت است
با عشق و شور همدم و همسنگریم ما
ما امّت نه دی و اهل حماسهایم
مرد جهاد و همقدم حیدریم ما
حرف ولیّ ماست که «من انقلابیام»
در راه انقلاب ز جان بگذریم ما
با طلحه و زبیر بگویید تا ابد
عمّاروار همنفس رهبریم ما
«اَلفتنةُ أشدُّ مِنَ القَتْل» خواندهایم
هرگز ز جرم فتنهگران نگذریم ما
با فاتحان بدر ز سازش سخن مگو
امروز رهسپار دژ خیبریم ما
چشم انتظار منتقم آل مصطفی
چشم انتظار معرکهی آخریم ما
✍ #محمدمهدی_سیار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حماسه_ی_نهم_دی_ماه
#جمهوری_اسلامی_ایران
#انقلاب_اسلامی #شعر_پایداری
آنروز که در حسرت انکار خودش بود
تاریخ در آیینهی تکرار خودش بود
شک بود که در جلد یقین آمده بود و
شیطان به طرفداری دین آمده بوده و
میخواست که یکباره گلآلود شود آب
تا صورتی از آتش نمرود، شود آب
چون از طرف معجزه احساسخطر کرد
پیراهن خود را به تن چندنفر کرد
آن عدهی لالی که به حرف آمده بودند
در چلهی گرما پیِ برف آمده بودند
تصمیم گرفتند که از دامن فتنه
خود را برسانند سر گردن فتنه
آن فتنه عبا بود که یکمرتبه کت شد
سنگ محکی بود، که صیقل شد و بت شد
بر آن بت سنگی به سجود آمده بودند
آن عده که با قصد صعود آمده بودند
آن عده که ننگ سر پیشانی دیناند
شیخاند که در میکده سجاده نشیناند
هرآینه دندان طمع تیز نمودند
آنروز به امید شکار آمده بودند
غافل شده بودند که ما مرد نبردیم
در معرکه هرگز به کسی پشت نکردیم
در سینهی ما از شرر زخم چهبیم است؟
جایی که خداوند غفور است و رحیم است
هرکس که نگاهش به غنیمت شده مشغول
در فکر خدا نیست، بهفکر زر و سیم است
از تیغ نترسیدم و از وسوسه آری
چون سختترین حربهی شیطان رجیم است
سالم نتوان رد شد از این عرصهی خونخوار
عمّار شو ای دوست! که این فتنه عظیم است
تا روز ابد باطل و حق در جریاناند
دنیا همه در معرکهی زید و سلیم است
ما نسل غدیریم که سربند به دستیم
این لطف خدا بوده که از پا ننشستیم
طوفان شده و موسم جانبازی ما شد
جانبازی ما مهر سرافرازی ما شد
امروز که خون است شکوه وطن من
تبدیل به جوهر شده خونم به تن من
در بیخبریهاست تمامی خبرها
از ناگذری میگذرد راه گذرها
در مسلک ما نامهرسان فرق ندارد
جبریلامینها شده یا شانهبهسرها
در معرکهی عشق سر اصلونسب نیست
توفیر ندارند پدرها و پسرها
مردانه نشستند خدا را به تماشا
ماتاند به آیینه اگر اهلنظرها
حفظ سروجان مایهی ننگ است در این راه
افتاده به خاک است اگر تیغوسپرها
در مرتبهی وصل فقط حرف یقین است
جایی نرسیدهست به اما و اگرها
ما مردم میدان جهادیم، بدانید
با دشمن خود دست ندادیم بدانید
یکپارچه این عرصه تجلّی حضور است
چشمیکه ندید اینهمه را، «واقعهکور» است
ما تیغ زبان یکسره در کام نگیریم
«ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست»
عشق علی و فاطمه تیغ دودم ماست
هیهات! بترسید که ما نعرهی شیریم
در وقت خطر گوش به فرمان امیریم
چون نام علی بر سر هر بام بلند است
تا روز ابد پرچم اسلام بلند است
با مرکب جهلی که در این قائله هی شد
این مرحلهها بیخود و بیفایده طی شد
هرکس که عقب ماند و جلو رفت، همینکار
در آخر خط باعث گمراهی وی شد
پیروز بدانید فقط فرقهی خود را
روزی عمر سعد اگر حاکم ری شد
آن ایده که پیراهن عثمان شما بود
در حال فرار از وسط معرکه قی شد
عبرت که زیاد است چرا یاد نگیریم؟
از ناقهی صالح که حماقت شد و پی شد
میخواست خدا راه مشخص شده باشد
آنروز که خورشید عیان بر سر نی شد
تاریخ ورقخورد و نوشتند به تقویم
برگی دگر از عزت ایران «نُه دی» شد
ایرانی از آغاز مرامش علوی بود
مظلوم اگر بود، که مظلوم قوی بود
جسم و سر و روح و جگر و جان و تن؛ ایران
ایران من، ایران من، ایران من، ایران
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حماسه_ی_نهم_دی_ماه
نُه دی نور ايمان منجلی بود
نُه دی ذکر لبها يا علی بود
نُه دی روز مرگ اهل فتنه
نُه دی روز بيعت با ولی بود
نماد صبر و عزت بود آنروز
شکوه استقامت بود آن روز
تمام نقشهها شد نقش بر آب
تجلی بصيرت بود آن روز
نُه دی روز حق، روز خدا بود
شکوه غيرت اهل ولا بود
دم «يا لَيْتَنا کُنّا مَعَک» داشت
نُه دی «کُلُ اَرضٍ کربلا» بود
✍ #یوسف_رحیمی
↳ @hosseinieh_net
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_ام_کلثوم_س_مصائب #بازگشت_کاروان_اهل_بیت_ع_به_مدینه
🏴حضرت ام کلثوم (س) در حالى که همراه کاروان کربلا عازم شهر مدینه گردید، میگریست و این اشعار را میخواند:
مدینةِ جدِّنا لا تَقبَلینا
فَبِالحَسَراتِ وَ الاَحزانِ جینا
▪️اى مدینهی جد ما! نپذیر ما را، که ما با حسرت و اندوهها بازگشتیم
الا فَاخبِر رَسُولَ اللهِ عَنّا
بِانّا قَد فُجِعنا فی اَبینا
▪️ای مدینه! از جانب ما به رسول خدا خبر بده، که ما در مصیبت فقدان پدرمان، دردمند و اندوهبار شدیم
خَرجنا مِنکَ بالاَهلینَ جمعا
رَجعنا لا رِجالَ وَ لا بَنینا
▪️از تو با همه خویشان بیرون رفته، و چون بازگشتیم نه مردان و نه کودکانى با ماست
و کُنّا فِی الخُروجِ بِجَمعِ شَملٍ
رَجَعنا حاسِرینَ مُسلِبینا
▪️در هنگام خروج جمع ما کامل بود و اکنون در بازگشت برهنه و غارت شدهایم
و کُنّا فى اَمانِ اللهِ جَهرا
رَجَعنا بِالقَطیعَةِ خائِفینا
▪️در ظاهر در امان خدا بودیم و اکنون که بازگشتیم هنوز بر ستم ظالمان و بریدن پیمانشان بیمناک هستیم
و مَولانَا الحُسَینُ لَنا اَنیسٌ
رَجَعنا و الحُسَینُ بِهِ رَهینا
▪️انیس ما مولایمان حسین بود، و چون آمدیم حسین را در کربلا گرو گذاردیم
فَنَحنُ الضّائعاتُ بِلا کَفیلٍ
و نَحنُ النّائِحاتُ عَلى اَخینا
▪️مائیم که سرگردان و بدون کفیل شدیم، مائیم که بر برادر خود نوحه کردیم
و نَحنُ السّائراتُ عَلَى المَطایا
نَشالُ عَلَى الجَمالِ المُبغِضینا؟
▪️و مائیم که بر شتران حمل شدیم، و ما را بر شتران درشتخوى سوار کردند
و نَحنُ بَناتُ یس و طه
و نَحنُ الباکیاتُ عَلى اَبینا
▪️ما دختران یاسین و طاهائیم، و مائیم که در سوگ پدر خود گریستیم
وَ نَحنُ الطّاهِراتُ بِلا خِفاء
و نَحنُ المُخلِصونَ المُصطَفونا
▪️پاکان بدون خفاء مائیم، و مخلصان و برگزیدگان مائیم
و نحنُ الصّابراتُ عَلَى البلایا
و نحنُ الصّادقون النّاصِحُونا
▪️ما بردباران بر بلا هستیم، و ما راستگویان ناصحیم
الا یا جَدِّنا بَلَغتَ عِدانا
مُناها وَ اشتَفىِ الاعداءُ فینا
▪️اى جد ما! دشمنان ما به آرزویشان رسیدند، و تشفى یافتند به سبب قتل ما
لَقَد هَتکُوا النّساءَ و حَمَّلُوها
عَلى الاَقتابِ قَهراً اَجمَعِینا
▪️حرمت زنان را هتک نمودند و تمام آنها را به اجبار بر جحاز بی روپوش شتران حمل کردند
📚 الدمعة الساکبه
📚 نفس المهموم
📚 سوگنامه آل محمد(ص)
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_کلثوم_س_مصائب
از حسن هرچه که در مرثیه کمتر سخن است
ام کلثوم غریب است چنانکه حسن است
غمش آنقدر بزرگ است که یک روضهی آن
مثنوی گر بشود، دفتر هفتاد من است
شیردل میشود آن مرد که فرزند علیست
دختر فاطمه هر کس بشود شیر زن است
زینب دیگری از کرببلا رفت به شام
دختر دیگر زهراست که دور از وطن است
کربلا دید زنی را که قد افراشت و شد
مرثیهخوان حسینی که بدون کفن است
خیمه میسوزد و او حال عجیبی دارد
شاهد آتش در، باخبر از سوختن است
شام، بازار بدی دارد و گرز سخنش
هرکجا حرف کنیز آمده دندانشکن است
روضهخوان همهی مرثیهها شد مثلاً
روضهی چوب میان آمده، حرف از دهن است
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
ای پلههای منبر تو آسمانها
پامنبری روضههایت، روضهخوانها
مثل امیرالمؤمنینی، خطبههایت_
پیچیده در گوش زمانها و مکانها
ای سایهبان عصمت تو ماه و خورشید
ای در پناه غیرت تو ارغوانها
هر تازیانه خطی از غمنامهات بود
ای شانههایت شرح حال نیمهجانها
همراه زینب بین گودال تفحص
گشتی به دنبال نشان از بینشانها
همراه زینب در هجوم سنگ و آتش
بودی پناه بیپناه الامانها
همراه زینب روضههای باز دیدی
بازارها، رقاصهها، آوازخوانها
✍ #محمد_بختیاری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
همین که دختر شیر است و خواهر شیر است
بدیهی است بیانش شبیه شمشیر است
برای شیرزن عصر خود شدن کافیاست
همین که خون علی در رگش سرازیر است
ظهور دیگری از فاطمهست وقتی که
برابرش همهی فتنهها زمینگیر است
محال بوده که با کفر همنشین باشد
کسی که آینهی آیههای تطهیر است
اگر اسیر خطابش کنم زبانم لال...
که شیر شیر بماند اگر به زنجیر است
هزار داغ به جانش نشست در یک روز
عجیب نیست اگر در جوانیاش پیر است
برای از نَفَس افتادنش همین کافیاست
که روبروش سری روی نیزه تصویر است
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
مور را رخصت تمجید سلیمانها نیست
پیشگاه کرمت عرصهی جولانها نیست
از کرامات فراوان تو خوبان ماتند
اینهمه حُسن در اندیشهی انسانها نیست
باید ادیان پی اوصاف تو تحقیق کنند
گفتن از شخصیتت وُسع مسلمانها نیست
عصمت از فاطمه داری که مطهر شدهای
احتیاجی پی این امر به برهانها نیست
شام زیر لگد خطبهی تو جان میداد
مثل تو هیچکسی فاتح میدانها نیست
خواستی تا همه جا صحبت زینب باشد
مدح و مرثیه اگر از تو به دیوانها نیست
ام کلثوم شدن، زینب و زهرا شدن است
حرف عشق است، در آن صحبت عنوانها نیست
ازدواج تو و نمرودِ مدینه؟ هیهات
نخی از چادر تو قسمت شیطانها نیست
نمک سفرهی افطار پدر هستی تو
لذتی بی تو در این شیر و در این نانها نیست
میشود گفت ز تو، از غم و درد تو نگفت؟
مدح خوب است؛ ولی مُکفی گریانها نیست
یوسفت در عوض چاه به گودال افتاد
چون تو دلسوخته در یثرب و کنعانها نیست
نازپروردهی دستان پُر از مهر علی!
شأن تو ناقهی عریان و بیابانها نیست
هرچه گفتم کمی از قدر و مقام تو نشد
مور را رخصت تمجید سلیمانها نیست
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
نگاه آسیهها محو در قداست اوست
حیا، ادبشدهی مکتب نجابت اوست
به شأن و رتبهی او غبطه میخورد مریم
دلیل این سخنم جایگاه عصمت اوست
غریبتر ز حسن نام ام کلثوم است
که خاکخوردن نامش نشان غربت اوست
نوشتهاند فلک غرق ذکر تسبیح است
حسین گفتن با "آه" هم عبادت اوست*
لهوف مختصری از مصائب بانوست
لهوف گریهکن روضهی اسارت اوست
فقط مقابل او نام "شام" را نبرید...
اگرچه شام اسیر شکوه و هیبت اوست
دوباره مرثیهی قتل صبر میخواند
از آن شلوغی گودال، این غنیمت اوست**
شهیدهی غم گودال باید او را خواند
"حسین" ذکر مدام دم شهادت اوست
✍ #محسن_حنیفی
*اشاره به آیهی «كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» و روایت «نَفَسُ المَهمومِ لِظُلمِنا تَسبیحٌ» دارد.
**اشاره به مرثیه حضرت در کوفه دارد: «قَتَلْتُمْ أَخِی صَبْراً فَوَیْلٌ لِأُمِّکُمْ»
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
ياد تو ای تجّلی توحيد
عطر ناب حضور آورده
نام پُرشورت ای خدا آئين
بر دلم شوق و شور آورده
ای كه از سّر عشق آگاهی
نوری از طور عصمت اللهی
ای كه آئينهات پُر از نور است
آينهدار پنج معصومی
دختر ماهِ ماه و خورشيدی
خواهر زينب، ام كلثومی
گوهر بحر بوترابی تو
آفتابی و در حجابی تو
قدر تو اوج تا خدا دارد
گرچـه مجهول مانده شوكت تو
میخروشد به روز رستاخيز
چشمهی افتخار و عزّت تو
مثل رنگين كمان خورشيدی
چشمه چشمه زُلال توحيدی
همچو زينب در آستان شرف
دختر بانوی عفافی تو
مُحرم كعبهی حيا شدهای
دور اين كعبه در طوافی تو
سعی و زمزم حريم ايمانت
هاجر و ساره مات و حيرانت
افترايی كه بستهاند به تو
جز دروغی به سير خلقت نيست
هرچه تاريخ را ورق زدهام
نـور را نسبتی به ظلمت نيست
آن كه درحق تو جفا میكرد
كاش از فاطمه حيا میكرد
فصل فصلِ بهار زندگیات
حاكی از غُربت و غم و درد است
مثل زينب كه مادر غمهاست
اشك تو گرم وآهِ تو سرد است
ای رسيده به عرش آوايت
بانوی غم، فدای غمهايت
در مدينه كنار قبر رسول
شاهد ماجرای خانه شدی
همچو لاله به موج آتش و دود
داغدار گُل و جوانه شدی
آن كه غم در زمانه ديد، تویی
خواهر محسن شهيد، تویی
چه شبي بود آن شب دردی
كه تو را درد و داغ افسردند
همره داغ مادرت ماندی
جسم او را به نيمهشب بردند
آسمان رفت و بر زمين چه گذشت
بر تو و زينب حزين چه گذشت
اف برآن مردمی كه از غفلت
سنگ بر نخلِ پُرشكوفه زدند
در شب قدر، قدرنشناسان
تيغ كين بر علی به كوفه زدند
تابه گوش تو "قد قُتِل" آمد
نالهی تو برون ز دل آمد
در مدينه چگونه پرپر ديد
چشم تو ياس باغ حيدر را
ديدی ای پارهی وجود علی
پارههای دل برادر را
باز چشم تو خوننگر شده بود
دلت ازپيش، پارهتر شده بود
آه بانو! ببخش شعرم باز
چه سفرنامهی غمی شده است
سخن از كعبهی وجود آمد
آه چشمم چه زمزمی شده است
دلِ غمگين و چشمِ خون پالا
برده دل را به سوی كرب وبلا
كربلا بود و صحنهی ايثار
روز عاشور بود و غوغا بود
لحظهی غرق شور رستاخيز
ملكوت عروج گلها بود
دامن آسمان زخون، تر شد
همه گلهای باغ پرپر شد
آه وقتی به قتلگاهِ گُل
شاهد جسم بی سرش بودی
همره زينب و رباب آن جا
تو تسّلای دخترش بودی
بين درد و مصيبت و احساس
تازيانه چه كرد با گل ياس
ای كه با خطبهای شرار انگيز
كوفه و شام را تكان دادی
با كلامی به روشنایی نور
راه توحيد را نشان دادی
گاه بَر نی نگاه میكردی
آسمان را پُر آه میكردی
بعد از آن در مدينه و همهجا
از حسين غريب میگفتی
ياد قرآن بر سر نيزه
ذكر شيب الخضيب میگفتی
كم نشد لحظهای غم و مِحَنت
شمع گشتی و آب شد بدنت
بعد كرب وبلا به گلشن وحی
بی گل و بی جوانه ماندی تو
عاقبت از فراق جان دادی
رفتی و جاودانه ماندی تو
بی خزان مانده تا ابد باغت
سوخت جـان «وفایی» از داغت
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_کلثوم_س_مصائب
دیار عشق و جنون پُر ز آه مظلوم است
روایت غمشان صد کتاب منظوم است
هر آنچه کرببلا بر سر حسین آورد
حکایت دل پر خون ام کلثوم است
یکی فتاده به هامون ز خاک و خون غلطان
یکی اسیر و پریشان، ز یار محروم است
اگر چه زینب ثانی بُوَد ولی او هم
همیشه در کنف ظل چار معصوم است
نصیب زینب و تو شد فراغ و خونجگری
گواه صبر شما ذات حیِّ قیوم است
تو دخت شیر خدایی، تو شیر زن هستی
عناد با اسد اله چقدر مرسوم است
تو خطبه خواندی اگر در رثای مظلومان
کلام نافذ تو هم به گریه مختوم است
به شام و کوفه اسیران حقیر گردیدند
چقدر شامِ بلا، نامبارک و شوم است
کسی که نسبت پیوند با حرامی داد
نفاق و دشمنی او همیشه معلوم است
نگشته بوتهی خاری هنوز لایق گُل
نصیب هرزه فقط میوههای زقوم است
تو و سکینه به باب الصغیر سوریهاید
مزارتان حرم دو فقید مغموم است
تو عین صبر جمیلی، تو زین اب هستی
که حسرت تو فقط بوسهای ز حلقوم است
✍ #جواد_کلهر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
ای زینب دوم محمد
زهرای دگر به بیت احمد
چون خواهر خویش هستِ زهرا
قرآن علی به دست زهرا
مظلومه و دختر دو مظلوم
مشهور به نام ام کلثوم
ریحانهی مادر ولایت
همسنگر خواهر ولایت
توحید ز منطق تو پیروز
هفتاد و دو داغ دیده یک روز
عصمت ز تو اعتبار دارد
زینب به تو افتخار دارد
در دُرج حیا دُرِّ حسینی
حَقّا که تَفاخُر حسینی
تو مادر عرش در زمینی
تو دخت امیرِ مؤمنينی
آتش به دل عدو فشاندی
در کوفه و شام خطبه خواندی
ای پارهی آیههای تطهیر
ای در نفست صدای تکبیر
سر تا قدمت همه فروغ است
حوریه و دیو؟! این دروغ است
تو دختر دختر رسولی
سر تا به قدم همه بتولی
حیدر که بُوَد ولی ذوالمن
هرگز ندهد تو را به دشمن
ای اختر آسمان عصمت
ای بانوی قهرمان عصمت
یک خاطره از تو یاد دارم
وصفش همه هست افتخارم
دروازهی شام بود و محشر
سرها سر نیزه بود یکسر
جمعیت و رقص و چنگ و دف بود
گه زخم زبان و گاه کف بود
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
عاشقان را غمِ سر نیست که سر ناچیز است
داغ این رنگ به سیمای جگر ناچیز است
تیر این راه بر آیینه نشستن دارد
سینه تا هست و دلی هست، سپر ناچیز است
ذرّه را جذبهی خورشید قمر خواهد کرد
در بقا، نیستیِ ذره مگر ناچیز است؟
سر خورشید به نیزه است! بزرگ است خبر
راه بستند؛ ولی پیش خبر ناچیز است
بادیه بادیه آوارهشدن چیزی نیست
تا برادر همهجا هست، سفر ناچیز است
راوی قصّهی درد است؛ سخن کوتاه است
بار این داغ، گران؛ کفّه اگر ناچیز است
او چه کرده است که از سنگ عرق میریزد
پیش اکسیر دمش قیمت زر ناچیز است
رد شدن از دل این شام بسی طولانی است
گرچه با بودن خورشید و قمر ناچیز است
✍ #مجید_لشکری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
ای آینهدار پنج معصوم
در بحر عفاف، دُرّ مکتوم
پروردهی دامن ولایت
مظلومهی خاندان مظلوم
قدر تو به ممکنات، مجهول
مهر تو به کائنات، معلوم
شیرازهی شرع، از تو محکم
منظومهی عشق، از تو منظوم
تو زینب دومی علی را
نامند تو را به ''ام کلثوم''
آئینهی آفتاب و ماهی
یا سیدتی! به ما نگاهی
آن وقت که چارساله بودی
بر صورت ماه، هاله بودی
در خانهی شیر حق به خوبی
معصو تر از غزاله بودی
دیری نگذشت کز ستمها
سرگرم به اشک و ناله بودی
از آن چه به خانهی شما رفت
از داغ جگر چو لاله بودی
از قول و غزل فراتری تو
کی حد تو این مقاله بودی؟
آئینهی آفتاب و ماهی
یا سیدتی! به ما نگاهی
تو محنت بی شماره دیدی
غم، بیشتر از ستاره دیدی
مه پارهی دشت کربلا را
در خاک، هزارپاره دیدی
هم بر دل پاره پاره از زهر
هم پیکر پاره پاره دیدی
پامال، تن عزیز خود را
از مرکب ده سواره دیدی
بر دست حسین، غرق در خون
قنداقهی شیرخواره دیدی
آئینهی آفتاب و ماهی
یا سیدتی! به ما نگاهی
تو راز عجیب کربلایی
بانوی شکیبب کربلایی
همراز شهید نینوایی
دمساز غریب کربلایی
بر خرمن هستیِ ستمکار
سوزنده لهیب کربلایی
در آتش غم اگر بسوزی
باصبر، طبیب کربلایی
آنجا که خطابه کارساز است
توفنده خطیب کربلایی
آئینهی آفتاب و ماهی
یا سیدتی! به ما نگاهی
✍ مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_کلثوم_س_مصائب
#کوفه
💠 بخشی از خطبۀ حضرت ام کلثوم(علیهاالسلام) در کوفه
«یا اَهلَ الکوفَةِ!
سوئَةً لَکُم مالَکُم خَذَلتُم حُسَیناً وَ قَتَلتُموهُ وَ انتَهَبتُم اَموالَهُ
وَ وَرِثتُموهُ وَ سَبَبتُم نِسائَهُ وَ بَکَیتُموهُ فُتُّباً لَکُم وَ سُحقاً...»
تمام همهمهها غرق در سکوت شدند
صدای گریۀ او شهر را تکان میداد
میان قوم عرب یک نسبشناس نبود؟
شکوه خطبه علی را فقط نشان میداد
نگاه کرد به تسبیح خواهرش زینب
که این حماسه به او قدرت بیان میداد
کلام دختر نهجالبلاغه نافذ بود
و درس مردی و غیرت به کوفیان میداد
خطاب کرد: «شما تا ابد دو رو بودید،
اگر خدا به شما عمر جاودان میداد
به پاس این همه مدّت که دم تکان دادید
خلیفه کاش همانقدر استخوان میداد
در این معامله، کوفی سفیه بود، سفیه!
که دین خویش نفهمیده رایگان میداد
نشستهاید سر سفرۀ حرام آنقدر
که نامههای شما نیز بوی نان میداد
و رودهای روان را بر آن کسی بستید
که اذن بارش باران به آسمان میداد
شما به نام محمّد چقدر میکشتید
خدا اگر به علی همچنان جوان میداد»
و کاش خطبۀ او تا همیشه جاری بود
و کاش گریه کمی بیشتر امان میداد
✍ #محمدمهدی_خانمحمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_کلثوم_س_مصائب
کمتر کسیست در غم من انجمن کند
از من سخن بیاورد، از من سخن کند
«دلهای جمع را کند آشفته یاد من
راضی نمیشوم که کسی یاد من کند»
یاد آورم ز قاسم و عبّاس و اکبرم
چشمم نظر چو بر گل و سرو و سمن کند
غوغای کربلا، غم کوفه، حدیث شام
جان بر لبم رسانَد و خون، قلب من کند
ما را خرابه، جای شد و هیچ کس نگفت:
باید که لاله جلوه به صحن چمن کند
از بازگشتمان به مدینه کنایتیست
هر کاروانِ خسته که رو در وطن کند
بار مرا اگر چه اجل بسته است و باز
خوش روبهرو مرا به حسین و حسن کند
شرمندۀ محبّت زینب شوم که آه!
باید دوباره جامۀ ماتم به تن کند
وقتی کفن برای من آماده میشود
او باز گریه بر بدن بیکفن کند
✍ #جواد_هاشمی_تربت
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح
ای نامۀ سر به مهر مکتوم
ای مادر صبر، ام کلثوم!
ای لالۀ بوستان احمد
ای حاصل وصلت دو معصوم
مجهول جهانیان، چو زهرا
چون زهره، ولی به عرش، معلوم...
نان و نمک تو خورده مولا
در آن شب واپسین محتوم...
مانند حسین، گشته جاری
آوازهات از حجاز تا روم
شرمندۀ خطبۀ بلیغت
منظومۀ هر کلام منظوم
در صبر و وقار، همچو زینب
پروندۀ ظلم کرده مختوم...
هم ظلمت کوفه از تو نابود
هم شام سیاه، از تو معدوم
جانم به فدای خاک پایت
ای سرو خمیده، ام کلثوم!
✍ #افشین_علا
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_کلثوم_س_مصائب
به روی قلب عاشق میشود زخمی کهن پیدا
کمال عشق تنها میشود در سوختن پیدا
من و شمع و شب و پروانه اهل ماتمآبادیم
در این غربت، خدا را شکر، کردم هموطن پیدا
غم تو رفتهرفته از دل سنگم، چه دُرّی ساخت!
میان سینهی من شد عقیقی از یمن پیدا
شکوه آیهی تطهیر در نُطق تو جاری بود
همان لفظی که میشد در کلام پنجتن پیدا
شبیه فاطمه، مانند زینب بی همانندی
جهان هموزن شأنت هم نخواهد کرد، زن پیدا
کنار سفرهات همواره از جمع گدا پُر بود
کنار سفرهات همواره میشد مثل من پیدا
تو آن آئینهای هستی که هنگام تماشایت
برای چشمها گردیده تصویر حسن پیدا
غریبی تو، غریبی تو، غریبی تو، غریبی تو...
نشد در بَطن این تکرار هم جان سخن پیدا
تو دریایی، کجا قدر تو را مرداب میفهمد؟!
کجا اطراف چشمه میشود جویِ لجن پیدا
عبای صبر زینب روی دوش امِّکلثوم است
نشد در تار و پودِ آن، گُسَستی مطلقاً پیدا
چهل منزل اسارت را چه آزادانه طی کردی
اگرچه روی دستت بوده ردّی از رَسَن پیدا
همین که لب گشودی، خطبهی حیدر تداعی شد
به هم گفتند شامیها: شده خیبرشکن پیدا !
::
تو هم جنجال را دیدی، تهِ گودال را دیدی
میان آن شلوغی شد سنانِ بددهن پیدا
حسینَت؛ حا و سین و یا و نون، افتاد روی خاک
کجای دشت رفتی که نباشد آن بدن پیدا !
سرآخر جسم عریان را حریرِ نیزه پوشاندند
در این صحرا از این بهتر نخواهد شد کفن پیدا
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
ای نخل کوثر را ثمر، یا ام کلثوم
ای مایهی فخر بشر، یا ام کلثوم
ای دومین زینب، سراپا زینت اب
ای زینت نام پدر، یا ام کلثوم
ای چارمین خورشید نور از نسل کوثر
بر فاطمه نور بصر، یا ام کلثوم
ای کوکب افلاک، ای نور مجسم
ای خواهر شمس و قمر، یا ام کلثوم
زینب که سر تا پا علی بود و علی بود
رفتی به زهرا بیشتر، یا ام کلثوم
حتماً تو هم مانند زینب دیده بودی
که مادرت در پشت در... یا ام کلثوم
حتماً تو هم از داغ کوچه داغداری
از ماجرا داری خبر، یا ام کلثوم
از کوچهها تا کوچههای شام رفتی
رفتی کنار تشت زر، یا ام کلثوم
با خیزران دیدی چه غوغایی به پا کرد
جام شراب و چشم تر...، یا ام کلثوم
ای وای از ساعات قتل صبر! ای وای!
ای وای از ساعات سر...! یا ام کلثوم
هر کس میآمد جای زخم قبل میزد
با نیزه و سنگ و سپر، یا ام کلثوم
سرها که شد بر نیزهها، تازه شروع شد
وقت هجوم صد نفر، یا ام کلثوم
هرکس که آمد قتلگاهش، دستِ پُر رفت
انگشتر و دستار سر...، یا ام کلثوم
✍ #وحید_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
وقتی که عالم با وجودت آبرو داشت
باید برای بردن نامت وضو داشت
بیت علی یک عمر با تو رنگ و بو داشت
زهرا دمادم دیدنت را آرزو داشت
عصمت ز سیمای تو معلوم است معلوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
روح دعا ،أخت الوفا، بنت الوقاری
روح ادب، زهرا نسب، حیدر تباری
مثل علمداری ، شکوهی، اقتداری
مانند زینب خواهرت همتا نداری
پروردهی دست عطوف چند معصوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
نقش تو در کرببلا انکار، هرگز
چون خواهرت تسلیم استکبار، هرگز
در راه کوفه تو بگو یکبار هرگز،
زینب نشد بی یاور و غمخوار، هرگز
ای خواهر کوچکترِ ارباب مظلوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
بر ناقه، اطفال برادر را نشاندی
یکلحظه از احوالشان غافل نماندی
خاک از لباس و چادر خواهر تکاندی
مانند زینب جای جایش خطبه خواندی
کاخ بنی شیطان به ذلت گشت محکوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
ای همسفر مانند زینب با سرِ یار
ای همقدم با خواهرت در کوچه بازار
ای مثل خواهر سنگ کوفی خورده بسیار
ای ساقی لب تشنگان بعد از علمدار
یک عمر با این روضه گریانیّ و مغموم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
یادت نرفته کربلا رنجی که دیدی
از خیمهها با زینبت بیرون دویدی
بیبی نمیدانم به تلّ، آیا رسیدی؟
دیدی خودت یا اینکه از زینب شنیدی
با چکمه زد بر سینهاش آن دشمن شوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
✍ #مهدی_مقیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_کلثوم_س_مصائب
از قرائن این چنین پیداست در را دیده است
ما شنیدیم، او ولیکن چل نفر را دیده است
قبل ضربت خوردن مولا و شاید قبلتر
بارها در کوچهها داغ پدر را دیده است
آنکه عمری با حسن خون جگر را خورده بود
بین تشتی عاقبت خون جگر را دیده است
صبر پنهان داشت در کرب و بلا؛ از این جهت
دور از چشم همه رنج سفر را دیده است
در که جای خود، پدر که جای خود، در شهر شام
چل نفر که هیچ از این بیشتر را دیده است
ام کلثوم است یا زینب نمیدانم کدام!
دور خواهر خواهری چندین نفر را دیده است
بارها این شرم بیاندازه او را میکُشد
اینکه زینب پیش او داغ پسر را دیده است
شرم او یک بار اما میکشد او را دو بار
اینکه هم در دشت هم در تشت، سر را دیده است
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
قطره به قطره راهی دریا شدن کم نیست
نوکر شدن، سلمان شدن، منّا شدن کم نیست
اصلا گدایی همین بانو بزرگم کرد
با دست خالی اینقدر آقا شدن کم نیست
اصلاً از آنجایی که او زِینِ أَبِ ثانیست
باید بگویم زینت بابا شدن کم نیست
در جان دختر حُسن مادر میکند جلوه
حانیه و حنانه و حُسنا شدن کم نیست
باید که کوثرزاده را کوثر صدایش کرد
آیینهی صدیقهی کبری شدن کم نیست
مادر به اولادش دلش گرم است بی تردید
چشم و چراغ خانهی زهرا شدن کم نیست
حوریهای از حوریان دامن زهراست
إنسیهی إنسیة الحورا شدن کم نیست
از برکت زانو زدن در محضرش یک عمر
ساره شدن، هاجر شدن، حوا شدن کم نیست
در باطن او نور عصمت میشود پیدا
الگوی زهد و پاکی و تقوا شدن کم نیست
بی شک پناه حجت حق زینب کبری است
با این مراتب زینب صغری شدن کم نیست
با یک نظر بر چهرهی ماه بنی هاشم
پی میبری تاج سر سقا شدن کم نیست
حبل المتینام ریشههای چادر بیبیست
مصداق ناب "عروة الوثقی" شدن کم نیست
زهرا و اولادش شفیع المذنبین هستند
از شافعان محشر فردا شدن کم نیست
::
مرثیهاش اشک ملائک را در آورده
مرثیه خوان عصر عاشورا شدن کم نیست
با لشگر آمد کربلا، بی لشگرش کردند
یک نصف روز و این همه تنها شدن کم نیست
خارمغیلان، ظلمت شب، سایهی دشمن
شب تا سحر آوارهی صحرا شدن کم نیست
شش ماه بعد از واقعه روی پر و بالش
از زخمهای کعب نی پیدا شدن کم نیست
موی سپید و چشم تار و زانویی خسته
در زیر بار درد و غصه تا شدن کم نیست
با یاد عصر روز عاشورا زمین خوردن
یا با عصا از بستر خود پا شدن کم نیست
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_کلثوم_س_مصائب
دلم دوباره گرفتار ام کلثوم است
که فصل رونق بازار ام کلثوم است
به روز آخر ماه جمادیُ الثانی
تمام شیعه عزادار ام کلثوم است
گرفته است ز حیدر مدال آقایی
کسی که خادم دربار ام کلثوم است
همیشه سفرهی شیعه اگر نمک دارد
به لطف سفرهی افطار ام کلثوم است
اگر من اهل بکائم عنایت زهراست
و سینه زن شدنم کار ام کلثوم است
قیام سرخ حسینی همیشه مدیونِ
کلام ناب و گهربار ام کلثوم است
درخت کرب و بلا پُر ثمر اگر گشته
ز جانفشانی و ایثار ام کلثوم است
تمام گریهی ما در مصیبت ارباب
نَمی ز دیدهی خونبار ام کلثوم است
یقین قلبیاَم این است حضرت عباس
ز روی نیزه نگهدار ام کلثوم است
میان مجلس نامحرمان و بزم شراب
سر بریده مددکار ام کلثوم است
✍ #محمود_مربوبی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
شبیه شأن تو، نامت غریب و پنهان است
تو مثل سورۀ قدری، تو سِرّ مستوری
تو خواستی که فقط، ذکر خواهرت باشد
میان مرثیهها از تو گر نشانی نیست
اگر چه عالمهای خود، ولی نشان دادی
به وقت تابش شمس، از قمر نشانی نیست
تویی مفسر خون حسین و اصحابش
که روضهخوان شده عالم ز فیض تفسیرت
«علی ز سفرۀ افطار تو نمک برداشت»
که تا ابد همه عالم شود نمکگیرت
عقیله در ره روشنگری قدم برداشت
در این مسیر تو بودی هماره همگامش
اگر چه خون حسین آیۀ بصیرت شد
تو و عقیله رساندید بر سرانجامش...
تو در مدینۀ جدت چه روضهای خواندی؟
که شعله بر دل و جان جهانیان زده است:
«مدینه قافلۀ عشق را به خود مپذیر
چرا که جانب تو بیحسین آمده است»
✍ #نوید_اطاعتی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
ای که وجود پاک تو آیینۀ زهراست
هر جا تو باشی اسم بابایت علی آنجاست
هر جا تو باشی خواهرت آنجاست بیتردید
هر جا تو باشی ردّ پایی از برادرهاست
اما تو پنهانی در این پیداییِ روشن
اینگونه پیدا بودنِ پنهان عجب زیباست!
تو زینبی تو ام کلثومی... یکی هستید
«صغری» و «کبری» چیدن تاریخ بیمعناست...
در خطبههایت خطبههای فاطمه جاریست
در خطبههایت خطبههای مرتضی پیداست
تو خطبه خواندی کوفه و شام از نفس افتاد
این حرفها تیز است، برندهست، بیپرواست
از شعلههای شعرهایت سوخت جان شهر
در سینۀ مردم هنوز از گریهات غوغاست
از آن روایتهای سوزان میشود فهمید
در سینهات تا لحظۀ پرواز عاشوراست...
✍ #حسین_صیامی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e