eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
482 ویدیو
177 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
نویسندگان حوزوی
🔸مدرسه علوم انسانی و اسلامی فکرت برگزار می‌کند: 💠 نشست حکمرانی تعلیم و تربیت (بررسی چالش‌های نظام آ
. از نگرانی‌های ما در کشور همین حکمرانی تربیت است؛ نیاز مغفول دانشگاه‌ها و مدارس. اگر خوب کار می‌کردیم؛ شاهد جنبش اختلاط و یورش به سلف برخی دانشگاه‌ها نبودیم. چندی قبل مصاحبه‌ای را دیدم با این تیتر «به جای شکستن شیشه، مرز دانش را بشکنید» جالب بود. هنوز در مسیر حکمرانی تعلیم و تربیت کار داریم. @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام زمان، سوژه هالیوود هالیوود، سازمانی که یهودیان و مسیحیان صهیونیست و نئومارکسیست‌های زحمتکش بسیاری در آن مشغول هستند پس از ساخت قسمت سوم سینمایی «انیمیشن پاندای کونگ‌فوکار» و «مردان ایکس: آخر الزمان» , قسمت سوم «جان ویک» این بار صریح‌تر در فیلم تل‌ماسه (Dune) که اثری اقتباسی از رمان مشهور فرانک هربرت است، درباره منجی شیعیان فیلمی ساخته که از تیموتی شالامی برای نقش حضرت ولی عصر استفاده کرده است. «تل‌ماسه» فیلم مهمی است و به‌طور خاص برای ایرانی‌ها به‌عنوان قطب تشیع در جهان، بسیار قابل تأمل و توجه است. این مسأله، البته ربطی به برخی تفاسیر و نظرات ساده‌دلانه‌ی داخلی ندارد که اثر ویلنوو را فیلمی در تقدیس مفهوم «منجی» و با نمادها و دلالت‌های دینی پنداشته‌اند! بازیگر نقش منجی، «تیموتی شالامی» (Timothée Chalamet) از طرف مادری خون یهودی دارد. در داستان فیلم هم او بیش از پدر، به مادر وابسته است و توسط مادر تربیت می‌شود. در یهودیت، بر اساس «تلمود» (کتاب تورات شفاهی) وراثت خون یهودی از مادر اصل است. بازی با مفاهیم شیعی چون «ولایت»، «انسان کامل» و «منجی» در مهم‌ترین پروژه‌ی دوران پساکرونایی هالیوود که در گزارش‌های رسانه‌های آمریکایی القابی چون «ناجی سینما» به آن داده‌اند، به‌شدت قابل‌تأمل است. ✔️ صفحه‌ی فوز @HOWZAVIAN
🔴امام حسن عسگری یا عسکری؟ 🔵قبلا میگفتن که امام حسن عسگری عقیم بوده و فرزندی نداشته و عبارت عسگری که لقب ایشون هستش به معنای عقیم و بی‌دونه ست؛ بخاطر همین شهرت به عقیم بودن دلیل بر عدم وجود فرزندی براشونه. 🔵اما تاریخ میگه که «عسکری» از مشهورترین القاب حضرتِ همان طور که امام هادی علیه‌السلام را به این لفظ لقب دادن و عسکر محله‌ای بوده در شهر سامرا که لشکرگاه و محل توقف سپاه خلفای عباسی در اونجا قرار داشته 🔵اگه بنا بود این لفظ به (گاف) نوشته یا تلفظ بشه، باید امام هادی نیز عقیم می‌بود و از نعمت فرزند محروم میشدن. از یه طرف دیگه عسکر لفظی عربی و به معنای لشکرِ. 🔵در به وجود اومدن شایعه عقیم بودن حضرت، عوامل مختلفی مثل خلفای عباسی، جعفر کذاب و فردی به نام زبیری تاثیری زیادی داشتن 🔵این شایعه و عوامل حکومتی عباسی باعث شدن که تعداد کمی از مسلمانان معتقد باشن که امام حسن عسکری فرزندی داره و او مهدی موعود (عج) هستن ولی طرفداران این عقیده، خیلی کم بودن! 🔵پ ن: متاسفانه تو خیلی از کانال های ایتا هم که جستجو کردم این اشتباه نگارشی وجود داره... @HOWZAVIAN
🟢 نعمت‌های نقمت‌نما در کلام امام حسن عسکری حجت الاسلام دکتر احمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه قم نظام عالم نظام تزاحمات و تعارضات است. هر «وصالی» محصول «فراقی» است و هر «صعودی» متفرع بر «نزولی». برای «دست گذاشتن» بر چیزی، باید از چیز یا چیزهایی «دست برداشت». «بن‌بست‌ها» برای ابتلا و امتحان و شکوفاسازی استعدادهاست. «بلاها»، ابزار تربیت و تعالی‌‌اند. در دل هر «سختی»، «آسانی»؛ و در پس هر «بن‌بستی»، «گشایشی» است. علیه السلام این قاعده و سنت حاکم بر عالم را چنین بیان می‌کند: مَا مِنْ بَلِيَّةٍ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِيهَا نِعْمَةٌ تُحِيطُ بِهَا؛ هیچ بلا و آزمایش و سختی و دردی نیست مگر آنکه نعمتی الهی در آن هست که آن را احاطه کرده است. به تعبیر زیبا و حکیمانه : خدای ار به حکمت ببندد دری گشاید به فضل و کرم دیگری 🔻اما انسان‌های ظرفیت‌ناشناس و نادان، چنان مشغول «غم‌ها» می‌شوند، که «شادی‌ها» را نمی‌چشند؛ چنان نگران «در بسته» می‌شوند، که «درهای گشوده» را نمی‌بینند؛ چنان دلمشغول «تهدیدها» می‌شوند، که «فرصت‌ها» را نمی‌فهمند؛ و چنان بر «ناداشته‌ها» متمرکز می‌شوند که «داشته‌ها» را فراموش می‌کنند. @HOWZAVIAN
◾️ شهادت امام حسن عسکری علیه‌السلام را به محضر حضرت بقیه الله الاعظم(عج)، آخرین حجت خدا تسلیت عرض می کنیم. @HOWZAVIAN
یادگاری معرفتی از امام حسن عسکری علیه‌السلام ✍️بابک شکورزاده زیارت جامعه کبیره میراثی گرانبها از امام هادی علیه‌السلام است که تقریبا نزد شیعیان و محبین آل الله شناخته شده است. از امام حسن عسکری علیه‌السلام نیز صلواتی بر چهارده معصوم به یادگار مانده که خیلی شناخته شده نیست. این صلوات، صلواتی مستقل درباره هر یک از این بزرگان و انوار الهی است. این صلوات مضامین بلندی دارد و شامل صفاتی از هر یک از ایشان نیز است. راوی که این صلوات را می‌نوشته، می‌گوید: وقتی صلوات بر امام هادی علیه‌السلام تمام شد و نوبت به خود حضرت رسید، امام سکوت کرد. در این مورد به او عرض کردم[که بقیه را بفرمایید]. حضرت فرمود: اگر این مطلب از دین نبود که خداوند امر کرده آن را به اهلش برسانیم، دوست داشتم که ساکت بمانم؛ ولی چون در مقام دین است، بنویس... . در ادامه حضرت صلوات بر خودش و امام عصر علیه‌السلام را ذکر کرد. متن کامل این صلوات در مصباح المتهجد شیخ طوسی آمده و شیخ عباس قمی نیز این صلوات شریف را در مفاتیح الجنان، تحت عنوان صلوات بر حجج طاهره آورده است. @HOWZAVIAN
🔹نگاهی تاریخی_تحلیلی به مجاهدت‌های امام حسن عسکری(ع) ✍️ حجت الاسلام امین بهرامی در شفقنا نوشت: ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان مناطق مختلف از طریق نمایندگان و ارسال نامه توسط پیک ها؛ از دوران امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری(علیهم السلام) ارتباط شیعیان با این سه امام بزرگوار به آسانی نبود، لذا این سه نور مقدس با تشکیل شبکه وکالتی در بین شیعیان معارف دین را به پیروان خویش انتقال می دادند و علما و ارادتمندان این ۳ امام همام با مشاغل پوششی مختلف به محضر آن بزرگواران می رسیدند و حوائج خود را برطرف می کردند. یک مدیریت الهی لازم است تا بتواند این همه ارتباطات را با سرتاسر جهان اسلام تنظیم نموده و شیعیان را به سوی یک هدف مهم که آن هدف معرفت به حجت خدا و اثبات حقانیت رهبر الهی و حاکمیت سیاسی آن امام است سوق دهد. ✔️ متن کامل در این خبرگزاری @HOWZAVIAN
. أدرک دین جدّک ✍ حجت الاسلام محمد صادق حیدری فرقی نمی‌کند که «بیست و چند سال» بعد از هجرت پیامبر و در «مدینه» باشد یا سال «دویست و پنجاه و چند قمری» و در «سامرّاء». فرقی نمی‌کند که آن صدای خشن، نرم شود و هی بگوید «لولا علیٌ لهلک ...» یا آن گردنِ کلفت، کج شود و ناله کند: «أدرک دین جدّک ...». فرقی نمی‌کند؛ چون نطفه‌ی نفاق را با افتضاح و رسوایی بسته‌اند: وقتی امّت به نزدیکی پرتگاه برسد و حاکمیت در چند قدمی سقوط قرار بگیرد، فقط امام و مؤمنین به او هستند که می‌دانند چطور باید از این مهلکه‌ها عبور کنند. در چنین وضعیتی حتی ائمّه‌ی نفاق هم ناچار می‌شوند تمام فریب‌های خود را کنار بگذارند و از بزرگترین دشمن خود کمک بخواهند و با نمایش استیصال و انفعال خودشان، پرده را از روی خورشیدی کنار بزنند که همیشه می‌خواستند پشت ابرِ انکار و عناد بماند. خلیفه‌ی عباسی هم چاره‌ای جز این نداشت. وسط آن خشکسالی وحشتناک که گردش اموال دربار و سودهای کلان خزانه را تهدید می‌کرد، تمامیت قدرت و هویت حکومتش هم به رعشه افتاده بود. مساله فقط این نبود که مسلمین سه روز برای نماز باران به بیرون شهر رفته بودند و دریغ از یک چکّه از آسمان که به اهل‌زمین آبرو بدهد. اوضاع وقتی به هم ریخت که در روز چهارم، اسقف نصاری پیروانش را جمع کرد و به بیرون شهر رفت و دعای باران خواند و هنوز از جایش تکان نخورده بود که سامرّا خیس ِ خیس شد. باورها به شدت و سرعت همان باران وا رفت و ریسمان‌های ایمان طوری ول شد که ولوله به پایتخت امپراطوری مسلمین افتاد. بدتر این‌که روز پنجم مسلمان‌ها دوباره از شهر خارج شدند و نماز استسقاء خواندند و امید داشتند که «خدا امّت محمّد را در برابر منکرین پیامبرش بی‌آبرو نمی‌کند» اما باز هم بی‌آبرو شدند. بعد هم خبر رسید که روز ششم نصاری دوباره خواهند آمد تا کار را تمام کنند. همان جا بود که خلیفه‌ی عباسی دستور داد زندانی بزرگ از زندان بیرون آورده شود. گزارشی از حال خلیفه در وقت دیدار با حضرت نرسیده؛ اما وقتی پایه‌های قدرت یک دنیاپرست ــ که از قضا بر نبوّت محمّد تکیه کرده و مردم را با ادعای خلافت او فریب داده ــ به لرزه بیفتد، حتماً بدنش هم به رعشه افتاده و زبانش لکنت گرفته و گردن کج کرده تا تنها نواده‌ی محمدّ، یوسف‌وار به میدان بیاید و امپراطوری فرعونی‌ش را از خشکسالیِ تردید و شکّ و کفر نجات دهد. حالت خلیفه شاید حدسی و تخمینی باشد اما جمله‌ای را که برای این التماس انتخاب کرده، به دقّت برای‌مان ثبت کرده‌اند: «أدرک دین جدّک یا ابامحمّد... به داد دین جدّت برس یا ؛ آیین محمد را دریاب» روز ششم وقتی نصاری پشت سر کشیش‌شان آمدند تا کار امّت پیامبر را تمام کنند، همان موقعی که اسقف دستش را به سمت آسمان بلند کرد تا دعا بخواند و با آمدن باران، ایمان مردم را بشورد و ببرد، بود که به یکی از غلامانش گفت: «برو و آنچه در دست راست اوست، از او بگیر.» هنوز آن استخوان سیاه‌رنگ در دست غلام آرام نگرفته بود که ابامحمد رو به اسقف کرد: «حالا باران بخواه» اما هرچقدر اسقف دعاهایش را تکرار کرد، ابرها بیشتر پراکنده شدند. مردم صدای گرم حضرت عسکری را شنیدند که: «باید استخوان پیامبری باشد. خاک از روی استخوان هیچ پیامبری کنار نمی‌رود مگر این‌که باران ببارد.» حالا دیگر آسمان صاف شده بود. @HOWZAVIAN
🔎دسته دختران؛ از تصویر "زن در میدان " تا تنقیص "زن چادری" ✍️علیرضا محمدلو 🔸دسته دختران، فیلم ایرانی در ژانر ، به کارگردانی منیر قیدی و بازیگری نیکی کریمی، پانته‌آ پناهی‌ها، فرشته حسینی و...روایت گروهی از زنان است که برای ایفای نقش استراتژیک در متن جنگ، دسته رزمی دختران را شکل داده‌اند. این درام اولین بار در جشنواره فیلم فجر 1400 به نمایش در آمد و در تیرماه 1402 نیز در پلتفرم های فیلیمو، نماوا و روبیکا، اکران آنلاین آن آغاز شده است. 1️⃣ دسته دختران، گونه متفاوت از حضور زنان در جنگ را به تصویر می‌کشد و از روایت ویلایی‌ها(فیلم قبلی کارگردان) عبور کرده و نقش زن را از حاشیه یا پشت جبهه، در قامت یک چریک آموزش دیده به متن و معرکه جنگ می‌کشاند‌. اینکه چنین تصویر مسلح و مردانه از زن، چه خلا یا پرسش بومی اجتماعی را پاسخ می‌دهد، قابل تامل است. اینکه توانسته گسل جنسیتی را پوشش دهد یا ضریب بدهد نیز می تواند محل بحث باشد. 2️⃣ این فیلم در صدد است تا اتحاد رویه در عین اختلاف سلیقه را حول محور و دفاع از وطن به تصویر بکشد. دسته دختران و زنانی که هرکدام از طبقه و تیپ فکری متفاوتی در فضای جنگ، حاضر بودند و هدف کلی آنها علی‌رغم انگیزه های متفاوت و شخصی‌شان، ذیل دفاع از کشور و کمک به خط مقدم تعریف می‌شود. تکثری که هرکدام نماینده قشری هستند. از نوجوانی که برادرش عاشق بروسلی است و دختر جوان کم‌توجه به تا دکتر مرفه و معلم راهبر و تیپ چادری. 3️⃣ منتقدین اثر قائل هستند که علی‌رغم کارگردانی خوب و جلوه‌های میدانی فوق‌العاده، فیلمنامه لاغر بود و در واقع در دل اجرایی قوی را شاهد بودیم. شخصیت‌های فیلم، عمق لازم را نداشتند و قصه هرکدام شاید در حد یک پاراگراف بود که این ضعف در فیلمنانه و شخصیت پردازی، باعث کاهش تاثیرپذیری مخاطب در مقام الگوگیری می‌شود. 4️⃣ در امتداد نقد قبلی، چون شخصیت‌ها قصه ویژه‌ای نداشتند و بیشتر حجم فیلم ناظر بر جلوه‌های میدانی و کارگردانی اثر بود، هیچ چهره شاخص و و پروتاگونیستی را در فیلم شاهد نبودیم. فیلم بدون قهرمان هم برای انتقال مفاهیم و معانی قطعا دچار اختلال در رسانش و ارتباط با مخاطب خصوصا جوان و نوجوان می‌شود. ✔️ متن کامل در این صفحه @HOWZAVIAN
📚فهمیدم که نفهمیدم📚 ✍️دکتر محمد مصطفی اسعدی کتاب انگیزشی ادبی معارفی مخاطب: دانشجویان و طلاب حجم ۲۱۶ صفحه پالتویی این اثر حاوی بیش از دویست متن کوتاه انگیزشی است که در چند فصل تدوین شده: ✅تاریخ ✅زندگی ✅بندگی ✅سرانجام ✅واژه ها هدف مولف از نگارش این کتاب، شناسایی عناصر انگیزش و کنش در وجود جوان، معرفت‌افزایی نسبت به مسایل معرفتی، آسیب شناسی زندگی مدرن و پاسخ کوتاه به برخی شبهات دانشجویی است. معرفی ✔️ صفحه دکتر پژوهش @HOWZAVIAN
👈 ما به یک‌نهاد متولی، کارآمد، قانونی و نافذ در حوزه خانواده نیازمندیم 🔰نشست بزرگ نخبگانی «حکمرانی دینی در پهنه خانواده»، از سوی مرکز پژوهشی مبنا در راستای فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر ایجاد مرکز قانونی اجرایی در حوزه خانواده و در آستانه روز و تکریم بازنشستگان، با حضور جمعی از شخصیت‌های برجسته علمی، صاحب‌نظران و مسئولان نهادهای دانشی و اجرایی از جمله حجت‌الاسلام‌والمسلمین خسروپناه، دکتر بانکی پور، حجت‌الاسلام‌والمسلمین فاضل، حجت‌الاسلام‌والمسلمین بهجت پور، خانم فاطمه محمدبیگی، خانم فریبا علاسوند، خانم زهره طبیب‌زاده، خانم معصومه ظهیری، حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمدرضا زیبایی‌نژاد و... در برگزار شد. ✔️ اعضای حاضر در جلسه معتقدند؛ با تشکیل این نهاد متمرکز در خصوص خانواده، بهتر می‌توان مسائل نسل‌های مختلف ایرانی را تدبیر کرد و ضمن حل آنها از بحران‌های آینده همچون زوال خانواده، پیر شدن جامعه ایرانی، عدم توازن جمعیتی و بهم ریختگی هرم جمعیتی، گسترش نسل اسپند و ... جلوگیری کرد و به جامعه اسلامی نزدیک‌تر شد. 🌐 مطالعه گزارش کامل این نشست @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🔥عید تفرقه! 🎙حجت‌الاسلام مهدوی ارفع را به هم وصل کردند و این عید جعلی را ساختند! تاریخش دروغ؛ مسبب قتلش دروغ؛ روایتش دروغ! . کشته شدن خلیفۀ دوم! می‌گویند که خلیفۀ دوم در نهم ربیع‌الاول کشته شده است! حال‌آنکه براساس نقل همۀ مورخان، خلیفۀ دوم در ماه ذی‌حجه کشته شد، نه ماه ربیع‌الاول. نهم ربیع‌الاول روز به درک رفتن عمرسعد ملعون است. . تقدیس ابولؤلؤ! می‌گویند که فیروز ایرانی (ابولؤلؤ) خلیفۀ دوم را به عشق حضرت امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه کشت؛ حال‌آنکه در شرح حالش آمده است که او یک ایرانی یهودی‌الاصل بود که برادرش در جنگ خلیفۀ دوم با ایرانی‌ها کشته شد، و او به خون‌خواهی برادرش، خلیفۀ دوم را کشت. . رُفِعَ القَلَم! می‌گویند به دلیل آنکه حضرت فاطمۀ زهرا سلام‌الله‌علیها در این روز شاد است، ناسزا و دشنام و رقص و... هر گفتار و رفتار زشتی که انجام دهید، هیچ گناهی برای شما نمی‌نویسند! حال‌آنکه این حدیث هیچ سندی ندارد و با آیات قرآن و روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز در تعارض است. محبان و شیفتگان اهل‌بیت، آیا دل حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ــ نستجیرباللّه ــ با فحش و حرف‌های رکیک و رقاصی و کارهای زشت و سخیف شاد می‌شود؟! این دروغ‌ها را با هم جمع کرده‌اند و دقیقاً در هفتۀ وحدت تبلیغ و ترویج می‌کنند! آیا دستور قرآن این است؟! @HOWZAVIAN @ModafeOnline
🔶 آتــش‌گی‍ــره دوزخ ✍️علی‌رضا مکتب‌دار 📌یکی از بزرگان شهر سامرا به همراه گروهی از نمازگزاران، در مسیر بازگشت از مسجد به خانه، به کودکانی برخورد کرد که شادمانه با اسباب‌بازی‌های خود، گرم بازی بودند. دست پرمهر خود را بر سر آنان کشید و به چهره آنان لبخند زد. 📌ناگاه صدای گریه کودکی خردسال که در گوشه‌ای ایستاده بود، توجهش را جلب کرد. گمان کرد گریه آن کودک به‌خاطر آن است که چون دیگران کودکان، اسباب‌بازی در اختیار ندارد؛ لذا جلو رفت و با مهربانی به او گفت: 📌فرزندم! ناراحت نباش و گریه نکن. من حاضرم هر نوع اسباب‌بازی را که دوست داشته باشی برایت بخرم. 📌حسن بن علی، فرزند امام هادی علیه‌السلام، با زبان کودکانه خود این‌گونه به آن مرد پاسخ داد: «ای کم خرد! مگر ما انسان‌ها برای سرگرمی و بازی آفریده شده‌ایم که با من این چنین سخن می‌گویی!» 📌مرد که از پاسخ آن کودک شگفت‌زده شد بود، پرسید: پس برای چه آفریده شده‌ایم فرزندم؟ و کودک پاسخ داد: «خداوند ما بندگان را برای فراگیری دانش و معرفت و عبادت و ستایش خویش آفریده است.» 📌بهت و شگفتی سراسر وجود مرد را فراگرفته بود. او کودک را نمی‌شناخت، از‌این‌رو پرسید: این مطالب را از که آموخته‌ای فرزندم؟ و آیا می‌توانی برای اثبات آن دلیلی بیاوری که مرا قانع کند؟ 📌کودک فرهیخته گفت: «من این سخنان را از گفتار حکیمانه خداوند سبحان آموخته‌ام آنجا که فرمود: «أفَحَسِبْتُمْ أنَّما خَلَقْناکمْ عَبَثاً وَ أنَّکمْ إلَینا لا تُرْجَعُونَ؛ آيا پنداشته‌اید كه شما را بيهوده آفريده‌ايم و شما به نزد ما بازگردانده نمى‌شويد؟» با شنیدن این آیه، آن مرد که دارای شخصیت علمی و اعتبار اجتماعی بالایی بود، خود را در مقابل منطق استوار کودک، پست و حقیر دید، لذا از او درخواست پند و نصیحت نمود. کودک بعد از سرودن ابیاتی حکمت‌آمیز، آن مرد بزرگ را مخاطب قرار داد و فرمود: «ای بهلول! عاقل باش و بیاندیش. روزی من در کنار مادرم بودم. مادرم می‌خواست اجاق را برای پختن غذا آماده کند. هر چه آتش به هیزم می‌انداخت، هیزم‌ها آتش نمی‌گرفتند. ناگزیر دست برد و قدری هیزم نازک و کوچک که به‌راحتی آتش را پذیرا بودند، برداشت و آنها را آتش زد و فورا آنها را زیر هیزم‌های درشت‌تر گذاشت. طولی نکشید که آن هیزم‌های بزرگ و ضخیم شعله‌ور شدند. حال اگر می‌خواهی بدانی سبب گریه من چیست، به تو خواهم گفت: گریه من از‌آن‌رو است که می‌ترسم نکند من هم جزئی از هیزم‌های کوچکی باشم که خداوند آتش دوزخیان را به وسیله من روشن می‌کند!» منبع: إحقاق الحقّ، ج 19، ص 620(با اندکی تلخیص) @HOWZAVIAN
. 💥 دفن سازه‌های تاریخی در توسعه وحشی ✍️ حسن طاهری، مدرس روزنامه‌نگاری این چند تصویر شاید برای بسیاری از عابران هیچ اهمیتی نداشته باشد.، حتی به اندازه توقفی کوتاه و دیدن زیبایی های معماری کهن ایران زمین اما حقیقتی تلخ در این تصاویر نهفته است؛ از بین رفتن سازه ای تاریخی و زیبا در گذر ناجوانمردانه زمان و جلوی چشم بی خیال همگان، ابتدای کوچه ۱۲ خیابان شهید اندرزگو در شهر مشهد. مشاهده ای اندک در شهرهای با قدمت بیش از یک قرن در ایران، گواه آن است که بناها و باغ های تاریخی ارزشمند، زیر توسعه وحشی و بی بندوبار مدیریت های کاسب کارانه و زمین فروشانه شهری، در حال محو و دفن و هدم همیشگی است. جانشکاری ماجرا اینجاست که گویا، این آثار و ابنیه و سازه های تاریخی در مدیریت های شهری جهان سوم، هیچ فریادرس و مدافع و حامی نداشته و ندارند. هر آن کس که اندک توان و حمیت و غیرت فرهنگی و ملی و میهنی برایش باقی مانده، برای انعکاس آخرین فریادهای خاموش و زنجموره های دل ریش تاریخ و هویت این سرزمین باید بکوشد، سزاست که همه فرهیختگان سرزمین خرد و ادب و هنر و معنا، دادخواه و فریادرس خاموشی و فراموشی این گرانمایه آثار بی نظیر شوند تا فردا روز دریغ گویان حسرت نشین نباشند. @HOWZAVIAN
🔸مدرسه علوم انسانی و اسلامی فکرت برگزار می‌کند: 💠 نشست اندیشه مقاومت در منظومه فکری امامین انقلاب (با تأکید بر سخنان اخیر رهبر انقلاب اسلامی) با حضور: 🔹حجت‌الاسلام سعید صلح میرزایی، مسئول دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب اسلامی در قم 🔹دکتر علیرضا استادیان، استاد حوزه و دانشگاه 📥 لینک پخش زنده اسکای روم: https://www.skyroom.online/ch/shenakht/livefekrat ⏰ زمان: سه شنبه ۴ مهر، ساعت ۱۶ الی ۱۷:۳۰ 📌مکان: قم، بلوار بسیج، مؤسسه شناخت 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ وبگاه | فکرت | مدرسه فکرت | رادیوفکرت @HOWZAVIAN
🟢سخنی کوتاه با استادان دانشگاه ✍️حجت الاسلام دکتر احمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه قم معتقدم زمانی در انجام رسالت تاریخی و سترگی که بر دوش داریم کارآمدتر و موفق‌تر خواهیم بود که: اولاً، همه دانشجویان را درست همچون فرزندان خود بدانیم و همان دلسوزی‌ و نگرانی و دغدغه‌ای که نسبت به تربیت و تحصیل و آینده فرزندان خود داریم نسبت به یکایک دانشجویان خود نیز داشته باشیم؛ ثانیاً، مقتضیات دنیای مدرن را بیش از پیش بشناسیم؛ از ذهنیت و زیست مخاطبان خود یعنی دانشجویان جدید آگاهی عمیق و درستی داشته باشیم؛ ثالثاً، صرف نظر از رشته تحصیلی و تخصص دانشگاهی خود، شناختی نسبتاً عمیق از دین و آموزه‌های دینی داشته باشیم: دست‌کم آثار شهید مطهری و علامه مصباح (به ویژه شش کتاب مربوط به دوره‌های طرح ولایت) را با دقت مطالعه کرده باشیم. رابعاً، با اندیشه‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی امامین انقلاب (امام خمینی و امام خامنه‌ای) به خوبی آشنا باشیم؛ خامساً، رسالت و مسئولیت‌ تاریخی دانشگاه و دانشگاهیان ایران اسلامی را در دوران معاصر برای تعالی و پیشرفت و عدالت به خوبی درک کنیم؛ سادساً، از جریان‌های سیاسی و اجتماعی و فکری و فرهنگی آگاهی داشته باشیم: اصول، مبانی و روش‌های آنها و اختلافات و تمایزات بنیادین آنها را بدانیم و بشناسیم؛ و الا ممکن است ناآگاهانه هم خود در دام سودجویی‌های جریان‌های سیاسی و اجتماعی منفعت‌طلب و غرب‌گرا گرفتار شویم و هم دانشجویان خود را گرفتار کنیم. @HOWZAVIAN
🔴«امید معکوس» مصطفی ملکیان ✍️ حجت الاسلام دکتر حبیب الله بابایی جناب استاد ملکیان اخیرا پرسشی را مطرح کرده‌اند که «چرا به آیندۀ ایران امیدوارم؟» ایشان بهانۀ امیدواری به آینده ایران را در این می‌دانند که نسل جوان ما غرب، فلسفه غرب، علوم غربی،هنر غربی و فنون غربی را شناخته است به گونه‌ای برتر و بالاتر از دیگر کشورهای اسلامی و حتی بیشتر از اندازۀ خودِ غربیان. اینکه مثل ایشان به مقوله «امید» می‌پردازند واقعا جای امیدواری است، ولی آنجا که می‌بینید همین امید، زمینه را برای انحطاط و پس‌رفت می‌گشاید مایۀ ناامیدی و حسرت است. از این رو، باید نکاتی را متذکر شد: 1. آیا خواندن مدرنیته (آنهم ترجمه‌های مغلوط مدرنیته در ایران، آنهم هم گزیده‌های سکولار از مدرنیته، و نیز آنهم قسمت‌های تاریخ‌گذشتۀ از غرب) به شناخت از غرب منتهی می شود یا ما را به تعبیر برخی از محققان «انباردار کالاهای مصرفی غرب» قرار می‌دهد. چه‌طور جامعه‌ حوزوی و دانشگاهی که اندازۀ یک واحد درسی، غرب‌شناسی نمی خواند و به اندازه یک کتاب محققانه در باره شناخت غرب (نه مدرنیته) نمی‌نویسد، می تواند ادعای غرب‌شناسی پیدا ‌کند؟ 2. از استاد ملکیان باید پرسید که آینده ما در گرو کدامین نسل است، نسلی که غرب را شناخته است، یا نسلی که «خود» را می‌شناسد؟ در میانۀ «خود» و «غرب» اولویت ما برای آینده کدام است؟ چرا ایشان در این امیدواری، هیچ و هیچ به شناخت «خود» اشاره نمی‌کند. اساسا از نظر ایشان، نسبت شناخت ما از غرب با شناخت ما از خود چیست و ما چسان از مسیر شناخت غرب به شکوفایی و آیندۀ درخشان خود می‌رسیم؟ 3. از نظر جناب ملکیان، ما در مدرن شدگی ترقی کرده ایم و باید به آینده‌ای بازتر همچنان امیدوار باشیم. مثال‌های ایشان را توجه کنید: اینکه چون الان خانم‌های ما مجبور نیستند پوشیه بزنند پس رو به رشدیم؛ اینکه ما در خانه ویدئو داریم پس آینده‌ای خوب در انتظار ماست. جناب ملکیان به این سئوال پاسخ نمی دهند که غرب در ایران کدامین امیدهای ما را در حوزه آموزش، در حوزه فرهنگ عمومی و اخلاقیات اجتماعی، در تأمین ارزش‌های خانوادگی، در ساخت عدالت اجتماعی، در عرصه رفاه عمومی و اقتصادی، برآورده کرده است؟ همین‌طور معلوم نیست جناب ایشان در امیدواری‌شان و در میزان ترقی انسان ایرانی در این چهل و اندی سال چرا به «استقلال سیاسی و استقلال اجتماعی»، به «رشد علمی»، به «امنیت فراگیر در منطقه» و نیز به «رشد و توسعۀ معنویت» اشاره‌ای نمی‌کند و آنها را در پازل امیدواری خود نمی‌گنجاند و از آنها الهامی برای خوشینی دریافت نمی‌کند؟! 4. آقای ملکیان، در مورد کشورهای اسلامی واقعا به گزاف سخن گفته است. به نظرم جناب ملکیان اندیشه‌های نوین ترک‌های امروز در دانشگاه های جدید ترکیه، محققان مسلمان در موسسات علمی جهان عرب، پژوهشگران شبه قاره و نیز اندیشمندان شرق آسیا در جاهایی مثل ISTAC را نمی‌شناسد و از این رو خود را به راحتی بالا می‌بیند. برخی از نخبگان جهان عرب در همین کشورهای عربی مثل قطر، مثل تونس، حتی مثل سوریه گاه چندین دهه از امثال ماها و نیز از اساتیدی مثل ملکیان جلوتر، غربی‌تر (در ادبیات سکولار) و مسلمان‌تر (در ادبیات دینی‌شان) هستند. اساتیدی مثل جناب ملکیان که به تواضع شهرت دارند، نباید مخاطبین و دانشجویان خود را متوهم بار بیاورند و در غرور تاریخی‌ و گاه جهل مرکب‌ نسل امروز، که از کشورهای پیرامون و از زبان آنها هیچ نمی‌داند، بدمند. 5. دوگانۀ «تجدد» و «تمدن» را همواره باید در نظر داشت. واقعیت این است که «تجدد» در ایران در یک فرایند کاریکاتوری شکل گرفته است به گونه‌ای که به جدّ می‌توان گفت که «تجدد غربی در غرب» تفاوت‌های بنیادین و اساسی‌ای دارد با «تجدد غربی در شرق» از جمله در ایران. یعنی همان میزان از پیشرفت غربی در غرب، برای شرقیِ در شرق حاصل نشده است. آنچه جناب ملکیان همچنان بدان امیدوار است، تجدد شکسته‌ و آب‌رفته‌ای است که نه مدرنیتۀ اورجینال غربی است و نه مدرنیتۀ بومی شدۀ شرقی (ببینید همین وضعیت حجاب ما را که از پوشیه عبور کرده‌ایم و پوشش استاندارد لیبرال را هم پیدا نکرده ایم و حالا از جناب ملکیان بخواهید هویت یا بی هویتی همین حجاب موجود امروز را که نه غربی است و نه شرقی، تعریف کند و آینده‌ای برای آن ترسیم نماید.) حال در این سیر معیوب تجدد، جناب استاد ما را به چه آینده‌ای از غربی شدن امیدوار می‌سازد؟ 6. بله باید به آینده امید داشت، ولی نه به آینده تجدد غربی در ایران، بلکه باید به آینده تمدن ایرانی و اسلامی امیدوار بود. تمدنی که صبغۀ ایرانی بودن، مسلمان بودن، و معاصر بودن در آن جامعه، شاخص و برجسته باشد. ما امید داریم به ساخت آیندۀ خود، آینده‌ای که از رهگذر شناخت خود (نه از رهگذر صِرف ترجمۀ دیگران) و تکیه بر دارایی‌های خود و الگوهای خودی حاصل می‌شود. @HOWZAVIAN
📌 تمدن دروغ ✍️ علی مهدیان، نویسنده و استاد حوزه علمیه 🔺یک روایت معروفی از امام عسکری ع هست که زیاد شنیده ایم. قال الاِْمامُ الزَّكىُّ الْعَسْكَرىّ عليه السلام: جُعِلَتِ الْخَبائِثُ كُلُّها فى بَيْتٍ، وَ جُعِلَ مِفْتاحُها الْكِذْبُ. [جامع الاخبار ص 418 ح 1162] امام عسكرى عليه السلام فرمود: تـمام پليديها در خـانه اى گردآمـده و كليد آنها دروغگويى قرار داده شده است. 🔺این چند روز چند خبر از این قبیل شنیدیم. مثلا اروپا هم علنا زیر قرارش زد در قصه برجام. این یعنی قول و قرارشان دروغ بود. ابتدای دهه هشتاد هم بعد مذاکرات با روحانی که ان روز دبیر شعام بود، دروغ گفتند. داستان برجام با کذب اوباما شروع شد. نامه سراسر کذب گویی اوباما که به رهبری نوشت نمونه دیگر بود. هم او با «دبه» کردن و هم بعدتر ترامپ با «پاره کردن توافق» نشان دادند دروغ گفتند. حالا هم اروپا. یا مثلا امسال در یک سالگی اغتشاشات علنا بسیاری از مخالفین اسم و رسم دار اعلام کردند که حجم بالایی از اخبار یا اکثر اخبار سال گذشته شان از اساس دروغ بود. واقعا هم حجم دروغها اعجاب آور بود. 🔺اما از این ها بگذاریم. سخن مهمتری به نظرم وجود دارد. ما بین فرد دروغگو و تمدن دروغگو باید فرق بگذاریم. گاهی یک گوشه ای یک نفر از مسوولین غرب دروغ میگوید گاهی کل ساختار تمدن دروغ است. یعنی مبانی و نظام تصمیمات و ساختارها و کل چارچوبهای نگرشی و نرم افزار ذهنی و خلاصه همگی در مبنا و بنا دروغ است. چندی قبل در لیبرال بودن دموکرات بودن رهبری اشاره کرد به این دروغ و کذب کلان و کلی. در سخنان رییس جمهور عزیز در آمریکا هم همین دروغ گویی ساختار و هویت غربی فریاد زده شد. 🔺مساله را سیاسی صرفا نباید دید. اینها در مبانی معرفتی بریدن از واقعیت و رفتن به ساختن قصه در ذهن و انسجام گرایی خودساخته، در فلسفه روی آوردن به ظاهرگرایی ماتریالیستی و یا ذهن گرایی ایده آلیستی، در انسان شناسی نشاندن حیوانیت انسان به نام اومانیسم به جای کرامت انسانی، در بحث از قانون و حقوق چه آن را انشا بشر بدانیم چه کشف واقع ، انشاش با نشاندن کسی که حق اراده کردن ندارد و در کشف قانون با نشاندن سطح ظاهری عالم و حیوانی انسان به جای کل واقعیت آن، یعنی دروغ و دروغ، در سیاست با روح ماکیاولی اش مبتنی بر دروغ، اخلاقش و نسبیت آن، نفی هنجارها و نابود کردنش در عرصه قانون و حاکمیت ، اقتصادش دروغ، رفاه یک عده و له شدن بسیاری، آزادی خواهی اش اثبات آزادی جمع کوچکی و حذف جماعت بسیار ، ساختار رسانه ای و هنری غرب را ببینید، نظام دانشی و مدیریت علم را ببینید، نظام تعلیمی تربیتی شان را مشاهده کنید، مبتنی بر خلاقیت بدون تسلیم و تعبد به واقعیت. همه جا دروغ ، دموکراسی اش دروغ، حقوق بشرش دروغ، کل ساختار یک تمدن بالکل دروغ در دروغ در دروغ. چرا ؟ 🔺دروغ و کذب در مقام توصیف برای شیطان و طاغوت لازم است چون باید آنچه او میخواهد ببینی تا همانطور که او میخواهد تصمیم بگیری. در مقام عمل هم چاره ای نیست جز اینکه استکبار و استعلا در ذات غرب برای آنکه پنهان بماند باید ظاهرش تزیین شود به آنچه مردم میپسندند. شیطان اگر آنچه هست را بروز دهد مردم پس میزنند پس باید مثل گرگ داستان شنگول و منگول خود را پنهان کند تا در بیت نفس انسانها راه پیدا کند. 🔺در فلسفه اسلامی توضیح میدهند که دور افتادن از واقعیت یعنی دور افتادن از توحید. فلسفه برای همین با تسلیم مقابل واقعیت شروع میشود یعنی خود علم. اندیشه یعنی یافتن و یافتن چیزی نیست جز تسلیم واقع شدن. صدق در عمل نیز هماهنگی اراده است با آنچه واقعیت عالم که درست میدانید یعنی تسلیم اراده او بودن در همه سطوح و ساحتهای زندگی و جانمان. این چنین است که تسلیم شدن روی دیگر سکه آزاد شدن است. از هر چه ظلم و استکبار و کشش به سوی غیر او است. در اخلاق امام ره نشان میدهد که چگونه میل به بینهایت حقیقت تمایلات ما است و میل به هر ناقصی و نقصی در عالم یک دروغ بزرگ است که نفس به خود میگوید. 🔺اینگونه دروغ مفتاح بیت تمدن غرب است. یعنی اساسا با کذب وارد این تمدن میشوی. کلش دروغ است. هر آنچه از غرب میبینید را دوباره با این کلید تقریر کنید. فکرش را، علمش را قدرتش را ساختار ها و نظام اجتماعی اش را ، سبک زندگی اش‌ را، همه و همه را. تمدن را میگویم با همه ابهتی که برای عده ای دارد. @HOWZAVIAN
. 📚زن‌ها روحانی نمی‌شوند ✍️اعظم عظیمی این اثر روایتی داستانی از زندگی بانو فاطمه سادات سید خاموشی معروف به (طاهایی) مؤسس و مدیر مدرسه علمیه نرجس مشهد است. او متولد ۱۳۰۹ در تهران است که بعد از ازدواج در مشهد ساکن می‌شود. بانویی که در دوره خفقان سیاسی پهلوی و اضمحلال فرهنگ دینی در جامعه ایرانی به تنهایی پرچم تربیت دینی بانوان مشهد را برافراشت و با اخلاق حسنه و رفتار عالمانه اش، موجب جذب زنان و دختران بسیاری از اقشار مختلف فرهنگی و اجتماعی پای منبر دین شد. @HOWZAVIAN @AFKAREHOWZAVI
💠 از محفاظتِ آثار تاریخی ایران توسط رهبر انقلاب و سید ابراهیم رئیسی تا ناسیونالیست‌های غرب‌پرست 🔸همواره جماعت ناسیونالیست و مدعی ملّی‌گرایی و باستان‌پرستی به تبعیت از دولت مطبوعشان (پهلوی) نشان دادند ملّی‌گرایی را وادادگی در مقابل غرب، بردگی غرب، غرب پرستی و خود تحقیری می‌بینند و آنچه بنام عشق به ایران باستان را زمزمه می‌کنند تنها شعاری تو خالی و دیکته شده از اربابان آن‌هاست، در مقابل این مدعیان، همواره دین‌داران حقیقی و مسلمانان را در حال محافظت از آثار باستانی برای تحقیق، حقیقت‌یابی، پژوهش و درس عبرت از تاریخ بر اساس مبانی دینی، می‌بینیم. ✍️ حجّت‌الاسلام مهدی قیاسی کارگرمقدم 🔗 متن کامل یادداشت را در سایت فرقه نیوز بخوانید @HOWZAVIAN
🔸ترفندهای نخ نما ✍️ محسن عبدالله زاده، عضو تحریریه مدادالفضلاء دهه ۸۰ در یک سفر زیارتی_دانش آموزی، یک فیلمبردار هفت خط حضور داشت که همه را مچل خودش کرده بود. تلفن و مشخصات دانش آموزهای احساسی و عاطفی را گرفته بود و در صحنه ها و مکان های مختلف جلوی دوربین می آورد. هنوز جمله اول تمام نشده، دانش آموز اشکش سرازیر و فاز احساسی می گرفت و زار زار می گریید. فیلمبردار هفت خط ما خوب بلد بود چطور طرف را جوگیر کند تا جلوی دوربین اشک و آهی بیاید که در عمرش هم نیامده و حتی وقتی بعدها خودش فیلمش را می بیند خجالت زده می شود. گروه دیگری از دانش آموزان را هم که اصلا اهل اینجور احساسی بازی ها نبودند را هم در لیست دیگری داشت و برای برخی گزارشات که اصلا نیازی به گریه و احساسی شدن نبود، از آنها استفاده می کرد. یک بار اشتباهی از این گروه برای یک گزارش احساسی استفاده کرده بود، هرچه به خودش فشار آورد تا طرف را بگریاند فقط نگاهش می کرد. آخر سر هم با عصبایت مصاحبه را قطع و شروع به غر زدن بر سر دانش آموز بیچاره کرد. اما دانش آموز همچنان با خونسردی فقط نگاهش می کرد. وقتی علت را جویا شدم، گفت : فیلمردار با این کارها دارد از احساسات و عواطف ما و بیننده ها سوء استفاده می کند ما ها را پخمه گیر آورده و .... این ماجرا گذشت تا محرم و صفر امسال یک برنامه تلوزیونی با موضوع مصاحبه و گفت و گو با هنرمندان، ورزشکاران و چهره های سرشناس از تلویزیون پخش شد. کارگردانش همان فیلمبردار سفر زیارتی دهه 80 بود. هر شب یک نفر را دعوت می کرد و خودش از پشت دوربین با لحنی آرام و عاطفی شروع به پرسش می کرد. چنان با مهمان بیچاره ور می رفت و انگلکش می کرد که طرف می دید اگر گریه یا حداقل بغض نکند خیلی زشت است. و یه جورایی به اهل بیت علیهم السلام جسارت کرده. مثلا با لحنی جِلف و مصنوعی می پرسید : اگر امام حسین علیه السلام صدایتان را بشنود الان چه می گویید؟ دو دقیقه با امام درد و دل بکنید؟ دلتان برای کربلا تنگ نشده؟ این پرچم از حرم رسیده، با این پرچم حرف بزنید. رو به دوربین ما با آقا حرف بزننید. این هدیه از طرف امام است باز کنید ببینید و ..... مهمان بیچاره را کاری می کرد که زار زار بگرید و این آقای بی انصاف برنامه اش را گرم کند. نمونه دیگر این رفتارها را در ایام شهادت و ولادت معصومین علیهم السلام در شهر و روستاها، هیئات، مساجد، بیمارستان، زندان های ... زیادی می بینیم. یک عده با لباس خادمی و آتش و اسفند یا بدون این چیزها، یک پرچم دست می گیرند یا داخل جعبه گذاشته راه می افتند بین مردم ساده دل که آقا بیایید ببوسید این پرچم گنبد است. بله پرچم گنبد است، محترم است، مقدس است، متبرک است اما چرا با احساسات مردم بازی می کنید؟ چرا اینقدر خشک و خالی؟ عصر حجر نیست که فقط یک پرچم هم از حرم اهل بیت (علیهم السلام) به عنوان تبرک غنیمت باشد، اگر می خواهید دل این مردم را به دل امامشان گره بزنید بسم الله تعدادی را به حرم ها مُشَرَّف بکنید، سفره داری کنید، گره گشایی کنید، حرم فقط پارچه روی گنبد دارد؟ تبرکی های دیگر ندارد؟ سوغات ندارد؟ نذورات و موقوفات ندارد؟ فقط آتش اسفند دارد؟ خلاصه این ترفندهای احساسی و تهییج کردن مخاطب، نخ نما شده است و نه تنها حس خوبی به مردم نمی دهد، بلکه شاید آنها را به مرور منزجر، و بیگانه هم خواهد کرد. @HOWZAVIAN
. 📰دکه‌ی تیترخوانی سه‌شنبه ۴ مهر ۱۴۰۲ @HOWZAVIAN