eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
478 ویدیو
177 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 از مُخَیِّم الشاطی تا زعفرانیه ✍️طیبه فرید توی دانشگاه ادبیات خوانده بود.شعرهای نزار قبانی را از بر بود.یک آدم معمولی که سال ها ادبیات خوانده توی خوش‌بینانه‌ترین حالت، نویسنده معروفی می شود.البته اگر تا پیش از آن عاشق دختری نشده باشد. عشق آدم را استثمار می کند و دست و پایش را می بندد و بی آنکه زورش برسد قاعده حب الوطن من الایمانش را دور می زند و زیر آبی می رود.مثل عشق روزنامه نگار فلسطینی به ریتا دختر یهودیه.که عاقبت جاسوس صهیونیست ها از آب درآمد. توی دانشگاه،ادبیات خوانده بود و شعرهای محمود درویش را از بر بود اما دانشجویی که مادرش او را توی مخیم الشاطی به دنیا آورده، با دانشجویی که از جنگ مهاجرت کرده و یک گوشه آرام لم داده ،فنجان چایش را جلو لبش گرفته و هی فوت کرده و هی هورت کشیده و دست اخر هویت مادرزادی اش را با هر پُک سیگار توی غزل‌هایش دود داده خیلی فرق دارد. توی دانشگاه‌،ادبیات خوانده بود و شعرهای معین بسیسو را از بر .اما مخیم الشاطی تا خِرتناق توی جنگ فرو رفته بود.توی جنگ حلوا قسمت نمی کنند.زاویه دید متولدین اردوگاه با پنجره ای که بقیه آدم‌ها از پشتش دنیا را می دیدند فرق داشت.درس خواندنشان،مشغله های دانشجوئی شان،آرمان هایشان.همه چیز برای متولدین اردوگاه در دل مبارزه معنا پیدا می کرد حتی عشق. توی دانشگاه ادبیات خوانده بود اما سید قطب را دوست داشت.بیشتر از شعرهای محمود درویش و قبانی و بسیسو. سید گفته بود «به جای نوشتن این همه کتاب، به جای این به جای این همه سخنرانی،به‌جای اداره‏ ی این همه مسجد،حرکتی برای ترویج آرمانتان بزنید .بروید در گوشه‏ ای از دنیا ولو در یک جزیره ‏ای دور افتاده‏ حکومت اسلامی تشکیل بدهید که اثرش از هزاران کتاب، هزاران سخنرانی در ترویج آرمان ها، بیشتر است. توی دانشگاه ادبیات خوانده بود اما با شعر که نمی شد فلسطین را از چنگ اسرائیل بیرون کشید.میدان مبارزه او‌جایی بزرگتر از اردوگاه مخیم و دانشگاه ادبیات بود.باید دوشادوش مبارزانی می ایستاد که آن ها هم شرافتشان را در مبارزه پیدا کرده بودند.مبارزانی مثل شیخ احمد یاسین ،مثل رنتیسی ،مثل قاسم... توی دانشگاه ادبیات خوانده بود.نویسنده معروفی نبود‌.اما همه دنیا او را به آرمانش می شناختند.سید گفته بود شاعرها زیادند بروید خودتان شعر باشید ،بجای نوشتن از مقاومت ،تفنگ بردارید،بجنگید.... متولد مخیم الشاطی بود.پسرهایش شهید شدند.نوه هایش ،خواهرش.خانه اش با خاک یکسان شد.شده بود قلبی که بیرون از سینه صاحبش می تپد. قصیده بلندش داشت شکل می گرفت.مانده بود بیت آخر. توی بیت آخر داشت قرآن‌می خواند که سفیر موشک،دیوار اتاق ساختمان زعفرانیه را شکافت حیف! چیزی تاقله نمانده بود... هوای کوهستان توچال بوی خاک و خون می داد.بوی اردوگاه مخیم.توی دانشگاه ادبیات خوانده بود ولی برای یک مبارز زندگی در شهادت معنا پیدا می کرد. @AFKAREHOWZAVI
. حوزوی و دانشگاهی سلسله نشست‌های«در آستانه‌ی قله» نشست اول: ریشه‌های ما استاد ارائه دهنده: مهندس محمدعلی‌شکوهیان‌راد زمان: شنبه‌۲۰ مردادماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۷ تا ۱۹ مکان: قم، بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه شش، سازمان تبلیغات اسلامی نام نویسی: @Ketabsal003 @AFKAREHOWZAVI
. دختران ایران (قسمت اول) سخنی به مناسبت افتخار آفرینی بانوان این سرزمین: ✍🏻مریم زارعی ۱.در فرایند مهاجرت نخبگان و ورزشکاران، تفکیک دو نکته مهم است: اول توانایی ایران در پرورش نخبگان و ورزشکاران. چیزی که در سال های قبل از جمهوری اسلامی، کمتر دیده می‌شد یا اصلا وجود نداشت. دوم توانایی یا عدم توانایی در نگهداری نخبگان و ورزشکاران. اینکه جمهوری اسلامی ایران توانایی پرورش استعدادهای علمی، ورزشی را دارد، بی شک غیر قابل انکار است. جوانانی که در این مرز و بوم رشد می‌کنند و توانایی کسب امتیاز بالا در آوردگاه‌های مهم جهانی را دارند. به دلیل اینکه آسیب شناسی یک مشکل باید از درون خودمان شکل بگیرد، بایسته است به دنبال این مهم بود که چرا جوانان ما، بعد از کسب مهارت و علم از ایران خارج می‌شوند؟ حتی در مواردی با لگد پراکنی نسبت به جمهوری اسلامی، خاک وطن را ترک می‌کنند؟ در کدام مورد نقطه ضعف داریم که موجب این مسئله می‌شود؟ در رسیدگی مالی به نخبگان و ورزشکاران؟ در پرورش روح معنوی و اعتقادی آنان؟ در عدم جذب حداکثری و خط کشی های واهی؟ و یا در اثر آموزش‌های ناکارآمد در آموزش و پرورش که عرق ملی را در جان فرزندان‌مان نمی‌نشاند؟ و یا پیروزی دشمن در ایجاد جنگ روانی و خودتحقیری نسبت به ایران و ایرانی در رسانه ها؟ ۲.کیمیا علیزاده بعد از کسب اولین مدال المپیک، مورد توجه و استقبال بسیارِ مسئولان قرار گرفت؛ اما او به دلیلی که هنوز مشخص نشده است، از ایران خارج شد. تقریبا همه ،حتی خود کیمیا می‌دانند که دلیلی که در بیانیه آورد، دروغی بیش نبود چرا که اگر راست بود و ایران، زنان خود را سرکوب می‌کرد، امثال کیمیا و مبینا و ناهیدها نباید به آوردگاه مهم المپیک، دست پیدا می‌کردند. ۳.با مختصر مطالعه‌ی تاریخ معاصر ایران، متوجه خواهیم شد که جمهوری اسلامی ایران، تنها حکومت ایرانی است که بیشترین اهتمام و توجه را به زن داشته و دارد. هم شرایط تحصیلی و ورزشی و هنری زنان را فراهم کرده است و هم به زن به عنوان فردی موثر در مسائل سیاسی، اجازه ی حق رأی داده است. چیزی که حتی در انقلاب مشروطه درباره‌ی زنان اتفاق نیفتاد.* با وجود آن‌که بانوان در شکل‌گیری این انقلاب نقش پررنگی داشتند! ۴.فرق مبینا و ناهید، با کیمیا در این است که مبینا و ناهید برای پرچم کشورشان تلاش کردند وگرنه چه کسی تمایل دارد دختر و ناموسش در دست دیگران بیفتد و از این بابت خوشحال باشد؟! حالم چو دلیری ست که از بخت بد خویش در لشکر دشمن پسری داشته باشد سخت است پیمبر شده باشی و ببینی فرزند تو دین دگری داشته باشد. ... ➖➖➖➖ *در انقلاب مشروطه زنان حق رأی نداشتند فقط طبق فرمان مظفرالدین شاه قاجار، مجلس شورای ملی می بایست از منتخبین شاهزادگان، علما، قاجاریه، اعیان، اشراف، ملاکین، تجار و اصناف تشکیل گردد.(صفایی، ابراهیم(1381) تاریخ مشروطیت به روایت اسناد، تهران، ایران یاران، صص 247-248) @AFKAREHOWZAVI
. «انقلاب چادرها» ✍🏻سیده ناهید موسوی پلک‌هایم سنگین شد‌ و چشمانم به التماس کردن افتادند،تا بلکه خاموشی زده و سر بر بالین بگذارم. اراده کردم و نباید بدقولی کنم، از طرفی لذت کتاب‌خوانی گاهی استراحت را هم برایم بی معنا می‌سازد. سه فصل پایانی کتاب را باید همین امشب به پایان برسانم، اصلا به اوج قصه رسیدم، راهی جز خواندن خطوط آخر کتاب در ساعت‌های نزدیک به سحر نبود. دشمن مشترک همه بشریت در طول تاریخ، نظام سرمایه داری بوده است، آنانی که شعار می‌دادند؛ بدون تانک و موشک بلکه با عقیده به جنگ با عقیده باید رفت. پرواضح بود که با کشتار مسلمانان عقاید آنان تغییر و نابود نمی‌شود. بلکه با مذهب آنان جنگیدن نتیجه مطلوب نظام استکباری و سرمایه‌داری حاصل شده و به راحتی فکر و روح بشر رو به اسارت می‌گرفتند.از حجاب تا برهنگی، ازشبه روشنفکران و نظریه پردازانی که کَمر همت برای دشمنی با حجاب و اسلام بسته بودند.درواقع از مهم‌ترین دلایل پوشش، مبارزه در برابر فرهنگ سرمایه‌داری و استعماری است‌. گرچه نظام پادشاهی در ایران ۲۵۰۰سال استمرار داشت؛ اما وقتی که این نظام درمسیر مبارزه با دین و به ویژه حجاب قرار گرفت، مردم این سرزمین و خصوصا زنان؛ با اراده‌ای قوی به مبارزه برخاستند و نهایتاً انقلابی آفریدن که در برخی رسانه‌های جهانی «انقلابِ چادرها» نام گرفت. به عقیده برخی این انقلاب نبود که زنان را با حجاب کرد، بلکه حجاب بود که انقلاب آفرید. بی شک سخن از حجاب، فقط سخن از پوشش نیست بلکه سخن از یک مکتب و چارچوب فکری هست. و فریاد بلندِ چادرهایی که انقلاب کرده بودند این بود که زن در عین پای بندی به فطرت و داشتن پوشش مناسب می‌تواند در جامعه، نقش بی‌نظیری داشته باشد. دقیقا نقطه مقابل خط فکری سرمایه‌داران که به مذاق آنان خوش نیامد. همین‌طور که صدای کلمات کتاب در ذهنم می‌پیچد، یاد حرف‌های مهمان چند هفته پیش می‌افتم که برای ادامه تحصیل روسیه را انتخاب کرده بود و از احترام و برخورد فوق العاده مردم روسیه با ایرانیان می‌گفت، از قوانین رعایت لباس‌‌های پوشیده در کلاس درس و دخترانی که ملزم به رعایت قوانین می‌شدند. از انسانیت همکلاسی خود که وقتی متوجه روزه‌دار بودنش می‌شود روبه دیوار لقمه‌اش را تمام می‌کند. همه این‌ها شاید نقاط مشترک فرهنگ زیبای ایرانی با آن کشور اروپایی بود.فارغ از ملیت، مسلمانان درهمه جای دنیا دارای اُبهت و محترم شمرده می‌شوند.و این یک نقطه قوت برای مسلمان است، اما ضعف بزرگی برای دشمنان هست. داستان خوش کتاب با مسلمان شدن دو دختر آمریکایی تبار و محجبه شدن آن‌ها پایان یافت. تا هرگز قدرت دین مبین اسلام و تاثیر حجاب بر درون و فطرت انسان‌ها به ویژه زنان از یادها پاک نشود. هرچند کشورهای اروپایی فراوانی هم‌چون فرانسه و..‌. مخالفان سَرسخت حجاب و محجبه‌ها هستند اما بانوان ایران زمین «پرچمداران» حجاب اصیل اسلامی‌اند. و در نهایت فراموش نکنیم که «ما به دنیا آمدیم تا قیمت پیدا کنیم، نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم.»*آیت الله العظمی بهجت. @AFKAREHOWZAVI
. 🔖 دردِ جاماندگی! ✍️ مهدوی نصیبتان مباد حالِ این روزهایم! خدا نیاورد برایتان، لحظات حسرت‌باری که این‌روزها سپری‌می‌کنم. هر چقدر تا به امروز نفس امّاره می‌تاخته، این‌روزها مغلوب لوّامه گشته و او هم، سرِ خجالت پایین‌انداخته‌است، زیرا که خود را مقصر بزرگ این حسرت بزرگ و بی‌توفیقی می‌داند. نمی‌دانم کجا بهانه‌آورده‌ام برای یاری خیمه‌ی حسین(علیه‌السلام) که این‌روزها بهانه‌ها سر راهم صف‌کشیده‌اند تا پایم به آن خیمه‌ی مقدس نرسد؟ آری این‌است وصفِ حالِ لحظاتِ منِ جامانده. پای ارادت، بدجوری در گِل‌مانده و از همراهیِ عشاق عقب‌مانده‌ام. برگزیده‌ها رفتند و به آغوش ارباب رسیدند و من ماندم و اشک و غم و حسرت. خوبانِ روزگار کوله‌بارِ ارادت بربستند و پا به مسیر عشق نهادند و سهمشان شد، زیارت شاه و من ماندم و سینه‌ای پرآه. با هر وداعی از سوی خوش‌روزیانِ عالم، فاتحه‌ی دلم را خواندم و التماسشان کردم برای اِحیای این بیمارِ در حال احتضار. آری در احتضاری مرگبار دست‌و‌پا‌می‌زنم و چنگ به بسترِ بی‌توفیقی می‌زنم و حسرت، راه نفسم را بسته‌است. آقاجان! ارباب خوبم! محتاج نگاهم، از آن نگاه‌هایی که حرّ را پرواز‌داد، دام دنیا بدجوری پاگیرم کرده‌است. وای بر من! اگر در دام‌گیرافتاده، به صحرای قیامت برسم. حضرت شاه! این کنیز، بی‌تابت گشته و در آتشِ دوری می‌سوزد و نمی‌سازد با دلِ بی‌قرارش برای شما. کاش بشود نقطه‌ی پایانی به این خط طولانی حسرتم عنایت فرمایید، به حقِّ خواهر عقیله و صبورتان زینب کبری(سلام‌الله‌علیها)! بگو بگو به کدامین دعات خواهم یافت؟ بگو کجا برم این حسرت سوالی را؟ @AFKAREHOWZAVI
. وادی السلام ✍زهرا مهرجویی از او سوال کردم مادرت را در کجا به خاک سپردید؛ نجف یا حله ؟ و او بدون هیچ درنگی پاسخ داد:وادی السلام !! مکان عجیبی است این وادی السلام، قبرستانی به قدمت تاریخ بشریت؛ شخصیت‌های تاریخی از پیامبران الهی از جمله هود و صالح و علمای برجسته‌ای چون قاضی و قاضی زاده‌ها ، حکیم‌ و حکیم‌زاده‌ها و صدر و صدر زاده‌ها در آن دفن شده‌اند . اما از آن عجیب‌تر توجه خاص مردم عراق به دفن امواتشان در این قبرستان است. طوری‌که دوستم که به تازگی مادرش را از دست داده و ما برای عرض تسلیت به خانه‌شان در حله رفتیم از سوال نابه جای من متعجب شد! برای عراقی‌ها مهم نیست از کدام استان باشند یا متعلق به چه خاندانی، ثروتمند باشند یا فقیر؛ مهم این است که مردگانی که برایشان ارج و قرب خاصی دارند و یا به عبارتی بزرگ خاندان محسوب می‌شوند حتما باید در وادی السلام و در جوار امیر المومنین علیه السلام به آرامش ابدی برسند !! دقیقا نمی‌دانم اهمیت این قبرستان برای عراقی ها از کجا نشات می گیرد؟ از روایاتی که اشاره به نجات یافتن مردگان دفن شده در وادی السلام از عذاب الهی و یا امان یافتن مردگان در جوار امام علی علیه‌السلام ؟؟ (۱) شاید یکی از دلایل ناشناخته بودن این قبرستان برای من، داستان‌های ترسناکی باشد که از این قبرستان شنیده‌ام اما دیشب وقتی ناخواسته مجبور به عبور از این قبرستان تاریک وخلوت شدم ، احساس آرامش عجیبی داشتم . کسی چه می‌داند شاید خدا خواست و روزی من هم در این قبرستان آرام گرفتم. (۱) امیر المؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید: «... مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یمُوتُ فِی بُقْعَةٍ مِنْ بِقَاعِ الْأَرْضِ إِلَّا قِیلَ لِرُوحِهِ الْحَقِی بِوَادِی السَّلَامِ وَ إِنَّهَا لَبُقْعَةٌ مِنْ جَنَّةِ عَدْنٍ؛ الکافی ، ج۳ ص۲۴۳ @AFKAREHOWZAVI
. قدرت درونی و مسیر رشدنجمه صالحی در جهان امروز، بسیاری بر این باورند که شبکه‌سازی و ارتباط با دیگران کلید موفقیت و پیشرفت است. کتاب‌ها و مقالات بی‌شماری بر اهمیت این موضوع تأکید دارند و افراد را به گسترش شبکه‌های اجتماعی و حرفه‌ای خود تشویق می‌کنند. اما آیا این تنها راه رسیدن به رشد و جایگاه‌سازی است؟ آیا می‌توان به جای تکیه بر دیگران، به قدرت درونی خود اعتماد کرد؟ امروز عبارتی خواندم که می‌گفت:"هیچ جایگزینی برای شبکه‌سازی و ارتباط با دیگران که موجب رشد و پیشرفت شود، وجود ندارد." اما در پیچ‌وخم حوادث و در تراش‌خوردگی درد و نهایت استیصال دریافته‌ام که هیچ جایگزینی برای خوداندیشی، بازآفرینی جهان فکری و اقدام و عمل با تکیه بر خود، وجود ندارد. اگر قرار است دیگران یاری رسانند یا شبکه‌سازی مجالی برای رشد فراهم آورد، این در مراحل بعدی است. شاید دیگران نظر متفاوتی داشته باشند، اما ترجیح می‌دهم به جای تکیه بر کمک دیگران، پیش و بیش از هر کسی روی قدرت ذهن و عملگرایی خود، حساب باز کنم؛ زیرا معتقدم در ملال و رنج و ناکامی، جادویی نهفته است. ابعاد کشف‌نشدهٔ وجود را می‌توان در وقت درد شناخت. انسان در مواجهه با زندگی، نهایتاً تنهاست. ذهن همواره آبستن ایده‌ها و راه‌های تازه است، اگر بخواهیم و در مسیر بمانیم. از «بودن» تا «شدن» مسیری ناهموار است که نمی‌توان همواره با تکیه بر دیگران آن را هموار کرد. باید زمانی را به تفکر و بازنگری درونی اختصاص داد چون به ما کمک می‌کند تا ایده‌ها و راه‌حل‌های جدیدی برای مشکلات خود بیابیم و بر روی مهارت‌ها و توانایی‌های خود کار کنیم. یادگیری مهارت‌های جدید، تقویت مهارت‌های موجود و بهبود خودشناسی از جمله راهکارهاست. می‌توانیم به جای انتظار برای کمک دیگران، خودمان دست به کار شویم. اقدام و عمل به ما اعتماد به نفس و فرصت تجربه می‌دهد. ناکامی‌ها و شکست‌ها را به عنوان بخشی از مسیر رشد بپذیریم و از آن‌ها درس بگیریم. در مسیر خود ثابت‌قدم بمانیم و از تلاش دست نکشیم؛ چه بسا پایداری و استقامت کلید موفقیت باشد. در نهایت، هر فردی باید راه خود را برای رشد و پیشرفت پیدا کند. شبکه‌سازی و ارتباط با دیگران می‌تواند مفید باشد، اما نباید تنها راه حل باشد. قدرت درونی، خوداندیشی و عملگرایی نیز نقش مهمی در این مسیر دارند. در مواجهه با چالش‌ها و سختی‌ها، این قدرت درونی است که ما را به جلو می‌برد و به ما کمک می‌کند تا به بهترین نسخه از خود، تبدیل شویم. @AFKAREHOWZAVI
. «قهرمانی به سبک دهه هشتادی‌ها» ✍🏻سیده ناهید موسوی از زیبایی‌های دنیا این است که دهه هشتادی‌ها خود را اینگونه ثابت می‌کنند که نسلی متمایز و ویژگی‌هایی منحصربه فرد دارند. اصلا باید قبول کنیم که دهه هشتادی‌ها از خوبی های عالم بهترین ها را گلچین می‌کنند. مثلا ارادت قوی به شهدا داشته باشید و خط مشی آنها را الگو قرار بدهید آنها را واسطه می‌گذارید تا برایتان پادرمیانی کنند به حضرت زهرا (س) قسم‌شان بدهید و بعد دعایتان می‌گیرد و می‌شوید؛ «شهیده فائزه رحیمی» دانشجوی معلم، ورودی 1400 در دانشگاه فرهنگیان این‌گونه به آرزویش می‌رسد. چه کسی می‌تواند این گونه با خدا معامله کند حتما گوشت و خونش با عطر و بوی شهدا اهل بیت(ع) و عشق به شهادت عجین شده بود، که در روز ولادت زهرای مرضیه (س) به آسمان پَر کشید. شهیده فائزه رحیمی فارغ التحصیل دانشگاه شهادت در شهر کرمان شد و معلمی نمونه و اسمی ماندگار از اولین دانشجوی معلم. قهرمانی‌های دختران دهه هشتادی ادامه دار است ... فرصت برای درخشیدن درهر زمینه و حرفه وجود دارد. رتبه های نخست را دِرو می‌کنند در کنکور یکی مثل «صبا معصوم نیا» رتبه نخست کنکور تجربی سال 1403 را از آن خود میکند و این پاداشِ تلاش او می‌شود. دیگری راز موفقیتش به آسمان و برق ستارگان گره می‌خورد و جزو پنج ایرانی می‌شود که با کسب پنج نشان طلا مقام نخست هفدهمین المپیاد جهانی نجوم و اختر فیزیک را به دست می اورد دختر ایرانی دیگری یعنی «حنانه خرم دشتی» هفده ساله که هم‌چون ستاره‌ای درخشان درقلب برزیل مدال طلا را برگردن می آویزد، شاید زیباترین حس قهرمانی این باشد که حنانه خرم دشتی می‌گوید نجوم من را با خدا پیوند داد و با افتخار می‌گوید مادرم قهرمان من است. افتخار آفرینی و مدل آوری که در این روزها بازارش داغ است. آسان بدست نیامده است و کلی اراده، پشتکار، توسل و توکلی راسخ لازم است تا به موفقیت رسید و غرور آفرید. این نخبگان امید و انرژی آفریدند و «من می‌توانمِ» با دُز بالایی در نوجوانان و جوانان جامعه تزریق کردند. ای کاش کاری کنیم که نام‌شان بیشتر و بیشتر بدرخشد و الگویی شوند تا نه تنها امثال دهه هشتادی‌ها بلکه همگی از آنها درس بیاموزیم. المپیک و پاراالمپیک پاریس میدانی شد، برای ثابت کردن خود برای خود و برای میهن عزیزتر از جان آدمی. بگذار از «ساره جوانمردی» بگویم از بانوی قهرمان و مادری که رهبری ایشان را تمجید و تقدیر کردند. بانویی که در رشته تیراندازی با کسب پنج نشان طلا لقب ملکه تپانچه برازنده او شد. و بازهم دهه هشتادی مانند مبینا نعمت زاده تکواندو کاری که تمام قدرت خود را در پاهایش جمع کرد تا هم‌چون قهرمانان دیگر هم سال خود در نوزده سالگی با کسب مدال برنز دومین مدال آور زن ایران در تاریخ المپیک با کسب نشان برنز باشد. مدال‌ها فراوان بود و رنگارنگ اما به دهه هشتادی‌هایی که از هرسوی این کشور درخشیدند باید افتخار کرد و در آخر مرام وزنه برداری که در پاریس با یک زن مصافحه نکرد و توسل «بیت سیاح» و مدال زرین مزین به نام ام البنین (س)، همان‌که دنیا و آخرتش را با آن تضمین کرد فراموش نخواهیم کرد. درخشیدن در دنیا زیباست و زیباتر زمانیکه مقدمه درخشیدن در آخرت شود. نصرٌ من الله و فتحٌ قریب @howzavian_khuzestan
. تبلیغ و تحقیق ✍معصومه ایرانمنش تجربیات از خاطراتی است که برای انسان در حیطه زندگی و کاری اتفاق میفتد، بدست می‌آیند، پس بهتر است خاطرات تبلیغی خود را با نوشتن، ثبت وضبط کرد؛ تا بتوان به موقع از آن‌ها استفاده کرد و هر بار با مرور خاطرات که حالا تبدیل به تجربه شده‌اند، دقت لازم را بعمل آورد تا بتوان سطح علمی و عملی خود را ارتقاء بخشید، نقدپذیربودن من جمله از موفقیت‌ها درامرتبلیغ است نه تنها از نقد و انتقاد هرگز هراسی به دل راه نداد بلکه از آن‌ها استقبال کرد مخصوصا انتقادهای سازنده و بالنده،خودشناسی در مسئله تبلیغ حرف اول را می‌زند. هرکس در این امر بایدخود را بشناسد که چه‌کاری را می‌تواند یا توانایی انجام آن را دارد. کلاسداری، سخنرانی و...درضمن طلبه باعمل کردن به وظائف خود می‌توان بهترین مبلغ باشد بدون گفتن و سخنرانی . ومه‌مترو بالاتر از همه این مسایل بالابردن سطح علمی و عملی خود است، که با این دوبال انسان می‌تواند در این مسیرموفق باشد و هدفی جزء رضایت خدا و تبلغ دین خدا نداشته باشد، اگرمسئله و یاموضوعی رانمی‌داند از گفتن نمی‌دانم واهمه نداشته باشدصراحتآ بگوید نمی‌دانم، خود را بیشترمتمرکزکند روی یک موضوع و درآن زمینه کار و تحقیق لازم را انجام دهد، مثل مسائل خانواده، یا اخلاقی و تربیتی و یا زنان، تابتوان به موفقیت‌های بیشتری دست یافت. فیش برداری و تحقیق را انجام دهدچون بخشی ازموفقیت درزمینه تبلیغ، تحقیق لازم و استفاده از منابع موثق است. @AFKAREHOWZAVI
. جایی درست مثل ایران ✍️فاطمه میری‌طایفه‌فرد به مناسبت فوت جلال، یاد یادداشتی افتادم که قرار بود بنویسم و مثل یادداشت‌هایی که طبق عادت به دلیل کمال‌گرایی همیشه به تاخیر می‌افتد، ننوشتم تا به امروز. ▫️▫️▫️▫️▫️ در حال خواندن کتاب غربزدگی با اصطلاحی از آل احمد مواجه شدم که انگار حرفی بود می‌خواستم بزنم ولی بلد نبودم و شگفتی جلال است که کلمات را به تسخیر مفهوم مورد اراده خویش می‌چیند و به کمال می‌رساند. لفظ ام‌القری واژه‌ای‌است که جلال به کمال توضیح می‌دهد: "مکه ام‌القری بود، اما این آغوش گرم مادرانه گرچه پناه‌گاهی بود برای ما کودکان، اما هیچ کودکی در نازپروردگی آغوش مادر به جایی نرسیده‌است." جلال، هجرت به سوی مدینه را برای کودک نو پای دین مسیری از کمال می‌یابد که باید از آغوش مادر کنده شود تا به رشد برسد. این هجرت هنوز نیز ادامه دارد و جدا شدن و فاصله گرفتن اسلام راستین و حقیقی از مبدا جغرافیایی خود به نوعی مصداق همین مثال جلال است. حالا این جدا شده از مادر در سرزمین‌های دیگر، عراق، مصر، شام، روم و در نهایت ایران به بلوغ و بالندگی خود نزدیک می‌شده‌است. هرچند که اسلام در موطن خود به کمال نرسید و ابتلائات آخرالزمانی دچار شد، مثل آزاد شدن مشروبات الکی و هجمه به بسیاری از مضامین دینی که با سلیقه آل سعود خوش نیامده؛ اما اسلام راستین برپایه پیامبری و ولایت در جایی دورتر از آغوش مادر به رشد رسیده و امروز جدی‌ترین ادبیات گفتمانی اسلام همین ادبیات تشیع است. ادبیاتی که عزت همراه با شعور دینی را به نمایش می‌گذارد. الان این ادبیات عزت‌مند مکانی دورتر از آغوش مادر است جایی درست مثل ایران. @AFKAREHOWZAVI
گزارش ... 🌤⛈❄️☀️ ✍🏼جواد محدثی 🌩آب و هوای کشور، نامناسب است . ریزگرد های دروغ و تهمت و شایعه، سبب کاهش دید شده است . تابلوهای راهنما را جابه‌جا کرده اند و مردم را به بیراهه می فرستند . 🌨دریای ارز و دلار،موّاج است و غیر قابل اطمینان. ذخیرۂ آب و آبرو در پشت سدّ بعضی مسئولان به کمترین میزان رسیده، و بیشترین گزارشها از بارش فساد و تبعیض و گناه،از مناطق مرکزی و شمال و سواحل و جنگلهاست . نزولات بانکی، موجب آب گرفتگی در مسیرهای تولید شده است. هوای آلوده هم، تنفس را برای افراد سالم مشکل ساخته است. ❄️تردد در بزرگراه «تقوا» به کندی صورت می گیرد و گذرگاههای ایمان، لغزنده است. با ریزش بهمن های تزویر، راه صداقت و صراحت ،مسدود شده و افراد عجول، از مسیرهای قابل دسترسی دیگری مثل: پارتی، رانت، توصیه و تملّق به مقصد و مقصود می رسند. ☀️گرمترین نقطه، «بازار شایعات» و جزایر سه گانه «طمع» ،« تزویر » و« تکاثر » است . زباله های «فساد اداری» مشام همه را می آزارد، ساخت و ساز های غیر مجاز روی «گسل نفاق»، بالأخره روزی نشست خواهد کرد . «زمستان تخریب» می گذرد، ولی رو سیاهی برای ذغال های حزبی و جناحی و باندی می ماند! 🌦جادۂ انقلاب، بن بست نیست ، کف ها و زباله ها مثل چهار دهه گذشته از بین خواهد رفت. حفظ محیط زیست انقلاب، وظیفه همه است. «عطر خدمت خالصانه» مشام جان را معطّر می کند. ما امیدواریم، و ... انسان به «امید» زنده است. 💠 @javadmohadesi @howzavian_qom
. تضمین امنیت با مالکیت ابزار ✍ نسا خلیلی ▫️تجربهٔ چهل و خرده‌ای سال جمهوری اسلامی،مواجههٔ صنعت و ابزار غرب با دیگران را شفاف نشان می‌دهد: - آن‌ها تا جایی که بتوانند، انتقال تکنولوژی و حتی استفاده از ابزار را محدود می‌کنند. گاهی با قوانین بین‌المللی دسترسی به آن را غیرقابل امکان می‌کند. - اگر در مواردی کنترلش از دستشان خارج شود؛ با بدافزار و خرابکاری کار خود را پیش می‌برند. نمونه‌های استفاده از هر دو رویکرد را طی سال‌های گذشته دیدیم: ▪️زمانی با فلش آلوده از طریق ویروس استاکس‌نت سعی می‌کنند سانتریفیوژ‌های نیروگاه را خراب کنند که با هوشیاری و ذکاوت شهید احمدی‌روشن از خسارت سنگین به نیروگاه هسته‌ای جلوگیری می‌شود. ▪️ اخیراً، با فروش قطعه معیوب، سعی در تخریب شبکه عصبی موشک را داشتند تا موشک‌ها خودبه‌خود منهدم شوند و باز هم با هوشیاری، عوامل اولیه شناسایی می‌شوند. دشمن حتی به ده درصدِ خودکفانشده از زیرساخت موشکی کشور طمع می‌کند. ▪️اما، در اقدامات اخیر، او به هر نرم‌افزار و سخت‌افزاری طمع کرده است؛ واتس‌آپِ شهید هنیه، آی‌پدِ هلی‌کوپتر شهدای خدمت، دوربین‌های تلفن همراه و پیجر‌های موتورولا در لبنان. ▫️به فرموده رهبر انقلاب خصوصیاتی برای استفاده از ابزار باید درنظر گرفت، از جمله آنکه «ابزار بایستی پیشرفته باشد؛ بایستی ناوابسته باشد؛ ابزار مال خود شما باید باشد؛ خود شما بایستی ابزار را به وجود آورده باشید، تولید کرده باشید، ابداع کرده باشید؛ به معنای حقیقی کلمه مالک ابزار باید باشید.» (بیانات در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه امام‌حسین(علیه‌السلام)، ۱۳۹۸/۰۷/۲۱). اگر در زیرساخت، قوی ظاهر‌ نشویم؛ باز هم با ماجراجویی صهیونیست‌ها هزینه خواهیم داد. «یک بار جستی ملخک، دوبار جستی ملخک آخر کف دستی ملخک» @AFKAREHOWZAVI
. اکسیر حیات در معدن زغال سنگ ✍فاطمه مهدوی مردان هنرمند روزگار، راز جاودانگی را در هرجایی از کره‌ی خاکی که باشد، می‌یابند و خود را به آن رسانده و بهره می‌جویند. اینان جان کلام امیرالمومنان (علیه‌السلام) را دریافته‌اند که فرموده باشد: «هنر آن است که در میان مردم و مثل آنان زندگی کنی ولی از یاد خدا غافل نشوی.» ساده‌ترین و شاید ضعیف‌ترین قشر جامعه می‌باشند که نه ادعایی دارند، نه سر و صدایی، نه قابی برای دیده شدن و نه دست و پا زدنی برای افتادن بر سر زبان‌ها. فقط تقلای آبرومندانه برای تامین معاش و دستان و بازوانی پرتلاش، این است مشی آنان در زندگانی. این کارگران ساده در پی روزی حلال، از هیچ کوششی مضایقه نکرده و تن به سخت‌ترین و پر زحمت‌ترین حرفه دادند و در گرمای جانکاه، در محیطی پر خاک و دود، پر سروصدا و پرخطر، جان شیرینشان را بر سر دست گرفتند تا تمام سختی را در همین دنیا یکجا متحمل شوند و در صحرای محشر جزو آسوده‌خاطران باشند. انفجار معدن، تنها یکی از خطرات این شغل سخت است و کارگران معادن خوب می‌دانند که احتمال چه اتفاقات هولناک دیگری در حرفه‌ی آنان وجود دارد و همچنین حقوق آنان چشمگیر نبوده که بشود گفت به طمع آن قبول زحمت می‌کنند. آنان و همه‌ی جامعه‌ی کارگری، بر اساس نیاز جامعه و داشتن روحیه‌ی خدمتگزاری و تامین معاش پا به این عرصه می‌گذارند. حادثه‌ای تلخ انفجار معدن زغال‌سنگ طبس، در آغاز سال تحصیلی دل‌های مردم ایران را داغدار نمود و دیدن تلاش نیروهای مختلف امدادی برای کشف پیکر مفقودین جانکاه‌تر از آن می‌باشد. در شروع فصل پاییز خانه‌ی بیش از چهل خانواده‌ی ایرانی رنگ‌حزن و خزان گرفت و همه مردم را متالم نمود. روز اول مهر بود و مهرِ پدری را نیک، به فرزندان خود نشان دادند. حتماً دفتر و مداد و کیف و کفش محصلان خود را تهیه نموده بودند و جان به جان آفرین سپردند تا فرزندان، یک عمر، بنویسند از ایثار و غیرت پدران. امروز، فرزندان یک ایران وظیفه دارند که بخوانند درس‌های نانوشته‌ی این غیورمردان را و بنویسند شرح عاشقی مردان خدا را. آری! نام این کارگران ساده دل با اکسیر حیات تلاشگری در تاریخ ایران جاودانه شد و به وعده‌ی الهی که زحمت‌کشان عرصه‌ی معاش را اجری چون شهداست، همچون شهیدان راه خدا حیات ابدی یافتند. روحشان قرین رحمت بیکران الهی. @AFKAREHOWZAVI
. بزرگ‌سربازان سرزمینم... ✍زينب نجیب در میان انبوهی از قصه‌های دفاع مقدس رسیدم به رزمندگان نوجوانی که عاشق و شیفته‌ی امام بودند اما تنها این شیفتگی، آن‌ها را عازم جبهه نکرد؛ بلکه بالاتر از عشق خمینی، عشق الهی و معارف اصیل اسلامی بود که آن‌ها را به کرب و بلا کشانده بود. اصلا نمی‌شود بدون رسیدن به عمق حقیقت، جان شیرینت را کف دست بگیری و عازم جنگ شوی. جنگ با کسی شوخی ندارد. اگر شعار باشی قالب تهی می‌کنی و باز می‌گردی. باز می‌گردی و ناروایت‌هایی از جبهه می‌گویی که فقط لایق بزدلی همچون خودت هست. حقیری که با اولین تصویر از قهرمانان واقعی به سودای قهرمانی و معروف شدن، راهی جبهه می‌شود اما با اولین صدای شلیک پشت می‌کند لایق راوی جبهه و جنگ بودن نیست. گاه با خود می‌اندیشم وقتی شهید رضا دادبین 15 ساله، تیر به کتفش می‌خورد و به‌شدت زخمی می‌شود، و به دوستانش که در تلاش بودند تا او را به عقب برگردانند می‌گوید: " اگه من را ببرید عقب، توی راه شهید می‌شوم. شما هم به خاطر من خودتان را به زحمت نیندازید. فقط من را به طرف قبله بخوابانید، دست و پایم را هم بگیرید تا موقع جان دادن تکان نخورم و عراقی‌ها متوجه جایم نشوند»، آیا او واقعا نوجوان بود؟ آیا او هم فقط سودای قهرمانی و محبوبیت در سر داشت؟ شاید برخی تصور کنند که نوجوانان حاضر در جنگ جوگیر فضای جنگ بودند و آنجا حاضر شدند اما سوال اینجاست جوگیری تا به کجا؟ جوگیری تا ماندن و جان دادن اصلا معنا می‌دهد؟ جوگیری نهایتا تا زمانی جواب می‌دهد که اولین صدای انفجار را کمی نزدیک به خود بشنوی نه آن زمانی که هر لحظه به مرگ نزدیک می‌شوی...نه آن زمان که در لحظات شهادت به دنبال قبله‌ای، نه آن زمان شهادت که نگران زحمت دوستانی، این چه معرفت و اخلاصی است؟ آری، امروز تلاشی در رسانه‌ها می‌شود تا غیرت، فداکاری، ایثار، شجاعت، مقاومت در وجود آن نوگل‌های پاک و معصوم را مخدوش کنند. از آن‌ها کودکانی سرباز بسازند که تنها با تبلیغات به جبهه رفتند و از کودکی آنها سوءاستفاده شده، آن‌ها را به مسلخ مرگ کشانده‌اند. اما کور خوانده‌اند شهید زنده است او شاهد و ناظر است. او خود بهتر می‌تواند پرده از این لجن‌پراکنی‌ها بردارد، او بهتر می‌تواند از آنچه برایش جان داده دفاع کند و اهداف شوم نااهلان را آشکار سازد. آری، قلم ما کاره‌ای نیست... @AFKAREHOWZAVI
هشدار رهبری ▪️سخنان اخیر رهبر انقلاب درباره برافراشته شدن پرچم دشمن در کشور از طریق نفوذ در عرصه فرهنگی بسیار مهم بود. ▫️حراست از انقلاب وظیفه همه ماست. ▫️سخنان امروز رهبری در واقع در ادامه بیانات قبلی ایشان در باب و لزوم در کشور است. ▪️طلاب و دانش جویان و حتی دانش آموزان انقلابی باید متوجه اهمیت نقش خود و وظیفه خود بشوند و با جدیت در میدان حاضر شوند. 🔸 یکی از مهمترین روشهای مبارزه در عرصه جنگ نرم و جهاد تبیین است. باید به پا خاست... ✍️سعید فتحی @howzavian_zanjan
🌿«آقای سِپَر» ✍️به قلم طیبه فرید ابو علی را همیشه توی عکس ها و فیلم ها کنار سید دیده بودم.سر تیم فرمانده های محافظ.قیافه اش گل درشت تر از بقیه بود.حالا یا بخاطر میمیک بچه گانه اش بود و اخمی که از روی صورتش پاک نمی شد و سری که از تَه می تراشید یا بخاطر مجاورت مدامش با سید.چند سال پیش خیلی اتفاقی فهمیدم مرد جوانی که لحظه ای از دبیر کل حزب الله دور نمی شود داماد اوست.داماد جان فدائی که حتی شب عروسی اش نگذاشته بود دست سید حسن به باقلواهای توی سینی بخورد.مسبوق به سابقه بود که با سم‌ قصد ترورش را داشته باشند.توی آن شرایط دست بردار نبود.دیروز وقتی خبر شهادت سید حسن پخش شد یادم افتاد به ابو علی.عظمت شهادت رهبر عربی همه اتفاقات را تحت الشعاع خودش قرار داده بود.توی آن بلوا کی یادش می ماند.هر چه خبرها را بالا و پائین کردم خبری نبود.چند بار ابوعلی را تصور کردم که آن روز در جلسه آخر غایب باشد! یادم افتاد به شب هائی که مجبور بود مکان خواب سید را تغییر بدهد.کسی که حتی نیمه شب همراه او بود محال بود توی روشنائی روز سپر جانش نباشد. دیشب داشتم پیام‌های توی تلفنم را یکی یکی می خواندم.اصلا حواسم نبود و ماجرای او را فراموش کرده بودم. یکی از پیام ها را باز کردم عکس ابو علی بود با پیام‌زیر «ابوعلی جواد هم جزو شهداست....» یادم افتاد به صورت اخمو و چشم‌های همیشه نگرانش که مدام اطراف سید را می پائید... دیگر هیچ خطری وجود نداشت.حال سید خوب بود! @AFKAREHOWZAVI
📌مشکل روایت‌ها ✍️حجت الاسلام دكتر علی جلائیان اکبرنیا 🔹مشكل روايت ها از مشکلات بزرگ این روزهاست. 🔸اتفاقی رخ می‌دهد، مثبت و منفی این اتفاق را روایت‌هاست که مشخص می‌کند نه عالَم واقع. رسانه، رویداد بزرگ و مثبتی مثل نماز جمعه نصر آقا رو اگر درست روایت کند، در سطح و قالب خودش، می شود بی نظیر، دشمن شکن، امیدآفرین، و برهم زننده موازنه قدرت در منطقه. اما خدا نکند که رسانه روایتی مقلوب و مجعول از این حماسه روایت کند یا گوشه‌ای از آن را به دلخواه خودش گزارش کند یا اصلا گزارش نکند، چه می‌شود؟ همان حادثه‌ای که در قله بود می‌شود بی ارزش یا حتی ضد ارزش. بله اینجاست که تببین می‌شود واجب. @HOWZAVIAN_khorasan
🌱«همسایه های بلوک راست» ✍️به قلم طیبه فرید فقط یک لحظه چشمتان را ببندید و تصور کنید شب است و موشک هائی از سرزمین های اشغالی به سمت محل زندگی شما شلیک شده.تا به خودتان بجنبید اولین موشک با صدای مهیبی به یکی از آپارتمان های مسکونی مجاور خانه تان خورده.صدای جیغ بچه ها و بوی دود و ریختن شیشه ها و لرزش ساختمان و...تمام تمرکزتان را به هم می ریزد.فقط جانتان را برداشته اید و پله ها را دوتا یکی کردید که به خیابان برسید.جائی که این روزها در جنوب لبنان از داخل خانه ها امن تر است.جمعیت درحال فرار به نقطه ای نامعلومند.از همسرتان که همراه بچه های حزب الله در خط مقدم جنگ است خبری ندارید. تا آب ها از آسیاب بیفتد و باخبر شوید کدام همسایه از بمباران جان سالم به در برده، یکی دو روز گذشته.با خبر شدید بلوک سمت چپ خانه تان به تلی از خاکستر تبدیل شده و آدم هایش همه زیر آوار مانده اند.مدام توی ذهن خسته و‌درب و داغانتان قیافه زن ها و بچه های بلوک چپ را که عصرها توی فضای سبز مجتمع باهم چای و کیک می خوردید مرور می کنید.به مجتمعی که حالا وسط فضای سبزش یک گودال عمیق است. ممکن بود شما جای همسایه های بلوک چپ باشید.اما نیستید...آدم‌زنده مانده زندگی می خواهد.دلتان برای خانه تنگ شده.برای آشپزخانه با همه جزئیاتش.برای ساعت روی دیوار و عقربه ای که نشان می دهد چیزی نمانده که صدای زنگ بلند شود و همسر و دخترهای محبوبتان از مدرسه برگردند.حتی خیال این خاطرات برای چند دقیقه خنده کم جانی را می نشاند روی لبتان.هنوز توی خیالتان صدای زنگی بلند نشده که یادتان می آید آن شب موقع فرار از بمباران فرصت نکردید به جز لباس هایی که تنتان بوده چیزی بردارید.توی دلتان بارها اسرائیل را نفرین می کنید... حالا چشم‌هایتان را باز کنید.شما در امانید.هیچ‌موشکی به سمت محله شما شلیک نشده.همه اهل خانه ،همه همسایه ها در سلامتند.ساعت روی دیوار نشان می دهد که تا آمدن همسر و دخترهایتان چیزی نمانده.عطر غذا توی خانه پیچیده.تلفنتان را بر می دارید تا روایت های زنده جنوب لبنان را بخوانید.کمیل باقرزاده رایزن فرهنگی ایران در بیروت استوری مهمی گذاشته! «مادرها و خواهرهای مومنه ما در جنوب لبنان که در نتیجه حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به سرعت از خانه های خود خارج شدند نیازمند چادر مشکی هستند.«یا زینب»بگوئید و از طریق شماره حساب زیر برای خرید چادر اقدام کنید» به همسایه های بلوک چپ فکر می کنید.به جنگی که به شما ربط پیدا می کند.به اینکه لبنان این روزها خط مقدم ماست.به اسرائیل که می خواهید سر به تنش نباشد. به رگ غیرتتان بر می خورد. @AFKAREHOWZAVI
لازم است بیشتر روایت کنید، تا امداد! ✍️سید حَنین 🔻از صدا و سیما، حوزه هنری، اوج، سراج و ده‌ها سازمان و نهاد عریض و طویل دیگری که ردیف بودجه‌های آنان برق از سر آدم می‌پراند، انتظاری نیست! اساسا در باغ جنگ رسانه‌ای و الزامات آن نیستند که بخواهیم چیزی طلب کنیم؛ اما روی صحبت با آن کسانی است که در یک دست قلم دارند و در دست دیگر جان! ♨️ جانی که به دست گرفتند و به‌سختی وارد خط مقدم جنگ زیر بمباران دشمن شدند. در این بین برای برخی هم فقط سختی رسیدن به میدان جنگ نبوده؛ بلکه گذشتن از بغض کودکشان، عبور از مجوزهای دست و پا گیر و برخی بخاطر مشکلات مالی ولی هرطور بود گذشتند و رسیدند. 🔴 این‌ها مردانی هستند از جنس آوینی! تلاش دارند آن چیزی را روایت کنند که هرکسی جرأتش را ندارد. خود را به هرسختی که بوده به جنگ رساندند تا شاید بتوانند در مقابل هجوم بی‌حد و اندازه روایت‌‌سازی‌های بی‌بی‌سی، اینترنشنال، صدای امریکا و... پرکاهی باشند که کوهی را به هم می‌ریزد! ⭕️ یامین‌پورها، بی‌آزارهای تهرانی، موگویی‌ها، سربازان روح الله و حتی مهاجرانی‌ها عمق (مرگ و زندگی) را شناختند و به حکم رهبر انقلاب اسلامی لبیک گفتند و وارد کارزار شدند؛ اما هدفشان که روایت بود، شد امداد! دیدن آواره بودن ناموس شیعیان و زخمی‌ها بسیار سخت است و دست بیشتر به کمک می‌رود تا قلم! ولی یادتان نرود که روایت و خبر و قصه‌ی سلحشوری و استقامت مردم و نیروهای مقاومت کار اصلی شماست. @howzavian_qom
‌ ▫️گفتگوی سرکار خانم دکتر زهرا کبیری پور باعنوان: «حضور حضرت معصومه (سلام‌الله علیها) در قم، باعث تقویت وحدت و انسجام شیعیان شد» در خبرگزاری حوزه منتشر شد. پژوهشگر تاریخ اسلام و تشیع با بیان اینکه حضور حضرت معصومه (سلام‌الله علیها) در شهر قم، به تقویت وحدت و انسجام شیعیان کمک شایانی کرد، گفت: به تدریج با حضور علمت و طلابی که برای بهره‌مندی از برکات معنوی ایشان به قم می‌آمدند، حوزه‌ی علمیه‌ای پویا و قدرتمند در این شهر شکل گرفت که به یکی از بزرگترین مراکز علمی و دینی شیعه در جهان تبدیل شد. 💠 متن کامل این گفتگو را از اینجا بخوانید👇🏻 🌐https://hawzahnews.com/xd8N2 @AFKAREHOWZAVI
بیدار و آگاه باشیم... از طوفان هفتم اکتبر تاکنون، یک‌سال گذشت. اما خیر،از غصب سرزمین فلسطین هفتاد سال می‌گذرد. دقت کنیم که این سال‌ها و هزاران نفر شهید در جریانات اخیر که از مرز ۴۲ هزار تن هم گذشته است صرفاً ارقام و اعداد نیستند. این‌ها جان‌ها و نفوس مبارک مسلمانانی‌ست که در بزرگ‌ترین و بی سابقه‌ترین نسل کُشی دنیا در سرزمین خود و برای دفاع از فرزندان و نسل‌های بعدی خویش بی رحمانه جان می‌دهند.برای من و برای خیلی از انسان‌ها تصاویر هولناک جنایات غزه فراموش نمی‌شود و نخواهیم گذاشت که به فراموشی سپرده شوند ما ایرانیان رسم برادری و مسلمانی را خوب آموخته‌ایم ما از تبار سَلمان؛ مُحب اهل بیت علیهم السلام، و سردار سرافراز اسلام سلیمانی قهرمان هستیم. گرچه زمانه و مردمان دگرگون شوند ما برعهد اُخوت با برادران دینی خود در غزه و لبنان می‌مانیم. کافی‌ست کلمه «فَرض» از رهبری را گوشه ذهن خود بسپاریم؛ رزمندگان مبارزه کنند، مستند سازان ثبت کنند، نویسندگان روایت کنند و... البته همگی با هر شغل و وظیفه باید رسانه باشیم. جمله تاریخی امام(ره) که ؛ هرچه ما را بُکشید زنده‌تر می‌شویم، هدف واضح، مشخص و دقیق است نابودی اسرائیل از صحنه روزگار؛ از فرمانده بزرگ و مغز متفکر حزب الله لبنان و جمله پیروزمندانه و امیدبخش شهید نصرالله؛ قطعاً سننتصر، هر روز و هرلحظه با تحولات اخیر به تحقق این جملات و اهداف نزدیک‌تر می‌شویم.از جنگ در میادین و موشک‌ها، اراده به شکست دشمن و نابودی آن حرف اول را می‌زند. اینکه مسیر را از همان ابتدا مشخص کرده و با سختی و ناملایمات، ترور و شهادت بزرگان همواره با اراده و ایمانی راسخ ادامه مسیر داده شود، قطعا نصف مسیر را برای پیروزی نهایی طی کرده‌ایم. شاید اسرائیل، دشمن اصلی بشریت با گسترش جنگ درمنطقه سعی بر وحشت انداختن و حفظ هیمنه پوشالی خود داشته باشد اما این‌ها همگی از سَر استیصال و درماندگی خویش است. رژیم کودک‌کُش از درون درحال انحلال و نابودی است با فرار شهرک نشینان و مهاجرت آنان، با ورشکسته شدن شرکت‌های بزرگ و سقوط اقتصادی و از همه مهم‌تر آشکار شدن چهره واقعی آن برای ملت‌ها با قطع روابط در سفارت خانه‌ها و... درنتیجه اینگونه بزودی به پیروزی و نصرتی پایدار منجر خواهد شد تا شاهد دیگری درسراسر جهان باشیم. نصرٌ من الله و فتحٌ قریب ✍🏻سیده ناهید موسوی @AFKAREHOWZAVI
خسته تر و دلگیرتر از همیشه باید صفحاتی را در دلم ثبت کنم که پر است از بچه هایی که از دلهره می‌لرزند و از ترس گریه می‌کنند. سنگین است به وزن بغض های مادرانی که در آتش و دود با جگرگوشه هایشان غزل خداحافظی زمزمه می‌کنند. پدرانی که تن سرد فرزندانشان را در آغوش می‌کشند و فریاد می‌زنند. کاش اسمم تاریخ نبود. کاش اصلا چیزی به نام تاریخ وجود نداشت. با چه رویی این صفحات را در اوج ادعا های حقوق بشرانه ، ثبت کنم. گاهی نسیم خنکی ارام تمام آه های عمیق می‌شود و من هم نفس راحتی می‌کشم. دلخوشم به این خنک ها وقتی پیغام فریضه بودن کمک به مظلومانی بی پناه را ثبت می‌کردم، دروغ چرا من هم دلهره داشتم. نکند زمین بماند، نکند در ادامه این امر مجبور باشم بنویسم ؛ اما کسی اعتنا نکرد... تصورش هم درداور بود. چشم انتظار حرکت هایی بودم که تصورات خرابم را بشوید و ببرد. چادرش را به سر کرد. احساس خوبی به این یک دفعه چادر سر کردنش داشتم و خدا خدای من که اتفاق خوبی رقم بخورد ... ؟! بانوی ایرانی زیورش را از سرو گردن جدا کرد، در دست گرفت . چشمانم از لابلای خاکستر و سیاهی ها برقی زد. گویا امر رهبرش را می‌بینم که روی چشمش گذاشته و می‌رود. نفس راحتی کشیدم و با افتخار نوشتم: بانوانی هستند که پیشتاز ولایت پذیری در امر واجب رهبراشان شدند تا به همه چشمان منتظر که قرنها نقاشیشان کرده ام ، اثبات کنند برای پذیرش ولایت امام زمانشان آماده اند. «زهره ابراهیمی» @AFKAREHOWZAVI
«شهادت» «شهادت، آرزوی هر انسان آزاده و عبد مخلص خداست. دیدم، خواندم و شنیدم کسانی به این لیاقت رسیدن، که دنبال شهرت و بزرگی نبوده‌اند. به دنبال رضایت خدا بوده‌اند تا خلق خدا!! هزاران بار با عمل، نفس خود را به قربانگاه برده اند. وطن من هزاران مرد و زن این چنین دارد، چه در انقلاب، چه در هشت سال دفاع مقدس، جان خود را برای اسلام و وطن هدیه کردند. اما میان این شهدا، شهیدانی داریم گاهی در حقشان بی توجهی شده و مظلوم واقع شده‌اند. آن هم شهدای ناجا. با اینکه اسم و فامیل انها ذکر می‌شود ولی توجهی درخور به آنها نمی شود. یا شهدای جوان، سرباز مرزبان ها! شهادت سعادت است و هرکه لیاقت دارد، او را از جام شهادت سیراب می کنند.» هنیئا الشهداء ✍سیده الهام موسوی @AFKAREHOWZAVI
🔹🔹🔹🔹 🖌 تفکر «موفقیت چندنسلی» چند وقت پیش درباره جایگاه خانواده در یهود، پژوهش میکردم. یافته ها حیرت انگیز بود. اگر بتوانی از جنگل وحشی انواع خانواده در جهان امروز، که ساخته مغرضانه برخی از یهود است، بگذری، شاید به دهکده امنی که یهود برای خانواده خود پسندیده، برسی. مفاهیمی از خانواده که در جهان امروز تخریب میشود، در بین یهودیان همچون امری مقدس، حفظ و حراست شده است؛ مفاهیمی مثل «پدرسالاری»، «کثرت فرزندان» و «موفقیت چندنسلی» عکس منتشر شده از ایلان ماسک، در حالی که در میان تعجب حضار در یک مهمانی، پسرش را بر دوش گذاشته و لبخند بر لب دارد، این روزها توجه ها را به خود جلب کرده‌ است. در این عکس آنچه در نگاه اول به چشم می‌آید، اهمیت فرزند و فرزندآوری و کثرت فرزندان است؛ اما دقیقتر نگاه کنید، با عینک قوم یهود، تفکر «موفقیت چندنسلی» را خواهید دید. اینکه ۲ درصد یهودی ساکن در آمریکا، مالک ۴۰ درصد منابع این کشور هستند، مرهون همین تفکر است. پدرسالاری چندنسلی، شیوه ای است که یهود در پیش گرفته، پدری که خود را وقف خدمت به خانواده میکند و فرزندانی که راه پدر را ادامه میدهند تا نتیجه آن بعد از چند نسل، میراثی عظیم باشد. نمونه این سبک خانواده را میتوان در خانواده «کندی» دید که گفتند ما باید قدرت سیاسی را به دست بیاوریم و بعد همه دنبال آن رفتند. و یا خانواده «راکفلر» که گفتند ما باید روی تجارت کار کنیم و ثروت و منابع مالی بسیار به دست آوردند. درک این میراث عظیم، معادله پیچیده ای نیست. فرض کنید یک مشاور اقتصادی به شما بگوید من یک برنامه برای تو دارم، اگر تو 10 هزار تومان هر روز پس‌انداز کنی، وقتی به 80 سالگی برسی، میلیون‌ها تومان داری. شما می‌گویید من نمی‌خواهم در 80 سالگی میلیون‌ها تومان داشته باشم، من می‌خواهم همین الان داشته باشم! این دقیقا همان بینش فردگرایی است که در جهان ما غالب شده است. اما وقتی به خانواده‌های پدرسالار چندنسلی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم آنها در 80 سالگی میلیون‌ها تومان دارند، و بعد در 100 سال و 150 سال بعد چه اتفاقی می‌افتد؟ میلیاردها تومان برای نسل‌های بعدی پس‌انداز کرده‌اند. این همان ایده خانواده چندنسلی است؛ نسلی از ایلان ماسک، که بر شانه های ثروت و قدرت نسل قبل می نشیند... ✍ فرشته زارعی @AFKAREHOWZAVI
. 🖌 تفکر «موفقیت چندنسلی» چند وقت پیش درباره جایگاه خانواده در یهود، پژوهش میکردم. یافته ها حیرت انگیز بود. اگر بتوانی از جنگل وحشی انواع خانواده در جهان امروز، که ساخته مغرضانه برخی از یهود است، بگذری، شاید به دهکده امنی که یهود برای خانواده خود پسندیده، برسی. مفاهیمی از خانواده که در جهان امروز تخریب میشود، در بین یهودیان همچون امری مقدس، حفظ و حراست شده است؛ مفاهیمی مثل «پدرسالاری»، «کثرت فرزندان» و «موفقیت چندنسلی» عکس منتشر شده از ایلان ماسک، در حالی که در میان تعجب حضار در یک مهمانی، پسرش را بر دوش گذاشته و لبخند بر لب دارد، این روزها توجه ها را به خود جلب کرده‌ است. در این عکس آنچه در نگاه اول به چشم می‌آید، اهمیت فرزند و فرزندآوری و کثرت فرزندان است؛ اما دقیقتر نگاه کنید، با عینک قوم یهود، تفکر «موفقیت چندنسلی» را خواهید دید. اینکه ۲ درصد یهودی ساکن در آمریکا، مالک ۴۰ درصد منابع این کشور هستند، مرهون همین تفکر است. پدرسالاری چندنسلی، شیوه ای است که یهود در پیش گرفته، پدری که خود را وقف خدمت به خانواده میکند و فرزندانی که راه پدر را ادامه میدهند تا نتیجه آن بعد از چند نسل، میراثی عظیم باشد. نمونه این سبک خانواده را میتوان در خانواده «کندی» دید که گفتند ما باید قدرت سیاسی را به دست بیاوریم و بعد همه دنبال آن رفتند. و یا خانواده «راکفلر» که گفتند ما باید روی تجارت کار کنیم و ثروت و منابع مالی بسیار به دست آوردند. درک این میراث عظیم، معادله پیچیده ای نیست. فرض کنید یک مشاور اقتصادی به شما بگوید من یک برنامه برای تو دارم، اگر تو 10 هزار تومان هر روز پس‌انداز کنی، وقتی به 80 سالگی برسی، میلیون‌ها تومان داری. شما می‌گویید من نمی‌خواهم در 80 سالگی میلیون‌ها تومان داشته باشم، من می‌خواهم همین الان داشته باشم! این دقیقا همان بینش فردگرایی است که در جهان ما غالب شده است. اما وقتی به خانواده‌های پدرسالار چندنسلی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم آنها در 80 سالگی میلیون‌ها تومان دارند، و بعد در 100 سال و 150 سال بعد چه اتفاقی می‌افتد؟ میلیاردها تومان برای نسل‌های بعدی پس‌انداز کرده‌اند. این همان ایده خانواده چندنسلی است؛ نسلی از ایلان ماسک، که بر شانه های ثروت و قدرت نسل قبل می نشیند... ✍ فرشته زارعی @AFKAREHOWZAVI