eitaa logo
نویسندگان حوزوی
4.5هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
613 ویدیو
205 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🍃#شبکه_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه شما فاضل ارجمند 🌱 یادداشت شما با این مشخصات پذیرش می‌شود ۱. نام و نام خانوادگی... ۲. از استان ... ۳. نشانی کانال شخصی @Jahaderevayat 🚫 این صفحه تبلیغ و تبادل عمومی ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
✍هر شخصی که حوصله‌ی تفکر دارد، حتما چیزی برای نوشتن دارد! هزاران مطلب ارزشمند (خصوصا در حوزه‌ی معارف دین)، در ذهن من و شما هست که قابلیت تبدیل به را دارد. 🔹پس باید بنویسیم، حتی چند کلمه! @howzavian_eastazarbaijan
توحید در سیاست! ✍مجید ابطحی آن روز 78 سال از عمرش می گذشت، 68 سال بود که کارش غور در علوم مختلف بود. آوازه‌ی علمی اش از نجف به قم و تهران هم رسیده بود؛ در فلسفه، فقه، اصول و عرفان صاحب نظر بود و کرسی درس داشت! همان عارفی که در 27 سالگی کتاب عرفانی‌اش به نام «شرح دعای سحر» به چاپ رسید! حالا نتیجه ی 68 سال علم و اجتهاد و تقوا و 16سال مبارزه ی طاقت‌فرسا، به بار نشسته بود. خبر ورودش به ایران روزنامه های دنیا را پر کرده بود،میلیون‌ها نفر منتظرش بودند. ➖خبرنگار پرسید: چه احساسی دارید؟ منتظر بود صدای لرزانی را بشنود که ضربان قلبش به 200 رسیده و از شدت هیجان نمی تواند حرف بزند که خوشحالم از این پیروزی، یا نگرانم نکند هواپیما را بزنند، یا میترسم بمبگذاری کنند و مردم آسیب ببیند و یا ... . اما خمینی هیچکدام از اینها را نگفت؛ ➖با آرامش عجیبی گفت "هیچ!". مترجم دوباره با تعجب پرسید: «هیچ؟»، گفت: «هیچ!» 🔹چرا؟ مگر او همان شاعر لطیف و خوش ذوقی نبود که دیوان شعرش به 438 صفحه می رسد؟ من به خال لبت، ای دوست! گرفتار شدم چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم... مگر او همان پدر مهربانی نبود که برای گل های باغچه هم اسم گذاشته بود؟ می‌گفت این گل سه روز است باز شده آن یکی... آن یکی... . این همه احساس و عاطفه را لحظه ی ورود به ایران نداشت؟ 🔹 داشت! اما داستان این بود که او غیر «خدا» را هیچ می دید، در طول این 16 سال مبارزه جز برای «او» مبارزه نکرده بود و اصلا غیر «او» را ندیده بود، فقط «بندگی» کرده بود، همین! آن روز هم نه خوشحال بود نه نگران، فقط به فکر «او» بود! «او»! ۱۲بهمن، سالروز ورود امام عزیز به ایران @howzavian_eastazarbaijan
توحید در سیاست ✍️مجید ابطحی آن روز 78 سال از عمرش می گذشت، 68 سال بود که کارش غور در علوم مختلف بود. آوازه‌ی علمی اش از نجف به قم و تهران هم رسیده بود؛ در فلسفه، فقه، اصول و عرفان صاحب نظر بود و کرسی درس داشت! همان عارفی که در 27 سالگی کتاب عرفانی‌اش به نام «شرح دعای سحر» به چاپ رسید! حالا نتیجه ی 68 سال علم و اجتهاد و تقوا و 16سال مبارزه ی طاقت‌فرسا، به بار نشسته بود. خبر ورودش به ایران روزنامه های دنیا را پر کرده بود،میلیون‌ها نفر منتظرش بودند. ➖خبرنگار پرسید: چه احساسی دارید؟ منتظر بود صدای لرزانی را بشنود که ضربان قلبش به 200 رسیده و از شدت هیجان نمی تواند حرف بزند که خوشحالم از این پیروزی، یا نگرانم نکند هواپیما را بزنند، یا میترسم بمبگذاری کنند و مردم آسیب ببیند و یا ... . اما خمینی هیچکدام از اینها را نگفت؛ ➖با آرامش عجیبی گفت "هیچ!". مترجم دوباره با تعجب پرسید: «هیچ؟»، گفت: «هیچ!» 🔹چرا؟ مگر او همان شاعر لطیف و خوش ذوقی نبود که دیوان شعرش به 438 صفحه می رسد؟ من به خال لبت، ای دوست! گرفتار شدم چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم... مگر او همان پدر مهربانی نبود که برای گل های باغچه هم اسم گذاشته بود؟ می‌گفت این گل سه روز است باز شده آن یکی... آن یکی... . این همه احساس و عاطفه را لحظه ی ورود به ایران نداشت؟ 🔹 داشت! اما داستان این بود که او غیر «خدا» را هیچ می دید، در طول این 16 سال مبارزه جز برای «او» مبارزه نکرده بود و اصلا غیر «او» را ندیده بود، فقط «بندگی» کرده بود، همین! آن روز هم نه خوشحال بود نه نگران، فقط به فکر «او» بود! «او»! ۱۲بهمن، سالروز ورود امام عزیز به ایران @howzavian_eastazarbaijan
امام خامنه‌ای: سطح توان ما در مقابله با تهدیدات سخت عالی است در سالروز قیام 29 بهمن مردم تبریز، هزاران نفر از مردم استان آذربایجان شرقی با حضور در حسینیه امام خمینی(ره)، با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند. برخی از مهمترین محور بیانات رهبر معظم انقلاب به‌شرح ذیل است: ـ تهدید نرم‌افزاری یعنی دستکاری کردن افکار عمومی مردم؛ یعنی ایجاد اختلاف؛ یعنی ایجاد تردید در محکمات انقلاب اسلامی؛ یعنی ایجاد تردید در پایداری در مقابل دشمن، این کار را دارند می‌کنند، به‌فضل الهی تا امروز موفق نشدند؛ تا امروز وسوسه دشمن نتوانسته دل مردم ما را تکان بدهد و جوانان ما را از عزم و از حرکت بازبدارد. ـ نمونه‌اش همین راهپیمایی عظیم روز 22 بهمن، کجای دنیا چنین چیزی وجود دارد؟ بعد از چهل و چند سال از پیروزی انقلاب، روز پیروزی انقلاب را آحاد مردم و نه نیروهای مسلح نه مسئولین، بلکه توده‌ی مردم، آحاد مردم، بدنه‌ی ملت این‌جور گرامی بدارند و با این حجم عظیم وارد میدان بشوند... با همه مشکلاتی که وجود دارد... . برخی از مهمترین محور بیانات رهبر معظم انقلاب به‌شرح ذیل است: ـ تهدید نرم‌افزاری یعنی دستکاری کردن افکار عمومی مردم؛ یعنی ایجاد اختلاف؛ یعنی ایجاد تردید در محکمات انقلاب اسلامی؛ یعنی ایجاد تردید در پایداری در مقابل دشمن، این کار را دارند می‌کنند، به‌فضل الهی تا امروز موفق نشدند؛ تا امروز وسوسه دشمن نتوانسته دل مردم ما را تکان بدهد و جوانان ما را از عزم و از حرکت بازبدارد. ـ نمونه‌اش همین راهپیمایی عظیم روز 22 بهمن، کجای دنیا چنین چیزی وجود دارد؟ بعد از چهل و چند سال از پیروزی انقلاب، روز پیروزی انقلاب را آحاد مردم و نه نیروهای مسلح نه مسئولین، بلکه توده‌ی مردم، آحاد مردم، بدنه‌ی ملت این‌جور گرامی بدارند و با این حجم عظیم وارد میدان بشوند... با همه مشکلاتی که وجود دارد... . ـ مردم مشکلاتی دارند، توقعاتی دارند، توقعات بحقی دارند اما اینها مانع نمی‌شود از اینکه از انقلابشان دفاع کنند، معنایش چیست؟ معنایش این است که تهدید نرم‌افزاری دشمن تا امروز در این کشور و بر این ملت کارساز نبوده است. ـ صاحبان دستگاه‌های تبلیغاتی،‌ صاحبان بیان، صاحبان قلم،‌ اصحاب هنر و دانش و مسئولان دستگاه‌های رسمی رسانه و آموزش و هنر و آحاد جوانانی که با فضای مجازی ارتباط دارند،‌ باید تمرکز خود را برای مقابله با تهدید نرم‌افزاری دشمن قرار دهند. ـ انقلاب اسلامی توانسته است خود را به‌عنوان یک هویت مستقل و یک پایگاه عظیم و امیدبخش برای ملت‌های منطقه و بلکه فرامنطقه حفظ کند و نگه دارد. علت عصبانیت مستکبرین و مستعمرین عالم از جمهوری اسلامی، ایستادگی و مقاومت ملت ایران در مقابل آنهاست. ـ امروز از لحاظ دفاع سخت و تهدید سخت‌افزاری دشمن هیچ نگرانی و مشکلی نداریم و توانایی ما برای مقابله با تهدیدهای سخت در سطح عالی است، مردم از این جهت احساس امنیت می‌کنند. ـ لازم می‌دانم یاد کنم از امام جمعه‌ی شهید و فقیدمان مرحوم آقای آل‌هاشم که سال گذشته در همین جلسه در اینجا بیانات متین، با بیان فصیح و پرمغز بیان کردند، خداوند ان‌شاءاللّه درجات ایشان را عالی کند و خوشا به سعادت خدمتگزارانی که پایان کارشان این‌چنین با این شیوه به‌اراده‌ی الهی انجام می‌گیرد. ـ همچنین یاد کنم از استاندار جوان و انقلابی و محبوب آذربایجان که ایشان هم جزو شهدای آن حادثه هستند و دیگر شهیدان عزیزی که در حادثه‌ی تلخ گذشته از دست ملت ایران گرفته شدند. @howzavian_eastazarbaijan
﷽ جیغ بنفش سکولارها از بصیرت یک عالم 🔹داستان از آنجا شروع شد که ملتی به رهبری یک فقیه به پا خواسته و نظام طاغوت را به زمین زدند. قرن‌ها بود که ابلیس چنین سیلی‌ای نخورده بود، نوچه‌های خودش را جمع کرد و یاد داد که چطور علیه این ملت کار کنند «وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَىٰ أَوْلِيَائِهِم»! 🔹شیاطین شروع به کار کردند، از گروهک‌های توریستی کومله و مجاهدین خَلق گرفته تا جُهال فرقان را به خط کردند، صدام وحشی را تحریک کردند و بمباران و... . اما ترورها و کشتارها در برابر قدرت ایمان این ملت کم آوردند! ➖طرح دیگر ابلیس، کار روی عمامه‌به‌سرها بود؛ او خوب می‌دانست در جامعه چقدر برایش خطرناک است؛ خصوصا که ده‌ها فقیه شیعه پای کار این انقلاب بودند؛ حکومتِ فقه یعنی در تمام ساختار حکومت، فقه و شریعت حاکم باشد؛ نه یک شخص، نه یک حزب! یعنی ولایت فقه، یا همان ولایت فقیه. ابلیس می‌دانست امثال مطهری ها و دستغیب ها و مشکینی ها و علامه طباطبایی ها را با پول و مقام نمی‌شود خرید، این بزرگان ارزش حاکمیت فقه را می‌دانستند، پس باید روی عمامه‌به‌سرهایی کار می‌کرد که یا دین وتقوا ندارند یا از فقه و شریعت بی‌خبرند، همین کار را هم کرد! عمامه‌به‌سرهایی که هَمَجٌ‏ رَعَاع بودند، با هر چیزی سازگار بودند غیر از حاکمیت دین! ➖ابلیس به این هم قناعت نکرد، به فکر آخوندسازی هم افتاد، یعنی بی‌دین‌هایین که می‌شد لباس شریف روحانیت را بر این‌ها پوشاند و به عنوان عالمان دین به مردم معرفی کرد، همان کاری که قبلاً به محمدرضا پهلوی یاد داده بود تا آخوندهای درباری را خودش تولید کند! حالا دیگر ابلیس نیروهای خوبی داشت، نیروهایی با لباس روحانیت، برای مبارزه با روحانیت اصیل و اسلام ناب! 🔹با این مقدمه خودتان حساب کنید وقتی یک عالم از حاکمیت دین دفاع می‌کند ابلیس باید چه کند؟ عالمی که هم فقیه است هم فیلسوف هم مفسر! مفسری که بعد از المیزانِ علامه طباطبایی، بزرگترین و عمیق‌ترین تفسیر قرآن را به جهان بشریت ارائه کرده؛ عالِمی که بعد از سال‌ها اُنس با کلام وحی، دفاع از نظام امامت_امت را وظیفه‌ی خود می‌داند؛ حالا تنها چاره‌ی ابلیس این است که همان عمامه‌به‌سرها را به جنگ این عالم بفرستد. تا دیگر کسی جرأت نکند از صحبت کند! مجید ابطحی @howzavian_eastazarbaijan
جستاری در باب باشگاه تراکتورسازی تبریز؛ 📌 ورزش در چنبره سیاست یا سیاست در پوشش ورزش؟ ✅پیروزی باشگاه تراکتورسازی تبریز در عرصه ورزشی، رویدادی است که از سویی بازتاب شور اصیل مردمی و از سوی دیگر آینه تنش‌های پنهان هویتی در جغرافیای سیاسی ایران است. این باشگاه، به‌مثابه نهادی اجتماعی-ورزشی، در بستر تاریخی خود همواره نقش دوگانه‌ای ایفا کرده است: از یک سو، تجلی‌بخش همبستگی منطقه‌ای و ملی، و از سوی دیگر، قربانی سوءبرداشت‌ها و سوءمدیریت‌هایی که آن را به ابزاری برای بازتولید گفتمان‌های تقابلی تبدیل می‌کند. 🔹شادی هواداران این باشگاه پس از هر قهرمانی، پدیده‌ای جامعه‌شناختی است که ریشه در پیوند عاطفی شهروندان با نمادهای محلی دارد. این شادی، ذاتاً نه تنها مشروع، که نشانی از حیات مدنی و ظرفیت ورزش برای تقویت انسجام اجتماعی است. با این حال، هنگامی که مدیریت ناکارآمد و سیاست‌گذاری‌های کوتاه‌بینانه، این عرصه را به میدانی برای نمایش نمادهای واگرا تبدیل می‌کند، مرز بین «وفاداری ورزشی» و «هویت‌سازی سیاسی» مخدوش می‌شود. 🔹آنجا که پرچم‌های مبهم بر فراز ورزشگاه‌ها به اهتزاز درمی‌آیند، یا شعارهای قوم‌محور جایگزین نوای همیشگی وحدت‌آفرین «یاشاسین آذربایجان» می‌شوند، ورزش از کارکرد ذاتی خود فاصله می‌گیرد و به رسانه‌ای برای انتقال پیام‌های دوپهلویی تبدیل می‌شود که رسانه‌های معاند خارجی مشتاقانه آن را بازتاب می‌دهند. نکته پارادوکسیکال اینجاست که همان رسانه‌هایی که روزی ایران را به سرکوب حقوق قومیت‌ها متهم می‌کردند، امروز با پوشش اغراق‌آمیز این رویدادها، در پی اثبات ادعای خود هستند. شبکه‌هایی چون «آزاد ایران» که وابستگی‌های آشکاری به جریان‌های پان‌ترکیستی دارند، نه از سر دلسوزی برای مردم آذربایجان، که برای پیشبرد پروژه‌ای کلان‌تر اقدام می‌کنند: تبدیل ورزش به سپری برای نفوذ در جغرافیای فرهنگی ایران. این همان نقطه خطرناکی است که غفلت از آن، می‌تواند باشگاه تراکتورسازی را از یک نهاد ورزشی به سنگری نمادین در جنگ روایت‌ها تبدیل کند. 🔹اما چرا این اتفاق رخ می‌دهد؟ پاسخ را باید در شکاف بین ظرفیت‌های مدیریتی و پیچیدگی‌های امنیت نرم جستجو کرد. هنگامی که مسئولان محلی به بهانه «احترام به احساسات مردمی»، بر نمایش نمادهای غیرشفاف نظارت نمی‌کنند، یا هنگامی که صدا و سیمای استانی بدون ارزیابی محتوایی، تصاویر پرچم‌های مشکوک را پخش می‌کند، ناخواسته آب به آسیاب جریان‌هایی می‌ریزند که آرمانشان نه رفاه آذربایجان، که تجزیه ایران است. اینجاست که ورزش به ابزاری برای «عادی‌سازی» گفتمان‌های حاشیه‌ای تبدیل می‌شود؛ فرایندی تدریجی که ابتدا با شعارهای به ظاهر بی‌آزار آغاز می‌شود و می‌تواند به چالشی برای حاکمیت ملی بدل گردد. 🔹با این حال، راه برون‌رفت بسته نیست. باشگاه تراکتورسازی می‌تواند و باید به الگویی برای همزیستی هویت‌های چندلایه ایرانی تبدیل شود. این امر مستلزم خروج از چرخه واکنش‌های احساسی و ورود به عرصه برنامه‌ریزی راهبردی است: نظارت هوشمندانه بر نمادها و شعارها، نه با رویکرد سرکوب، که با منطق صیانت از هویت ملی؛ تقویت گفتمان‌های جایگزین که افتخارات محلی را در ذیل تاریخ مشترک ایران تعریف می‌کند؛ و استفاده از ظرفیت نخبگان محلی برای واسازی روایت‌های معاند. در این مسیر، رسانه‌های ملی نقش محوری دارند؛ آنان می‌توانند با روایتگری خلاقانه، شادی مردم تبریز را نه به عنوان «اعتراض پنهان»، که به مثابه جلوه‌ای از نشاط جمعی در چارچوب ایران واحد بازتعریف کنند. 📌آینده باشگاه تراکتورسازی در گرو انتخاب بین دو مسیر است: ادامه وضعیت موجود که آن را به بازیچه دست جریان‌های سیاسی می‌کند، یا بازگشت به اصالت ورزشی با تکیه بر سرمایه اجتماعی هوادارانش. ملت ایران، از آذربایجان تا خلیج فارس، بارها ثابت کرده‌اند که می‌توانند در عین حفظ تنوع فرهنگی، وفاداری به خاک واحد را به نمایش بگذارند. اکنون نوبت مدیریت این باشگاه است که با درکی ملی، از تبدیل ورزشگاه به میدان جنگ نیابتی دشمنان جلوگیری کند. ✍️حمید بایرامی(دانشجوی دکتری سیاستگذاری عمومی) @howzavian_eastazarbaijan
🔅 صد سال تربیت ✍️مجید ابطحی 🖌آنهایی که روایت نمی شوند مظلوم ند، اما آنهایی که غلط روایت می شوند مظلوم ترند! شنیده اید دفاع بد، از حمله بدتر است؟ روایت بد هم همین طور است! صد سال از تاسیس -یا بهتر بگویم باز تاسیس حوزه- میگذرد؛ حوزه ای که حجم کارهایش از شماره بیرون است، کما و کیفا. اما این حوزه چطور روایت شده ؟ تصور مردم از حوزه ی موجود چیست؟ بیان احکام و توصیه های کلی اخلاقی؛ تقریبا همین. دفاعی که از طرف حوزویان برای شکستن این ذهنیت انجام می شود چیست؟ تاکید بر اینکه حوزه فقط بیان احکام نیست؛ بلکه حوزه در علوم انسانی روز حرفی برای گفتن دارد، حوزه در اقتصاد و روانشناسی و علوم سیاسی و... هم به تولید محتوا پرداخته هم به تربیت نیرو. حوزه در طب و نظامی‌گری و نجوم و... هم ورورد کرده! حوزه نیروهایی جهادی برای سیل و زلزله دارد و.. 🔹اینها بخشی از دفاعیه هاست؛ اما به واقع، همان دفاع بد یا روایت بد است! نه به دلیل بی اهمیت بودن این امور، چرا که ورود حوزه به هر یک از این فضاها اگر با حفظ هویت طلبگی باشد، قطعا موثر خواهد بود؛ بلکه به این دلیل که هیچکدام از اینها کارویژه‌ی اصلی حوزه علمیه نبوده، روایت بد یعنی به جای کارویژه‌ی اصلی حوزه به کارکردهای دست چندم آن بپردازیم. حوزه در این صدسال به پرداخته و این، کارکردی در عرض بقیه کارکردها نیست؛ کارویژه است! تربیت انسانهایی که برخی خودشان انسان ساز بودند، انسان پرور و سعادت پرور! از بهجت ها و علامه طباطبایی ها وخمینی ها گرفته تا سلیمانی ها و نصرالله ها! انسانهایی که حالا صوت‌شان و حتی تصویر شان هم تربیت کننده است! 🔹دلم برای حوزه می سوزد! حوزه ای که آیت الله تربیت کرده و شاگردانش هر کدام کارخانه ی آدم سازی راه انداخته اند، حیف است غلط روایت شود! حیف است کارکردش را به اعزام نیروی جهادی تقلیل دهد و خود را غلط روایت کند. دلم برای حوزه می سوزد! حوزه ای که گنج‌های قال الصادق و قال الباقرش خاک بخورد و به تربیت روانشناس ببالد! 🔹حوزه ی امروز باید خوشحال باشد و غمگین؛ مفتخر باشد و شرمسار! مفتخر به تربیت علامه‌طباطبایی‌هایی که خروجی شان سعادت-پرورها و مصباح یزدی‌هاست، همان‌ها که بعد از رحلت هم تحملشان برای ابلیس سخت است! و شرمسار از اینکه چرا این محصول را به تولید انبوه نرسانده! حالا وقت این است که حوزه این را بازبینی کند و دوباره دست به دامان شود، علمایی که خروجی تربیتشان نصرالله‌ها و سلیمانی‌هاست که نور معنویت و خلوص‌شان استکبار را به ستوه بیاورد! @howzavian_eastazarbaijan
شهید رئیسی، طلبه‌ی به حمل شایع! ✍ در اصطلاح طلبگی «طلبه‌ی به حمل شایع» یعنی کسی که صفات یک طلبه‌ی واقعی را دارا شده و لباس انبیاء به قامتش گشاد نیست! در یک سطح، طلبه ای را که اهل تهذیب و تلاش علمی باشد و از وظایفش در قبال نظام اسلامی غافل نباشد طلبه‌ی واقعی می‌نامیم، اما در بین روحانیون سیاسی نمیدانم چند نفر با این صفت می‌شود پیدا کرد؟ طلبه‌ای که جناحی نشده و به هوای سیاست، دین را تحریف نکند، طلبگی‌اش را قایم نکند، رسالت الهی‌اش را از یاد نبرد و... جمع این صفات در یک سیاستمدار سخت است، اما رئیسی توانسته بود؛ او اخلاق و تقوا را با جهاد و سیاست‌ورزی آمیخته بود. ➖همان روز که در برابر جسارت‌ها سکوت کرد و گفت «اگر با اهانت به من مشکلات مردم حل می شود اشکالی ندارد»، فهمیدیم واقعا طلبه‌است و در بحبوحه‌ی مناظرات، اخلاق یادش نرفته! ➖آن وقت که در روستایی در کرمان به شوق خدمت، عمامه و عبایش خاکی شد، معلوم بود که لباس طلبگی را ابزاری برای خدمت می‌داند نه زینتی که غبار نپذیرد؛ ➖آن روز که در سازمان ملل قرآن را به دست گرفت و همچون ابراهیم نبی، بت‌های پوشالی غرب و غربگراها را شکست، که «فَرَاغَ عَلَيْهِمْ ضَرْبًا بِالْيَمِينِ»، یادش بود که طلبه هر جا برود باید سلاح قرآن همراهش باشد، حتی سازمان ملل! ➖ آنجا که از خستگی خوابش می‌برد و تختخوابش را با هواپیما نمی‌آوردند معلوم بود با قبلی فرق دارد! ➖ آنجا که با کارگران هم‌سفره میشد و مستضعفین را ولی نعمت می‌دانست معلوم بود عاقبتش به شهادت می‌رسد نه استخر فرح! او طلبه‌ی به حمل شایع بود؛ طلبه‌ی واقعی! ✍مجید ابطحی @howzavian_eastazarbaijan
4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینجا صحنه‌ی محشر نیست، همین دنیاست! اینجا صور اسرافیل ندمیده که حیات انسانی این چنین از میان برود، اینجا غزه است! او یک فلسطینی است، صدایش را می‌شنوی؟ او یک انسان است ، فریاد میزند: "آیا کسی زنده است ؟" "کسی صدایم را می‌شنود ؟" ➖ از سنگ‌ها و کلوخ‌ها پاسخی نمی‌آید، ناامید که می‌شود مخاطبش عوض می‌شود: "یا رب!" آه ای خدای من! «من لنا غیرک؟» غیر از تو کسی را داریم؟ ➖برادرم! ما را ببخش، ما را هم همان سنگ و کلوخ حساب کن! از ما صدایی درنمی‌آید! یا رب... مجید ابطحی @howzavian_eastazarbaijan
✍آمریکا حمله کرد ، خب که چی؟ بریم اخبار رو پخش کنیم و تحلیل کنیم ، چه وقت خوبیه برا تحلیل‌های شکمی و ذوقی! رفقا وظیفه ما چیه ؟ اظهار نظر در مورد حمله آمریکا ؟ راهکار دادن به فرماندهان نظامی؟ قبول دارم غیرت مون اجازه نمیده ساکت بشینیم، یا بگم مون اجازه نمیده! ولی الان وقت احساساتی شدن نیست ، شما رو به خدا بیایید نقش مون رو قبول کنیم، ما فرمانده نظامی نیستیم ، ما استراتژیست جنگ نیستیم ، ما هزاران کار دیگه بلدیم، چرا اونا رو انجام ندیم ؟ ما داریم! ما از خبر داریم که جبهه حق و باطل چه سیری رو ادامه داده، ما از سنتهای الهی در قرآن خوندیم همینها رو به مردم بگیم که: جامعه چکار باید بکنه که شاملش بشه، مردم در شرایط جنگی چه باید بکنند ؟ غُر بزنند؟ تماشاچی باشند ؟ اینا تو قرآن و روایات پُره! ما نهج البلاغه خوندیم ناسلامتی ، بیایید به مردم بگیم الان در برابر چه وظایفی دارید! ➖برادرم یه کانال بزن یه توییت بزن یه استوری بذار، یه پیام صوتی تولید کن بفرست برا اقوامت برا رفقات، عزیز دل! فوروارد اخبار و تحلیلها رو بچه ۱۰ساله هم بلده، پیرزن شصت ساله‌ی تو فلان روستا هم بلده ، شما الان کدام خلأ رو داری پر می‌کنی با پیام فرستادن تو گروههای مختلف؟ ✅یه ذره فکر کنیم در این جنگ ما هم مسئولیت داریم دهها وظیفه داریم، چرا داریم تماشا میکنیم؟ الان نه وقت ارسال اخباره، نه وقت درس خوندنه نه وقت کارهای روتین دیگه، وسط جنگ بریم یه گوشه از کار رو به عهده بگیریم ، کدام کار؟ ، آرامش دادن به مردم، تبیین درست صحنه ، زنده کردن آیات جهاد، تبیین وعده های الهی به مومنین، القای امید ، تبیین ایمان به خدا: یعنی حقیقتی که الان سر صحنه است! و کار از دستش در نرفته! همچنان داره خدایی می‌کنه! و صدها کار دیگه... اینا رو کی باید به مردم برسونه؟ کارهای رزمی و خدماتی (مثل آواربرداری و...) هم اگر لازم باشه میریم ولی اولویت، کار خودمونه! 📌خدایا به ما توفیق بده وظیفه مونو بشناسیم و تنبلی نکنیم🤲 مجید ابطحی @howzavian_eastazarbaijan
عبور جمهوری اسلامی از دوگانه‌ی کاذب امت و ملت؛ تحلیل راهبرد عقلانی جمهوری اسلامی ایران ✅امت یا ملت؟ کدام مقدم اند؟ سوالی انحرافی و دوگانه ای کاذب که هر کدام را انتخاب کنیم، غرض دشمن را محقق کرده‌ایم. مانند دوگانه ی سنت و مدرنیته یا دوگانه ی علم و دین؛ در حالیکه نه تعهد به سنت به معنای مقابله ی با مدرنیته است و نه دین معارضه ای با علم دارد. جمهوری اسلامی در مواجهه با گفتمان‌ قطبی‌ساز سنت و مدرنیته، رویکردی مبتنی بر سنت‌گرایی انتقادی و تجددپذیری هوشمندانه اتخاذ نموده است. برخلاف برخی جریان‌های سلفی که به نفی مطلق مدرنیته می‌پردازند و نیز متفکرانی که سنت را یکسره طرد می‌کنند (همچون کدیورها و شبستری ها)؛ در دوگانه ی علم و دین نیز نه دچار جمود فکری شده و به تحریم علوم جدید حکم داده، نه در برابر دانشهای جدید و انسان‌ساخت، دست از مبانی خود کشیده است. هرچند دستیابی به نقطه‌ی کمال مطلوب هنوز محقق نشده، لکن پرهیز ریشه‌ای از تقلید کورکورانه (اعم از سنتی یا مدرن) به عنوان یک اصل راهبردی همواره مدنظر بوده است. 🔹در دوگانه ی ملت وامت نیز، نظام نه اصالت‌بخشیدن به "ایرانیت" به مثابه‌ی تنها شاخص‌ هویتی را می‌پذیرد و نه "مسلمانی" را نافی مرزهای جغرافیایی و عرق ملی تلقی می‌کند. بلکه با تکیه بر عقلانیتی برتر، از جوهره و حقیقت ارزشهای دینی پاسداری می‌کند، حقیقتی واحد در کالبدها و قالب‌هایی نوین. جمهوری اسلامی اساساً تنش ذاتی بین امت (هویت دینی فراملی) و ملت (هویت ملی-سرزمینی) را مفروض نمی‌گیرد. شاهد این مدعا، اطلاق عنوان "شهید" – که یک مفهوم ناب دینی است – به مدافعان تمامیت ارضی کشور است، در برابر مهاجمانی که گاه در لباس اسلام بوده و چه بسا در دایره امت اسلام تعریف می‌شوند. همین امر نشان می‌دهد در نبرد حق و باطل، صرف انتساب به اسلام یا ایران (امت یا ملت) معیار حقانیت نخواهد بود. در طول تاریخ، یک طرف شهدایی بودند که در اوج سلوک عرفانی و توحیدی، از کیان ملی نیز حراست نمودند و در طرفی تکفیری هایی که در اوج ظاهرگرایی و تعصبات جاهلانه به نفع باطل شمشیر زدند. هیچکدام نه صرفا ملتی بودند نه امتی! ✅جالب این است که نظام جمهوری اسلامی با حفظ هر دو رکن هویتی (امت و ملت) و متناسب‌سازی کنش‌های خود با مقتضیات زمان، به ساختارسازی نهادی همسو نیز پرداخته است: ایجاد نهاد ارتش به عنوان نماد دفاع از حاکمیت ملی، در کنار نهاد سپاه با مأموریت صیانت از امت اسلامی، تجلی عینی این راهبرد تلفیقی است. پیگیری سیاست "تقریب مذاهب اسلامی" برای تقویت همبستگی درونی ملت، همراه با حمایت از جنبش‌های مقاومت (همچون حزب‌الله لبنان و انصارالله یمن) در عرصه‌ی امتی، و نیز حضور نهادهایی چون ارتش در عرصه‌های بین‌المللی مانند دفاع از آب‌های آزاد، همگی در چارچوب کلان نظام ولایی و تحت سیادت ولایت فقیه معنا می‌یابند. این الگو در تقابل آشکار با پدیده‌هایی چون داعش قرار دارد که با فقدان عقلانیت راهبردی و تمسک به قرائتی ویرانگر از "جهاد" عمل می‌کنند. ملت ایران در ذیل نظام جمهوری اسلامی، به‌طور همزمان دارای هویتی ملی (ملت) و دینی-تمدنی (امت) است. خط‌مشی حکمرانی در این نظام، مبتنی بر اخذ نقاط قوت هر دو پارادایم و طرد تدریجی کاستی‌های آن‌ها است. این مسیر، هرچند پویا و در حال تکامل، بیانگر تلاشی هوشمندانه برای گذار از تقابل‌های ساختگی و ارائه‌ی الگویی بدیع در جهان اسلام است. در پایان، این جایگاه بی‌بدیل ولی‌فقیه است که به عنوان امام جامعه می‌تواند این دوگانه‌ی کاذب را همسو کرده و از دل آن بهترین فرصت‌ها را خلق کند. ✍️مجید ابطحی @howzavian_eastazarbaijan
حجابِ قم؛ چرا فرق می‌کند؟ ✍️دیروز، در پیاده‌روی جاماندگان اربعین، پوشش‌هایی دیدم که چهار، پنج سال پیش در قم کمتر به چشم می‌خورد. همین پوشش‌ها در بسیاری از شهرها نه تنها زننده نیست، بلکه «حجاب خوب» محسوب می‌شود، اما در قم نه. اینجا، معیارها فرق دارد، روح و تاریخ شهر دخیل است. بله، حجاب، حجاب است. اما قم، داستانی دیگر دارد. 🔹حجاب قم را باید در بستر فرهنگی مردمش فهمید. زنان قم ـ حتی نسل جوان و به‌روز ـ به‌طور ملموسی با‌حیاترند. شاید اشتباه می کنم، اما این را از عمق تجربه لمس کرده‌ام: حتی در محیط‌های کاری مثل بیمارستان، پزشکان و پرستاران این تفاوت قابل مشاهده است. یادم می‌آید در یکی از بیمارستان‌های قم نشسته بودم. ساعت کاری رو به اتمام بود و پزشکان و پرستارهایی که از محل کار بیرون می‌آمدند، روپوش سفید را از تن درمی‌آوردند و با چادر به خانه می‌رفتند. قرار بود بیمارمان را به ساختمان دیگری در بیمارستان منتقل کنیم، یکی از همین خانم‌ها که از کادر اتاق عمل بود، قرار بود ما را همراهی کند، سوار ماشین بیمارستان شدیم. چیزی که برایم شگفت‌آور بود حیای این خانم بود؛ چادرش حتی برای یک لحظه هم کنار نمی‌رفت و اگر می‌رفت، فوراً آن را مرتب می‌کرد. این سطح از دقت در پوشش برای خانم های متدین عادی است و لازم؛ اما در کادر درمان این رفتارها کمتر دیده می شود، متاسفانه! در بیمارستان‌های شهرهای دیگر چنین رفتاری را کمتر می‌ببینید. اما اینجا قم است! 🔹زنان قمی، حتی آن‌هایی که چادر را کنار گذاشته‌اند، هنوز نگاه سنگین خانواده را حس می‌کنند. وقتی با مانتو بیرون می‌روند، حس می‌کنند چیزی کم دارند. دختری که امروز با بلوز و شلوار بیرون می‌آید، مدام بلوزش را پایین می‌کشد، زیرا هنوز احساس می‌کند کوتاه است و رفتاری خلاف حیا انجام می دهد؛ شاید بپرسید مگر مجبور است؟ با کمی اغراق بله! این جبر جبر فرهنگی است، جبری ناشی از فرهنگ غرب، سبک زندگی غربی که امروز بر مدرسه و دانشگاه و حتی ذهن مسئولین جمهوری اسلامی چنبره زده! این دختر در سبک زندگی مومنانه بزرگ شده، حیای درونی هنوز صدایش می‌زند که بلوز شلوار و مانتوی کوتاه مناسب تو نیست! ➖البته همه جای ایران، دخترانی که در خانواده های متدین بزرگ شده اند، همین حس را دارند، اما قم بیشتر... اینجا دختران در خانواده‌هایی رشد یافته‌اند که یک یا چند نفر از اقوامشان عالمان دین‌اند، در معاشرت‌های خانوادگی، با علما یا خانواده‌های علما ارتباط دارند، در جمع‌های فامیلی، اکثریت زنان محجبه‌اند. در چنین فضایی، بدحجاب بودن آسان نیست؛ اما بی‌اعتنایی ما و بی‌خیالی مسئولین قرار است کم کم برایشان آسان کند. قم فرق می‌کند؛ این دختران هنوز به مانتوی جلوباز و پیراهن آستین کوتاه عادت نکرده‌اند. اگر مسئولان، عادتشان ندهند! ➖اساسا تغییر سبک زندگی راحت نیست، زنی که 30 سال چادر را جزئی از هویتش می دانسته الان به راحتی نمی تواند کنار بگذارد، از نظر روانی اذیت می شود، اما رسانه، فضای مجازی، سبکی از زندگی که صداوسیما تبلیغ می کند همه و همه این تغییر ناپسند را برایش آسان می‌کند. مسئولین محترم، حداقل قم را دریابید! فردا دیر است... مجید ابطحی @howzavian_eastazarbaijan