eitaa logo
من شیعه هستم
564 دنبال‌کننده
308 عکس
376 ویدیو
20 فایل
✅ شناخت دین اسلام : بدون تعصّب، بدون خرافه، با محوریّت تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) و سخن بزرگان اهل معرفت ✅ معرفت، اعتقاد، اخلاق ✅ اینجا قم مقدّس است
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹 💠 براى خودش هيچ حقّى از حقوق زندگى ندارد، و در سايه حقوقى كه صاحبش براى خودش قائل است زندگى می کند. اگر كسى پاى سگى و يا اسبى را بشكند از اين نظر تعقيب نمى شود كه چرا حيوان بى زبانی را آزردى و حقّ او را پايمال ساختى، بلكه از اين نظر تعقيب م ى شود كه چرا به صاحب حيوان ضرر رساندى و حيوان قيمتى او را از قيمت انداختى؛ همه اينها براى اين است كه ، زندگى و هستى ِحيوانات را دنباله رو زندگى خود و فَرْع هستى خود مى داند، و ارزش جايگاه آنها را طُفيلى ارزش وجودى خود مى شمارد. 💠در اين امّت ها و قبائل، زندگى نيز در نظر مردان چنين زندگى ای بود. يعنى مردان، زندگى زنان را پيرو زندگى خود مى دانستند و معتقد بودند كه زنان براى خاطر مردان خلق شده اند، و بطور اجمال و سربسته و بدون اينكه فكر كنند چه مى گويند، مى گفتند : هستى و وجود زنان و زندگيشان تابع هستى و زندگى مردان است، و عيناً مانند حيوانات هيچ استقلالى در زندگى و هيچ حقّى ندارند و زن، مادامی كه شوهر نكرده تحت سرپرستى و ولايت پدر است، و بعد از ازدواج تحت ولايت شوهر است، آن هم ولايتِ بدون قيد و شرط و بدون حدّ و مرز. در اين امّتها، مرد مى توانست زن خود را به هر كس كه بخواهد بفروشد و يا ببخشد و يا او را مانند يك قرض بدهد تا از او كام بگيرند، بچّه دار شوند، يا به خدمت بگيرند و يا بهره هايى ديگر بكشند. و مرد حقّ داشت او را تنبيه و مجازات كند، كتك بزند، زندان كند، و حتّى به قتل برساند، و يا او را گرسنه و تشنه رها كند، حال او بميرد يا زنده بماند. و نيز حقّ داشت او را مخصوصاً در مواقع قحطى و يا جشن ها مانند گوسفندِ چاق بكُشد و گوشتش را . و آنچه را كه از مالِ مربوط به زن بود، مال خودش مى دانست، حقّ زن را هم، حقّ خود مى شمرد، مخصوصاً از جهت داد و ستد و ساير معاملاتى كه پيش مى آمد خود را صاحب اختيار مى دانست. 💠 و بر لازم بود كه از مرد (پدرش باشد يا شوهرش) در آنچه امر و دستور مى دادند كوركورانه اطاعت كند، چه بخواهد و چه نخواهد. و باز به عهده زن بود كه امور خانه و اولاد و تمامى ما يحتاج زندگى مرد را در خانه فراهم نمايد، و باز به عهده او بود كه حتّى سخت ترين كارها را تحمّل كند، بارهاى سنگين را به دوش بكشد، گِل كارى و امثال اين كارها را بكند و در قسمت حرفه و صنعت، پَست ترين حرفه را بپذيرد. و اين ، در بين بعضى از قبائل به حدّى رسيده بود كه وقتى يك زن حامله، بچّه خود را به دنيا مى آورد بلافاصله بايد دامن به كمر میزند و به كارهاى خانه می پرداخت. در حالى كه شوهرش با نداشتن هيچ كسالتى، خود را به بيمارى بزند و در رختخواب بخوابد و زن بدبختش به پرستارى او بپردازد. اينها كلّياتى بود از حقوق زن در جامعه و از بهره هايى كه از زندگى اش مى برد؛ كه البته اهل هر قرنی از قرون گذشته، بَربَريّت و وحشيگرى و خصلت ها و خصوصيتهاى مخصوص به خود داشت و سنّت ها و آداب قومى، با اختلاف عادات موروثی شان و اختلاف مناطق زندگى و جوّى كه بر آن زندگى احاطه داشت مختلف مى شد، كه هر كس به كتب تأليف شده در اين باب مراجعه كند، از آن عادات و رسوم آگاه مى شود. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa
🌹🌹🌹 عائله امام صادق و هزینه زندگی آن حضرت زیاد شده بود. امام به فکر افتاد که از طریق کسب و تجارت عایداتی به دست آورد تا جواب مخارج خانه را بدهد. هزار دینار سرمایه فراهم کرد و به غلام خویش – که «مصادف» نام داشت – فرمود : «این هزار دینار را بگیر و آماده تجارت و مسافرت به مصر باش». مصادف رفت و با آن پول از نوع کالایی که معمولاً به مصر حمل می شد خرید و با کاروانی از تجّار که همه از همان نوع کالا حمل کرده بودند به طرف مصر حرکت کرد. همین که نزدیک مصر رسیدند، قافله دیگری از تجّار که از مصر خارج شده بود به آنها برخورد. اوضاع و احوال را از یکدیگر پرسیدند. ضمن گفتگوها معلوم شد که اخیراً کالایی که «مصادف» و رفقایش حمل می کنند بازار خوبی پیدا کرده و کمیاب شده است. صاحبان کالا از بخت نیک خود بسیار خوشحال شدند، و اتفاقاً آن کالا از چیزهایی بود که مورد احتیاج بود و مردم ناچار بودند به هر قیمت که هست آن را خریداری کنند. صاحبان کالا بعد از شنیدن این خبرِ مسرّت بخش با یکدیگر هم عهد شدند که به سودی کمتر از صد در صد نفروشند. رفتند و وارد مصر شدند. مطلب همانطور بود که اطلاع یافته بودند. طبق عهدی که با هم بسته بودند بازار سیاه به وجود آوردند و به کمتر از قیمتی که برای خود آنها تمام شده بود نفروختند. مصادف با هزار دینار سود خالص به مدینه برگشت. خوشوقت و خوشحال به حضور امام صادق رفت و دو کیسه که هر کدام هزار دینار داشت جلو امام گذاشت. امام پرسید : «اینها چیست؟» گفت : «یکی از دو کیسه سرمایه ای است که شما به من دادید، و دیگری – که مساوی اصل سرمایه است – سود خالصی است که به دست آمده.» امام : «سود زیادی است، بگو ببینم چطور شد که شما توانستید این قدر سود ببرید؟» قضیه از این قرار است که در نزدیک مصر اطلاع یافتیم که مال التّجاره ی ما کمیاب شده. هم قَسم شدیم که به کمتر از صد در صد سود خالص نفروشیم، و همین کار را کردیم. امام : سبحان الله! شما همچو کاری کردید؟! قسم خوردید که در میان مردمی بازار سیاه درست کنید؟! قسم خوردید که به کمتر از سود خالصِ مساوی اصل سرمایه نفروشید؟! نه، همچو تجارت و سودی را من نمی خواهم. سپس امام یکی از دو کیسه را برداشت و فرمود : «این سرمایه من» و به آن یکی دیگر دست نزد و فرمود : «من به آن کاری ندارم». آنگاه فرمود : « ای مصادف! شمشیر زدن از کسب آسانتر است». 📚داستان راستان جلد 1، ص139 ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
💜 اعمَلْ لِدُنیاکَ کأنّکَ تَعیشُ أبداً، وَ اعْمَلْ لِآخِرتک کأنّکَ تَموتُ غَداً. ❤️ چنان برای دنیایت تلاش کن که گویا همیشه زنده ای، و چنان برای آخرتت تلاش کن که گویا فردا مرگت فرا می رسد. 📚 الحیاة، ج 4، ص 62 ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
🌹🌹🌹 💠 چون اطلاق آيه دلالت دارد بر اينكه هر تأثير طبيعى كه اجزاى جامعه اسلامى در دارد، همانطور كه تكويناً منوط به اراده خدا است، تشريعاً و قانوناً نيز منوط به اجازه او است و او هيچ عملى از اعمال فرد فرد مجتمع را بى اثر نمى گذارد و در جاى ديگر قرآن مى خوانيم : ❣️إنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ : خداى تعالى زمين را به هر كس از بندگانش كه بخواهد ارث مى دهد، و سرانجام نيك از آن مردم با تقوا است. (سوره اعراف آيه128) بله تفاوتى كه رسول خدا (ص) با ساير افراد جامعه دارد اين است كه او صاحب دعوت و هدايت و تربيت است : ❣️يتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ : آيات خدا را بر آنان بخواند، و تزكيه شان كند، و كتاب و حكمتشان بياموزد. (سوره جمعه آيه 2) پس آن جناب نزد خداى تعالى متعيّن است براى بر شأن امّت، ولايت و امامت و سرپرستى امور دنيا و آخرتشان، ما دام كه در بينشان باشد. 💠 ليكن چيزى كه در اينجا نبايد از آن غفلت ورزيد، اين است كه اين طريقه و رژيم از و حكومت و يا بگو «امامت بر امّت» غير رژيم است، كه مال خدا را غنيمتِ صاحب تخت و تاج و بندگان خدا را بَردگان او دانسته، اجازه مى دهد هر كارى كه خواست با اموال عمومى بكند و هر حكمى كه دلش خواست در بندگان خدا براند، چون رژيم حكومتى اسلام يكى از رژيم هايى نيست كه بر اساس بهره كشى مادّى وضع شده باشد و حتّى دموكراسى هم نيست، چون با دموكراسى فرقهاى بسيار روشن دارد، كه به هيچ وجه نمى گذارد آن را نظير دموكراسى بدانيم، و يا با آن مشتبه كنيم. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa 👈
🌹🌹🌹 ❇️ زندگى در امّتهاى پيشرفته قبل از اسلام 💠 منظور ما از امّتهاى متمدّن و پيشرفته آن روز، آن امّت هايى است كه تحت رسوم ملّى و عادات محفوظ و موروثى زندگى مى كردند بدون اينكه رسوم و عاداتشان مستند به كتابى يا مجلس قانونى باشد، مانند مردم چين و هند و مصر قديم و و مانند اينها. آنچه در اين باب در بين تمامى اين امّتها مشترك بوده، اين بود كه زن در نظر اين اقوام استقلال و حُرّيت و آزادى نداشته، نه در اراده اش و نه در اعمالش، بلكه در همه شؤون زندگى اش تحت قيمومت و سرپرستى و ولايت بوده، هيچ كارى را از پيش خود مُنجّز و قطعى نمى كرده، و حقّ مداخله در هيچ شأنى از شؤون اجتماعى را نداشته است (نه در حكومت، نه در قضاوت، و نه در هيچ شأنى ديگر). 💠 حال ببينيم با نداشتن هيچ حقّى از حقوق، چه به عهده داشته است؟ اوّلاً تمامى آن وظائفى كه به عهده مرد بوده به عهده او نيز بوده است، حتّى كسب و کار و زراعت و هيزم شكنى و غير آن، و ثانياً علاوه بر آن كارها، اداره امور خانه و فرزند هم به عهده او بوده، و نيز موظّف بود كه از مرد در آنچه مى گويد و مى خواهد اطاعت كند. البته زن در اينگونه اقوام، زندگى مرفّه ترى نسبت به اقوام داشته است، چون اينان ديگر مانند آن اقوام به خود اجازه نمى دادند زنى را بكُشند و گوشتشان را بخورند، و بطور كلّى از مالكيّت محرومشان نمى دانستند، بلكه زن فى الجمله مى توانست مالك باشد مثلاً ارث ببرد و اختيار ازدواج داشته باشد، امّا مالک شدن و اختياراتش در اينگونه موارد هم، به استقلال خود او نبود. در اين جوامع، مى توانست زنان متعدّد بگيرد، بدون اينكه حدّ معيّنى داشته باشد، و مى توانست هر يك از آنان را كه دلش خواست طلاق دهد. و شوهر بعد از مرگ زنش مى توانست بدون فاصله زن بگيرد، ولى زن بعد از مرگ شوهرش نمى توانست شوهر كند، و از معاشرت با ديگران در خارج منزل، غالباً ممنوع بود. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa
🌹🌹🌹 ❇️ فساد از «خواصّ» و صلاح از «عوام» آغاز می شود. معمولاً فساد از شروع می شود و به عوام سرایت می کند، و صلاح برعکس از و تنبّه و بیداری آنها آغاز می شود و اجباراً «خواصّ» را به صلاح می آورد؛ یعنی عادتاً فساد از بالا به پایین می ریزد و صلاح از پایین به بالا سرایت می کند. روی همین اصل است که می بینیم امیرالمؤمنین علی علیه السلام در تعلیمات عالیه خود، بعد از آنکه مردم را به دو طبقه عامّه و خاصّه تقسیم می کند، نسبت به صلاح و به راه آمدن «خاصّه» اظهار یأس و نومیدی می کند و تنها «عامّه» مردم را مورد توجّه قرار می دهد. در دستور حکومتی که به نام مالک اشتر نخعی مرقوم داشته می نویسد : برای والی هیچکس پُر خرج تر در هنگام سستی، کم کمک تر در هنگام سختی، متنفّرتر از عدالت و انصاف، پُر توقّع تر، نا سپاس تر، عذر ناپذیرتر، کم طاقت تر در شداید از نیست. همانا استوانه دین و نقطه مرکزی مسلمین و مایه پیروزی بر دشمن، می باشند، پس توجّه تو همواره به این طبقه معطوف باشد. 📚مقدمه جلد اوّل کتاب داستان راستان ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
هدایت شده از من شیعه هستم
شخصی از حضرت آیت الله العظمی بهجت درخواست دستوری فرمودند. آقا که همیشه مشغول ذکر بودند، سر بلند کردند و فرمودند: «تا می‌توانید نکنید». سپس سر به زیر انداختند و مجدّداً مشغول ذکر شدند. بعد از چند لحظه سر بلند کردند و فرمودند: «اگر احیاناً گاهی مرتکب شدید سعی کنید گناهی که در آن است نباشد». باز سر به زیر انداخته و مشغول ذکر شدند. و بعد از چند لحظه باز سر بلند کردند و برای سومین بار فرمودند: «اگر گناهی مرتکب شدید که در آن حقّ‌الناس است سعی کنید در همین دنیا آن را تسویه کنید و برای آخرت نگذارید که آن جا مشکل است». ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
🌹🌹🌹 💠 و براى هر يك از اين امّتها بر حسب اقتضاى مناطق و اوضاع خاصّ به خود، احكام و رسوم خاصّى بود، مثلاً امتياز طبقاتى كه در وجود داشت چه بسا باعث مى شد زنان از طبقه بالا حقّ مداخله در ملك و حكومت و حتّى رسيدن به سلطنت و امثال آن را داشته باشند، و يا مثلاً بتوانند با مَحرم خود چون پسر و برادر ازدواج كنند، ولى ديگران كه در طبقه پائين اجتماع بودند چنين حقّى را نداشته باشند. و مثلاً در از آنجا كه ازدواج نوعى خود فروشى و بَردگی بود و زن در اين معامله خود را يكباره مى فروخت، قهراً ديگر معقول نبود كه اختيارات يك زن ايرانى را داشته باشد و همين طور هم بود، يك زن چينى از ارث محروم بود، و حقّ آن را نداشت كه با مردان و حتّى با پسران خود سر يك سفره بنشيند، و مردان مى توانستند دو نفرى و يا چند نفرى يك زن بگيرند، و در بهره گيرى از او، و استفاده از كار او با هم باشند، آن وقت اگر بچّه دار مى شد غالباً فرزند از آن مردى بود كه كودك به او بيشتر شباهت داشت. و مثلاً در ، از آنجايى كه معتقد بودند زن پيروِ مرد و مانند يكى از اعضاى بدن او است ديگر معقول نبود كه بعد از شوهر، ازدواج براى او حلال و مشروع باشد، بلكه تا ابد بايد بى شوهر زندگى كند و بلكه اصلاً نبايد زنده بماند، چون گفتيم زن را به منزله عضوى از شوهر مى دانستند، و در نتيجه همانطور كه بر حسب رسوم خود مُردگان را مى سوزاندند، زن زنده را هم با شوهر مُرده اش آتش مى زدند، و يا اگر زمانى زنده مى ماندند، در كمال ذلّت و خوارى زندگى مى كردند. زنان هند قديم در ايّام حيض، نجس و پليد بودند و دورى كردن از آنان لازم بود، و حتّى لباسهايشان و هر چيزى كه با دست يا جاى ديگر بدنشان تماس مى گرفت، نجس و خبيث بود. 💠 و مى توان وضع زنان در اين امّتها را اينطور خلاصه كرد كه : نه انسان بودند و نه حيوان، بلكه برزخى بين اين دو موجود به حساب مى آمدند، به اين معنا كه از ، به عنوان يك انسان متوسط و ضعيف استفاده مى كردند، انسانى كه هيچگونه حقّى ندارد مگر اينكه به انسانهاى ديگر در امور زندگى كمك كند، مثل فرزند صغير كه حدّ وسطى است بين حيوان و انسان كامل که به ساير انسانها كمك مى كند ولی خودش مستقّلاً حقّى ندارد و تحت سرپرستى و ولايت پدر يا ساير اولياى خويش است؛ بله بين فرزند صغير و زن، اين فرق بود كه فرزند بعد از بلوغش از تحت سرپرستى خارج مى شد، ولى زن تا ابد تحت سرپرستى ديگران بود. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa