eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
486 دنبال‌کننده
312 عکس
83 ویدیو
26 فایل
💠 امیرالمومنین علیه السلام در نامه ای به امام حسن علیه السلام: 📜 اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِین! تاریخ گذشتگان را به او(نفست) ارائه کن تا ببیند که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است! 💠 پیامگیر: @amdabir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰ابن زياد سرمست از غرور پيروزى و براى قدرت نمايى، در كاخ خود نشست و اجازه ورود همگانى داد. سپس دستور داد، سر عليه السلام را آورده و در برابرش قرار دهند و آنگاه فرمان داد كه زنان حريم حسينى و كودكانش را وارد كنند. 🔰 عليها السلام به صورت ناشناس وارد مجلس شد و در گوشه اى نشست. پرسيد: اين زن كيست؟ پاسخ دادند: «هذِهِ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيٍّ»؛ (اين زن، زينب دختر است). 🔰ابن زياد رو به زينب كرد و گفت: خدا را سپاس كه شما را رسوا ساخت و نادرستى خبرهاى شما را نشان داد! 💠 زينب عليها السلام پاسخ داد: «إِنَّما يَفْتَضِحُ الْفاسِقُ، وَ يَكْذِبُ الْفاجِرُ وَ هُوَ غَيْرُنا»؛ (فقط فاسق رسوا مى شود و انسان فاسد دروغ مى گويد و آن هم ما نيستيم و ديگرى است). 🔰ابن زياد گفت: «كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اللهِ بِأَخيكِ وَ أَهْلِ بَيْتِكِ»؛ (كار خدا را نسبت به برادرت و خاندانت چگونه ديدى؟) 💠 زينب (با صلابت و قدرت) پاسخ داد: «ما رَأَيْتُ إِلاّ جَميلا، هؤُلاءِ قَوْمٌ كَتَبَ اللهُ عَلَيْهِمُا الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إلى مَضاجِعِهِمْ، وَ سَيَجْمَعُ اللهُ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ، فَتُحاجُّ وَ تُخاصَمُ، فَانْظُرْ لِمَنِ الْفَلْجُ يَوْمَئِذ، ثَكِلَتْكَ اُمُّكَ يَابْنَ مَرْجانَةَ»؛ (من جز زيبايى و نيكى نديدم، آنها گروهى بودند كه خداوند را برايشان مقرّر كرد و آنان نيز به آرامگاه خويش شتافتند. به زودى خداوند تو و آنان را [در روز ] گرد خواهد آورد و ميان شما داورى خواهد كرد؛ در آن روز بنگر چه كسى پيروز خواهد بود؟ اى پسر مرجانه! مادرت به عزايت بنشيند). 🔰عبيدالله بن زياد با شنيدن اين سخنان خشمگين شد و گويا آهنگ قتل آن حضرت را نمود كه عمروبن حُرَيث به وى گفت: اى امير! او زن است و نبايد زن را به گفتارش مجازات كرد. ابن زياد (كه درماندگى خود را احساس كرد) ادامه داد: «خداوند قلبم را با كشتن و خاندانت تشفّى داد!». 💠 زينب كبرى عليها السلام فرمود: «لَعَمْري لَقَدْ قَتَلْتَ كَهْلي، وَ قَطَعْتَ فَرْعي، وَ اجْتَثَثْتَ أَصْلي، فَإنْ كانَ هذا شِفاؤَكَ فَقَدِ اشْتَفَيْتَ»؛ (به جانم سوگند، بزرگ مرا كشتى و شاخه عمرم را قطع كردى و ريشه مرا از جا درآوردى، اگر اين كار مايه تشفّى قلب توست، به خواسته ات رسيدى). 🔰ابن زياد (كه پاسخى نداشت) گفت: «اين زن، پيوسته موزون و مسجّع سخن مى گويد. پدرش نيز شاعر بود». زينب فرمود: «زن (داغدار و مصيبت زده) كجا و مسجّع سخن گفتن كجا».  📚 لهوف، ص۲۰۰-۲۰۲. 🆔 @islam_history
#امام_حسین علیه السلام در دیدگاه دانشمندان جهان| توماس مازاریک - کشیش متفکر اروپایی 🆔 @islam_history
‌ ❤️ صلّی‌الله‌علیک‌یاأباعبدالله... 🕊حضرت‌فرمود: ...این ذکر را ۳مرتبه بگو؛ چرا که سلام از نزدیک و دور به ایشان می‌رسد! 🌙 🆔 @islam_history
YEKNET.IR - rasouli shabe 5 moharram1398 (2).mp3
11.18M
📌 مداحی ترکی حاج مهدی رسولی ( مناظره و ) 🌴ای علمدار شهامت 🌴ای قدح نوش رشادت زینب 🆔 @islam_history
📌 زینب کبری سلام الله علیها ✍ مازنى کرده است: 💠 مدّت‌ها در شهر همسایه حضرت علیه السلام بودم و خانه‌ام نزدیک محل سکونت دختر علی علیهماالسلام بود. 💠 به خدا سوگند! هیچ‌گاه چشمم به او نیفتاد و صدایى از او به گوشم نرسید. هنگامى که می‌خواست به زیارت جدّ بزرگوارش صلی الله علیه و آله برود، شبانه از خانه بیرون می‌رفت، در حالی‌که برادرش علیه السلام در سمت راست و برادر دیگرش علیه السلام در سمت چپ و پدرش امیر المؤمنین علیه السلام پیش رویش راه می‌رفتند و هنگامی که به مقصد نزدیک می‌شدند، علیه السلام پیش افتاده و نور چراغ‌ها را کم می‌کردند. یک‌بار حسن علیه السلام از پدر درباره دلیل این کار پرسید؟ و حضرت فرمود: می‌ترسم کسى به خواهرت زینب نگاه کند»!. 📚 تراجم أعلام النساء، ج۲، ص۱۶۹. ✍ چنین بانویی را وارد مجلس نامحرمان کردند... 🆔 @islam_history
🗣 می‌گویند: ، زن ستیز است... سلام‌الله‌علیها 🆔 @islam_history
📌 داستان عجیب از یک حسرت بزرگ؛ ضحاک بن عبدالله؛ یکی از یاران #امام_حسین علیه السلام، که ظهر #عاشورا #امام را رها کرد❗️ 🆔 @islam_history
📌 ضحاک بن عبدالله مشرقی و حادثه ✍️ نقل کرده است ضحاک به همراه مالک بن نضر ارحبی، در میانه راه کاروان حسینی به سوی ، با علیه السلام ملاقات کردند. امام حسین علیه السلام آن دو نفر را به یاری خود خواند، وقتی آنان عذر خواستند علیه السلام علت عدم همراهی‌شان را جویا شد. مالک بن نضر گفت: من بدهی و نان‌خور دارم. اما ضحاک دعوت امام را مشروط قبول کرد و گفت: «من هم فردی عیالوارم و به مردم مقروض هستم؛ اما اگر به من اجازه دهی، هنگامی که هیچ جنگجویی -در کنارت- نیافتم، بازگردم و فقط تا آنجا برایت بجنگم که برایت سودمند باشد و بتوانم از تو دفاع کنم.» امام علیه السلام پذیرفت. ✍️ نبردهای ضحاک در روز 🔰ضحاک در صبح روز عاشورا در حمله اول شرکت کرد و شجاعت‌های بسیاری از خود به نمایش گذاشت و ظهر را همراه امام به جای آورد. او وقتی که دید سپاه به دستور بن سعد اسب‌های یاران امام علیه السلام را هدف قرار داده و با پی کردن از پای درمی‌آورند، اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرد و خود پیاده به نبرد با دشمن پرداخت. ضحاک خود نقل کرده که در مقابل امام، دو نفر از دشمن را که پیاده می‌جنگیدند، به قتل رسانده و دست یکی دیگر را از تنش قطع کرده که حضرت هم در حق او دعا کردند و فرمودند: «سست نگردی، دستت بریده نشود. خداوند از رسول صلی الله علیه و اله، بهترین پاداش‌ها را به تو ارزانی دارد.» ✍️ فرار از صحنه نبرد 🔰ابومخنف از عبدالله بن عاصم الفائشی به نقل از ضحاک بن عبدالله مشرقی آورده است: «وقتی دیدم یاران امام علیه السلام کشته شده‌اند و نوبت به وی و خاندانش رسیده و با وی به جز سوید بن عمرو خثعمی و بشیر بن عمرو حضرمی باقی نمانده‌اند، خدمت ابا عبدالله آمدم و گفتم: یابن رسول الله! به خاطر دارید که بین من و شما چه شرطی بود؟ حضرت فرمود: آری، من بیعت خود را از تو برداشتم ولی تو چگونه می‌توانی از بین سپاه دشمن فرار کنی؟ ضحاک گفت: من اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرده‌ام و به همین جهت بود که پیاده می‌جنگیدم.» پس ضحاک سوار بر اسب شد و از صحنه نبرد گریخت. ۱۵ نفر از اصحاب عمر سعد به تعقیبش پرداختند تا اینکه ضحاک به دهکده‌ای نزدیک ساحل فرات رسید و آنجا توقف کرد. کثیر بن عبدالله شعبی و ایوب بن مشرح حیوانی و قیس بن عبدالله صایدی از تعقیب‌کنندگان او را شناختند و با حمایت و کمک تعدادی از بنی تمیم که آنان نیز از تعقیب‌کنندگان بودند، ضحاک را از کشته شدن رهایی دادند. 📚 تاریخ طبری، ج۴، ص۳۱۷. 📚 انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۷. 📚 الکامل ابن اثیر ، ج۴، ص۷۳. 🆔 @islam_history
📌 سیاهی لشکر کدام جبهه‌ای؟ ✍ ابن ریاح می گوید:  🔰مرد نابینا و کوری را دیدم که این شخص (در روز ) شاهد علیه السلام بوده. 🔰از او پرسیدند چرا چشمت کور شده است؟ او گفت من از جمله ده نفری بودم که در روز عاشورا شاهد کشته شدن علیه السلام بودم اما شمشیر و تیر و نیزه ای به کار نبردم، هنگامی که امام حسین علیه السلام به شهادت رسید من به خانه بازگشته پس از خواندن عشا خوابیدم در عالم خواب دیدم شخصی آمده و به من می گوید برخیز صلی الله علیه و آله و سلم تو را احضار کرده و می خواند؛ می‌گفتم من با آن حضرت کاری ندارم.  🔰او یقه مرا گرفت و کشان کشان خدمت آن حضرت برد دیدم در بیابانی نشسته آستین خود را بالا زده و حربه‌ای در دستش می باشد در مقابل آن جناب فرشته‌ای ایستاده بود که شمشیری آتشین در دست داشت و با آن نه نفر دوستان مرا کشت به هر یک از آنها که شمشیر می زد سر تا پای آن ها را آتش فرا گرفت نزدیک حضرت رفتم و در مقابلش زانو زدم و گفتم السلام علیک یا رسول الله حضرت صلی الله علیه و آله و سلم پاسخ مرا نداد پس از مدتی سر مبارک را بلند نموده و فرمود: ای دشمن خدا حرمت مرا شکستی و خاندان و عترت مرا به قتل رسانیدی و حقی که بر گردنت داشتم را رعایت نکردی و هر چی خواستی انجام دادی.  🔰عرض کردم یا رسول الله به خدا سوگند می خوردم که من (در ظهر عاشورا) نه شمشیری زدم و نه نیزه ای پرتاب کردم و نه تیری انداختم.  👈 حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمود درست است اما تو بر سیاهی لشکر ابن سعد افزودی❗️ جلوتر بیا من نزدیک رفتم طشتی پر از خون مقابل آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم بود به من فرمود این خون خون فرزندم حسین است پس از همان خون بر چشمان من کشید و من از خواب برخاستم و پس از دچار کوری شدم و تا امروز چیزی را نمی بینم.  📚 لهوف سید بن طاووس، ص۱۸۷. 📚 ، ج۴۵، ص۳۰۶. 🆔 @islam_history
📌 شهید ایرانی روز 🏴 غلامی که علیه‌السلام همانند اکبرش صورت روی صورت او گذاشت... 🔰در منابع مربوط به قیام امام حسین علیه السلام، از غلامی ترک با تبار ایرانی، سخن به میان آمده است که در به رسید.برخی او را واضح و برخی دیگر اسلم بن عمرو خوانده‌ اند. 🔰نقل شده است که وی قاری ، دانای به زبان عربی و در مواقعی کاتب امام حسین علیه السلام بوده است. هنگام هجرت امام حسین علیه السلام از به و از آنجا به کربلا، همراه آن حضرت بود. روز عاشورا از امام علیه السلام اذن میدان گرفت و آهنگ پیکار کرد.  🔰سماوی رجز زیر را به این غلام نسبت داده است:أَمیری حُسَیْن وَنِعْمَ الْامیر • سُرورُ فُؤادَ البَشیرِ النَّذیر.فرمانده من حسین علیه السلام است؛ و چه خوب فرماندهی! -همانا او- مایه شادمانی قلب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است. 🔰غلام پس از مبارزه‌ ای شجاعانه و کشتن شماری از آن قوم تبهکار، سرانجام بر اثر فراوانی جراحات بر زمین افتاد و با اندک توانی که در بدن داشت، به سوی امام حسین علیه السلام اشاره کرد. حضرت به بالین وی آمد، و دست در گردنش انداخت، و صورت بر صورت او گذاشت. غلام چشم گشوده، با دیدن امام علیه السلام تبسّمی کرد و گفت: «مثل من -سعادتمند- کیست که فرزند صلی الله علیه و آله و سلم صورتش را بر صورتم نهاده است!» و آنگاه به دیدار پروردگار شتافت. 📚 مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۹، ص۳۲۶. 📚 سماوی، محمد بن طاهر، إبصار العین فی أنصار الحسین علیه‌السلام، ص۹۵-۹۶. 🆔 @islam_history
📌 حذف عنوان "" از تابلوها 💠 عليه السلام مى فرمايد: در واقعه صلح حديبيه كه مشركان از ورود رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و همراهانش به شهر جلوگيرى كردند و آنها را از خانه خدا و مسجد الحرام باز مى داشتند، پيمان نامه صلحى نوشته شد كه من كاتب آن معاهده بودم ، نماينده قريش ، سهيل بن عمرو در اعتراض به نوشته معاهده مبنى بر اينكه صلى الله عليه و آله و سلم فرستاده خداست گفت: 🔰اگر ما باور مى داشتيم كه محمد صلى الله عليه و آله و سلم فرستاده خداست ، با شما نزاعى نداشتيم و از او اطاعت مى كرديم ، پس رسول الله را از كنار نام او محو كن و بنويس محمد بن عبدالله. 💠 به سهيل گفتم: على رغم ميل تو، به خدا سوگند كه محمد صلى الله عليه و آله و سلم رسول و فرستاده خداست. 💠 صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: ! همان طور كه او مى گويد بنويس! براى تو نيز چنين روزى در پيش خواهد بود.  💠 علیه السلام عرض کرد: اى فرستاده خدا! دست‌هاى من قدرت ندارد كه لفظ نبوت و رسالت را از نام شما محو نمايم. 💠 حضرت فرمود: پس دست مرا بر آن بگذار تا خود آن را محو نمايم آنگاه من دست پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را روى جمله رسول الله گذاشتم و حضرت آن را محو كرد. 🔰اما پس از گذشت چند سال تكرار شد و آن روزى بود، كه قرار داد صلح را ميان خود و سپاه شام مى نوشتند، چنين نوشتند: به نام خداوند بخشنده مهربان ، اين قراردادى است ميان ابن ابيطالب اميرمؤمنان و معاوية بن ابى سفيان ... و به مخالفت برخاستند و گفتند: اگر ما تو را اميرمؤمنان مى دانستيم با تو در ستيز نبوديم نام خود و پدرت كافى است، جمله اميرالمؤمنين را حذف كن! 💠 آن روز ياد سخن پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم افتادم و گفتار او را حق يافتم . ✍ تاریخ نشان داد نه تنها حذف لقب این دو بزرگوار از متن قراردادها باعث ضرر نشد، بلکه به قول ابن ابی الحدید، به منزله مُشکی شدند که دشمن هر چه در دست خود فشرد تا رایحه‌شان به مشام کسی نرسد، بیشتر پخش شد... یُرِیدُونَ لیُطْفِؤُوا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ واللهُ مُتِمُّ نُورِهِ ولو کَرِهَ الکَافِرُونَ 📚 الكامل فى التاريخ، ج ۲، ص ۱۳۸ 📚 ، ج ۲۰، ص ۳۵۳. 🆔 @islam_history