eitaa logo
متی ترانا و نراک
274 دنبال‌کننده
42.9هزار عکس
15.4هزار ویدیو
83 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
1_59730027.mp3
8.54M
🎵یَابنَ ارباب یا علیِ اکبر 🎤امیر برومند 🌺 سرود بسیار زیبا ❤️ میلاد علیه السلام ❤️
🔸 بود. تمام روضه‌ها را از بَر بود. انگار قسمت بود که همه روضه را از بر باشد؛ روزی به کارش می‌آمد. مخصوصا روضه (ع)🖤 🔹ماشین که منفجر💥 شد، همه مات و مبهوت مانده بودند. همین دو دقیقه‌ی قبل به رویشان لبخند زده و گفته بود: «اگر خدا بخواد همینجا، همین جلوی مقر رو روزیم می‌کنه» حالا چطور می‌توانستند باور کنند😢 ماشینی که جلوی چشمانشان می‌سوزد، رفقایشان است؟! 🔸صدایش که از شدت دورگه شده بود را در گلو انداخت و فریاد زد: «خودتون رو جمع و جور کنید! همه ما ...» رفت داخل مقر و دو تا پتو آورد! پهن کرد روی زمین تا گلهای پرپر اش🥀 را جمع کند. 🔹خب! فرمانده بود. اجازه نمی‌داد کسی جز خودش سربازانش را جمع کند. گل‌هایش🌷 را که از روی زمین جمع کرد هر کدام را بغل کرد. آنها را و بوسید. زیر گوششان نجوایی کرد که نکند ما را فراموش کنید😭 🔸اما، امان از آن لحظه‌ای که می‌خواست برخیزد! باز هم : « الان انکسر ظهری... اکنون کمرم شکسـ⚡️ـت» کمرش خم شده بود. دیگر نمی‌توانست راست بایستد🚫 ۳ روز بیشتر طاقت نیاورد.پر کشید سوی ،سوی 🕊 🌹🍃صلوات
‍ ‍ 🍃مادر با رویای صادقه ای که در خواب دید، نامش را گذاشت. مدتی بعد، عباسش به مریضی سختی دچار شد‌‌ اما با به صاحب نامش و اشک های مادر، شفا یافت. 🍃در سنگر انقلاب بزرگ شد و با شناسنامه ای که تاریخ هایش با عشق دستکاری شده بود راهی شد. روزهایش در جبهه شب شد. پیوستن دوستانش به قافله را دید و جاماندن شد دلش😞 🍃عشق است و بی تابی اش. وداع با سرزمین شهدا را نپذیرفت و این بار برای یافتن نشانی از دوستانش به خاک های قلاویزان، فکه، و راهی شد...👣 🍃تفحص کرد پیکر های باقی مانده را، های بیرون آمده از دل خاک را، استخوان های پر از را... دوست داشت در سرزمین پر از شهید، پلاک و باقی نماند و دل خانواده های چشم انتظار شهدا را شاد کند... با عراقی ها طرح دوستی ریخت و با دادن هدیه آنان را به همکاری تشویق کرد🌸 🍃اما این دل، اهل جاماندن نبود. متوسل شد به شهدا و از آنان خواست. شاید اشک ریخت، خواند، خدا را خواند و شاید شهدا دعایش کردند...🕊 🍃در آخرین روزهایی که دعوت نامه شهدا به دلش رسید. به مادر گفت برایش حنا بیاورد. به یک دست به نام حسین و به دست دیگر به نام بن الحسن حنا گذاشت. دل مادر بود که ترسید، لرزید، شکست. شاید هم به یاد لحظه ای که مولا علی بر دستهای کوچک ابوالفضل بوسه می زد و از درد گریه می کرد، اشک ریخت😭 🍃خوابی دید که او را به بزم عشق دعوت کرده اند. ساک را بست و به دنبال نشانه ای راهی شد. کار آن روز را نذر حضرت عباس کرد بسم الله گفت و در کانالی معروف به «والمری» مشغول به کار شد. لحظاتی بعد انفجار در منطقه عملیاتی «والفجر یک »دوستانش را بی تاب کرد. به رسم دست هایش قطع شد و مدتی بعد هم شهد شیرین شهادت نصیبش. شاید هم منتظر اربابش بود...🌹 🍃در هفتمین روز محرم شهید شد و در روز عاشورا ...عراقی ها به رسم دوستی، برایش مراسم گرفتند. بوی از سرزمین های جنوب میاد. از فکه.... شلمچه... طلائیه..... ✍نویسنده : منتظر 🍃به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۸ مهر ۱۳۵۱ 📅تاریخ شهادت : ۵ خرداد ۱۳۷۵ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۴۰ شهدا ذکر صلوات 😭🌷🍃
🍃به گفته شهید اهل قلم: اگر شهید نشدیم لاجرم باید . چه بهتر که انسان به واسطه ریختن خون خودش بتواند به دین کمک کند. البته این مطلب را بگویم که شهادت را به هرکسی نمی‌دهند و خدا به ویژه خود می‌دهد* 🍃آری تو ویژه بودی، آنقدر ویژه که خونت درختِ اسلام را آبیاری کرد. با هر لقمه که خوردی گفتی و سرچشمه نوری در درونت روشن شد، نوری که بعد از پرواز هم روشنی بخش ❤️ 🍃بین‌الطلوعین را از دست نمیدادی! و شاید رزقِ را همان حوالی گرفته ای، همان لحظاتی که‌ ملائک رزق و روزیِ دنیا را بر سر خفتگان می‌ریختند. ما از روزیِ دنیا جا می‌مانیم و امثال تو سِیر در آسمان می‌کنید. 🍃میانِ حالِ خوبت عاقبت بخیر شدی و شهید. به قول * خدا به ما تعهدی نداده اما تو راهش را بلدبودی. ما نابلدان اگر جا بمانیم، قطعا می‌میریم. 🍃حلب، آخرین ایستگاهِ دنیا و سرآغازِ راه آسمانیِ توست. آن هنگام که تلاش می‌کرد دست و پایت را ببندد، چشم بستی و راهِ را پیش گرفتی. خود را به قافله عاشقان رساندی🌹 🍃حال نیستی و همسرت، وار فقط زیبایی‌ها را می‌بیند و می‌پروراند برای مولایش، که مبادا در صفِ منتقمینِ جایِ پسرانش خالی باشد! 🍃آسمان نشین، حواست را جمعِ ما کن! این روزها عجیب بلاتکلیفیم. حواست به ما باشد🌺 ‌ ☆☆ *بخشی از وصیت‌نامه شهید. *"خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو همان که هستي بماني، نداده است! شايد به همين دليل است که سفارش شده، وقتي حال خوبی داری و می‌خواهی کنی، يادت نرود عافيت و را بطلبی. " ✍️نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۴ تیر ۱۳۶۲ 📅تاریخ شهادت : ۲۷ مهر ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : جهرم 🌹🍃🌹🍃صلوات
‍ 🍃دنیا محل گذر است. شاید برای خیلی ها این جمله عذاب آور باشد که لذت و دلبستگی ها را رها کنند و بروند اما برای محمد مهدی های این روزها که مصداق آیه "والسابقون السابقون" هستند،فانوس است برای رسیدن به نهایت آرامش. 🍃آرزوی دفاع از حرم، گوشه دلش نشسته و مدتی بود که صاحبخانه شده بود.هرچه تقلا کرد و زمزمه کرد منم باید برم، پدرش مخالفت کرد آخر طاقت دوری از تنها فرزندش را نداشت.اما گاهی ، نتیجه اشک و ناله ی فراق برای به حضرت حق است.و اگر خدا بخواهد روزی بنده اش می شود. 🍃دلش را برداشته و رفته بود .نمی دانم در قنوت نمازش شهادت خواسته بود یا در میان درد و دل هایش با امامش از آرزویش گفته بود. هرچه بود، شهادت نامه اش را امضا کرد و ساعاتی بعد بی قرار و بیتاب برگشته بود تهران.آنقدر بی تاب که خداحافظی آخر بر دل پدرش برای همیشه ماند. 🍃محمد مهدی ۱۹ ساله را ناجوانمردانه زدند. شکافته شد و پدرش به یاد ارباب روضه خواند و اشک ریخت و کمرش شکست از داغ جوانش... 🍃محمد مهدی به آرزویش رسید و فدای شد.خوب ها گلچین می شوند و یکی یکی می روند و ما هنوز در غل و زنجیر در انفرادی دنیا شده ایم. 🍃آقا محمد مهدی در روز عاقبت بخیری ات برای مضطران دنیا دعا کن... ✍نویسنده‌: منتظر 🍃به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢۶ تیر ۱٣٧٩ 📅تاریخ شهادت : ۱٩ آبان ۱٣٩٨ 🕊محل شهادت : منطقه شوش تهران 🥀مزار شهید : قطعه ۵۰ بهشت زهرا یاد شهدا ذکر صلوات 😭🌷🍃
زمان به سرعت می گذرد. به ندای دلت گوش کن، می خواهی دل ببندی و بمانی یا حق شوی و به پرواز کنی شهدا را با زیباترین مرگ همان شهادت تفسیر کردند. دهه هفتادی هایی که در این روزها خبر شهادتشان فکر را مهمان خانه می کند که چطور می توانند از دنیا و تعلقاتش بگذرند؟ جوانانی که با ذکر ، علی اکبرهای زمان شدند، پدرانشان آن ها را راهی میدان دفاع از حریم آل الله کردند و مادرانشان با ذکر ، جان هایشان را در راه زینب(س) فدا کردند. جوان ذاکری هم نام ارباب و غلام با عزت او(حسین معز غلامی)که پاسداری را فقط برای برگزید. عصرهای پنج شنبه خودش و دلش در دنبال گمشده اش بود. در خانه هم عکس شهیدمونس لحظه هایش بود. شاید هم مونسش پادرمیانی کرد و دفاع از حرم رزقش شد .. اهل ماندن نبود. حتی دوستانش به پدرش گفتند: به حسینت دل نبند او رفتنی است. یک عکس و یک خط نوشته دردنیای مجازی خبر شد برای چشم انتظارش در دنیای واقعی علی اکبرانه رفت و پدرش را به صبرِ حسین(ع) پس از وصیت کرد. او همچون جوان دلیرانه و با شجاعت جنگید و شهید شد گویا ی پیکرِ بر زمین مانده ی را بسیار خوانده بود که پیکرش سه روز بعد از شهادت پیدا شد. آن هم بانشان (عج) که سند سربازی اش، برای امام زمانش بود. شهادت 📅تاریخ تولد : ۶ فروردین ۱۳۷۳ 📅تاریخ شهادت : ۴ فروردین ۱۳۹۶،سوریه حماء ارواح طیبه شهدا صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم سلام بر شهدا ✋😭🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
... حسین کنار علی اکبر قبض روح شد ....😭💔 یـــاحـســـیـــن....😭😭😭😭 ♠️🕌https://eitaa.com/jahfadarahbary