#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#مبعث
#مربع_ترکیب
دمید ماه رجب رؤیتـش مبارک باد
به دوستان خـدا نعـمتش مبارک باد
نـزول بارقـه ی رحـمـتش مبـارک باد
محـمـد آمده و بـعـثـتـش مبارک باد
که بعثتش حرکت داد چرخ هستی را
که هجرتش برکت بود حق پرستی را
سپـیـده دم ز حَـرا آفـتـاب برخـیـزد
فروغ رحمت حق بیحجاب برخیزد
ز صخره صخره ى آن عطرناب برخیزد
سحر که شهر خدایان ز خواب برخیزد
امین مکـه رهایی ز مستـیـش بدهـد
نـویـد مذهب یـکـتا پرستـیـش بدهـد
الا چو کعبه سرافـراز ای ابوطالب
به شکر سفره بیـانداز ای ابوطالب
به نظم شهـر بـپـرداز ای ابـوطالب
به خیل طایـفه کن ناز ای ابوطالب
که پروریده ى دستت پیامبر شده است
یتـیم مکه بر مکّـیـان پدر شده است
بزرگ مرد چهل ساله با رُخی چون ماه
رسیده است و به راز پیمبری آگـاه
دهند تهـنیـتش ز آنچه بگذرد در راه
به این ندا که محمد تویی رسول الله
بشارتی که عـمـو زاده ى خـدیجه دهد
امـیــد بــر دل آزاده ى خـدیـجـه دهــد
نفس کشیدن او نکهت خدایی داشت
برای خسته دلان مژده رهایی داشت
به درد مردم محروم آشنایی داشت
که در جهان عرب این همه فدایی داشت
خلوص و صبر و رضا را ز بس به کار گرفت
به نیم قرن جهان را در اختیار گرفت
خـلیل نیست ولی بر خـلیـل نـاز کند
به روی عـالم درهای عـلـم باز کند
کـلیـم پیش رخـش سجده ى نـیـاز کـند
مسیح پشت سر مهـدیش نـمـاز کـند
نـظـر ز آمـدن انــبـیـاء والا اوسـت
بزرگ معجزۀ نون والقـلم با اوست
کسی که عـالم ایجاد بی قـرارش بود
جـوامع بـشریت در انـتـظارش بود
رسید و وحدت و آزادگی شعارش بود
چو حُسن خلق سلاحی دراختیارش بود
محـمد آمد و آورد هرچه خوبی بود
کتاب او در حکمت به روی خلق گشود
کجاست غیرت عمار و عزم سلمانش
که زنده گشت مدائن ز عدل و ایمانش
کجاست منطق بوذر عـلیه عثمانش
که کُشت دشمن دین را به تیغ بُرهانش
اگر به راه بـزرگـان دین برآمـدهایم
به کـاخ های مجـلـل چرا در آمدهایم
مدیـنه از تو به بیت الحـرام مینازد
حرم ز فیض تو بر هر مقام مینازد
خـدا ز بـنـدگـیـت بر انـام مـینـازد
عرب ز نام تو بر خاص و عام مینازد
ولی دریغ که این افتخار پوشالی است
تمام دعوی اهل حجاز تو خالی است
ازاین قبیله که بر خاص و عام حمله کند
گهی به کوفه وگاهی به شام حمله کند
به مسلمین یمن صبح و شام حمله کند
بعید نیست به بیت الحرام حمله کند
خدای قدرت خود را کشیده بر رُخشان
مدافـعـان حـرم می دهـند پـاسخـشان
مـدافـعـان حـرم بـاور عـلـی دارنـد
به پیش دیده ى خود خـیـبر عـلی دارند
جهاد نامـهای از دخـتر عـلی دارند
امید مرحمت از هـمسر عـلی دارند
قسم به فاطمه محبوب قلب فاطمهاند
مدافــعان حـرم زینبی تر از همهاند
#استاد_سیدرضا_مؤید
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#مبعث
#مسمط
شب است و مست سجده گشته احمد
که سر بر آستان حق بساید
امینِ وحیِ ذاتِ اقدس آمد
که غار را به شوق در بکوبد
به رادمردِ عاشقی بگوید؛
بخوان به نام کبریا محمد !
حرا گرفته رنگِ بیقراری
تمامِ کوه گشته نقرهکاری
سبد سبد ستاره گِردِ غاری
به عاشقی که دارد اعتباری
ندا رسیده از خدای سرمَد؛
بخوان به نام کبریا محمد !
بخوان به نام آنکه داده جانت
نموده برتر از فرشتگانت
خدای بینظیر مهربانت
گره گشوده است از زبانت
زمان انتظارت آخر آمد
بخوان به نام کبریا محمد !
اگرچه نورِ ممتد است کعبه
اگرچه بیت ایزد است کعبه
غلامِ کوی احمد است کعبه
حرا حرم ، محمد است کعبه
کند طوافِ خطّ و خالِ احمد
بخوان به نام کبریا محمد !
بخوان خدای پاک و ذات حق را
که داده حالِ عاشقی عَلَق را
ز تیرگی درآورَد شفق را
به اسمِ رَبّکَ الّذی خَلَق را ،
بخوان که آفتاب عشق سر زد
بخوان به نام کبریا محمد !
بخوان به اسم ربّ لایزالی
که نیست از برای او مثالی
دمیده روح را به جسم خالی
گرفته آسمان مکه حالی
که از تو نور ماه میدرخشد
بخوان به نام کبریا محمد !
فرشتهها شدند همنوایت
بخوان ، به عرش میرسد صدایت
زمینیان غبار و خاک پایت
تمام اهل آسمان فدایت
رخَت دل از ستاره میرباید
بخوان به نام کبریا محمد
#ابراهیم_سنائی
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#مبعث
#غزل
#مدح
تو را برگزیده خدا در چهل سالگی
شدی خاتم الأنبیا در چهل سالگی
چه پیغمبرانه برای هدایت تو را-
به بعثت رسانده خدا در چهل سالگی
نجات عموم ِ بشر شد محوّل به تو
شدی حضرتِ ناخدا در چهل سالگی
رسید و گرفته در آغوش ِ خود جبرئیل-
تو را کنج غار حرا در چهل سالگی
به تو وحی شد توبه و فاطر و فصلّت...
علَق! کوثر و أنبیا در چهل سالگی
جهالت سریعاً سرافکنده شد سجده کرد
به پای تو بی انتها در چهل سالگی
لبالب چشیدی پس از بندگی لذّتِ-
نبوّت وَ توحید را در چهل سالگی
مودّت به نامت شد و آمدم بینوا...
شدی دستگیرِ گدا در چهل سالگی!
#مرضیه_عاطفی
#حضرت_رسول_اعظم_ص
#مبعث
#غزل
آمد از یثرب ندای اقرأ روح الامین
آیه های نور نازل گشته بر ،کهف الحصین
سجده بر محراب ابروی محمد آمده
ختم آل المرسلین از یثرب احمد آمده
جمله ارکان جهان استاده بر فرمان او
آیه های عشق نازل شد به جان جان او
از حرا باران رحمت میرسد اینک ، بخوان
بسم ربک ، بسم ربی ، بسم رب دو جهان
هل أتی را جرعه جرعه ، نوش جانت میکنند
نرم نرم اینک به خالق ، آیه خوانت میکنند
مور شد ملک سلیمان ها به خاک پای تو
نور شد "إقرأ" میان آیه ی لبهای تو
از حرا "إقرأ" به گوش آمد ، جهان آواز کرد
جبرییل امشب به بوی پیرنت پرواز کرد
خلعت پیغمبری باشد مبارک بر شما
رحمت للعالمین از یثرب آمد سوی ما
چشمه ی توحید لبهای تو جوشیدن گرفت
آیه های رحمت و رأفت خروشیدن گرفت
آسمانها نور پاشیدند بر نور خدا
منجلی شد کوه نور امروز ، از غار حرا
سفره دار خالقی و دست تو حاجت رواست
آیه های روشن تو،جلوه ی شمس و ضحی ست
عید مبعث ، شد طلوع فجر ختم المرسلین
احمد آمد تا که باشد رحمت للعالمین
#نرگس_غریبی
#حضرت_رسول_اعظم_ص
#مبعث
#بحر_طویل
عجب عشق و جلال و جبروتی
نفسهایِ زمین شد مَلکوتی
شده سبزتر از سبز...
همین سینه یِ خشکِ برهوتی
وَ از عرش ندایی به سویِ فرش می آید
بنازم چه هُبوطی!!!
محمّد لبِ خود باز نموده که بخواند
که با خواندنِ آیات غبار از دلِ دنیا بتکاند
و از گوشه یِ لبهایِ خودش شهد و عسل را
به کام و لب و لعلِ همه یِ ما بچکاند
وَ طعمِ خوشِ شادی و حقیقت طلبی را
به جانها بچشاند
شده اُمِّیِ مکه امینِ حرمُ الله
مَلَک مست شده با دمِ نابِ نبیُ الله
ببین تاجِ رسالت به سرِ یارِ خدیجه چه می آید
ولی شرطِ خدا چیست؟!... شهادت
شهادت به غدیر و به علیاً ولیُ الله
شده اوّل و ختمِ سخنش یااسدالله
ملائک به صف و غرقِ شعف با گل و تبریک می آیند
و هر کس که مبارک به نبی گفت رسالت
جوابِ لبِ احمد فقط این شد...
مدد یاعلی مولا
نبی ذکرِ گل و عقلِ کُل و ختمِ رُسُل... هُو
تمنّایِ تمامیِ رسولان شده عشقش
زمین کف زند از شادی و افلاک هیاهو
کند با زدنِ طبل و دَف سنج و دُهل... هُو
تمامیتِ حق هدیه به مخلوق شد آری
نبی... عِین و اُذن... وَجه و یدالله... به کُل... هُو
فرود آمده از کوه زِ توحید بگوید
که پنهان و عیان جلوه کند با دمِ... قُل... هُو
هُواللهُ اَحد عشق
اَحد عشق و صمد عشق
محمّد به همه یکسره تعلیم دهد عشق
مدد عشق مدد عشق
خودِ عشق شمایی
شما عشقِ خدایی
رسولِ دو سرایی
امیرِ علیِ عالیِ اعلایِ وِلایی
وَ قالِ خودتان است که از جنسِ حسینی
همان شاه که افتاده به راهی که شود آه
نوایِ لبِ مادر
نوایِ لبِ حیدر
نوایِ لبِ پیغمبر و فُلک و فَلَک و ماه
وَ طفلی به رویِ دستِ رباب است که هر بار
کشد آه... به سرعت
رسد بر لبِ او شیر... مبادا
که لب تشنه بماند رَضیعِ حرمُ الله
چه مویی... چه گلویی...
به لبهایِ علی غنچه یِ لبخند که باز است
رقیّه شود آرام
وَ شاد است به والله
دعا کن نشود حرفِ گلو و نوکِ تیری که می آید
خدا نگْذرد از حرمله تا روزِ قیامت
بیا منتقمِ خونِ علی اصغرِ ارباب...
بیا یوسفِ زهرا
#حسین_ایمانی
#حضرت_رسول_اعظم_ص
#مبعث
#ترکیب_بند
طي ميكنيم سمت ملاقات جاده را
شايد كسي سوار كند اين پياده را
وقتش رسيده است كه با گريه ريختن
جبران كنيد توبه ي از دست داده را
تكريم ديگري است همين امتناع ها
پس شكر ميكنيم عطاي نداده را
ما در ركوع نافله با آبروتريم
اصلاً نخواستيم تن ايستاده را
خُدّام آستانْ هميشه جلوترند
يا رب نگير خدمت اين خانواده را
مكه شرافتش به حضور محمد است
پس قصد ميكنيم فقط مكه زاده را
گر بي علي بناست كه اين راه طي شود
مگذار پس مقابل ما راه جاده را
ما درب خانه اي به جز اين در نميرويم
ما بي علي كنار پيمبر نميرويم
خوان كريم خالي و بي نان نميشود
فقر گدا حريف كريمان نميشود
گويي نمي برد ز عنايت سعادتي
آنكه اسير زلف پريشان نميشود
اين چه حكايتي است كه اصلاً براي ما
مبعث بدون شاه خراسان نميشود
از بركت دعاي رسول است هيچ جا
در دوستي فاطمه ايران نميشود
مبعث نتيجه اي ز كرامات حيدر است
هر آنكه بي ولاست مسلمان نميشود
يكبار يا نبي و دگر بار يا علي
يا مصطفي بدون علي جان نميشود
چون شرح زندگاني مولاست خواندنيست
ورنه كسي كه پيرو قرآن نميشود
جبريل علي ، وحي علي و زبان عليست
قرآن بخوان رسول،كه قرآن همان عليست
مبهوت مانده است تماشاي خويش را
روح بلند و جلوه ي والاي خويش را
سوگند ميخوريم همه تَرك ميكنيم
بردارد از بهشت اگر پاي خويش را
اصلاً همان زمان چهل سال پيش هم
اثبات كرده بود بلنداي خويش را
آنكس امام ماست كه در ليلة المبيت
وقتي كه رفت داد به او جاي خويش را
او ماندني نبود اگر پُر نكرده بود
با مرتضي و فاطمه دنياي خويش را
از ديدن تجلي خود دست ميكشيد
ميديد تا تجلي زهراي خويش را
يا فاطمه وَ يا كه علي جلوه ميكند
وقتي نشان دهد قد و بالاي خويش را
نور است و در تن سه نفر جلوه كرده است
اين نور قبل خلق بشر جلوه كرده است
اي خاك پاي توست تمام وجودها
هفت آسمان و خلقت گنبد كبودها
اي كيسه ي هميشه كرامت ميان شهر
آقاي مهرباني و آقاي جودها
آري نماز بي تو به قرآن قبول نيست
اي اولين سلام همه در قعودها
جبريل ما چگونه تورا پا به پا شود
درماندگي كجا و مسير صعودها
قربان چشم هاي تو دار و ندارها
قربان خاك پاي تو بود و نبودها
شكرخدا قبيله ي توكامل است و بس
كوري چشم عايشه ها،اين حسود ها
ما باتوأيم و با همه ي خانواده ات
عالم فداي زندگي صاف و ساده ات
از ما مگير تاب و تب شور و شين را
حُبِ علي همان شرف نشأتين را
از ما مگير شوق سفرهاي تا نجف
مكه ،مدينه ،سامره و كاظمين را
با حب خانواده ي تو سالهاي سال
بخشيده اند آبروي عالمين را
ما نذر كرده ايم كه بيرون بياوريم
از زير دِين،اين جگر زير دين را
ما قصد كرده ايم به ياري فاطمه
نائل شويم كرب و بلاي حسين را
بوسه مزن كنار تمناي دخترت
زير گلوي كوچك اين نور عين را
واي از دمي كه زينب كبري رسيده بود
وقتي رسيده بود كه حنجر بريده بود
#علی_اکبر_لطیفیان
#حضرت_رسول_اعظم_ص
#مبعث
نذر این پیغمبری خوبست ذبحی رد کنی
در ضمیـر عیـد مبعث، عیـد قربـان ریخته
#علی_اکبر_لطیفیان
#حضرت_رسول_اعظم_ص
#مبعث
ﺣﺴﻦ ﺗﻮ ﺩﺭ ﮔِﻞ ﻧﻬﺎﺩ ﭘﺎﯼ ﻣﻠﮏ ﺑﺮ ﻓﻠﮏ
ﺑﺲ ﮐﻪ ﻧﻬﺎﺩﯼ ﺑﻠﻨﺪ ، ﭘﺎﯾﻪ ی اﻋﺠﺎﺯ ﺭﺍ
#محتشم_کاشانی
#مبعث
جبریل علی، وحی علی و زبان علیست
قرآن بخوان رسول، که قرآن همان علیست
#علی_اکبر_لطیفیان
#حضرت_رسول_اعظم_ص
#مبعث
#غزل
نقّاشی لبخند تو دیدن دارد
تصویر نگاه تو کشیدن دارد
در لحظه ی خلقتت خدا زمزمه کرد:
"آئینه ای چون تو آفریدن دارد"
"اِقرَاء" که کلام کامل حضرت حق
با لحن حجازی ات شنیدن دارد
یعقوب خودش حراج زد یوسف را_
این آیِنه اِنقَدَر خریدن دارد
تا خاکیِ آستان نعلین شما
مرغ لب ما میل پریدن دارد
جبریل به وللهِ پرش می سوزد
غیر از تو کسی تاب رسیدن دارد؟
.
.
.
معراج، حوالی خدا، قبل از نور_
از دست علی "سیب" چشیدن دارد...
#بردیا_محمدی
یک چکه ماه افتاده بر، یاد تو و وقت سحر
این خانه لبریز تو شد شیرین بیان حلوایتر
#محمد_صالح_علاء
#حضرت_رسول_اعظم_ص
تو میر عشقی عاشقان بسیار داری
پیغمبری با جان عاشق، کار داری
#محمد_صالح_علاء