#امام_زمان_عج
#اربعین_حسینی
چشمِ ما عمریست ای آقا بر این در مانده است
مثل رؤیا فکرِ دیدار تو در سر مانده است
نیست جز یاریِ تو ، منظورِ ما از دیدنت
آرزوی یاری اَت بر قلب نوکر مانده است
با تحیُّر گاه گاهی چهرهها را بنگرم
چشم ها خیره به هر روی منور مانده است
در پیِ رخسار تو، سرها پریشان خاطرند
از جدائیهای تو، دلها مکدّر مانده است
کاش روزی شیعۀ دلخواه تان باشیم ما
رتبۀ ایمانمان از درکِ تو درمانده است
کسبِ ما در نزد تو چون پینه دوزی هم نشد
وعدۀ دیدار ما تا کِی مقدر مانده است
این چه سودائی است با خود کرده ام در عاشقی
از تو گویم لیک، فکرم جای دیگر مانده است
عده ای رفتند تا مقتل ز هیئتهای تو
چشم مامبهوت بر محراب و منبر مانده است
هان! شهیدان، راهِ صد ساله به یکشب رفته اند
دل هنور از راهِ خوبان صد برابر مانده است
کربلا راهِ مرا نزدیک کرده با شما
از میانبُر آمدم، یک دَم به لشگر مانده است
وعدۀ ما شد ستونِ آخرِ راهِ نجف
اربعین تا کربلا یک دیدۀ تر مانده است
#محمود ژولیده
#امام_زمان_عج
#اربعین_حسینی
کوله بار معصیت دارم ببین دلواپسم
باز هم درمانده ام خوردم زمین دلواپسم
دل به بیگانه سپردم قسمتم آخر نشد
تا که باشم باتو یک شب همنشین دلواپسم
بسکه از تو دور ماندم شاهدی آخر دلم
با ریا و بی حیایی شد عجین دلواپسم
بد ضرر کردم که وابسته به این دنیا شدم
تیره شد قلبم که حالا این چنین دلواپسم
شهر پر شد ازگناه و بی تفاوت مانده ام
وای بر من که ندارم دردِ دین دلواپسم
دربه رویم باز کن آقا که غیر از خانه ات
دائما شیطان نشسته در کمین دلواپسم
میشود لطفی کنی آقا بگویی میرسی
در کنارم لحظه های واپسین دلواپسم
تو فقط دست مرا بگذار در دست حسین
راهی ام کن کربلا در اربعین دلواپسم
#روح الله پیدایی
#امام_زمان_عج
#اربعین_حسینی
غمی که اشک مرا در عزای هجران ریخت
درون سینه ی من "آه" را دوچندان ریخت
شبی ز شرح فراقت به ابرها گفتم
سحر نیامده دیدم چقدر باران ریخت
عزیزکردهی عالم هنوز در چاه است
چه اشکها که از این داغ،پیرِ کنعان ریخت
هنوز لیلیصحرانشین عزادار است...
چقدر چشم تو خونگریه در بیابان ریخت
بساط کاسبی روزگار..،جذبم کرد
همین که سکّهی "شُبهه" به دخل دکّان ریخت
حرام باد حلالی که از تو دورم کرد
"شکمپرست شدن"..،نقشه ای که شیطان ریخت
به پیش چشم تو صدبار دست من رو شد
تمام آبروی نوکرت بهقرآن ریخت
گناه کردم اگر..،جان "مادرت" بُگذَر
به حقِّ یاس کبودی که بین گلدان ریخت
تمام ثروت سائِل دو قطره اشکش بود...
هزار شکر که پشت درِ کریمان ریخت
سری به روضه ی ما هم بزن..،تو را به حسن ع
همان کریم که در کامِ کَلب هم نان ریخت
قسم به قاسم او گرچه غرق غم هستیم
حسن اراده کند،اربعین حرم هستیم
#بردیا محمدی
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
اربعینی است که من بی کس و تنها ماندم
با دل خسته ی خود همدم غم ها ماندم
خودم اینجا و دلم در به در مشّایه
باورم نیست که یک بار دگر جا ماندم
#اسماعیل_شبرنگ
🕳️صلی الله علیک یااباعبدالله 🕳️
اربعین
ای امام وای امیر اربعین یابن الحسن
ای علمدار مسیر اربعین یابن الحسن
میزبان و سفره دار اربعین یابن الحسن
بهترین لبیک بر هل من معین یابن الحسن
اربعین یعنی همان تجدید بیعت با شما
عشق با پای پیاده از نجف تا کربلا
اربعین یعنی قدم بگذاشتن در راه نور
انتظار منجی و آمادگی بهر ظهور
گرکنی امضا دوباره سمت جاده می روم
اربعین، کرببلا، پای پیاده می روم
نیست در این راه باکی، عاشقت سر می دهد
روزیِ این راه را زهرای اطهر می دهد
گرچه عبدی روسیاهم دست من را هم بگیر
پرگناهم بی پناهم دست من را هم بگیر
خوب و بد در هم بخر ما را عزیز فاطمه
کربلا با هم ببر ما را عزیز فاطمه
گربیایم جان خود را را نذر رویت می کنم
کوبه کو، موکب به موکب، جستجویت می کنم
ای تمام عشق بر هجران رویت مبتلا
در پی روی تو هستم از نجف تا کربلا
میهمانت می شوم با اشک جاری از دو عین
بر لبم جاریست ذکر «یا لثارات الحسین»
اربعین می آید و جوشد سبوی کربلا
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
کربلا ومادری که ناله ها می زد حسین
از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین
اثر کربلایی سعید_نسیمی
🕳️صلی الله علیک یا اباصالح ع🕳️
اربعین
آخر نگشت دیدن روی تو قسمتم
لابد نبود دیدن رویت لیاقتم
لایق نبود و نیست به مولا رسد فقیر
شرمنده ام که نیست جز این استطاعتم
من خود ز هجر بار ملامت کِشم ، بیا
ای دل مکن به پیش رقیبان ملامتم
" اَمَّنْ یُّجیب " خواندم و گفتم بیا ، کنون
در انتظار لحظه ی سبز اجابتم
بر لحظه های وصل تو دلبسته می شوم
گاهی که اشک بر تو رساند ارادتم
رخصت دهید تا که بیایم حضورتان
رخصت دهید ، گرچه لبالب ز خجلتم
رخصت دهید مثل شما گریه ها کنم
در اربعین درد که غرقِ مصیبتم
از شهر شام قافله آمد شکسته دل
من خونجگر ز داغ جگرسوز عترتم
اکنون رسید قافله ، زینب به همرهش
زینب که گفت ؛ خسته من از این اسارتم
گفت ای حسین آمده زینب به کربلا
آمد ولیک داغ تو بشکسته قامتم
این چادر سیاه شده احرام زائرت
این سیل اشک ، عطر و گلاب زیارتم
رأس تو را به نیزه نظر کرده ام ، هنوز
خون می چکد ز دیده ز داغت به صورتم
ما را اسیر کرده و بردند سوی شام
دلخسته از این همه ظلم و شقاوتم
طفلی سپرد گوشه ی ویرانه جان خود
در سینه سوخت از غم او صبر و طاقتم
گشتم رسول نهضت سرخ تو را به دهر
پایان نیافت بعد تو حتّٰی رسالتم
در کربلا خزان شده "یاسر" امید من
در خون شکفت چون که بهار طراوتم
#محمود تاری «یاسر»
تو که باشی دلم دیگه نمی لرزه
همین گریه به لبخند تو میارزه
حسین جانم
بذار سایه ت. همیشه رو سرم باشه
قرار ما شب جمعه حرم باشه
حسین جانم
حرم گفتم هوای کربلا کردم
هواییشم فقط دور تو میگردم
حسین جانم
پناهم باش به جز روضه ت. پناهی نیست
به غیر از تو برا من تکیه گاهی نیست
حسین جانم
به قربونت نگاه اطلسی داری
واسم آقا همش دلواپسی داری
حسین جانم
غلط گفتم که چیزی توی کاسم نیست
چی کم دارم تو رو دارم حواسم نیست
حسین جانم
سبک بالم تو ایوون تو جا دارم
از این دنیا یه قطعه کربلا دارم
حسین جانم
دوست دارم همه داراییم اینه
دلم میره ضریحت رو که میبینه
حسین جانم
سلام آقا که الآن رو به روتونم
من اینجامو زیارت نامه میخونم
حسین جانم
🕳️صلی الله علیک یا اباعبدالله 🕳️
گیرم اصلا نبری کرب و بلا چندین سال
کرمت را که نباید ببرم زیر سؤال
من همینقدر که نامت به زبانم جاریست
به تو مدیونم و هستم به خدا خوش اقبال
راه دادی منِ آلوده به عصیان ها را
عزتم دادی و دادی به مقامم پر و بال
سخت درمانده ام از شکرِ همین یک نعمت
که رسید از تو همه عمر به من نانِ حلال
عاشقم کردی و این عشق بها داده به من
به أبالفضل(ع) بدهکارِ توام در هر حال
نیست لطف تو که محدود به این چند صباح
محض توصیف گداپروری ات نیست مجال
بگذر از خبط و خطاهایم و آقا نگذار
دور از صحن و سرایت بروم رو به زوال
خواستن با تشر از ساحت تو بی ادبی ست
عرض حاجت به تو با حجب و حیا اوج کمال
حکمتی هست یقیناً که دو سال اینگونه
بشود یک سفرِ کرب و بلا خواب و خیال
تا ابد بسته شود راهِ حریم تو اگر...
اگر ای وای محقق شود این فرض محال-
-باز فریاد زنان پای علَم میگویم:
«بأبي أنت و أمي» نرسد بر تو ملال!
# مرضیه عاطفی
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
یک شبه پیر شدی یا زتنور آمده ای
یک سر و این همه آزار خدا رحم کند
نیزه داران همه مستند نیفتی پایین
حنجرت خوب نگه دار خدا رحم کند
گیسویت کم شده و این جگرم میسوزد
بر من و زلف ِ خم یار خدا رحم کند
ظرفِ خاکسترِ یک عده هنوز آتش داشت
شعله افتاد به گلزار خدا رحم کند
دست انداخت یکی پرده محمل را کَند
جلویِ چشم علمدار خدا رحم کند
راهمان از گذرِ برده فروشان افتاد
این همه چشمِ خریدار خدا رحم کند
زنی از بام صدا زد که کدام است حسین
نوبت من شده این بار خدارحم کند
یک نفر گفت اگر بغض علی را داری
سنگ با حوصله بردار خدا رحم کند
#قاسم نعمتی
#امام_حسین
#اربعین_حسینی
#جامانده
سنگ هم آتش گرفت از حال ما جامانده ها
گریه باید کرد بر اقبال ما جامانده ها
درد را همدرد ، جور دیگری حس می کند
فطرس امروز آمده دنبال ما جامانده ها
ظهر روز اربعین و یک سلام از راه دور
این دگر شد عادت هر سال ما جامانده ها
باز هم قربان گریه ، آن رفیق کودکی
داده یاری بر زبان لال ما جامانده ها
جور دیگر داد از داغ رقیه می زنند
دم به دم ، این چند روز ، امثال ما جامانده ها
#محمدحسین رحیمیان
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
#اربعین
#غزل
عاشق حضرتِ حق بود و سراسر بخشید
هر چه را داشت نه با حوصله! با «سر» بخشید
تا ابد لنگرِ کشتی نجات خود را
متمایل به حیا کرد و به خواهر بخشید
تا که اوضاعِ زمینگیریِ فطرس را دید
إذنِ پرواز به او داد؛ سپس «پر» بخشید
دست-چین کرد خدا محض طواف ِ رویش
آن زمانی که به ما رتبۂ نوکر بخشید
متولّد شده بودیم چه گریان... ما را؛
مادرش آمد و با گریه به مادر بخشید
زینت دوش نبی بود و برای اثبات
همۂ سینه زنان را به پیمبر(ص) بخشید
عده ای را وسطِ روضه و بعد از توبه...
عده ای را وسطِ صحنۂ محشر بخشید
زیرِ قبّه، شب جمعه، کرَمش عام شد و
زائرانِ حرمش را دو برابر بخشید
اربعین یادِ غریبیِ حسن(ع) افتاد و...
خیل زوّار خودش را به برادر بخشید!
#مرضیه_عاطفی
#نذر_زیارت_اربعین_حسینی
می رسد از کربلا هل مِن معینت یا حسین(ع)
دیده ها خون گرید از آهِ حزینت یا حسین(ع)
ناممان خط خورده از فهرستِ زائرهای تو
ما همه جا ماندهایم از اربعینت یا حسین
در دلِ شیدای خود شورِ حرم داریم و لیک_
دستِ ما کوته شد از عرشِ برينت یا حسین
داغِ عاشورا همیشه در دلِ ما تازه ماند
آسمان رنگين شد از خونِ جبینت یا حسین
ما که از باغِ ضریح ات سیبِ روضه خورده ایم
تا قیامت دستمان شد خوشه چینت یا حسین
سهمِ من سوزِ نهان گشته فقط این اربعین
از همین جا می شوم چله نشینت یا حسین
از همان آغاز در قابِ نگاهم بوده ای
شیرِ مادر کرده با جانم عجینت یا حسین
در خیالم بس که ره پیموده ام تا کربلا
گم شدم هم در یسار و در یمینت یا حسین
وسعتِ دلتنگی ام را خوب میداند حرم
کی نهم سر بر ضریحِ نازنینت یا حسین
خط پایانِ همه دلتنگیام کرب و بلاست
پای دل را می کشد مِهرِ یقینت یا حسین
اربعینِ قبل، رفتم کربلا یادش بخیر
در حرم با روضه های دلنشینت یا حسین
جز نگاهِ غم ندیدم چیزِ دیگر این سفر
خیمه های سوخته در سرزمینت یا حسین
آه از جا ماندنِ آغاز راهِ قافله
اشکِ شوقِ لحظه های واپسینت یا حسین
دستِ ما خالی و ظرفِ دل پر از کوهِ نیاز
ای که می بخشی ز نورِ راستینت یا حسین
اشکها بر گونه هایم مانده چون باران رها
دستِ ما در حلقه ی حبل المتینت یا حسین
پیکرت صد پاره گردید و کفن شد بوریا
بشکند دستِ عدو، کرد اینچنینت یا حسین
روز و شب سر می نهم بر شانه ی سبزِ ضریح
چون که داری لطفِ حق در آستین ات یا حسین
تا ابد عالم ز داغت، قتلگاهِ روضه هاست
تا ابد روشن بماند شمعِ دین ات یا حسین
پرسشی داریم از سالارِ دشتِ کربلا_
ما چرا جا ماندهایم از اربعینت یا حسین!
#هستی_محرابی