#حضرت_معصومه_شهادت
#حضرت_معصومه_مدح
مشهد بُوَد برادر و قم هست خواهرش
اما چه خواهری که جدا از برادرش
دردانه خواهری که به دریایِ معرفت
شد غرقِ در مقام رضا پای تا سرش
در وصف آن سلاله ی عصمت همین بس است
خوانند پاره ی تن موسی بن جعفرش
دارالسلام خانه ی آن خانمی است که
محضِ سلام آمده جبریل محضرش
بانوی قم که با سخن "اِشفَعی لَنا"
خواندند آب و آینه خاتون محشرش
حوا به وصف پاکی او خواند مریمش
هاجر به شرح عصمت او خواند کوثرش
گفتم به دل زیارت زهرا کجا کنم ؟
گفتا برو به جنّت قم نزد دخترش
ای اهل قم ستاره بچینید از آسمان
تا لحظه ی ورود بریزید بر سرش
ای کاروان که محمل آیینه میبری
ای وای اگر غبار نشیند به معجرش
خون جای اشک میچکد از چشم کائنات
سخت است این مصیبت و سخت است باورش
زندانِ غم بود دلش از ماتمِ پدر
زنجیر غم به پا بود از مرگِ مادرش
داغ جدایی از پدر او را شهید کرد
شد ماجرای هجر رضا داغ دیگرش
این داغ دیده خواهر والا مقام را
بُردند دو امام به قبر مطهرش
بسیار ناله کرد و فراوان گریست او
دیگر ندید آتش و خون دیده ی ترش
گریم به خواهری که روی خاکهای گرم
می دید بی کفن تن پاک برادرش
گریم به خواهری که ملائک گریستند
وقتی ز بی کسی زده بر سینه و سرش
خواهر به روی تَلّ و برادر به زیر پا
زد دست و پا برادر و خواهر برابرش
می دید مادر آمده بوسد گلوی او
می دید خون چکد ، ز کف شمرو خنجرش
#میثم_مومنی_نژاد
#حضرت_معصومه_زمینه
#زمینه
#زمزمه
رضا جان ، شده کار من گریه و آه و زاری
رضاجان ، خبر از دل خسته من نداری
رضاجان ، نمونده برا خواهرت غمگساری ، رضاجان
بیا که ، به راه تو چشم انتظارم
بیا که ، گره خورده آخر به کارم
بیا که ، میخوام سر رو زانوت بزارم
رضا جان 3
..............
رضا جان ، ندارم به جز غم تو سینه م
رضا جان ، همه آرزوم اینه روتو ببینم
رضاجان ، میشد کاش دوباره کنارت بشینم، رضا جان
اگرچه ، اومد جونم از غصه بر لب
ولی من ، نشد غربتم مثل زینب
ندیدم ، تنت رو زیر سم مرکب
..............
برادر ، تو این شهر با من با بدی تا نکردن
برادر ، من و همدم درد و غمها نکردن
برادر ، پای من رو تو کوچه ها وا نکردن ،رضا جان
مث شام ، نشد اون همه غصه تکرار
مث شام ، نگردوندنم توی بازار
مث شام ، نبردن من و بین انظار
..............
یه خواهر ، اسیر یه مشت بی حیا بود
یه خواهر ، با دستای بسته روی ناقه ها بود
یه خواهر ، سر دلبرش بر سر نیزه ها بود ،یه خواهر
بمیرم ، برا گریه های مدامش
بمیرم ، گرفتن چه خوب احترامش
بمیرم ، کشوندن تو بزم حرامش
..............
بمیرم ، برای همون مادری که جوون بود
بمیرم ، جوون بود ولی سرو قدش کمون بود
بمیرم ، شب و روز مدام اشک چشمش روون بود ، بمیرم
بمیره ، اونیکه به پشت در اومد
اونیکه ، برای بردن حیدر اومد
اونیکه ، برای کشتن مادر اومد
#علی_سلطانی
#حضرت_معصومه_زمینه
#زمینه
#شور
داره منو میسوزونه
این نفسای آخرم
لحظهء جون دادنمه
کجایی ای برادرم
تو لحظه های آخرم
نفس نفس صدا زدم رضا جان
اصلا نمیشه باورم
تورو ندیده جون بدم رضا جان
گریه کن گریه کن تو به حالم رضا
خواهرت رفتنیست کن حلالم رضا
تسلیت یا رضا
«یااخا یا رضا»
بند۲
همون روزی که محملم
میون شهر قم رسید
خواهر تو اینجا چیزی
به غیر احترام ندید
اینجا که اومدم فقط
رو محمل من دست گل میفتاد
نگاه نامحرم داداش
به سایهء خواهر تو نیفتاد
تاکه بر دامنم شاخهء گل نشست
بین محمل دلم بهر زینب شکست
تسلیت یا رضا
«یا اخا یا رضا»
بند۳
زینب و کاروان غم
زینب و غصه مدام
ای وای از اون لحظه ای که
زینب رسید به شهر شام
دل علی شده کباب
نگاه نا محرم ودخت زهرا
به پیش چشم زینبه
سر بریدهء حسین واویلا
دختران علی بین بزم شراب
راس شیرخواره و گریه های رباب
یاحسین یاحسین
بند۴
منو هوای حرمت
منو هوای کربلا
بازم داره پر میزنه
دلم برای کربلا
نگام به عکس کربلاست
وقتی دلم برا حرم میگیره
منو ببر حرم حسین
الهی نوکرت برات بمیره
لطف تو بوده که من غلامت شدم
کاش یه روزی منم کربلا جون بدم
یاحسین یاحسین
#عبدالزهرا
#حضرت_معصومه_شور
#شور
بند۱
مرغ دل من میپره
شوق زیارت به سره
دلم دخیل حرمه
دختر موسی بن جعفره
بی بی جان گدایم و دارم منه
بی بی جان اشفعی لنا فی الجنه
یا حضرت معصومه 2 یا حضرت معصومه مدد
بند۲
گلدسته های حرمش
غرق در انوار هداست
هم عمه ی امام جواد
هم خواهر امام رضاست
مولاتی انظری الی قلوبنا
مولاتی انت شفیع ذنوبنا
یا حضرت ........
بند۳
لحظه به لحظه توی حرم
کار مسیحا میکنه
گره عالمی و بی بی
با گوشه چشمی وا میکنه
مولاتی نحن حمام حرمک
مولاتی نحن تراب مقدمک
یا .......
بند۴
شبیه مادرش به خدا
شافعه ی روز جزاست
اذن دخول حرمش
زمزمه ی رضا رضاست
بی بی جان چشم من و عطای شما
بی بی جان منم سگ سرای شما
یاحضرت معصومه...
#علی_مهدیزاده
#حضرت_معصومه_زمینه
#زمینه
ای رضا جان کجایی ، غمت کرده پیرم
نشد آخر سرت را به دامن بگیرم
جان خواهر تمام حاجتم همین است
دم آخر رخت را ببینم بمیرم
خدا می دونه دوریت ، دلم رو سوزونده
منو از مدینه تا ، شهر قم کشونده
بیا که دیگه خواهر ، اشهدش رو خونده
من و این چشم گریان
رسیده بر لبم جان
کجایی ای رضا جان
کجایی ای رضا جان 4
..............
اگر چه سینه شده ، زخمی غم تو
به روی شانه بود ، بار ماتم تو
غصه نخور برادر ، خیال تو راحت
میون بزم شراب ، نرفت محرم تو
کاش میشد تو شهر شام ، مثل قم حیا بود
رو لبها جای دشنام ، آیه خدا بود
بمیرم که زینب بین نامحرما بود
نبود این حق مهمان
امان از شام ویران
کجایی ای رضا جان
..............
اگر چه افتاده ام ، خسته کنج بستر
اگر چه بیمارم و ، دلم گشته مضطر
دگر کسی با غلاف نزد بر بازویم
دگر نشد سینه ام ، زخمی میخ در
کشته شد ز ضرب در ، مادر جوانم
مثل لاله شد پرپر ، مادر جوانم
شد فدایی حیدر ، مادر جوانم
به پشت درب سوزان
صدا میزد علی جان
کجایی ای رضا جان
#علی_سلطانی
#حضرت_معصومه_زمینه
#زمینه
به بالینم بیابرادرجان رضا
بدامانت گذارسرمعصومه را
سراپادردم ای به درمن طبیب
نوای من شده دگرامن یجیب
رضاجانم رضا رضاجانم رضا3
کسی جزغصه ها طبیب من نشد
وصال روی تونصیب من نشد
زیثرب آمدم برادرسوی تو
ندیدم عاقبت برادر روی تو
رضا جانم رضا رضا جانم رضا3
دمی که آمدم دراین شهروفا
کسی سنگم نزد زبام خانه ها
نبوده نیزه ای کنار محملم
سرببریده ای نبوده قاتلم
برادرجان رضابرادرجان رضا3
دم آخرببین که درتاب وتبم
زپاافتاده ام به یادزینبم
بدورش شامیان همه صف می زدند
بجای تسلیت همه کف می زدند
برادرجان رضا. برادرجان رضا3
#محمد_خرمفر
#حضرت_معصومه_واحد
#واحد
جواب:
آبرومه
شدم گدای حضرت معصومه
آرزومه
بشم فدای حضرت معصومه
بند اول:
غم دیرینه ای دارم به سینه
ولی آرامش قلبم همینه
زیارت میکنم من این حرم رو
به جای قبر مخفی در مدینه
تو حریمش / شمیم یاس فاطمی پیچیده
پا ضریحش/ بیای تمومه حاجتاتو میده
بند دوم:
میباره بر سرم بارون رحمت
نشستم بر سر خوان کرامت
یقین دارم بی بی از زائرینش
شفاعت میکنه روز قیامت
این دعامه
معصومه اشفعی لنا فی الجنه
رو لبامه
معصومه اشفعی لنا فی الجنه
بند سوم:
رضاجانم بیا دل بیقرارم
میان بسترم چشم انتظارم
امیدم اینه که لحظه آخر
سرم رو روی دامنت بذارم
دیگه امشب
جونم رسیده بر لبم می میرم
دیگه امشب
به یاد عمه زینبم میمیرم
بند چهارم:
تو شهر قم نشد به من جسارت
دیگه اینجا نبردنم اسارت
شبیه کربلا و شام و کوفه
تموم هست من نرفت به غارت
شام ویران
به اشک چشم عمه ام خندیدن
شام ویران
پای سر بریده می رقصیدن
#مرتضی_کربلایی