eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
664 دنبال‌کننده
24 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چو بر اریکه سوار آن یگانه فارس شد پیاده یوسف و یعقوب و نوح و یونس شد بزرگ مکتب توحید را مؤسس شد « ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد دل رمیده ی ما را انیس و مونس شد» قدم نهاد به خاک احمد فرشته سرشت گرفت گلشن هستی طراوتی چو بهشت به مزرع دل عشاق تخم عاطفه کشت «نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسئله آموز صد مدرٌس شد» بسوی او زده پر مرغ فکرت اُدبا به خوی او گرویده بُتان پاک قبا ز روی او شده شرمنده مهر و مه عجبا «ببوی او دل بیمار عاشقان چو صبا فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد» یگانه گوهر گنجینۀ طریقت اوست امیر کشور عشق است و دولتش نیکوست شکوه معجزه را بنگر و مگو جادوست «بصدر مِصطَبَه ام می کشاند اکنون دوست گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد» به بام عرش، ملائک زدند پرچم نور شد از تجلّی او چشم بت پرستان کور بگو به غصّه و غم دور باش از ما دور «طربسرای محبت کنون شود معمور که طاق ابروی یار منَش مهندس شد» دهد منادی غیب از فراز عرش ندا رسید مظهر حق رکن دین و میر هدا به پاس مقدمش ای جرعه نوش پاک ردا «لب از ترشّح می پاک کن برای خدا که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد» بیا بنازمت ای شهسوار عرصه ی جود بخوان ترانه ی پرشور حمد یا محمود تو در قیام و ملائک به سجده اند و قعود «کرشمه ی تو شرابی به عاشقان پیمود که علم بی خبر افتاد و عقل بی حس شد» فرشته آمد و بگریخت دیو با خواری به جمع دلشدگان مژده داد و دلداری شدم به رغم رقیبان غلام درباری «چو زر عزیز وجودست نظم من آری قبول دولتیان کیمیای این مس شد» به عاشقان خبر وصل دوست برسانید سرود گرم محبت ز نای جان خوانید به مقدمش چو «کلامی» گلی بیفشانید «ز راه میکده یاران عنان بگردانید چرا که «حافظ» از این راه رفت و مُفلس شد»
نور تو گر نبود مسلمان نمی شدم بر سفره ی کریم تو مهمان نمی شدم لطف محمدی تو بر من مقام داد ورنه ز نسل حضرت سلمان نمی شدم اصلا اگر دعای تو پشت سرم نبود بر خانواده ی تو ثناخوان نمی شدم من از عنایت تو که بهره نداشتم گر دوستدار عترت و قرآن نمی شدم حرف از خدا زدی تو ، ولی گر علی نبود هرگز مطیع و گوش به فرمان نمی شدم قم یا رسول صوت جلی را شروع کن قرآن بخوان و مدح علی را شروع کن قرآن بخوان که بی خبران را خبر کنی بر قلب سنگ ، با سخن خود اثر کنی قرآن بخوان ، زجهل ، خلایق رها شوند روشن فضای ظلمت محض بشر کنی قرآن بخوان و در دل مردم نمک بریز تا اینکه دوستان خدا بیشتر کنی قرآن بخوان بشارت و انذار کن رسول قرآن بخوان که شام جوانان سحر کنی قرآن بخوان ، به جلوه ی تو سجده می کنند سنگ و گیاه ، چونکه ز هر جا گذر کنی عرش است محو خواندن آیات تو رسول ای عقل کل ، عقول همه مات تو رسول دارایی ام تمام برایت نوشته شد جان من از ازل به فدایت نوشته شد دل آفریده شد که گرفتارتان شود این دل اسیر آل عبایت نوشته شد "غیر از علی به قلب تو کس نیست و" همین... ...بر جای جای غار حرایت نوشته شد باران نور آیه سر مردمان چکید تا جبرئیل و وحی به پایت نوشته شد این آیه ها نبود که گمراه می شدیم تو آمدی کتاب هدایت نوشته شد امشب سر تو تاج نبوت گذاشتند در زیر پات کرسی عزت گذاشتند از این به بعد یاور تو مرتضی علیست تنها امیر لشکر تو مرتضی علیست بین عشیره دست به دوش علی گذار برگو فقط برادر تو مرتضی علیست پروردگار عزوجل امر کرده است همسر برای دختر تو مرتضی علیست او بی تو ، تو بدون علی ، نه نمی شود روح میان پیکر تو مرتضی علیست در هر کجای عرش خدا دیدی ای رسول هر جا روی برابر تو مرتضی علیست اول نماز خوانده به پشت سرت علیست وحی خدا علیست ، پیام آورت علیست
از کتاب وصف تو یک حرف هر کس خوانده باشد از سر حیرت دهانش چون حرا وا مانده باشد هر کسی از سجده بر نورت تمرد کرد، رد شد عدل حق است این که شیطان را ز عرشش رانده باشد هر سری در ارتش علم تو باید پا بکوبد خواه او سرباز باشد خواه او فرمانده باشد جز برای مرتضی افلاک در خاطر ندارد حکم تو خورشید را از راه، برگردانده باشد بیت تو صُنع خداوند است پس جا دارد آقا اینکه عزرائیل پشت در معطل مانده باشد آتشی بر پا کنی قبل از قیامت تا که در آن نامه‌ی اعمال ما را دخترت سوزانده باشد
سر خیل رسل ، شافع روز عَرَصات بنمود به امت از کَرَم راه نجات فرمود خدا جمله گناهش بخشد هر کس که برای من فرستد صلوات
چو همطراز تو درعرصه ی وجود نبود جواب مسئله ی ما بجز( نبود)، نبود به احترام تو بت ها به سجده افتادند وگرنه هیچ دلیلی بر این سجود نبود حرا گواهی این که کسی به خلوت تو به جز خدا و علی لایق ورود نبود کنار تو پر جبریل سوخت ، ثابت شد که شان و منزلت او در این حدود نبود لب ملایکه را ذکر نیست جز صلوات چرا که بهتر از این در جهان سرود نبود به هرکجا که وزیده است بوی تو ، جایی برای عنبر و مشک و گلاب و عود نبود دلیل (رحمة للعالمین) شدن این است : کسی شبیه تو مشتاق لطف و جود نبود نمی رسید مصیبت به خانواده ی تو اگر که دور و بر تو پر از حسود نبود
گیسوی تو برای پریشان شدن بس است چشم ات برای سر به بیابان شدن بس است دلدار اگر تویی به خدا که برای ما بیدل‌ترین قبیله ی دوران شدن بس است هر روز پای "یار" قَبا چاک می زنیم کِی گفته ایم پاره گریبان شدن بس است از خیل معجزات تو،یک مهربانی ات کُفّار را برای مسلمان شدن بس است قدری ز دستپُخت خدیجه به ما بده نانش برای بوذر و سلمان شدن بس است مبعوث می شوی که بگویی به ابتران دختر برای کوثرِ قرآن شدن بس است تدریس نکته های ولایت شناسی ات ما را برای طفل دبستان شدن بس است تو آمدی نشان بدهی راه و چاه چیست آئینه دار پرتو خورشید و ماه کیست قرآن بخوان که سینه به سینه صدا شویم از گورهای جهل ابوجهل،پا شویم قرآن بخوان که با نفحات بهشتی ات قدری عوض شویم،کمی با خدا شویم این دست ها به شوق قنوتت بلند شد تا تکّه ای ز پازِل این "ربّنا" شویم بالی برای پر زدن ما درست کن تا جبرئیل های مقیم حرا شویم همراه چار قبله ی توحید آمدی تا بندگان کعبه ی آل عبا شویم بر روی شانه ات بنشینیم لحظه ای لبخند شاد کودکی کوچه‌‌ها شویم پُشت در حریم تو از اولیا پُر است ای کاش بین آن همه ما نیز جا شویم فردای حَشر منصبمان پادشاهی است امروز اگر قرار بر این شد گدا شویم فانوسِ راه را به یدالله داده ای می خواستی که با علی ات آشنا شویم یک هشتم عدس به علی عشق داشتن... گفتی که کافی است ز آتش رها شویم ما را علی علیِ تو اینجا کشانده است پائین پای غار حرایت نشانده است بال ملک کجا و بلندای بام تو از کهکشان بُرون زده حدِّ مقام تو ای کعبه ی نگاه تو صدها بِلال ساز "قبله"، نماز خوانده به بیتُ الحرام تو ذکر مدام اهل وِلا یا محمد است جان تمام شیعه به قربان نام تو اما تو آمدی که بگویی علی که بود این داستان نهفته شده در قیام تو "هرکس علی شناخت،خدا را شناخته" این بود جانِ مطلب و اصلِ پیام تو معراج هم اگر بروی..،دردِدل کنی جز مرتضی کسی نشود هم کلام تو "یا اهل بیت پاکِ خداوند لایزال" هر ثانیه شنیده شد این اَلسَّلام تو یک نیمه ی تو "فاطمه" شد،آن یکی "علی" حالا بگو که سجده کنم بر کدام تو!؟ طبق حدیث قدسی لولاک..،گفته اند: زهراست مقتدای "علی" و امام "تو" از نور این دو ،پرتوِ قرآن  درست شد با "مرتضی" و "فاطمه" ایمان درست شد سرمایه ی محبت زهراست دینمان یعنی که فاطمه است دلیل یقینمان او بانی تفاخُر حق بر ملائکه است: "او فاطمه است،بنده ی خلوت گُزینمان" در حشر او سواره و باقی پیاده اند آن بی مثال‌بانوی بالا نشینمان در دست فاطمه است کلید دَر جَنان از باغ های اوست بهشتِ بَرینمان حوریّه ای که با دمِ اُمّید بخش خویش هجده نفس رسیده به داد زمینمان آن مادری که صبح قیامت یکی یکی با مِهر مادرانه کُنَد دست چینمان باید کسی شبیه علی همسرش شود آئینه دار جلوه ی پیغمبرش شود امّا پس از تو حرمت حیدر شکسته شد آیه به آیه سوره ی کوثر شکسته شد دیگر کسی به عترتتان اعتنا نکرد این نخل ریشه دار تناور شکسته شد در کوچه راه فاطمه ات سَد شد ای پدر در کوچه گوشواره ی دختر شکسته شد سیلی چنان به صورت زهرای تو گرفت آورده‌اند گونه ی مادر شکسته شد آتش به جان لانه ی آل نبی زدند بال و پر کبودِ کبوتر شکسته شد او را چنان زدند که "مسمار" سرخ شد او را چنان زدند که "در" سرشکسته شد ما در عزای دختر تو گریه می کنیم عُمری برای دختر تو گریه می کنیم
زمین به جهل مرکب اسیر بود و گرفتار زمان نهان شده در شب شبی مخوف و شبی تار تن زمانه پر از تب، ولی نبود پرستار خلاصه شهر معذب از این سیاهی بسیار _ به سوی نور گریزان به فکر چاره‌ی خود بود در آن سیاهی مطلق پیِ ستاره‌ی خود بود ستاره‌ای که درخشید و‌ ماه مجلسمان شد درخششی که سرآغاز راه یک جرَیان شد زمین به لرزه درآمد زمان پر از هیجان شد ستاره نور خدا بود در رسول عیان شد خدا تشعشعی از نور خود نشان جهان داد گلِ محمدی‌اش را برای خلق فرستاد چه منّتی به سر اهل دین گذاشته اینک برای خاتم هستی نگین گذاشته اینک خدا اراده‌ی خود را بر این گذاشته اینک و آخرین عَلمش را زمین گذاشته اینک خدا نوشت: محمد! بخوان به نام خدایت بخوان و سجده کن آن‌دم به احترام خدایت به کام خشک بنوشان ز جرعه جرعه‌ی قرآن لباس نور بپوشان به جسم این‌همه عریان بشر درست کن آسان به دست سوره‌ی انسان به دست عشق مسلمان بساز از دل سلمان بخوان به "نون و قلم" دست جهل را تو قلم کن محمدم! به تمام جهان معرفی‌ام کن بگو خدای خطاپوش و چاره‌ساز جهانم بگو که خالق جودم، بگو که خالق جانم قسم به عشق! بگو که همیشه عاشقشانم اگر از عالم و آدم کسی گرفت نشانم علیست آینه‌ی من، نشانشان بده اورا در او ودیعه نهادم تمام راز مگو را بگو خلاصه‌ی قرآن، ملاک سنجش ایمان بگو تجسم رضوان و رَوح و رحمت و ریحان بگو نمونه‌ی انسان، بگو عیار مسلمان بگو هرآنچه که گفتیم و گفته‌اند رسولان خلاصه کرد خدا و علی از آب درآمد و دین ز گوشه‌ی چشم ابوتراب درآمد بدان که هیچ پیمبر نمی‌رسد به نبوت مگر به اذن علی، با قبول اصل ولایت ولایت علوی بوده شرط اول بعثت اگر نگویی از او، ناتمام مانده رسالت برای اهل زمین از علی بخوان و صفاتش بگو که خلق بداند علیست راه نجاتش رسول، غرق خدا بود و مات و واله و مضطر علی رسید همان‌دم، نشست پیش پیمبر علیست خیره به احمد، رسول خیره به حیدر علی دو دست نبی را گرفت و گفت برادر! بگیر دست مرا یاعلی بگو نبی‌الله حساب کن روی من، از شروع تا تهِ این راه شاعر:
در هر نفس، دلگرمی طه، علی بود حتی میان عرش، آن بالا علی بود اصلی ترین اعجاز احمد در رسالت قرآن نبوده بلکه بودن با علی بود قرآن مگر بی مدح حیدر سوره دارد هر جای قرآن گشته ام، پیدا علی بود "ألیَوم أکمَلتُ لَکُم" یعنی محمد شرط کمال بعثتش، تنها علی بود در جنگ های سخت آن دوران، همیشه ذکر پیمبر، لافتی إلا علی بود از ماجرای فتح خیبر شد نمایان تنها یل بی باک و بی همتا علی بود در سختی جنگ احد، از گِرد احمد رفتند اصحاب نبی اما علی بود آن کس که نفس مصطفی بود و به جایش در بسترش خوابید بی پروا، علی بود با او کسی احساس تنهایی نمی کرد بر بی پناهان، ملجأ و مأوا علی بود حیرت زده هستند سلمان و اباذر هر منزلی رفتند در آن جا علی بود با یا علی، موسی کلیم الله گشت و... ذکر لب عیسی بن مریم یا علی بود آن کس که مست سجده هایش بود جبریل آن عاشق دلداده، مولانا علی بود بالاتر از هر رتبه ای را مرتضی داشت آرامش انسیة الحورا علی بود ممسوس حق بودند در یک نور واحد حیدر، بتول و حضرت زهرا علی بود شاعر:
بخوان به نام شکفتن، بخوان به نام بهار که باغ پر شود از جلوۀ تمام بهار بخوان که باغ شود غرق در طراوت و نور بخوان که دفتر گل وا شود به نام بهار بخوان به نام خدایت که باغ را ببری به میهمانی گل‌ها، به بار عام بهار بخوان که با نَفَس پاکت ای مسیحا دم جهان جوان شود از نو، به احترام بهار بخوان که عالم و آدم قرار می‌گیرند به زیر سایۀ فیض عَلی‌الدّوام بهار بخوان که تا سحر ایمان بیاوَرد خورشید به آیه آیۀ سی جزء از پیام بهار اگر تو لب بگشایی، به عطر یاس قسم که دامن گل یاسین شود مقام بهار.. در آستانِ شکوهت شکوفه‌باران است که بوی عشق رسیده‌ست بر مشام بهار.. طلوع فجر رسالت رسید و آمده‌اند فرشتگانِ مقرّب، پی سلام بهار بخوان که بر سرِ راهت «علی»ست چشم به راه که اقتدا به پیمبر کند امام بهار تو ماه چلّه‌نشینی، «خدیجه» منتظر است که از دلش بِبَرد غم گلِ کلام بهار بخوان که لعل لبت ترجمان آب بقاست بخوان که قولِ کریم تو «عُروةُ الوُثْقی»ست بس است هرچه به بیراهه‌ها سفر کردند بس است هرچه به بیهوده عمر سر کردند بس است هرچه به سودای سود، رفت زیان بس است هرچه که سرمایه‌ها ضرر کردند بس است، هرچه خزان‌باورانِ غارتگر تمامِ حاصلِ این باغ را هدر کردند بس است هرچه ستم‌بارگان جادوگر دعا و ناله و نفرین بی‌اثر کردند بس است هرچه به افسون قصۀ پَریان «هزار و یک شبِ» این قوم را سحر کردند بس است هرچه بشر منّت از «مَنات» کشید بس است هرچه به «لات و هُبَل» نظر کردند.. بس است هرچه به شمشیر و نیزه نازیدند و پیش اهلِ نظر سینه را سپر کردند بس است هرچه به جرم رَمیدن یک اسب قبیله را همه تاراج و دربه‌در کردند بس است هرچه که خون ریختند در صحرا بس است هرچه زمین را ز اشک تر کردند بس است هرچه که با غنچه‌های زنده به گور نهالِ عاطفه را قطع با تبر کردند.. اَلا که می‌شود از جلوه‌ات جهان روشن! اگرچه بحث در این جلوه مختصر کردند بلند، تا ابد آوازۀ تو خواهد شد جهان‌گشا خبرِ تازۀ تو خواهد شد زمان، زمانِ قیام است و امتحان دادن زمانِ درس محبت، به این و آن دادن الا رسول بهارآفرین، ارادۀ توست نجاتِ باغِ گل از پنجۀ خزان دادن به یک اشارۀ چشم تو، ای یتیم قریش! تمام مزرعه را آب می‌توان دادن اگر چه هست «معاد از پی معاش» آری ثواب اگر چه بود، رسمِ‌ آب و نان دادن غذای روح، به این مردم فقیر بده که سعی توست طراوت به بوستان دادن درون سینۀ این قوم، جای دل، سنگ است تویی و معجزۀ سنگ را تکان دادن.. بگو: کتاب خدا معجز رسالت ماست رواست بوسه بر این نورِ جاودان دادن.. مسیح از نفس آسمانی‌ات آموخت ز فیض گوشۀ چشمی به مرده جان دادن اگر قرارِ تو، دل بردن است از این مردم اشاره کن به «بلال» از پی اذان دادن گواه اگر ز تو خواهند «قُل کَفی بِالله» از این دلیل چه بهتر به کاروان دادن؟.. چه جای صحبت بیگانگان که سهم علی‌ست تجلّیاتِ جمال تو را نشان دادن بخوان تجلّی «صَلُّوا عَلَیه» از این جَلَوات یکی‌ست ذکر خدا و فرشتگان، به پای خیز! که دل‌ها ز شوق آب شوند به یمن نور تو، ذرّات، آفتاب شوند بخوان! به نام خدا «بِاسم رَبِّکَ الاَعلی» که لاله‌ها همه پیمانۀ گلاب شوند امینِ وحی و نبوت! «اَلا بِذِکرِ الله» بخوان! که با خبر از متنِ این کتاب شوند سمندِ صاعقه زین کن، خدا نکرده مباد که بی‌عدالتی و جهل، هم‌رکاب شوند.. رسولِ نهضتِ بیداری زمان! مگذار که پلک‌های فروبسته، گرم خواب شوند شتاب کن که روان‌های تشنۀ ایمان رها ز پنجۀ تردید و اضطراب شوند به یک اشارۀ تو، برگ‌های پاییزی لطیف و تازه چو نیلوفرانِ آب شوند بخوان حدیث محبت که بردگانِ سیاه در این کویر درخشان‌تر از شهاب شوند بگیر دستِ همه پابرهنگان زمین که این شکسته‌دلان مالکُ‌الرّقاب شوند یتیم آمنه! اصحاب سرسپردۀ تو طلایه‌دار ظفرمند انقلاب شوند سحر که آیۀ «أمَّنْ یُجیب» می‌خوانند امیدوار دعاهای مستجاب شوند بگیر دستِ علی را، که با امیرِ عرب مجاهدان، همه پیروز و کامیاب شوند چه جای حیرت، اگر یازده ستاره و ماه به جانشینی خورشید انتخاب شوند بعید نیست که پروانگانِ اهل‌البیت اسیرِ معنی این شاه‌بیت ناب شوند «به ذرّه گر نظر لطف، بوتراب کند» «به آسمان رَوَد و کارِ آفتاب کند» شاعر: استاد
صدای وحی می رسد به گوش احمد امین صدا بلند تر شود برای بار دومین زمان به شوق می دود، سکوت میکند زمین بخوان به نام خالقت که هست رکن دین همین بخوان و سرفراز کن قبیله ی قریش را مژده بده سلسله ی جلیله ی قریش را غار حرا منوّر از جمال کبریایی اش امین وحی هم شده واله دلربایی اش منتخب خدا شده شکوهِ مصطفایی اش محور مهربانی است سینه ی خدایی اش سلام میکند به او، خدا و جمله خلقتش زبان گرفته آسمان، مبارک است بعثتش شبهه جزیره ای شده مفتخر از کلام حق کویر تشنه ای شده لبالب از پیام حق به دست مصطفی ببین سلسله ی زمام حق مژده دهد نبی حق به اولین امام حق که ای شکوه نام تو جذبه ی هر سخن علی! منم رسول خاتم و تویی وصی من علی! عبد مناف! فخر کن به آدم ابوالبشر عبدمطلّب از شرف، تاج گذار روی سر گشته یتیم مکه بر امت ماسوا پدر کاش که بود آمنه کنار این پیامبر به مادرش سلام حق به همسرش سلام حق خدیجه ای که سر نزد لحظه ای از کلام حق خموش ای سخنوران ناطق وحی آمده فضل تمام انبیا از این جناب سر زده آیه ی "لا اله" را بخوان میان بتکده مگر که نور حق دمد به قلب های یخ زده اگر چه از یهودیان به او عذاب می رسد از آن وجود مهربان صبر و صواب می رسد خُلق عظیم او دهد پاسخ صد ابولهب به جز خدا، به جز دعا، نیاورد به روی لب به صبح روزه گیرد و به شب کند نماز شب به حیرت اند مشرکان از این وقار و این ادب که در جواب آن همه بی ادبی به محضرش کند عیادت از کسی که شعله ریخت بر سرش مردم غم رسیده را مرهم قلب و جان شود به نور عقل و راستی حامی دختران شود مدعی برابری به مردم جهان شود چشم کِشد بلال او که لحظه ی اذان شود صدای خشک و خسته ای نوای عشق سر دهد چو آفتاب جلوه ای به چهره ی سحر دهد بَرده ی رنج دیده را به اوج آسمان بَرد عقیده های شوم را ز خاطر زمان بَرد به هر کجا که می رود طراوت جنان بَرد به گوشه ی تبسمی دل از بهشتیان بَرد معجزه ی نگاه او به قلب مرده جان دهد لحن سلامِ گرم او سرشت را تکان دهد شیوه ی جذب کردنش رسالتی است دیدنی به کودکان کند سلام حالتی است دیدنی رو به خدا که می کند عبادتی است دیدنی او و خدیجه و علی، جماعتی است دیدنی دو آفتاب و یک قمر نور دهد حجاز را کعبه به خود ندیده است این چنین نماز را ببین یگانه ی بشر قامت خود دوتا کند ببین علی نوجوان به دوست اقتدا کند ببین خدیجه این دو را رهبر و مقتدا کند بگو به دشمن نبی اقامه ی عزا کند از این سه نورِ متصل بقای دین داور است مثلثی که محورش فاطمه ی مطهر است جان به فدای احمد و هجرت بی نظیر او گشوده شد مسیر دین به سعی چشمگیر او ببین به لیلة المبیت، کوشش وزیر او علی که در مباهله بیان شده غدیر او برای ختم الانبیا همیشه جان نثار شد علی است جانشین او نه آنکه یار غار شد غدیر برکه ای بُود ز چشمه سار بعثتش مدینه قبله گاه شد از آفتاب هجرتش ظهور مهدی اش شود ادامه ی نبوتش کوفه زمان مهدی است مرکز حکومتش طلوع نور مهدی است آفتاب سرمدی به دست او جهان شود مدینه ی محمدی شاعر: حجت‌الاسلام
بسم الله الرحمن الرحیم وحی به قامت تو برازنده بود جامه‌ی وحی اگر به دست تو تنها رسید نامه‌ی وحی مسیر خطبه‌ی حق است حرف تو که خدا گذاشته‌ست به روی سرت عمامه‌ی وحی خدا نخواست که کتّاب وحی بنویسند به غیر نام تو را در شناسنامه‌ی وحی بهشتیان زمین‌اند دوست‌دارانت که یاوران تو بودند در اقامه‌ی وحی رکود، رونق بازار شاعران می‌شد سروده بودی اگر یک‌نفس چکامه‌ی وحی صبا براق شده تا به عرش حق ببرد شمیم عطر تو را در هوای شامه‌ی وحی سند شده‌ست به عنوان؛ "میم‌حا‌میم‌دال" از ابتدای ازل مهر کارنامه‌ی وحی به حکم آینه‌ی آیه‌ی "اُولِی الأَمر" است که تا امام زمان می‌رسد ادامه‌ی وحی
13875.mp3
790.1K
🌸تو بزرگ انبیایی یا محمد🌸 تو بشر را رهنمایی یا محمّد از چه در غار حرایی یا محمّد تو سراجی تو مُنیری تو بشیری تو نظیری یا محمّد یا محمّد (۴) یا محمّد بر خلایق رهبری کن از حرا بیرون بیا پیغمبری کن آفتابا تا ابد روشنگری کن تیرگی آمد به پایان نور قرآن شد نمایان یا محمّد یا محمّد ای تمام انبیا چشم انتظارت قلب مظلومان عالم بیقرارت این بود فرموده پروردگارت یا محمّد «قم فأنذِر» ذات یکتا را «فَکَبِّر» یا محمّد یا محمّد مکتبت در پرتو انوار داور پرورد مقداد و سلمان و ابوذر تربیت کن حیدر و زهرا بپرور تو به جان و دل حیاتی تا ابد فُلک نجاتی یا محمّد یا محمّد مکّه از تو پرتو ایمان گرفته دست حق روی سرت قرآن گرفته دوره ظلم و ستم پایان گرفته ای دمت روح عدالت بر تو زیبد این رسالت یا محمّد یا محمّد تو به کل آفرینش رهبر استی اولین نور، آخرین پیغمبر استی از تمام انبیا بالاتر استی درد جانها را دوایی ختم کلِّ انبیایی یا محمّد یا محمّد آفتابا جلوه کن بر کلّ هستی طی شده دور غرور و کبر و مستی تا به کی انسان اسیر بت پرستی؟ ای جهان زیر لوایت پاسخ نفرین، دعایت یا محمّد یا محمّد 🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
( برو زیارت نامه بردار دلتُ به این خونه بسپار)2 امشب با اهلِ ایران، تو وادیِ خراسان بگو که عیدهِ مبعث (مبارکه رضا جان) 2... (حالا که اومدی مشهد می خونی روبرو گنبد،  محمد یامحمدص) 2 🌸یارسول الله ، یا محمد ... 🌸 (عاشقی رو از سر می گیرم، تا غارِ حرا  پَر می گیرم)2 شکوفه هایِ شادی، میباره رو سرِ  ما، که حضرت محمد ص (شده پیمبرِ ما)2 امشب هر دلی میخونه، زهرا با علی می خونه، محمد یا محمد 🌸یارسول الله ،یا محمد .... 🌸 (سینه ی ما دریایِ عشقِه، آقام علی مولایِ عشقه) 2 تو مشهدموانگار، تو ایوونت نشستم |اگه تو باشی ساقی، (من که نخورده مستم)2 میگیرم سرمو بالا، میمیرم برایِ مولا علی جان ، علی جان 🌸یا حیدر ،علی علی علی،   یا حیدر علی علی علی  ، علی علی جان ، علی علی علی علی.............
رباعی بر روز حساب خود براتی بفرست در باغچه‌ی دل نفحاتی بفرست با نام علی دهان خود شیرین کن با نام محمد صلواتی بفرست شاعر:
🌺🌺 خواندیم به هر شاخه نباتی متبرک از صورتِ قرآن کلماتی متبرک اعجازِ محمّد(ص)کند این بزم چه زیبا قلبِ همه را با صلواتی متبرک! تا نامِ تو بردم به دلم گشت برات نازل شده بر اهلِ ولا این برکات گفتا که اگر طالبِ فیضی بفرست بر چهره ی پر نورِ محمد(ص) صلوات! بر غمزده گان بابِ نجات است صلوات بر مرده دلان آبِ حیات است صلوات پیغمبرِ ما بَه که چه زیبا فرمود سر چشمه خیر و برکات است صلوات ................................. شد نامِ تو زیبنده ی هر صوم و صلاه نازل شده بر اهلِ ولا این برکات گفتا که اگر طالبِ فیضی بفرست آن چهره ی پاکِ مصطفی را صلوات ................................. تا نامِ تو بردم به دلم گشت برات لازم شده بر من بفرستم صلوات حقا برسد تا به تجلّی گهِ ذات هر آن که فرستد به جمالت صلوات .................................... خواندیم به هر شاخه نباتی متبرک از صورتِ قرآن کلماتی متبرک اعجازِ محمّد(ص) کند این بزم چه زیبا قلبِ همه را با صلواتی متبرک! السلام ای اشرفِ پیغمبران ای فدای تو تمامِ انس و جان السلام ای شهریارِ ذوالمِنن ای تو خورشید همه کون و مکان ای حبیب ای صاحبِ جاه و جلال ای که نورت علتِ خلقِ جهان بر همه پیغمبران تو افضلی واسطِ فیضِ خدای مهربان عالم از تحسینِ حُسنت بیقرار ای که حُبت مژده ی باغِ جنان تاجِ سلطانیِ امت آنِ توست ای نبی ای مرسلِ آخر زمان عاشقانه با کمالِ افتخار _ در خضوعِ تو زمین و آسمان هر دو عالم ناجیِ امت تویی ای تو اسبابِ نجاتِ امتان یا رسول الله پناهِ عالمی در پناهِ تو همه جانها امان! ✾🍃🌼🍃✾
رسول خداازحرا می رسد،کلیددرگنج لا می رسد دل از شوق دیدارپرمی زند،پرستوی مهرووفا می رسد زدل عقدۀ درد وا می شود،طبیب دل و دردها می رسد گرفته به کف رأیت عدل را،به فریاد هر بینوا می رسد درخت غم ازریشه برمی کند،به دل ها امید و رجا می رسد زدارالشفایِ خدا مرهمی،به زخم دل مبتلا می رسد اَلا..! غم نصیبانِ درد آشنا،بیائید کان آشنا می رسد سبکبال از دامنِ کوه نور،خرامان ز غار حرا می رسد گشائیدچشم ونگاهش کنید،که خورشید ملکِ وَلا می رسد شکوفایی باغ سبز خداست،گل سرخ باغ خدا می رسد به باغ خزان دیدۀ روزگار،شکوه بهاران فرا می رسد گزیده ترین بندگان خدابرای بشر رهنما می رسد ز نو شوری اندر جهان افکند،ز عرش خدا این نوا می رسد که منسوخ شد شیوۀ جاهلی،ره و رسم صدق و صفا می رسد  جهان ظلمت ستان کفر است وشرک،که انوارشمس الضحی می رسد ز دل بانگ توحید سر می دهد،منادیِ قالو بلی می رسد زگردِ ره آن خدایی خصال،به چشمان ما توتیا می رسد به اعجاز قرآن و لطف کلام،به تسخیر دل های ما می رسد منات و هبل زیر پا افکندبساط ستم را فنا می رسد بنای زر و زور و تزویر را،شکستی عظیم از قفا می رسد ز بُستان توحید گل می دمد،نسیمی ز باد صبا می رسد درامواج دریابه کشتی دین،به امر خدا نا خدا می رسد ز نای دل انگیز ختم رُسل،نوای خوش ربّنا می رسد به امرخدا جبرئیل امین،به دیدار آن مه لقا می رسد سر و سرور و سیّد کائنات،مهین خاتم الانبیا می رسد علی می دهد دست بیعت به او،به همراهی اش مرتضی می رسد سخن را نه یاریِ وصفش بود،بیان را به مدحش کجا می رسد؟! رسول خدا و حبیب خدا،خطابش به عرش علا می رسد، خدا کرده وصفش به قرآن خویش،کجا قدرت ماسوی می رسد؟ براتی چنین گوید از جان و دل،رسول خدا مصطفی می رسد  
"اِقْرَاء" كه ميان آسمان ها و كرات نازل شده است بار ديگر بركات جبريل امين دسته گلى آورده ست تقديم رسول مهربانى،"صلوات"
و آن حضرت از كوه حراء پایین آمد، انوار جلال او را فرا گرفته بود كه هيچ‌كس را ياراى آن نبود که به آن حضرت نظر كند و بر هر درخت و گياه و سنگ كه مى‌گذشت آن حضرت را سجده مى‌كردند و به زبان فصيح مى‌گفتند: السّلام عليك يا نبىّ اللّه، السّلام عليك يا رسول اللّه. 📚 منتهى الآمال، ج1، ص130 عالم شده روشن از وجودت ای ماه از منزلتت کیست به جز حق، آگاه در پای تو هستی به سجود افتاده ست اِنَّ اللهَ اصطَفاکَ یا وجه الله شاعر:
ای نام تو جان بخش تر از آب حیات محتاج تو خلقی به حیات و به ممات از بعثت انبیاء و ارسال رسل مقصود تو بودی، به محمد صلوات شاعر:
4_5929266733687769264.mp3
1.38M
‍ . صل الله علی محمد صل الله علی النّبي آسمان ها چراغانی مهر شادی سر زده جشن فخر بشریت عید مبعث آمده صل الله علی محمد صل الله علی النّبي عید عدل و عید ایمان عید رحمت مبارک از حرا این ندا آید عید بعثت مبارک صل الله علی محمد صل الله علی النّبي بخوان به نامِ خداوند بگو بر این خَلقُ الله این باشد رمز سعادت لااله الا الله صل الله علی محمد صل الله علی النّبي یا محمد امشب ذکرِ لب های خاص و عام است ملائک شاد و خوشحالند جشن عید اسلام است صل الله علی محمد صل الله علی النّبي با ولایت تا قیامت دین و ایمان همراه است آمدی تا که بگویی علی ولیُ الله است صل الله علی محمد صل الله علی النّبي ✍ .
‍ 🌿🌺🌿 🌷 یازمزمه 🌿 🌷# عید مبعث سبک ای صفای قلب زارم👌👌💐 🌷رب صل علی محمد ، محمد و آل محمد کوه و صحرا دشت و دریا چون حرا شد غرق شادی آسمانها شد چراغان از سما گوید منادی. بخوان یا مصطفی بخوان با نام او بخوان توحید حق بگو از "تفلحو" 🌷رسول الله مدد. 🌷رب صل ...... اقرا یا احمد که یار و یاورت رب جلی هست با تو اموال خدیجه ، با تو شمشیر علی هست به جمع انبیا تویی حسن ختام به اجدادت درود به اولادت سلام 🌷رسول الله مدد. 🌷ب صل.... دین اسلام از دو مبعث ، دلنواز و دلپذیر است بعثت اول حرا و بعثت دوم غدیر است ز یک نور خداست محمد با علی نماز بی وضوست نبوت بی ولی 🌷رسول الله مدد. 🌷رب صل علی محمد محمد و آل محمد.....
بخوان يا مصطفى   قسم اى عاشقان زيتون و تين را بنوشم ساغر عين اليقين را كه تضمين كرد حق دنيا و دين را خدا منّت نهاد امشب زمين را حرا امشب پر از انوار وحى است كه جبريل امين در كار وحى است   شب ام القرى امشب بهارى است ملك از آسمان مكه جارى است حرا از نور حق آئينه كارى است   ز چرخ چارمين شيطان فرارى است دگر بر آسمان راهى ندارد ز اسرار حق آگاهى ندارد   محمد معتكف كنج حرا بود فقط او بود و تسبيح و دعا بود جدا از خود ولى غرق خدا بود هواى خلوت او با صفا بود كه نورى ميهمان خلوتش شد امين وحى حق همصحبتش شد   سرآپاى پيمبر در تب و تاب گواه التهابش بود مهتاب منات و لات را آشفته شد خواب كه پيك وحى گفت اى روح محراب :بخوان يا مصطفى ، خواندن ندانم بخوان يا مصطفى ، از چه بخوانم   بخوان او را كه از هيچ آفريدت ميان خلق عالم برگزيدت مبارك باشد اين بخت سعيدت كنون آورده‏ام از حق نويدت كه بر انگشتر عصمت نگينى حبيب الله و ختم المرسلينى   و اين آغاز فصل رهبرى شد محمد مشعل روشنگرى شد بشر را لايق پيغمبرى شد بر اندامش رداى سرورى شد « تعزّ من تشا » تاج سر او « و ما كان محمد » افسر او کمیل کاشانی
🥀🎤شعر دوبیتی صلوات بر پیامبر (ص)    🌺🌺🌺_____________________ برروی زمین و آسمان ها و کرات در بین مناجات و تمام کلمات  زیبا تر از این دعا ندیده است کسی     بر خاتم انبیاء محمد صلوات  🌺🌺🌺 ای احمدیان به نام احمد صلوات هر دم به هزار ساعت از دم صلوات از نور محمدی دلم مسرورست پیوسته بگو تو بر محمد صلوات   🌺🌺🌺 حق داده به ما وعده ی خیر و حسنات  هم وعده ی جنات سراسر نعمات خواهی که شود نصیب تو این برکات بر خاتم انبیا محمد صلوات  🌺🌺🌺 از ازل بر همه ذرات جهان تا عرصات رسد از آبروی آل محمد (ص) برکات وه چه بدبخت و سیه روی هر آن کس که ز جهل بشنود نام محمد (ص) نفرستد صلوات 🌺🌺🌺 بر خلق خوش و خوی محمد (ص) صلوات بر عطر گل روی محمد (ص) صلوات در گلشن سر سبز رسالت گویید بر چهره گل بوی محمد (ص) صلوات 🌺🌺🌺 گردیده شعار هر مسلمان صلوات  تاریخچه عترت و قرآن صلوات بر شیعه بود نشانه حق طلبی  از اول عمر تا به پایان صلوات 🌺🌺🌺 شد باز به روی خلق باب برکات  خواهی تو اگر ز درگه دوست برات بفرست ز جان و دل به آوای جلی  بر خاتم انبیاء محمد (ص) صلوات 🌺🌺🌺 به آیه آیه قرآن احمدی صلوات به بهترین گل گلزار سرمدی صلوات به اهل بیت رسول گرامی اسلام  به غنچه غنچه باغ محمدی صلوات 🌺🌺🌺 ای نام تو جان بخش تراز آب حیات محتاج تو خلقی به حیات و به ممات از بعثت انبیا وارسال رسل مقصود تو بودی به جمالت صلوات 🌺🌺🌺 جان راتو صفا ده به صفای صلوات همراز ملک شو به نوای صلوات هرکس که صلوات می فرستد یک بار ده بار خدا بر او فرستد صلوات 🌺🌺🌺   سر سلسله جنبان تجلی صفات شد ختم رسل جمع جمیع ملکات از عرش ملایک زشعف بانگ زدند بر خاتم انبیا محمد(ص)صلوات   🌺🌺🌺 دل با صلوات محرم راز شود سیمرغ شود بلند پرواز شود فرمود پیامبر که با هر صلوات درها ی اجابت دعا باز شود  🌺🌺🌺 بر روح بلند مهربانی صلوات بر خلق عظیم آسمانی صلوات بر اشرف کاینات هادی سبل خورسید سپهر جاودانی صلوات 🌺🌺🌺 ای دلبر مه پیکر شیرین حرکات با ذکر تو پر شده  است اجزای حیات هر کس شنید نام زیبای تو گفت بر خاتم انبیا محمد صلوات   🌺🌺🌺 از جلوه گل نشان سرمد خیزد وز بوی گلاب نام احمد خیزد در هر نفسی که می رود بر صلوات آوای درود بر محمد(ص) خیزد   🌺🌺🌺 بر نور جمال پاک احمد صلوات  برعطر وجود حی سر مد صلوات  بر وجه نکوی وخلق نکوی رسول بر خاتم انبیاء محمد و آل محمد صلوات  🌺🌺🌺 از ازل بر ذرات جهان تا عرصات رسد از آبروی آل محمد (ص) برکات چه بدبخت باشد هر کس ز جهل بشنود نام محمد (ص) نفرستد صلوات 🌺🌺🌺 گردیده شعار هر مسلمان صلوات تاریخچه عترت و قرآن صلوات بر شیعه بود نشانه مهر علی ازازل تا به ابد بر محمد و علی صلوات 🌺🌺🌺 بیرون ز عدد بگو و بی حد صلوات بر آل محمد و محمد صلوات ز انجا که دعا استجابت شده است بر جمله اذکار سرامد صلوات
باز امشب شور و غوغایی به پاست غرق شادی هم زمین و هم سماست نازل از حق بر زمین وحی خداست عهد و پیمان خدا با مصطفاست خیز از جا و نما روشنگری اولین نور آخرین پیغمبری پای تا سر مظهر داور شدی او کرامت کرد و پیغمبر شدی بر همه خلق جهان رهبر شدی ناامیدان را تو روشنگر شدی یا محمد رهنمای امتی تو صفابخش دل جمعیتی آمدی و قلب عالم شاد شد عالم هستی ز تو آباد شد هرکه آمد سوی تو ارشاد شد هر دلی از بند غم آزاد شد تو شدی مبعوث و روشن شد جهان از گل روی تو گلشن شد جهان خاتم مرسل گل عصمت تویی در جهان پیغمبر رحمت تویی در دو عالم مایه ی عزت تویی حامی دین شافع امت تویی آمدی و حامل قرآن شدی حاکم دل های مظلومان شدی ای که هستی رحمة اللعالمین مسلمین را تا ابد حبل المتین تو ز الطاف خداوند مبین گشته ای خورشید عالمتاب دین یا محمد بانی خلقت تویی در جهان سرچشمه ی رحمت تویی خاتم پیغمبران یا مصطفی نور حق جان جهان یا مصطفی هم صبور، هم مهربان یا مصطفی بر همه آرام جان یا مصطفی تو صفابخش تمام عالمی درد عالم را تو تنها مرهمی عالم هستی بود شرمنده ات دین و قرآن خدا پاینده ات عترت و اسلام و قرآن زنده ات جود و اکرام و سخا زیبنده ات ما همه ذره تویی چون آفتاب مرحمت کن بر قلوب ما بتاب عالم و آدم بود حیران تو ما مسلمانیم از ایمان تو شامل کل جهان احسان تو تا صف محشر همه مهمان تو ذکر لب های تمام مؤمنین کن نظر یا رحمة اللعالمین جنت شیعه بود کوی شما قبله گاه اهل دل روی شما بر مشام جان رسد بوی شما دست های خالی ام سوی شما آمدم از لطف حق بر تو پناه بر من مسکین ز رحمت کن نگاه من کی ام خاری به گلزار شما من کی ام دل خسته بیمار شما از طفولیت گرفتار شما گشته ذره پروری کار شما ای که در عالم تویی مشکل گشا کن نگاهی از کرامت بر (رضا)
پیک وحی از سوی سرمد آمده سوی آن عبد مؤید آمده در حرا پیغام سرمد آمده این ندا بر تو محمد آمده خیز از جا حضرت خیرالبشر رهنمایی کن تو ابناء بشر از سوی حق آیه ای محکم رسید رهنمای مردم عالم رسید بر همه پیغمبران خاتم رسید مبعث پیغمبر خاتم رسید این خبر پیچیده در روی زمین شد پیمبر رحمة اللعالمین این سخن از خالق داور بود احمد از خلق جهان بهتر بود آخرین منجی و پیغمبر بود همدم و همسنگرش حیدر بود روحبخش کل هستی آمده مظهر یکتاپرستی آمده اسوه ی ایمان کل مؤمنین معنی و تفسیر قرآن مبین رهبر و روشنگر اهل یقین بر تمام عالمی حبل‌المتین مسلمین را آخرین روشنگری دستگیر شیعه روز محشری آخرین نورخدایی عصمت است او سراپای وجودش رحمت است در دو عالم شیعیان را عزت است شکر حق باب النجات امت است معنی طاها و یاسین است او شیعیان ختم النبیین است او کعبه ی مقصود جمع انبیاست رهنمای انبیا و اولیا ست مرقد پاکش حریم کبریاست کعبه و قبله گه اهل ولاست از سوی حق بانی خلقت بود تا به محشر حامی امت بود او شده مبعوث از لطف الاه گشته ختم المرسلین با عز وجاه بر دل و جان نور می‌بخشد چو ماه رهروان را آمده هادی راه هر دلی با او خدایی می‌شود با نگاه او ولایی می‌شود بیست و هفتم روز از ماه رجب شامل کل جهان شد لطف رب آمده صبح سپید و رفته شب هر دل عاشق بود در تاب و تب گشته او خورشید عالمتاب دین مایه ی وحدت میان مسلمین مصطفی و احمد و محمود اوست چون خدایش شاهد و مشهود اوست در جهان جانانه ی معبود اوست عاشقان را کعبه ی مقصود اوست کوی او دارالشفای عالم است سائل حب و ولایش حاتم است یا محمد در تمنای توام احمدا مجنون صحرای توام محو آن طور تجلای توام تا به محشر با تولای توام بنگر امشب تو شکسته بالی ام پر کن از لطفت دو دست خالی ام گرچه مولا سائلی ناقابلم لطف تو بوده همیشه شاملم گشته با مهرت عجین آب و گلم کن نگاهی از کرامت بر دلم من (رضایم) مدح خوان دخترت دست خالی برمگردان نوکرت
خاتم پیغمبرانی مصطفی شیعه را آرام جانی مصطفی از کرامات خدای مهربان رهبر کل جهانی مصطفی تو ز سوی خالق ارض و سما بهر عالم ارمغانی مصطفی تو گذشتی از همه هستی خود تا که دین شد جاودانی مصطفی ای وجودت باعث خلق جهان مانده قدر تو نهانی مصطفی نور تو تابنده هم چون آفتاب در جهان نور عیانی مصطفی مهر و حب تو بود در سینه ها بس که خوب و مهربانی مصطفی عطر تو پیچیده در کل جهان تو بهار هر خزانی مصطفی ای صفای قلب زار بی کسان شیعه را دارالامانی مصطفی تو سراپا رحمتی در عالمین لطف و جود بی کرانی مصطفی تو قلوب رهروان عشق را سوی خالق می کشانی مصطفی می شود ای نور حی کبریا با تو شیرین زندگانی مصطفی ای که هستی رحمه للعالمین بر سر ما سایبانی مصطفی تو سراپا نوری و ما ظلمتیم نوربخش جسم و جانی مصطفی ای صفابخش قلوب عاشقان در تنم روح و روانی مصطفی آمدم سوی تو با دست تهی سائلت از در مرانی مصطفی در جهان و وقت مرگ و روز حشر اکفیانی اکفیانی مصطفی با نگاه مرحمت بر این (رضا) می کنم ‌من درفشانی مصطفی
🌷 یازمزمه 🌷رب صل علی محمد ، محمد و آل محمد 🌸🍃🌺🌺🌺🌺🌺_________________ کوه و صحرا دشت و دریا چون حرا شد غرق شادی آسمانها شد چراغان از سما گوید منادی. بخوان یا مصطفی بخوان با نام او بخوان توحید حق بگو از "تفلحو" 🌷رسول الله مدد. 🌷رب صل ...... 🌸🍃🌺🌺🌺🌺🌺_________________ اقرا یا احمد که یار و یاورت رب جلی هست با تو اموال خدیجه ، با تو شمشیر علی هست به جمع انبیا تویی حسن ختام به اجدادت درود به اولادت سلام 🌷رسول الله مدد. 🌷ب صل.... 🌸🍃🌺🌺🌺🌺🌺_________________ دین اسلام از دو مبعث ، دلنواز و دلپذیر است بعثت اول حرا و بعثت دوم غدیر است ز یک نور خداست محمد با علی نماز بی وضوست نبوت بی ولی 🌷رسول الله مدد. 🌷رب صل علی محمد محمد و آل محمد..... 🌸🍃🌺🌺🌺🌺🌺_________________ کانال جشن باباجانپور
باز امشب درب رحمت باز شد نغمه ی قدسی در عالم ساز شد هر نگاه امشب به سوی مکه است در فضا پیچیده بوی مکه است نور حق تابنده از غار حراست بر محمد از خداوند این نداست اقرا ای زینت فضای عرشیان نور ایمان تمام خاکیان خیز از جا نور بر دل ها بتاب چون تویی بر کل هستی آفتاب ظلم و ظلمت را زِ هستی دور کن کل عالم را سراسر نور کن یا محمد ما سلامت می کنیم گوش بر جان کلامت می کنیم السلام ای نور ذات کبریا السلام ای هستی آل عبا السلام ای در پناهت انبیا گشت محتاج نگاهت اولیاء ای که هستی رحمه للعالمین کس نباشد چون تو بر روی زمین لطف تو کرده وجودم منجلی آشنایم کرده با نام علی یک خدیجه داری از عالم سر است همنشینت در دو عالم حیدر است دخترت زهرا امید محشر است همسر مولای عالم حیدر است سبط پاک تو امام مجتبی است او کریم است و به عالم مقتداست سبط دیگر باشدت نور دو عین نوربخش عالم هستی حسین جود و احسان یک کمینه بنده ات عالم هستی بود شرمنده ات نوح و ابراهیم شد پابست تو چشم کل عالمین بر دست تو موسی و عیسی گدای خانه ات عالم و آدم شده دیوانه ات ماه و خورشید و فلک حیران تو یوسف مصری است سرگردان تو احمدا باب النجات امتی بر همه عالم محمد رحمتی با دم تو ما مسیحایی شویم با تولای تو مولایی شویم ای که هستی تو تمام حاصلم از تو بسرشته خدا آب و گلم عالم هستی ز تو زینت گرفت هرکه با تو یار شد عزت گرفت گر نگاهی بر دل عالم کنی سنگ این دل ها همه خاتم کنی خارها را نام تو گل می کند خنده ی تو حل مشکل می کند ما محبان جمله مهمان توایم ما نمک پرورده ی خوان توایم ما همه سرگشته ی کوی توایم مست عطر و بوی دلجوی توایم ما همه دردیم و تو درمان ما ما همه جان و تویی جانان ما من (رضایم) با ولای تو منم آستانبوس سرای تو منم ای خدایا قبر من پر نور کن با امیرالمؤمنین محشور کن