eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
728 دنبال‌کننده
25 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
عمریست که در سینه‌ی قم یک راز است رازی که پُر از کرامت و اعجاز است برخیز و بگیر هرچه را می خواهی تردید مکن ، کریمه دستش باز است
ازشب میلاد تو اینگونه حاصل می شود ماه ،روز اول ذی القعده کامل می شود   بارها سر در میارد از شب میلاد تو تا که جبرائیل ازخورشید غافل می شود   گوئیا شان نزولش می شود ایران ما هرچه بر “موسی بن جعفر”سوره نازل می شود   پای او “شاه چراغ “ودستها “عبدالعظیم” چشم ایران چون که مشهدگشت-قم ؛دل می شود   خاک مشهد نسخه ی ایرانی کرب وبلاست حضرت معصومه زینب را معادل می شود   هرچه قابل تر در این مجموعه ناقابل تر است هرچه ناقابل در این مجموعه قابل می شود   هرکسی از خویش داخل گشت خارج می شود هرکسی از خویش خارج گشت داخل می شود   هرکسی درشهر عاقل گشت عاشق هم نشد هرکسی درصحن عاشق گشت عاقل می شود   رتبه ها بر عکس دنیا می دهد اینجا جواب شاه باترفیع در صحن تو سائل می شود   درحریمت شعر گفتن کار خودرا می کند “شاطر عباس قمی” هم گاه “دعبل “می شود   اشک وقتی واقعی شد در حرم هم سرگرفت پس به جای مُهر پیشانی من گل می شود   هرکسی طرز ارادت را به تو توضیح داد صاحب یک جلد توضیح المسائل می شود   گوشه ای از لطف پنهان تو که معلوم نیست گوشه ای از لطف معلوم تو”فاضل”می شود   تاچهل شهرمجاور وسعت اکرام توست پس من ِهمسایه ات رانیز شامل می شود   مشکلات سختم آسان شد ولی کاری بکن دل بریدن از تو دارد باز مشکل می شود مهدی رحیمی
✅ شد تداعی ولادت زینب 🔺 ترکیب‌بند ولادت حضرت معصومه (س) 🔻 شاعر: مهدی مقیمی ای جمالت بهار، معصومه کرمت ماندگار، معصومه یادگار امام هفتم ما ای رضا را قرار، معصومه صلوات خدا به روح شما بی‌حد و بی‌شمار، معصومه نذر ایل و تبار تو جانِ هرچه ایل و تبار، معصومه ابر رحمت همان دودست شماست من کویرم ببار، معصومه خواهری مثل زینب و تو ندید دیدهء روزگار، معصومه تا گدای کریمه هستم من همهء عمر بیمه هستم من قلب عالم پر از تلاطم شد لب دنیا پر از تبسم شد عشق موسی‌بن‌جعفر است اینکه نور چشم امام هشتم شد قلب ما رفت تا درون حرم بین امواج جمعیت گم شد بابهای حریم او یک‌یک باب حاجات کل مردم شد قبلهء دل همیشه مشهد بود قبله چرخید و قبله‌ها قم شد در جوارش کسی نشد آقا غیر از آنکه گدای خانم شد حق او کن ادا تو با صلوات یک نه صد نه هزار تا صلوات ماه زیبا و انورش دادند هرچه از خوب، بهترش دادند پسری خوب داشت مثل رضا مثل معصومه دخترش دادند یاد زهرا دوباره غوغا کرد تا به موسی‌بن‌جعفرش دادند شد تداعی ولادت زینب تا به دست برادرش دادند هرکه آمد ولادتش به حرم از حرم تا حرم پرش دادند یِکُم ماه تا به یازدهم یک دهه می ‌زکوثرش دادند هرکه در بند بانوی دوسراست دوستدارش خود امام رضاست نور عشق است نور ایمان است قدر و شأنش هنوز پنهان است از حرم تا حرم در این ایام غرق نور است ریسهبندان است مشهد و قم دو بال کشور ماست عالم از این دو بال حیران است چشم سلطان همیشه سمت قم و چشم بی‌بی سوی خراسان است تا قیامت به عصمتش سوگند بانوی یکه‌تاز ایران است این هم از دولت کریمهء اوست قندِ چایِ بهشت سوهان است پیش خالق چه حرمتی دارد به کرامت چه شهرتی دارد ساقی امشب چه ناب پرکرده کاسه را بی‌حساب پر کرده به شراب طهور مهمانیم جانمان را شراب پر کرده حرمش را زنورِ مِهرِ رُخش روز و شب آفتاب پر کرده چه همه باصفاست، خادم او حوضها را ز آب پر کرده حرمش را به یمن میلادش بوی عطر و گلاب پر کرده خوش بحال کسی که جمع کند حرمش را ثواب پر کرده اهل بیتند همچو منظومه ماهِ منظومه است معصومه مرتضی رنگ و فاطمه سیماست قطرهای از کرامتش دریاست شهر قم، حوزه‌های علمیه با تمسک به نام او برپاست هر رواقش بهشت موعود است این حرم نیست جنت‌الاعلاست این حرم تا خدا خدا باشد در زمین پایگاه عرش خداست زائر قبر او به شهر قم زائر قبر حضرت زهراست عمه معصومهء امام زمان عمهء هرچه شیعه در دنیاست می‌رسد این پیام از هر سو السلام علیکِ یا بانو
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مثنوی - میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها وُفورِ نعمت و شورِ عظیمه یعنی این پر است سفره‌یِ سائل کریمه یعنی این دوباره بال و پرِ مرغِ سینه وا شده است دلِ رَمیده‌یِ من مشهدالرّضا شده است به آفتاب و به خورشیدِ مُلکِ طوس قسم به نامِ عشق سند خورده از اَزل نفسم نفس‌نفس زدنم نذریِ اَباالحسن است برادرِ تو به‌وَالله صاحبِ سخن است شفاعتِ تو اگر حاجت و دعایِ رضاست همیشه پرچمِ خُدّامِ این حرم بالاست کریمه‌ای و کرم عادتِ همیشگی‌ات وَ فاطمی شده بی‌بی تمامِ زندگی‌ات تو کوثرِ حرمی حیدر است زائرِ تو به اذنِ حضرتِ سلطانِ طوس شاعرِ تو... به آستانِ شما مثنوی کند تقدیم وَ آسمان شده خَم در حرم کند تعظیم تمام فاطمه‌ای و قیامِ هانیه‌ای نشد جدا دلِ تو از رئوف ثانیه‌ای قسم به رأفتِ سلطانِ طوس بی‌بی‌جان که زندگیِ تو معنا گرفته با سلطان سلام آینه‌یِ خُلق و خویِ مادرِ ما سلام حضرتِ همسایه سایه‌یِ سرِ ما اگرچه غافلم امّا شما به فکرِ منی به لطفِ تو شده حال و هوا اباالحسنی قدم که در حرمت می‌زنم یقین دارم که میهمانِ گلِ یاس و زائرِ یارم مجاورانِ حریمت مُحاورانِ خدا مسافرانِ حرم راهیانِ صحنِ رضا نگاهِ تو به منِ روسیاه افتاده دوباره دل به هوایت به راه افتاده میانِ مشهد و قم مانده‌ام بلاتکلیف کتابِ مدحِ تو را می‌کند خدا تألیف تو یادگارِ عفاف و حجابِ زهرایی وَ قِسمی از قَسَمِ بچّه‌هایِ مولایی چه دختری شده‌ای قابِ عکسِ مادرِ عشق چه خواهری شده‌ای کوثرِ مُصوّرِ عشق اگرچه پشتِ سرِ شاه راهیِ سفری ندیده دیده‌یِ تو بر فرازِ نیزه سری نخورده سنگِ حرامی به رأسِ دلبرِ تو نرفته چنگِ حرامی به سمتِ معجرِ تو اگرچه شمعِ وجودِ تو ذرّه‌ذرّه شد آب نبوده‌ای وسطِ اِزدحام و بزمِ شراب قم و مدینه به یادِ دمشق می‌بارند همیشه آرزویِ وصلِ یار را دارند
🔸رباعیات 🔸میلاد حضرت معصومه (س) 🔸 از بیت ولایت مه تابان آمد معصومه ی منصوره ی قرآن آمد مجنون رضا لیلی صحرایی شد از سوی مدینه تا به ایران آمد 🔸 حال دل من حال عجیبی شده است مبهوت حسین و عطرسیبی شده است از قم سوی مشهدالرضا عازم شد هرکس که به دنبال غریبی شده است 🔸 این مرحمت آمد ز خداوند عظیم ای سوته دلان قم شده جنات نعیم در پای حرم دست توسل بزنم بر دامن این کریمه فرزند کریم
🔶 هرکس گدایی می‌کند بر ساحت زهرا باید بیاید قم ، بیاید خدمتِ زهرا معصومه یعنی نور ، یعنی عصمت زهرا پیداست در صحن و سرایش جنّت زهرا مانند زهرا روشنایِ خانه این بانوست راضیه و انسیه و حنّانه این بانوست کوثر شده، زهرای اطهر می‌شود بی شک انسیه الحورایِ دیگر می‌شود بی شک معراج را معنا و مظهر می‌شود بی شک بند دل موسی بن جعفر می‌شود بی شک بابا اگر این است دختر، باید این باشد چون فاطمه حق است ‌اُم المؤمنین باشد وا می‌شود سجاده‌اش ، وا می‌شود درها درهایِ الطافِ خداوندی به نوکرها از نسل اسماعیل‌ها تا نسل هاجرها در محضرش از فضّه‌ها هستند و قنبرها در کهکشانش شاعران منظومه می‌گویند معصوم‌ها یا حضرت معصومه می‌گویند دست کریمه برکتش مثل کریمان است قم ظاهراً خشک است ، در باطن گلستان است باران نمی‌خواهد ، همیشه نورباران است هر زائر قم ، زائر شاه خراسان است محتاجم و دور کس دیگر نمی‌گردم از محضر او دست خالی بر نمی‌گردم کعبه تمام عزتِ خود را به او داده جنّت به دست خادمان او سبو داده زهرا به یُمن او به من هم آبرو داده کن درد دل با او که وقت گفتگو داده بیخود نمی‌آیند مردم سر به زیر اینجا پس تو بیا و کربلایت را بگیر اینجا چون فاطمه نور است و شرحی در بیانش نیست چون زینب است و جز رضا ورد زبانش نیست گرچه شکسته ، حرفی از قدّ کمانش نیست بر آسمانِ نیزه ، ماه کاروانش نیست بی کس نشد یک لحظه هم در این مسیر اصلاً بیمار شد ، اما نشد اینجا اسیر اصلاً باید از آقا گفت یا خواهر که تنها شد او را زدند اشرار بالا سر که تنها شد گودال شد عرش خدا، مادر که تنها شد غارت شد از هر گوشه‌ای پیکر که تنها شد در ازدحام خیمه ، زینب ناتوان افتاد روبندۀ زن‌ها به دست این و افتاد (سید پوریا هاشمی)
❣﷽❣ 🌺 🌸 🌺 ؛ بال ملائک وا شده 🌺 👌👌 🌺سیّدتی فاطمه یا 🌺خوش اومدی فاطمه یا 🌺فاطمه ی معصومه مبارکه بر شاه طوس مَقدم ِکریمه اومده اونکه خاک پاش جنّت نَعیمه زینب موسی' اومد گوهر والا اومد در مدینه گوئیا دوباره زهرا اومد 🌺فاطمه ی معصومه هم خواهر و هم عمّه و دختر امامه تو آسمون قلب ما نور مستدامه عالمه ی هل أتي'ست مونس قلب رضاست با نخی از معجرش شفیعه ی شیعه هاست 🌺فاطمه ی معصومه تو وادی قم صاحب ِ سه در بهشته پس برای هر زائرش جنّتو نوشته نور مه هفتمه دخت غدیر خُمه در حقیقت مالک ِ حریم امن قمه 🌺فاطمه ی معصومه ای که تو به شمسُ الشُّموس نور هر دو عینی تو حرم تو قلب ما میشه کاظمینی خواهر آقام رضا نما تو لطفی به ما بگیر از او بهر ما تذکره ی کربلا 🌺فاطمه ی معصومه ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
اي حرم كبريا حريم تو در قم چرخ نگفته است با مقيم درت قُم زیر پی زائر تو خار نماید نرم چو استبرق و لطیف چو قاقُم شيعتِ جدّ تو چون سلام تو گويند جدّ توشان گويد السّلامُ عليكم قبّهٔ زرّينِ بارگاه تو هر روز نور فشاند بدين فراشته طارُم گر یک قندیلش از حریمِ تو بدْهند گردون بدْهد بها ،تمامتِ انجُم روی نشويد خَضِر به چشمهٔ حيوان تا زد زی تربتِ تو بهر تيمّم حوران از یکدگر شکَر برُبایند چون تو کنی در بهشت عدن تبسّم پيش تو مشغول بانوان بهشتی معرفت كردگار را به تعلّم چون تو به نُزهتگه بهشت خرامی حوا جُستن نيارد از تو تقدم شب تو ز بهر خداي گرْسِنه خفتي خود را حوّا نگه نداشت ز گندم يزدان از بهر چون تو پاک نژاده بر سر آدم نهاد تاجِ تكرُّم نخلهٔ مریم چو چوبِ خوابگه ات نیست شاخهٔ طوبی کجا و شاخهٔ هیزم راحمه بر دامن ولاي تو زد چنگ كرد بر ايّوب ،كردگار ترحّم عيسي در مهد، بهر پاكي مريم كرد گر از قدرت خداي تكلّم نیز تورا در نُبی ،ستود به پاکی یزدان درآیتِ لِیُذهِبَ عنکُم آنكه تو را چون بتولِ عَذرا داند هست به ظلمات وهم جان و دلش گم معني هر دو يكي است صورتشان دو بادهٔ سوري چه در قِنینِه چه در خُم عين بتولي تو و بتول تو را عين واین مثلِ خمّ و باده، بهر تفهُّم مانَد پرّ ملک به زیر پی خلق بس که مَلَک راست بر درِ تو تراکُم زائر از روضهٔ تو بازگراید وَرداً فی جَیبِهِ وآساً فی الکُمّ حرمتِ درگاهِ تو چنانکه درو نیست سلطان را بر سرِ گدای تحکُّم نام تو گر کس بر اودمد به درستی چشمهٔ حیوان برآید از دم کژدم چون سپرد راه بارگاه تو زائر مرکب او بر پرِ فرشته نهد سُم مرکب او سم نهد به پرّ فرشته مشک فشاند به روی خورشید از دم روزی کاعمال را دهند تشکّل روزی کافعال را دهند تجسُّم حبّ تو گردد بهشت وبغض تو دوزخ هردو ز بهر عذاب و بهر تنعُّم مأمون سازد به کام تنّین مأمن چون تو زنی درخدای دستِ تظلّم منقبت تو فزون بود ز تخيّل مَحمدت تو برون بود ز توهّم مدح سُرا بس بود تو را نسبِ تو اي كه محمّد اب است و فاطمه ات اُم مهر تو وآباي تو سفينهٔ نوح است گيتي درياي پر ز جوش و تلاطُم نامه سيه كرده از گنه به سوي تو آمده ام با هزار گونه تندّم گر تو نشويي به آب رحمت او را شسته نگردد به آب دجله و قُلزم سيصدخواهم قصیده گفت به مدحت وين به مديحت مرا قصيدهٔ سيّم طبع تو باشدسروش بلبل خوشگوی منقبتِ اهل بیت را به ترنّم
غزلی تقدیم به کریمه ی اهل بیت علیهم السلام حضرت معصومه سلام الله علیها *********** ذکر یا معصومه در دلها قیامت می کند/ نام زیبایت دهان را پر حلاوت می کند/ خواهرشمس الشموسی،زین سبب خورشید هم/ نزد بیت النور تو عرض ارادت می کند / اینکه نامت هست مثل نام مادر فاطمه / از شباهت های تو با او روایت می کند / می کنم احساس ، جنت در حوالی خودت / گوشه ای در صحن آیینه اقامت می کند / هر سه شنبه ابتدای رفتنش تا جمکران / مهدی صاحب زمان اینجا عبادت می کند / حضرت جبریل آقای ملائک صبح و شام / می رسد اینجا به زوار تو خدمت می کند / قم حریم اهل بیت است و در اینجا زائرت/ چارده معصوم را یک جا زیارت می کند/ هر که دلتنگ مزار مادرت زهرا شود / می رسد پیش تو احساس رضایت می کند / مثل بهجت ها و مثل مرعشی ها می شود/ حرمت کوی تو را هر کس رعایت می کند/ بس که می بارد کرم از این در و دیوارها/ اهل قم را این حرم اهل کرامت می کند/ نقطه ی آغاز جمهوری اسلامی تویی / حوزه ی قم کل دنیا را هدایت می کند / تا تو را داریم و تا شاه خراسان پیش ماست / کشور ما در بلاها استقامت می کند/ *************** اشعار رضا یزدی اصل
از گلشن دین نسیم جان می آید خاتون و شفیعه جنان می آید با یک صلوات شاد کن مولا را چون عمه صاحب الزمان می آید
تو مجموعه‌ی لطف‌ و جود و عطایی تو یک چشمه از جوشش هَل اَتایی تو دریاچه نه ؛ بَحر بی انتهایی چه‌گویم‌که‌هستی؟چه‌گویم‌چه‌هایی؟ تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو زهرا خصالی تو زهرا جمالی تو زهرا مَآبی تو زهرا جلالی تو زهرا سِرشتی تو زهرا مثالی تو در دوره‌ی خویش خیرالنّسایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تویی راحت جان موسی بن جعفر تویی روح و ریحان موسی بن جعفر تویی یاس بُستان موسی بن جعفر تو بنت الامامی تو بنت الهُدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو عَذراترین مریم اهل بیتی تو در هر دمی همدم اهل بیتی در اسرار حق، مَحرم اهل بیتی تو تندیس آن چارده مُقتدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی هُمای بهشتی و عرش آشیانی که در عُشّ دین صاحب آستانی تو باب الرّضایی تو بابُ الجَنانی بهشت خداوند در خاک مایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو مانند کلثوم، زینب ترینی خدیجه وقار اَستی و بی‌قرینی وفادار مانند اُمّ البنینی تو منظومه ی جمع معصومه هایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی چه گویم؟که بابا ثنای تو گفته ((فداها ابوها))برای تو گفته به مدحت ولیّ خُدای تو گفته که در حشر تو شافع شیعه هایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی در اطراف صحنت غُباریم بانو به درگاه تان خاکساریم بانو به لطفت در این شهر داریم بانو عجب کاظمینی؛عجب کربلایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو نَفس نفیس اَنیس النّفوسی تو همشیره‌‌ی شخصِ شَمس الشّموسی درِ خانه ات از پی خاکبوسی رسیدند صدها چو شیخ بهایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی از این در چو بُردیم فیض دوچندان طمع‌کار گشتیم ما مستمندان به اقرار ما فرقه‌ی دردمندان تو با درد هر بینوا، آشنایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی اگرچه در این خاک کم غم ندیدم در این شوره زار آب زمزم ندیدم به من درد دادند و مرهم ندیدم ولی از قُمم نیست مِیل جُدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی به این خسته حال مجاور نظر کن تو ای روح شعرم به شاعر نظر کن به من هم به عنوان زائر نظر کن تو رُخصت دهی۰ می‌شوم نینوایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
تقدیم به بانوی کرامت حضرت معصومه(س) ---------- ندارد هر کسی دختر شبیه ات ندارد آسمان اختر شبیه ات پدر زد بوسه بر پیشانی تو که باشد دختری کمتر شبیه ات تو ای منظومه ی سبز کرامت ندیدم نخل بار آور شبیه ات ز زینب بگذریم ، ای دختر نور ندارد هیچ کس خواهر شبیه ات ندارد گنج عالم چون تو دُری نباشد در صدف گوهر شبیه ات پس از زهرای اطهر بین زن ها ندارد شافعی محشر شبیه ات نمی آید به دوران چون تو دختر نزاید در جهان مادر شبیه ات میان دختران خویش حتی ندارد موسی جعفر شبیه ات تویی مریم ، تویی معصومه ی نور ندارد آل پیغمبر شبيه ات تو آن گنجینه ی نوری که دنیا نخواهد داشت سیم و زر شبیه ات به گلزار کرامت هر چه گشتم ندیدم شاخه های تر شبیه ات تمام باور عشقی که در دل نگنجد این چنین باور شبیه ات تو ماه روشن ذالقعده باشی نباشد در سما دیگر شبیه ات تو ای بانوی هستی ، عرش اعلا ندارد بر سرش افسر شبیه ات تو آن تک بیت زیبایی که «یاسر» نیاورده بدین دفتر شبیه ات ** محمود تاری «یاسر»