#امام_زمان_مناجات
#رباعی
با رايت فتح و نصر خواهد آمد
بنيانكن كاخ و قصر خواهد آمد
«والشّمس»! جمال دوست خواهد تابيد
«والعصر»! ولیّ عصر خواهد آمد
#جواد_هاشمی_تربت
#مناجات_با_خدا
#استقبال_ماه_مبارک_رمضان
#دوبیتی
از اشک، ترم؛ اَاَدخلُ؟ یا الله!
شوقم، شررم؛ اَاَدخلُ؟ یا الله!
گفتند "پذیرایی" و مهمان داری
من پشت درم؛ اَاَدخلُ؟ یا الله!
#جواد_هاشمی_تربت
#تخریب_بقیع
چشمم همين كه گشت خوشاقبال گريه كرد
ياد بقيع كرد و به هر حال گريه كرد
همراه چار قبلهى حاجات سينه زد
همپاى چار كعبهى آمال گريه كرد
《يک باره چار كوه كجا بر زمين نشست؟
هفت آسمان به هشتم شوّال گريه كرد》
در كوچه، مادرى به زمين خورد و مجتبى
با يادِ آن شكسته پر و بال گريه كرد
با ياد نينوا چه به سجّاد مىگذشت
بعد از پدر، قريبِ چهل سال گريه كرد
با داغ باقر و غم صادق دلم شكست
حتّى به روی شانهى من، شال گريه كرد
بعد از مدينه، نوبت كربوبلا رسيد
آن جا كه تل به سر زد و گودال گريه كرد
#محمدحسین_مهدیپناه
#جواد_هاشمی_تربت
#امام_رضا_مناجات
آیینهام دهید که رو سوی او کنم
با دل، حدیث دلبر آیینهرو کنم
چشم از خطای قافیه پوشید، شاعران!
فرصت دهید تا غزلم را شرو... کنم
زمزم کجاست؟ تشنهی غسل زیارتم
کوثر بیاورید که با آن وضو کنم
ای محض مهربانی! یا ایّها الرّئوف!
تا رأفت است خُلق تو، من با که خو کنم؟
تو آبروی پهنهی خاکی، اجازه ده
از خاک کوی تو، طلب آبرو کنم
نقّارهها حضور تو را جار میزنند
نوبت نمیدهند که من های و هو کنم
گلدستهها به دیدن تو قد کشیدهاند
قدّم نمیرسد، گل روی تو بو کنم
در هر رواق تو شب شعر کتیبههاست
با سنگ نیز مدح تو را گفتوگو کنم
تو آرزوی هشتم هر هفتهی منی
یعنی شبانهروز تو را آرزو کنم
چشمم به چشمهای شما، دست بر ضریح
«کفران نعمت است، بهشت آرزو کنم»*
ای کاش! بود دعبل و میخوانْد روضهای
تا من ز اشک، روضهی تو شستوشو کنم
*صائب_تبریزی
#جواد_هاشمی_تربت
#امام_جواد_مناجات
#رباعی
ویرانی دل اگر که خواهی آباد
باید حرمین کاظمین آری یاد
درگاه جواد و بارگاه موسی
کاین«بابحوائج» است و آن«بابمراد»
#جواد_هاشمی_تربت
#امام_هادی_علیه_السلام
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#سامرا
#دوبیتی
مهر و مه و زهره، خاک راهند این جا
عیّوق و عطارد به پناهند این جا
ذرّات فلک، ستاره تا سیّاره
زوّار دو خورشید و دو ماهند این جا
دو مصحف و دو صحیفه، تفسیرش چیست؟
دو یاسمن و دو یاس، تصویرش کیست؟
من خواب دو مه دیده ام و دو خورشید
آیا سفر سامره تعبیرش نیست؟
#جواد_هاشمی_تربت
#امام_هادی_ولادت
#دوبیتی
پاینده اگر جلال قربان و غدیر،
تابنده وگر جمال قربان و غدیر،
میلاد تو نازیم! که در بین دو عید
شد حلقهی اتّصال قربان و غدیر
#جواد_هاشمی_تربت
#امام_حسین_شهادت
#قتلگاه
هر چند کهنه، پیرهنی داشتی؛ چه شد؟
گر بود پیرهن، کفنی داشتی؛ چه شد؟
ای یوسف عزیز! چه کردند گرگها؟
آخر تو "کهنهپیرهنی" داشتی؛ چه شد؟
جسم تو ذرّه ذرّه در این دشت، پخش گشت
در زیر آفتاب، تنی داشتی؛ چه شد؟
ای دور از دیار که تا دیر میروی!
آواره تا به کی؟ وطنی داشتی؛ چه شد؟
خود را چه خوب خرج خدا کردی! ای کریم!
سر داشتی؛ چه شد؟ بدنی داشتی؛ چه شد؟
هم بی حبیب ماندی و هم بی زهیر؛ آه!
نامآوران صفشکنی داشتی؛ چه شد؟
تو شمع و در طواف تو جمع مخدّرات
در خیمهگاه، انجمنی داشتی؛ چه شد؟
بالین تو سکینه، کنارت رقیّه بود
در باغ، یاس و یاسمنی داشتی؛ چه شد؟
#جواد_هاشمی_تربت
#حضرت_زینب_اسارت
#اسارت #کوفه #نیزه
"ای یکشبه هلال! چه زیبا نشستهای!"
ماه منیّ و انجمنآرا نشستهای
طوبی و سدره بر قد تو رشک میبرند
از بس که سروقامت و رعنا نشستهای
پژمردگی به گلشن تو ره نمیبرد
بر چوب خشک نیز شکوفا نشستهای
با دیدن سر تو شکیبم ز دست رفت
تو روی پا هنوز و شکیبا نشستهای؟!
چشمان خیس ما عطش دیدن تو داشت
در پیش تشنگان چه گوارا نشستهای!
دستان کودکانهی طفلت نمیرسد
افسوس میخورد که چه بالا نشستهای
موسای نخل نیزه! مسیح دیار دیر!
آخر برای تشت که یحیی نشستهای؟
بر صفحهی جبین تو کوفی چه خط نوشت؟
کاینسان شکستهایّ و معلّا نشستهای
دیگر مگیر از سر ما سایه را، حسین!
اکنون که نزد زینب کبری نشستهای
#جواد_هاشمی_تربت
#امام_حسین_علیه_السلام
#رباعی
ای زنده عشق! ای قتیل عبرات!
آزادهی کربلا! اسیر کُرُبات!
ما ظلمت محضیم و تو مصباح هدی
ما غرق گناهیم و تو کشتیّ نجات
#جواد_هاشمی_تربت
#امام_رضا_مناجات
دلا! بکوش که گرم سرودنش باشیم
خوشا که شاعر چشمان روشنش باشیم!
در آستین خراسان، شکفته خورشیدی است
بیا که ذرّهصفت، دست و دامنش باشیم
خوش است، صبحدمی با کلید کوچک اشک
به پشتِ پنجرهی رو به گلشنش باشیم
حریم زادهی موسی و رشک طور این جاست
بیا به سایهی وادیّ ایمنش باشیم
امین حق که به مأمون، امان دهد، این است
بیا من و تو هم _ ای دل! _ به مأمنش باشیم
اگر نشد که چو آهو به محضرش برسیم
کبوترانه بیا گِرد مدفنش باشیم
اگر نشد که گل دوستی بیفشانیم
بیا که خار به چشمان دشمنش باشیم
بیا به پهلوی «این» پارهی تن لولاک
به یاد پهلوی «آن» پارهی تنش باشیم
#جواد_هاشمی_تربت
#امام_رضا_مناجات
دلا! بکوش که گرم سرودنش باشیم
خوشا که شاعر چشمان روشنش باشیم!
در آستین خراسان، شکفته خورشیدی است
بیا که ذرّهصفت، دست و دامنش باشیم
خوش است، صبحدمی با کلید کوچک اشک
به پشتِ پنجرهی رو به گلشنش باشیم
حریم زادهی موسی و رشک طور این جاست
بیا به سایهی وادیّ ایمنش باشیم
امین حق که به مأمون، امان دهد، این است
بیا من و تو هم _ ای دل! _ به مأمنش باشیم
اگر نشد که چو آهو به محضرش برسیم
کبوترانه بیا گِرد مدفنش باشیم
اگر نشد که گل دوستی بیفشانیم
بیا که خار به چشمان دشمنش باشیم
بیا به پهلوی «این» پارهی تن لولاک
به یاد پهلوی «آن» پارهی تنش باشیم
#جواد_هاشمی_تربت