شدیم خاک قدوم دوسید عربی
نبی ولی علی و علی وصی نبی
وصی علیست علی آن که در مبیت نبی
پیمبرانه به دیدار صبح رفته شبی
دم از تو میزنم ای بوتراب خلق که تو
به خاک بازی خود نیز دادهای لقبی
کهای و یار کهای یا که از دیار کهای
فرشتهای بشری بندهای و یا که ربی
علی تو ربی و در ثبت این مقام این بس
که بی نیازی و حاجت ز کس نمیطلبی
زمانه بر سر جنگ است یا علی و هنوز
تو ذوالفقار به دستی حریف میطلبی
نداشت جوشن تو پشت ، چون نیاز نداشت
علی به معرکه یک دم نمیرود عقبی
تو را قیاس خلافت نمیکنم که خطاست
قیاس قلعهی فولاد و قوطی حلبی
قسم به آیهی بالوالدین احسانا
که هست فاطمه امّی و مرتضاست ابی
#شعر_مدح_امیر_المومنین
#غدیر
#وحید_عظیم_پور
عید غدیر بر همه عالم مبارک است
این عید بر رسول مکرم مبارک است
این عید حاصل همهی انبیا بوَد
بر انبیا ز خاتم و آدم مبارک است
تبریک باد بر همه از کوچک و بزرگ
بر فاطمه ولیک دمادم مبارک است
عید بزرگ عالم امکان رسیده است
این عید بر حسین و حسن هم مبارک است
جبریل آمدهست شود مدح گسترش
مداح مرتضی شده از سوی داورش
این عید، عید شادی قلب پیمبر است
عید بزرگ کوثرو ساقی کوثر است
تنها نه عید شیعه، که عید غدیر خم
باور کنید عید خداوند اکبر است
اینکه به روی دست محمد بُوَد علیست
ای مؤمنین! امیر بدانید، حیدر است
حیدر چه حیدری که بوَد جان مصطفی
این حیدر است فاتح بدر است و خیبر است
این جان فاطمهست که بر دست احمد است
حیدر تمام دارو ندار محمد است
بر روی دست حضرت خاتم فقط علی است
از این به بعد امیر دو عالم فقط علی است
عیس اگر که دم به دم مرده میدهد
احیایِ دم به عیسیِ مریم فقط علی است
غیر از علی کلام دگر بر لبش نبود
فرمایش پیمبر اعظم فقط علی است
تنها نه حرف احمد و جبریل و انبیاست
حرف خدای عزوجل هم فقط علی است
عید غدیر از همه اعیاد برتر است
حرف خود خداست که این عیدِ حیدر است
عید است پس چرا دلمان هست شعله ور
گویا فتاده است ز غم، خال بر جگر
تبریک گفت دومیِ بی حیا ولی
هفتاد روز بعد به دل میزند شرر
با ریسمان دست علی بسته میشود
هفتاد روز بعد لگد میخورَد به در
بکروز درد و غصهی ما میشود تمام
آن لحظهای که میرسد از راه منتظَر
شائق ! همیشه در همه حالی فقط بخوان
عجّل علیٰ ظهورک یا صاحب الزمان
#شعر_مدح_امیر_المومنین
#غدیر
#محمود_اسدی
خُمار غَمکده ها ساغرِ شعف کم داشت
طنین شادی عُشاق ضرب و دف کم داشت
نشست چهرهی دلبندِ عشق در قابی...
برای داشتنش ، عرش ، قوسِ رَف کم داشت
تمام هَست به خط شد زمان اِجلالش
فضای کون و مکان جا برای صف کم داشت
سَرِ کلافِ کلام از اساس گم شده بود
همیشه تیر بیانِ بشر ، هدف کم نداشت
خمیرهی خِرَدِ خَلق تازه شکل گرفت
شعورِ ناقص ما خِصلتِ شرف کم داشت
برای فخرفروشی به عالم لاهوت
زمین در عمق وجودش فقط نجف کم داشت
خدای کعبه علی را به خانه دعوت کرد
خدا چُنین گوهری را در این صدف کم داشت
اگر شریعت حیدر ، طریقت همه بود
"جهان" به بَطن خودش طفل ناخَلف کم داشت
کسی که منکر عشق علیست..، عاقل نیست
پس از مباحثه با او بگو : طرف کم داشت!
شروع علم لَدُنّیست عَینِ نام علی
" علی امام من است و منم غلام علی"
به نام نامی حیدر به نام شمشیرش
شکست هِیمنه ی کُفر را تدابیرش
کسی که سر به سر ذوالفقار بگذارد
نوشته اند دَرَک را برای تقدیرش
یلی که عَبْدُوَدِ دَهر را زمین کوبید
کشید ظلم زمان را به بندِ زنجیرش
کنار در ، دل خود را به مرتضی داده...
چقَدر قلعهی خیبر شده است درگیرش!
گرفت آیهی تطهیر دامن او را
گرفت خاک نجف را برای تطهیرش
مسیر حرکت خورشید باب میلش نیست...
خدا به میل علی داده است تغییرش
علیست رازِ پسِ پرده ی شب معراج
نبی شناخت صدا را بدون تصویرش
کسی که حضرت عیسی ، مسیح گفته به او
کسی که خضرِ پیمبر صدا زده پیرش
خدا به دست یدالله داده کوثر را
علی اجازه گرفته برای تکثیرش
امیر عالم و آدم غذای سیر نخورد...
غم مَعیشت ما کرده از جهان سیرش
به شوق دیدن لبخند او یتیم شدیم
طمع نداشت دل ما به کاسهی شیرش
شفیعِ محشرِ ایتامِ مرتضیٰ ، زهراست
خدا کند که نباشیم دست و پاگیرش
کنار جلوهی خورشید ، ماه هم داریم
علی و فاطمه داریم ما ، چه کم داریم!
علی رسید ، نبی دید یار یعنی چه
حریم آینه را پردهدار یعنی چه
دُکان کاسبی اهل زُهد تخته شده است
به وقت مدح علی کسب و کار یعنی چه؟!
زمان حملهی حیدر به قلب لشکر کفر
نگاه کن که بفهمی فرار یعنی چه
یکی زده است ، دو تا جسم بی سر افتادند
خودت محاسبه کن ذوالفقار یعنی چه
علی کنار نبی ماند و آن دو در رفتند
که شاهد است اُحُد ، یار غار یعنی چه!
قسم به مومن آل قریش ابوطالب
حرامزاده چه داند تبار یعنی چه
تمام حیثیت مأذنه ، اذان علیست
بلال شرح دهد اعتبار یعنی چه
کشیده است مرا جذبهی ضریح پدر
به جبر تن بدهم ، اختیار یعنی چه!
نجف به هجده ذِیالْحَجّه خوب ثابت کرد
طواف حضرت پروردگار یعنی چه
نگفته ایم خداوند ما علی ست..،ولی
شبیه ذات خداوند کیست؟! شخص علی!
مقام چشمهی او را کویر می فهمد
لباس کهنه ی او را حریر می فهمد
بزرگ مکتب ما عشق تاج و تخت نداشت
بزرگ مکتب ما را حصیر می فهمد
علی غنی است ولی فقر را بغل کرده...
فقیر را چه کسی جز فقیر می فهمد!
شبیه کارگران چاه آب می کنده
خطوط دست علی را اَجیر می فهمد
زره به پشت نمی بست حیدر کرار
شجاعت علوی را ، دلیر می فهمد
شگرد رزم علی را حسن مسلط شد
چه زود معرکه را بچّهشیر می فهمد
کسی به زور غلام علی نمی گردید
گذشت کردن او را اسیر ، می فهمد
نماز بود که هوش از سر علی می بُرد
کجا قیام علی دردِ تیر می فهمد!
نبی به آینه ی خود ، علی ، نگاه انداخت
امیر بودن او را امیر می فهمد
همیشه دستِ یدالله دستِ بالا بود...
حقیقتی که جهان در غدیر می فهمد
بدون عدل علی ، کار عالمی زار است
ولی چه فایده ، این قوم دیر می فهمد
پس از رسول ، علی در حریق غمها سوخت
چه خوب شد که پیمبر ندید ، زهرا ...
#غدیر
#شعر_مدح_امیر_المومنین
#بردیا_محمدی
#غدیر
#مثمن
طبع رمیده شعر را به ناگزیر می کشد
خیال تشنه کام را سوی کویر می کشد
به هم زند سراب را به هر مسیر می کشد
تشنه کند تو را سپس سمت غدیر می کشد
که در غدیر مصطفی ناز امیر می کشد
نقش دو آفتاب را چه بی نظیر می کشد
علی که بام خانه اش عرش به زیر می کشد
شبانه روی دوش خود بارِ فقیر می کشد
به جود خود نشان دهد صراط مستقیم را
کرم کند فقیر را اسیر را یتیم را
رسیده از سوی خدا امر سروشِ مصطفی
گشوده پرده ای خدایِ پرده پوشِ مصطفی
بار رسالت رُسُل نهد به دوش مصطفی
آب بقاء دین شده چشمه ی نوشِ مصطفی
ببین به مدح مرتضی جوش و خروشِ مصطفی
نگاهِ شوقِ فاطمه ربوده هوشِ مصطفی
لنگر آسمان زده تکیه به دوشِ مصطفی
نغمه یاعلی علی رسد به گوشِ مصطفی
علی که وصف شان او خدا به لافتی کند
به بازی یتیم ها قامت خود دوتا کند
علی که در دلش به جز خوفِ خدا قدم نزد
تیغ به جز رضای حق، به ذات حق قسم نزد
سر از تمام کفر زد، ز قدر خویش دم نزد
چو ضرب دست مرتضی عرب نزد عجم نزد
کسی چنان امینی از غربت او قلم نزد
به بام عدل هیچ کس چنان علی علم نزد
ستم کشید و دست خود به حربه ی ستم نزد
مجمع اهل فتنه را ز مصلحت به هم نزد
قسم به حق نمیشود مدیح او رقم شود
اگر بحار جوهر درخت ها قلم شود
علیست جان احمد و دار و ندارِ فاطمه
مظهر علم ایزد و صبر و قرارِ فاطمه
علیست صبح روشنی به روزگارِ فاطمه
چنان ستاره می دمد به شام تارِ فاطمه
علیست آن گلی که شد باغ و بهارِ فاطمه
رسد به اوج خویش تا رسد کنارِ فاطمه
فاطمه یار حیدر و علیست یارِ فاطمه
هستی خویش را کند علی نثارِ فاطمه
فاطمه نیز جان خود هدیه به مرتضی کند
اهل مدینه را به یاری از علی صدا کند
علی که هست ماسوا به صبر و حلم سائلش
زمان ندیده لحظه ای ز کردگار غافلش
علم تمام انبیا قطره ای از فضائلش
ملائک اند مُحرمِ صدق و صفای منزلش
چنان خداست در سرش چنان خداست در دلش
قهر کند به دشمنان مهر کند به قاتلش
اگر چه پیش چشم او شرر گرفت حاصلش
اگر چه خورد بر زمین فرشته ای مقابلش
علی صبور ماند و جمع فتنه را به هم نزد
به حفظ جان مسلمین از انتقام دم نزد
#سید_روح_الله_مؤید
#امیرالمومنین_مدح
#امیرالمومنین_غدیر
#غدیر
مشغول تو بودن خودش گیراترین پند است
تلخ است کامم، مدح تو شیرین تر از قند است
انگشترت قسمت نشد ما خاک پا بردیم ..
خاکی که پایت را ببوسد آبرومند است
دستی که انگشتر به او دادی که جای خود
دستی که قطعش کرده ای هم از تو خرسند است
خوبان ندارند آنچه را در چنته داری تو
آنچه نداری و همه دارند، مانند است
آن که تحیر را به چشمش دیده اعجاز است
آن که کمر بسته به اثبات تو سوگند است
درک من از الیوم اکملت لکم ... این است
در زیر دینت تا ابد دین خداوند است
#ناصر_دودانگه
#غدیر
تا ابد هستم ثنا گوی غدیر
مست مست از جام دلجوی غدیر
مژده با اصل و نسب های جهان
بر مشامم می رسد بوی غدیر
#محمدحسین_رحیمیان
#غدیر
#عید_غدیر
دیدم غدیری را که مولا سرفراز است
من کنت مولا پرچمش در احتزاز است
زهرا بنازد بر امیرالمومنینش
او مست دیدار و علی هم غرق ناز است
برهردعایی پاسخ لبیک آید
باب اجابت بر دعای خیر باز است
اکمال دین حق به نام مرتضی شد
گویا که مُهر یا علی پای جواز است
احمد زند آوا : الا یا اهل العالم
این حیدر است و میر و آقای حجاز است
بهر قبول زحمت راه رسالت
لبیک آغازولایت را نیاز است
حب علی را هرکه دارد در دل خویش
در بارگاه قرب صاحب امتیاز است
اوکیست بیرق دار حق تاروز محشر
سلطان امیر المومنین حق است حیدر
حقت سلامت میرساند یامحمد
خیل ملک تمحید خواند یا محمد
دست علی را گر نگیری روی دستت
راه تو نیمه کاره ماند یا محمد
ابلاغ وحدانیت حق است حیدر
او بار بر منزل رساند یا محمد
هرکس که بر پیشانیش نام علی خورد
حق را شفیع خود بداند یا محمد
هر شیعه اش را تاکنار حوض کوثر
آرَد سر سفره نشاند یا محمد
گو منکرش را وای بر حالش خدا هم
از رحمتش اورا براند یا محمد
اوکیست بیرق دار حق تاروز محشر
سلطان امیر المومنین حق است حیدر
تاپای جان پابند مولای غدیرم
لبیک گو بر میر و آقای غدیرم
با لطف او دریای طوفانی عشقم
از بیکرانها تا به پهنای غدیرم
گر مسلم دین رسول الله هستم
از شیعیان با حکم و امضای غدیرم
از وال من والاه حبش روزیم شد
مجنون صهبای تولای غدیرم
با این وضوح محض در بیعت گرفتن
عمریست در فکر معمای غدیرم
دلمرده بودم با صد و ده بار یاهو
سرزنده از هوی مسیحای غدیرم
اوکیست بیرق دار حق تا روز محشر
سلطان امیرالمومنین حق است حیدر
شد خلق دنیا با صدو ده بار حیدر
بالاتر از بالا صدو ده بار حیدر
در کارزار و جلوه کشف الکروبی
ذکر لب طاها صدو ده بار حیدر
باشد گواهم تربت خونین حمزه
تسبیحة الزهرا صد و ده بار حیدر
ثارالهی تثبیت در کرببلا شد
تکبیر عاشورا صدو ده بار حیدر
تهلیل حجاج حسینی از لبانِ
شهزاده لیلا صدو ده بار حیدر
برروی سربند ابوفاضل نوشته
حق یار سقا با صدو ده بار حیدر
اوکیست بیرق دار حق تاروز محشر
سلطان امیرالمومنین حق است حیدر
روزی نیاید دلبر ما غم ببیند
یک لحظه ای در زندگی ماتم ببیند
سر تاکمر با چاه درد دل نماید
خودرا زبسکه بیکس و همدم ببیند
یا استخوانی در گلویش باشد عمری
یا خار در چشمان پر شبنم ببیند
خاکم بسر بادست بسته بین کوچه
یک چادر خاکی در این عالم ببیند
یارب زبانم لال آن روزی نیاید
ناموس خود را بین نامحرم ببیند
گفت آن یهودی بایقینی غرق ایمان
آن قدرت اله را چودر ماتم ببیند
اوکیست بیرق دار حق تاروز محشر
سلطان امیرالمومنین حق است حیدر
#قاسم_نعمتی
#امیرالمومنین علیه السلام
#غدیر
🔺۱۸ بیت تقدیم به مولی الموالی علی علیه السلام
خورشید ؛ خانه اش چه حساب وکتابی است
شبهای صحن شاه نجف آفتابی است
انگورهای باغ علی فرق می کنند
عمری لبِ ضریح چشیده شرابی است
سِرِّ ابوترابی او خلق آدم است
بیهوده نیست دامن ودستش ترابی است
فرموده وقت مرگ نشان می دهد رخش
با هر نفس ندیدن آقا عذابی است
وقتی قسیم جنت و نار است مرتضی
بالاتر از رضایت او چه ثوابی است
حاکم اگر به روز جزا مرتضی علیست
دیگر برای شیعه چه روز حسابی است
فرموده اند نام علی لحظهٔ دعا
در نزد عرشیان قسم مستجابی است
تشخیص بین رب و علی سخت می شود
وقتی به زیر ابروی حیدر نقابی است
معراج با صدای علی حرف زد خدا
این اوج عشق بازی ختمی مآبی است
با این همه شواهد روز غدیر خم
پای امامتش چه سوال و جوابی است
ما قائلیم امر امامت پس از نبی
از جانب خدای احد انتصابی است
لعنت به روزگار که بین علی و غیر
یک روز انتصاب ولی انتخابی است
تا فاطمه کنار علی می کشد نفس
تا عرش آسمان حرمخانه آبی است
تا سالم است دست قنوت حبیبه اش
شب تا سپیده خانهٔ او ماهتابی است
لعنت به روزگار چه کردند باعلی
دیدند دور بازوی آقا طنابی است
زهرا زمین که خورد، علی گریه کرد و گفت :
از این به بعد موسم خانه خرابی است
تسکینِ داغِ صورت نیلی فاطمه
محراب ِکوفه ، صورتِ از خون خضابی است
پایان ِ کوچه ای که در آن دست، بسته شد
طشتِ طلا و زینب و بزم شرابی است
#قاسم_نعمتی
#غدیر
#عید_غدیر
🔻مربع ترکیب غدیر خم
شکر خدا که شامل ِ این دست گیری ام
از بند غم رها شده ام با اسیری ام
این است شور کودکی و عشق پیری ام
بر سینه ام نوشته شده من غدیری ام
مارا خدا اسیر نجف آفریده است
قربانی امیر نجف آفریده است
دست خداست؛ دست علی ؛فوق دست ها
آقای ماست مرشد یکتا پرست ها
حیرانی است در طلبش این نشست ها
انگور چیده اند ازاین شاخه مست ها
بوسیدن ضریح علی مستی آور است
با کعبه شأن ِ مدفنِ حیدر برابر است
گفتیم یا علی و دعا مستجاب شد
غوره به جذبه ای ز نگاهش شراب شد
هرکس مقابل قدم او تراب شد
عزت گرفت ، جلوه نمود آفتاب شد
بر وصله های کفش علی بوسه واجب است
باید چو خاک بر کف نعلین او نشست
مرد خدا نموده علی، جبرئیل را
بیرون کشید از دل آتش خلیل را
او کرده مهر فاطمه اش سلسبیل را
پس می زند ز سفرهٔ مردم عقیل را
اونوح را ز ورطه طوفان نجات داد
او دست خضر کاسهٔ آب حیات داد
ایوب را عنایت حیدر صبور کرد
موسی ز نیل با مدد اوعبور کرد
سجده اگر کلیم به انوار طور کرد
گفتند مرتضی علی آنجا ظهور کرد
تأثیر ذکر یونسیه در سکوت اوست
زیباترین عبادت عالم قنوت اوست
خورشید و ماه دانهٔ تسبیح حیدر است
هرکس محب اوست ضمیرش مطهر است
فضه اگر بزرگ کنیزان مادر است
پس کار نوکران همگی دست قنبر است
در پینه های دست علی سِرّ اعظم است
تفریح دستهای علی خلق آدم است
فتاح جنگ حضرت مرهب شکار علی
کوه وقار ، راکبِ دلدل سوار علی
جنگ احد میانه آن گیرودار علی
هدیه برایش آمده یک ذوالفقار علی
این جمله هست در همه تاریخ مستند
یک ضربه بیشتر به کسی مرتضی نزد
مثل عقیق سرخ فرود آمد از اُحد
هرگز کسی حریف علی تن به تن نشد
باب گریز روضه شود باز خود به خود
ماندم چگونه بازوی این مرد بسته شد
این غصه می کُشد بخدا اهل درد را
بستند پیش چشم زنی دست مرد را
حیدر زمین که خورد مغیره دلیر شد
وقت تقاص عزت روز غدیر شد
در پنجه های میخ ، لباسی اسیر شد
از آن به بعد شیر خدا سر به زیر شد
این لحظه گشت تلخ ترین روز مرتضی
افتاده بود فاطمه اش زیر دست و پا
این ارثیه رسید به گودال قتلگاه
زینب به سر زنان وسط اینهمه سپاه
با چادر لگد شده تنها و بی پناه
می کرد سر بریدن آقای خود نگاه
اوپای بوسه ای زگلو تازیانه خورد
تادست زیر آن بدن پاره پاره برد
فریاد زد حسین چرا نا مرتبی
شک دارم ای عزیز ، تو سالار زینبی؟!
از چه هلال هلال چنان ماه ، در شبی
شخم ت زدند با کف هر نعل مرکبی
رنگ تنت عوض شده در زیر آفتاب
همرنگ پیکر تو شده صورت رباب
#قاسم_نعمتی
شدیم خاک قدوم دوسید عربی
نبی ولی علی و علی وصی نبی
وصی علیست علی آن که در مبیت نبی
پیمبرانه به دیدار صبح رفته شبی
دم از تو میزنم ای بوتراب خلق که تو
به خاک بازی خود نیز دادهای لقبی
کهای و یار کهای یا که از دیار کهای
فرشتهای بشری بندهای و یا که ربی
علی تو ربی و در ثبت این مقام این بس
که بی نیازی و حاجت ز کس نمیطلبی
زمانه بر سر جنگ است یا علی و هنوز
تو ذوالفقار به دستی حریف میطلبی
نداشت جوشن تو پشت ، چون نیاز نداشت
علی به معرکه یک دم نمیرود عقبی
تو را قیاس خلافت نمیکنم که خطاست
قیاس قلعهی فولاد و قوطی حلبی
قسم به آیهی بالوالدین احسانا
که هست فاطمه امّی و مرتضاست ابی
#شعر_مدح_امیر_المومنین
#غدیر
#وحید_عظیم_پور
عید غدیر بر همه عالم مبارک است
این عید بر رسول مکرم مبارک است
این عید حاصل همهی انبیا بوَد
بر انبیا ز خاتم و آدم مبارک است
تبریک باد بر همه از کوچک و بزرگ
بر فاطمه ولیک دمادم مبارک است
عید بزرگ عالم امکان رسیده است
این عید بر حسین و حسن هم مبارک است
جبریل آمدهست شود مدح گسترش
مداح مرتضی شده از سوی داورش
این عید، عید شادی قلب پیمبر است
عید بزرگ کوثرو ساقی کوثر است
تنها نه عید شیعه، که عید غدیر خم
باور کنید عید خداوند اکبر است
اینکه به روی دست محمد بُوَد علیست
ای مؤمنین! امیر بدانید، حیدر است
حیدر چه حیدری که بوَد جان مصطفی
این حیدر است فاتح بدر است و خیبر است
این جان فاطمهست که بر دست احمد است
حیدر تمام دارو ندار محمد است
بر روی دست حضرت خاتم فقط علی است
از این به بعد امیر دو عالم فقط علی است
عیس اگر که دم به دم مرده میدهد
احیایِ دم به عیسیِ مریم فقط علی است
غیر از علی کلام دگر بر لبش نبود
فرمایش پیمبر اعظم فقط علی است
تنها نه حرف احمد و جبریل و انبیاست
حرف خدای عزوجل هم فقط علی است
عید غدیر از همه اعیاد برتر است
حرف خود خداست که این عیدِ حیدر است
عید است پس چرا دلمان هست شعله ور
گویا فتاده است ز غم، خال بر جگر
تبریک گفت دومیِ بی حیا ولی
هفتاد روز بعد به دل میزند شرر
با ریسمان دست علی بسته میشود
هفتاد روز بعد لگد میخورَد به در
بکروز درد و غصهی ما میشود تمام
آن لحظهای که میرسد از راه منتظَر
شائق ! همیشه در همه حالی فقط بخوان
عجّل علیٰ ظهورک یا صاحب الزمان
#شعر_مدح_امیر_المومنین
#غدیر
#محمود_اسدی
خُمار غَمکده ها ساغرِ شعف کم داشت
طنین شادی عُشاق ضرب و دف کم داشت
نشست چهرهی دلبندِ عشق در قابی...
برای داشتنش ، عرش ، قوسِ رَف کم داشت
تمام هَست به خط شد زمان اِجلالش
فضای کون و مکان جا برای صف کم داشت
سَرِ کلافِ کلام از اساس گم شده بود
همیشه تیر بیانِ بشر ، هدف کم نداشت
خمیرهی خِرَدِ خَلق تازه شکل گرفت
شعورِ ناقص ما خِصلتِ شرف کم داشت
برای فخرفروشی به عالم لاهوت
زمین در عمق وجودش فقط نجف کم داشت
خدای کعبه علی را به خانه دعوت کرد
خدا چُنین گوهری را در این صدف کم داشت
اگر شریعت حیدر ، طریقت همه بود
"جهان" به بَطن خودش طفل ناخَلف کم داشت
کسی که منکر عشق علیست..، عاقل نیست
پس از مباحثه با او بگو : طرف کم داشت!
شروع علم لَدُنّیست عَینِ نام علی
" علی امام من است و منم غلام علی"
به نام نامی حیدر به نام شمشیرش
شکست هِیمنه ی کُفر را تدابیرش
کسی که سر به سر ذوالفقار بگذارد
نوشته اند دَرَک را برای تقدیرش
یلی که عَبْدُوَدِ دَهر را زمین کوبید
کشید ظلم زمان را به بندِ زنجیرش
کنار در ، دل خود را به مرتضی داده...
چقَدر قلعهی خیبر شده است درگیرش!
گرفت آیهی تطهیر دامن او را
گرفت خاک نجف را برای تطهیرش
مسیر حرکت خورشید باب میلش نیست...
خدا به میل علی داده است تغییرش
علیست رازِ پسِ پرده ی شب معراج
نبی شناخت صدا را بدون تصویرش
کسی که حضرت عیسی ، مسیح گفته به او
کسی که خضرِ پیمبر صدا زده پیرش
خدا به دست یدالله داده کوثر را
علی اجازه گرفته برای تکثیرش
امیر عالم و آدم غذای سیر نخورد...
غم مَعیشت ما کرده از جهان سیرش
به شوق دیدن لبخند او یتیم شدیم
طمع نداشت دل ما به کاسهی شیرش
شفیعِ محشرِ ایتامِ مرتضیٰ ، زهراست
خدا کند که نباشیم دست و پاگیرش
کنار جلوهی خورشید ، ماه هم داریم
علی و فاطمه داریم ما ، چه کم داریم!
علی رسید ، نبی دید یار یعنی چه
حریم آینه را پردهدار یعنی چه
دُکان کاسبی اهل زُهد تخته شده است
به وقت مدح علی کسب و کار یعنی چه؟!
زمان حملهی حیدر به قلب لشکر کفر
نگاه کن که بفهمی فرار یعنی چه
یکی زده است ، دو تا جسم بی سر افتادند
خودت محاسبه کن ذوالفقار یعنی چه
علی کنار نبی ماند و آن دو در رفتند
که شاهد است اُحُد ، یار غار یعنی چه!
قسم به مومن آل قریش ابوطالب
حرامزاده چه داند تبار یعنی چه
تمام حیثیت مأذنه ، اذان علیست
بلال شرح دهد اعتبار یعنی چه
کشیده است مرا جذبهی ضریح پدر
به جبر تن بدهم ، اختیار یعنی چه!
نجف به هجده ذِیالْحَجّه خوب ثابت کرد
طواف حضرت پروردگار یعنی چه
نگفته ایم خداوند ما علی ست..،ولی
شبیه ذات خداوند کیست؟! شخص علی!
مقام چشمهی او را کویر می فهمد
لباس کهنه ی او را حریر می فهمد
بزرگ مکتب ما عشق تاج و تخت نداشت
بزرگ مکتب ما را حصیر می فهمد
علی غنی است ولی فقر را بغل کرده...
فقیر را چه کسی جز فقیر می فهمد!
شبیه کارگران چاه آب می کنده
خطوط دست علی را اَجیر می فهمد
زره به پشت نمی بست حیدر کرار
شجاعت علوی را ، دلیر می فهمد
شگرد رزم علی را حسن مسلط شد
چه زود معرکه را بچّهشیر می فهمد
کسی به زور غلام علی نمی گردید
گذشت کردن او را اسیر ، می فهمد
نماز بود که هوش از سر علی می بُرد
کجا قیام علی دردِ تیر می فهمد!
نبی به آینه ی خود ، علی ، نگاه انداخت
امیر بودن او را امیر می فهمد
همیشه دستِ یدالله دستِ بالا بود...
حقیقتی که جهان در غدیر می فهمد
بدون عدل علی ، کار عالمی زار است
ولی چه فایده ، این قوم دیر می فهمد
پس از رسول ، علی در حریق غمها سوخت
چه خوب شد که پیمبر ندید ، زهرا ...
#غدیر
#شعر_مدح_امیر_المومنین
#بردیا_محمدی