eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
663 دنبال‌کننده
24 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام قصیده السابقون السابقون ................. تو را تا دیده‌ام محو جمال کبریا دیدم تو را غرق مناجات خدا، از خود رها دیدم تو را در سجدهٔ باران و بر سجّادهٔ صحرا به هنگام قنوت برگ‌ها، در «ربّنا» دیدم تو در هفت آسمان سیر و سفر می‌کردی امّا من تو را در سرزمین وحی، سرگرم دعا دیدم کنار «حجر اسماعیل» در سرچشمهٔ زمزم صفا و مروه را گرد تو در سعی و صفا دیدم «تو را دیدم که می‌چرخید گرد خانه‌ات کعبه خدا را در حرم گم کرده بودم در شما دیدم» تو را در دامن مادر، تو را در دست پیغمبر تو را مولود کعبه، قبلهٔ اهل ولا دیدم تو را فرمان برِ «یا ایها المدثر» از اول تو را «السابقون‌السابقون» از ابتدا دیدم تو را پابند پیمان الست از مطلع هستی تو را عاشق‌ترین دلدادهٔ «قالو بلی» دیدم تو افکندی حجاب از روی «کَرّمنا بنی‌آدم» که سیمای تو را آیینهٔ ایزدنما دیدم تو آدم را فراخواندی به علم «عَلَّمَ الأسماء» تو را در کشتی نوح پیمبر ناخدا دیدم اگر اعجاز موسایی عصا بود و ید بیضا سرانگشت تو را پرگار تقدیر و قضا دیدم نه تنها از تو شد عیسی مسیحادم، که از اوّل تو را هم عهد و پیمان با تمام انبیا دیدم سلیمان از تو حشمت یافت هنگام نگین‌بخشی تو را روح قناعت، اسوهٔ فقر و غنا دیدم زدی خود را به آب و آتش ای شمس جهان‌آرا تو را پروانهٔ پیغمبر از غارحرا دیدم به جولان‌گاه احزاب و نبرد خندق و خیبر به دستت تیغ «لا سیف» و به شأنت «لا فتی» دیدم به یک ضربت که در خندق زدی، در برق شمشیرت جهانی را به لب «اَهلاً و سَهلاً مَرحَبا» دیدم تلاوت کردی «آیات برائت» را به زیبایی تو را خورشید بام کعبه در «اُمُ القُری» دیدم تو را در مسجد و محراب، در میدان و بر منبر تو را در بی‌نهایت، در کجا در ناکجا دیدم چه می‌دیدم خدایا روز فتح مکّه با حیرت خلیل بت‌شکن را روی دوش مصطفی دیدم «و سُبحانَ الّذی أسری بِعَبدِه» را که می‌خواندم تو را در لیلةُ المعراج، با بدرُالدُّجا دیدم سراغ آیهٔ «اَلیَوم اَکملتُ لکُم» رفتم تمام آیه را وصف علی مرتضی دیدم شکوه و عزّت هستی! کمال عشق و سرمستی! چه گویم من که روی دست پیغمبر چه‌ها دیدم تو را در سایۀ باغ «اَلَم نَشرح لَکَ صَدرَک» شکوفا یافتم، مصداق «مِصباحُ الهُدی» دیدم گل روی تو را در «سَبِّح اسم ربَّکَ الاعلی» تَجَسُّم کردم آری، تا جمال کبریا دیدم تو را در سورۀ «حامیم تنزیلٌ منَ الرَّحمن» تو را در آیهٔ تطهیر و در «قُل اِنَّما» دیدم تو را در نون «اَلرَّحمن» و عین «عَلَّمَ القُرآن» تو را در یای «یاسین»، ترجمان طا و ها دیدم تو را در «قُل کَفی بِاالله» در «وَالتّین وَالزَّیتون» تو را در «لیسَ لِلانسانَ اِلّا ما سَعی» دیدم نه تنها هست اوج رفعتت در قافِ «وَالقرآن» تو را در سورهٔ «وَالشَّمس» و «طور» و «وَالضُّحی» دیدم تو را با چهرهٔ پوشیده و خرما و نان بر دوش کنار زاغه‌های شهر کوفه بارها دیدم نوازش از تو می‌دیدند فرزندان شاهد هم تو را با گوهر اشک یتیمان آشنا دیدم به مسکین و یتیم از بس محبت کردی و احسان تو را در سورهٔ انسان و متن «هل أتی» دیدم چه می‌دیدم خدا را در سکوت محض نخلستان تو را هر نیمه‌شب، در گریه‌های بی‌صدا دیدم شبی که شمع بیت‌المال را خاموش می‌کردی تو را با بی‌ریایی، خفته روی بوریا دیدم چو راز غربت خود را به گوش چاه می‌گفتی چو نیلوفر کشیدم قد، تو را ای ماه تا دیدم تو را پشت در آتش زده، با زهرةُالزّهرا صبور و مهربان، در تیرباران بلا دیدم اگر نامردمان دست تو را بستند، آن‌ها را اسیر پنجۀ تقدیر، در «تَبَّت یَدا» دیدم در ایوان نجف، در کوفه، در محراب مسجد هم شهادت‌نامهٔ «فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبه» را دیدم پس از آن لیلة القدری، که شد شقُّ القَمَر، هرشب تو را در جوهر خون شهیدان خدا دیدم تو را یاری‌گر خون خدا، با عترت یاسین تو را دلجوی یاس ارغوان، در نینوا دیدم تو را در آسمان نیلگون ظهر عاشورا تو را در سایه‌روشن‌های شام و کربلا دیدم شب شام غریبان و پرستوهای سرگردان تو را دل‌سوخته در شعله‌زار خیمه‌ها دیدم اگر خورشید دشت کربلا از نوک نی سر زد تو را در موجی از آیات تسلیم و رضا دیدم تو را با کاروان اهل‌بیت وحی در غربت تو را در حیرت از خورشید در طشت طلا دیدم کسی از آستانت دست خالی برنمی‌گردد که در آیینهٔ آیین تو، مهر و وفا دیدم محمدجواد غفورزاده
سلام. عید غدیر مبارک ایام غدیر ست و خداوند جلی از آیه ی اکملت به رسولش ولی با نص همین آیه‌ی قرآن خواهد پیوند زند نور محمد به علی بداهه از حلوائی نوش آبادی ۳ر۴ر۱۴۰۳ کاشان
سرچشمه‌ی روشن حیات است غدیر عطر ملکوتِ صلوات است غدیر گرچه به بلندای شکوهش نرسیم کوتاه‌ترین راه نجات است غدیر
خود را به سراپرده‌ی اسرار بزن هر لحظه دم از حیدر کرار بزن برخیز ز جا، مگر خجالت دارد عشقِ به علی را همه‌جا، جار بزن
از شأن علی، فقط خدا آگاه است از دامن او دستِ خرد کوتاه است گفتیم علی بن ابی‌طالب کیست؟ گفتند محمد بن عبدالله است! 📝
از شأن علی، فقط خدا آگاه است از دامن او دستِ خرد کوتاه است گفتیم علی بن ابی‌طالب کیست؟ گفتند محمد بن عبدالله است! 📝
خورشید آسمان بیان مرتضی علیست جمشیدِ دارِ مُلک امان مرتضی علیست اصل وجود و مایه جود و جهان جود نور زمین و زین زمان مرتضی علیست با صد هزار نور و براهین و عقل و نقل بگذشته از صفات و بیان مرتضی علیست شاهی که در قبیله آدم نیافرید همتای او خدای جهان، مرتضی علیست میری که زیر سایه فرّ همای اوست عرش برین چو سایه نهان مرتضی علیست آن منبع کمال که همتای او به فضل جز مصطفی دگر نتوان مرتضی علیست آن گوهری که مایه اقبال آدم است این را خلاف نیست که آن مرتضی علیست نوری که استقامت عالم به ذات اوست نزدیک اهل عقل عیان مرتضی علیست قدرش ز قدر صدر نشینان سدره را بر آستان نداده مکان مرتضی علیست ارواح انبيا همه در بارگاه قدس در مدح او گشاده زبان مرتضی علیست اندر دل موحد پاکیزه اعتقاد خوش‌تر هزار بار ز جان مرتضی علیست در سینهٔ مشبّهیِ ناصبی به درد جانسوزتر ز تیغ و سنان مرتضی علیست داده طلاق دنیی و بخریده هشت خلد اندر سه شب به بيع سه نان مرتضی علیست مال قطار چهارصد اشتر به یک سؤال داده به دست سايل نان مرتضی علیست دریادلی که سایل یک نان به یک سؤال برد از كفش ذخایر كان مرتضی علیست اصل همه فضایل و فهرست هر هنر در ذات او روان چو روان مرتضی علیست ناسوده از عبادت و ننشسته از جهاد نامیخته يقين به گمان مرتضی علیست از گفته قدیم در این شعر مصرعی می آورم که مقصد از آن مرتضی علیست «آن بیش از آفرینش و کم ز آفریدگار» میدان ز روی فایده كان مرتضی علیست نفس رسول بوده و دیده پس از رسول ظلمی صریح از همگان مرتضی علیست در دست او نهاده خداوند لم يزل روز جزا جواز جنان مرتضی علیست "سالار "لافتی" و خداوند "هل اتی بی شایبه همین و همان مرتضی علیست کاشی" به اعتقاد چو بعد از نبی تو را" عقل و ضمیر و هوش و توان مرتضی علیست چون عین فرض دان تو خود فرض عین دان شعری که اعتقاد در آن مرتضی علیست پوشیده دار حال و مخور غم که رزق را از روی لطف کرده ضمان مرتضی علیست
امنا زهرا ابانا علی علی همه روح اذانا علی علی اسدالله توانا علی علی تا ابد نام تو مانا علی علی به شهر علم نبی در-ذکر تو زینت منبر حیدر حیدر حیدر نفسُ نفس پیمبر-پهلوون بدر و خیبر حیدر حیدحیدر حیدر علی علی-نام اور علی علی تو یه دستی کندی در خیبر علی علی برتر علی علی-تا اخر علی علی فاطمه می گه ای جانم با هر علی علی …. عبدود محو وقارت علی علی حلال زاده هان کنارت علی علی لافتی الا تبارت علی علی قبله عالم مزارت علی علی رو‌ نوشت حق تعالی-پرچمت همیشه بالا- مولا مولا مولا بخدا کسی تا حالا-نگفته سلونی الا مولا مولا مولا سردار علی علی-یل پیکار علی علی نمی شی تا به ابد دیگه تکرار علی علی کرار علی علی-لا فَّرار علی علی یک جلوه از تو می شه علمدار علی علی
نمیشه لحظه‌ای بیاد از این دیگه زیبا تر دست نبی دست خدا رو میبره بالاتر همه باید امیرِ مؤمنین بگید از حالا وقتی نداریم هیچکس از علی دیگه آقا تر جای معما نداره ولی و اما نداره ولی فقط علی میشه نه اونکه بابا نداره . ساقی کوثر حیدر اول و آخر حیدر هر طپش قلب من می خونه حیدر حیدر یاعلی مولا حیدر طراوت نگاش مث لطافت بارونه فضیلت غدیرشو فقط خدا می دونه همیشه اوّل بوده هر کجا پیمبر بوده بوده از اول و تا آخرم علی می مونه . حضرت ایلیا علی سرور اولیا علی ذکر علی عبادته پس بگو خیلی یا علی . یاعلی عزت میده یاعلی حاجت میده خوردی زمین علی بگو یاعلی قدرت میده یاعلی مولا حیدر
هرکه نامت برد شیرین کام می گوید علی تا علی ساقیست ، مِی در جام می گوید علی در شب معراج ، جبریلِ امین با افتخار با رسول الله ، در هر گام می گوید علی در تمام غزوه ها با ضربه هایش یک به یک زیر لب پیغمبر اسلام می گوید علی با نیابت از خدا جبریل در ارض و سما دم به دم با اختیار تام می گوید علی بلکه میکائیل در هنگامِ پخشِ رزقِ خلق وقت صبح و ظهر و عصر و شام می گوید علی زمزم و مشعر ، منا ، سعی و صفا ، رکن و مقام حج ، حرم ، حاجی ، طواف ، احرام ، می گوید علی می رسد روزی که شیعه در کنار کعبه و .... یک مؤذن می رود بر بام می گوید علی مقیمی
جز یک نسب که از تو به خود بیشه نیستم من آنچـــنان کــــه آل علی هســـت نیـستم اما مــرا هم ای علی از خــود مـــران که من تا چشـــم داشـــتم به حسـینت گـــریســـتم | شهریار |
هر جا دلت اسیر بلا شد بگو حسین قلبت تهی ز شور و صفا شد بگو حسین نام حسین نسخه درمان دردهاست دردت اگر به ذکر دوا شد بگو حسین خواهی اگر سعادت دنیا و آخرت جایی بساط روضه به پا شد بگو حسین در غصه‌ها و محنت عالم اگر دلت خواهان لطف آل عبا شد بگو حسین وقتی که مرغ روح تو در حبس سینه‌ات بی‌تاب وصل کرب‌وبلا شد بگو حسین در شکر پاسخی که به حاجات می‌دهند وقتی ز مشکلت گره وا شد بگو حسین دیدار شهر عشق و جنونت گر آرزوست نوبت به بزم اشک و عزا شد بگو حسین مشهد کنار پنجره فولاد با دخیل قلبت اگر اسیر رضا شد بگو حسین
المومنین علیه السلام روحی ، فدا حیدر شیرِ ، خداحیدر عیدغدیر یعنی ؛ تنها مولای ماحیدر روزِ آقایی شیعه رسیده بنازم اونکه حیدر آفریده خداعکسش رو توو چهرت کشیده رهنما علی ، مقتدا علی ، ذکرِما علی علی یاعلی ------------------------------------ اسمت ، چه ها کرده روزت ، روزِ مَرده اصلا ؟ ماکی باشیم؛ زهرا ، دورِ تو می گرده لنگر آسمونا و زمینی کاشف الکرب ختم المرسلینی تاقیامت امیرالمومنینی ای امام من ، شاهِ بت شکن ، یااباالحسن علی یاعلی --------------------------------- خلقت ، تویِ دستات محشر، قد وبالات لشگر ، پاشید ازهم ؛ با یک ،نعره ی زهرات لحظه ای که توو دستت ذوالفقاره مثلِ شیری به دنبالِ شکاره خیسه دشداشه ها وقت فراره شاهِ خیبری ، شیرلشگری ، چونکه حیدری علی یاعلی
دیدم غدیری را که مولا سرفراز است من کنت مولا پرچمش در احتزاز است زهرا بنازد بر امیرالمومنینش او مست دیدار و علی هم غرق ناز است برهردعایی پاسخ لبیک آید باب اجابت بر دعای خیر باز است اکمال دین حق به نام مرتضی شد گویا که مُهر یا علی پای جواز است احمد زند آوا : الا یا اهل العالم این حیدر است و میر و آقای حجاز است بهر قبول زحمت راه رسالت لبیک آغازولایت را نیاز است حب علی را هرکه دارد در دل خویش در بارگاه قرب صاحب امتیاز است اوکیست بیرق دار حق تاروز محشر سلطان امیر المومنین حق است حیدر حقت سلامت میرساند یامحمد خیل ملک تمحید خواند یا محمد دست علی را گر نگیری روی دستت راه تو نیمه کاره ماند یا محمد ابلاغ وحدانیت حق است حیدر او بار بر منزل رساند یا محمد هرکس که بر پیشانیش نام علی خورد حق را شفیع خود بداند یا محمد هر شیعه اش را تاکنار حوض کوثر آرَد سر سفره نشاند یا محمد گو منکرش را وای بر حالش خدا هم از رحمتش اورا براند یا محمد اوکیست بیرق دار حق تاروز محشر سلطان امیر المومنین حق است حیدر تاپای جان پابند مولای غدیرم لبیک گو بر میر و آقای غدیرم با لطف او دریای طوفانی عشقم از بیکرانها تا به پهنای غدیرم گر مسلم دین رسول الله هستم از شیعیان با حکم و امضای غدیرم از وال من والاه حبش روزیم شد مجنون صهبای تولای غدیرم با این وضوح محض در بیعت گرفتن عمریست در فکر معمای غدیرم دلمرده بودم با صد و ده بار یاهو سرزنده از هوی مسیحای غدیرم اوکیست بیرق دار حق تا روز محشر سلطان امیرالمومنین حق است حیدر شد خلق دنیا با صدو ده بار حیدر بالاتر از بالا صدو ده بار حیدر در کارزار و جلوه کشف الکروبی ذکر لب طاها صدو ده بار حیدر باشد گواهم تربت خونین حمزه تسبیحة الزهرا صد و ده بار حیدر ثارالهی تثبیت در کرببلا شد تکبیر عاشورا صدو ده بار حیدر تهلیل حجاج حسینی از لبانِ شهزاده لیلا صدو ده بار حیدر برروی سربند ابوفاضل نوشته حق یار سقا با صدو ده بار حیدر اوکیست بیرق دار حق تاروز محشر سلطان امیرالمومنین حق است حیدر روزی نیاید دلبر ما غم ببیند یک لحظه ای در زندگی ماتم ببیند سر تاکمر با چاه درد دل نماید خودرا زبسکه بیکس و همدم ببیند یا استخوانی در گلویش باشد عمری یا خار در چشمان پر شبنم ببیند خاکم بسر بادست بسته بین کوچه یک چادر خاکی در این عالم ببیند یارب زبانم لال آن روزی نیاید ناموس خود را بین نامحرم ببیند گفت آن یهودی بایقینی غرق ایمان آن قدرت اله را چودر ماتم ببیند اوکیست بیرق دار حق تاروز محشر سلطان امیرالمومنین حق است حیدر
علیه السلام 🔺۱۸ بیت تقدیم به مولی الموالی علی علیه السلام خورشید ؛ خانه اش چه حساب و‌کتابی است شب‌های صحن شاه نجف آفتابی است انگورهای باغ علی فرق می کنند عمری لبِ ضریح چشیده شرابی است سِرِّ ابوترابی او خلق آدم است بیهوده نیست دامن و‌دستش ترابی است فرموده وقت مرگ نشان می دهد رخش با هر نفس ندیدن آقا عذابی است وقتی قسیم جنت و نار است مرتضی بالاتر از رضایت او چه ثوابی است حاکم اگر به روز جزا مرتضی علی‌ست دیگر برای شیعه چه روز حسابی است فرموده اند نام علی لحظهٔ دعا در نزد عرشیان قسم مستجابی است تشخیص بین رب و علی سخت می شود وقتی به زیر ابروی حیدر نقابی است معراج با صدای علی حرف زد خدا این اوج عشق بازی ختمی مآبی است با این همه شواهد روز غدیر خم پای امامتش چه سوال و جوابی است ما قائلیم امر امامت پس از نبی از جانب خدای احد انتصابی است لعنت به روزگار که بین علی و غیر یک روز انتصاب ولی انتخابی است تا فاطمه کنار علی می کشد نفس تا عرش آسمان حرمخانه آبی است تا سالم است دست قنوت حبیبه اش شب تا سپیده خانهٔ او ماهتابی است لعنت به روزگار چه کردند باعلی دیدند دور بازوی آقا طنابی است زهرا زمین که خورد، علی گریه کرد و گفت : از این به بعد موسم خانه خرابی است تسکینِ داغِ صورت نیلی فاطمه محراب ِکو‌فه ، صورتِ از خون خضابی است پایان ِ کوچه ای که در آن دست، بسته شد طشتِ طلا و زینب و بزم شرابی است
🔻مربع ترکیب غدیر خم شکر خدا که شامل ِ این دست گیری ام از بند غم رها شده ام با اسیری ام این است شور کودکی و عشق پیری ام بر سینه ام نوشته شده من غدیری ام مارا خدا اسیر نجف آفریده است قربانی امیر نجف آفریده است دست خداست؛ دست علی ؛فوق دست ها آقای ماست مرشد یکتا پرست ها حیرانی است در طلبش این نشست ها انگور چیده اند ازاین شاخه مست ها بوسیدن ضریح علی مستی آور است با کعبه شأن ِ مدفنِ حیدر برابر است گفتیم یا علی و دعا مستجاب شد غوره به جذبه ای ز نگاهش شراب شد هرکس مقابل قدم او تراب شد عزت گرفت ، جلوه نمود آفتاب شد بر وصله های کفش علی بوسه واجب است باید چو خاک بر کف نعلین او نشست مرد خدا نموده علی، جبرئیل را بیرون کشید از دل آتش خلیل را او کرده مهر فاطمه اش سلسبیل را پس می زند ز سفرهٔ مردم عقیل را او‌نوح را ز ورطه طوفان نجات داد او دست خضر کاسهٔ آب حیات داد ایوب را عنایت حیدر صبور کرد موسی ز نیل با مدد او‌عبور کرد سجده اگر کلیم به انوار طور کرد گفتند مرتضی علی آنجا ظهور کرد تأثیر ذکر یونسیه در سکوت اوست زیباترین عبادت عالم قنوت اوست خورشید و ماه دانهٔ تسبیح حیدر است هرکس محب اوست ضمیرش مطهر است فضه اگر بزرگ کنیزان مادر است پس کار نوکران همگی دست قنبر است در پینه های دست علی سِرّ اعظم است تفریح دستهای علی خلق آدم است فتاح جنگ حضرت مرهب شکار علی کوه وقار ، راکبِ دلدل سوار علی جنگ احد میانه آن گیرودار علی هدیه برایش آمده یک ذوالفقار علی این جمله هست در همه تاریخ مستند یک ضربه بیشتر به کسی مرتضی نزد مثل عقیق سرخ فرود آمد از اُحد هرگز کسی حریف علی تن به تن نشد باب گریز روضه شود باز خود به خود ماندم چگونه بازوی این مرد بسته شد این غصه می کُشد بخدا اهل درد را بستند پیش چشم زنی دست مرد را حیدر زمین که خورد مغیره دلیر شد وقت تقاص عزت روز غدیر شد در پنجه های میخ ، لباسی اسیر شد از آن به بعد شیر خدا سر به زیر شد این لحظه گشت تلخ ترین روز مرتضی افتاده بود فاطمه اش زیر دست و پا این ارثیه رسید به گودال قتلگاه زینب به سر زنان وسط اینهمه سپاه با چادر لگد شده تنها و بی پناه می کرد سر بریدن آقای خود نگاه او‌پای بوسه ای زگلو تازیانه خورد تادست زیر آن بدن پاره پاره برد فریاد زد حسین چرا نا مرتبی شک دارم ای عزیز ، تو سالار زینبی؟! از چه هلال هلال چنان ماه ، در شبی شخم ت زدند با کف هر نعل مرکبی رنگ تنت عوض شده در زیر آفتاب همرنگ پیکر تو شده صورت رباب
المنة لله که در میکده باز است شیعه شده خرسند،علی بنده نواز است این عالم فانی نیرزد به یک نیم نگاهش از روز ازل عشق علی فاطمه ساز است ...«ما در دو جهان غیر علی یار نداریم با غیر علی در دو جهان کار نداریم»...(۲) ای اهل ولا،عید ولایت مبارک مبارک از سوی خدا حکم امامت مبارک مبارک تبریک بگوئید،به طاها و به زهرا من کنت مولا،به رسالت مبارک مبارک ....«ما در دو جهان....... با غیر علی در....... سر تا به قدم کعبه شده محو جمالش موسای کلیم هم شده مدهوش کمالش عیسی ز طرب می زند امشب ورق انجیل آیات ولایت شده امشب همه تأویل ....«ما در دو جهان.... ...باغیر علی.... ای فاطمه ی بنت اسد چشم تو روشن در دامن تو شمع ولایت شده روشن گفتم که شمع درک من از فهم تو این بود دریای کرامتی و من هم نمی از رود ...ما در دو جهان..... ... با غیر علی..... درویش در خانه ی حیدر شدم امشب سرمست و خراب از می حیدر شدم امشب در روز غدیر دین محمد شده کامل هرکس نپذیرد ره او شد ره باطل ۱۳۹۹_٠۵_۱۶
433K
ما در دو جهان...
پیام نور به لب های پیک وحی خداست بخوان سرود ولایت که عید اهل ولاست خم از غدیر خم و می ، می ولای علیست و گرنه صحبت ساقی و جام و باده خطاست غدیر ، عید خدا،عید احمد، عید علی غدیر عید نیایش غدیر عید دعاست غدیر صبح سپید همه سپیدی ها غدیر ، نور خدا، دشمن سیاهی هاست غدیر سید اعیاد و اشرف ایام غدیر خوبتر از عید روزه و اضحی است غدیر سلسله دار کمال دین تا حشر غدیر آینه دار علی ولی الله است غدیر عید همه عمر با علی بودن غدیر جشن نجات از عذاب روز جزاست غدیر بر همه حق باوران تجلی حق غدیر ببر همه گم گشتگان چراغ هداست غدیر کعبه مقصود شیعه در عالم غدیر جنت موعود خلق در دنیاست غدیر حاصل تبلیغ انبیا همه عمر غدیر میوه توحید اولیا همه جا است غدیر آیینه لا اله الا هو غدیر ایت سبحان ربی الاعلی است غدیر هدیه نور از خدا به پیغمبر غدیر نقش ولای علی به سینه ماست غدیر بر کعبه اهلل سما و اهل زمین غدیر قبله خلق زمین و خلق سماست غدیر یک سند زنده یک حقیقت محض غدیر خاطره ای جاودانه و زیباست غدیر روشنی چشم پیروان علی غدیر از دل تنگ رسول عقده گشاست غدیر با همگان هم سخن ولی خاموش غدیر با همه کس آشنا ولی تنهاست غدیر صفحه تاریخ وال من والاه غدیر آیه توبیخ عاد من عاداست هنوز از دل تفتیده غدیر بلند صدای مدح علی بانوای روح فزاست هنوز گوهر وصف علی بود در گوش هنوز لعل لب مصطفی مدیحه سراست هنوز لاله اکملت دینک روید هنوز طوطی اتممت نعمتی گویاست هنوز خواجه لولاک را نداست بلند که هر که را پیمبر منم علی مولاست چنانکه من همگان را به نفس اولایم علی وصی من از نفس او به او اولاست علی علیم و علی عالم و علی اعلم علی ولی و  علی والی و علی اولاست علی حقیقت روح و تمام عالم جسم علی سفینه نوح و همه جهان دریاست علی مدرس جبریل در شناخت حق علی معلم آدم به علم الا سماست علی تمامی دین ، بغض او تمامی کفر علی ولی خدا ، خصم او عدوی خداست علی بود پدر امت و بردار من علی سغیر خدا و علی امیر خداست علیست حج و علی کعبه و علی زمزم علی سفا و علی مروه و علی مسعاست علی صراط و علی محشر و علی میزان علی بهشت و علی کوثر و علی طوباست علی چو شخص پیمبر هماره بی مانند علی چو ذات اللهی همیشه بی همتاست علی شهید و علی شاهد و علی مشهود علی پناه و علی ملجا و علی منجاست علی اذان و اقامه ، علی رکوع و سجود علی قیام و قعود علی سلام و دعاست علی حقیقت توحید بر زبان کلیم علی تجلی طور و علی ید بیضاست علی وصی و دم و لحم و نفس پیمبر علی ابوالحسنین است و شوهر زهرا علی است حق و حقیقت بدور او گرد علی است عدل و عدالت به خط او پویاست علی محمد و فرقان و نور و کوثر ،قدر علی مزمل و یاسین و یوسف و طاهاست علی به قول محمد در مدینه علم ز در درآی که راه خطا همیشه خطاست حدیث منزله را از نبی بگیر و بخلق بگو مخالف هارون مخالف موسی است بود وصی نبی آنکسی که نفس نبی است گرفتم (اینکه حدیث)غدیر یک رویاست کننده در خبیر بود وصی رسول نه انکه کرد فرار از جهاد ، عقل کجاست کسی که گفت سلونی ، سزد امامت را نه آن کسی که بلولا ، به جهل خود گویاست کسی که جی نبی خفت جانشین نبی است نه آنکه راحتی جان خویش را می ساخت چگونه قاتل زهرا امام خلق شود مدینه مرد شرف نیست یا علی تنهاست چگونه مهر بورزند به آن ستم گستر که دود آتش او دور خانه زهراست چگونه غیر علی را امام خود داند که او سراپا آیینه رسول خداست حدیثی از دو لب مصطفی مراست به یاد به آب زر بنویسم اگر رواست رواست خدا گواه است پی دشمن علی نروم حلال زاده رهش از حرام زاده جداست کسی که بت شکند بر فراز دوش نبی برای حفظ خلافت ز هر کسی اولاست گواه من به خلافت همان وجود علی است که آفتاب بتایید آفتاب گواه است بود امامت او در کتاب حق معلوم چنان که صورت خورشیددر فضا پیداست به دیدگان خدا بین مرتضی سوگند کسی که غیر علی دید دیده اش اعماست عبادت ثقلینت اگر بود فردا تو را بدون ولایت به ویل و اویلاست به آن نبی که علی را وصی خود فرمود به آن نبی که تمامش ثنای آن مولاست ثواب نیست ثوابی که بی ولای علی است نماز نیست نمازی که بی علی برپاست شکسته باد دهانی که بی علی باز است بریده باد زبانی که بی علی گویاست تمرد است بدون علی اگر طاعت تاسف است سوای علی ، اگر تقواست به آیه آیه قران به حق پیغمبر که راه غیر علی مرگ و نیستی و فناست خدا گواست که هر کس رهش جدا زعلی است بسان لشکر فرعون راهی دریاست اگر تمام خلایق جدا شوند از او خدا گواست که راه تمام خلق خطاست به جای حور به بوزینه دست داده و بس کسی که غیر علی را امام ورهبر خواست به صد هزار زبان روح مصطفی گوید که ای تمام امت علی امام شماست من و جدا شدن از مرتضی خدا نکند که هر که گشت جدا از علی جدا زخداست
دلم با یا علی هر بار جانی تازه میگیرد کتاب عشق با نام علی شیرازه میگیرد من از "الیوم اکملت لکم" اینگونه فهمیدم خدا با مهر او دین مرا اندازه میگیرد زمین خرسند از گمنامی ما میشود, باشد که در اوج فلک مداح او اوازه میگیرد جهان هر چند جولانگاه خصم مرتضی باشد خدا اما گلویش را درِ دروازه میگیرد علی میگویم و هر لحظه از این عشق سرشارم دلم با یا علی هر بار جانی تازه میگیرد
تمامِ جمعیّت ، انگار مات و مبهوت است زمین شبیه زمین نیست ، مثلِ لاهوت است مهم ترین خبر از جبرئیل نازل شد... ولایت از سخنی بی بَدیل حاصل شد بلند گفت پیمبر به گوشِ کلِّ جهان ، بلند گفت به عالَم در این زمان و مکان : «علی ، امامِ شما ، منتخب به دستِ خداست و بعدِ رفتنِ من ، جانشینِ من به شماست هر آنچه گفت علی ، وحیِ مُنزَلِ محض است هر آنچه ضِدِّ علی شد ، وجودِ او نقض است شبیهِ نسبتِ "هارون" و حضرتِ "موسی" علی ، خلیفه ی من میشود برای شما... علی تمامیِ جانِ من است ، ای مردم! مباد قدر و مقامش شَوَد به دنیا گُم همیشه دست به دامانِ مرتضی باشید همیشه پشتِ سَرَش ، بنده ی خدا باشید قدم جلوتر از او ، حاصلش مکافات است سخن ، مقابلِ دستورِ او اضافات است اَنَا مَدِینَةُ العِلْم و... علی بُوَد بابَش فراتر از همگان ، جایگاهِ اصحابش... تمام نعمتِ عالم از آنِ شخصِ علی است ولایتش ابدی و امامتش ازلی است به گوشِ مردمِ دنیا خبر ز ما ببرید: بدونِ حُبِّ علی ، در عذاب در به درید...» چقدر بیعت و تبریک و چهره های ریا شروع شد سر ناسازگاری دنیا شروع شد غمِ حیدر ، شروع شد دردش علی و شهرِ نَبی ، مردمانِ نامردش... چقدر خون به دلِ مَردِ کوچه ها کردند پس از پیمبرِ خاتم به او چه ها کردند... نشست گوشه ی خانه ، کشید از دل آه که غصب گشت خلافت ، به دستِ یک روباه کسی که دستِ همه ، لقمه ی غذا میداد میانِ کوچه به دستانِ او طناب افتاد...
بسم علی حضرت رحمان علی باطن نورانی قرآن علی نفس علی روح علی جان‌علی منکر تو نیست‌ مسلمان علی بنده الله شدم‌ با علی یا علی یا علی‌ و یا علی کیست علی آینه دار خدا جان‌ نبی بود و نگار خدا بوده به دستش همه کار خدا در دل ما هست کنار خدا ای نجفت کعبه دلها علی یاعلی و یاعلی و یاعلی هرکه نشد خوار درت خوار شد حب تو میزان شد و‌ معیار شد خال لبت کعبه ی سیار شد شیعه تو اصل و نسب دار شد خورده به قنبر نسب ما علی یاعلی و یاعلی و یاعلی صدق تویی صادق و اصدق تویی حیدری و قادر مطلق تویی فاتح کارزار خندق تویی حکم رسول است فقط حق تویی پس همه باطلند الا علی یاعلی و یاعلی و یاعلی گوش بفرمان لبت آفتاب حب تو ایمان  شد و بغصت عذاب باتو حساب بدی ام بی حساب جای نبی در شب هجرت بخواب گفت نبی بین خطرها علی یاعلی و یاعلی و یاعلی سنگ تو بر سینه زدن دین ما نوکریت مذهب و آیین ما سر بزن ای شاه به تدفین‌ ما کاش بیایی دم تلقین‌ ما زود به دادم برس آنجا علی یاعلی و یاعلی و یاعلی روی جهاز شتران‌ ماه شو روشنی آخر این راه شو کوری آن‌ چند نفر شاه شو رخ‌بنما و ولی الله شو نیست کسی غیر تو مولا علی یاعلی و یاعلی و یاعلی آه که هنگام‌ عداوت شد و.. بر ولی الله خیانت شدو.. پشت علی خلوت خلوت شدو.. پشت در خانه قیامت شدو.. گفت‌ در آن فاجعه زهرا علی.. یاعلی و یاعلی و یاعلی..
پاي مرا به ساحت قُدس حرم كشيد یعنی مرا ز لطف به دارالكرم كشيد از روي مِهر دست بروي سرم كشيد بعدش به نامه ي عمل من قلم كشيد پاكم كه كرد ، گفت بگو بي حد و عدد "من كلب آستان توأم يا علي مدد" اي دل بيا و حشمت دادار را ببين ايوانْ طلاي حضرت كرار را ببين در صحن او زيارت ابرار را ببين سلمان و حُجر و مالك و عمّار را ببين هركس ابوذرانه پي يار ميرود چون ميثم عاقبت به سرِ دار ميرود وقت اذان صبح نجف ، آه مي كشم همراه آه ، ناله ي جانكاه مي كشم حسرت براي سجده به درگاه مي كشم گر نعره ي علي ولي الله مي كشم اين نعره ام به كوري اهل سقيفه است بيزاري از سقيفه نشينان ، وظيفه است اي دل بگو فضائل مولا شنيدني ست مدح و ثناي همسر زهرا شنيدني ست اوصاف نفس خالق يكتا شنيدني ست القاب جانِ حضرت طاها شنيدني ست اي دل مناقب اسدالله را بگو يك گوشه از مقام يدالله را بگو سعي و صفا عليست به سعي و صفا قسم ركن و منا عليست به ركن و منا قسم ذكر و دعا عليست به ذكر و دعا قسم درد و دوا عليست به درد و دوا قسم دُرّ نجف اگر كه چنين صاف و صيقلي ست ذكرش به عشق فاطمه يامرتضي علي ست حبل المتين علي ست به حبل المتين قسم يعسوب دين علي ست به يعسوب دين قسم حقّ اليقين علي ست به حقّ اليقين قسم عرش آفرين علي ست به عرش آفرين قسم از نور روي اوست كه عرش آفريده شد از خاك پاي اوست كه فرش آفريده شد سِرّ خفي يكي ست و نور جلي ، يكي ست با حق كسي كه گفته از اوّل بلي ، يكي ست از عالم اَلَـست به عالم ولي ، يكي ست ذات خداكه هست احد پس علي ، يكي ست آن هم امام اول ما بچّه شيعه هاست شُكر خُدا كه نامِ عـلي در اذان ماست خوشبخت كيست آنكه به پايش نثار شد خوشبخت كيست آنكه به عشقش دچار شد خوشبخت تر كسي كه به تیرش شكار شد در زير سُـمّ مَركب حيـدر غُـبـار شد دُلدُل به مرتبت ز بُراق جَنان سر است نَعلي كه خورده بر سُمِ او كيمياگر است بي او نبي كه ميل پيمبر شدن نداشت زهرايش ، اشتياق به كوثرشدن نداشت بي او كسي اجازه ي بهتر شدن نداشت هر نوكري لياقت قنبر شدن نداشت قنبر چه كرد ؟ صاحبش اورا بغل گرفت جاي شراب ناب ز ساقي عسل گرفت هركس كه در مقابل او خَـم نمي شود گر عمر نوح هم كند آدم نمي شود حرفي به حرف عشق ، مُقّدم نمي شود بي عشق او بهشت فراهم نمي شود خواهي كه بگذري به سهولت از اين مسير روي پل صراط دم يا علي بگير
کسی نیامده او را علی جواب کند علی به سمت گدایان خودش شتاب کند کسی که روی علی ذره ای حساب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند علی فقط که علی نیست، چارده نور است از او جدا شدن از هفت پشت ما دور است برای دایره ی شاعران بی تکرار شده ست خطبه ی بی نقطه، نقطه ی پرگار در اولین خم زلفش اسیر شد عطار هزار شاعر مضمون سرا هزاران بار خیال وصف علی را قلم به دست شدند شراب عشق علی را نخورده مست شدند علی، علی ست و زهرا شناسنامه ی اوست شروع او حسن است و حسین ادامه ی اوست صفات خاص ملایک صفات عامه ی اوست من از خودم که نمی گویم، این چکامه ی اوست برای او و خدا، دل، شریک قایل نیست میان عاشق و معشوق،هیچ حایل نیست که گفته روی زمین قرن هاست گم شده ایم؟ نه! ما مجاور کوی صد و دهم شده ایم مسافر نجف و کربلا و قم شده ایم مبلغ جریان غدیر خم شده ایم غدیر از نظر شیعه عید الاعیاد است خدا ولایت خود را به شیعیان داده ست به هر که عاشق او شد اسیر می گویند به دست های علی دستگیر می گویند و اهل عرش، علی را امیر می گویند هنوز جن و ملک از غدیر می گویند جماعت این دو سه خط را ولی نمی فهمند که چیزی از درجات علی نمی فهمند علی که بود؟ نه می دانم و نه می دانی محب او چه عرب باشد و چه ایرانی چه آشکار سلامش کند چه پنهانی چه در سلامت کامل چه در پریشانی جواب می شنود از علی: سلام علیک اگر مرید مرامش شدی بگو لبیک به پاست تیر و علی روی پاست وقت نماز نماز اوست زکات و گداست غرق نیاز دهان کعبه از این کارهای او شده باز که در نهایت ایجاز می کند اعجاز؟ به جز علی، که هر انگشت او هنرمند است برای او در خیبر به تار مو بند است اگر که دشمن او تیغ را غلاف کند علی که جنگ ندارد، چرا مصاف کند؟ عمر به خوبی او باید اعتراف کند؟!! رواست کعبه نجف را اگر طواف کند کجا شبیه به نهج البلاغه آمده است؟ کتاب های جهان را کسی ورق زده است؟ ستاره ای ست برای خودش ابوریحان ولی کنار علی می شود ابوحیران که گفته نام علی نیست داخل قرآن؟! هزار بار بخوان از شروع تا پایان قسم به نقطه ی زیرین باء بسم الله علی ست معنی قرآن، سخن کنم کوتاه ستاره روزنی از وصله ی عبای علی ست روایت است سماوات زیر پای علی ست به عرش رفته محمد، پی خدای علی ست به نقل قول، صدای خدا صدای علی ست قرار شعر بر این شد سخن شود کوتاه چه "یاعلی" بنویسم چه "فی امان الله"
به دستم جز ولایت مشعلی نیست که جز حیدر امام اوّلی نیست بخوان قرانِ ناطق را که والله... امیرالمومنینی جز علی نیست
  گفتم که خدایابرکاتی بفرست گفتا که تو اول حسناتی بفرست گفتم حسنات من بود مهرعلی گفتا به جمالش صلواتی بفرست
جبریل، گل تبسّم آورد از عرش راهی غدیر شد، خُم آورد از عرش از باغ دل‌انگیز ولایت «اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم» آورد از عرش ......... دل تشنۀ جامی از غدیر خم بود در وادی اوصاف تو سردرگُم بود خوانند تو را فاتح خیبر، اما بالاتر از آن فتح دل مردم بود