Hamed Zamani - Ham Avaz Tofan.mp3
4.67M
من زاده ایرانم و آزاده و آزاد
بیگانه پرستیدن ننگ اس مرا ننگ
گیریم صبوری بکنم چند صباحی
غیرت شمشیری ست حاشا بزند زنگ...
@javane_enghelaby
دوباره پر شده از عطر گیسویت شبستانم
دوباره عطر گیسویت؛ چقدر امشب پریشانم
کنارت چای می نوشم به قدر یک غزل خواندن
به قدری که نفس تازه کنم؛ خیلی نمی مانم
کتاب کهنه ای هستم پر از اندوه یا شاید
درختی خسته در اعماق جنگل های گیلانم
رها، بی شیله پیله، روستایی، ساده ی ساده
دوبیتی های باباطاهرم عریان عریانم
شبی می خواستم شعری بگویم ناگهان در باد
صدای حمله ی چنگیزخان آمد؛ نمی دانم -
چه شد اما زمین خوردم میان خاک و خون؛ دیدم
در آتش خانه ام می سوخت؛ گفتم آه...دیوانم...
چنان با خاک یکسان کرد از تبریز تا بم را
زمان لرزید از بالای میز افتاد لیوانم
من آن شاهم که پیش چشم من در کاخ، یک بانو
پی تحریم تنباکو شکسته تُنگ قلیانم
فراوان داغ دیدن ها؛ به مسلخ سر بریدن ها
حجاب از سر کشیدن ها؛ از این غم ها فراوانم
شمال و درد کوچک خان؛ جنوب و زخم دلواری
به سینه داغ دار کشته ی حمام کاشانم
سکوت من پر از فریاد یعنی جامع اضداد
منم من اخم سعدآباد و لبخند جمارانم
من آن خاکم که همواره در اوج آسمان هستم
پر از عباس بابایی پر از عباس دورانم
گرفته شعله با خون جوانانم حنابندان
که تهران تر شود تهران؛ من آبادان ویرانم
صلات ظهر تابستان، من و بوشهر و خوزستان
تو را لب تشنه ایم از جان، کمی باران بنوشانم
سراغت را من از عیسی گرفتم باز کن در را
منم من روزبه، اما پس از این با تو سلمانم
شکوه تخت جمشید اشک شد از چشم من افتاد
از آن وقتی که خاک پای سلطان خراسانم
اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست می گویم
که من یک شاعر درباری ام مداح سلطانم...
#دهه_فجر
#چهل_سالگی
@javane_enghelaby
کجایی عزیزم.mp3
5.39M
کجایی عزیزم؟ قرار بی قراری های قلب عاشق من
نباشی مریضم، دعای نیمه شب های قنوت مادر من...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@javane_enghelaby
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به همه میگم که مادرمی
آبروی روز محشرمی
به علی قسم که فاطمه جان
اولین مدافع حرمی...
شهادت مادر تسلیت 😔
@javane_enghelaby
اگر داغ دل بود ، ما دیده ایم
اگر خون دل بود ، ما خورده ایم
اگر دل دلیل است ، آورده ایم
اگر داغ شرط است ، ما برده ایم
اگر دشنه ی دشمنان ، گردنیم !
اگر خنجر دوستان ، گرده ایم !
گواهی بخواهید ، اینک گواه :
همین زخمهایی که نشمرده ایم !
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده ایم
#دهه_فجر
#چهل_سالگی
@javane_enghelaby
دلنوشته ای از زبان مادر شهید زکریا الجبار...
بخواب عزیزکم، آرام بخواب... در این دنیای بی رحم که بزرگترین گناه عشق علی ست، باید فقط چشم هایت را ببندی و به تک ستاره پر نور شبهای تارمان فکر کنی، و به این فکر کنی که روزی، ای شهید شش ساله من، همراهش باز میگردی تا با همه برادرانمان، اشهد أنّ علی ولی الله را بر بلندای کعبه فریاد کنیم...
بخواب ماه کوچکم، آسوده بخواب! مطمئن باش کسی خواهرت را کتک نمیزند، کسی سرت را میان کوچه و بازار نمی گرداند، کسی...
اما من، پس از تو تکلیفم، تکلیف رباب است و رسالتم رسالت زینب، باید صدای گریه هایت به گوش همه برسد. باید همه ببینند شیعه علی شکستنی نیست. باید همه بفهمند یاری امام بزرگ و کوچک نمیشناسد...
طفل مظلومم، شهید شش ساله معصومم! تو آسوده از ترس وهابی های وحشی فقط بخواب که مادرت بیدار است، برادران و خواهران شیرت بیدارند، ایستاده اند پای خون به ناحق ریخته ات و مثل چشمه میجوشند و بیقرارند تا انتقام تو و سیلی مادرت را از بازماندگان قصه شکستن پهلوی زهرا (سلام الله علیها) و دستان بسته مولا (علیه السلام) بگیرند...
#ایستاده_ایم_تا_آخرین_قطره_خون
#زکریا
@javane_enghelaby
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ: الله اکبر، این صدای ملت ایران است
امام خامنه ای (مدظله العالی): امروز جوان ایرانی با شعار «الله اکبر» کارهای بزرگی انجام میدهد... 🇮🇷
@javane_enghelaby
#برگ2⃣1⃣
#کتاب_خوانی
#دشت_های_سوزان
شب سوم
مطرود لبخندی زد و گفت:
«شیوخ شوش سال هاست در کنار شیخ المشایخ ایستاده اند.»
مزعل هم خرسند از این که بدون هیچ اعتراضی همه چیز به خوبی پیش می رود،گفت:
«مقام زائرعلی هم همیشه برای من محفوظ است،همان طور که برای پدرم محفوظ بود.»
اما زائرعلی گفت:
«تنها هدیه من برای شیخ مزعل،زخمی است که از طایفه بنی لام به گرده دارم و خون هایی که تقاصش را شیخ محمد و بدران از طوایف عثمانی گرفتند.آیا نباید ما به کسی مالیات بدهیم که مدافع جان و ناموسمان باشد؟سنت های پانصد ساله مان جای خود،من جای فرزند ارشد شیخ جابر را در این مجلس خالی می بینم.»
خزعل تنها کسی بود که بعد از صحبت های زائر علی نفس آسوده ای کشید و موذیانه به مزعل نگاه کرد و سر به زیر انداخت.زائر علی از مجلس خارج شد.به جلو در که رسید مطلع را صدا زد.
«زائر علی!حالا که بنا را بر کینه گذاشتی برو تا ببینم زخم بنی لام کاری تر است یا شیخ مطلع»
بدران نیز بلند شد گفت:
«حکما زخم شیخ مزعل کاری تر است.اگر طوایف عثمانی هجوم می آورند و غارت می کنند.لااقل حکم شیخ الشیوخی این بلاد را ندارند.وای به روزی که شیخ الشیوخ بر شیوخ باشد نه با شیوخ.»
مزعل برخاست.ترکان خاتون از پس پرده با غیظ به مجلس نگاه می کرد.مزعل گفت:
«من نه به همراهی شیوخ حویزه محتاجم نه بیعت زائرعلی.طبق حکم شاهانه،یک روز مالیات طوایف تأخیر شود،شمشیر میان ما حکم می کند.»
همهمه میان شیوخ در گرفت. قسمعلی زرگانی نیز بلند شد و گفت: «وقتی که شیخ عاصف و زائر علی می توانند بیعت نکنند،من چرا نتوانم،اگر به شیخ جابر مالیات می دادم حکم دیگری داشت،تا تکلیفمان با شیخ روشن نشود،حکم شاه هم بی ثمر است.»
بعد رفت و کنار بدران و زائر علی ایستاد.مزعل گفت:
«تو از کدام طائفه ای که جرأت این همه جسارت را داری؟»
«من قسمعلی زرگانی بزرگ طایفه زرگان هستم.»
مزعل گفت:
«اگر به دعوت من اینجا نیامده بودی ،فقط با شمشیر برهنه جوابت را می دادم.»
قسمعلی گفت:
«شیخ جابر وقتی شمشیر برهنه می کرد که می خواست برهنه ای را بپوشاند،اما خلفش...»
«بیرون!»
سکوت حاکم شد .بدران و زائرعلی و قسمعلی بازرگان بیرون رفتند. شیخ مبارد نیز آرام بلند شد و از گوشه دیوار به سمت در رفت. مزعل با نگاه او را دنبال کرد و مبارد ترسیده بیرون رفت. اما بدران تا رسیدن به حویزه آرام نداشت.جوابی برای شیخ عاصف و ریش سفیدان حویزه نداشت که او را به نیابت فرستاده بودند.
وقتی به حویزه رسید،شب شده بود و شیخ عاصف که پیش از رسیدن بدران خبر وقایع فیلیه را شنیده بود،تمام شیوخ حویزه را جمع کرده بود ودر انتظار بدران گرداگرد نشسته بودند.ثامر و مسعد هم در میان آن ها بودند.بدران یکراست رفت و وسط دایره چهارزانو روبروی شیخ عاصف نشست و در انتظار محاکمه ماند.
ادامه دارد....
@javane_enghelaby
29.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خب دشمنا، اینم از جشن چهل سالگی انقلابمون که چشمای کور شده تون نمیخواست ببینه... چقدر تلاش و هزینه کردید این روز رو نبینید، چقدر همه برگاتونو رو کردید و همه ابزارها و مزدور هاتون رو به کار بستید تا مردم قید انقلابشون رو بزنن، اما باز مثل همیشه تنها چیزی که بدست آوردید شکست بود و شکست... میخوام بگم در ادامه و در چله دوم انقلاب هم اوضاع همینه، پس امید بیخود نداشته باشید و امکاناتتون رو یه جای دیگه حروم کنید. در ضمن، نسل جدیدی که میخوان جلوتون وایسن (البته اگه تا قبل از بزرگ شدنشون نابود نشده باشین) بچه های دهه نودی ان که هیشکی حریفشون نیست 😄 پس به نفعتونه محترمانه بکشید کنار...
این فیلم هم کار دست خودمه: بارون، حرم حضرت معصومه س و غوغای سربازهای امام خامنه ای...
آمریکا از دست ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر 😎✌️
#چهل_سالگی
#ماایستاده_ایم
#لبیک_یا_خامنئی
#انقلابیم
@javane_enghelaby
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داشتیم ژاپن می شدیم، اگر شاه نمی رفت...
@javane_enghelaby
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره شنیدنی رهبرانقلاب از روز ۲۲بهمن۱۳۵۷
لحظاتی از حضور ایشان در جمع راهپیماییکنندگان در سال ۱۳۶۵ در دوران ریاست جمهوری
#اللهم_احفظ_قائدنا_الخامنئی
@javane_enghelaby
امام خامنه ای (مد ظله العالی)، در بیانیه گام دوم انقلاب خطاب به ملت ایران به ویژه جوانان:
پیش از همه چیز، نخستین توصیهی من امید و نگاه خوشبینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همهی قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت...شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصرهی تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشهایترین جهاد شما است.
مطالعه متن کامل👇
http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=41673
به امید خدا با قدرت میریم جلو 😎💪
#اللهم_احفظ_قائدنا_الخامنئی
#لبیک_یا_خامنئی
@javane_enghelaby
Alireza Ghorbani - Az Khoone Javanane Vatan [128].mp3
3.13M
از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان سرو خمیده
در سایۀ گل بلبل ازین غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
چه کج رفتاری ای چرخ! چه بد کرداری ای چرخ!
سر کین داری ای چرخ! نه دین داری، نه آیین داری ای چرخ!
از اشک همه روی زمین زیر و زبر کن
مشتی گرت از خاک وطن هست به سر کن
غیرت کن و اندیشۀ ایام بتر کن
اندر جلو تیر عدو سینه سپر کن
چه کج رفتاری ای چرخ! چه بد کرداری ای چرخ!
سر کین داری ای چرخ! نه دین داری، نه آیین داری ای چرخ!
از دست عدو نالۀ من از سر درد است
اندیشه هر آن کس کند از مرگ، نه مرد است
جانبازی عشاق نه چون بازی نرد است
مردی اگرت هست، کنون وقت نبرد است
چه کج رفتاری ای چرخ! چه بد کرداری ای چرخ!
سر کین داری ای چرخ! نه دین داری، نه آیین داری ای چرخ!
#حادثه_تروریستی_زاهدان
#تاجران_امنیت
#مرزبانان_شهید
@javane_enghelaby
اظهارات عجیب مشاور رئیس جمهور پس از حادثه تروریستی اتوبوس سپاه: انتقام نمیگیریم!
آقای آشنا کسی هم از شما و دولت که با انفعالتون هسته ای رو نابود کردید انتظاری نداره چون کار کردن شما لیبرال ها مساوی از بین رفتن مملکت هست.. ولی اگه مثل همیشه مشتاق مذاکره کردن باشید به تروریستا تحویلتون میدیم تا با مذاکره و نرمش قهرمانانه و احتمالا با یکم فشار ایمیلی قضیه رو حل کنید و از تروریستا دیه بگیرید.
در ضمن رهبری وظایف اصلی انقلاب رو به ما جوون ها محول کردند این ماییم که کشور رو پیش میبریم ماییم که انتقام خون جوون هامون رو از تروریستا میگیریم ماییم که منافقین رو رسوا می کنیم و این شماهایید که رفتنی هستید فقط خداکنه بعدا جوابی برای شهدا بخاطر سبک شمردن خونشون داشته باشید...
#آشنا
#بی_کفایتی
#تسامح
#دیپلماسی_لبخند
@javane_enghelaby
تیر خلاص رهبری به حامیان لوایح استعماری و کسانی که ادعا می کنند رهبری موافق تصویب این لوایح است:
"جوانان عزیز در سراسر کشور بدانند که همهی راهحلها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که «مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علّت تحریم هم مقاومت ضدّ استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راهحل، زانو زدن در برابر دشمن و بوسهزدن بر پنجهی گرگ است» خطایی نابخشودنی است؛ باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت."
#اللهم_احفظ_امامنا_الخامنئی
@javane_enghelaby
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای جذاب تشرف راننده کامیون خدمت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)
ماها چندبار آقامون رو دیدیم و نشناختیم؟ 😔😭
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@javane_enghelaby
#برگ3⃣1⃣
#کتاب_خوانی
#دشت_های_سوزان
دشت های سوزان/شب سوم
در چهره های ریش سفیدان اضطراب موج می زد و همگی از پیشامدهای آینده در هراس بودند. یکی از شیوخ گفت:
"بدران به نیابت از شیخ عاصف رفته بود بلید به نیابت حرف می زد، نه به رای خودش!"
یکی دیگر گفت:
"منازعه با فیلیه در این وضع و حال به صلاح ما نیست."
شیخ دیگری گفت:
"من توصیه می کنم، بدران چند صباحی در ناصری اقامت کند و شیخ عاصف پیک آشتی برای شیخ مزعل بفرستند، بلکه خشمش فروکش کند."
بدران آرام بلند شد و رو به همه ایستاد بعد رو به آسمان کرد و گفت:
"خدایا اگر بناست پیری و کبر سن، خوف و هراس به دل بیاندازد و ترس همدم آدم شود، هیچ وقت مرا پیر نکن."
و به تندی از جمع دور شد و در تاریکی بیابان محو گشت. شیخ عاصف حرف آخر را زد:
" رفتن بدران به ناصری، فرار به حساب نوشته می شود. فرستادن پیک آشتی برای شیخ مزعل هم، زبونی مردان حویزه...تنها یک راه نی ماند، اتحاد با زائر علی و همراه کردن قسمعلی زرگانی. شورا تمام!"
گرکهی از مردان فیلیه در حال آماده کردن اسب خزعل بودند و وسایل و مایحتاج سفر را آماده نی کردند، خزعل سر رسید و از دیدن صحنه جا خورد. جلو رفت. گفت:
"شما چه غلطی می کنید؟! کسی گفت اسب را از طویله بیرون بیاورید؟ عمه دست از کار کشیدند و ترسیده ایستادند. مطرود از پشت سر به خزعل نزدیک می شد.
یکی از مردان گفت:
"شیخ مزعل امر فرمودند، مایحتاج سفر شما را مهیا کنیم."
"شیخ مزعل؟!"
"بله شیخ!"
"سفر به کجا!"
مطرود جلو آمد گفت:
"تهران، شیخ مزعل دستور دادند حکم شاه انجام شود."
خزعل برگشت و نگاهی تند به مطرود انداخت و به سرعت وارد کاخ شد. مطرود موذیانه رد او را با نگاه پی گرفت. بعد به سمت اندرونی کاخ رفت. مطرود وارد راهرو شد و پشت در اتاق ترکان خاتون ایستاد و در زد صدای ترکان خاتون را از داخل اتاق شنید:
"کیه؟"
"منم، بانو مطرود!"
ترکان خاتون در را باز کرد:
"چی شده؟"
"شیخ خزعل!"
"خزعل چی شده؟"
مطرود گفت:
"عصابانیست، شیخ مزعل حکم کرده وسیله سفرش را مهیا کنند."
ترکان لحظه ای فکر کرد بعدگفت:
"پس به همین خاطر صبح سحر همراه مادرش به شکار گاه رفت."
ادامه دارد...
@javane_enghelaby