فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روحانی: رهبری چندین بار به من گفتند که با این لوایح چهارگانه مخالفتی ندارم.
امام خامنه ای (مد ظله العالی): بنده در مورد همین چیزهایی که اخیراً در مجلس مطرح شد در این چند ماه اخیر، گفتم مجلس مستقلّاً خودش قانون بگذراند. فرض کنیم موضوع مبارزهی با تروریسم یا با پولشویی است؛ خیلی خب بنشینند یک قانون بگذرانند. هیچ لزومی ندارد که ما برویم چیزهایی را که نمیدانیم تهَ آن چیست یا حتّی میدانیم که مشکلاتی هم دارد، بهخاطر آن جهاتِ مثبت و جنبههای مثبت، قبول بکنیم. ۹۷/۰۳/۳۰
آقای روحانی! خیلی وقیحید، خیلی...
#اللهم_احفظ_قائدنا_الخامنئی
#مرگ_بر_منافق
@javane_enghelaby
#برگ1⃣
#کتاب_خوانی
#دشت_های_سوزان
شب چهارم
حداد به همراه گروهی از مردان قبیله مشغول بار زدن کیسه های خرما در گاری بودند و بچه ها هم مثل همیشه آن ها را دوره کرده بودند و ته مانده های خرما را که از کیسه بیرون می ریخت، جمع می کردند. برای آن ها یک جور بازی بود که ببینند کدامشان خرمای بیشتری جمع می کنند، اما برای خانواده هاشان به اندازه دو وعده غذا بود. در همین حال، ثامر و مسعد سوار بر اسب وارد میدانگاه شدند و به سمت حداد رفتند. حداد که آن ها را شناخت با لال بازی احوال پرسی کرد. به پشت سرش دست کشید که یعنی پس گردنت چطوره است! مسعد اخم کرد. ثامر به او فهماند که از طرف شیخ عاصف آمده اند و برای زائر علی پیغام دارند. حداد جلو دوید و آن ها پشت سر او رفتند و جلو خانه زائر علی ایستادند. وریده تشت لباس بر سر، از دور آن ها را دید و ایستاد. نفهمید چرا قلبش به طپش افتاد، اما وقتی صالح از خانه بیرون آمد تا ثامر و مسعد را به داخل برد، وریده چنان از شرم رو برگرداند و دور شد که خودش یقین کرد این شرم نشان عشق است.
ثامر هم بعد از خوردن اولین خرما که از دست صالح گرفته بود، مقدمه پیغام را شروع کرد.
"شیخ عاصف سلام فرستاد و پیغام داد که مردان حویزه همیشه یار و مدافع طوایف شوش بوده و هستند."
زائر علی گفت:
"سلام مرا به شیخ عاصف برسانید و بگویید، زائر علی هرگز فراموش نمی کند که بدران چطور در مقابل شیخ مزعل از طوایف شوش دفاع کرد."
ثامر گفت:
"شیخ عاصف پیغام داد، اگر اجازه بدهید، بدران با تحفه و هدایا برای خواستگاری وریده به دست بوسی زائر علی بیاید."
زائر علی انتظار خواستگاری نداشت، به همین خاطر لحظه ای سکوت کرد، تا دریابد در چه موقعیتی است و چه باید بگوید. اما وقتی سر و صدای حداد را بیرون اتاق شنید، فهمید که وریده پشت در اتاق گوش ایستاده و همین، یعنی راضی بودن وریده که برای زائر علی مهم تر از پاسخ خودش بود. چون وریده تنها دختری در طوایف عرب بود که جرات می کرد، با چیزی مخالفت کند، یا موافقت؛ و البته این جرات را هم زائر علی به او داده بود و همیشه هم برایش دردسر شده بود. حتی وقتی صالح و بعضی شیوخ حویزه اعتراض می کردند، سکوت می کرد و اجازه می داد، مادر وریده جواب دهد. مادر هم می گفت:
" چشم های این دختر پلنگ دارد، خدا به داد شوهرش برسد."
صالح که فکر کرده بود، سکوت پدر نشان نارضایتی اوست، گفت:
"در این خصوص بعدا با پیکی مخصوص ، تصمیم شیخ زائر علی را اعلام می کنیم."
اما زائر علی بی درنگ گفت:
"احتیاجی به پیک بعدی نیست، بدران لیاقت خودش را پیش از این اثبات کرده، همین حال می توانیم تاریخ معلوم کنیم."
و صدای شادمانه پای وریده را شنید که دور می شد.
ادامه دارد...
@javane_enghelaby
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام خامنه (مد ظله العالی): در این چهل سال، دشمنان ما که مرکز قدرت مادّی دنیا بودند، با همهی وجود آمدند در مقابل این انقلاب و این حرکت ایستادند و ضربه زدند و همهی تلاششان را به کار گرفتند. واقعاً همهی تلاششان را و هر کاری میتوانستند کردند. [حالا] بعد از چهل سال، آنها ضعیفتر از روز اوّلند، ما قویتر از روز اوّلیم. این نشاندهندهی این است که «اِنَّـنی مَعَکُما»، خدای متعال با ما است، «اَسمَعُ وَاَرى»؛ امّا یک شرط دارد: شما با خدا باشید: اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم.
#اللهم_احفظ_امامنا_الخامنئی
@javane_enghelaby
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگو نمیشه با امام زمان رفیق شد، نگو نمیشه شیعه شد، قصه سید کریم کفاش که با آقا شوخی میکرد برا همین زمانهای نزدیک ماست...
حجت الاسلام عالی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@javane_enghelaby
امام خامنه ای (مد ظله العالی): عزیزان! دهههای آینده دهههای شما است و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هر چه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنافداه) است، نزدیک کنید. برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت.
#اللهم_احفظ_قائدنا_الخامنئی
@javane_enghelaby
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثَل کسانی که غیر از خدا را اولیای خود برگزیدند، مثَل عنکبوت است که خانهای برای خود انتخاب کرده؛ در حالی که سستترین خانههای خانه عنکبوت است اگر میدانستند!
عنکبوت ، ۴۱
حجت اله عبدالملکی، اقتصاددان: مصوبات #FATF مبنای تصمیمات کشورها نیست!/ اینکه میگویند قواعد FATF را نپذیریم، هیچ کشوری در دنیا با ما کار نخواهد کرد، دروغ است.
@javane_enghelaby
#برگ2⃣
#کتاب_خوانی
#دشت_های_سوزان
شب چهارم
صالح در بازار محمره بار خرما را خالی کرده بود و در مغازه روی هم تلمبار می کرد و روی آن حصیر می کشید.مطرود را دید که وارد بازار شد و به سوی تیمچه معین التجار رفت .کسانی که او را می دیدند ،متملقانه سلام می کردند و کاسبانی هم که داخل مغازه بودند ،بیرون می آمدند تا مطرود را ببینند و سلام کنند.فقط صالح با دیدن مطرود سر در لیفه ی خرما کرد تا بیرون نرود.مطرود با لبخندی مالکانه حرکات همه را زیر نظر داشت.«هی...بدبخت ها! نمی دانید از این بهچ بعد سروکارتان با مطرود است.»
وقتی دید صالح بیرون نیامد،جلو مغازه او ایستاد و با تبختر نگاهی انداخت و گفت:
«های صالح!کاسبی چطور است؟»
صالح گفت:
«به برکت شیخ الشیوخ، بد نیست،خدا رزاق است.»
مطرود گفت:
«بهتر از این هم می شود،مالیات شیخ الشیوخ یادت نرود،بگذار کنار تا برایت سنگین نشود.»
و وارد تیمچه معین التجار شد و از آنجا به داخل عمارت بزرگی رفت.سراغ معین التجار را گرفت .یکی گفت:
«توی حجره است.»
وارد حجره شد.معین التجار روی تختی نشسته بود و قلیان می کشید.چند نفر نیز اطراف او نشسته بودند و مشغول گفت و گو بودند .معین التجار با دیدن مطرود نیم خیز شد .مطرود سلام کرد و معین التجار پاسخ داد:....
«سلام خوش آمدی مطرود،یادی از ما کردی!»
مطرود کنار معین التجار روی تخت نشست.
«آهای پسر چای و قلیان بیاور برای مباشر شیخ الشیخ»
با مطرود حرف می زد اما نگاهش به سقف بود.
«خوب چه خبر این طرف ها؟»
مطرود نگاهی به اطرافیان کرد که یعنی با این همه غریبه نمی شود خبر داد.معین التجار متوجه نگاه او شد و رو به جمعیت کرد.
«بیرون،خلوت کنید!»
همه بیرون رفتند. یکی برای مطرود چای آورد و یکی دیگر قلیان»
مطرود گفت:
«خبر های خوب دارم برایت.»
معین التجار گفت:
«مشتلق داری پس،همیشه خوش خبر باشی!»
مطرود گفت:
«قرار است جهاز انگلیس توی کارون جنوبی تردد کند.»
«راست می گویی؟!از کی؟»
«همین روزها،ولی مالیاتش خیلی سنگین است.»
معین التجار گفت:
«مالیات!مگر تردد هم مالیات می خواهد؟!»
مطرود گفت:
«با جهاز انگلیسی بله!مالیاتش هم انقدر سنگین هست که تجار داخله نتوانند با جهاز انگلیسی جنس به ناصری ببرند.»
«این خبر خوش ات بود؟!»
«اما تا مطرود هست،غمت نباشد،البته برایت کمی خرج دارد.»
ادامه دارد...
@javane_enghelaby
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی وزیر ارشاد به درد پوشاندن درز دیوار بخورد...
وقتی همه در مقابل خوانندگی زنان سکوت کنند...
وقتی مجوز فقط برای فیلم های مستهجن باشد...
وقتی کالاهای مختلف به زشت ترین شیوه ها تبلیغ شوند...
وقتی نهاد های فرهنگی در خواب ناز باشند و شاید هم جیره خور
و وقتی عوضی ها با ارزش شوند...
آنوقت فرهاد مجیدی به قانون گریزی اش مینازد، در تهران شوی مد و لباس مختلط راه می افتد، توله سگ جای فرزند را میگیرد، مادر بودن میشود تنزل جایگاه زنان و هنرمند انقلابی متهم میشود به #پلی_بک...
نگذاریم فرهنگمان استحاله شود، فریاد بزنیم، مطالبه گر باشیم، رسوا کنیم...
#وزارت_ارشاد
#جشنواره_فجر
#سلبریتی_بیسواد
#حامد_زمانی
#مطالبه_گری
@javane_enghelaby
40.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و (نیز) مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد میبرند مجازات کند؛ (آری) حوادث ناگواری (که برای مؤمنان انتظار میکشند) تنها بر خودشان نازل میشود! خداوند بر آنان غضب کرده و از رحمت خود دورشان ساخته و جهنم را برای آنان آماده کرده؛ و چه بد سرانجامی است!
فتح، ۶
مستند جنجالی #ایستگاه_پایانی_دروغ
ضربه سنگین اطلاعاتی به روح الله زم، امیر فخرآور، ربع پهلوی و بقیه ضدانقلاب توسط نیروهای اطلاعاتی
@javane_enghelaby
روزی سرمزار امیر نشسته بودم دیدم جوانی با ظاهری حزباللهی مانند کنار من آمد و گفت: «شما با این شهید نسبتی دارید؟!» گفتم: «من برادرش هستم»، او گفت: «حقیقتش من از اول مسلمان نبودم اما بنا به دلایلی به اجبار و به ظاهر مسلمان شدم اما قلباً مسلمان نشده بودم تا اینکه برحسب اتفاق عکس برادر شما را دیدم، وقتی عکس را دیدم حال عجیبی به من دست داد. انگار این عکس با من حرف میزد، پس از آن قلباً به اسلام روی آوردم و الآن مدتی است که هر پنجشنبه به اینجا می آیم.»- بهشت زهرا/ قطعه29.
شهید امیر حاج امینی
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک
@javane_enghelaby
امام خامنه ای (مد ظله العالی): فراموش نکنید که مسألهی فرهنگی، مسألهی خیلی مهمی است. همهی این کارها یکطرف، #فرهنگ هم یکطرف. اگر ما به یک نفر کمکی بکنیم، اما همانطور که به او کمک میکنیم، بگوییم: بگیر زهرمارت کن! آیا او با ما دوست میشود یا دشمن؟ ممکن است اول بگوید: آقا خیلی ممنون، نوکرت هم هستم؛ اما در دلش میگوید: مردهشوی شکلت را ببرند، خودت زهرمار کن! یک وقت هم هست که میروید میگویید قربانت بروم، من که نتوانستم به تو خدمتی بکنم، شرمندهی تو هستم، چه کار کنم؟ انشاءالله خدا به هر دومان کمک کند. آیا او با شما دوست میشود یا دشمن؟ من نمیگویم شما زبانی کار کنید. نه، باید عملی کار کنید. بنیاد باید عملی کار بکند؛ اما کار فرهنگی را اینطوری تشبیه کنید. ۱۳۶۹/۷/۲۴
#اللهم_احفظ_قائدنا_الخامنئی
@javane_enghelaby
کیومرث پوراحمد در مراسم ختم خشایار الوند: چهل ساله یه روز خوش نداشتیم، همش سختی...
رضا کیانیان در مراسم ختم پوراحمد: چهل و پنج ساله داریم در بحران زندگی میکنیم...
معتمد آریا در مراسم ختم کیانیان: پنجاه ساله دارید برامون توقف ایجاد میکنید...
پرستو صالحی در مراسم ختم معتمدآریا: خدایا چرا خوبا رو زود میبری اونوقت یه سریا عمر نوح میکنن؟
مهناز افشار در مراسم ختم پرستو صالحی: من هنوز جزو پیرزنان کشورم هستم...
سام درخشانی در مراسم ختم مهناز افشار: عبور از خط قرمزها رو در هشتاد سالگی انقلاب به فال نیک میگیریم...
و این چرخه تا انقراض نسل این موجودات عجیب و غریب که به سلبریتی مشهورند، همچنان ادامه دارد...
⚠️فقط لطفا ایندفعه که کیومرث پوراحمد اومد واسه فیلمش مجوز بگیره بهش بگید مجوز حرام است، مکروه است که لااقل بیخودی تهمت نزده باشه...
#سلبریتی_بیسواد
#اپوزیسیون
#چهل_سالگی
#پایداریم
@javane_enghelaby
امام خامنه ای (مد ظله العالی): اروپاییها باید بگویند چگونه خواهند توانست از منافع ما دفاع کنند -که اسمش همان بسته است- امّا این را جزو موضوعات اصلی کشور قرار ندهید؛ بستهی اروپایی بیاید، نیاید. ما کارهایی در کشور داریم، مقدوراتی در کشور داریم، این مقدورات بایستی تحقّق پیدا کند؛ دنبال این مقدورات بروید؛ گره نزنید بهبود اقتصاد کشور را به چیزی که از اختیار ما خارج است. ۹۷/۴/۲۴
📢 خواهش میکنم هر طور میتونید و ازهر طریقی که براتون مقدوره این صحبت هارو نشر بدید تا دروغ منافقان درباره موافقت رهبر با fatf از افکار عمومی خارج بشه...
#اللهم_احفظ_قائدنا_الخامنئی
#رسانه_باشیم
@javane_enghelaby
@khamenei_ir
زندگی چیز دیگری شده است، تا به نامت رسیدهایم حسین!
عشق سوغاتِ کربلاست اگر مزهاش را چشیدهایم حسین!
هر دلی را به دلبری دادند، هر سری را به سَروَری دادند
ما که هر وقت گفتهایم خدا، از خدایت شنیدهایم: حسین
سلام به همگی 😊✋
اگه خدا بخواد ارباب طلبیدن و عازم کربلام... فکر نکنم تو این یک هفته بتونم پست بذارم، سعی میکنم حتی الامکان بذارم تا کانال از کار نیفته اما اگه یه وقت خبری نشد، نگران نشید 😄
دعاگوی همه عزیزان هستم، حلال کنید 🌹
ارادتمند: جوان انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما چاره ای جز جنگ نداریم، سر میز مذاکره نشستن برای ما خواری، ذلت و افتضاح به دنبال داره و نسل آینده رو به لجن میکشه. تا بیت المقدس باید جنگید...
شهید محمد ابراهیم همت
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک
@javane_enghelaby
HazrateMah.mp3
10.65M
تو ماه آسمون دنیایی
امام همه غریبایی
نگاهت طراوت بارونه
پناه دلای پریشونه...
حامد زمانی
شهادت امام هادی (علیه السلام) تسلیت 😭😭😭
@javane_enghelaby
#برگ3⃣
#کتاب_خوانی
#دشت_های_سوزان
شب چهارم
معین التجاره گفت:
"من که نمی فهمم تو چه می گویی!"
مطرود گفت:
"خیلی سهل و ساده است، یک به صد معامله مال من؛ به جایش از مالیات یک به ده شیخ مزعل خلاص می شوی."
"هنوز نه به دار است نه به بار، نرخ معین می کنی! کدام معامله؟"
مطرود گفت:
"هیچ نباشد، هفته ای یک جهاز انگلیسی از شط وارد کارون می شود و به ناصری می رود، این برای تو معامله نیست؟"
"از کجا معلوم شیخ مزعل از مالیات من بگذرد؟"
مطرود گفت:
"مطرود در خصوص دو چیز هیچ وقت بی ربط حرف نمی زند. یکی پول، یکی زن."
معین التجار خندید و زد روی زانوی مطرود.
"الحق که شیطان باید شاگرد تو باشد. قبول است."
*خزعل در حال تمرین تیراندازی در نخلستان حاشیه شط بود و مطرود هم هربار تفنگ او را آماده می کرد و به دستش می داد. خزعل تفنگ را از مطرود گرفت و شاخه خرمایی را روی نخل نشانه رفت و شلیک کرد.
شاخه خرما به زمین افتاد. مطرود گفت:
"احسنت! حقا کع شیخی و بزرگی براندازه شماست."
حتی خزعل هم نفهمید که این جمله تحریک دشمنی و کینه او با مزعل خواهد بود. پرسید:
"جوابش چی بود؟"
مطرود گفت:
"مستر ویلسون به شما دلگرم تر است تا شیخ مزعل، قبول کرد که یک به ده تجارت جهاز عبوری را به شیخ مزعل بدهد."
خزعل گفت:
"مزعل هم گویا بیشتر تمایل دارد من به تهران بروم تا این جا باشم."
مطرود گفت:
"حکم شاه او را سر دو راهی گذاشته، که آن هم، خاطر جمع باشید!
مستر ویلسون بعد این قرارداد حکم را ملغی می کند...مگر مطرود مرده باشد که شیخش به تهران برود."
این تملق به دل خزعل نشست و انرژی تازه ای به او داد و نشانه گرفت و مرغی را در هوا زد. مطرود زد زیر خنده. خزعل گفت:
"فقط ترکان می تواند مزعل را راضی به این کار کند."
درست هم می گفت. چون ترکان خاتون از او خواسته بود به بهانه ای از فیلیه بیرون برود تا او بتواند با مزعل بیشتر حرف بزند، بلکه بتواند او را راضی کند. اما وقتی به مزعل اصرار کرد. عصبانی شد. گفت:
"می دانی با عبور جهاز انگلیسی از کارون، همه طوایف علیه فیلیه می شورند؟"
ترکان خاتون گفت:
"هنوز فراموش نکرده ای که حکم شیخ الشیوخی خوزستان مال شیخ محمد بود؟!"
"ولی مستر ویلسون با این تقاضا در واقع، حکم جنگ طوایف بزرگ را به من داده."
ترکان خاتون گفت:....
ادامه دارد....
@javane_enghelaby
May 11
ای پیامبر! با کفّار و منافقین پیکار کن و بر آنان سخت بگیر! جایگاهشان جهنم است، و بد فرجامی است!
تحریم، ۹
@javane_enghelaby