🌹بعدشما #اخلاصمان بہ اختلاس رفت!
ایمانمان رنگ باخت!
محبت هاو بردبارے هاتمام شد!
صفاوسادگے در رنگ دنیا رنگ
باخت!
وقتی از رنگ #جبهہ فاصلہ گرفتیم!
حنایمان رنگے ندارد
#مردان_بی_ادّعا
@kakamartyr3
🌹🕊💐🌷💐🕊🌹
#بزرگ_مردان_کوچک
#نوجوان_شهید
#محمدحسین_ذوالفقاری
#قسمت_اول
پدر #محمدحسین نقل می کند که :
آمد و گفت : پدر می خواهم بروم #جبهه
گفتم : #درس واجب تر است
گفت : در آینده هم می شود #درس خواند، اکنون لازم است بروم
گفتم : تو چه کار می توانی انجام دهی ؟ تو خیلی کوچکی ، هنوز #دوازده_سال بیشتر نداری !
او ناراحت شد و گفت : می گویید من #نروم ؟ حتی نمی توانم برای رزمندگان #آب ببرم که این چنین #حرفی به من می زنید ؟
گفتم : چرا !
گفت : پس می روم
سر انجام عازم جبهه شد
نوجوان بود ولی روح بزرگی داشت . #محمدحسین در تاریخ ۲۳/ ۷/ ۱۳۶۰ چون #شهابی رهیده از خاکریز شهر با سرعت #نوری راهی #کهکشان پر فروغ #جبهه شد .
وقتی برادر بزرگتر محمد حسین در تاریخ ۱۸/ ۹/ ۱۳۶۰ در منطقه #لاله_زار بستان به فیض عظیم #شهادت نائل شد ، #مسئولین تصمیم گرفتند بدون این که وی از #شهادت برادرش #مطلع شود ، او را روانه #میبد نمایند .
#ادامه_دارد ...
🕊
🌹🕊💐🌷💐🕊🌹
#بزرگ_مردان_کوچک
#نوجوان_شهید
#محمدحسین_ذوالفقاری
#قسمت_دوم
یکی از همرزمانش می گوید :
اما او از #شهادت برادرش #مطلع بود .
وقتی به او گفتم حالا که #برادرت به #شهادت رسیده ، بهتر است که به #میبد بروی .
او با #روحیه_ای عالی جواب داد :
اگر بروم دیگر نمی گذارند به #جبهه برگردم .
هنگامی که اصرار کردم گفت او برای خودش #شهید شده ، آخرت برای اوست نه من و سپس گفت :
اسلحه #برادرم را برمی دارم تا دشمن بداند با چه کسانی طرف است .
سرانجام او را برای مراسم #برادرش به #میبد روانه می کنند .
هنوز مراسم چهلم #برادرش برگزار نشده بود که او با #پیشانی بند سبز رنگ یا ثارالله رهسپار عرصه های #عشق و #ایثار می گردد و پس از حماسه آفرینی ها بی شمار در تاریخ ۲۸/ ۱۰/ ۱۳۶۰ در دشت #شقایق خیز #شوش بر اثر اصابت چندین ترکش #خمپاره به هر دو #دست و هر دو #پا در حالی که زمزمه #یا_حسین بر لب داشت به #لاله رویان هم رزم خود پیوست .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🕊
🌴🌷🕊🌹🕊🌷🌴
#الگو_برداری_از_شهدا
#شهید_والامقام
#محمد_رضا_تورجی_زاده
وقتی #محمدرضا از #جبهه می اومد
و واسه چند روز خونه بود ، ماها خیلی از حضورش خوشحال بودیم .
میدیدم نماز #شب میخونه و حال عجیبی داره
یه جوری شرمنده #خداست و زاری میکنه که انگار بزرگترین #گناه رو در طول روز انجام داده
یه روز #صبح ازش پرسیدم :
چرا انقدر #استغفار میکنی
از کدام #گناه می نالی
جواب داد :
همین که این همه #خدا بهمون #نعمت داده و ما نمی تونیم #شکرش رو به جا بیاریم بسیار جای #شرمندگی داره...
راوی :
#خواهر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌴
باکری را همه میشناسند
نامش که برده میشود، شجاعت و خدمت در پسِ ذهنها نقش میبندد
دو برادر بودند که قلبشان برای #انقلاب میتپید و دوشادوش یکدیگر در راهِ همین انقلابِ نوپا جانفشانی میکردند.
قلم اینبار از حمید بنویسد...
#حمید_باکری، مبارزه را از برادر بزرگترشان #علی آموخته بود. اویی که به دست رژیم شاه به شهادت رسید
قد میکشید اما روح بلندش وَرای گنجایش زمین بود، آنقدر بزرگ که هیچ چیز آرامَش نمیکرد.
به #سوریه و لبنان رفت تا دوره های چریکی را بیاموزد و از آنجا به #آلمان برای ادامه تحصیل اما خبرِ استقرارِ امام در #پاریس، حمید را به آنجا کشاند!
تمامِ فکر و ذکرش #خدمت بود. خدمت به مردمی که حالا بانگِ انقلاب سر داده بودند و خونشان را به پایِ این نهالِ نوپا میریختند
رنگ و بویِ #جبهه را که دید، گویی روحش به #تکامل رسید، خستگی ناپذیر بود و هیچ چیز روحِ بزرگش را آرام نمیکرد. حتی وقتی در شهرداری مشغول شد، چندی بعد پست و میز و صندلی را رها کرد و به خاکِ جبهه پناه برد.
خدمتِ پشتِ میز کارِ حمید نبود...او مرد #جهاد بود و میدان جنگ!
بیوقفه در #تکاپو بود، اصلا انگار متولد شده بود تا خستگی را شکست دهد. شاید هم به قول #حاج_احمد_متوسلیان "استراحت را گذاشته بود بعد از #شهادت"!
شهادتی که در #خیبر اتفاق افتاد و پیکری که هیچ گاه از #مجنون باز نگشت اما آنچه حاکم است، #عشقی است به حمید که در دلها مانده
فرمانده حمید
این روزها به چون تویی نیاز داریم...کسی که خسته نشود و دردِ مردم را بفهمد...درد مردم را درد خودش بداند، به کسی نیاز است که دلبسته به #مقام و منصب و میز نباشد!
از آنجایی که تو هستی تا جایی که ما ایستاده ایم فرسنگها فاصله است
برای روحِ زمینگیرمان #فاتحه بخوان...شاید نفسِ تو زنده مان کند!
گرچه شهادت، طلوعِ جاودانگی تو بود اما...
#سالروزِ_زمینی_شدنت_مبارک فرمانده
✍️نویسنده : زهرا قائمی
🌺به مناسبت #سالروز_ولادت #شهید_حمید_باکری
📅تاریخ تولد : ۱ آذر ۱۳۳۴
📅تاریخ شهادت : ۶ اسفند ۱۳۶۲.جزیره مجنون عراق
🥀مزار شهید : مفقودالاثر🌹
#جزیره_مجنون
🌸 @kakamartyr3
چقدر ارزش دارد
اسیر چهره پاک تو شدن
در میانِ اسارتهای دنیایی ...
خوش سیما ترین شهید تخریبچی نوجوان
و شهادت غریبانه در بیمارستان الرشید ...
عبدالعظیم .....
در یکی از روزهای زیبای اردیبهشتماه سال ۱۳۴۹ در شهر نقنه از توابع شهرستان بروجن در استان چهارمحال بختیاری به دنیا آمد ...
فقط ۱۲ سال سن داشت. دانشآموز اول راهنمایی بود که با شروع جنگ تحمیلی سنگر مدرسه را ترک کرد و علیرغم مخالفت اطرافیان و مسئولان به خاطر سن کمی که داشت خود را به جبهههای حق علیه باطل رساند.
در اولین حضورش در جبهه وارد گردان تخریب شد و با تلاش و خدمات زیاد مورد توجه فرماندهان قرار گرفت. در همان مرحله اول از ناحیه دست مجروح شد و در بیمارستانی در تهران بستری شد. بعد از بهبود نسبی با وجود مخالفت خانواده و مسئولین بسیج برای آخرینبار عازم جبهههای غرب کشور شد .
در عملیات والفجر ۴ درحالیکه پیشاپیش رزمندگان مشغول بازگشایی محور عملیاتی و خنثی کردن مینها بود ، به شدت مجروح شد و به اسارت نیروهای عراقی درآمد. به خاطر مجروحیت او را در بیمارستان الرشید عراق بستری کردند ، اما با توجه بهشدت جراحات وارده و از طرفی شکنجه های بعثیون عراقی ؛ هفتم آذرماه ۱۳۶۲ در همان بیمارستان غریبانه به شهادت رسید . پیکر عبدالعظیم را در همان مکان دفن می کنند تا اینکه بعد از بیست سال پیکرش را به ایران انتقال و طی مراسم باشکوهی در گلزار شهدا زادگاهش به خاک می سپارند .
#تخریب_چی
#شهید_دانشآموز
#شهید_عبدالعظیم_خلیلزاده
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات
#جبهه
#شهید#شهادت#والفجر4
#گردان_تخریب
#
🌸 #شهدای_خیبر 🍃
🌺
💓
۱۰ اسفند ۱۳۶۲
#عملیات_خیبر
سالروز #شهادت #بسیجی دلاور و با اخلاص #لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله (ص)
مسئول دسته در #گردان_حمزه
#شهید_سعید_لواف
تولد ۱۳۴۵ ، تهران
در خانوادۀ بسیار متفاوتی بزرگ شد.
در #جزیره_مجنون در #خیبر هم #شهید شد.
تانک های بعثی، از روی پیکر پاکش رد شده بودند
مزار: قـطعـه ۲۶ ، ردیف ۹۲ ، شماره ۴۷
برادر صیغه ای تو #جبهه می دونید یعنی چی!!!؟
تا حالا اسم «صیغۀ برادری تو جبهه با یکی خوندن» شنیدین!!!؟
یعنی که سه شرط رو به همدیگه تعهد میدید...
۱- عیادت
۲- زیارت
۳- شفاعت
✅
✅
«حاج حمیدرضا فرزاد» با این #شهید بزرگوار، #صیغه_برادری خوانده بودند. این #شهید ، برادر صیغه ای «حاج حمید رضا فرزاد» هستند.
#شهدای_اسفند_۴۰۱
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله_ﷺ
💠 #سالروز_شهادت 🚩
✅
🔶
۱۲ اسفند ۱۳۶۵
#عملیات_کربلای_۵
سالروز شهادت سردار دریادل سپاه اسلام
فرمانده دلاور #گردان_مقداد در #کربلای_۵
#شهید_علی_جزمانی 🌹
.
.
ولادت ۱۳۲۴ ، شهرستان #آباده شیراز
ازدواج سال ۱۳۵۷
کار در کارخانه پارچه بافی
عضویت در #سپاه سال ۱۳۵۸
حضور فعال از همان ابتدای جنگ
فرماندهی گردان #مقداد از #لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله (ص)
💖 شهادت : #کربلای_پنج ، دوازده اسفند ۱۳۶۵
مزار: #بهشت_زهرا #تهران ٬ قطعه ۲۶ - ردیف ۸۰ - شماره ۴۹
.
.
📄 فرازی از #وصیت_نامه_شهید : 💌
↘ «...برادران عزیز فکر نکنید #جبهه و جنگ به ما نیاز دارد و اگر ما نباشیم کار جنگ می خوابد.
اصلاً این طور نیست و آن چیزی که مقدّر خداوند تبارک و تعالی است انجام می پذیرد و این ما هستیم که نیازمند این محیط هستیم تا به خود سازی و ارتقای سطح معنوی دست پیدا کنیم و انشاءالله آماده جانفشانی در راه #اسلام گردیم...»✔
🍃
💓
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
#شهدای_کربلای_پنج
#شهدای_اسفند_۴۰۱
⏳ ۱۱ فروردین ۱۳۶۱
🎤 #مصاحبه با #حاج_احمد_متوسليان
📌 احمد متوسلیان، در فرجام مرحله چهارم عملیات #فتح_المبین ، طی مصاحبه به عمل آمده با وی از سوی امیر رزاقزاده راوی اعزامی دفتر سیاسی وقت سپاه به تیپ_۲۷ محمد رسول الله ص در آغاز این گونه خود را معرفی کرده است:
بسماللهالرحمنالرحیم، من احمد هستم، #احمد_متوسلیان فرزند غلامحسین متولد 1332 تهران، از نظر وضعیت (تحصیلی) خودم، دروس ابتدایی را در مدرسه اسلامی مصطفوی گذراندم و دبیرستان را در مدرسه اخباریون گذراندم و بعد از آن هم خدمت سربازی را رفتم و انجام دادم که درجهدار وظیفه بودم و بعد از سربازی هم عرض کنم که وارد دانشگاه شدم و دانشجوی سال دوم بودم که در زمان شاه دستگیر شدم و . . .
مکان: قرارگاه شاوریه، سنگر فرماندهیِ تیپ۲۷ در عملیات فتحالمبین
زمان: ۱۱ فروردین ۱۳۶۱
راوی: رزاقزاده
#دفاع_مقدس
#فرمانده
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ
#سنگر_فرماندهی
#شاوریه
#جبهه #شوش
#یازدهم_فروردین_۱۳۶۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«به کجا چنین شتابان..!!»
هر جور فکر میکنی بهم نمیخوره!!
در شب عملیات بودن این صحنه شکی نیست ،
ولی شک و تردیدی نمیبینی!
مرگ در نزدیکترین مختصات زمانی آنان قرار گرفته ولی ترسی نمیبینی!
در این طراز سنی ، میل به جوانی با همه جذبههایش جوانه می زند ولی میلی نمیبینی!
چرا ما در چنین معادلاتی سر درگم و متفاوتیم؟
#شبهایعملیات
#جبهه
#حمله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 هر کاسه سهم دو نفر !!
غذا خوردن اشتراکی در یک کاسه دو وجه داشت که ارتقاء وجه انسانی بود و روح عرفانی افراد.
اوایل ورود به جبهه که با کسی همکاسه میشدی، اول میرفتی سراغِ خوشمزهها و گوشتها، اما وقتی از محیط جبهه تاثیر می پذیرفتی سعی می کردی کمتر بخوری و اگر یک تکه گوشتی تویکاسه بود تا آخرِ غذا پاسکاری میشد..!
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#عکس
#جبهه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عکس_یادگاری
عکس متعلق به آخرین اعزام پسرم بود موقع اعزام، عکاس ازش خواست تا از ماشین بیاد پایین، تا با من عکس بگیره انگار عکاس هم متوجه آسمانی شدنش شده بود...
قبل جبهه هم کمتر خونه بود، راستش همیشه #مسجد بود بگم شب و روز؛ بی راه نگفتم...
آره فقط خدا خواست اینجوری تربیت بشه...
موقع #جبهه رفتنش بهش گفتم هر جا میخواهی برو، خدا به همرات من سه تا از بچه هام رو، هم زمان به جبهه های حق علیه باطل فرستادم افتخار میکنم، خدا ان شاالله این هدیه ناقابل من رو قبول کنه پسرم فدای علی اکبر امام حسین(ع)...
چند سالی #مفقودالاثر بود بارون که می بارید، وقتی باد می وزید و صدایی می شنیدم می رفتم دم در همش می ترسیدم بچه ام بیاد و پشت در بمونه خدا هیچ مادری رو چشم انتظار نذاره...
راوی: مادر#شهید_علی_اکبر_احمدیان 🌷
#مادران_چشم_انتظار
#دفاع_مقدس
🗓 8 شهریور 1360 - انفجار دفتر نخست وزیری توسط منافقین و شهادت مظلومانه "رجایی" و "باهنر"
ا▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️
📷 #شهید_رجایی در جمع باصفای رزمندگان در #جبهه
📷 آرایشگاه صلواتی - حمام صلواتی در #جبهه
💠 وسایل حمام و آب گرم موجود است!
😊 رزمندۀ عزیز، رودرواسی نکنید!!
🌿 دوران #دفاع_مقدس
#صلواتی #آرایشگاه_صلواتی #سلمانی #حمام_صلواتی
#زندگی_در_جنگ
📷 آرایشگاه صلواتی - حمام صلواتی در #جبهه
💠 وسایل حمام و آب گرم موجود است!
😊 رزمندۀ عزیز، رودرواسی نکنید!!
🌿 دوران #جنگ_تحمیلی
#صلواتی #آرایشگاه_صلواتی #سلمانی #حمام_صلواتی
🍃بهمن سال ۱٣۵٧ شهید احمد کاکا که سرباز گارد جاویدان بود به فرمان #امام، با اسلحه و مهمات، از لشکر گارد فرار کرده و روزهای ٢۱ و ٢٢بهمن را در کنار مردم، علیه عوامل #حکومت شاه می جنگد. بعد از پیروزی انقلاب، یک عده از دوستانش که گرایش به افکار، منافق و چریک و فدایی داشتند دور و برش را گرفته و باعث می شوند تا او از #انقلاب دور شود.
🍃روزی به پیشنهاد و اصرار برادرش که خیابان های #تهران را نمی شناخت و تمایل داشت تا به دیدن #امام در جماران برود با او همراه شد. در این دیدار امام در رابطه با #جوانانی که به گروهک منافقین می پیوستند، صحبت کردند و خطاب به آنان فرمودند: "نمی خواهید آدم بشوید؟ کی می خواهید برگردید؟" بعد از این #سخنرانی شهید احمد گفته بود. مثل اینکه امام تنها به من نگاه می کرد و می گفت: احمدِ کاکا! تو نمی خوای #آدم بشی؟ تا کی می خوای ادامه بدی؟ من سرم رو برگردوندم و چند بار به اطرافم نگاه کردم، اما انگار چشم امام فقط به چشمای من افتاده بود.
🍃بعد از این ماجرا اول وارد کمیته و بعد #استخدام سپاه شد و با آغاز جنگ به #جبهه رفت وسر انجام در ۱۱\٨\۱٣۶۱ در منطقه عین خوش در #عملیات_محرم بر اثر اصابت تیر مستقیم دشمن به #قلب پاكش به خیل شهدا پیوست و پیكر مطهرش در #آرامگاه گله محله بابل آرام گرفت.
✍نویسنده: #سودابه_حمزه_ای
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_سردار #احمد_کاکا
📅تاریخ تولد : ۱٣٣٧
📅تاریخ شهادت : ۱۱ آبان ۱٣۶۱
🕊محل شهادت : عین خوش
🥀مزار شهید : گله محله بابل
#غواص #شهید #حسن_فاتحی جوان رعنایی که در ببن رزمنده ها به دلیل شاخصه موهای طلایی رنگش به «#حسن_طلا» شهرت یافته بود و در عملیات «کربلا۴» و در منطقه ام الرصاص کربلایی شد در لحظه شهادت هنگامی تنها هفده سال داشت به همرزم خود گفت موهایم را به خونم آغشته کن!! ترس داشت با موهای خدادادی دلبری برای غیر حضرت حق کرده باشد...
.
شهید تا مدتها مفقود الاثر ماند و مادر چشم انتظار پسر زیبارویش، تا اینکه بعد از دوازده سال خانم صدیقه دریاب پسرش را از تار موهای طلایی بجا مانده از پیکرش، خیلی زودتر از ازمایش DNA شناخت؟!؟
.
#مادر شهید: هر وقت در هر جایی اسم حسن را میآورند، پیش خودم میگویم: «حتما باز هم خبری از او آوردند؛ شاید خودش برگشته است». علاقه خاصی به حسن آقا دارم؛ بعد از شهادتش خداوند خیلی به من صبر داد؛ وقتی دلم برایش تنگ میشود، گریه میکنم؛ همیشه در فکرش هستم و دلم میسوزد؛ چه میشود گفت، خوش به سعادتش دلش میخواست شهید بشود که شد
هنوزم موهایش را هنگامی که هفت ساله شد و کوتاه کردم را دارم!!؟؟ با اینکه دختر داشتم ولی به موهای حسن آقا خیلی علاقه داشتم و تا هفت سالگی موهایش را میبافتم...
.
.
.
.
.
#رهبری #مقام_معظم_رهبری
#امام_خامنه_ای #امام #شهدا #مدافعان_حرم #جبهه #خوشتیپ #خوشگل #زیبا #کودک #دختر #پسر #دختر_پسر #سپاه #داعش #روحانی #طنز #خنده #کلیپ
#khamenei #iran
«ترور نافرجام صدام به دست حاج حمید»
همسر شهید:
حاج #حمید_تقوی نقشه ترور صدام را کشیده بود در آن ترور فرزند صدام 13 تیر خورد. آن زمان در اهواز بودیم، چند روز بعد از این ترور نافرجام حاج حمید در پذیرایی نشسته و تلویزیون نگاه میکرد که از شدت خستگی خوابش برد. ساعت حدود 12 شب نارنجکی داخل پذیرایی خانه انداختند. همراه با دخترهایم در اتاق خواب بودیم. با شنیدن صدای مهیب از اتاق خارج شدیم و او هم به سمت هال دوید.
در آن حادثه پتو سوخت ولی حاج حمید صدمهای ندید. تکههای نارنجک به سقف و دیوار اتاقها پخش شده بود. همسایه سپاهیمان حادثه را به حفاظت سپاه اطلاع داد. حفاظت احتمال میداد که بخاطر ترور صدام که نقشه حاج حمید بود این ترور از طرف منافقین یا نفوذیها انجام شده است. چند روز بعد متوجه شدیم در چند نقطه شهر این اتفاق تکرار شده است. آن زمان این مسئله رسانهای نشد.
فردای آن روز هوا بسیار سرد بود. از طرف حفاظت سپاه هم یک سرباز را برای نگهبانی به درب منزلمان فرستادند. حاج حمید گفت “نیازی به نگهبانی نیست. برو.” آن سرباز رفت و مجدد سرباز دیگری آمد. حاج حمید با دیدن سرباز عصبانی شد و گفت “در این هوای سرد نیازی به نگهبانی نیست!اتفاقی نمیافتد. بروید.” با سپاه هم تماس گرفت که سربازی نفرستند.
پس از ترور نافرجام حاج حمید برخی از اقوام تماس گرفتند و خبر دادند که صدام برای سر حاج حمید جایزه گذاشته است. اقوام از من میخواستند که مانع فعالیتهایش شوم اما هر بار که سر این موضوع بحث میکردیم حاج حمید به من اطمینان میداد که نگران نباشم و چیز مهمی نیست..
.
.
پ.ن : سردار مدافع حرم حاج حمید تقوی مبتکر بسیج مردمی عراق بعد از سالها حضور در جبهه ها و ماموریت های سپاه قدس سرانجام توسط تکفیری ها در عراق به شهادت رسید..
.
.
.
.
.
#رهبر #رهبری #مقام_معظم_رهبری #امام_خامنه_ای #سپاه #ارتش #سوریه #عراق #کربلا #داعش #مدافعان_حرم #جنجالی #فوری #خبر #مهم #عکس #کلیپ #طنز #خنده #روحانی #شهید #شهدا #جبهه #مقاومت
حافظان امنیت:
✍شهید محمدجعفر نصر اصفهانی، ۱۰ شهریورماه ۱۳۳۹ در #اصفهان بدنیا آمد و در سال ۱۳۶۱ وارد دانشکده افسری #ارتش گردید. در زمان #جنگ_تحمیلی وی رسته پیاده را برگزید و دوره مقدماتی را در لشگر ۲۸ پیاده #کردستان که در دو جبهه درگیر بود و از پر مخاطرهترین یگانها بود انتخاب کرد و به آن یگان منتقل و به عنوان فرمانده گروهان پیاده در خط مقدم جبهه مشغول به خدمت گردید. در سال ۱۳۶۷ در یک عملیات رزمی در منطقه #مریوان و پنجوین عراق به شدت مجروح و به پشت #جبهه منتقل گردید و در همین زمان به واسطه تک شیمیایی عراق، آلودگی شیمیایی نیز پیدا نمود. وی از سال ۶۷ تا ۷۳ در مشاغل زیر خدمت نمود:
●بازرسی لشگر ۲۸ #سنندج
●دوره عالی پیاده در #شیراز
●فرمانده گروهان دانشجویان در دانشکده افسری
●قرارگاه شمال غرب #نیروی_زمینی ارتش
●بازرسی #نیروی_زمینی_ارتش
●#فرمانده گردان تکاور تیپ ۴۵ #شوشتر
✍سال ۷۳ با ترفیع به درجه سرهنگی بعنوان فرمانده تیپ ۱ لشگر ۲۳ انتصاب شد. سال ۷۴ بعنوان فرمانده تیپ ۱ لشگر ۷۷ پیاده؛ در این مسولیت با اینکه در شرایط جسمانی خوبی نبود و چند ماه قبل از آن مورد عمل جراحی از ناحیه معده قرار گرفته بود خدمت نمود. در سال ۷۵ حال عمومی وی به واسطه آلودگی شیمیایی از گذشته مجدداَ به وخامت گذاشت و بعد از مدتی بستری شدن در بیمارستان و منزل و تحمل درد و رنج فراوان در روز ۱۹ آبان ماه سال ۷۵ در راه دفاع از وطن، جاودانه شد. #روحش_شاد
🎖#ارتش_فدای_ملت 🇮🇷
#اگر_ارتش_نبود_ایران_هم_نبود
#من_ارتش_را_دوست_دارم
#من_یک_ارتشی_ام
#من_ارتشی_ام
⚊⚊⚊⚊⚊⚊
#شهدای_ارتش_مظلومند #شهدای_ارتش
#ارتش_ایران #ارتش_جمهوری_اسلامی_ایران #ارتشی #قهرمان #اسطوره #قهرمان_ملی #قهرمان_ملی_ایران #قهرمان_من #دفاع_مقدس #جنگ_ایران_و_عراق
⚊⚊⚊⚊⚊⚊
.
اتل متل بچه ها ، که اونا رو دوست دارن / آخه بغیر از اونا ، هیچ کسی رو ندارن
مامان بابا رو می خواد ، بابا عاشق اونه / به غیر بعضی وقتها ، بابا چه مهربونه
وقتی که از درد سر ، دست میذاره رو گیج گاش / اون بابای مهربون ، فوحش میده به بچه هاش
همون وقتی که هر چی ، جلوش باشه میشکنه / همون وقتی که هر کی ، پیشش باشه میزنه
غیر خدا و مادر ، هیچ کسی رو نداره / اون وقتی که بابا جون ، موجی میشه دوباره
دویدم و دویدم ،سر کوچه رسیدم / بند دلم پاره شد ، از اون چیزی که دیدم
بابام میون کوچه ، افتاده بود رو زمین / مامان هوار میزدش ، شوهرم رو بگیرید
مامان با شیون و داد ، می زد توی صورتش / قسم می داد بابا رو ، به فاطمه به جدش
تو رو خدا مرتضی ، زشت میون کوچه / بچه داره میبینه ، تو رو بجون بچه
بابا رو دوره کردن ، بچه های محله / بابا یهو دویدو ، زد تو دیوار با کله
هی تند و تند سرش رو ، بابا می زد تو دیوار / قسم می داد حاجی رو ، حاجی گوشی رو بردار
نعره های بابا جون ، پیچید یهو تو گوشم / الو الو کربلا ، جواب بده بگوشم
مامان دوید و از پشت ، گرفت سر بابا رو / بابام با گریه می گفت ، کشتند بچه هارو
بعد مامانو هلش داد ، خودش خوابید رو زمین / گفت که مواظب باشید ، خمپاره زد بخوابین
الو الو کربلا ، پس نخودا چی شدن / کمک می خوام حاجی جون ، بچه ها قیچی شدن
تو سینه و سرش زد ، هی سرش رو تکون داد / رو به تماشا چیا ، چشماشو بست و جون داد
بعضی تماشا کردن، بعضی فقط خندیدن / اونایی که از بابام، فقط امروز رو دیدن
سوی بابام دویدم، بالا سرش رسیدم / از درد غربت اون، هی به خودم پیچیدم
درد و غربت بابام، نشونه های درده / شرافت و خون دل، نشونه های مرده
ای اونایی که امروز، دارین بهش می خندین / برای خنده هاتون ، دردشو می پسندین
امروزشو نبینید ،بابام یه قهرمونه/ یه روز به هم میرسیم ، بازی داره زمونه
.
شاعر: شهید جانباز ابوالفضل سپهر
پ.ن : از صدا و سیما شاکی ام یکبار برای دل خوشی ما از این رزمنده شاعر چیزی نگفت .
پ.ن : عکس ها مربوط به جانباز سرافراز سرباز تخریبچی ارتش و دختر ایشان، جناب اقای جبار همتی که با وجود هفتاد درصد جانبازی از ناحیه چشم ها و دستان کارشناس ارشد حقوق جزا از دانشگاه تهران هستند
.
.
.
.
#رهبر #رهبری #مقام_معظم_رهبری
#امام_خامنه_ای
#جبهه #شهید #شهدا
#سپاه #داعش #ارتش #جانباز #دختر_پسر #همسر #خانواده #ازدواج #زندگی #خنده #طنز #کلیپ #دوربین_مخفی #روحانی #اصلاحات #اصولگرا #خبر
#khamenei
#عکس_یادگاری
عکس متعلق به آخرین اعزام پسرم بود موقع اعزام، عکاس ازش خواست تا از ماشین بیاد پایین، تا با من عکس بگیره انگار عکاس هم متوجه آسمانی شدنش شده بود...
قبل جبهه هم کمتر خونه بود، راستش همیشه #مسجد بود بگم شب و روز؛ بی راه نگفتم...
آره فقط خدا خواست اینجوری تربیت بشه...
موقع #جبهه رفتنش بهش گفتم هر جا میخواهی برو، خدا به همرات من سه تا از بچه هام رو، هم زمان به جبهه های حق علیه باطل فرستادم افتخار میکنم، خدا ان شاالله این هدیه ناقابل من رو قبول کنه پسرم فدای علی اکبر امام حسین(ع)...
چند سالی #مفقودالاثر بود بارون که می بارید، وقتی باد می وزید و صدایی می شنیدم می رفتم دم در همش می ترسیدم بچه ام بیاد و پشت در بمونه خدا هیچ مادری رو چشم انتظار نذاره...
راوی: #مادرشهید_علی_اکبر_احمدیان 🌷
#قائمشهر
#فاتحان۲۵
🕊🕊
#طنز_جبهه
وقتی که ورقه های امتحانی شهید شدند
مقطع سوم راهنمایی که آن موقع میگفتند #سیکل درس میخواندم.
قرار شد همراه تعداد دیگری از رزمندگان امتحان بدهیم #امتحان به اصطلاح امروز #دانشجویان به صورت «اُپِن بُوک» به معنی اجرای آزمون جزوه باز بود.
البته #جبهه معلم نداشت و بچه های قدیمی و کلاس بالایی در سنگرها برای سال پائینی ها کلاس درس میگذاشتند
خلاصه با این سلیقه های مختلف #تدریس و معلم های جورواجور ، امتحان را دادیم و ورقه ها را جمع کردند و بردند .
موقعی که می خواستند ورقه ها را به پشت جبهه به مدرسه ای در #اهواز منتقل نمایند، یک خمپاره روی ماشین حامل ورقه ها اصابت میکند و ورقه ها آتش می گیرند .
وقتی برای گرفتن نتیجه به مدرسه مراجعه کردیم ، گفتند ورقه های شما همگی شهید شده اند و همانجا امتحان دیگری از ما گرفته شد.
#درس_خواندن_در_جبهه
❤️ این پست رو برای یک نفر بفرست 🌹
با ذکر صلوات
.
فرمانده آرپی چی زنهای #گردان_عمار لشکر 27 #محمد رسول الله، همان شهیدی است که مزار عطرآگینش مورد توجه بسیاری از افراد بوده و زیارتگاه مراجعه کنندگان به گلزار شهدای #تهران شده است. نام اصلی این شهید بزرگوار «منوچهر پلارک» است که نزد بیشتر افراد به «سید احمد پلارک» شهرت دارد. وی در 7 اردیبهشت 1344 دیده به جهان گشود و اصالتی تبریزی داشت.
پیکر پاک شهید پلارک در #بهشت_زهرای تهران (قطعه 26، ردیف 32، شماره 22) به خاک سپرده شده است، اما نکته قابل توجه درباره این شهید که آن را از سایر شهدا متمایز می کند، بوی گلابی ست که از مزار مطهرش به مشام می رسد. همچنین سنگ قبر این شهید همواره نمناک بوده، به طوری که اگر سنگ قبر وی را خشک کنیم، از سمت دیگر خیس شده و از گلاب سرشار خواهد شد. به همین دلیل او را «شهید عطریِ قطعه 26» لقب داده اند. می گویند شهید پلارک مثل یکی از سربازان #پیامبر (ص) در صدر اسلام، «غسیل الملائکه» بوده است. «غسیل الملائکه» به کسی می گویند که #ملائکه غسلش داده باشند و به همین علت #مزار او همیشه خوشبو و عطرآگین است.
#هفته_دفاع_مقدس
#دفاع_مقدس
#جبهه
#مادر_شهید
#تشییع
#یاحسین #شهید_ابراهیم_هادی #ابراهیم_هادی #نشرهادی #انتشارات_ابراهیم_هادی
از روزي كه او آمد، اتفاقات عجيبي در اردوگاه تخريب افتاد. لباس هاي نيروها كه خاكي بود و در كنار ساكهايشان قرار داشت، شبانه شسته مي شد و صبح روي طناب وسط اردوگاه خشك شده بود. ظرف غذاي بچه ها هر دوسه تا دسته ، نيمه هاي شب خود به خود شسته مي شد.
هر پوتيني كه شب بيرون از چادر مي ماند، صبح واكس خورده و برّاق جلوي چادر قرار داشت ...
او كه از همه كوچكتر و شوختر بود، وقتي اين اتفاقات جالب را مي ديد،مي خنديد و مي گفت: بابا اين كيه كه شبها زورو بازي در مي آره و لباس بچه ها و ظرف غذا رامي شوره؟
و گاهي مي گفت : «آقاي زورو، لطف كنه و امشب لباسهاي منم بشوره و پوتينهام رو هم واكس بزنه» بعد از عمليات، وقتي «علي قزلباش » شهيد شد، يكي از بچه ها با گريه گفت: بچه ها يادتونه چقدر قزلباش زوروي گردان رو مسخره مي كرد... زورو خودش بود و به من قسم داده بود كه به كسي نگم .
.
.
ایـنجابیــتالشهــداســت
#کلام_شهید #مذهبی #شهدا #شهیدانه #شهید #دفاع_مقدس
#شهید_والامقام #خاطره_شهدا #کتابخانه_شهدا #مدافع_وطن #شهیدمدافع_وطن #داستان_شهدا #امنیت #جبهه #شهدای_گمنام_فضای_مجازی #شهید_مدافع_وطن
#شهدای_گمنام_مجازی #مدافعان_وطن
#شهدا_زنده_اند#شهادت_طلبی #سبک_زندگی_شهدا #شهادت
#فرهنگ_شهادت #سیره_شهدا #شهادت #مقام #شهیدمحمدعلی_قزلباش #شهید_محمدعلی_قزلباش #شهید_محمد_علی_قزلباش #محمدعلی_قزلباش
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات🌹
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
🍃چشم هایم میخِ نوشته ی مقابلم شده است؛ توصیه ی #مقام_معظم_رهبری درباره ی زنده نگه داشتن یاد شهدا. چشم هایم میبیند، لب هایم میخواند، اما #قلبم لبریز از شوق میشود برای عمل به #فرمان او؛ هیهات اگر امر کند و ما همچنان بر زمین نشسته باشیم!
🍃دیگر قرار از دست میدهم و #لباس_رزم به تن قلمم میکنم؛ نام شهید حسن طالبی فر مقابل چشمانم جان میگیرد. بی آنکه بخواهم دستم شروع میکند به حماسه گری، به نوشتن و سرودن از شهیدی که تنها چهارده سال داشت و طعم تلخ #بیپدری را چشید اما لحظه ای خود را غافل از نگاه خدا ندید.
🍃عاشقانه #بندگی کرد. کتاب های سیاسی و #مذهبی برنامه ی همیشگی او بود و دغدغه اش برای بصیرت آفرینی او را به خواندن #نهج_البلاغه کشانده بود. امام خمینی(ره) گوهر نایاب این #انقلاب را، عزیز میشمرد و مشتاقانه در به پیروزی رسیدن این انقلاب تلاش میکرد. تا جایی که وقتی #امام فرمان جهاد میدهد سر از پا نمیشناسد و راهی #جبهه میشود.
🍃خلاصه کنم. گویا میدانست قرار است به سمت خدا پر بگیرد آخر چند ساعت قبل از شهادت پیشنهاد غسل میدهد؛ در آب کرخه #غسل شهادت و آب را به تن جهادگرش تبرک میکند. ساعاتی بعد تیرهای #دشمن، مسیر قلبش را در پیش گرفته و برای همیشه اورا سعاتمند #دنیا و آخرت میکند.
✍️نویسنده : #اسماء_همت
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_حسن_طالبی_فر
📅تاریخ تولد : ١٢ اردیبهشت ١٣٣٩
📅تاریخ شهادت : ٩ آبان ١٣۵٩
📅تاریخ انتشار : ۹ آبان ١۴٠٠
🕊محل شهادت : نامشخص
🥀مزار شهید : نامشخص