#چفيهي من بوي شبنم ميدهد
عطر شبهاي محرم ميدهد
چفيهي من، سفرهي دل ميشود
جمعه، با #مهدي، مقابل ميشود
چفيه يعني يار ميآيد شبي
چفيه يعني لشکر پاک نبي (ص)
چفيه يعني شعرهاي باوضو
درد داري؟ درد خود با ما بگو
چفيه يعني کوفه معنا ميشود
چفيه يعني بازکوچه، باز درد
ذکر « يا زهراي » شبهاي نبرد
چفيه يعني « ياد ياران » ياد باد !
شبنشيني، زير باران ياد باد !
چفيه يعني ما شناسايي شديم
بيشهيدان غرق رسوايي شديم
چفيه يعني وسعتي مثل غدير
نالههاي شرقي حاجي بصير
چفيه يعني من کجا ؟ همت کجا ؟
بچههاي صاف و باغيرت کجا ؟
چفيه يعني جمعه آقا ميرسد
باز با امابيها ميرسد
چفيه يعني وقت خوش عهدي بود
آخرين فرياد « انا المهدي » بود
چفيه يعني نالههاي بيشکيب
شب پر از بوي خوش « امنيجيب »
چفيه يعني نينوايي رفته است
يک « شهيد شيميايي » رفته است
چفيه ميگويد: دل من پير شد
فصل پرواز « مسافر » دير شد
با علي با گريه « يا هو » ميزنيم
پيش زهرا باز زانو ميزنيم
آي چفيه ! ما عنايت ديدهايم
باز تا معراج، با هم ميرويم
فارغ از غمهاي عالم ميرويم
از دلم تا کربلا يک يا حسين
مثل آواز خوش پير خمين
اي بستي عهد و پيمان با ولي
تا شهادت نيست راهي، يا علي !
_________________🌹______________
مولایم!
مگذار غرق شوم... اینجا میان مردم،در تنهایی...درغم... در بی توماندن....
با دلی شکسته وشایدبا کوله ای ازعشق باید به آهستگی حمل شود ،،دلم را می گویم چون ترک خورده ... شکستنی ست والان که دقیق نگاه میکنمش ،،شکسته است ...شکسته....!! اے مرهم دل ،دلشکستگان نمی آیی ؟!
فردا جمعه است وروز ظهور تو..... صورت خیس از اشکم زیر هجوم داغ یک عشق به سله نشسته،، عشقی که هرچه کردم نتوانستم به عمل نشانمش ... چه کنم ؟ می دانم ضعیفم،کوچکم ،خسته ام ،تا چند دویدن ونرسیدن....!! میدانم همه ی این غم ها واندوه ها از دورے توست و نمی دانم پشت کدامین دیوار این شهرهای آهنی ،پردود وشلوغ ،یاد شما را جا گذاشتم...😔
ولی دوستت دارم ،به همین سلام هاے هر روزه ام قسم.... آه چه قدرغریبی مولاجان..😭 دیوارها چقدر بلندند...
بلند به اندازه قامت گناهانم... وقد وقامت توبه هایم آنقدر کوتاه شده که حتی پرچین های باغ همسایه هم برایم به دیوارهای برجی می ماند تسخیر ناشدنی....! بیا بحق خودت بیا !!
من دیگر از نفس افتاده وزمین خوردم ،،،باباے عالم!! دستم رابگیر که تو از تبار کرامتی.... #عجلعلیظهورڪ
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج_به_حق_حضرت_زینب_س
#جمعه
#سخنرانی#کلیپ#انتظار#مهدی#موعود
#اللهم_صلّ_علی_محمّد_و_آل_محمد_و_عجّل_فرجهم
#التماس_دعا
#سلام_آقا
یادمان باشد
گناه
که کردیم
آن را به حساب #جوانی نگذاریم،
میشود جوانی کرد
به عشق #مهدی(عج)
و
به شهادت رسید
فدای #مهدی(عج)
#شهیداحمدمشلب
🌸🌷🌸🌸🌸🌷🌸
🌷🌸🕊🌹🕊🌸🌷
#عاشقانه_های_شهدا
#پدر بر پیکر #شهید_مهدی_لطفی_نیاسر روضه می خواند و می گفت:
#مهدی دوست داشت اگر می کشد ، صهیونیست بکشد و اگر کشته شود به دست صهیونیست ها کشته شود .
می گفت #مادرش برایش دعای #شهادت می کرد .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌷🌸🕊🌹🕊🌸🌷
🌷🌸🕊🌹🕊🌸🌷
"بسم الله الرحمن الرحیم"
🍃 هر دو #برادر چشمهای حقیقت بین بازی داشتند انگار که مثل آب خوردن غیب میدیدند و از شدت آنکه این دیدن برای آنها طبیعی و معمولی بود، آن دیده ها را به راحتی وخیلی فاش بیان می کردند.
🍃 اگر اینقدر دیدن حقایق عالم که برای امثال ما #غیب_گویی است برای آنها آسان و طبیعی نبود لااقل کمی خصوصی تر و با احتیاط بیشتری آن حقایق را بیان می کردند، نه مثل #مهدی که چند لحظه قبل از شهادتش، خطاب به #شهید کاظمی پشت بیسیمی که می دانست ضبط میشود و در آینده همه آن را میشنوند بگوید «احمد!بیا اینجا که اگر بیایی دیگر دلت نمیخواهد برگردی!»
🍃 اما حکایت حمید از مهدی هم جالبتر است، او چند وقتی قبل از شهادتش وصیت نامه ای مینوسد که در آن آینده را به تصویر میکشد و انگار که از پشت پرده ای از پرده های عالم خبر بدهد می گوید:«دعا کنید که خداوند #شهادت را نصیب شما کند. در غیر این صورت زمانی فرامیرسد که #جنگ تمام میشود و رزمندگان سه دسته میشوند: دستهای که به مخالفت با گذشته خود برمیخیزند و از آن پشیماناند. دستهای که راه بیتفاوتی در پیشگرفته و غرق زندگی مادی میشوند و دستهای که به گذشته #وفادار میمانند و احساس وظیفه میکنند و از شدت مصائب و غصهها دق خواهند کرد. پس از خداوند بخواهید با رسیدن به شهادت از عواقب زندگی پس از جنگ در امان باشید، چون عاقبت دو دسته اول ختم به خیر نخواهد شد و جزء دسته سوم ماندن هم بسیار سخت خواهد بود.»
🍃 #حمید_باکری برادر مهدی باکری، #جوان_بسیجی عاشقی است که یک شبه ره صد ساله رفت و پیر #عشق شد آنچنان که در خشت خام چیزی دید که در آینه هم نمیبینیم.
🍃 آرزو میکنم که اگر حمید باکری نمیشویم در نگاه او که حقیقت بین بود و هست عاقبت بخیر باشیم♥️
✍نویسنده: #گمنام
🕊به مناسب سالروز شهادت
#شهید_حمید_باکری
📅تاریخ تولد : ۱ آذر ۱٣٣۴
📅تاریخ شهادت : ۶اسفند۱٣۶٢
📅تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣٩٩
🥀مزار شهید : مفقود الاثر
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
✍ شب اومد خونه چشماش از بیخوابی شدید، سرخ بود. رفتم سفره بیارم ولی نذاشت. گفت: امشب نوبت منه، امشب باید از #خجالتت در بیام. گفتم:تو بعد از این همه وقت خسته و کوفته اومدی... نذاشت حرفم تموم بشه بلند شد و غذا رو آورد. بعد غذای #مهدی رو با #حوصله بهش داد و سفره رو جمع کرد. بعد چایی ریخت و گفت: «بفرما».
#شهید_همت
📙به مجنون گفتم زنده بمان، ص۲
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#عاشقانه_های_شهدا
#شهیدی که #امام_خمینی_ره جایش نگهبانی داد .
#شهید_والامقام
#مهدی_خندان
#مهدی در تابستان 1359 در پادگان امام حسین(ع) دوره آموزشی عمومی نظامی را گذراند و پس از آن برای مقابله با ضد انقلاب آماده اعزام به کردستان می شود که با شروع جنگ تحمیلی در شهریور 59 داوطلبانه به سمت جبهه های غرب عازم می شود.
وی پس از اینکه به مدت شش ماه داوطلبانه در جبهه های غرب کشور به مقابله با دشمن بعثی مشغول بود پس از چندی به عضویت سپاه پاسداران درآمد و مدت چهار ماه به عنوان محافظ بیت حضرت #امام_خمینی_ره به خدمت مشغول شد.
مادر #شهید خندان در این باره می گوید: #مهدی یک شب با خوشحالی به منزل آمد و گفت: دیشب یکی از بچه ها در بیت #امام مشغول نگهبانی بود که #امام سلاحش را گرفت و عبایش را به او داد و دو ساعت تمام در حیاط به نگهبانی پرداخت. پس از نگهبانی اسلحه را به آن #پاسدار داد و به نماز شب مشغول شد.
آن بنده خدا در حالی که اشک شوق در چشمانش حلقه زده بود به نماز ایستاد.
بعدها فهمیدم که آن پاسدار خود #مهدی بوده است.
🌹 🥀
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#شهیدان_زین_الدین
#شهادت مزدی بود که خدا برای مجاهدات بی شمار این بنده برگزیده اش قرارداده بود .
در آبان سال ۱۳۶۳ #شهيد_مهدی_زين_الدين به همراه برادرش #مجيد كه مسئول اطلاعات و عمليات تيپ ۲ لشكر علي بن ابيطالب (ع) بود جهت شناسايي منطقه عملياتي از کرمانشاه به سمت #سردشت حركت ميكنند .
در آنجا به برادران ميگويد :
من چند ساعت پيش خواب ديدم كه #خودم و #برادرم ، #شهيد شديم !
موقعي كه عازم منطقه ميشوند، رانندهشان را پياده كرده و ميگويند : خودمان ميرويم .
حتي در مقابل درخواست يكي از برادران ، مبني بر همراه شدن با آنها ، برادر #مهدي به او ميگويد :
تو اگر #شهيد بشوي ، جواب عمويت را نميتوانيم بدهيم ، اما ما دو #برادر اگر #شهيد بشويم جواب #پدرمان را ميتوانيم بدهيم .
فرمانده محبوب بسيجيها ، #شهید_مهدی_زین_الدین ، سرانجام پس از ساليان طولاني دفاع در جبههها و شركت در عمليات و صحنههاي افتخارآفرين ، همراه با برادرش #مجید در درگيري با ضدانقلاب ، شربت #شهادت نوشيدند و روح بلندشان از اين جسم خاكي به پرواز درآمد تا در نزد پروردگارشان ماوي گزينند .
🌹 #سالروز_شهادت 🌹
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
@kakamartyr3🥀