❇️ساعت ۲۰ به رسم عاشقی❇️
به رسم عاشقی هر شب ساعت ۲۰ به وقت امام رضا صلوات خاصه امام رضا علیه السلام نیت کنید :
ﺍﻟﻠﻬّﻢَ ﺻَﻞّ ﻋَﻠﻲ ﻋَﻠﻲ ﺑﻦْ ﻣﻮﺳَﻲ ﺍﻟﺮّﺿﺎ ﺍﻟﻤﺮﺗَﻀﻲ ﺍﻻﻣﺎﻡِ ﺍﻟﺘّﻘﻲ ﺍﻟﻨّﻘﻲ ﻭ ﺣُﺠَّّﺘﻚَ ﻋَﻠﻲ ﻣَﻦْ ﻓَﻮﻕَ ﺍﻻﺭْﺽَ ﻭ ﻣَﻦ ﺗَﺤﺖَ ﺍﻟﺜﺮﻱ ﺍﻟﺼّﺪّﻳﻖ ﺍﻟﺸَّﻬﻴﺪ ﺻَﻠَﻮﺓَ ﻛﺜﻴﺮَﺓً ﺗﺎﻣَﺔً ﺯﺍﻛﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮﺍﺻِﻠﺔً ﻣُﺘَﻮﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮﺍﺩِﻓَﻪ ﻛﺎﻓْﻀَﻞِ ﻣﺎ ﺻَﻠّﻴَﺖَ ﻋَﻠﻲ ﺍَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺍﻭْﻟﻴﺎﺋِﻚَ.
آمدم ای شاه پناهم بده😢😢
التماس دعا🤲
#صلوات_خاصه_
#امام_رضا_علیه_السلام
#ساعت_بیست_به_رسم_عاشقی
#آمدم_ای_شاه_پناهم_بده
_🍃🌷🍃______🍃🌷🍃____
🆔
http://eitaa.com/kanoonquranshahedjangravi
_🍃🌷🍃________🍃🌷🍃___
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
#سوره_آل_عمران ــ #آیه ۱۷۲
الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَآ أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ ۚ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ
برای نیكوكاران و تقواپیشگان از كسانی كه خدا و رسول را پس از آنكه زخم و جراحت به آنان رسیده بود [برای جنگی دیگر بعد از جنگ احد] اجابت كردند، پاداشی بزرگ است.
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
#تفسیر_قرآن
#سوره_آل_عمران_آیه_صد_هفتاد_دو
_🍃🌷🍃_______🍃🌷🍃______
🆔
http://eitaa.com/kanoonquranshahedjangravi
_🍃🌷🍃_________🍃🌷🍃_____
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
#تفسیر(آيه ١٧٢) : #غزوۀ حمراء الأسد:
🍃 گفتيم در پايان #جنگ_احد، لشكر فاتح #ابو سفيان، پس از پيروزى به سرعت راه #مكّه را پيش گرفتند، هنگامى كه به سرزمين «روحاء» رسيدند از كار خود سخت #پشيمان شدند و تصميم به مراجعت به #مدينه و نابود كردن باقيماندۀ مسلمانان گرفتند، اين خبر به پيامبر رسيد، فوراً دستور داد لشكر احد خود را براى شركت در جنگ ديگرى آماده كنند اين خبر به لشكر #قريش رسيد و از اين مقاومت عجيب به #وحشت افتادند!
🍃 در اين موقع جريان ديگرى روحيۀ آنها را ضعيفتر ساخت، و آن اين كه يكى از مشركان به نام «معبد الخزاعى» مشاهدۀ وضع #پيامبر و يارانش او را به سختى تكان داد و به پيامبر«صلّى اللّه عليه و آله» گفت: مشاهدۀ وضع شما براى ما بسيار ناگوار است. اين سخن را گفت و از آنجا گذشت و در سرزمين «روحاء» به لشكر ابوسفيان رسيد، ابو سفيان از او دربارۀ پيامبر اسلام سؤال كرد، او در جواب گفت: #محمّد را ديدم با لشكرى انبوه در تعقيب شما هستند! ابوسفيان و ياران او تصميم به عقب نشينى گرفتند، و از جمعى از قبيلۀ عبد القيس كه از آنجا مىگذشتند خواهش كردند كه به پيامبر اسلام خبر برسانند كه ابوسفيان و بتپرستان قريش با لشكر انبوهى به سوى مدينه مىآيند تا بقيۀ ياران پيامبر را از پاى در آورند.
🍃هنگامى كه اين خبر به پيامبر و مسلمانان رسيد، گفتند: حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ «خدا ما را كافى است و او بهترين #مدافع ما است» . اما هر چه انتظار كشيدند خبرى از لشكر دشمن نشد، لذا پس از سه روز توقّف، به مدينه بازگشتند.
🍃اين آيه و دو آيۀ بعد، اشاره به اين ماجرا مىكند، و مىگويد: «آنها كه دعوت خدا و پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» را اجابت كردند و بعد از آن همه جراحاتى كه روز #احد پيدا نمودند (آمادۀ شركت در جنگ ديگرى با دشمن شدند) از ميان اين افراد براى آنها كه نيكى كردند و تقوا پيش گرفتند (يعنى با نيّت پاك و #اخلاص كامل در ميدان شركت كردند) پاداش بزرگى خواهد بود» (الَّذِينَ اسْتَجابُوا لِلّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ) .
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_ال_عمران_آیه_صد_هفتاد_دو
_🍃🌷🍃________🍃🌷🍃______
🆔
http://eitaa.com/kanoonquranshahedjangravi
_🍃🌷🍃_________🍃🌷🍃_____
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
#سوره_آل_عمران ــ #آیه ۱۷۳
الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ
همان كسانی كه مردمِ [منافق و عوامل نفوذی دشمن] به آنان گفتند: لشكری انبوه از مردم [مكّه] برای جنگ با شما گرد آمدهاند بیائید از آنان بترسید. ولی [این تهدید] بر ایمانشان افزود، و گفتند: خدا ما را بس است، و او نیكو كارگزاری است.
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
#تفسیر_قرآن
#سوره_ال_عمران_آیه_صد_هفتاد_سه
_🍃🌷🍃_______🍃🌷🍃______
🆔
http://eitaa.com/kanoonquranshahedjangravi
_🍃🌷🍃__________🍃🌷🍃_____
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
#تفسیر(آيه ١٧٣) :
در اين #آيه يكى از نشانههاى زندۀ پايمردى و استقامت آنها را به اين صورت بيان مىكند «اينها همان كسانى بودند كه جمعى از مردم (اشاره به كاروان عبد القيس و به روايتى اشاره به نعيم بن مسعود است كه آورنده اين خبر بودند) به آنها گفتند: لشكر دشمن اجتماع كرده و آمادۀ حملهاند، از آنها بترسيد اما آنها نترسيدند، بلكه به عكس بر ايمان آنها افزوده شد و گفتند: خدا ما را #كافى است و او بهترين #حامى است» (الَّذِينَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ) .
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_ال_عمران_آیه_صد_هفتاد_سه
_🍃🌷🍃________🍃🌷🍃______
🆔
http://eitaa.com/kanoonquranshahedjangravi
_🍃🌷🍃__________🍃🌷🍃_____
🌺✨🌹✨🌺✨🌹
#مشابهات
#انتها
والوزن یومئذ الحق....👈 *فاولئک هم المفلحون* 《8》#اعراف
فمن ثقلت موزینه 👈 *فاولئک هم المفلحون* 《102》#مومنون
والذین تبوءو الدار.......👈#ومن_یوق_شح_نفسه *فاولئک هم المفلحون* 《9》#حشر
فاتقوا الله ما استطعتم.......👈 #ومن_یوق_شح_نفسه *فاولئک هم المفلحون* 《16》#تغابن
_🍃🌷🍃________🍃🌷🍃____
🆔
http://eitaa.com/kanoonquranshahedjangravi
_🍃🌷🍃________🍃🌷🍃____
#حافظه_شناسی
#حافظه
✅ یکی از روش هایي كه موجب افزايش ظرفيت حافظه كوتاه مدت ميگردد روش قطعه قطعه کردن اطلاعات و دسته بندي آنهاست؛
👈 مثلاً، اگر بخواهيم اين حروف را به حافظه بسپاريم به دليل زياد بودن آنها با مشكل مواجه هستيم.👇
🔺«ي، م، ا، ل، س، ا، د، ا، ز، آ، ه، ا، گ، ش، ن، ا، د».
حال اگر تمام اين حروف را به طور معكوس به سه قطعه دسته بندي كنيم كلمات دانشگاه آزاد اسلامي به دست مي آيد؛ يعني 16 حرف را در سه قطعه قرار داده ايم و حالا به راحتی در حافظه قابل ثبت هستند.
🔹🔸🔹
☝️🏻 پس
هرچه بتوانید محفوظات را منظمتر و در دسته بندی های معنادار تعریف کنید عملکرد حافظه تان بهتر خواهد بود.
مثلا
💠با توجه به حفظ محتوامحور، آیات با معانی مرتبط را در دسته بندی های معنایی مشترک قرار دهید.
💠با حفظ شماره آیه، آیات را در دسته بندی های منظم 5 یا 10 تایی به حافظه بسپارید.
💠از روش دسته بندی برای تثبیت بهتر آیات و عبارات مشابه استفاده کنید.
_🍃🌷🍃_______🍃🌷🍃______
🆔
http://eitaa.com/kanoonquranshahedjangravi
_🍃🌷🍃_________🍃🌷🍃_____
🥀🍂 🍂 ❇️ ﷽❇️
🍂
🌹بسم ربِّ الشهدا🌹
#کاش_برگردی😢
#فصل_ششم
❇️ به روایت مادر شهید❇️
🔹 مشغول تماشای تلوزیون بودم که بوی سوختگی به دماغم خورد. تا بخواهم چیزی بگویم کار از کار گذشته بود. زینب از بس مشغول صحبت شده بود پیراهن زکریا را سوزاند.
🔸 حالا یکی می خواست جلوی زکریا را بگیرد. با شوخی و خنده کلی زینب را نواخت!
گفتم :(( عیب نداره. کاریه که شده مادر! اگه این قدر روی خط اتوی پیراهن و شلوار حساس نبودی، این طور نمی شد.))
🔹 زکریا درحالی که هنوز نگاهش به سوختگی روی لباس بود گفت: (( خط اتوی لباس باید مرتب باشه. دوست ندارم با لباس و شلواری که خط اتوهاش شلم شوربا شده برم بیرون.))
🔸 غروب که شد، همه آمادهٔ رفتن به عروسی بودیم. کربلایی و پسرها و سید رحمان با تاکسی رفتند. ما هم قرار شد با ماشین خودمان به تالار برویم. زینب و الهه و زهرا صندلی عقب ماشین نشستند، من هم صندلی جلو.
🔹 زکریا داشت با تلفن صحبت می کرد. حتی حالا که چند سالی می شد از فضای پایگاه محل به خاطر دوره های اصفهان جدا شده بود، ولی بازهم ارتباطش را با بچه های پایگاه و مسجد و هم محله ای ها حفظ کرده بود. هربار که مرخصی می آمد، به آن ها سر می زد و سعی می کرد در کارها کمک دستشان باشد. حالشان را می پرسید، یا وقتی می فهمید میانهٔ دو نفر شکرآب شده پیگیر می شد تا آن ها را آشتی بدهد.
🔸 چند دقیقه بعد، وقتی تلفن تمام شد، زکریا داخل ماشین نشست.
⏪ #ادامه_دارد_...
_🍃🌷🍃_____🍃🌷🍃___
🆔
eitaa.com/kanoonquranshahedjangravi
_🍃🌷🍃_____🍃🌷🍃___