eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
15.9هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم دلم به سمت حرم باز می شود با یڪ سلام صبح‌من آغاز می شودツ 🌹السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین |🌿 ... ✨ @karbala_ya_hosein
4_1149911174913982504.mp3
1.78M
🌸با نوای استاد فرهمند🌸 التــــــماس دعـــا @karbala_ya_hosein
متن دعای عهد بسم الله الرحمن الرحیم اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى  الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ  وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ  وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 امروز پنجشنبه متعلق است به: 🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام 💠 اذکار روز: - لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین (100 مرتبه) - یا غفور یا رحیم (1000 مرتبه) - یا رزاق (308 مرتبه) برای وسعت رزق @karbala_ya_hosein
3 ✨تجدید پیمان هر روزه با مولا «اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في صَبيحَةِ يَوْمي هذا وَ ما عِشْتُ مِنْ اَيّامي؛ خدايا من تازه مى كنم در بامداد اين روز و هر چه زندگى كنم از روزهاى ديگر»🤲 ☀️📖← قرائت "دعای عهد" در هر صبحگاه موجب می‌شود که از «غفلت و جهل» رهایی یابیم و نوعی بصیرت و ولایتمداری در وجودمان رشد و نمو یابد. 💠 خداوند در سوره ملک آیه 30 چنین می‌فرمایند: «قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاء مَّعِينٍ؛ بگو به من خبر دهيد اگر آب [آشاميدنى] شما [به زمين] فرو رود چه كسى آب روان برايتان خواهد آورد.» 📝 در برخی از روایات و کلام معصومین علیهم السلام، منظور از «ماء معین» همان >• امام زمان •< می‌باشد. ⛔️ و این یعنی اینکه؛ همان گونه که جسم انسان بدون آب نمی‌تواند زنده بماند؛ روح انسان نیز بدون حضور و یاد مولای خود (که به عبارتی همان ماء معین در آیه فوق می‌باشد) نمی‌تواند زنده بماند. بنابراین هر روز صبح باید "عهـــــ🤝ـــــــد" خود را با مولا تجدید کنیم تا اثری از زندگی در وجودمان نقش ببندد و زمینه‌ساز ظهور و حکومت آرمانی امام زمان باشیم....ان شاءالله🍃 @karbala_ya_hosein
🖤🍃 شهادت! رویشی دوباره خواهد بود بر درخت ریشه دار انقلاب ... @karbala_ya_hosein
♥️💫♥️♥️💫♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫 ✨حــــــامــــی مـــــن💫 بعد از کلی گشتن و خاطره سازی های زیادی تو شهر محمودآباد به بازار رفتیم که قبل از رفتن به شهر گرگان, از ترشیجات و سوغاتی های خوشمزه شمالی بخریم وسط خریدهای خانواده, شوهر خاله راضیه حامی رو صدا کرد _حامی بیا این هندوانه رو بگیر ببر بزار داخل ماشین هندوانه انقدر بزرگ بود که قطعا چندتا خانواده رو تأمین می کرد حامی در حال رفت و امد بین سه تا ماشین بود که هندوانه رو داخل یکی از ماشینا بزاره, ولی به لطف خرید خانم های خانواده هیچ کدوم از ماشینا جا برای اون هندوانه به اون بزرگی رو نداشت حامی دولا دولا به سمت ماشین ما امد و همون طور که نفس نفس میزد گفت: _میزارمش رو پام, بیایید حرکت کنید _هنوزحرف حامی تموم نشده بود که هندوانه از دستش افتاد و ترکید از خنده نزدیک بود غش کنم, حامی نگاه چپ چپی بهم انداخت و بعد چند لحظه خودشم خنده اش گرفته بود و وسط خنده جمع مامانم گفت: _مهنا یه خانم تو خیابون با صدای بلند نمیخنده _خواستم جواب مامان رو بدم که حامی نگاهم کرد و ابروهاش رو بالا داد و خندید الان متوجه چپ چپ نگاه کردنش شدم دایی و بابا با یه بطری آب معدنی بزرگ هندوانه رو شستن و به قاچ های شتری تقسیمش کردن بعداز خوردن هندوانه به مقصدمون که شهرگرگان بود حرکت کردیم ♥️💫♥️💫♥️💫♥️💫♥️ 💫♥️💫♥️💫♥️💫♥️💫 ♥️💫♥️💫♥️💫♥️💫 "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ♥️💫براساس واقعیت♥️💫 ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/8214
♥️💫♥️♥️💫♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫 ✨حـــــامـــی مــــن💫 نزدیکای صبح به گرگان رسیدیم دایی جواد که قبل از ما رسیده بودن یه سوییت رو برای یک شب کرایه کرده بود مامان و خاله همزمان باهم رو به آقایون گفتن _حالا چرا یه شب, خب برای دو شب کرایه می کردی _خواهرا چه همزمان باهم اعتراض می کنید, امروز از صبح تا شب بگردید اطراف رو, بعد شب می خوابیم صبح هم, از صبح تا غروب وقت دارید برای گردش، غروب به سمت مشهد حرکت می کنیم حالا اگر دوست داشته باشید, میگم به صاحب سوییت که یه شب دیگه ام می مونیم روز اول به چند جای دیدنی گرگان و کنار دریا رفتیم با درخواست بچه ها برای رفتن به جنگل بزرگترها موافقت کردن, فردا صبح به طرف جنگل رفتیم که بعد از خوردن نهار به طرف مشهد حرکت کنیم صبح زود بعد از خوردن صبحانه راهی جنگل شدیم سرسبزی جنگل بی نظیر بود بوی چوب, هوای تمیز, صدای پرنده ها حتی گاو های بدون صاحب کنار جاده همه برام دلنشین بود بابا یه طناب محکم دستش گرفته بود و مشغول درست کردن تاب برای مهلا و میعاد بود, روبه بابا گفتم بابا محکم تر گره بزن, منم می خوام سوار تاب بشم دایی با خنده و شیطنتی که تو وجودش نهادینه شده گفت: _قربون دهنت دایی, علی آقا مهنا راست میگه, محکم ببندش همه تاب بازی کنیم به حرف دایی خندیدم, بعد از کسب اجازه از مامان و بابا شروع به قدم زدن وسط جنگل کردم وسط جنگل پر از گل ها و گیاهای قشنگ و چشم نوازی بود که تا به حال تو شهر خودمون ندیده بودم چندتا از برگ هایی که روی زمین افتاده بود رو برداشتم, دلم نیومد از درخت بکنم, از این که بخوام باعث آسیب به این طبیعت بکر بشم احساس گناه می کردم البته که ما آدما مدام در حال آسیب زدن به محیط زیستیم, ولی خب تا جایی که میتونیم باید تلاش کنیم این آسیب رو به حداقل برسونیم صدای نزدیک شدن قدم یه نفر باعث شد سرم رو بچرخونم, پشت سرم رو نگاه کردم با دیدن حامی ناخوداگاه لبخند به لبم امد, سعی کردم لبخندم رو پنهون کنم حامی با کلی برگ قشنگ که جمع کرده بود و تو دستش بود به طرفم امد _بیا این برگ ها رو بگیر _برای من جمع کردی؟ _اره مگه به جز تو کس دیگه ای اینجا هست ؟ دیدم داری این برگهای خوشگل رو جمع می کنی منم برات جمع کردم برگها رو ازش گرفتم و ممنونی گفتم که گفت: _مهنا خیلی دور نشو, نزدیک خودمون باش ♥️💫♥️💫♥️💫♥️💫♥️ 💫♥️💫♥️💫♥️💫♥️💫 ♥️💫♥️💫♥️💫♥️💫 "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ♥️💫براساس واقعیت♥️💫 ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/8214
💫♥️رمان حامی من💫♥️ عاشقانه ای مذهبی براساس واقعیت ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی داردhttps://eitaa.com/karbala_ya_hosein/8214
به نیابت ازشهدا هدیه به آقــــارســـول الله حضرت زهرا(س) حضرت علی(ع) امام حسن عسگری (ع) حضــــــرت معـــصـــومه (س) به نیت سلامتی تعجیل درظهورامام زمان عج سلامتی رهبر سلامتی مردم ایران ریشه کن شدن ویروس کرونا عاقبت بخیری همه جوانا حاجت روایی همگی @Karbala15
 آیت‌الله بهجت اطرافیان و شاگردان خود را بسیار به خواندن نماز روز پنجشنبه توصیه می‌کرد و می‌گفت: «آیت‌الله سید مرتضی کشمیری هر وقت این نماز را می‌خواند، هدیه‌ای برای او می‌رسید». شیوه خواندن نماز از کتاب جمال‌الاسبوع سیدبن‌طاووس چهار رکعت (دو نماز دورکعتی) ۱- در رکعت اول بعد از حمد ۱۱بار سورۀ توحید ۲- در رکعت دوم بعد از حمد ۲۱بار سورۀ توحید ۳- در رکعت سوم بعد از حمد ۳۱بار سورۀ توحید ۴- در رکعت چهارم  بعد از حمد ۴۱بار سورۀ توحید ۵-  بعد از سلام نماز دوم ۵۱بار سورۀ توحید  ۶- و ۵۱بار «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» را بخواند  ۷- و سپس به سجده برود و ۱۰۰بار «یاالله یاالله» بگوید و هرچه می‌خواهد از خدا درخواست کند.  پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: اگر از خدا بخواهد که کوهی را نابود کند کوه نابود می‌شود؛ نزول باران را بخواهد به‌یقین باران نازل می‌شود؛ همانا هیچ‌چیز مانع میان او و خداوند نیست؛ خداوند متعال بر کسی که این نماز را بخواند و حاجتش را از خدا نخواهد غضب می‌کند. برگرفته از کتاب بهجت الدعا، صفحات ٣٨٠ـ٣٨١ @karbala_ya_hosein
به کویَت گر چنین آشفته می‌گردم ، مکن منعم دلی گم کرده‌ام اینجا و می‌جویم نشانش را . . . @karbala_ya_hosein
تاریخ شهادت هدیه به شهید ابوتراب عاشوری وشهدای که امروزسالروز ولادت یاشهادتشونه @Karbala15
- ناشناس.mp3
7.76M
🎙دعای«هفتم صحیفه سجادیه»؛ 🔸آقای تدینی
📿 قرائت «دعای هفتم » 🗓 روزسی سوم
اللهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ . @karbala_ya_hosein
♥️💫♥️♥️💫♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫 ✨حـــــامـــــی مــــن💫 بعد از رسیدن به شهر مقدس مشهد به خاطر مسافرهای زیادی که به پابوس آقا امام رضا اومده بودن چند ساعتی گشتیم تا بالاخره تونستیم یه خونه نزدیک به حرم پیدا کنیم و مستقر بشیم همگی نوبتی به حمام رفتیم که هم خستگی راه از تنمون در بره هم برای عرض ادب خدمت امام رضا(ع) با خستگی و بی حالی به حرم نریم همگی داخل کوچه منتظر دایی رضا بودیم که به سمت حرم حرکت کنیم بالاخره دایی افتخار داد و اومد نگاهی به جمع کردم و گفتم: _بعد بگید خانما دیر آماده میشن _نگاه کن تو روخدا, بجا اینکه طرف من رو بگیری و بگی دایی چرا عجله کردی, سر فرصت کارات رو انجام میدادی بعد میومدی, تیکه هم میندازی؟ دایی جان حالا اگر بقیه هم بودن همین طوری تیکه مینداختی؟ یه لحظه حرف دایی رو توذهنم حلاجی کردم, بقیه یعنی کیا؟ وای نکنه منظورش حامی ؟ _بله دایی جان هرکس دیگه ایم بود همین حرف رو میزدم, البته بجز آقاجون و بابا و شوهرخاله _اها پس فقط به من و حامی اینجا غریبه ایم, اهان میعاد هم هست با لبخند و شیطنت گفتم: _دیگه ببخشید دایی جونم, همینیه که هست دایی می خواست یه چیز دیگه بگه که صدای آقاجون در اومد _شما توانایی حرف زدن تو مسیر رو ندارید, دِ یالا راه بیوفتید دیگه یه زبون برا دایی در اوردم و دست اقاجون رو گرفتم که کمکش کرده باشم, بنده خدا حسابی تو مسیر خسته شده بود، به سمت حرم رفتیم مسیر خونه تا حرم رو مشغول نگاه کردن به بازار و مغازه های اطراف حرم بودم آقاجون دستش رو از دستم جدا کرد نگاهی به آقاجون کردم که گفت: _بابا جان برو کنار مادراینا از قسمت خانم ها باید وارد حرم بشید _چشم آقاجون, اصلا حواسم نبود که رسیدیم رو به روی در ورودی حرم از کنار آقاجون رد شدم, با مامان اینا به قسمت ورودی خانما رفتیم که بعد از بازرسیمون توسط خادمای انتظامات وارد صحن حرم بشیم, یکی از خادمای حرم چادری به طرفم گرفت و با لبخند و خوش رویی که باعث شد منم لبخند بزنم بهم گفت: _خیلی خوش اومدی, بفرما چادر گل دختر, التماس دعا ♥️💫♥️💫♥️💫♥️💫♥️ 💫♥️💫♥️💫♥️💫♥️💫 ♥️💫♥️💫♥️💫♥️💫 "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ♥️💫براساس واقعیت♥️💫 ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/8214
♥️💫♥️♥️💫♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫 ✨حــــامـــــی مــــن💫 چادر رو گرفتم و روی سرم انداختم و با لبخندی که به لبم نشسته بود تشکر کردم مردای خانواده داخل حیاط منتظرمون بودن به سمتشون رفتیم, بابا جلو امد یکی از درب های خروجی حرم رو نشون داد که بعد از زیارت همگی اونجا جمع بشیم, لحظه آخری که از جمع آقایون جدا شدیم که به سمت ورودی حرم بریم, حامی با کمی فاصله با آروم ترین صدا گفت: _التماس دعا نگاهی بهش انداختم, سرش پایین بود یه لحظه احساس کردم شاید اشتباه شنیدم یا شاید این چند روز انقدر جلو چشمم بوده و بهش فکر کردم که حتما توهم زدم یا شاید کلا با کس دیگه ای بوده بدون اینکه جوابی بدم رد شدم و همراه مامانینا شدم ولی خدا میدونه که چقدر فکرم درگیر شده بود پیش خودم گفتم اگه واقعا توهم نزده باشم و به من التماس دعا گفته باشه, من چه دعایی میتونم براش بکنم؟ یه لحظه فکری به سرم زد نکنه کسی رو دوست داره و به خاطر اون گفته براش دعا کنم همینطور با خودم در حال کلنجار رفتن بودم که دستی روی شانه ام خورد, برگشتم عقب رو نگاه کردم, مامان بود _حواست کجاست؟ کفشاتو تحویل بده, مردم پشت سرت منتظر وایسادن _چشم الان, ببخشید ♥️💫♥️💫♥️💫♥️💫♥️ 💫♥️💫♥️💫♥️💫♥️💫 ♥️💫♥️💫♥️💫♥️💫 "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ♥️💫براساس واقعیت♥️💫 ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/8214
💫♥️رمان حامی من💫♥️ عاشقانه ای مذهبی براساس واقعیت ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/8214