سلام دوستان کتابنوشانی
آماده اید بریم برای چالش آذرماه😍
به تصوربالا با دقت نگاه کنید و برداشت خودتون رو برامون بفرستید.
◀️میتونید راجع بهش خاطره ای بگید؛
◀️داستانی بنویسید؛
◀️تجربهی مشابهی بنویسید.
خلاصه یادداشتی مرتبط با این تصویر و حدیث بنویسید و برامون بفرستید تا توی لیست چالش هدیه کتاب آذرماه قرار بگیرید.
۴ هدیه آذرماه شامل:🎁
۲ نسخه کتاب تب ناتمام ( که قبلا تو کانال معرفی شده و الان هم انتشارات حماسه یاران ازش مسابقه برگزار میکنه)
۲ کتاب ۱۰۰ هزارتومانی برای دو نفر با انتخاب خودشون.
✅️راستی برای ثبت اسمتون در چالش هر نفر باید حداقل ۵ عضو جدید به کتابنوشان اضافه کنه.نفراتی که عضو شدن رو به این آیدی معرفی کنید:
@Ahmadia70
تا روز شنبه۱۶ آذر فرصت دعوت دارید⏳️
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتابنوشان
✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
جرعهای کتاب بنوشیم🍀
📝 برشِ سوم از کتاب سرباز روز نهم
پرواز تاسوعا
ماه محرم بود، با سید ابراهیم¹ به عملیات آزاد سازی القراصی ² رفتم.
القراصی موقعیتی استراتژیک بود . قبل از عملیات یکی از بچه ها که مشغول فیلم گرفتن بود، به سید ابراهیم گفت:
«سید ابراهیم اگر وصیتی داری بگو.»
شب تاسوعا بود. سید گفت: «امشب شب تاسوعاست و درهای رحمت خدا به روی همه بازه و خیلی حال میده آدم روز تاسوعا شهید بشه.»
سید صحبت میکرد که یک دفعه از راه رسیدم. یک مقدار حبه های درشت انگور با خودم آوردم. آن کسی که فیلم میگرفت به سید گفت:« رفیق شماهم که اومد. اگر وصیتی داری بگو.»
سید گفت:« من فلان مقدار قرض به بچه ها دادم و برنگردوندن» و وصیت کرد.
بعد من جلوی دوربین او را بوسیدم و رفتیم که بخوابیم.
سحر بیدار شدیم و برای شرکت در عملیات حرکت کردیم. در تاریکی، از وسط باغ های زیتون جلو رفتیم. دیوارهای سنگی به ارتفاع تقریباً یک متر بود. بچهها پشت آن سنگر میگرفتند. هوا هنوز گرگ و میش بود که آتش تهیهی ما شروع شد . با ۱۰۷ و ادوات دیگر، القراصی را میزدند تا شرایط مهیا شود و ما جلو برویم.
قرار بود با حدود ۴۵ نفر از بچه ها از شهر سابقیه راه بیفتیم و القراصی را آزاد کنیم.
در فاصله دوکیلو متریِ شهر، منطقهای بود به نام باغ مثلثی. آنجا باغ زیتونی بود که چندسنگر در آن تعبیه شده بود. بچه ها آنجا مستقر شدند .
یکی دو روز بود که کلا سیستم سید ابراهیم عوض شده بود. حالت خاصی پیدا کرده بود. بقول یکی از بچه ها: «اینهایی که پروازی میشن، حالتشون تغییر میکنه.»
سید ابراهیم این اواخر خیلی دغدغه داشت و فکرش کاملاً مشغول بود. وقتی میخواستیم به دل دشمن بزنیم ، بهش گفتم :«سید ابراهیم فکرت مشغوله، جریان چیه ؟»
اما چیزی نگفت.
#سرباز_روز_نهم
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#نعیمه_منتظری
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتابنوشان
✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
مجموعه ۶ جلدی "جادوی احساس" رو دیروز خوندم.
بدون اغراق میگم هر ۶ جلد "جادوی احساس" داستان جذابی دارن، هم مهارت یا نکته ای رو به بچه ها آموزش میدن و هم خلاقانه هستند.
من دیشب ۳ جلد از این مجموعه رو برای دخترای خودم خوندم.
تا یک جلد تمام میشد میگفتن مامان این یکی! این یکی! لطفا!!
شما هم یه وقتایی بشینید برای بچههاتون کتاب بخونید. هم رابطه عاطفیتون تقویت میشه، هم خاطرات خوبی از شبهای سرد و طولانی پاییز تو ذهن بچهها ثبت میشه و مهم تر این که با نگاه درست به مسائل و مشکلات زندگی و راهحل مشکلات آشنا میشن.
مثلا یکی از جلدها در مورد سگی هست که مدام عصبانی میشه و داد و بیداد میکنه ولی با زدن عینک جادویی به علت رفتار اطرافیان پی میبره و دیگه زود عصبانی نمیشه. مثلا میفهمه فلانی یه مشکلی براش پیش اومده که جواب سلامش رو آروم داد، یا می فهمه فلانی دیشب بخاطر مراقبت از مریض خسته بود و حال خوبی نداشته.
توی يكی از جلدها پروانهی کمالگرای داستان متوجه میشه که قرار نیست همیشه بی عیب و نقص باشه بلکه باید اندازه توانش تلاش کنه و کارهای کوچک خودش رو نادیده نگیره.
خلاصه از فیل تیزگوش بگم که برای کمک به مورچه های گرفتار در سیل، به ته دره میره یا از سنجابی بگم که از شلختگی به نظم در زندگی میرسه!
اگه دنبال خرید کتاب خوب برای فرزندتون یا مجموعه تون هستید، جای مجموعه ۶ جلدی "جادوی احساس" تو سبد خریدتون خالیه.
اینم آیدی خرید:
@jamalnashr_admin
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتابنوشان
✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
هدایت شده از ..:: ایرانیوم ::..
فراز شانزدهم از خطبه فدکیه
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتابنوشان
✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32