✨﷽
〰〰〰〰〰
#مقاومت
محمد فایق
داشت نگاهم میکرد. انگار میخواست دلداریام بدهد.
از سرمای استخوان سوز، چرتام پاره شد. دست دراز کردم سمت محمد. ناخن شکستهام به پارگی پتویش گیر کرد. شیر چندانی نداشتم. نمیدانم کی به او شیر داده بودم که گرسنه نشده بود. قنداقش را سمت خودم کشاندم. مثل یک تکه چوب بود. از جا جستم. صدا زدم:« محمد، محمد» تکان نمیخورد. به صورتش دست کشیدم. یخ بود. مثل راحیل که توی سردخانه پیدایش کردم. گونهام را به صورتش چسباندم. یخ کردم. گوشم را روی سینهاش گذاشتم. خواب بود. قلبش را میگویم. دهانش را بوسیدم. دیگر بوی شیر نمیداد. از سرما جیغم در گلو ماسید. چهرهاش را زیر سوراخ چادر گرفتم. نور مهتاب بر صورت ماهش تابید. جگرم سوخت. در آن سرما آتش از سینهام بیرون زد. در آغوش فشردمش. کنار گوشش نجوا کردم:« مرا ببخش. محمدم مرا ببخش. فقط یک پیراهن داشتم و یک روسری.» از ته گلویم صدایی حزین خراشید و بیرون آمد. بچه را از آغوشم گرفتند.
داشت نگاهم میکرد. انگار میخواست دلداریام بدهد.
✍ #مریم_غلامی
〰〰〰〰〰
#خطروایت
#غزه
🔻روایتهای خود در مورد آرمانهایتان را برای ما ارسال کنید.
〰〰〰〰〰
@khatterevayat
✨﷽
〰〰〰〰〰
#مقاومت
اینجا هرگز جای آنها نیست
روزی که آمدند خیال نمیکردند این شکلی مجبور به رفتن بشوند. آمده بودند کار را تمام کنند. آخر مگر غزه چند کیلومتر مساحت داشت؟ با اینهمه تجهیزات و امکانات مگر میشد بازی را نبرد.
ولی ورق برگشت. اینجا بوی مقاومت میدهد. ما مردم غزه به خلق الانسان فی کبد باور داریم. دنیایمان را کوتاه میبینیم. نیامدهایم بمانیم. اما همین گذر کوتاه را هم نمیخواهیم، دست کفر بدهیم.
واجتنبوا الطاغوت را آموختهایم. لالایی بچههای ما فاستقم کما امرت بوده است. با ما نمیشود درافتاد. آنموقع که تنها سلاحمان سنگ بود، نتوانستند تسلیممان کنند؛ چه رسد به حالا که با موشکهای دوش پرتاب ضد هوایی تانکهای متجاوزان را نشانه میگیریم.
میدانیم که دست از جنایت برنمیدارند. میروند که برای توحشی دیگر آماده شوند. ولی این را بدانند، اینجا هرگز جای آنها نیست.
✍ #مریم_غلامی
〰〰〰〰〰
#خط_روایت
#آتش_بس
🔻روایتهای خود در مورد آرمانهایتان را برای ما ارسال کنید.
〰〰〰〰〰
@khatterevayat
🇮🇷﷽
〰〰〰〰〰
#ایرانْ_جان
من از اینکه در جمهوری اسلامی ایران زندگی میکنم خوشبختم چون دیگر ملت متوحش نامیده نمیشویم؛ جای آن را عزت و اقتدار گرفته است. اگر روزی یک آمریکایی به خاطر حضورش در ایران، حق توحش میگرفت، امروز به همهجا چنگ میزند تا دوباره پایشان به ایران باز شود.
✍ #مریم_غلامی
〰〰〰〰〰
#خط_روایت
#دهه_فجر
🔻منتظر روایت های شما از تجربه و احساسات شیرین زندگی در ایران اسلامی هستیم.
〰〰〰〰〰
@khatterevayat
8.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷﷽
〰〰〰〰〰
#ایرانْ_جان
دوسال و نیمم بود. از خواب بیدار شدم. از روی پشتبام صدای اللهاکبر میآمد. چاشنی آن هم صدای تیر بود. نمیفهمیدم چه خبر است. میدانستم مامان و بابا ما چهار بچهی کوچک را میگذارند خانه و میروند، تظاهرات. شبها هم روی پشت بام بانگ الله اکبر سرمیدهند. اما در عالم بچگی نمیفهمیدم چرا. فقط حس میکردم منتظرند. منتظر یک اتفاق بزرگ.
حالا چهل و شش سال است از آن اتفاق بزرگ گذشتهاست. شب بیست و دوم بهمن که میشود به یاد آن لحظات پرتب و تاب، با فرزندانم نوای اللهاکبر سرمیدهیم. چه قدر این بانگ الله اکبر با آن زمان فرق دارد. سال پنجاهوهفت دلهره بود و وحشت. اما حالا سرشار از شادی و سرور است.
زمانی بانگ الله اکبر ما دوهزار و پانصد سال سلطنت را به خاک کشید. حالا این بانگ اللهاکبر باید اسرائیل و آمریکا را ریشه کن کند.
همهباهم امشب نوای اللهاکبر سرمیدهیم.
✍ #مریم_غلامی
〰〰〰〰〰
#خط_روایت
#دهه_فجر
🔻منتظر روایت های شما از تجربه و احساسات شیرین زندگی در ایران اسلامی هستیم.
〰〰〰〰〰
@khatterevayat
⚘️﷽
〰〰〰〰〰
#قهرمان
جاده را که دیدم، دلم رفت ۱۷ دی ۹۸، راههای منتهی به کرمان.
تشییع رفیق چندین سالهی سید. مردی از تبار سلمان. حالا همان رستخیز به پا شده. این بار ضاحیهی لبنان.
مسلمان، مسیحی، شیعه، سنی ، عرب، عجم، ترک همه آمدهاند. انسان که باشی فرق بین مرد و نامرد را خوب میفهمی. میدان رزم مرد میخواهد. این جمعیت آمدهاند برای تشییع مردی از تبار ابوذر.
مردی که مردانگی را با حزبالله معنا کرد.
حالا مردان کوچک و بزرگ بسیاری پرچم زرد و سبز حزبالله را بلند کردهاند؛ و زمین نخواهند گذاشت تا ندای انا المهدی را بشنوند.
✍ #مریم_غلامی
〰〰〰〰〰
#خط_روایت
#سید_حسن_نصرالله
#انا_علی_العهد
🔻روایتهای خود در مورد قهرمانان را برای ما ارسال کنید.
〰〰〰〰〰
@khatterevayat
🚩✨﷽
〰〰〰〰〰
#مقاومت
سحر
جمعه
شب غدیر
تهران؛ قلب تپنده تنها حاکمیت شیعی جهان
قطعات جورچین را که کنار هم میچینم، تاریخ زنده میشود.
یهود ترور را با اجداد پیامبر آغاز کرد. میخواست موسی را در نطفه خفه کند. میخواست پیامبر، پیامبر نشود. نتوانست. سالها از هزار در داخل شد. تا بیصدا جان پیامبر را ذره ذره گرفت. اما پیامبر هوشیار بود. غدیر شد آنچه نباید میشد. علی خیبر شکن جانشین پیامبر شد. خار چشمی شد برای یهود. کینه، کینهی شیطانی بود. شعلهاش هم شیطانی است. قرنهاست میسوزاند. آتشی که کوچک و بزرگ نمیشناسد. کافی است دو نام برایش بلندآوازه باشد؛ محمد و علی
و چه زمانی این نامها به زیباترین حالت ممکن کنار هم قرار میگیرند به جز غدیر.
خواستند عید ما را عزا کنند.
نه. حالا وقت عزا نیست. باید در خیبر دیگری را از جا برکند.
خدای علی خدای ما هم هست.
✍ #مریم_غلامی
〰〰〰〰〰
#خطروایت
#خط_خیبر
🔻روایتهای حماسی خود را برای ما ارسال کنید.
〰〰〰〰〰
@khatterevayat
🚩✨﷽
〰〰〰〰〰
#مقاومت
«... نتانیاهو بالاخره از زیرزمین خارج شد...»
خبر را که شنیدم، ذهنم رفت مهر ۱۴۰۳. خبر شهادت سید حسن نصرالله دنیا را تکان داد. اسرائیل سرخوش از این پیروزی، گمان میبرد اقدام وحشیانهاش، رهبر مقتدر ایران را به پناهگاه های زیرزمینی خواهد کشاند.
خبر مثل رعد آسمان ذهن همه را شکافت. «نماز جمعه این هفته به امامت حضرت آیت الله خامنهای برگزار خواهد شد.» حضرت آقا پس از عملیات وعدهی صادق ۲، خود به میدان آمد.حضور پر افتخار آقا همه را به مصلی کشاند. حتی از شهر و استانهای دیگر برای اقتدا به امام امت، به تهران آمدند.
غسل شهادت کردیم و در مصلی حاضر شدیم. نهتنها نماز ظهر که نماز عصر هم به امامت حضرت آقا برگزار شد. آقا به دنیا پیام داد.
رهبران شیعی دنیا از دشمن نمیهراسند.
چه زود سخن خدا محقق شد.
سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ
به زودی در دل های کافران ترس می اندازیم؛ زیرا چیزی را که خدا بر آن دلیلی نازل نکرده، شریک خدا قرار داده اند، و جایگاهشان آتش است؛ و بد است جایگاه ستمکاران.
✍ #مریم_غلامی
〰〰〰〰〰
#خط_روایت
#خط_خیبر
🔻روایتهای حماسی خود را برای ما ارسال کنید.
〰〰〰〰〰
@khatterevayat
2.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩✨﷽
〰〰〰〰〰
#مقاومت
اللهم سدد رمیهم
پارچهی سفید را که روی صورت رنگپریدهی مادرش کشیدند، از عمق جان ضجه زد. توی نقاشیها همیشه از دودکش خانهی کوچکشان، دود به آسمان میرفت. حالا مامان جوانش با خواهر کوچولویش رفته بودند. خانهای هم نمانده بود تا زیر سقف آن، پدر موهای طلاییاش را ببافد. آن روز در دل کوچکش تخم کینهای کاشته شد. کینه از آدمهای بدی که نقاشی کودکیش را سیاه کرده بودند.
حالا آسمان پر بود از موشکهایی که عموهایش فرستاده بودند. از ته دل شکستهاش به خدا التماس میکرد که موشکها به هدف بخورد. آخر روی هر موشک تصویری میساخت. مادرش با چال روی گونه. لیان خواهر کوچولویش با پستانکی توی دهان. یحیی پسر عمویش با دندان افتادهاش.
با تمام قدرت فریاد زد:« اللهم سدد رمیهم»
اهواز
✍ #مریم_غلامی
〰〰〰〰〰
#خطروایت
#خیال
#خط_خیبر
🔻روایتهای خود در مورد آرمانهایتان را برای ما ارسال کنید.
〰〰〰〰〰
https://eitaa.com/khatterevayat
🚩✨﷽
〰〰〰〰〰
#مقاومت
آرزوی سوخته
دستش را روی شکمش گذاشت. رو کرد به همسرش. لبخند ملیحی زد و گفت:« چه تکونی میخوره شیطون. دیگه تحمل موندن نداره.»
مرد دنده را در مشتش جابهجا کرد و سرعت را پایین آورد. نمیخواست آب توی دل مامان و نینی تکان بخورد. سرعت را کم کرد. از ترکهای آسفالت که رد شد آرام سرعت را بیشتر کرد. نگاه پدرانهی آمیخته به غرورش را به همسرش انداخت. « بابایی فداش...»
هنوز جملهاش تمام نشده بود که انفجاری آرزوهایشان را سوزاند.
اسراییل کودک کش
اهواز
✍ #مریم_غلامی
〰〰〰〰〰
#خط_روایت
#خط_خیبر
#خیال
🔻روایتهای حماسی خود را برای ما ارسال کنید.
〰〰〰〰〰
https://eitaa.com/khatterevayat
🏴✨﷽
〰〰〰〰〰
#مقاومت
شب عاشوراست.
حسینیهی امام خمینی(ره) مملو از جمعیت است.
سخنران از استقامت جامعه میگوید. آن را تابع مقاومت محور آن میداند.
ناگهان در باز میشود.
رهبر مقاومت، محور مقاومت، امام المسلمین، حضرت آیت الله امام خامنهای وارد میشود.
با صلابت، ابهت و آرامش.
ملت به جوش میآید. نوای حیدر،حیدر بلند میشود. یک دنیا به جوش میآید.
رسانههای عالم برنامههای زندهی خود را برای پخش این خبر، قطع میکنند.
سخنران، به سختی تلاطم حضار را آرام میکند. محورِ مقابل مقاومت را صهیونیسم جهانی میخواند. بیاختیار مشتها گره میشود. دلها به خروش میآید. سخنرانی به روضه میرسد. «بلند مرتبه شاهی ز صدر زین به زمین افتاد....»
این بار چشمها به خروش آمد.
مداح به فرمودهی آقا، ای ایران میخواند.
شب عاشورا، بوی حماسه میدهد.
ایران بیدارتر شده است.
حزن و حماسه در هم تنیدهاند.
منتقم خون خدا، ایران آمادهی جهاد است.
اللهم عجل لولیک الفرج
✍ #مریم_غلامی
اهواز
〰〰〰〰〰
#خط_روایت
#خط_خیبر
#راه_حسین
#hero
🔻روایتهای محرمی خود را برای ما ارسال کنید.
〰〰〰〰〰
https://eitaa.com/khatterevayat
14.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴✨﷽
〰〰〰〰〰
#مقاومت
نمیدانم قدرت تجسم ما ضعیف است یا محبت اهل بیت زیاد. هیچگاه نتوانستیم صحنههای دلخراش کربلا را مجسم کنیم.
حالا چیزهایی میبینیم که شاید ذرهی ناچیزی از «مصیبت ما اعظمها» را به ما بچشاند.
خدا میداند که تحمل همین را هم نداریم.
ماندهام. ماندهام بانوی هجدهساله چه توانی داشت و چشمانش چگونه به تماشا نشست گودی قتلگاه را.
زینب، زینب و آه از داغ دل زینب. به گمانم خدا اول زینب سلام الله را آفرید بعد صبر را از روی او.
نه سر بریدن دیدهایم نه تیر به گلو خوردن. تنها زانوی ناتوان برادر شهیدی دیدهایم. گویی چشمها پاره شدهاند. شرهی اشک امان نمیدهد.
اگر کنار علقمه بودیم چه میکردیم.
«الان انکسر ظهری...»
✍ #مریم_غلامی
〰〰〰〰〰
#خط_روایت
#خط_خیبر
#راه_حسین
🔻روایتهای محرمی خود را برای ما ارسال کنید.
〰〰〰〰〰
https://eitaa.com/khatterevayat