eitaa logo
خشتـــ بهشتـــ
1.6هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
149 فایل
✨﷽✨ ✨اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفࢪَج✨ #خشـــت_بهشـــت 🔰مرکز خیرات و خدمات دینی وابسته به↙️ مدرسه علمیه آیت الله بهجت(ره) قم المقدسه 🔰ادمین و پشتیبان؛ @admin_khesht_behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
7.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨ببینید | اعتراض شدید رهبر انقلاب خطاب به مسئولان ⚠️ چرا اسناد #لانه_جاسوسی را در کتب درسی قرار نمیدهید؟ چرا نمیگذارید نسل جوان ما بفهمد آمریکا با ما چه کرده است؟ 🔻 بعد از آنکه جوانهای ما رفتند و این #لانه_جاسوسی را تسخیر کردند و با زحمت زیاد توانستند کاغذهایی را که خرد شده بود، مدارکی را که در کاغذخردکن ریخته شده بود، گردآوری کنند، جمع کنند، به‌هم بچسبانند و به‌صورت کتاب دربیاورند، آن‌وقت معلوم شد که چه توطئه‌هایی هم در طول این مدّت در داخل سفارت آمریکا وجود داشته. این کتابها حدود هفتاد جلد است؛ شماها.خوانده‌اید.اینها.را؟ چرا هیچ نشانی از مضامین برگزیده‌ی این کتابها در مجموعه‌ی مدارس ما، دبیرستان‌های ما، دانشگاه‌های ما نیست؟ چرا؟ این یکی از #اعتراضهای من است. وزیر جدید محترم آموزش‌وپرورش(آبان ۱۳۹۵) اینجا در جلسه هستند؛ چرا اینها را داخل #کتابهای_درسی قرار نمیدهید؟ چرا نمیگذارید #نسل_جوان ما، نسل جدید ما بفهمد و بداند که آمریکا با اینجا چه کرده و چه توطئه‌هایی زیر سر داشته است؟ 🔍 متن کامل فرمایشات ایشان حتما مطالعه فرمایید 👇 http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=34815 ╭━━━⊰🌐⊱━━━╮ ||•🇮🇷 @marefat_ir ╰━━━⊰🌐⊱━━━╯
خشتـــ بهشتـــ
✅شیوه های امر به معروف و نهی از منکر: ادامه شیوه مطالبه گری: 7_روش سوت زنی: این روش یعنی مسئولین دی
✅شیوه های امر به معروف و نهی از منکر: 29_بذل جان و مال 👈گاهی گناه انقدر بزرگه که باید از جان بگذریم 👈 مثل حادثه عاشورا 👈برای مثال مثلا کسی که کالای حرامی رو می فروشد ما با رایزنی و خرج کردن آبرومون براش کار پیدا کنیم تا درآمد حلال داشته باشه 30_وضع قانوت 👈در مجموعه خود قانون وضع کنید مثلا در خانه ، مدرسه، اداره ،مدیر فلان پاساژ و.... 👈مثلا راننده آژانس به کسانی که ظواهر شرعی را رعایت نمی کنند خدمات ندهد ادامه دارد..... 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 آیدی جهت جهت ارسال نظرات و پرسش سوالات: @amm_fs ||•🇮🇷 @marefat_ir .
﴾☘﴿ #رسانه‌شهدایے‌معرفت ∞🇮🇷∞ .✿ #پروفایل⇠『📱』 .✿ #ایران⇠『☘』 👣•| @marefat_ir ﴾☘﴿
﴾☘﴿ #رسانه‌شهدایے‌معرفت ∞🇮🇷∞ .✿ #پروفایل⇠『📱』 .✿ #ایران‌دخترونه⇠『☘』 √•| #لانه_جاسوسی 👣•| @marefat_ir ﴾☘﴿
1_120346252.mp3
4.17M
✌️ 🇮🇷 ⏯ 🍃می کشند هر کجا 🍃میرسه صدای یاعلی 🎤 👌فوق زیبا ✊ ╭━━━⊰❀⊱━━━╮ ||•🇮🇷 @marefat_ir ╰━━━⊰❀⊱━━━╯
وقتی "حضرت سکینه" سلام الله علیها روز یازدهم در گودال قتلگاه خود را روی بدن پدر انداخت و عدّه ای از اعراب، با ڪعب نی و تازیانه او را از بدن پدر جدا کردند😔 نگفت : پدر؛ مرا می زنند!!! بلکه اشک می ریخت و فریاد می زد: پدر!برخیز و ببین که #چادر از سرِ ما کشیدند☝️ پنجم ربیع‌الاول سالروز وفات #حضرت_سکینه بنت‌الحسین تسلیت باد🏴 #پویش_حجاب_فاطمے
هدایت شده از نشر وقایع عاشورا
« مردان خاندان » و چون با آن حضرت کسی جز خانواده نماند ، علی بن حسین علیه السلام ( علی اکبر) که زیباترین و خوش خلق ترین بود پیش آمد و از پدر اذن جنگ خواست. حضرت نیز اذن داد، سپس نگاهی مأیوسانه به او انداخته چشمانش را به زیر انداخت و گریست ، سپس فرمودند: خداوندا شاهد باش : پسری به جنگ آنان می رود که در صورت و سیرت و گفتار، شبیه ترین مردم به رسول تو بود. سپس فرباد کشید فرمودند : ای پسر سعد! خدا نسل تو را قطع کند ، همان گونه که نسل من ( از جانب علی اکبر را قطع کردی‌). علی اکبر به سوی دشمن رفت ، و به شدت جنگید، و جمع بسیاری را کشت‌، سپس به سوی پدرش بازگشت و عزض کرد: تشنگی مرا کشته و سنگینی سلاح آهنین مرا به رنج افکنده آیا برای نوشیدن جرعه ای آب راهی هست‌؟ حسین علیه السلام گریست و فرمودند: ای امان ،فرزندم از کجا آب بیاورم؟ قدری دیگر بجنگ، به زودی جدت را ملاقات می کنی و از آبی سرشار تو را سیراب خواهد کرد که پس از آن هرگز تشنه نشوی. ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ نشردهید 🏴 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#ایهاالرضا•♥️ •√پیشِ رخ ِ توُ ، ماھ‌ هویدٰا نشود بےچارھ‌ کسے ڪھ‌ بر تو شیدا نشود •√از نوڪرِ بد هم ڪھ‌ بپرسےٖ گویَد #رضا‌جان بھ‌ خوبےِ تو پیدا نشود #اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج🌹 #شبتون‌امام‌رضایے 🌟🌿 ||•🇮🇷 @marefat_ir .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خشتـــ بهشتـــ
#غلامِ_حسین_بود ♥️‌|•° #تقدیم‌به‌مادران‌سرزمینم 💚 #قسمت‌_دوم🌱 شنیده بود در شهر قزوین سید قافله‌باشی
♥️‌|•° 💚 🌱 _عریضه ای می‌نویسم که حتماً باید به ضریح امام حسین (علیه السلام) برسه. محمدصادق نگاهی به مریم که با چشمانی به اشک نشسته در قاب چادر چون فرشته‌ای معصوم می‌نمود انداخت... _ما که فعلاً نمی‌تونیم کربلا بریم. سید قافله باشی محمدصادق را مخاطب قرار داد... _من خودم با اولین قافله‌ای که راهی بشه، عازم کربلا هستم و نایب الزیارتون، نگران نباشید من عریضه رو به همراه خودم می‌برم. و این بار سر صحبتش با مریم بود... _خدا به زودی به تو پسر سالمی عطا می‌کنه و تو باید اسمش رو غلامِ حسین بزاری. لبخند شادی مریم مسئله‌ای نبود که با وجود پنهان‌بودنش زیر چادر، از چشمان ستاره‌بارانش هم خوانده نشود! بعد از نه ماه بارشیشه‌اش را زمین نهاد و غلامحسینش در دهه‌ی اول محرم دیده بر جهان گشود. پسری خوش‌رو و خوش رفتار که نه تنها نور چشم پدر مادر بود، بلکه بزرگ تا کوچک شهرشان اورا به نیک‌نامی‌ و شوخ طبعی می‌خواندند. مریم اما با وجود فرزندان بعدی، غلامحسین برایش عطر و بویی دیگر داشت... عطری شبیه به سیب سرخ! ✅ نویسنده: 💠 ❌ ||•🏴 @marefat_ir
﴾☘﴿ #رسانه‌شهدایے‌معرفت ∞🇮🇷∞ .✿ #پروفایل⇠『📱』 .✿ ##مرگ_بر_آمریکا⇠『☘』 √•| #لانه_جاسوسی 👣•| @marefat_ir ﴾☘﴿