eitaa logo
کُنّاش | حمیدرضا میررکنی
115 دنبال‌کننده
75 عکس
9 ویدیو
41 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 نسخه‌ای کتاب التوحید صدوق با حواشی مرحوم سیدنعمت‌الله جزائری (رحمه‌الله علیهما)
🔺نسخه‌ای از کتاب التوحید صدوق با حواشی مرحوم سیدنعمت‌الله جزائری (رحمه‌الله علیهم) لذت‌بخش‌ترین قسمت کار با نسخ خطی، مواجه شدن با خطّ عالمان مشهور و اثربخش در تاریخ اندیشه اسلامی است. مشغول دیدن نسخه‌ای بودم که تازه بدستم رسیده و کثرت حواشی متن نظرم را جلب کرده بود. با رجوع به ابتدا و انتهای نسخه متوجه شدم که این کتاب متعلّق به کتابخانه شخصی مرحوم سیدنعمت‌الله جزائری(ره) بوده است. حواشی حاوی نکات معرفتی، رجالی و نسخه‌شناختی است. معلوم است که سید احتمالا این کتاب را بقصد قرائت و تدریس بر شاگردانش اینگونه حاشیه‌زده است. در صفحه یکی مانده به آخر به‌خط سید چنین می‌خوانیم؛ "لقد بلغ مقابله و مذاکره مع بعض الاخوان و انتهی فی شهر محرم‌الحرام مفتح عام السابع و ثمانین بعد الالف" این نوشته نشان میدهد این متن بر شاگردان ایشان قرائت میشده و احتمالا شاگردان نسخه‌های خود را با نسخه استاد مقابله و تصحیح مینموده‌اند. تاریخ پایان مقابله و مذاکره کتاب بتدای سال ۱۰۸۷ هجری قمری است، ینی دورانی که سید تقریبا ۳۷ سال داشته است. کمی پایین‌تر باز نوشته دیگری می‌بینیم: " لقد قراه جماعه من اصحابنا مره اخری بعد عام مایه و الف" یعنی چیزی حدود سیزده سال بعد باردیگر سیدنعمت الله این کتاب را بر شاگردان خوانده است. اینبار بجای تعبیر اخوان از لفظ اصحابنا استفاده میکند. شاگردان روزی به سن استاد نزدیکتر بودند و هر دو جوان بودند، بنابراین همدیگر را برادر میخواندند. اما در قرائت دوم ، سید دیگر مانند شاگردان جوان نیست و شاگردان در حکم یاران و مریدان اویند، نه برادران. هر دو متن با امضا سیدنعمت‌الله الحسینی پایان می‌یابند. ناگفته نماند که اهمیت سیدنعمت‌الله جزائری در این است که او هم میراث‌دار محدثین است و هم امتداد جریان اخلاقی و حکمی علمای شیعه. او مشی حدیثی دارد اما حدیث را در محضر مجلسی دوم و ملامحسن فیض آموخته است. همچنین جالب توجه است که سیدعلی شوشتری(استاد مرحوم ملاحسینقلی همدانی) ندیده او است، یعنی با چهار واسطه نسباً به سیدنعمت‌الله می‌رسد‌. همچنین نبیره سیدنعمت‌الله یعنی عموی سیدعلی شوشتری قریب به ۱۵ سال محضر اقامحمد بیدآبادی را درک نموده بوده است. بنظر می‌رسد میراث مرحوم سیدنعمت‌الله در فرزندان او ادامه یافته و تربیت و شخصیت خانوادگی‌ای او آغازگرش بوده بعدها در عالمانی چون سیدمحمود جزائری و سیدعلی شوشتری جلوه‌گر شده است. @konashmirrokni
4_5884367188525058930.pdf
9.9M
🔺مراقبه بر روح تشکیلات؛ ✍ حمیدرضا میررکنی‌بنادکی | تشکیلاتی که بجای ایجاد گفت‌وگویی گرم در درون خود ، گفت‌وگوی درون را تعطیل نموده و مدام با بیرون خود در تقابل و تعارض است، روح تشکیلات را از دست خواهد داد... | نشریه دانشجویی اصحاب 🔹 این یادداشت را بیش از یک‌ماه پیش به پیشنهاد سردبیر محترم نشریه هیئت دانشجویی اصحاب عاشورایی(دانشگاه علامه طباطبایی) تحریر کرده‌ام. این روزها در دانشگاه علامه مناقشاتی در درون یکی از تشکل‌ها آغاز شده است. انتشار این متن را در این وقت مغتنم می‌شمرم و اطراف درگیر در آن مناقشات را به این متن دعوت می‌کنم. @atu_ashuraeei @konashmirrokni
🔺 حلقه کتابخوانی "در امتداد قیام حسینی" در این حلقه تلاش‌خواهیم کرد با خوانشی انتقادیِ متن این سه کتاب، خواندن سیره اهل‌بیت (ع) را تمرین کنیم. @konashmirrokni
کُنّاش | حمیدرضا میررکنی
🔺 | حلقه کتابخوانی "در امتداد قیام حسینی" | 🔹 جلسه اول: ملاحظاتی حول مطالعه سیره اهل‌بیت (ع) و واقعه عاشورا [در سه بخش] 👆 تذکر: جلسه در بستر اسکای‌روم برگزار شده است و از همین جهت در بعضی نقاط صدا دچار نقص و نارسایی است. @konashmirrokni
4_5929339730951931632.pdf
2.83M
🔺 | رساله در حکمت شهادت سیدالشهدا | ✍ علامه محمدباقر مجلسی تصحیح و تحقیق: اکبر جدی، رضا مختاری 🔹 علامه این رساله را به زبان فارسی نگاشته است و در آن بطور موجز از حکمت حرکت سیدالشهدا و شهادت ایشان سخن گفته. استشهاد مکرر به روایات و استفادات خاص ایشان از این روایات از نکاتی است که خواننده را با کلیت نحوه پژوهش علمی علامه مجلسی می‌تواند آشنا کند. این رساله برای آشنایی مختصر و مستند با حرکت و مقام سیدالشهدا از بهترین اثاری است که تاکنون نوشته شده. @konashmirrokni
4_5929361278802855639.pdf
164.9K
🔺 | ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق رازی کلینی محدث برجسته امامی | ✍ اتان کولبرگ مقاله مفید و مختصری است در معرفی و توصیف کتاب کافی. قبلا طی یادداشت‌هایی نابسندگی تفاسیر موجود از طرح کلینی را مطرح کرده‌ام و پیشنهاداتی را هم به عنوان جایگزین ، کوشیده‌ام به بیان آورم. اما تاکنون چندان به تفاسیر موجود اشاره‌ای نکرده‌ام. این مقاله دربردارنده یکی از تفاسیر رایج است؛ آن تفسیر فهم سه‌گانه "اصول و فروع و روضه" برحسب موضوعات محتوایی روایات است. در این طرح "روضه" نامعلوم و مبهم باقی می‌ماند. این تفسیر اصول را همان اصول عقاید می‌شمرد، و فروع را همان فقه مصطلح. اما درباره روضه سخن شایانی ارائه نمی‌کند. این مدخل کوچک جدای از طرح آن تفسیر رایج، اطلاعات خوب دیگری هم درباره کلینی و سلسله شاگردان او بدست داده است. @konashmirrokni
🔺 |توجّهی به طرح فقه چونان طریق دسترسی به حقیقت| تعلیقه بر اسناد: [به بهانه نقلی در خصوص شیخ شمس الدین محمد لاهیجی] ✍ حمیدرضا میررکنی‌بنادکی در میان عارفان متاخر شیعه - خصوصا مکتب منسوب به مرحوم ملاحسینقلی همدانی- فقه موقعیتی اساسی ایفا میکند. در افواه رایج است که از وجوه تمایز اصلی مکتب ایشان تقیّد به شرع قلمداد میشود. اما آنچه در اینجا ممکن است پوشیده بماند طرحی است که اهل سلوک از فقه در انداخته اند. این طرح از آنچه در متون پژوهشی جدید به دید آمده است فراتر و اساسی تر است[1]. تصور رایج این است که فقه یکی از مقدمات ورود به مسائل سلوکی است و سالک می باید با تقید به شرع ، راه انحرافات رایج در این زمینه را بر خود ببندد. البته چنین طرحی لزوما طرح غلطی نیست. اما با واقعیت متون به جای مانده از عارفان شیعه سازگاری ندارد. واقعیت این است که سلوک علمای عارف، سلوکی اساسا فقهی است و فقه صرفا یک سنجه بیرونی یا یک مقدمه محسوب نمیشود. تمامی دستورات وارد در آثار و نامه های این بزرگان، مستند است به کتب روایی و با روشی که میتواند به لحاظ اصولی هم قابل دفاع باشند استفاده شده اند. در واقع علمای شیعه بیش از آنکه عرفان را فقهی کرده باشند - چنانکه عمدتا اینگونه تصور میشود - ، جوهره عرفانی فقه را بیرون کشیده اند. آنچه در تمامی ابواب فقهی می باید به دست آید، خوف و خشیت پروردگار است و فقه تنها در این صورت است که میتواند یکی از علوم اسلامی باشد؛ انما یخشی الله من عباده العلماء. فقه چنین چیزی است (چنانکه ملاصدرا در رساله سه اصل بر آن تاکید کرده است). این البته چیز بی سابقه ای بین شیعیان نیست. چنانکه در رسائل شهید اول و وصایای ایشان به شیعیان نیز چنین طرحی از فقه به روشنی وجود دارد. اما سند جالبی که اخیرا به آن برخورده ام و آن را بهانه ای کردم برای طرح این مسئله؛ سندی است درباره مشی تربیتی یکی از شیوخ صوفیه شیعه. صاحب مجالس المومنین در خصوص مشی تربیتی مرحوم شیخ شمس الدین لاهیجی به نکته جالبی اشاره کرده است؛ او گزارش میکند - به نقل از شیخ ابوالقاسم بصیر از فرزندان شیخ شمس الدین - که شیخ چون شاگردی حنفی مذهب را می پذیرفت و از قِبَلِ دستورات و ریاضات فتحی برای او حاصل نمیشد، دستور میداد تا شاگرد مذهب شافعی اختیار کند. و چون دوباره ریاضات و مجاهدات برای او فتحی حاصل نمی کرد، او را از مذهب شافعی به مذهب شیعه انتقال میفرمود و به او میگفت: «جماعتی از درویشان که در سلوک کمال یافته اند از این قبیلند و بنابر مصلحت حال، ما تو را به یک بار از مذهبی که داشتی به این مذهب منتقل نکردیم.»(مجالس المومنین . ج2: 153) باید این نکته را اضافه کرد که مذاهبی نظیر حنفی و شافعی گرچه در مقدمات کلامی و اصولی با هم متفاوت اند، اما جلوه اصلی تفاوتشان در فروع فقهی است. در اینجا پیدا است که مذهب فقهی نه فقط یک سلسله قوانین بیرونی، بلکه طریقی است که سالک طی میکند و بدین طریق با حقیقت مراوده ای برقرار میکند. گویی در نظر لاهیجی فقه و مذهب شیعه بالاترین و اصیل ترین طریق دسترسی حق و حقیقت است و شاگرد بنا به مرتبه اش میباید در این مراتب و طرق نیز سیر کند تا به آن طریق اعلی برسد. در مناقشه میان فقها و صوفیه همواره ما به جریانشناسی ها توجه کرده ایم، اما به طرحی که هر دوی این دو طائفه از فقه و معرفت دارند کمتر توجه شده است. آنچه زمینه ظهور سلسله فقهای عارف را فراهم میکند، طرحی است از فقه که اساسا خود فقه و شریعت را بدل به شارع و طریق سلوک میکند، نه صرفا طرحی که شرع را به رسمیت بشناسد یا مهمش قلمداد کند. .................................... 🔹پی‌نوشت: ۱. مانند پژوهشی که اخیرا از آقای دکتر محمود شیخ منتشر شده است. 🔹تذکر: سنی بودن شیخ شمس الدین محمد لاهیجی قول معقولی نمیتواند باشد، خصوصا که او از سیدمحمد نوربخشی خرقه دریافت نموده و سیدمحمد شاگرد بلافصل عالم عارف شیعه ابن فهد حلّی است. جز این تحلیل منطقی، شاهدی که در متن ذکر شده نیز دلیلی است بر شیعه بودن او. @konashmirrokni