eitaa logo
خوشه چین
150 دنبال‌کننده
358 عکس
75 ویدیو
1 فایل
■امام علی علیه السلام: «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال» بنگر که چه گفته می‌شود نه این که چه کسی می‌گوید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹شرط عدالت🔹 📣 آيت‌الله شهید دکتر بهشتی نقل مى كنند كه يكى از علماى با تقواى گذشته هر روز در مسجدى نماز مى خواند. مردم نزد او رفتند و گفتند، آيا در مواقعى كه شما تشريف نداريد ما مى توانيم پشت سر آقازاده نماز بخوانيم؟ آيا او را عادل مى دانيد تا ما پشت سر ايشان نماز بخوانيم؟ آن آقا كه عدالت را به همين معنى سخت گرفته بود، گفته بود، عادل يكى است، آن هم امام زمان (عج) است! به احترام نام امام زمان از جا بلند شده و رفته بود تا اصلاً ديگر دنباله مطلب را پاسخ نگويد. خوب، اگر واقعـاً سطح عدالت به اين بالايى باشد، آن وقت در امور عادى زندگى اجتماعى، مثل نماز جماعت و شهادت و امثال آن، چنين عادل هايى را از كجا پيدا كنيم؟! 📚 ولایت، رهبری، روحانیت، ص ۱۶۴ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹لسان تخریب🔹 📣 امام خمینی وقتی که انسان ـ فرض کنید ـ از یک کسی گله دارد یا می‌بیند نقیصه‌ای در کار هست، این نصیحت می‌تواند بکند و باید بکند، اما لسان نصیحت غیر لسان لجن کردن و ضایع کردن است. من راجع به افراد هم عقیده‌ام هست ـ یعنی شارع هم همین طور است، ما تابع او هستیم ـ که اگر انسان یک مسلمانی را برای خاطر هوای نفسش لگدمال کند، این در آن دنیا شاید مجازاتش بدترین مجازات باشد و در این دنیا هم موفق نخواهد شد. ما لسانمان باید لسان نصیحت باشد و انسان می‌بیند که گاهی وقت ها لسان ها لسان نصیحت نیست، قلم ها، قلم های نصیحت نیست. مطرح دولت نیست، مطرح جمهوری اسلامی است. گاهی وقت ها انسان می‌بیند که به واسطۀ یک قلمی، به واسطۀ یک نوشته‌ای ممکن است که در بازار یک مطلبی واقع بشود، یک زیادی قیمتی بشود، یک کسر قیمتی بشود، اینطور چیزها، این کسی که قلم دستش می‌گیرد باید توجه به این معنا بکند که مسئله، مسئلۀ فرد نیست، مسئلۀ اسلام است و نظام اسلامی و ما مکلفیم این نظام را حفظ کنیم. همچو نباشد که وقتی قلم دستمان آمد، اگر من با آقای نخست‌وزیر مخالفم یا با آقای خامنه‌ای مخالفم، دیگر فکر این نباشم که قلمم کجا می‌رود، هر جا رفت بنویسم، هرچه شد بکنم. این در حضور خداست، در حضور ملائکة‌ اللّه‌ است، ثبت می‌شود اینها. و ممکن است که اشخاص هم خوب باشند، اما این چیزهایی که در نفس انسان است نمی‌تواند انسان به این زودی بر آن مکاید شیطان و مکاید نفس اماره تسلط پیدا کند، انبیا هم دنبال این بودند که یک وقت ـ خدای نخواسته ـ گرفتار یک همچو مسائلی نشوند. 📚 بیانات در دیدار با رئیس جمهور، نخست‌وزیر، مشاوران ریاست جمهور و معاونان نخست وزیر، ۱۳۶۵/۶/۸ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹عصبانی هستید، قضاوت نکنید🔹 📣 حجت‌الاسلام علی یونسی صبح روزی که خبر شهادت بهشتی رسید، امام خمینی به قضات دستور داد تا زمانی که عصبانی هستید قضاوت نکنید. ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹ما مرگ را می میرانیم🔹 📣 آیت الله العظمی جوادی آملی بدانيم که ما مرگ را می ميرانيم اين حرف قرآن است انسان نمی ميرد مرگ را می ميراند اين تعبير بلند قرآن کريم که فرمود: 《كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ》 هر ذائقی مذوق را هضم می کند مرگ ما را نمی چشد ما مرگ را می چشيم و هضم می کنيم، ما هستيم و ديگر مرگ نيست ما در برزخ هستيم و مرگ نيست ما در ساهره معاد هستيم و مرگ نيست ما إن‌شاءالله در بهشت هستيم و مرگ نيست قرآن می گويد انسان مرگ را می ميراند نه بميرد، انسان ذائق است نه مذوق، مرگ مذوق است هر ذائقی مذوق را در هاضمه خود هضم می کند، بعدها سرايندگان ما زبان پيدا کردند گفتند: ◽️مرگ اگر مرد است گو نزد من آی ◾️تا در آغوشش بگيرم تنگ تنگ ◽️من از او جانی ستانم بی رنگ و بو ◾️او ز من دلقی بگيرد رنگ رنگ ما يک شاعر يا يک حکيم، يک سراينده يا يک نويسنده قبل از اسلام در اين ايران بزرگ نداشتيم که در اين حد حرف بزند؛ اين را قرآن به زبان ما داد که انسان يک موجود ابدی است، يک؛ مرگ را می ميراند، دو؛ برای اينکه در مصاف با مرگ پهلوان باشد زود مرگ را از پا در بياورد بايد نه بيراهه برود نه راه کسی را ببندد؛ اين سه مانع، سه غده بدخيم است: مال حرام، ديگران را به چاه انداختن، عمری را به لهو و لعب گذراندند، فرمود اينها غده‌های بدخيم است اينها را نداشته باشيد تا راحت زندگی کنيد معنای راحتی را هم بدانيد انسان راحت زندگی می کند و راحت هم می ميرد. 📚 درس اخلاق، ۱۳۹۸/۱۱/۳ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹جنایت جنگی🔹 📣 آيت‌الله هاشمی رفسنجانی آنهایی که امروز ما را به داشتن سلاح‌های کشتار جمعی متهم می‌کنند، خودشان بسیار آلوده هستند و ببینید که چگونه برون‌فکنی می‌کنند! بروز جنایت جنگی در خود ایران تاریخچه جالبی دارد. وقتی شرّ بنی‌صدر کنده شد و نیروهای مردمی با ارتش هماهنگ شدند و تهاجم ما شروع شد، در دوره کوتاهی ضربه‌های کاری به عراق زدیم. من در این مقطع فرمانده جنگ بودم و در عملیات خیبر ضرب شستی به آنها نشان دادیم و با سرعت عجیبی نیروهای ما به لب دجله رسیدند، از مرز عبور کردند و جاده بغداد به بصره را قطع کردند. این تهاجم برای آنها خیلی سنگین بود. با عقب‌نشینی آنها نیروهای ما در جزیره مجنون ماندند. در شروع کار در آن جزایر با شدیدترین سلاح‌های شیمیایی روبرو شدیم. نکته مهمی را که می‌خواهم عرض کنم این است که قدرت‌ها و سازمان‌های مسئول بین‌المللی به صدامی‌ها چراغ سبز نشان دادند که برای پیروزی بر جمهوری اسلامی ایران هر کاری می‌خواهند بکنند و هر نوع جنایات جنگی را که می‌خواهند، مرتکب شوند. زدن شهرها، مردم غیرنظامی، استفاده از سلاح‌های شیمیایی، زدن هواپیمای مسافربری، جنایت نسبت به اسرای ما در زندان‌های عراق و ... موردی از جنایات جنگی نمی‌بینم که صدامی‌ها مرتکب نشده باشند. در همه موارد هم به مجامع بین‌المللی اعتراض کردیم و آنها حتّی حاضر نشدند اعتراض و اعتراف کنند. موجی از مصدومین شیمیایی در بیمارستان‌های آنها تحت درمان بودند و اخبار آنها پخش می‌شد، ولی آنها همچنان سکوت مرگبار و حمایت‌آمیز خودشان را حفظ کردند. از این بدتر اینکه شروع به حمایت‌های عجیب علمی و فنی کردند که خیلی خطرناک بود. جرثومه‌ای مثل ارتش بعث را به سلاح‌های خطرناک کشتار جمعی مسلّح می‌کنند و انواع سلاح‌های میکروبی و مقدمات سلاح‌های هسته‌ای را دادند. همه این کارها را کردند تا انقلاب اسلامی پیروز نشود. 📚 سخنرانی در مراسم افتتاح کنگره سراسری بررسی پیامدهای کاربرد سلاح شیمیایی ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹روح خودت را گرامی بدار🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری علی علیه السلام به فرزندش اما مجتبی {ع} می‌فرماید: 《اکرم نفسک عن‌ کل دنیه و ان ساقتک الی الرغائب فانک لن تعتاض بما تبذل من نفسک‌ عوضا》 پسر جانم! روح خودت را گرامی بدار، بزرگوار بدار، برتر بدار از هر کار پستی. در مقابل هر پستی فکر کن که روح من بالاتر از این‌ است که به این پستی آلوده بشود. درست مثل آدمی که یک تابلوی نقاشی‌ خیلی عالی دارد که وقتی لکه سیاهی در آن پیدا می‌شود، گردی، غباری روی‌ آن می‌بیند، خودبخود فورا دستمال را بر می‌دارد و آن را تمیز می‌کند. اگر به او بگویی چرا این کار را می‌کنی، می‌گوید حیف چنین تابلوی نقاشی‌ای‌ نیست که چنین لکه سیاهی در آن باشد؟ حس می‌کند که این تابلوی نقاشی‌ آنقدر زیبا و عالیست که حیف است یک لکه سیاه در آن باشد. علی {ع} می‌گوید: در روح خودت این گونه احساس زیبائی کن، احساس عظمت کن، احساس شخصیت کن که قطع نظر از هر مطمعی، قطع نظر از هر خیالی، قطع‌ نظر از هر حاجت مادی ای، اصلا خودت را بزرگتر از این بدانی که تن به‌ پستی بدهی. دروغ پیش می‌آید؟ دروغ پستی است، دنائت است. تو کریمی‌، تو بزرگواری، تو عالی هستی، تو زیبا هستی، خودت را برتر از این‌ بدان که با دروغ خود را پست و کوچک بکنی. از مردم چیزی مخواه، خواستن‌ از مردم دنائت است، تو بزرگی، بزرگواری، زیبائی. تو انسانی. 📚 آزادی معنوی {بزرگی و بزگواری روح}، ص ۲۰۱ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
10.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹کار خوب رییس جمهور🔹 ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹یک اخلاق خوب🔹 📣 آيت‌الله العظمی شبیری زنجانی آقا ضياء بيگدلى نقل مى‏‌كرد: در بازار روضه‌‏اى بود و مرحوم آقاى حاج شيخ عبدالكريم حائری هم شركت كرد. براى ايشان پشتى گذاشته بودند و ايشان هم آنجا نشست. آقاى حاج آقا مرتضى {فرزند حاج شيخ} وارد مجلس شد و پايين مجلس نشست. حاج ميزرا مهدى بروجردى خواست ايشان را بالاى مجلس بياورد، به حاج آقا مرتضى گفت: آقا بفرماييد بالا، بفرماييد بالا. آقاى حاج شيخ فرمود: بگذاريد همان جا بنشيند. يك اخلاق خوب دارد، تو اين را هم مى‌‏خواهى از او بگيرى!؟ آقاى حاج شيخ مرتضى حائرى در زمان مرحوم آقاى حاج شيخ، بروزى نداشت؛ چون آقاى حاج شيخ از اينكه فرزندانش آقازادگى كنند، نهى مى‏‌كرد. 📚جرعه ای از دریا ج ۲، ص ۶۷۳ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹هدف مقدس، وسیله مقدس می خواهد🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری هدف ما تبلیغ دین است. دیگر از این بهتر که نمی‌شود. یک وقت هدف من در کاری شخص خودم است، کاری را برای خودم می‌خواهم بکنم، برای رفاه و منفعت خودم می‌خواهم انجام بدهم. آنجا محرز است. ولی اگر من بخواهم کاری را نه برای خودم بلکه برای دین انجام بدهم، در این صورت آیا جایز است از هر وسیله‌ای استفاده کنم؟ اگر من بخواهم برای منافع خودم کار کنم، مثلًا وقتی کار من گیر پولی یا اداری دارد بیایم پیش شما - که می‌توانید مشکل مرا حل کنید - چهار تا دروغ جعل کنم برای اینکه مشکلم حل بشود، در اینجا همه مرا ملامت می‌کنند، می‌گویند این را ببین، برای اینکه مشکلش حل بشود تملق می‌گوید، چاپلوسی می‌کند، دروغ می‌گوید، تهمت می‌زند. ولی یک وقت هدف چیز دیگر است؛ من می‌خواهم یک مسجد بسازم، برای خودم که نمی‌خواهم بسازم. واقعاً هم در مسجد ساختن هدف نامقدسی ندارم. من جزء کسانی هستم که بانی شده‌ایم در فلان محل که مسجد ندارد مسجدی ساخته بشود که در آنجا مردم بیایند نماز بخوانند، مجالس وعظ تشکیل بشود، بچه‌ها بیایند دستورهای دین را یاد بگیرند و جلساتی باشد. این مسجد مصالح می‌خواهد، گرفتاری های دیگر دارد، اشکالات اداری ممکن است پیدا کند، و از مردم نیز باید پول گرفت. حالا یک آدم اهل خیر پاشنه گیوه را ور کشیده برای اینکه کار این مسجد را درست کند. نزد کسی می‌رود، یک حرفی می‌زند که هر جور هست از او پول در بیاورد، چهارتا دروغ می‌گوید ولی بالأخره پنج هزار تومان پول برای مسجد درمی‌آورد. دو تا دروغ به یک نفر دیگر می‌گوید، چهار تا تملق و چاپلوسی نسبت به دیگری می‌کند که شما چنین هستید، چنان هستید، ما به شما از قدیم ارادت داریم، خواب دیدم که داشتید در بهشت کلّه معلّق می‌زدید، حتماً هم چنین چیزی هست. ده هزار تومان هم از این می‌گیرد. پنجاه هزار تومان از یکی دیگر می‌گیرد. حال این را ما چه می‌گوییم؟ شاید بسیاری از مردم این عمل را تقدیس و نوعی فداکاری تلقی می‌کنند؛ می‌گویند ببین این بیچاره برای خودش که‌ کار نمی‌کند، از صبح تا غروب پاشنه گیوه راور کشیده فقط برای مسجد. ببین برای این کار، دیگر چه نمی‌کند این آدم! به هرکس می‌رسد، به هر وسیله شده بالأخره این پول را برای این مسجد در می‌آورد، واقعاً مرد فداکار و باگذشتی است. آیا این کار درست است یا درست نیست؟ 📚 سیری در سیره نبوی، ص ۱۰۵ - ۱۰۷ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹امتداد روح مسیح🔹 📣 آگوست باخوس، حقوقدان مسیحی و نماینده سابق مجلس لبنان زمانی که شهردار شهر سدبوشریه بودم و به کار وکالت و رسیدگی به مسائل حقوقی شهروندان اشتغال داشتم برای پیگیری کار اداری اسقف آشوریان به کاخ ریاست جمهوری می‌رفتم. یک روز به امام صدر برخوردم. او با اینکه برای اولین بار مرا می‌دید مرا به گرمی در آغوش گرفت و گفت: من تو را از خودت بهتر می‌شناسم! شیعیان ساکن در برج حمود {منطقه مسیحی} به من گفته‌اند تو چگونه آنان را مانند فرزندان خود حمایت می‌کنی و میان آنان و یک مسیحی مارونی فرق نمی‌گذاری. سپس شروع کرد به نام بردن از خانواده‌های شیعه آن مناطق و یکایک ایشان را درست می‌شناخت. او ادامه داد: ما همه باید دست به دست هم بدهیم و با هم برای خدمت مشترک به نزدیکی بین مذاهب و ایجاد زمینه زندگی مشترک میان آنها تلاش کنیم. چند روز بعد ناگهان کلیسای مارمارون در بوشریه را به آتش کشیدند و سرقت کردند و بر تخته سیاه مدرسه کلیسا، عبارت لا اله الا الله را نوشته بودند. این حادثه فضای بسیار مسمومی علیه شیعیان و مسلمانان ایجاد کرد و منطقه را متشنج ساخت. پس از آن امام صدر با من تماس گرفت و از من خواست در سد بوشریه {منطقه مسیحی} و در محلی که قرار بود مسجد بسازند به دیدارش بروم. آنجا در حضور جمعیت فراوانی از شیعیان چنین گفت: امروز می‌خواهیم پول جمع کنیم، اما هر چه جمع شود برای ساختن این مسجد و کلیسای مارمارون نصف می‌کنیم! این کار هوشمندانه او مرهمی بر زخم مسیحیان بود و به سرعت آرامش را به منطقه بازگرداند. چند وقت بعد هم معلوم شد کسی که این کار را کرده بود یک مسیحی بوده که می‌خواسته فتنه درست کند. ارتباط‌ها و تماس‌های ما ادامه یافت تا اینکه من برای نمایندگی مجلس از آن منطقه نامزد شدم. تمام اهالی شیعه منطقه دور و برم جمع شدند و از من حمایت کردند و امام صدر مرا نامزد شیعیان در منطقه نامید و همین باعث شد تا با رای بالایی به عنوان کاندیدای مستقل به مجلس بروم و به عنوان رئیس تجمع نمایندگان جدید انتخاب شوم. چندی بعد مطلع شدم که ایشان قرار است در کلیسای پدران کبوشی سخنرانی کند {سخنرانی معروف و تاریخی  'ادیان در خدمت انسان' که برای اولین بار در تاریخ کلیسا یک روحانی مسلمان در روز یکشنبه در محراب کلیسا برای مسیحیان موعظه کرد و عکس ایشان در زیر صلیب به شکل گسترده منتشر شد.} من با او به آنجا رفتم. هنگامی که سخنرانی تمام شد و می‌خواستیم برگردیم یکی از کشیش‌ها دستم را گرفت و گفت: این انسان امتداد روح مسیح است! همواره در جلسات و گفتگوهایمان احساس می‌کردم او بسیار روح بزرگی دارد و در اوج است و در او تعصب نیست و بین انسان‌ها تفاوت قائل نیست. در سینه قلبی آکنده از محبت و برادری و بزرگواری و وطن‌دوستی دارد، همان‌طور که آن پدر روحانی به من گفته بود و به این علت معتقدم مسیحیان پیش از شیعیان از فقدان او ضرر کردند. 📚روزنامه النهار لبنان، ترجمه حجت الاسلام زائری، ۱۳۸۷/۶/۱۵ زایر ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹حاج شیخ ابراهیم🔹 📣 آيت‌الله شهید دکتر بهشتی خدا مرحوم آقاى حاج شيخ ابراهيم نجف آبادى را رحمت كند، ايشـان از فضلاى برخاسته از قم بود. عالمى ارزنده و خدوم و مردمى، كه اين مدرسه علميه فعلى نجف آباد را ايشان ساخته و براى اينكـه بـا هزينـه كمتر اقتصادى ساخته بشود، سنگ ها و آجرها را مى آمدند كنـار خيابـان مى ريختند و قبل از نماز و بعد از نماز خود ايشـان بـا مـردم اينهـا را پاى كار مى آوردند. از ويژگى هاى ايشان، مردمى بودنش بود. دوستانِ نجف آبادى براى من نقل مى كردند كه حـاج شـيخ ابـراهيم، هميشـه براى خدمت به مردم آماده بود. گاهى مى شـد زن و شـوهرى نصـف شب در خانه با يكديگر دعوا مى كردند همه آنها كه در خانـه بودنـد، حريف نمى شدند كه دعوا را بخوابانند. بالاخره يك نفر، دوى بعـد از نيمه شب مى آمد در منـزل حـاج شـيخ را مـى زد: آقـاى حـاج شـيخ! - مى گفتند: حاج شيخ خوابند. - اگر ممكن اسـت ايشـان را بيـدار كنيـد! ايشان بيدار مى شد و مـى گفتنـد در خانـه كربلايـى علـى، بـين زن و شوهر دعوا شده، برويم اينها را با هم آشتى بدهيد. ايشـان نمـى گفـت صبح مى آيم. مى گفت: برويم. لباسش را مى پوشيد، مى آمـد وارد خانـه مى شد، با رويى گشاده و خندان مى گفت: فعـلاً چـاى را درسـت كنيـد ببينيم. مى نشست پاى سماور، يك چاى خودش مى خورد، يك چاى به آنها مى داد، زن و شوهر را با هم آشتى مى داد، دعوا را مى خواباند، پـا مى شد مى رفت خانه. اگر روحانى در متن جامعه زندگى مى كند و با وجدان جامعه رابطه برقرار مى كند براى اين است كه به راستى با مردم زيست مـى كنـد. 📚 ولایت، رهبری، روحانیت، ص ۲۹۹ - ۳۰۰ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin