لشکر خوبان(دستنوشتههای م. سپهری)
آقا مهدی!
برای من....
دگران روند و آیند ...
و تو همچنان که هستی!
دیشب سریال عاشورا تمام شد. دست سازندگانش درد نکند. خدا را شکر نام و راهتان پیچید در ذهن مردم ما...
خوش یه حالت آقای حجازیفر!
برای من اما، مگر کی از یاد رفته بودید؟ از آن روزهای ملتهب که به سوی خود کشیدید مرا، تا آن اسفند زیبای ۱۳۷۴ که برای اولین بار بخشی از وصیتنامه و جملات شما را بلند بلند برای بچهها خواندم و همه با هم گریستیم و جوانه زدیم... مگر فراموشتان کردهام؟! بیشتر این خاطرات که در سریال عاشورا، تصویر شد، عمیقتر و چند جانبهتر شنیده و فهمیده بودم. در کتاب "لشکر خوبان" و حوادث پس از انتشار آن، با شما بودم و خوش به این جمله که آن فرمانده گفت:"تو یکی از بچههای لشکر عاشورایی!"
آرزو داشتم با نگارش کتاب خاطرات سردار مصطفی مولوی، به شما و لشکرتان هم صادقانه خدمت کنم، این که چرا تا کنون نشده، بماند برای بعدها...
آرزو داشتم کتاب زندگینامه و دست نوشتههای شهید بایرامعلی ورمزیاری، آن فرمانده دلاور، شهید گمنام خیبر، تا کنون چاپ شده بود و راهی برای شناخت آن مرد خدا و شما و شهیدان دیگرمان....
کتابی که دلم خون است بابت بلاهایی که آن چند نفر بر سرش آوردهاند....!
آقا مهدی!
روزی، یکی از بزرگان ادبیات گفت:"میدانی آرزویم چیست؟ دوست دارم آن چند ساعت آخر بدر و آقا مهدی را تو بنویسی!"
چه ما خوش خیال بودیم!😔
دعا کنید من از زخم تلخ حاشیهها جان سالم به در برم...
https://eitaa.com/lashkarekhoban
درست ده سال پیش، در چنین روزی، وقتی هفته دفاع مقدس تمام شده بود، شمارهای از تهران، گوشی را به صدا درآورد. پیامشان عجیب بود:
میخواهیم برای کتاب لشکر خوبان در برنامهای که از طرف دفتر نشر آثار مقام معظم رهبری برگزار میشود، مراسمی بگیریم و از تقریظ آقا بر این کتاب رونمایی شود.🌷
ماجرای من و لشکر خوبان که تا حدی در مقدمه چاپ چهارم به بعد موجود است،جزو عجیبترین ماجراهای یک نویسنده با کتابش است!
کتابی که با آن مشق نوشتن کردم،
با آن به دنیای ۸ سال دفاع مقدس وارد شدم
با آن بزرگ شدم
به واسطه آن با یک جانباز نخاعی ازدواج کردم
با آن فهمیدم که همه به دفاع مقدس و کتابهایش نگاه مشترک ندارند!
با آن ، رفتار ناشران را تجربه کردم!
با آن، وارد جمع رزمندگان لشکر ۳۱ عاشورا شدم.
با آن، باب آشنایی با خانواده شهیدانی عزیز و از یادها رفته بر من گشوده شد...
با آن، سهمی از غربت بچههای جنگ را چشیدم!
با آن فهمیدم اغراض سیاسی چطور میتواند آدمی را به جایی برساند که یک متن زنده از یک کتاب را تحریف کنند!
وقتی دولتمردانی (!) برای لطمه زدن به عملیات کربلای ۴، به سوء استفاده از متن کتاب لشکر خوبان با تحریف آن، رو آوردند و به لطف حق، با واکنش من و راوی محترم ، موضوع جمع شد (البته بی هیچ عذرخواهی!)
با آن بزرگترین جایزه کتاب دفاع مقدس را بردم! ( اثر ممتاز جشنواره ربع قرن کتاب دفاع مقدس در بخش خاطرات دیگرنوشت شد) اما باز هم بیتوجهی مدیران مدعی فرهنگ را چشیدم!
و مرهمی دیر، اما بسیار شیرین را هم با آن تجربه کردم. وقتی بعد از ۸ سال که کتاب منتشر شده بود، تازه بعد از انتشار تقریظ حضرت آقا، مدیران جریان فرهنگی کشور ، بیدار شدند و متوجه گنجی غریب شدند!
و با آن به شیرین دیدار آقا با بهترین ترین جمع (۱۴ نفر از رزمندگان واحد اطلاعات لشکر عاشورا) نائل شدم!
سالها گذشته!
۲۹ سال از روزی که برای اولین بار صدای آقای مهدیقلی رضایی را شنیدم و به جنگ خیره شدم و دیگر نشد که برگردم، ۱۸ سال از اولین انتشار لشکر خوبان گذشته، و من گویی چون گرگ باران دیده باید همین مسیر را با با صبر و زخم ، اما سربلندی و رضایت از کاری که کردم، با کتاب شگفت انگیز دیگری طی کنم؛ با کتاب شهید حسن طهرانی مقدم! گمنامترین مرد تا لحظه شهادتش!
مرد ابدی!
#لشکر_خوبان
#درسهای_یک_کتاب
#مهدیقلی_رضایی
#رزمندگان_اطلاعات_لشکر_عاشورا
#کتاب_برگزیده_دفاع_مقدس
#دیدار_آقا
#غربت_رزمندگان
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#مرد_ابدی
#کتاب_معصومه_سپهری
#ازدواج_جانباز_نخاعی
#عجیب_ترین_ماجرای_نویسنده_با_کتابش
https://eitaa.com/lashkarekhoban
تصویر نخستین طرح روی جلد کتاب لشکر خوبان که نمیدانم کدام بزرگواری طراحی کرده بود. و از چاپ دوم به بعد، تغییر کرد، چرایش را نگفتند!
اما من به رای مدیر محترم دبیر ادبیات پایداری حوزه هنری احترام قائل بودم و هستم. گرچه این چاپ، نادر و عزیز است برای من تا همیشه!
#لشکر_خوبان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جان به قربان محمد، نام ستودهای که در چنین روزی به دنیا آمد تا همه محمدهای تاریخ به نامش، گرامی شوند...❤️ و خوشا به خانههایی که با محمد انس دارند❤️
چند روز پیش در آماری متوجه شدم در بین شهدای دفاع مقدس، بیشترین نام، محمد بوده است!
بله عاشقترینها محمد بودند و هستند و ما با همه وجودمان، با همه خاطرهها و آرزوهایمان، عاشق و فدایی راه محمد صلوات علیه و آله هستیم..
مبارکتان باد عید میلاد حضرت محمد برگزیده خدا❤️
میان این روزهای ساکت بارانی،
صبور و بیخیال و بینگرانی،
مطمئن از پناه امن و مدام خدا، شما را مهمان خاطره خوش روزی میکنم که دو روز دیگر دهمین سالگرد آن است🥰
خدا را از عمق وجودم شکر میکنم که بخشی از عمرم صرف نگارش لشکر خوبان و نگاه از نزدیک به جنگ شد. از رزمندگان و شهیدان واحد اطلاعات عملیات نوشتم که سهمشان از روایت جنگ، اغلب سکوت بود!
لشکر خوبان، تنها روایت زندگی آقای مهدیقلی رضایی نبود، روایت جمعی بود که بیسروصدا به تکلیفشان عمل کرده بودند و چشم بیدار جبههها بودند. رزمندگانی از یادها رفته اما استوار بر عهدشان... خوشحال بودم که حالا در بهترین فرصت، در دیدار خصوصی پیر و رهبرمان، با تعدادی از همان رزمندگان همسفر شده بودیم در ۱۵ مهر ۱۳۹۲🌷
و خوشحالتر شدم که خستگی آن هشت سال جنگ، به گفته آن سلحشوران میدان جنگ، در آن ساعات دیدار رهبر عزیزمان، به در شد.
شیرینی رضایت ولی، چه پناه خوشیست برای ایام حزن و تنهایی...
چند دقیقه فیلم زیر، گزارشی از آن سفر است...
ص هر وقت دلتنگ میشوم سراغش میروم تا برای قدم بعدی، جان بگیرم....
#دیدار_آقا_و_رزمندگان
#لشکر_خوبان #رزمندگان_اطلاعات_لشکر_عاشورا
#مهدیقلی_رضایی
#معصومه_سپهری
#مصداق_جهاد_فیسبیلالله
https://eitaa.com/lashkarekhoban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرگز این فرمایشات آقا را فراموش نکردم و لطفشان را منحصر در شخص خود نکردم... ایمان دارم همه عزیزانی که در تنهایی، با سرسختی و استواری و عشق، در حال ثبت درست حقایق جنگ هستند، کارشان مصداق جهاد فی سبیل الله است و انشاءالله مورد رضایت حق و برات عزت ما❤️آن روزها تازه در بحر ژرف خاطرات رزمندگان موشکی فرو رفته بودم... مبارک مردم ایران و رهبرم باشد انشاءالله به زودی تولد اثری که برگ زرینی بر تاریخ مقاومت و عزت و غیرت اسلامی و ایرانی خواهد بود انشاءالله..... و من الله التوفیق🌷
#فرمایشات_آقا_در_جمع_رزمندگان
#لشکر_خوبان
#نورالدین_پسر_ایران
#مرد_ابدی
#رزمندگان_موشکی
شما به پیشواز شهادت رفتید و جسموجان خود را در میدانهای بزرگ، برای محو و منکوب کردن رژیم منحوس صهیونیستی، همیشه آماده نگه داشتید... . امروز موشکهایی که مقاومت را با آن آشنا و توانا کردید، و جرأتی که جهاد و شهادت و ایمان شما و همرزمانتان در رگ جوانان مقاومت در منطقه ریخت، ثمر داده است....درود خدا بر شما که کابوس تا ابد زندهی دشمنان اسلام و شیاطین جهان هستید....درود خدا بر جوانانی که از ذلت تسلیم، به عزت جهاد و شهادت و قیام، بالیدهاند ...
الله اکبر✊️✊️
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#مرگ_بر_اسرائیل
#طوفان_الاقصی
#مقاومت
https://eitaa.com/lashkarekhoban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداوندا، اسم مرا هم در میان کسانی بنویس که با قلم و نفس و حرکات و آرزوهایش، در مسیر نابودی رژیم غاصب کودک کش صهیونیست از جهان اسلام تلاش کرد....
#مرگ_بر_اسرائیل
#طوفان_الاقصی
https://eitaa.com/lashkarekhoban
مردی که در تمامی عمر بابرکتش گمنام زیست، بیشترین کار را برای قدرت گرفتن جبهۀ مقاومت انجام داد. سالها پیش از آنکه خیلیها در تصورشان میگنجد! به مناسبت #طوفان_الاقصی بخشهایی از فصل کمکهای این مرد بزرگ، فرمانده موشکی جهان اسلام را به تدریج در کانال منتشر میکنم. بازنشر آن با ذکر نام کانال و اثر، مایه امتنان است...... درود بر روح بلندت سردار عالیقدر.... دانشمند برجسته... پارسای بیادعا .... #کتاب_در_حال_انتشار_مرد_ابدی #شهید_حسن_طهرانی_مقدم #معصومه_سپهری #ماجرای_موشکی_شدن_حزبالله
مردی که در تمامی عمر بابرکتش گمنام زیست، بیشترین کار را برای قدرت گرفتن جبهۀ مقاومت انجام داد. سالها پیش از آنکه خیلیها در تصورشان میگنجد! به مناسبت #طوفان_الاقصی بخشهایی از فصل کمکهای این مرد بزرگ، فرمانده موشکی جهان اسلام را به تدریج در کانال منتشر میکنم. بازنشر آن با ذکر نام کانال و اثر، مایه امتنان است...... درود بر روح بلندت سردار عالیقدر.... دانشمند برجسته... پارسای بیادعا .... #کتاب_در_حال_انتشار_مرد_ابدی #شهید_حسن_طهرانی_مقدم #معصومه_سپهری #ماجرای_موشکی_شدن_حزبالله https://eitaa.com/lashkarekhoban
🌷بسم الله ....... بخشهایی از کتاب منتشر نشدۀ مرد ابدی ( روایت مستند زندگی شهید حسن طهرانی مقدم به قلم معصومه سپهری) قسمت اول : همه چیز در کشور داشت روال عادی را طی میکرد. سیاستمداران، هنرمندان، مردمانِ کوچه و بازار، هر کدام کار روزمرۀ خودشان را میکردند، حتی نیروهای نظامی، بهفکر مأموریتهای محوله بودند اما ذهن حسن جایی دیگر در جستوجو بود. او مأموریتی تازه، بسیار خاص و دشوار برای خودش تعریف کرده بود؛ میخواست این سلاح بُرنده موشکی را که تازه در دستانشان خلق میشد به خط مقدم نبرد با اسرائیل ببرد!
از همان روزهای سرد سال 63 که برای اولینبار از سوریه به لبنان رفت و از دور دشمن را دید، از همان دیدارِ کوتاه با چند نفر از بچههای مقاومت در تعطیلات ژانویه و همصحبتی با جوانانی که شبیه خودشان بودند، روح حسن با آن رزمندگان در برابر صهیونیستها ایستاده بود. او از اوایل دهۀ هفتاد که طرحهای تازۀ موشکی را نو به نو مطرح میکرد، دنبال راهی بود برای مجهز کردن رزمندگان جبهۀ اسلام به موشک! در فلسطین، مردم با سنگ روبروی دشمن غاصب میایستادند، و در لبنان، سلاحِ پرقدرتی دست رزمندگان مقاومت نبود، اما ایدۀ موشکی شدنِ نیروهای مقاومت، ذهن مردی را مشغول کرده بود که نبض موشکهای ایران زیر دستش بود.
نزدیکترین نقطۀ تماس با صهیونیستها، لبنان بود و حسن بهشدت به فکر رساندنِ موشک به خطِ مقدمِ مبارزه با دشمن بود. این کار، ذیل مأموریت نیروی قدس سپاه پاسداران ممکن بود. حسن از یکسو با فرمانده وقت سپاه قدس، سردار وحیدی رابطه داشت و از یک سو مستقیما با دبیر کل حزب الله لبنان، سیدعباس موسوی. حاضر بود در این راه از هر سرمایهای که دارد، مایه بگذارد! ابتدا باید فهم این موضوع را جا میانداخت و آنها را قانع میکرد که تلاششان را بر جذب استعداد موشکی در جبهۀ مقاومت بگذارند. پذیرش این تفکر آسان نبود چون استراتژی نظامی حزب الله را تغییر میداد! در گام بعدی، تلاشها برای سخت افزاری کردنِ این مسیر آغاز میشد.... #انتشار_برای_اولین_بار #کتاب_مرد_ابدی_در_انتظار_چاپ #زندگی_نامه_شهید_حسن_طهرانی_مقدم #معصومه_سپهری #ماجرای_موشکی_شدن_حزبالله لطفا تمامی مطالب کانال با لینک و آدرس کامل منتشر شود. https://eitaa.com/lashkarekhoban
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم به صلوات حضرت زهرا (س) عشق میورزید و از توسل به بانوی عالمین نیرو میگرفت. برای شادی روح آن شهید عزیز، بهترین هدیهای را که دوست داشت و در طلیعۀ کلامش بود، نثارش کنیم. اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک 🌷 https://eitaa.com/lashkarekhoban
🌷بسم الله ....... بخشهایی از کتاب منتشر نشدۀ مرد ابدی ( روایت مستند زندگی شهید حسن طهرانی مقدم به قلم معصومه سپهری) قسمت دوم : حسن، تازه طرفْ مشورتِ سیدعباس موسوی شده بود که او بههمراه همسر و فرزند خردسالش و چند همراه دیگر، با اصابت راکت هلیکوپترهای رژیم صهیونیستی به اتومبیلش به شهادت رسید. شهادت دبیر کل حزبالله لبنان در بهمن 1370، ضربهای تلخ و سنگین بر پیکر حزبالله بود. حزبالله قدرت چندانی برای مقابله به مثل با چنین اقداماتی نداشت، اِلا عملیاتهای استشهادی!
حاج حسن، اتفاقات لبنان را رصد میکرد و بهزودی با دبیر کلِ جدیدِ حزبالله لبنان، سید حسن نصرالله، ارتباط یافت. راه همان بود و هدف، همان!
آن روزها، بخش عمدۀ جنوب لبنان در تصرف اسرائیل بود و حداکثرْ بردِ سلاحهای حزبالله، راکتِ کاتیوشا با 20 کیلومتر بُرد بود که از مرزهای لبنان بیرون نمیرفت! در چنان شرایطی حسن میخواست در دستان حزب الله موشک بگذارد و این برای بسیاری از مردانِ حزبالله، تخیلی کارتونی و بسیار شیرین بود!!
ـ دشمنان ما قدرتمندند! ما برای رویارویی با دشمنان قدرتمند اسلام هیچ راهی نداریم جز اینکه ما هم قدرتمند شویم! «موشک» در حکم دستِ بلندِ جبهۀ اسلام در مبارزهایست که قطعا رخ خواهد داد!
کسی برای حسن مأموریتی تعریف نکرده بود! کسی نمیخواست او برای دردِ فقرِ تجهیزاتِ جبهۀ مقاومت درمان بیابد! اما او دورهایی را میدید که چشم برهمزدنی فرا میرسیدند! میدوید و در تبوتاب بود تا رزمندگانی را که با آنها محبت و مودتی خالصانه حس میکرد، وارد دنیای موشکها کند! از هر فرصتی استفاده میکرد برای ارتباط گرفتن با بزرگان مقاومت تا به سوالات و ابهامات پاسخ دهد و ثابت کند پای کارشان هست! خیلی کوشید تا این مفهوم را جا بیندازد که مقاومت «میتواند» و «باید» مجهز به موشک بشود و نوع نبرد را تغییر دهد!
همانطور که در داخل ایران، با القائات خودش، کار موشکی را پیش برده بود، آنجا هم بالاخره موفق شد! گفتوگوهایی که از سال 70 شروع شده بود تا ایجاد اعتماد به نفس، و اشتیاق به طلبِ این سلاح در لایههای بالای مقاومت ایجاد شد، تا سال 1372 طول کشید. آن ایام، اسرائیل از بیروت تا جنوب نهر لیطانی عقبنشینی کرده بود. آتشِ حزبالله تا آنجا نمیرسید و آن نهر برای سربازان اسرائیلی امن بود؛ بیخبر از رویایی که حاج حسن برایشان دیده بود! #انتشار_برای_اولین_بار #کتاب_مرد_ابدی_در_انتظار_چاپ #زندگی_نامه_شهید_حسن_طهرانی_مقدم #معصومه_سپهری #ماجرای_موشکی_شدن_حزبالله لطفا تمامی مطالب کانال با لینک و آدرس کامل منتشر شود.
https://eitaa.com/lashkarekhoban
تا آن روز چنین سلاحی جزو سلاحهای سنگین مقاومت بود! و حاج حسن میخواست موشکهایی را میساخت در مشت مقاومت بگذارد!! درود بر فکر بلند و همت عالی و ایثار تمام او و یارانش..... #انتشار_برای_اولین_بار #کتاب_مرد_ابدی_در_انتظار_چاپ #زندگی_نامه_شهید_حسن_طهرانی_مقدم #معصومه_سپهری #ماجرای_موشکی_شدن_حزبالله لطفا تمامی مطالب کانال با لینک و آدرس کامل منتشر شود.
بسم الله ....... بخشهایی از کتاب منتشر نشدۀ مرد ابدی ( روایت مستند زندگی شهید حسن طهرانی مقدم به قلم معصومه سپهری) 🌷🌱🌷 قسمت سوم: از سال 72، حسن مقدم به فکر ایجاد یک سازمانِ صنعتیِ سبک، پیشرو و کاملا سِری بود که بتواند برخی از پروژههای محرمانهاش را آنجا سامان دهد. در جادۀ قدیم کرج، یک سوله را که انبار ضایعات و بخشی از صنعت شهید باقری بود، از مهندس قیامتیون قرض کرده بودند تا نیروهای خودشان مثل چیرهدست، هدایتنما، میرغفاری، سهرابی، ابراهیمزاده و ... بعدازظهرها، بعد از کار موظفیشان، وقتی را برای انجام برخی کارهای تحقیقاتی و صنعتی در بخش لانچر (سکوی پرتاب موشک) و تجهیزات زمینی آنجا صرف کنند. حاج حسن با وجود آمدورفتش به صنعت و ارتباط مداوم با آنجا، به این نتیجه رسیده بود که نمیتواند و نباید همۀ ایدههایش را در وزارت دفاع عملی کند!!! برخی ایدههایش کاملا محرمانه بودند و مایل نبود در فضای گسترده و گاه ناامن صنایع دفاعی مطرح شوند. بنابراین یک سازمانِ نانوشته را زیر نظر فرماندهی موشکی تاسیس کرد تا کارش را از همان سوله شروع کند. او تمام کارهای مربوط به نهضت مقاومت را هم در همان مجموعۀ خودشان انجام میداد. مجموعهای که تا مدتی نامی نداشت اما بعدها اسم یک مردِ بزرگ را بر آن نهادند؛ اسم حاج محمد صنیعخانی را. #انتشار_برای_اولین_بار #کتاب_مرد_ابدی_در_انتظار_چاپ #زندگی_نامه_شهید_حسن_طهرانی_مقدم #معصومه_سپهری #ماجرای_موشکی_شدن_حزبالله لطفا تمامی مطالب کانال با لینک و آدرس کامل منتشر شود. https://eitaa.com/lashkarekhoban
لشکر خوبان(دستنوشتههای م. سپهری)
شهید حاج محمد صنیعخانی، بزرگمردی که حاج حسن مقدم او را «مرد» به معنی کاملش مینامید. او فرمانده ترا
حاج حسن آنقدر به دوستان و همکاران و یاران شهیدش بها میداد که نام مجموعه سری و بسیار کارآمدی را که نشدنیها را آنجا محقق میکرد به نام این سپاهی دلاور، #شهید_محمد_صنیعخانی نام نهاد. کاش تکریم خانواده شهدا را از حاج حسن میآموختند و بیاموزیم!
#زندگی_نامه_شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#کتاب_مرد_ابدی_در_انتظار_چاپ
https://eitaa.com/lashkarekhoban
بسم الله ....... بخشهایی از کتاب منتشر نشدۀ مرد ابدی ( روایت مستند زندگی شهید حسن طهرانی مقدم به قلم معصومه سپهری) 🌷🌱 قسمت چهارم: حاج حسن مقدم، با همان روشی که موشکی در ایران تشکیل یافت، برای حزبالله برنامه چید. باید از توپخانه شروع میکردند. او چند نفر از بچههای مورد اطمینانش را از روند توسعۀ موشکی در ایران جدا کرد تا با حزبالله مرتبط شوند و برنامۀ آموزشِ کادرِ موشکی لبنان را آغاز کنند. به حزبالله توضیح دادند که: «نفرات محدودی با این خصوصیات معرفی کنید!»
سیدِ حزبالله به شدت تاکید داشت که محیط موشکی بسته باشد! همانطور که مدیریت و فرمان موشکی در جمهوری اسلامیِ ایران به دلیل استراتژیک بودنش دست فرماندهی کل قوا بود، آنها هم با همین روش مدیریت کردند. با اینکه شاخۀ نظامیِ حزبالله از شاخۀ امنیتی، سیاسی، فرهنگی و ... جدا بود، اما موشکی در مشت نفر اول حزبالله قرار گرفت. فقط افراد انگشت شماری که از آغاز سال 74 توسط سید حسن نصرالله، تایید میشدند هستۀ اولیۀ مجموعه را شکل دادند. #انتشار_برای_اولین_بار #کتاب_مرد_ابدی_در_انتظار_چاپ #زندگی_نامه_شهید_حسن_طهرانی_مقدم #معصومه_سپهری #ماجرای_موشکی_شدن_حزبالله لطفا تمامی مطالب کانال با لینک و آدرس کامل منتشر شود. https://eitaa.com/lashkarekhoban
لشکر خوبان(دستنوشتههای م. سپهری)
شهید حاج محمد صنیعخانی، بزرگمردی که حاج حسن مقدم او را «مرد» به معنی کاملش مینامید. او فرمانده ترا
https://eitaa.com/shahidsanikhaniii/934 کانال شهید حاج محمد صنیع خانی توسط خانوادۀ او اداره میشود. در میان مطالب ارزشمندشان، گاهی مطالبی از این بزرگوار منتشر میکنند.
زمستان 1400 باز هم کار نگارش کتاب حاج حسن گره خورده و متوقف شده بود. کامپیوترم از صبح بعد از نماز روشن بود تا آخر شب! اما جملات با معجزه و آرزو و التماس نوشته نمیشوند! اطلاعاتی که برای تکمیل مطلب، فهم آن و سپس نگارش لازم داشتم فراهم نبود... پراکندگی مطلب، نقص اطلاعات، گاه تناقضاتی که باید مرتفع میشد، و حس یاس و تنهایی تلخی که از مدتی پیش بر سرم آوار کرده بودند و هر وقت کی ضعیف میشدم مرا مچاله میکرد، دست به دست هم داده و روح و جسمم را به هم ریخته و ناتوانم کرده بود....... این جور وقتها را بارها تجربه کرده بودم و هر بار به طریقی راه باز شده بود... توسلهای مدام، قربانی کردن ها و صدقهها...، پناه بردن به جایگاه ابدی جسم خونین حاج حسن ... آه خدای من! چه رازها که در این مسیر با تو نداشتم😔.... مسیری که معلوم نبود من دارم حاج حسن طهرانی مقدم را میشناسم تا کتابش را بنویسم یا دارم با او و رنجهای بزرگش میآموزم و حتی بخشی را تجربه میکنم، تا بزرگ شوم برای ...... !!! این بار اما به دلم افتاد بروم حرم امام خمینی و مزار پاسداری که هم اسمش به اکرام در کتاب آمده بود و هم بنا به وصیتش در حرم امام جایی که بنای اولیه آن را ساخته بود، آرمیده بود... صبح سردی بود و من حال خرابم را به حرم امام رساندم... امامی که او را هرگز ندیدم اما عاشقانه با او عهد بستم و زندگیام را آگاهانه وقف سرباز جانباز راهش کردم❤️.... با امام حرف زدم. یادم آمد امام به این مضمون گفته بود من خستهتر از همه شما هستم اما سنگینی مسئولیت اجازه نمیدهد استراحت کنم! از امام شرم کردم. اشک و اندوه و کوچکی خودم را در برابر کار بزرگی که امانتدارش بودم به مزار سید محمد صنیع خانی بردم... حاج حسن او را خیلی دوست داشت! حتما در مراسمش بود و حتما بارها به زیارتش آمده بود ... آخر او خیلی رفیقباز بود و من خیلی این خصلت وخاطراتش را دوست داشتم و میآموختم ........ به سختی مزار شهید صنیع خانی را پیدا کردم اما در حرم را در آن قسمت بسته بودند و نتوانستم نزدیک شوم. مرد نگهبان، با تعجب، زنی را میدید که در آن سرما، دقایق طولانی، پشت دری ایستاده بود دور از حرم امام! گویی به آشنایی غریب، پناه آورده بود!!! غریبی در کنار غریبی دیگر!!! 😭من همیشه به قدرت شهدا و برادریشان ایمان داشته و دارم .... #مسیری_که_طی_کردم #مرد_ابدی_در_انتظار_چاپ #حرم_امام_خمینی #شهید_محمد_صنیع_خانی #رنج_نوشتن https://eitaa.com/lashkarekhoban