eitaa logo
لشکر خوبان(دست‌نوشته‌های م. سپهری)
1.4هزار دنبال‌کننده
892 عکس
502 ویدیو
4 فایل
جایی برای نشر آنچه از جنگ فهمیدم و نگاشتم. برای انتشار بخش‌هایی از زندگی، کتاب‌ها، لذت‌ها، رنج‌ها و تجربه‌هایی که در این مسیر روزی‌ام شد. نویسنده کتاب‌های: 🌷لشکر خوبان (۱۳۸۴) 🌷نورالدین پسر ایران (۱۳۹۰) 🌷مرد ابدی (۱۴۰۳) راه ارتباطی: @m_sepehri
مشاهده در ایتا
دانلود
کدام عکس را اجازه دارم در کتاب بگذارم؟ بارها این سوال را می‌پرسیدم از دیگران و بیشتر؛ از خودم. عکس بالا، آخرین عکس دو نفری زن و مردی بود که مرا از خرداد سال 1391 به حریم زندگی‌شان راه داده بودند. من و الهام خانم (همسر شهید طهرانی مقدم) داشتیم مسیری را با هم طی می‌کردیم که او زیسته بود و من نیز تجربه‌اش کرده بودم. او همیشه از همسرش دور بود و من همیشه در هراس از خانه نشینی همسرم! مرد رزمندۀ او در کوه و کمر و بیابان‌ها، در سفرهای دور و نزدیک، در ماموریت‌ها و تست‌های دشوار، وسط میدان‌های ناشناخته و پر خطر بود و همسر من، نشسته بر ویلچری سرد، با پاهایی که آخرین قدم‌ها را در پانزده سالگی بر خاک خیس شلمچه گذاشته بود و بعد از شکستن خط دشمن، در لباس خیس غواصی، در تلاش برای یافتن کانالی که بشود تن مجروح بچه‌ها را آنجا کشاند و از زیر آتش دیوانۀ دشمن، نجات داد، با اصابت آن تیر دوزمانۀ بدزبان، بر زمین افتاده بود در ابتدای همان کانال و تا صبح صد بار جان داده بود و خیس خون و در هروله بین عالم بالا و این خاک خیس خونین، در شهود شهدا، مشاهدۀ خندۀ پسرخاله‌های شهید که گویی بر رزم او مهر تایید می‌زدند، ..... آه خدایا! قربان حکمت‌های پیدا و پنهان تو! من، در زندگی تکراری و محدودی که نه فقط خط ویلچر بلکه خط بی‌تدبیری، نامهربانی و نامردی بسیاری از مدیران کشور در هر جا و طراحان شهری، به آن شکل داده بود، مسئول روایت دنیای پر از حرکتی شده بودم و بی‌اینکه بخواهم، داشتم اساسی‎ترین درس‌های هستی را از نو یاد می‌گرفتم.... و به گمانم بعد از سیزده سال، این درس را گرفتم: تمام تلاش‌ها و حرکات حسن طهرانی مقدم و تمام سکون و صبر ایوب و تلاش دشوار او برای شکستن حصارها، سکوی بندگی بود و بس! امیدوارم تو ای خوانندۀ همراه مرد ابدی، بتوانی درس زندگی خودت را از این روایت صادق و خالص و کم‌نظیر، که تکرارش دیگر در توانم نیست، بیابی! ۱۷ خرداد ۱۴۰۴ معصومه سپهری https://eitaa.com/lashkarekhoban