سلامـ 🍃
سند مالکیت اصلی که به نام متوفی است نیز باید ارائه شود.
تقسیم نامه باید مورد تایید تمام وراث بوده باشد (امضا شده باشد) و ادعای بر خلاف تقسیم نامه و مالکیت نیز وجود نداشته باشد.
#پیام_ناشناس
⚖ وکیل زینب حسینپور
@law_cafee
سلامـ،🍃
بله، پیامک قابل استناد است.
#پیام_ناشناس
⚖ وکیل زینب حسینپور
@law_cafee
انرژی مثبت هاتون 🌸🍃
ممنونم 🙏
#پیام_ناشناس
⚖ وکیل زینب حسینپور
@law_cafee
سلامـ 🍃
اموالی که در طول زندگی مشترک توسط زوج خریداری شده (هزینه خرید آن وسیله از حساب زوج خارج شده) در مالکیت زوج خواهد بود،
حتی اگر اون وسیله جزئی از جهیزیه بوده و مستهلک شده و مجبور به تعویض شده باشید.
#پیام_ناشناس
⚖ وکیل زینب حسینپور
@law_cafee
⚖📌 بیشتر بدانیم؛
در محل کار و منزل و مشاعات ساختمان، حتما دوربین مداربسته نصب کنید، چرا که از بسیاری تخلفات و جرائم جلوگیری میکنه و هم در اثبات دعاوی مختلف، نقش مهمی داره❌❌
#توصیه
⚖ وکیل زینب حسینپور
@law_cafee
⚖📌 بیشتر بدانیم؛
جهت تغییر نام؛
از دو مرجع اداره ثبت احوال و دادگاه میتونید نسبت به تغییر نام اقدام کنید،
اگر نام فرد جزء نام های ممنوعه باشه،میتونید در سایت اداره ثبت احوال تقاضای تغییر نام رو بدید
و اگر نام از اسامی ممنوعه نباشه، برای تغییر نام لازمه به دادگاه مراجعه کنید.
#تغییر_نام
⚖ وکیل زینب حسینپور
@law_cafee
⚖📌 بیشتر بدانیم؛
وکیل تسخیری؛
از طرف دادگاه برای دفاع از متهم در صورت نداشتن وکیل، در امور زیر تعیین میشود:
- جرایم موجب سلب حیات و حبس ابد
-جرایم موجب مجازات قطع عضو یا جنایات عمدی با میزان نصف دیه کامل یا بیشتر
- جرایم موجب مجازات تعزیری درجه سه و بالاتر
#وکیل_تسخیری
⚖ وکیل زینب حسینپور
@law_cafee
⚖📌 بیشتر بدانیم؛
در انتقال؛
هبه بهتره یا صلح ⁉️
اگر شخصی قصد داره مالی به شما ببخشه، حتما با قرارداد صلح، مال رو از او تحویل بگیرید نه با هبه❌
چون هبه، قابل رجوع است و تازمانی که مال #موجود باشه و منتقل نشده باشه، توسط هدیه دهنده قابل استرداد است.⚠️
اما صلح، قابل رجوع و برهم زدن نیست مگر با خیارات قانونی.
#هبه
#صلح
⚖ وکیل زینب حسینپور
@law_cafee
⚖📌 بیشتر بدانیم؛
🔹ملکی پیش خرید کردین اما پیشفروشنده سند نمیزنه،
چه دعوایی باید مطرح بشه؟
اولین دعوایی که به ذهن خطور میکنه، دعوای الزام به تنظیم سند،
اما در رابطه با ملک پیشخرید شده این دعوا کافی نیست و احتمالا رد میشه❌
در این موارد حتما سه عنوان رو باید در دادخواستتون ذکر کنید
(سه عنوان دعوی)
الزام به تنظیم سند رسمی
الزام به اخذ پایانکار
الزام به اخذ صورتمجلس تفکیکی
#حقوق_کاربردی
#دادخواست
⚖ وکیل زینب حسینپور
@law_cafee
📌یادداشتهایِ یک خانم وکیل؛
🔹قسمت پنجم؛
🔸اینجا نظرتون رو راجع ب پست
"یادداشتهای یک خانم وکیل" بنویسید 👇
https://harfeto.timefriend.net/16777564463674
#یادداشت_های_من
⚖ وکیل زینب حسینپور
@law_cafee
بسمـ الله
📽 سکانس اول؛
سه شنبه بود؛
۲۷ / مرداد / ۹۷
صبح زود بیدار شدم،
تصمیم داشتم تا اجرای احکام دادگاه خانواده برم و بعد هم طبق روال هر روز، کتابخونه ...
برای آزمون وکالت میخوندم و تازه منابع رو تهیه کرده بودم؛
از اون تصمیم جدی ها که باید انجام میشد.
و ب همین دلیل برنامه کتابخونه از ۸/۵ صبح تا ۹ شب... یکسره برقرار بود
روزهای سختی بود... خیلی سخت ...
دو ماه بیشتر بود بچه ها رو ندیده بودم ... !
از اون طرف هم سیاه پوشِ عزایِ بابابزرگ بودیم ؛ یک هفته نگذشته بود هنوز...
وجودم پر و مملو از دلتنگی بود.
گوشه حیاط واکر بابابزرگ چشمهام و اشکی کرد،
درب حیاط و قفل کردم و رفتم سمت خیابون
اسنپ گرفته بودم؛
مسیر اسنپ از سمت چهارراه ..... بود به سمت سه راه،
تماس گرفتم با راننده ک روب روی کوچه اصلی (حاشیه خیابون) منتظر بمونن تا مجبور نشن چهارراه بعدی دور بزنن و بیان نبش کوچه ...
(بدون استثنا همیشه مبدا اسنپ رو جلو در خونه میزدم ... و چقدر عجیب شد اون دفعه)
چادر کمریام (قاجاری) و پوشیده بودم،
گوشی و کلید دست راستم بود و نایلون جزوه ها و کتابهام ... دست چپ.
هنوز ب خیابون نرسیده بودم؛ حاشیه کنار پاساژ در حال قدم زدن ب سمت خیابون بودم،
صفحه گوشی رو دوباره چک کردم؛
ساعت دقیقا ۸:۱۵صبح
ماشین تیبا سفید
پلاک...
ماشین رسیده بود، دقیقا رو ب روی کوچه و حاشیه خیابان
دیدمش...
رفتم سمت خط عابر
و
آخرین صحنه ای که یادمه ...
چراغ های بزرگ ام وی ام ۱۱۰
و بعد ...
📽سکانس دوم؛
خیلی سبک شده بودم
هیچ دردی
هیچ غصه ای
هیچ دلتنگی
اصلا حس و حال عجیبی بود ...
خیلی بالا بودم از زمین!
میفهمیدم در ارتفاعم !
اما نمیفهمیدم کجام!!
درکی نداشتم از وضعیتم،
خیلی به فکرم فشار اوردم اما باز هم نفهمیدم در چه موقعیتی هستم!
گیجِ گیجِ گیج؛
اما یک حالِ خوبِ خوبِ خوب... ک قابل وصف نیست...
از همون ارتفاع میدیدم یک خانم چادری کنار بلوار افتاده... چادر دورش پیچیده شده بود،
صورتش مشخص نبود... از زیر چادر خون زیادی راه گرفته بود ..
چند نفر میدویدن،
یک آقایی زد رویِ سرش!
یک خانم مانتویی، قد بلند
یک خانم مسن چادری...
دو نفر از مغازه هاشون بیرون دویدن ...
ماشین پلیس توقف کرد،
آمبولانس هم بعدش رسید
ماشین ام وی ام ۱۱۰سفید رنگ که سنگ فرش های پیادهرو رو رنده کرده بود!!! و نرسیده به ویترین شیشهای مغازه املاک متوقف شده بود!!
دختری رو دیدم در حال گفت و گو با افسر پلیس
.
.
.
من ک هنوز در ارتفاع ایستاده بودم
چقدر همه چیز عجیب بود
من
حالم
نمایشِ مقابل چشمانم،
چرا من نمیتونستم ب کمک اون خانم که گوشه بلوار افتاده بود برم!!
اصلا من کجا بودم!!!
چرا هم بودم و هم نبودم انگار
فقط میفهمیدم
میشنیدم
میدیدم.
و
هیچکس من و نمیدید
گنگ و مبهوت بودم از همه چی!!
دنبال خودم میگشتم
ک من الان کجام
باید توی تاکسی نشسته باشم
پس دادگاه ...
بچه ها..
کتابخونه
چه نافهمی عجیب و سختی بود...
#شرح_حال
پ.ن ۱؛ تصویر؛ دانشگاه فردوسی / آزمون قضاوت سال ۱۳۹۷
پ.ن۲ ؛اما بگم از اون خانم چادرے که خونآلود کنار بلوار افتاده بود ... و من چقدر استرس داشتم، چرا نمیتونم کمکی بهش برسونم!!
در اون وضعیت نافهمی که قرار گرفته بودم، نفهمیدم اون خانم غرقِ خون، من بودم!!
همیشه برای خودم یک معما موند...
تمام آنچه بعد تصادف اتفاق افتاد تا وقتی با تمامِ وجود، درد رو در سرتاسر بدنم احساس کردم، شفاف و با تمام جزئیات در حافظهام حک شده... بر عکس بزنگاهِ تصادف کِ هیچگاه یادم نیومد.
ادامه خواهد داشت ...
#یادداشت
https://b2n.ir/b28846
⚖ وکیل زینب حسینپور
@law_cafee