روایت اول؛
خبر رسید بالاخره سوار هواپیما شد
و تا یک ساعت دیگر مشهد است.
دیگر خوابم نبرد.
قرار نداشتم...
روایت دوم؛
پیامک زدند که میشود ماهم
با شما برای تشییع بیاییم؟
با دونفر از دختران بینهایتی راهی شدیم.
روایت سوم؛
حرم و بوی اسفند و صف خادمان و صدای لبیک یاحسین و روضهی مادر و روایت دختران کربلا و سینهزنی و نماز و صلوات خاصه امام رضا و طواف در حرم واشک و صدای ناله و ...
روایت آخر؛
گفتند فقط ده دقیقه در معراج هست
و میرود و نفهمیدم چگونه خودمان را رساندیم و حالا در خلوت معراج میشود فائزهام را در آغوش بکشم.
سرم را روی تابوتش گذاشتم و آهسته گفتم: خواهران بینهایتیات سلام رساندند و خواستند سلامشان را به حضرت زهرا برسانی و بگویی برایشان دعا کنند.
برای تمام دختران بینهایت شهادت را طلب کن؛ اما بعد از عمری طولانی که در راه توحید و یاری امام زمانشان نفس زدند و قدم برداشتند. ❣️🌱
برای تمام دختران نوجوان جهان و دلهاشان نور بخواه!✨
و...
گفتند وقت تمام است و باید ببرند فرودگاه...
بلند شدم اما جای خالی قلبم را حس میکردم که با فائزه رفت...
#روزنوشت
#فائزهرحیمی
#ویژه
#روزنوشت📝
سهروز مهمونِ بچههایِ زنجان بودم!
تو اعتکافِ بینهایت عاشقی
و از عشق گفتیم و شنیدیم اما...
میخوام براتون بنویسم الان که
آخرای این محفل نورانی و عاشقانه است
من با چشمهای خودم عشق رو دیدم.❣️
ـ عشق یعنی دوازده ساعت زودتر از شروع اعتکاف بیان که مسجد رو آماده کنند واسه کسایی که حتی ندیدنشون!
ـ عشق یعنی وقتی همه خوابیدن همچنان بیدارن تا ظرف بشورن و سرویسها رو نظافت کنند.
ـ عشق یعنی شب میلاد حضرت علی علیهالسلام افطاری تموم شه و با خنده و شوخی نون و پنیر بخورن و بگن شبیه مولا...
ـ عشق یعنی یکی بگه من اینجا تنهام!
کسی رو نمیشناسم...
اون یکی جواب بده: ماها هستیم که!
همهمون باهم رفیقیم تنهات نمیذاریم.
ـ عشق یعنی برای کسی که بار اوله میبیننش تولد بگیرند.🎉
ـ عشق یعنی پتوی اضافهام مالِ تو!
ـ عشق یعنی دو ساعت کنار کسی که نمیشناسه میشینه و سعی میکنه با حرفاش به کم شدن دردِ پاش کمک کنه.
ـ عشق یعنی میتونه بره؛ اما میمونه که پشتِ صحنه کمک باشه تو آشپزخونه!
ـ عشق یعنی انسولین میزنه؛
اما میاد که تو جمع معتکفین نفس بکشه!
ـ عشق یعنی سه ساعت تموم ظرف میشوره و حاضر نیست جاشو عوض کنه میگه هنوز خسته نشدم!
ـ عشق یعنی از عکسگرفتن بدش میاد بخاطر تو میاد.
ـ عشق یعنی سه کیلو ذرتِ بوداده توی خونه درست میکنه تا تو جشن مولا شریک باشه!
ـ عشق یعنی خادم نیست؛
اما مدام میپرسه اگه کاری هس درخدمتم.
ـ عشق یعنی تقسیم خوراکی هاشون...🥪🌯
ـ عشق یعنی خادمایی که سه ساعت خوابیدن فقط!
ـ عشق یعنی تست صدا و سه ساعت هیئت!
ـ عشق یعنی مداحی ترکی بخونن بشینه کنارت ترجمه کنه.
ـ عشق یعنی بعد از اعتکاف تا یازده شب جارو زدن مسجد و نظافتش... 🧹
ـ عشق یعنی لقمه گرفتن برا رفیقش وقتی هنوز خودش افطار نکرده!
ـ عشق یعنی خادمای مسجد الهادی...
ـ عشق یعنی
صدوپنجاه نفر دهه هشتادیِ عاشق!❤️🔥
ـ عشق یعنی آغوش و اشک و التماس دعا و آرزوهای قشنگ برای کسانی که فقط سه روز باهم بودن! 💌
#اعتکافبینهایتعاشقی
#زنجان
لیست هشتگهای کانال و توضیحات مربوطه:
#لیل: شبونههایِ دلی...🌠
#یهحبهنور✨: آیات قرآن با صوت دلنشین و گوشنوااز
#روزنوشت: ماجراهایِ واقعیِ روزمرهی زندگیم که مینویسم براتون...🖼
#محفل: گفتگوهای یواشکی من و شما...
#ویژه: مطالب مناسبتی..
#بوکمارک: برش کتابهایی که میخونم.📚
#چالشآخرهفته: قرارفاقتی که طی اون هفته انجامش میدیم و فیدبک رو ارسال میکنید برام😎
#شعرنوش☕️: تک بیتی و چند بیتی های ناب و دلانگیز...
#بگوشم📞: طی یک ساعت خاص پاسخگوی تماسها و حرفهای شما هستم.
#شاخهنبات: توی این هشتگ میخوایم یه کوچولو باهم اشعار حافظ و معانی عرفانی اون رو یاد بگیریم.
#اتاق_آبی🌌: قراره دنیا رو از زاویه دیدِ آدمهایی ببینیم که یه جور خاصِ متفاوت به زندگی نگاه میکنند.
#دلخواه: یه سری نکات از فرایندِ همراهیِ انتخابِ دلخواهِ زندگی، بگیم براتون! از همون اولش تا ادامه مسیر...♥️💍
#ردپا: یه ردپا هرروز از خودم، اینجا تو سیودو!
حال و احوالِ روزم به صورت مینی مینیمال!
همون روزنوشت ولی کوچوولوتر و بیشترتر.👣
#ابوتراب: چونکه میخوایم از مولا بگیم🍇
و با ذکرش کاممون رو شیرین و دلمون رو قرص کنیم.🍯
#کتابخون💉
#پنآه: لایو و ویدیو مسیج مستقیم از حرم💛✨✌🏻
#نجوا: کلیپهایی که یه فراز از دعای جوشن کبیر خونده میشه و با قلبمون به تک تک عباراتش توجه میکنیم. 🌤
#قطره: یکم باهمدیگه ریزهکاریهای اخلاقیِ تیمی و تشکیلاتی رو مرور میکنیم. چون قطرهها کنارِ هم و باهم به دریا میرسن!💧
@m_fayaz96
از اول بچگی عاشق دونستن در مورد مخلوقات مختلف بودم. از پیچیدگی بدن انسان تا حشرات و حیوانات آبزی و خشکی...
الانم برای زمانهایی که ذهنم خستهس و مطالب پیچیدهی علمی رو نمیتونه تحلیل و هضم کنه، میرم سراغ مطالعه در مورد موجودات...
که البته تصمیم گرفتم از اون مواردی شروع کنم که در قرآن بهش اشاره شده.
اولین انتخابم مورچهها بودن که البته هنوزم که هنوزه درموردشون میخونم و هنوز در پیچیدگی خلقت اونها در تعجبم!
این وسط برای وزنهی طنز کانال؛ مطالب جالبی که پیدا میکردم با چاشنی طنز توی کانال میذاشتم تا مخاطبین هم علاوه بر لبخند روی لبشون از این عجایب لذت ببرن.
چیزی که برام جالب بود واکنش بعضی از مخاطبین کانال بود.
پیامهایی که در ناشناس و پیوی خودم و ادمین ارسال میشد با این مضمون که چرا مورچهها و چی شده که راجعبه مورچهها مینویسین؟!
اینقدر از توجه به خلقت و عجایب و ظرایف اون غافل شدیم که برامون تعجب داره چرا باید در مورد اینا دونست!
در صورتی که خدا همهی این چیزهایی که روی زمین هست رو برای ما آفریده و اختصاصی خودمونه.
هُوَ الَّذِى خَلَقَ لَکُم مَّا فِى الاَْرضِ جَمِیعـًا
و خب بد نیست گاهی درموردشون بخونیم و بدونیم و متوجه عظمت خدا بشیم.
و البته خدا در آیات مختلفی در قرآن کریم تاکید داره در مخلوقات و آنچه در زمین و آسمان هست تدبر و تفکر کنیم.
#روزنوشت📝
••زنده شویم••
[برای رویداد ملی احیاء در مشهد مقدس که قرار است به نابسامانی افکار پراکندهمان، سامان بدهد.]
وایستاد جلوی درب اتاق.
+بیا بشین کنارم
درحالیکه سرش رو تکون میداد گفت:
ــ نه راحتم!
این پا و اون پا کردنش برای حرف زدن
یعنی مطلب مهمی رو میخواد بگه...
+چیزی شده؟
ــ اومدم کمکم کنید، خودم نمیتونم تصمیم بگیرم.😓
چک لیست کارام رو گذاشتم کنار و کتابی که باز بود روی میزم رو بستم و بهش زل زدم تا باور کنه توجهام رو به حرفاش دادم.
+تمام تلاشم رو میکنم...
ــ راستش خانوم سر دوراهیِ بدی گیر کردم؛
از طرفی دلم میخواد دوره احیا رو شرکت کنم، از یه طرف نگران اربعین و سفر کربلام که خب ...
مکث میکنه و آب دهانش رو به زور قورت میده و نمیتونم بگذرم ازش...
به نظرتون چیکار کنم؟
+حتما شنیدی وقتی پیامبر وارد مسجد شدن بین گروهی که نماز مستحبی میخوندن و جمعی که مباحثهی علمی میکردند، گروه دوم یعنی جمع علمی رو انتخاب کردند.
«فرصتی شبیه دورهی
احیا شاید دیگه هرگز تکرار نشه❗️»
اگه توی این دوره شرکت کنی معرفتت به امام بیشتر میشه و دلت محکم میشه و شبهاتت حل میشه.
یه فرصتی که میتونه دیدت رو به تمام مسائل زندگیت عوض کنه و به لحاظ علمی و معرفتی، تو رو قوی و مجهز کنه.👌🏻
قطعا امام حسین جانمون هم به آماده شدن با سلاح علم و معرفت برای برپایی حکومت حضرت قائم رضایت دارند و اگه نیت یاری کردن مولا باشه به عنوان جهادگر جهاد تبیین اون نوری که از سفر اربعین میخواستی بگیری رو توی همین رویداد قرار میدن، اگه با اخلاص و عشق پای کارش باشی...
لبخند روی لبش پررنگ شد. : )
انگار جوابی که دلش میخواست رو از زبون من داره میشنوه...
اجازه نداد ادامه بدم و با ذوق و شوق گفت:
دوره احیا تا کی مهلت داره برای ثبت نام؟
[امیدوارم همهی شماها که برای احیای دین خودتون و دیگران دغدغه دارید از این رویداد جا نمونین.📋]
برای شرکت در دوره شیطون "تردید" ایجاد میکنه! ولی تسلیم نشید و با شرکت توی این دوره ۲۵ روز کنار امام رئوف و یه جمع همدل نفس بکشید و به تحصیل معارف توحیدی مشغول بشید.✨
میبینمتون!♥
#روزنوشت📝
https://eitaa.com/m_fayaz96
لینک ثبت نام
https://p.javanan.org/t2
•برای قلبهای مهربانی که تنها نیستند!•
برای دخترای عزیــزم در خانـوادهی بزرگ
"بینهایت" و اون دخترایی که تـازه وارد
بینهایت شدن، نائبالزیاره بودم.
سلام همهتونو به آقا رسوندم و از
تهِ تهِ دلم براتون عشق خواستم و نور...✨
که بتابه به دلهای زلالتون و روحتون جلا پیدا کنه.
دخترای امام رضاجانمون که به دعوتِ
مخصوصِ آقا میهمان سفرهی معارف الهی شدید،الان که نمکگیر شدین خودتون، دونهبهدونه نفوس تشنه رو دعوت میکنید
تا سهمی از این معارف داشته باشند و برکتش میاد و روونهی ذهن و وقتتون میشه.
دلم براتون میکوبه و اینجا در جوار مولا
آرزوی بهترینها رو براتون دارم. 💚🙌
خانوادهی چند هزار نفرهی بینهایت؛
حالا دیگه خیـلی وقته تبدیـل به یه جمـع
نورانی و نابی شدن که دست هـمدیگه رو
محکــم گرفتن و با شروع شـدن هـر دوره نوجوونای هم سنوسال خودشونو دعوت
میکنن تا اونا هم به جمع گرم و صمیمیمون اضافه بشن.🥰
هشتمین دورهی بینهایت
بهونهای شد برای مرور باهم بودنمون...
حدیث داریم که:
هرکس رنج و غصّه و مشکلی را از یک مؤمن برطرف سازد، خداوند غصّههای آخرت را از او دور میکند!
گاهی برطرف کردن غم و رنج به همدردی زبانی هست.
به یه پیام با چاشنی عشق...
براتون با عشق توی سی و دو مینویسم و کنارتونم.
دوستون دارم و این قصه ادامه دارد...♥
✍ «م. فیاض»
#روزنوشت📝
https://eitaa.com/m_fayaz96
#روزنوشت📝
یکی بود یکی نبود.
قصهی شاتوت از اونجایی شروع شد که خواستین توی راه سلوک و حرکت به سمت آسمون کمکتون کنیم.
+خانوم فیاض!
چه کتابی بخونم؟
از چی شروع کنم؟
باید چیکار کنم؟
خلاصه که واسه همهی این دغدغههاتون
گشتیـم و گشتیـم تا رسیدیم به شـاتوت!
شاهراه ایجاد تحول و تغییر که واسه قدم
گذاشتن توی مسیر متفاوت، بودن و داشتن
یه سبک زندگی توحیدی باید بلدش بشیـم.
نمیگم قراره با شاتوت معجزه کنیم؛ اما اینو
میگم قراره با شـاتوت یاد بگیرین چه جوری
میتونین معجزه کنین؟!
فقط یه نکته که بعدش شرمندهتون نشم
اینه که "محدودیت ظرفیت" داریم.
نه اینکه دست من باشه تعدادی که آماده
شده محدوده و خب رزق اونی هست که
زودتر انتخابش میکنه.
از این بابت عذرخواهم...
خلاصه ک ۲۱ روز با عشق کنارتونم و بازم
براتون میگم چی شد که شاتوت اومد!
ادامه دارد...
https://eitaa.com/m_fayaz96
#روزنوشت📝
دلمون از زمین و زمان گرفته بود که قاطی شلوغیها و آشفتگیهای دنیا به دلمون افتاد یه چاه بکنیم!
گشتیم و گشتیم...
وسط بیابون مجازی کلنگمون گیر کرد به سی و دو حرف الفبا!
نگاه که کردیم، دیدیم دلمون قد سیودو تا استانِ کشورمون بزرگ شد.
میشه این چاه رو با دخترایی که هرکدوم یه گوشهی دود گرفتهی این دنیا تنهان و رفیق و همنفس میخوان، شریک بشیم!
آخه یه درد مشترک ما رو به هم وصل میکرد.
همه دلمون یه #پناه میخواست و یه پناهگاه...
اشک و بغض و یه آه از ته دل شد برامون یه رزق دوست داشتنی!
تصمیم گرفتیم هرچی بلدیم و حالمون باهاش خوب میشه رو بریزیم وسط!
هرچند ما دلبری بلد نبودیم؛ ولی بلد بودیم با دلمون بنویسیم!🎆
با دلمون گشتیم وسط کتابها و قلبِ کتابها رو براتون #بوکمارک کردیم و کتاب خوب هامون رو باهاتون خوندیم تا #کتابخون مون نیفته!📚
وقتی فهمیدیم دغدغهی انتخاب شریک زندگی رو دارید گفتیم ما هم در حد توانمون بهتون کمک برسونیم تا #دلخواه خدا خواهتون رو بهتر انتخاب کنید.🤍
از اونجایی که تکخوری بلد نیستیم، وقتایی که میریم زیارت، شما روهم با یه لایو کوتاه شریک حال خوبمون میکنیم.
کلی فکر میکنیم توی این چاه مجازی چه جوری عمیقتر نفس بکشیم که توی حال و هوای شهر خودمون خفه نشیم!🕳
هرشب هم ماهِ این چاه رو با #لیل
نشونتون میدیم که دلتون با دیدنش روشن شه!🌗
وقتایی هم ک #بیقرار و پریشون میشیم باهـم آسمون رو ورق میزنیم تا اونجا دیوونگی هامون
رو تقسیم کنیم.
خلاصه بگم؛
هیچکس تو سیودو تنها نیست! :)
با افتخار کنارتون هستم و گاهی
برای شنیدن حرفاتون کاملا #بگوشم!
دخترخانومای گل!
سیودو یه کانال دخترونهست با مطالبی
که بوی بارون و خاک و زندگی میده!
ویژه برای اونایی که بینهایتی هستن بیشتر...
کنارتون هستم با عشق!
مراقبت کنید👈🏻🫀
https://eitaa.com/m_fayaz96
#روزنوشت📝
ــ شتابزده از پشت میز بلند شد و درحالیکه چشماش رو ریز کرده بود، گفت: با اینهمه مشغلهای که داری چرا برای خودت دردسر درست کردی؟
[جملهش رو توی ذهنم مرور کردم،
کلمهی دردسر کنار شاتوت که طعمِ عشق
میداد نچسب و بیگانه بود برام.
به روزهای قبل از تولد شاتوت فکر کردم...
وقتی مطلب مرتبط با دیدار رهبری با جماعت کتابداران رو میخوندم و با هر جملهاش قلبم سنگینتر میشد:
"اما برای کتاب که محصولی باعظمت و باارزش است، تبلیغ و تشویق مناسبی صورت نمیگیرد."
محصولِ باعظمتی که مهجوره!🌫
و جایی دیگر:
"همهی افراد حاضر در آموزش و تعلیم و تبلیغ در ترویجِ کتابخوانی مسئول هستند."
احساس میکردم شونههام سنگین شدن! "مسئولیم!!"
و
"کتابخوانی باید به یک عادتِ همیشگی در مردم بهویژه جوانان تبدیل شود و در سبد کالاهای مصرفی خانواده سهمی قابل قبول پیدا کند."
عادت همیشگی...
سهمِ قابل قبول در سبد کالای مصرفی خانواده...🏠
افتخار میکردم به داشتن رهبری که با همهی حجم مسئولیت و کارهای مهم کشور نگران سرانهٔ مطالعهی مردمش هست و برای آگاهی مردم دل میسوزونه.
دغدغهی تمام این کلیدواژهها و غربت معارف الهی اونم بین جووونها باعث شد به فکر یک ایدهی جدید برای کتابخوانی بیفتم.
بعد از بالا پایین کردن کلی ایده و توسل
و توکل و اشک و حرم و ...
که شاتووووت متولد شد.😅🎇
یه فرمت جدید برای کتابخوانی!
انتخاب کتابهایی که مسیر آسمون رو طی میکردن و محتوای پلاس برای راحتتر شدن فهمشون...
کمکم امام رضای رئوفمون آدم خوباش رو فرستاد و تیم کوچولوی شاتوت شکل گرفت و هرکس یه گوشه کارو گرفت.
محتوای پلاس کتابها در ۱۵ قالب مختلف آماده شد؛ طی ماهها زحمت بچهها...
و اولین شاتوت ایام صفر بود که به نام امام حسین جانمون، استارت خورد.
شاید باورتون نشه اما سختترین پروژهای بود که انجامش دادم و اما شیرینترینش!
ذرهای از مسیری که شروع کردیم و داریم ادامه میدیم پشیمون نیستم.
با همهی مشکلاتی که بود و البته که هست شاتوت۲ شروع شد.
هزینهها و وقت و انرژی و مشکلات و...
خودش هر کدوم غول یه مرحله است برای تولید بستههای شاتوتی؛ اما امیدمون به خداست و با همهی عشقی که توی دلامون هست پای کارش هستیم.
با همراهی مخاطبان خوب کانال که به قولی نذر فرهنگی کردن و توی هزینههای شاتوت کمک رسوندن که اگه همراهیشون نبود، الان دوبرابر بود هزینهی بستهی شاتوت!
اما با سهیم شدن توی این کار، بسته شاتوتی تقریباً با نصف قیمت تمام شده به دست شما میرسه.
این بستهی کتابخونی یه فرصت ویژه است و البته تکرار نشدنی...
اونا که شاتوت ۱ رو از دست دادن دیگه نمیتونن داشته باشنش.
و فقط حسرت لذتی رو میکشن که یه عده آدم رزقشون شد و توی ۲۱ روز چشیدنش...
الان شاتوت۲ اومده و نمیدونم توفیق تولید شاتوت ۳ نصیبمون میشه یا نه؟!
فقط میدونم شاتوت۲ هم تکرارشدنی نیست!
یه فرصت که الان میتونید انتخابش کنید و لذتش رو بچشید و روحتون رو باهاش شارژ کنید و به آسمون سری بزنید و سیر کنید.]
با لبخند نگاهش کردم و گفتم:
+شاتوت سختی داره؛ اما سختیهای شیرین!
وسط همهی مشغلههام این برکت کار دلیِ شاتوت هست که به کارهای دیگهام نور میده.
و باور دارم اگه یه کار توی تمام عمرم قراره برام بمونه شاتوته!
ــ با بُهت نگام کرد، لبخند زد و گفت: دیوونهای...
چقدر دقیق گفت...
#مجنونلیلام
#تولدشاتوت
#چیشدکشاتوتشاتوتشد
https://eitaa.com/m_fayaz96
#روزنوشت📝
+یه سوال بپرسم؟
+چه حسی دارین مادر اینهمه دختر هستین؟
چشمامو بستم...
[به خلاصه کردن تمومِ قلبم توی چند واژه و بیانش بهعنوان حس فکر کردم.
ـ به حسی که برای آروم کردنشون، وقتی از خانواده ناراحتن و به قول خودشون رسیدن به آخر خط!🛣
ـ به اشکهای یواشکی و آرومی که با شنیدن قصهیِ غصههاشون میریزه.
ـ به حک شدن اسماشون تو ذهن و چهرههاشون تو قلبم...
ـ به ناراحتیِ عمیق وقتی میپرسن منو میشناسین و تمام تلاشم برای یادآوری اسمشون ناکام میمونه.
ـ به آغوش گرم و پر از محبتشون وقتی پس از مدتها دوری میبینمشون.
ـ به حس حسرتم برای میسکالهایی که محدودیتهای دنیا اجازه نداد تماس موفق بشن.📱
ـ به پین کردن پیامهاشون که به نیتشون زیارت کنم.📿
ـ به دلشورهی رسیدن پیامکشون که شمارهی جنگیدن با نفسشون رو بهم خبر بدن.
ـ به حساسیتم برای توجه و تمرکز به پیامکها و پیامهای بیجوابی که اولویتِ اول کارهای روزانهم، پاسخ دادن به اوناست...☑️
ـ به ذوقِ سیو کردن استیکرها و ایموجیها برای ارسالش بهشون!
ـ به استرس تمام پیگیریها و مشکلاتشون...
ـ به هقهق کنار ضریح و دعا کردن برای التماس دعاهاشون!
ـ به پروانههایی که تو دلم تندتند بال میزنن وقتی صدام میزنن مامان!🦋
ـ به پیامهای تبریک و حال خوبهایِ یهوییشون...
ـ به خوشحالیِ همراه خوشحالیشون و به ناراحتیِ همراه ناراحتیشون...]
ــ سوال سختی پرسیدی؛ راستش حسی که
دارم گفتنی نیست، چشیدنیه...
#بهبهونهروزمادر
#ویژه
https://eitaa.com/m_fayaz96
#روزنوشت📝
توی زندگی همیشه یه جاهایی وایستادیم و به نفسنفس افتادیم، گفتیم ما دیگه نمیکشیم.
حرفهامون اشک شد و کسی نبود باهاش حرف بزنیم و بگیم دردمون چیه!
اصن خودمونم نمیدونستیم چی شدیم؟!
جوابمون به دوستامون وقتی نگران میشدن و میپرسیدن چرا اینجوری شدی؟ حالت خوبه؟
فقط برّ و بر نگاه کردنشون بود.
تو دلمون میگفتیم:
«زبان حالِ دلم را کسی نمیفهمد!»
و انگار یه گوشهای صدامون میزد که بریم بشینیم گریه کنیم.
حالمون بد بود...
از زمونه
از آدما
از دنیا
اصن خسته میشدیم از همه چیز!
حتی حوصلهی خودمونم نداشتیم.
اینجور وقتها دلمون میخواست به جای پا دوتا بال داشتیم.
جدا میشدیم از زمین و آدماش...
میرفتیم سراغ آسمون...
اون بالاها...
انگار دلمون هوایی شده بود و دیگه رو زمین و توی این دنیا نبود!
خدا فکرِ این حال و هوای بهم ریخته و آشفتمون بوده؛ نود روز رو برامون پیچیده لای زَر ورق و گفته بیا پیوی!
برات سورپرایز دارم.🪄
چشات ستارهای شدن یا بیشتر بگم؟
آره جونم...
دوتا بال برات گذاشته که از پسفردا باید رو شونههات حس کنی.
وقتشه پرواز کنی...
یه جایی باید تموم شه
این حالِ غبار گرفته و مه آلود!🌫
بال بزن تو هوای رجب و شعبان و رمضان...
حواست به سه تا قدم بعدی باشه و همراهمون باش.
اوج بگیر! بسم الله...
#نودروزحیات
https://eitaa.com/m_fayaz96
آهای اونایی که میگین از خدا دور شدین.
آهای اونایی که خیلی وقته دیگه نمازاتون با حال و روبهراه نیست.
بعله با شمام که معنویات زندگیتون کمرنگ شده؛ شمایی که پیام میدین دوستتون تو منجلاب گیر کرده و بینهایتی هم نیست و نمیدونین براش چی کار کنین؟!
همهی اونایی که دلتون یه هوای تازه میخواد
خارج از دود و دم گناه و هوای آلودهی این دنیا...
آماده شین که
براتون یه خبر خووووووب دارم!
حتی اگه بینهایتی هم نیستین، میتونین به جمع سهتاپیها ملحق بشین و برین فضا...
بعله اونم چه فضایی!😍
سرشار از عشق و نور و نشاط و امید
و البته شروعی دوباره🌳
واسه همهی شماهایی که دارین با گناهان مختلف و غفلت یا شایدم رکود و عقبگرد میجنگین، یه فرصت استثنایی فراهم شده تا توی سهتاپ همراه ۱۱هزار نوجوون دیگه قدم به قدم راه آسمون رو طی کنین و بالا برید.
از همین الان بهتون غبطه میخورم و واسه همتون دعا میکنم توی این مسیر موفق باشین.
اینم لینک سهتاپ تقدیم شما که میتونید به رفیق فابریکاتون هدیه بدین:
http://p.javanan.org/s
#روزنوشت