#مامان_ریاضیدان
(مامان ۳ دختر ۱۷، ۱۵ و ۴ساله، و ۲ پسر ۱۰ و ۷ ساله)
#قسمت_دوم
مهاجرت، همیشه یکی از گزینههای روی میز دانشجوهای شریف بوده و هست.🛫
مخصوصاً سالهای قبل که در مقطع دکتری، خصوصاً دانشکدههای علوم پایه، ضعف علمی هم وجود داشت، خود اساتید توصیه به مهاجرت میکردند تا دانشجوهایی که بهخوبی تا مقطع ارشد رشد کردهاند، بروند به دانشگاههای برتر دنیا.🎓
من هم که مدال نقرهٔ مسابقات جهانی دانشجویی را داشتم، به مهاجرت فکر میکردم؛
البته مهاجرت به شرط بازگشت.👌🏻
اما خدا برنامهٔ متفاوتی برایم تدارک دیده بود.
هجرتی متفاوت با آنچه در ذهن داشتم...✨
کارشناسیام تمام نشده بود که بحث خواستگاری و ازدواج پیش آمد.💐
همسرم هم دانشجوی کارشناسی شریف بودند، ولی برخلاف جو رایج میخواستند بعد از اتمام کارشناسی، به قم بروند و دروس حوزوی را شروع کنند.
فکر میکردم که من الان با یک دانشجو ازدواج میکنم، ولی بعدا باید با یک روحانی زندگی کنم!
شاید نتوانم!
اما با تفکر و مشورت و نهایتاً توکل به خدا تصمیم گرفتم وارد این مسیر شوم.😌
زندگی مشترکمان را در تهران آغاز کردیم.❤️
از همان ابتدا، جلسات دعای کمیل و ندبه را شروع کردیم.
این جلسات تا مدتها ادامه داشتند و بعداً جایشان را به جلسات حدیثخوانی دادند که هنوز هم ادامه دارند.
تا قبل از ازدواج، تمام تلاشم این بود که پایهٔ ریاضی خیلی خوبی برای خودم دست و پا کنم و قدرت حل مسألهام را بالا ببرم و دروس دانشگاهی را خوب و عمیق بفهمم.
پس از ازدواج، تا خودم را در نقش جدید پیدا کنم، مدتی درسم تحت تاثیر قرار گرفت و این فرصت فهم عمیق از من گرفته شد.
اما خیلی زود شرایط عوض شد و با آرامشی که از ازدواج نصیبم شده بود،🥰 مشغول درس و دانشگاه شدم و کارشناسیام را سه سال و نیمه تمام کردم.😃
اواخر دورهٔ لیسانس باردار شدم.
علیرغم حال نامساعدی که ارمغان بارداریام بود، کنکور ارشد دادم.🙇🏻♀️
در همان رشتهٔ ریاضی...
راستش را بخواهید، ابتدا به رشتهٔ ریاضی به عنوان ابزاری شیرین و دوست داشتنی نگاه میکردم تا بتوانم با آن مهارتهای ذهنم را پرورش بدهم،💡
و بعد تغییر رشته بدهم و کاری را انجام بدهم که دردی از جامعه را دوا کند...
اما با درگیر شدنم با فضای خانوادگی، راحتترین کار برای منی که بین همسرداری و حل مسائل ریاضی در رفت و آمد بودم و با چالش ویار بارداری دست و پنجه نرم میکردم، ادامه دادن همین مسیر ریاضی بود.👌🏻
چون به اندازهٔ کافی در آن مهارت و اعتبار داشتم.😌
#تجربیات_تخصصی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
مادران شریف ایران زمین
🔆 مادران شریف ایران زمین برگزار میکند: 📚 پویش کتابخوانی «پاییز آمد» خاطرات فخرالسادات موسوی هم
سلام دوستان عزیز🌹
به لطف خدا دیروز پویش کتابخوانی «پاییز آمد» تموم شد و در مجموع ۴۸ نفر توی این پویش، کتاب رو کامل مطالعه کردند.
امروز قرعه کشی کردیم و ۴ نفر به قید قرعه برنده جایزه ۵۰ هزار تومانی شدن. 🥳
مبارکشون باشه: ❤️
۱. زهره شبان
۲. زهرا قربانزاده
۳. هانیه قهرمانی
۴. فاطمه ایمانی
توی این پویش، ۱۹ نفر نسخهی صوتی کتاب رو شیندن، ۱۷ نفر نسخهی متنی الکترونیکی و ۱۲ نفر هم نسخهی چاپی کتاب رو خوندن.
اما بریم سراغ پویش کتابخوانی جدیدمون 😍👇🏻
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
🔆 مادران شریف ایران زمین برگزار میکند:
📚 پویش کتابخوانی «کاش برگردی»
خاطرات مادر شهید مدافع حرم
شهید زکریا شیری
سلام دوستان 🌹
این ماه میخوایم با هم یک کتاب دوست داشتنی دربارهی خاطرات مادر شهید رو بخونیم. یک مادر با صفا و با معرفت که مثل مردم عادی یه زندگی معمولی داشتن، ولی تونستن فرزندشون رو به خوبی پرورش بدن و تقدیم اسلام و انقلاب کنند.
✅مهلت شرکت در پویش: ۱ تا ۲۹ اسفند ماه
🎁 ۱۰ هدیهٔ ۵۰ هزار تومانی به قید قرعه
تقدیم میشه به عزیزانی که کتاب رو کامل مطالعه کنن یا گوش بدن.
🔷 یک گروه همخوانی کتاب مختص خانمها داریم. اول کتاب رو تهیه کنید و بعد این فرم رو پر کنید (لینک عضویت در پایان نمایش داده میشه):
🔷 b2n.ir/Kashbar
🔶 برای دریافت اخبار پویش عضو این کانال بشید:
🔗 eitaa.com/madaran_sharif_pooyesh_ketab
☘️
👈🏻 دریافت نسخهٔ صوتی از نرم افزار طاقچه:
کد تخفیف ۴۰ درصد: shab40
https://taaghche.com/audiobook/139123
👈🏻 خرید نسخهٔ الکترونیکی از نرمافزار طاقچه:
کد تخفیف ۴۰ درصد: shab40
https://taaghche.com/book/86822
👈🏻 خرید نسخه چاپی با ۲۵ درصد تخفیف و ارسال رایگان:
کد تخفیف: 313
https://manvaketab.com/book/344981/
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#مامان_ریاضیدان
(مامان ۳ دختر ۱۷، ۱۵ و ۴ ساله، و ۲ پسر ۱۰ و ۷ساله)
#قسمت_سوم
شهریور همان سالی که ارشد قبول شدم، فرزند اولم بهدنیا آمد.
مرخصی گرفتم تا بهتر بتوانم به دخترکم رسیدگی کنم.🥰
اما...🥺🥺
کوچولوی من فقط یک ماه مهمان ما بود و مهرماه به خاطر بیماری از دنیا رفت.😭🖤
حالم خیلی بد شد...
مرخصی را پس گرفتم و برگشتم سر کلاسهای دانشگاه...
تا کمتر به طفلکم فکر کنم.😓💔
از نظر روحی نیاز داشتم که زودتر بچهدار شوم...
ولی به توصیهٔ پزشک صبر کردیم...😔
در این فراغت اجباری، ارشد را یکساله تمام کردم و برای ادامهٔ زندگی مشترک به قم مهاجرت کردیم.
مهاجرت به قم، حالم را بهتر کرد.
آنجا را دوست داشتم.🥰
یک جور صمیمیت و یک رنگی و سادگی در اهالی آنجا حس میکردم.
تهران که بودیم، حس میکردم بین یک مسابقه محصور هستم!
همه دارند میدوند تا هر سال مدل فرش و پرده و وسایل زندگیشان را ارتقا دهند!
ولی در قم این فضا کمرنگتر بود.❤️
همیشه دوست داشتم ساده زندگی کنم.
و اتفاقاً با همین روحیه بود که پذیرفتم شریک زندگی یک طلبه بشوم...
بدون فاصله از ارشد، وارد مقطع دکتری شدم.🎓
در همان دانشگاه شریف.
که البته سختیهای رفتوآمد بین قم و تهران را داشت...
از همان ابتدا باید موضوع رسالهٔ دکتری را انتخاب میکردیم.
استاد راهنمایم، موضوعی را به من پیشنهاد دادند که با شرایط تحصیلی همسرم مرتبط بود.
فرمالسازی منطق اصول فقه!
موضوع سختی بود.
برای نوشتن پایاننامه، هم در کلاسهای اصول شرکت میکردم، و هم درسهای دکتری.😁
از طرفی در دانشگاه قم هم چند واحد تدریس گرفتم.👩🏻🏫
حسابی سرم به درس و بحث و نگارش پایاننامه گرم بود که دوباره باردار شدم.😍
به خاطر حال خراب بارداری، برنامههایم را متوقف کردم.
بعد هم تولد دخترکی که بعد از تجربهٔ تلخ قبلی، خیلی بیشتر قدرش را میدانستم.🥰
و میخواستم از همهٔ لحظههای حضورش لذت ببرم.💓
به یکباره، سرم خیلی شلوغتر از قبل شد!
با کمک همسرم، فقط میتوانستم به ضروریات خانه و دخترم برسم.
گاهی بدون حضور ایشان، نماز هم نمیشد بخوانم!🤷🏻♀️
تا قبل از مادر شدن چیزی از نکات تربیتی و فرزندپروی نمیدانستم.
ولی با تولد او احساس نیاز کردم تا این مسیر را هم مثل مسیر درس و دانشگاه، با آگاهی پیش ببرم.💗
کتاب میخواندم،
با افراد مطلع صحبت میکردم،
و در صورت نیاز از مشاورهای مورد اعتماد مشورت میگرفتم.☺️
حتی مدتی تصمیم گرفتیم در جلسات حدیثخوانی هفتگی که در خانه برگذار میکردیم، احادیث تربیتی مربوط به فرزندپروری را بخوانیم.👌🏻😃
فضای کاری همسرم هم الحمدلله درباره مسائل تربیتی بود و این باعث میشد که ایشان به مسائل تربیتی بچهها اهمیت بدهند.✨
#تجربیات_تخصصی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#مامان_ریاضیدان
(مامان ۳ دختر ۱۷، ۱۵ و ۴ساله، و ۲ پسر ۱۰ساله و ۷ساله )
#قسمت_چهارم
دخترم داشت بزرگ و بزرگتر میشد.😃
بیشتر ساعات روز را با همدیگر و مادر و دختری سپری میکردیم.
با هم بازی میکردیم.
برایش کتاب میخواندم.
مسجد میرفتیم.
و قرآن میخواندیم.😌
در کنارش سعی میکردم کارهای خیلی پیچیدهٔ پایاننامه را هم پیش ببرم.🤕
ولی موفقیت چندانی کسب نمیکردم.
نیاز به وقت و تمرکز زیادی داشتم که پیدا نمیکردم.
نزدیکیهای دوسالگی دخترم بود که مجددا باردار شدم و در دوسال و هفت ماهگیاش، دختر دومم هم به دنیا آمد.
خوشحال بودم از اینکه دوباره توفیق مادر شدن پیدا کردم.😍
ولی دیگر از اتمام دکتری ناامید شدم.🤷🏻♀️
با خودم میگفتم وقتی با یک بچه نتوانستم رسالهام را تمام کنم، با دو بچه که قطعا نمیشود!
اما از آنجایی که گمانش را هم نمیکردم، رزق خدا سر راهم قرار گرفت.❤️✨
یکی از دوستانم پیشنهاد داد پرستار بگیرم تا با تمرکز بتوانم روی رسالهٔ دکتری کار کنم.👌🏻
و قرار شد هزینهٔ پرستار را ایشان فعلا به ما قرض بدهد.
دختر دومم ۵ ماهه بود که پرستار مطمئنی پیدا کردیم و کار رساله به سرعت پیش رفت و یک سال و نیم بعدش از پایان نامه دفاع کردم و فارغالتحصیل شدم.😃🤲🏻
هر چند بعد از به دنیا آمدن دختر دومم، کارهای مادرانهام تا مدتی بیشتر شده بودند، اما دختر کوچولوهای من، خیلی زود همبازی شدند و نیازشان به من کمتر شد.
و من وقت کمتری را با بچهها میگذراندم.😊
این روند با آمدن بچههای بعدی هم ادامه پیدا کرد.
هرچه تعدادشان بیشتر میشد نیازشان به من هم کمتر میشد.😁
همبازی شدن با خواهرها و برادرهایشان را بیشتر دوست داشتند😄
دخترها بزرگ میشدند و به برکت حضور آنها کارهای من، اگرچه کند، ولی پیش میرفت.😌
میتوانستم برای پست داک (پسادکتری) دانشگاه شریف اقدام کنم.
ولی با توجه به شرایط خانوادگیام تصمیم دیگری گرفتم.👇🏻
قبلاً سابقهٔ تدریس در دانشگاه قم را داشتم.
آنجا مورد پسندم بود.🙂
دخترها و پسرها جدا از هم بودند و لازم نبود من دانشجوی پسر داشته باشم.
به همین خاطر بعد از فارغالتحصیلی درخواست دادم که هیئت علمی همان جا شوم.👌🏻
دوسالی طول کشید تا رسماً هیئت علمی شوم و در این مدت در کنار دخترها چند واحد حقالتدریسی در دانشگاه قم رفتم.
بازهٔ کوتاهی دختر دومم را مهد گذاشتم.
اما تجربهٔ خوبی نبود.😕
در سرما و گرما، صبح زود باید بیدارش میکردم،
صبحانه و ناهار و میان وعده میگذاشتم،
و میبردم و تحویل مهد میدادم.
شرایط تربیتی آنجا هم با استانداردهایی که در ذهن داشتم خیلی فاصله داشت و باعث شد دیگر هیچوقت به مهدکودک فکر نکنم.🙁
تصمیم گرفتم باز هم از پرستار کمک بگیرم.
زمانهایی که تدریس داشتم از پرستار میخواستم کنار بچهها در خانه باشند.
برای انتخاب پرستار، ملاک مهمی که داشتم این بود که بچهها بتوانند رابطه عاطفی با او برقرار کنند.👌🏻
پرستار هم بتواند در نبود من نیاز بچهها به توجه و محبت را تامین کند.
پیدا کردن این پرستار هم رزق بچهها بود و سالهاست که ایشان در نبود من، برای بچهها مادری میکنند.❤️
#تجربیات_تخصصی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
❤️ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️❤️
🌹🌹سلام 🌹🌹
🌿 من فاطمه شریف زاده هستم🧕
🌿یه دهه هشتادی#۸۰
🌿دانشجو📚🎓
و الحمدلله مامان چهار فرشته 🧒🧒🧒🧒
داستان زندگیم رو اینجا سنجاق کردم🌼
خوشحال میشم همراه ماباشید😍
به کانال #مادر_جوان_ایران🇮🇷 بپیوندید👇👇
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/802554046Cf7508f906d
💜نخستین طرح ملی ایران جوان💜
تکریم زوجهای دانشجوی دارای فرزند متولد ۱۴۰۱
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
مادران شریف ایران زمین
❤️ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️❤️ 🌹🌹سلام 🌹🌹 🌿 من فاطمه شریف زاده هستم🧕 🌿یه دهه هشتادی#۸۰ 🌿دا
خانم شریفزاده عزیز، از جوانترین مادران هستن که ۴ تا هم فرزند دارن
و از تجربیات و قصه زندگیشون میگن👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/802554046Cf7508f906d