.
#ف_اردکانی
(مامان #محمداحسان ۱۲.۵ ساله، #محمدحسین ۱۱ ساله، #زهرا ۹ ساله، #زینب ۷ ساله و #محمدسعید ۳ ساله)
چسب، پیچ، مهره، تکه سیم، خرده کاغذ و مقوا، هویه، انبر دست، پیچ گوشتی و...
محمد حسییییییییییییییییین...
خسته شده بودم از بس ریخت و پاشهاشو جمع میکردم.
نمیدونم چرا هر وسیلهای توی خونه خراب میشد ذهنمون ناخودآگاه میرفت سمت آقای خرابکار، محمد حسین..
آخه خیلی کنجکاو بود.
مدام میخواست ببینه توی اسباب بازیها و وسایل دیگه چه خبره.
چهجوری میچرخه.
چهجوری راه میره.
صداش از کجاست...
یا ایدههای ذهنیش رو میخواست بسازه و مدام دنبال پیچ و مهره و وسایل دیگه بود و گاهی مجبور میشد از وسایل دیگه قرض بگیره.🤦🏻♂️
گفتیم باید خلاقیتش رو در مسیر صحیح هدایت کنیم؛
گذاشتیمش کلاس رباتیک.
خیلی خیلی علاقه داشت و با صبر و حوصله سازهها رو میساخت.
اما بعدش کرونا اومد و همه چیز تعطیل شد.😔
از طرفی همیشه کلی ریخت و پاش داشت و باید براش یه فکری میکردیم...
این جوری شد که قسمتی از زیر زمین رو فرش انداختیم و کلی ابزار و میخ و چوب و پیچ و چسب و غیر ذلک، براش تهیه کردیم و به جون مامان و باباش قسمش دادیم که خلاقیتش رو فقط همونجا شکوفا کنه تا تیر و ترکشهاش به خونه زندگیمون نرسه.😂😂
الحق و الانصاف کلی وقتشو اونجا میگذرونه و هر بار یک وسیلهی جدید میسازه و همه کلی ذوق میکنیم.
الان دیگه هر چی خراب میشه باز هم ذهنمون میره طرف محمد حسین.
اما نه بهعنوان آقای خرابکار، بلکه بهعنوان آقای تعمیرکار.😉
پ.ن۱: پسرم تا حالا کلی سازهی باحال داشته... حتی سازههای رباتیکی هم داشته.
عکس دوم، آخرین ساختهی پسرمه.
ظرف چرخان واسه خامهکشی کیک😋
اون واشرها هم برای همسطح کردن ظرف کیک با پیچ وسطه.😎
پ.ن۲: میدونم حتما سوال میپرسید پس این ابزار واسه بچههای کوچیکتر خطر نداره؟
باید بگم که در مورد استفادهی ایمن از این ابزارها به بچهها آموزش دادیم و الحمدلله تا حالا مشکلی پیش نیومده.
و البته دخترها خودشون علاقهای به این ابزار و وسایل ندارن و سراغش نمیرن
و برای محمد سعید هم که کوچولوئه درب زیر زمین رو از طرف داخل منزل قفل کردیم و پسرها از سمت حیاط رفت و آمد میکنن که داداش کوچولوشون متوجه نشه.😉
#خلاقیت_خرابکاری
#سبک_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#ف_اردکانی
(مامان #محمداحسان ۱۲.۵ساله، #محمدحسین ۱۱ساله، #زهرا ۹ساله، #زینب ۷ساله و #محمدسعید ۳ ساله)
#ارتباط_با_نوجوان
#قسمت_اول
مهمون خونهی پدر و مادرم بودیم که یه دفعه محمداحسان با ذوق و شوق از اتاق اومد بیرون و داد زد:
سیبیلام داره در میاد... سیبیلام داره در میاد.😂
همه از خنده پخش زمین شدیم.
پسرم انگار برای بزرگ شدن عجله داشت.
شایدم عجله داشت که زودتر شبیه باباش بشه.😍
چون خداروشکر بچهها رابطهی خیلی خوبی با پدرشون دارن و به نظرم همین رابطهی خوب میتونه بهشون کمک کنه که به راحتی دوران نوجوانی رو پشت سر بذارن.
نوجوونا گاهی بهونهها و بداخلاقیهایی دارن و همسرم همیشه بهم میگن نوجوونی دوران سختیه و باید صبر و تحملمون رو حدود شیشصد هفتصد درصد بالاتر ببریم.😂
(خیلی خیلی ناچیز😅)
و به این فکر کنیم که بچه ها چند صباحی مهمون ما هستن و بعدش میرن دنبال زندگی خودشون.😢
🌼همون اوایل که بوی بهار نوجوانی، به مشاممون رسید سعی کردیم آموزشهایی در مورد بلوغ و علایم و نشانههاش به بچهها به صورت جداگانه و خصوصی بدیم و خیلی صمیمانه ازشون خواستیم که هر اتفاقی یا ناراحتی پیش اومد با ما درمیون بذارن.
گاهی هم که من در نماز جماعت خونگی شرکت نمیکردم و بچهها پاپی میشدن، بهشون (حتی به پسرها) گفتیم که خدا از ما خانومها خواسته گاهی وقتها روزه نگیریم و نماز نخونیم.
وقتی جرئیات رو جویا شدن، گفتیم که وقتی بزرگتر بشن میفهمن.
🌼تمام سعیمونو میکنیم که محیط خونه آروم و و با محبت باشه. با ایجاد دورهمی برای دیدن فیلم (ما عاشق پایتختیم😂 مخصوصاً پایتخت۳)
یا با شوخیهای بامزه و رفتن به پیکنیک و هیئت و خواندن قران دسته جمعی و...
🌼از یه روانشناس مذهبی شنیدم که درمورد کنترل خشم گفت:
الگویی برای خودتون در نظر بگیرید. مثلاً پیامبر عزیزمون که موقع جسارتهایی که بهشون میشد چطور خشمشون رو کنترل میکردن و موقع عصبانیت به یاد خودتون بیارید.
این نکته خیلی کمکمون میکنه و باعث میشه که در مواقع حساس با بچهها درگیر نشیم.
🌼 کتابهایی در مورد سیرهی ائمه اطهار (ع)، داستانهای قرآنی و زندگینامه شهدا، از جمله کتاب سلام بر ابراهیم تهیه کردیم که به میل خودشون مطالعه کنن.
🌼سعی میکنیم برای مشکلاتشون هر چقدر هم به نظر خودمون ناچیز باشه، ارزش قائل بشیم و برای رفعش کمک کنیم
حتی اگر مشکلشون درست نکردن کار عملی مدرسه در ساعت دوازده شب باشه.🤦🏻♂️
اونجاست که مرد عمل در زمینهی کنترل خشم، مشخص میشه.😂
#ادامه_دارد...
#سبک_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#ف_اردکانی
(مامان #محمداحسان ۱۲.۵ ساله، #محمدحسین ۱۱ ساله، #زهرا ۹ ساله، #زینب ۷ ساله و #محمدسعید ۳ ساله)
#ارتباط_با_نوجوان
#قسمت_دوم
🌼یه کارشناس تغذیه علاوه بر دادن رژیم غذایی، از بچهها خواست که تو دوران نوجوانی (که دوران رشدشونه) ساعت نه و ده بخوابن؛ چون هورمون رشد از ساعت نه به بعد و در خواب ترشح میشه.
بعدش هرچی خواستن دیر میخوابن.
الحق حرفشون تاثیر داشت و وقتی خاموشی میزنم، کسی اعتراض نمیکنه.👌🏻😄
🌼 با خانوادههایی که از نظر اخلاقی شبیه خودمونن رفت و آمد میکنیم.
مخصوصاً اگه فرزندشون بتونه الگوی مناسبی برای بچههامون باشه.
اینطوری به طور نامحسوس دوستای بچهها رو خودمون انتخاب میکنیم.
وقت بچهها هم پر میشه و فرصت گفتگو با دوستای فضای مجازی نمیمونه.
🌼 اینستاگرام رو ابدا نصب نکردم و به جاش ایتای خودم رو روی تبلت بچهها نصب کردم و تو کانالهای کاردستی و خلاقیت و طنز با محتواهای پرهیزکارانه عضو شدم که حرصشون نسبت به فضای مجازی کنترل بشه.
خواستیم که اگه احتیاج به سرچ مطلبی پیدا کردن با ما درمیون بذارن و بهشون اطمینان دادیم که بهشون اطمینان داریم.😊
🌼 آیندهی روشن رو براشون ترسیم میکنیم که نگرانیهاشون کمتر باشه.
مثلاً با گفتن:
- احسان کی هجده سالت میشه گواهینامه بگیری!
- وقتی رفتی دانشگاه انشاالله فلان چیزو برات میگیریم!
🌼 نکتهی مهم دیگه تاثیر دعا و زیارت و هیئت بر رشد نوجوونهاست.
دعای بیست و پنجم صحیفه سجادیه هم دعای حضرت در حق فرزندانشونه که روزی ده بار هم بخونیم بازم به نظرم کمه.
🌼 گاهی چالشهایی با نوجوون پیش میاد.
در این مواقع بهترین راه حفظ آرامش و سکوته. اگه نتونستیم، بدون هیچ حرفی صحنه رو ترک کنیم.
بعد از فروکش کردن عصبانیتها با فرزندمون صحبت کنیم و دنبال راهحل یا جایگزین بگردیم.
🌼 نوجوونی خودمونو به یاد بیاریم و درکشون کنیم.
نوجوونا کوچکترین موارد رو از چشم پدر و مادر میبینن.🤭 (حتی دو خط شدن اتوی شلوار، ترک دیوار و طولانی بودن چراغ قرمز😂)
پس لازمه ظرف وجودیمونو بزرگتر کنیم.
القصه...
بچهها در چشم بهم زدنی بزرگ میشن.
کاش لحظه لحظه قد کشیدنشون
رو قدر بدونیم که دیگه برنمیگرده.😢
پ.ن: از همهی اینها گذشته اول و آخر تربیت دست خداست.
به قول همسرجان: العبد یدبر والرب یقدر
ما باید تلاش کنیم و برنامه بریزیم، ولی آخرش این خداست که همه چیز رو جور میکنه.
حرف اصلی اینه که خودمونو هیچکاره بدونیم و همه چیزو دست خودش بسپاریم.🧡
خلاصه خداجونم، کار خودته🥰
#سبک_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#ف_اردکانی
(مامان #محمداحسان ۱۲.۵ساله، #محمدحسین ۱۱ساله، #زهرا ۹ساله، #زینب ۷ساله و #محمدسعید ۳ ساله)
#مدیریت_زمان
بعد از تولد محمدسعید یه کم سبک زندگیم فرق کرد.
دیگه زیاد نمیتونستم به نظم خونه و کارهای خودم و بچهها برسم و این خیلی منو کلافه و عصبی میکرد.😩
اما به لطف خدا با وضع این قوانین موفق شدم زندگیمو از این رو به اون رو کنم:😃
🔸۱- همیشه از روز قبل برای ناهار فردا تصمیم بگیر.
موادشو اگه نداری طی یک پیامک عاشقانه عارفانه😜 بفرست برای همسر تا سر راه برگشت، بگیرن.
🔸۲-قانون چهار در پانزده طلایی:
۴ بار و هر بار ۱۵ دقیقه با سرعت و تمرکز خیلی بالا مثل فیلم تند شده، خونه رو مرتب کن و هر چیزی رو سر جاش بذار.
اول👈🏻صبح بعد بیدار شدن خانواده
دوم👈🏻قبل یا بعد نماز ظهر
سوم👈🏻قبل یا بعد نماز مغرب و عشا
چهارم👈🏻قبل خواب شب
🔸۳-قانون یک_دو_n:
هر روز ۱ کار بزرگ، ۲ کار متوسط، n تا کار کوچیک انجام بده.
🌱 کار بزرگ: کاری که انجام دادنش برات خیلی سخته، برای من نوعی میشه شستن حیاط و سرویسها و اتو کاری.🤦🏻♀️
🌱 کار متوسط: از کار بزرگ برات راحتتره و یک ربع تا نیم ساعت طول میکشه؛ مثل گردگیری و تمیز کردن آینه.
🌱 کار کوچک: کارهای روزمرهی خونه و آشپزخونه.
❗تبصره: کارهای بزرگ و متوسط نباید آخر هفته انجام بشن.
آخر هفته مخصوص بودن در جمع خانوادهست.
🔸۴-قانون نظم لحظهای: هر چیزی رو برداشتی بعد از تموم شدن کارت بذار سرجاش.
مخصوصاً تو آشپزخونه و موقع آشپزی.
🔸۵-جاروبرقی فوری: روزی ۱ بار جاروبرقی فوری و بدون وسواس و فقط ۱۰ تا ۱۵ دقیقه.
جاروبرقی با دقت هفتهای یکبار.😉
🔸۶. مدیریت زمان: از اول صبح ریز و درشت کارهایی رو که شروع به انجامش میکنم، و مدت زمانی که طول میکشه، یادداشت میکنم.
از مسواک و وضو بگیر تا شستن ظرفها و غذا دادن به بچهها
این باعث میشه روی کاری که دارم انجام میدم تمرکز کنم، از این شاخه به اون شاخه نپرم و سعی کنم که در کمترین زمان ممکن به کارم برسم.
همیشه یک سررسید و خودکار روی اپنه و یکساعت مچی به دستم و درحال یادداشت کردن.😅
شاید در نگاه اول نوشتن ریز و درشت کارها بیهوده به نظر بیاد، ولی با اطمینان میگم که نتیجهش فوقالعادست و بنده معتادشم.😁
پ.ن۱: همیشه دارم از بچههام بازجویی میکنم که خودکار منو کی برداشت.🤨
پ.ن۲: اگر اجرای قوانین با سحرخیزی همراه باشه نتیجه فوقالعاده میشه.
بعدازظهر وقتم آزاده و به درس و کارهای مورد علاقهم میرسم.😍
#سبک_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
.
#ف_اردکانی
(مامان #محمداحسان ۱۲.۵ساله، #محمدحسین ۱۱ساله، #زهرا ۹ساله، #زینب ۷ساله و #محمدسعید ۳ ساله)
#مدیریت_مالی
هفتهای پنج هزار تومن پول تو جیبی پرداخت میشه به پنج منهای یک.😁
یعنی به ۴ تا بچه مدرسهای خونهمون
(پول دادن رو از سن مدرسه شروع میکنیم.)
به اضافهی عیدیهایی که از اقوام میگیرن یا جایزههایی که با یا بی مناسبت😅 به صورت پول نقد از مامان جون، بابا جوناشون میگیرن.
در حالت عادی وضع مالیشون خیلی خوبه.😂
اما بعضی خرجها به عهدهی خودشونه:
🔸 تعمیر دوچرخه یا اسباب بازیها (از تعمیر دوچرخه پسرا هنوز به باباشون بدهی دارن.😅)
🔸خرید اسباببازیهای خارج از نوبت.
مثلاً تازه براشون اسباببازی خریدیم ولی دلشون یه چیز دیگه بخواد.
🔸 وسایلی که در حالت عادی ما قرار نیست بخریم، ولی خودشون میخوان داشته باشن، بعد از کسب اجازه از پدر محترم با پول خودشون تهیه میکنن.
مثلاً چند وقتی بود که دلشون ایکس باکس میخواست ولی ما قصد خریدش رو نداشتیم.
بالاخره قرار شد خودشون پسانداز کنن و با پول خودشون براشون بخریم.
بعد از کلی ریاضت و قناعت بالاخره موفق به خرید یک ایکس باکس دست دوم شدن.
برای خرید سیدیها هم از خودشون پول میگیریم. (چقده سنگدل😁)
(از اونجایی که به خاطر کرونا بچهها تحرکشون خیلی کم شده بود و ایکس باکس بازیهای حرکتی هم داره، اجازه دادیم.
البته توافق کردیم که اگر بازی، خانوم بدحجاب داشت یا زیادی خشن بود بازی نکنن.)
🔸کادو برای تولد خواهر یا برادرشون
(در این زمینه اصلا خساست به خرج نمیدن😁)
🔸کادو برای پدر و مادرشون: خوشبختانه خیلی محبت دارن و با یا بی مناسبت با شاخه گل یا فندک گاز😂 من و همسرم رو شگفتانه میکنن.
🔸خساراتی که حین بازی به وسایل خونه وارد میشه.
نمونهش همین چند روز پیش بود که با توپ از خجالت یک چراغ (از این لوسترمانندها) در اومدن.🤨
طی یک دادگاه پدرانه به پرداخت سیصد هزارتومن خسارت پسرانه محکوم شدن.
پ ن۱ : بعد از دادگاه که حالشون خیلی گرفته بود و فک میکردن جناب قاضی براشون زیاد بریده، در اینترنت سرچ زدن و قیمت واقعی چراغ رو پیدا کردن
بعد هم مثل ارشمیدس خوشحال از کشفشون، فریاد کنان دویدن پیش من که بابا داره باهاشون گرون حساب میکنه.😂
پ.ن۲: البته بابا گرون حساب نمیکرد!
بچهها پول لامپش رو در نظر نگرفته بودن.😁
با این حال پدر باهاشون راه اومد و ۱۰۰ تومن تخفیف داد و الباقی رو هم قسطبندی کرد.😄
پ.ن۲: عکسای اول و دوم هدایاییه که بچهها برای روز مادر و تولد زینبه خریدن.😌
#سبک_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
.
#ف_اردکانی
(مامان #محمداحسان ۱۲.۵ساله، #محمدحسین ۱۱ساله، #زهرا ۹ساله، #زینب ۷ساله و #محمدسعید ۳ ساله)
بچه که بودم پدرم در عین مهربانی، اقتدار و هیبت خاصی داشتن و حرفشون حجت بود.
بابا از همهی شیطنتهام خبردار میشدن و میگفتن که کلاغه براشون خبر برده.
توی عالم بچگی باورم میشد و همیشه بین دار و درختها دنبال اون کلاغ فضول بودم که حقشو بذارم کف دستش😁
مادر که شدم، به اهمیت ارتباط خوب و حفظ اقتدار پدر در تربیت فرزندان پی بردم.
و تو زندگی خودم، برای حفظ ارتباط خوب بچهها با پدر، راهکارهایی رو با ایده گرفتن از پدر و مادرم، اجرا کردم
و الحمدلله الان بچهها ارتباط بسیار خوبی با پدرشون دارن:
🔸حفظ احترام بین پدر و مادر
ما سعی میکنیم نسبت به همدیگه جلوی بچهها واکنش منفی نداشته باشیم و اگر دلخوری پیش بیاد، در خلوت باهم در میون بذاریم.
حتی همدیگه رو با اسم کوچک صدا نمیزنیم (به جاش عزیزم، آقایی، خانومی و... استفاده میشه)
🔸حفظ اقتدار پدر در خانواده توسط مادر😊
از بچگی تمام کارها رو منوط به اجازهی پدر کردم. با اینکه خودم اختیار داشتم ولی بهشون میگفتم که بابا باید اجازه بدن و این یک اصل تخلف ناپذیر شده.
(مزیتش اینه که اگر دوست نداشتید اجازه بدید، به آقای همسر میرسونید و همهی تقصیرها میافته گردن ایشون😜)
🔸خودمون به پدر و مادرهامون احترام میذاریم.
مثل بوسیدن دستشون و با احترام خطابشون کردن☺️
🔸پدرشون تدریس میکنن و بچهها چند باری با بابا سر کلاس رفتن و احترام دیگران نسبت به پدرشون رو دیدن و این باعث شده حساب ویژهای روی پدرشون باز کنن.
🔸اگر پدر مخالف کاری باشن، همون موقع صریح مخالفتشون رو ابراز نمیکنن و میگن بذارید بیشتر در موردش فکر کنیم.
🔸اگر کسی رو دیدیم که با پدر و مادرش بد صحبت یا رفتار میکنه، طوریکه بچهها متوجه بشن، میگیم خداروشکر که بچههای ما اینطوری نیستن.
🔸شخصیت پدر باید دارای جاذبه و دافعه باشه. داشتن دافعه به معنای خشن بودن نیست، بلکه به این معنیه که در موقع خودش، ناراحتی و یا حتی خشمش رو نشون بده و گاهی از تنبیه (غیر بدنی مثل تبعید کردن توی اتاق و یا محروم کردن از بازی یا برنامهی مورد علاقه) استفاده کنه (البته تا قبل از نوجوانی)
🔸توی خونه هیچ مسئلهی مخفی از پدر نداریم.
بچه که بودن دیگه از آقا کلاغ فضول😁 خبری نبود، بلکه بابا انقدر باهوش بودن که خودشون همه چیو میفهمیدن.😉
الآنم ما یک خانواده ایم و مخفی کاری یا دروغ نداریم. اگر بابا بپرسن راستشو میگیم.😉
#روزنوشت_های_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#ف_اردکانی
(مامان #محمداحسان ۱۲.۵ساله، #محمدحسین ۱۱ساله، #زهرا ۹ساله، #زینب ۷ساله و #محمدسعید ۳ ساله)
🔸شبی پر تنش به سبک آینه عبرت🔸
پردهی اول: زندگی تلخ میشود.
مادر در حال شستن ظرفهاست. دخترها مشغول انجام تکالیف، پسرها در حال کشیدن طراحی و نقاشی.
ناگهان صدای جیغ و داد عجیبی بلند میشه.😱
مادر که نگران از اتفاقی تلخ، ظرف شستن را رها میکنه با صحنهی بیسابقهای روبهرو میشه.😳
پسرها برای اولین بار دست به یقه شده اند.😭
مادر بهت زده شده. نمیدونه چه عکسالعملی نشون بده. تصمیم میگیره دخالت نکنه.
حسین: خیلی ..ی، چرا تو طراحیم خط کشیدی، الان حالیت میکنم.😤😡
احسان: برو بابا، شوخی سرت نمیشه! بیا جلو ببینم چیکار میخوای بکنی...😤🤬
حسین: حالا نشونت میدم. میکشمت بعدم میگم شوخی کردم.
کتک کاری... هل دادن... آخر سر هم گریهی هردو.😭
اما این وسط مامان رنگش پریده ولی سعی میکنه از هم جداشون کنه... قلبش به شدت میزنه... نگرانه... چرا این دو تا یهو اینجوری شدن.😭
پدر از فرط سرو صدا دست از کار میکشه و خودشو میرسونه پایین. وقتی میبینه اوضاع بحرانیه و مامان رنگ و روش پریده، طی یک اقدام (نمیدونم اسمشو چی بذارم) گوش هر دو پسر رو میگیره و به سمت اتاقشون هدایت میکنه.😢
با این کارش مادر دلش خنک نمیشه، بلکه روحش بیشتر خط میافته💔 و بغضش تبدیل به گریه میشه.
اونشب شام بدون حضور پسرا سرو میشه.😔
مامان باقیماندهی شام رو میذاره روی گاز که پسرا اگر نصف شب گرسنهشون شد، بخورن.
مادر میره سمت اتاق که بخوابه. پدر هم بعد از اینکه از حال همسرش مطمئن میشه، برمیگرده به اتاق کارش ولی مادر خوابش نمیبره.
سر درد شده، دلخوره از دست رفتار نادر هر سه نفر هم پسرا هم همسرش و نگران از این که نکنه رابطهشون خراب بشه، نکنه بازهم تکرار بشه، نکنه...😔
توی افکار خودش غرقه که صدای بگو بخند پسرا رو از اتاق میشنوه🤦🏻♀️
خیالش کمی راحت میشه و خوابش میبره.
پردهی دوم: زندگی شیرین میشود.
صبح شده. مادر بیدارشده و بعد از نماز داره حاضر میشه که دخترا رو برسونه مدرسه و فکریه... از اتفاقات دیشب. هنوز اما سردرد داره.
قابلمهی شام روی گاز خالی شده!
پسرا هم که امروز تعطیلن و با لبخندی بر لب خوابن!!
وقتی مادر برمیگرده حسین بیدارشده.
حسین: سلام مامان😊
مادر: سلام😒
حسین: بیرون بودین مامان؟☺️
مادر: بله😒
حسین درحال جمع کردن رختخوابشه (بدون اینکه مامان بهش بگه!!😳)
حسین: مامان خرید ندارین؟
(مامان تو دلش: به حق چیزای ندیده!
چقدر مهربون شده!)
مامان: چرا مامان بیزحمت برو یه مرغ بگیر.😊
حسین: چشم. چیز دیگه نمیخواین؟!!
مامان: نه پسرم ممنون.
بعد از دقایقی احسان از خواب بیدار میشه
احسان: سلام مامان جان☺️
مامان: سلام😒
احسان: مامان خرید ندارین؟!!
(مامان تو دلش: واااااا...چه مهربون شدن اینا!!)
مامان: نه پسرم. ممنون. مرغ میخواستم حسین رفت بگیره.😒
احسان: مامان ببخشید، دیگه تکرار نمیشه!
مامان: با داداش آشتی کردی؟
احسان: بله😊
مامان که باب نصیحتو باز میبینه: مامان جان نکنید اینطوری... من طاقت ندارم... سکته میکنم... دوست دارین شماها من و بابا با هم دعوا کنیم؟
- نه
+ خوب ما هم همونقدر اذیت میشیم از دعوای شماها
- گفتم ببخشید دیگه...
حالا براتون چای بریزم؟
صبحونهی سعید هم خودم میدم.😄
و مادر سرش خارش گرفته از این همه مهربانی یهویی. گویی دو عدد شاخ در حال روییدن میباشد. جل الخالق.😂
و خداروشکر میکنه توی دلش که بچهها انقدر دلشون پاکه که زود قهراشون رو تبدیل به آشتی میکنن و از خدا میخواد عکسالعمل بابا رو هم با قید سه فوریت از ذهن بچهها پاک کنه.
پ.ن۱: خداروشکر بچههای من همیشه با محبت و مهربون بودن. اینکه نوشتم به حق چیزهای ندیده و... فقط به خاطر بالا بردن جنبهی طنز ماجرا بود.☺️
پ.ن۲: احتمالاً شما یادتون نمیاد ولی آینهی عبرت سریالی خانوادگی بود مربوط به دههی شصت.
#روزنوشت_های_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
هدایت شده از مادران شریف ایران زمین
#ف_اردکانی
(مامان #محمداحسان ۱۲.۵ساله، #محمدحسین ۱۱ساله، #زهرا ۹ساله، #زینب ۷ساله و #محمدسعید ۳ ساله)
#مدیریت_زمان
بعد از تولد محمدسعید یه کم سبک زندگیم فرق کرد.
دیگه زیاد نمیتونستم به نظم خونه و کارهای خودم و بچهها برسم و این خیلی منو کلافه و عصبی میکرد.😩
اما به لطف خدا با وضع این قوانین موفق شدم زندگیمو از این رو به اون رو کنم:😃
🔸۱- همیشه از روز قبل برای ناهار فردا تصمیم بگیر.
موادشو اگه نداری طی یک پیامک عاشقانه عارفانه😜 بفرست برای همسر تا سر راه برگشت، بگیرن.
🔸۲-قانون چهار در پانزده طلایی:
۴ بار و هر بار ۱۵ دقیقه با سرعت و تمرکز خیلی بالا مثل فیلم تند شده، خونه رو مرتب کن و هر چیزی رو سر جاش بذار.
اول👈🏻صبح بعد بیدار شدن خانواده
دوم👈🏻قبل یا بعد نماز ظهر
سوم👈🏻قبل یا بعد نماز مغرب و عشا
چهارم👈🏻قبل خواب شب
🔸۳-قانون یک_دو_n:
هر روز ۱ کار بزرگ، ۲ کار متوسط، n تا کار کوچیک انجام بده.
🌱 کار بزرگ: کاری که انجام دادنش برات خیلی سخته، برای من نوعی میشه شستن حیاط و سرویسها و اتو کاری.🤦🏻♀️
🌱 کار متوسط: از کار بزرگ برات راحتتره و یک ربع تا نیم ساعت طول میکشه؛ مثل گردگیری و تمیز کردن آینه.
🌱 کار کوچک: کارهای روزمرهی خونه و آشپزخونه.
❗تبصره: کارهای بزرگ و متوسط نباید آخر هفته انجام بشن.
آخر هفته مخصوص بودن در جمع خانوادهست.
🔸۴-قانون نظم لحظهای: هر چیزی رو برداشتی بعد از تموم شدن کارت بذار سرجاش.
مخصوصاً تو آشپزخونه و موقع آشپزی.
🔸۵-جاروبرقی فوری: روزی ۱ بار جاروبرقی فوری و بدون وسواس و فقط ۱۰ تا ۱۵ دقیقه.
جاروبرقی با دقت هفتهای یکبار.😉
🔸۶. مدیریت زمان: از اول صبح ریز و درشت کارهایی رو که شروع به انجامش میکنم، و مدت زمانی که طول میکشه، یادداشت میکنم.
از مسواک و وضو بگیر تا شستن ظرفها و غذا دادن به بچهها
این باعث میشه روی کاری که دارم انجام میدم تمرکز کنم، از این شاخه به اون شاخه نپرم و سعی کنم که در کمترین زمان ممکن به کارم برسم.
همیشه یک سررسید و خودکار روی اپنه و یکساعت مچی به دستم و درحال یادداشت کردن.😅
شاید در نگاه اول نوشتن ریز و درشت کارها بیهوده به نظر بیاد، ولی با اطمینان میگم که نتیجهش فوقالعادست و بنده معتادشم.😁
پ.ن۱: همیشه دارم از بچههام بازجویی میکنم که خودکار منو کی برداشت.🤨
پ.ن۲: اگر اجرای قوانین با سحرخیزی همراه باشه نتیجه فوقالعاده میشه.
بعدازظهر وقتم آزاده و به درس و کارهای مورد علاقهم میرسم.😍
#سبک_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#ف_اردکانی
(#محمداحسان ۱۴، #محمدحسین ۱۲.۵، #زهرا ۱۱، #زینب ۹، #محمدسعید ۴.۵ ساله)
تو زائرسرا آبرو برامون نذاشت.😢
صدای جیغاش کل طبقات رو که از وسط سالن به هم ارتباط داشتن پر میکرد... به این راحتیهام ساکت نمیشد.
دیگه از خرابکاری و قلدر بازی و... نگم براتون.
یا تو حرم که از کنترل خارج میشد و برای خودش میاومد، میرفت، مهرها رو برمیداشت، پرت میکرد.😰
یه بارم از وسط صحن جامع تا خود خیابون خسروی چهار دست و پا اومد.🤦🏻♀️😑
من و همسرم و بچهها خودمونو زدیم به اون راه که الکی مثلاً ایشون بچهٔ ما نیست.🤪😂
نمیدونم چرا تو مشهد یهو اخلاقای سعید ۲.۵ ساله از این رو به اون رو شد.
باید درد رو پیدا میکردیم تا درمون کنیم.
وقتی از چند نفری که فرزند همسن سعید داشتن پرسیدم، اونا هم به همین درد مبتلا بودن، حالا با یهکم شدت و ضعف.
پس احتمال دادیم که اقتضای سنش باشه و هر چی کمتر دعواش کنیم و سعی کنیم محبتمون رو بهش بیشتر کنیم، احتمال اینکه از این خان به سلامت بگذریم زیاد میشه. حداقلش اینه که بدتر نمیشه.😬 پس با راهکار همسرم، زدیم بر طبل بیخیالی و در موقعیتهای تنشزا به جای اعصاب خوردی، سعی کردیم آرامشمون رو حفظ کنیم.
خیلی سخت بود و گاهی هم کنترل از دستمون خارج میشد و کار به دعوا میکشید.🤦🏻♀️
اما سعی کلیمون بر این اساس بود که درکش کنیم و سعی کنیم انرژیش رو به طریقی تخلیه کنیم. پیاده تا حرم میبردیمش و دفتر بهش میدادیم تا پاره کنه و کاری به دفتر و مداد بچهها نداشته باشه و...
احتمال دیگه این بود که آهنش کم باشه. مکمل آهن هم با مشورت پزشک براش شروع کردیم.
احتمال سوم این بود که چون من و همسرم درگیر کارهای مسافرت بودیم، توجهمون بهش کم شده و درصدد جلب توجهه. پس سعی کردیم بیشتر بهش محبت کنیم، بیشتر بغلش کنیم و تماس پوستی و چشمی برقرار کنیم.
احتمال چهارم این بود که همبازی نداره، از بچهها خواستیم که نوبتی باهاش بازی کنن.👌🏻
احتمال پنجم این بود که چون از دنیای نوزادی وارد کودکی شده و فهمش از دنیای اطراف بیشتر شده ولی درعینحال نمیتونه خوب حرف بزنه و بیان کنه، کلافه میشه. سعی کردیم بیشتر درکش کنیم با عباراتی چون: چی شدی؟
خسته شدی؟ چیزی اذیتت کرده؟ و...
برای خط خطی کردن دیوارها و... هم هر ترفندی به کار بردیم فایده نداشت. پس تا اونجاییکه تونستیم سرشو به کار دیگه گرم کردیم و هر جا هم نتونستیم گذاشتیم راحت باشه.😭😏
چون میدونستم در این سن، این ادا اطوارها طبیعیه و از طرفی تجربه کرده بودیم که «این نیز بگذرد...» تحملش برامون راحت تر شده بود.
به لطف خدا اون صبوریها و محبتها و بازی کردنها و نابود شدن وسایل و دیوارها😜 کمکم نتیجه داد و الان که حدود چهار سالشه خیلی آرومتر و منطقیتر شده.😊
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
«اصلاً مامان باید مهندس باشه.😜»
#ف_اردکانی
(#محمداحسان ۱۴، #محمدحسین ۱۲.۵، #زهرا ۱۱، #زینب ۹، #محمدسعید ۴.۵ ساله)
ای بابا قیمتها که سر به فلکن!
یه کف دست لباس، پونصد تومن... ششصد تومن حداقل🙁
نفری یک دست لباس بیرونی برای پنج تاشون هوار تومن درمیاد.🤦🏻♀️
بچهها هم که تو رشد!
هر چی لباس میخری یا زود کوچیک میشه یا لباسه خودشو از دستشون پاره میکنه.😁
دیگه وقتشه که پا روی علایقم بذارم و برم دورهای رو ببینم که هیچ وقت علاقهای بهش نداشتم، ولی نیاز خیلی!!!
دورههای (مهندسی پوشش(kht))!😃
نمیدونم حوصلهم میکشه یا نه
ولی به امتحانش می ارزه!
گشتم و گشتم و گشتم تا جایی رو پیدا کردم که...
هم شهریهش پایین باشه،
هم امکان بردن بچه داشته باشه،
و هم ساعت کلاسش رو خودم بتونم انتخاب کنم. زمانی باشه که همسرم خونه باشن تا بچهها تنها نمونن.
به لطف خدا جوینده یابنده بود.😍
خداروشکر مربی دوره هم خودشون بچه داشتن و اجازه میدادن که بچهها رو در صورت نیاز با خودمون ببریم.
بر خلاف تصورم، متوجه شدم که حوصلهم میکشه و واقعاً سرگرم کننده است.😍
خیلی لذت داره آدم محصولی رو تولید کنه و بعد تو تن بچههاش ببینه.👌🏻
دوره طوری بود که زود هم بازدهی داشت.
یعنی برای اولین کارمون، سوئیشرت دوختیم.
و با حدود دویست تومن سعیدآقا سوئیشرت دار شد و بنده کلی به اقتصاد خانواده کمک کردم.😎
چند تا شومیز برای خودم و دخترا و بلوز شلوار و...
هم محصولات بعدیم بود.
خلاصه که به شدت توصیه میکنم تو این دورههای مهندسی پوشش شرکت کنید و در مصرف لباس صرفه بجویید.
چند تا حسن داره که میگم براتون:
👈🏻 اول اینکه با اینکه پارچه هم گرونه، ولی باز هم دوخت لباس به صرفهتر از خریدشه.
👈🏻 دوم اینکه به شدت سرگرم کننده است و آقایون از اینکه همسرشون چند ساعتی از غر زدن فارغ میشه، بسی خوشحال و خرسند میشن.😜
👈🏻 سوم اینکه دخترها هم تشویق میشن که این مهارت رو بیاموزن.
پ.ن: شاید بپرسید فرق دورهٔ مهندسی پوشش با طراحی دوخت چیه؟!
عارضم خدمتتون که هیچ فرقی نداره و خودم دلم خواست اسمشو بذارم مهندسی پوشش.😁
چون یه جور مهندسیه! هم اندازهگیری داره هم نقشهکشی و هم عملیات اجرا.😉
پ.ن۲: گذاشتن چرخ خیاطی اسباببازی دخملا در اختیار سعید خان، تا حد زیادی سرگرمش میکنه و لطف فرموده به بنده اجازه میدن به کارهای مهندسیم برسم.🤪
#روزنوشت_های_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
«دههٔ کرامت،دههٔ خواهربرادری»
#ف_اردکانی
(مامان #محمد_احسان ۱۴، #محمدحسین ۱۲.۵، #زهرا ۱۱, #زینب ۹، #محمدسعید ۵ ساله)
بعضی خواهر برادریها قدمت دارن
قدمتی به بلندای تاریخ پیدایش اسمهاشون
مثلاً حسینها و زینبها
یا رضاها و معصومهها
ترکیب قشنگی میشن وقتی به عنوان خواهر و برادر کنار هم میشینن...
روانشناسا میگن اگر خواهر و برادر دعوا نکنن نمیتونن تو اجتماع از خودشون دفاع کنن، یعنی اگر فرزندانتون در کمال صلح و صفا و آرامش در کنار هم زندگی میکنن، تشریف ببرید خدمت مشاور تا بفهمن عیب کار کجاست.😄
اصلاً کار خداست که اونا باهم دعوا کنن تا رفتارهای محبتآمیزشون هرازچندگاهی نسبت به همدیگه بیشتر مزه بده.😋
مثلاً یکبار که حسین شش سالهٔ من به خاطر مریضی خواهر کوچولوش بغض کرده بود و یواشکی اشک میریخت.😍
یا یکبار که پسر کوچولوی همسایه، زهرا رو اذیت کرد و به داداشهاش برخورد،
رفتن اون آقا رو چسبوندن به دیوار
یه گوشمالی حسابی بهش دادن که دیگه به آبجیشون چپول مپول نگاه نکنه!🥷🏻🥷🏻
چه کیفی کرده بودم.😅
یا وقتی همه متحد میشن که نامه بنویسن و درخواستشون رو مطرح کنن،
متحد شدناشون برای غافلگیری مامان و بابا روز مادر یا پدر.😌
غیرت برادرا رو خواهرا... که موهات بیرونه... چادرت کجه... خودم میرم درو باز میکنم...🤨
و هزاران هزار خاطرهٔ قشنگ که تا ابد توی ذهنمون میمونه و آدم رو در دوراهی باور دمخروس یا قسم حضرت عباس قرار میده.😁
پس به دعوای خواهر برادری از زاویهٔ قشنگش نگاه کنید.
اصلاً هم نمایندهٔ ستاد روحیهدهی نیستم.😂😂
راستی
شماها چه خاطرههای قشنگی از تعاملات و محبتهای خواهر برادری فرزندانتون دارید؟!!🤔
چشمهاتونو ببندید و برید از صندوقچهٔ خاطرات مادرانهتون، خاطره خوشگلهای خواهر برادری بچهها رو در بیارید و بفرستید اینجا.
👇🏻
@moh255
#دهه_کرامت
#خواهربرادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
«بچهٔ پنجم و اینهمه چسب؟!»
#ف_اردکانی
(#محمداحسان ۱۴، #محمدحسین ۱۲.۵، #زهرا ۱۱، #زینب ۹، #محمدسعید ۴.۵ ساله)
برعکس بقیهٔ بچهها، موقع خرید کیف و کفش و نوشتافزار هم چندان ذوقی نداشت.
این بیذوقی حامل خبر خوبی نبود.😶
نشان از وجود چسب مادر و فرزندی فرد اعلی، درجه یک و تضمینی بین من و پسرجان بود.👌🏻
پیشبینی من درست از آب دراومد.
روز اول پیش دبستانی، چسبید به پاهام و اشکریزان وارد کلاس ....... نشد!😱
تو دلم میگفتم یک بار جستی ملخک، دو بار جستی ملخک، سه بار جستی ملخک، چهار بار جستی ملخک، پنجمی...
وایسا وایسا
فسقلی مگه یکی یه دونهای انقد وابستهای!؟😏
بچهٔ پنجم و اینهمه چسب؟!!!
بیشتر از اینکه کنجکاو باشم بدونم، این چسب کی منقضی میشه، کنجکاو بودم بدونم خودم تا کی تحمل بستتشینی در مدرسه رو دارم...🧐
خلاصه روند انقضای چسب سریعتر از چیزی بود که فکرشو میکردم.😄(الحمدلله)
روز دوم راضی شد به نشستن تو دفتر، به جای حیاط.
روز سوم رفت تو کلاس به شرط اینکه روی ماه مامان از قاب پنجره پیدا باشه.
روز چهارم نشستم تو یه اتاق دیگه.
روز پنجم به بهانهٔ آوردن شارژر یک ساعتی برگشتم خونه.
روز ششم جیم زدم.
روز هفتم بهش گفتم آخرین روزیه که باهات میام تا دم کلاس.
روز هشتم دم در مدرسه پیاده شد و رفت.
روز نهم کچلم کرد از بس پرسید کی باید بریم مدرسه؟!!!😄
و احساس پیروزی عظیمی داشتم نسبت به مادرانی که هنوز گوشهٔ حیاط نشسته بودن.😂😎
سازندگان چسب، یا باید ضمانتنامهشون رو بررسی کنن یا در بالا بردن کیفیتش تجدید نظر!
مسئولین رسیدگی کنن🤭
والا
با این چسباشون.😂
پ.ن: با تشکر از:
- معلم مربوطه که نهایت همکاری رو در روند برطرف شدن چسبندگی چسب داشتن.
- همسرجان که بعد از مدرسه پسرجان رو با یک عدد خوراکی تشویق میکردن.
- فرزندان جان که مدام در باب فضائل مدرسه برای برادر کوچیکشون سخنرانی میکردن.
- آقایان پلیس و آتشنشان که با حضور در مدرسه، در علاقهمندی ایشان به مدرسه نقش عظیمی ایفا کردند.
- خانوادههای محترم رجبی، احمدی، کاظمی و جعفری!😅
#روزنوشت_های_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif