eitaa logo
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
681 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
219 ویدیو
48 فایل
🌱 امام خمینی(ره): «.... اگر در طول انقلاب وفاداری و عواطف و حضور زنان در میدان های مختلف، در راه پیمایی‌ها و انتخابات‌ها نمی بود، یقینا این حرکت عظیم مردمی، نمی توانست این گونه شکل پیدا کند.» مدار مادران انقلابی(مادرانه) ارتباط با ما: @M_borzoyi
مشاهده در ایتا
دانلود
📢📢آقای رئیس جمهور آینده! جنس ساختن کشور در موقعیت حساس کنونی، از جنس پاچه بالا زدن و رفتن وسط حوض و عوض کردن آبشه....🏃‍♂💪🏻✊ نه از جنس بستن دکمه‌ی بالایی یقه‌ی پیرهن و رعایت پروتکلهای استقبال و بدرقه و این دست کارها....😎💼🎩🕶👓 گر مرد میدانی، پاچه هات رو بزن بالا، یا الله.... @madaranemeidan
از بهار خوشش نمی آمد... از روزی که چاقاله ها و گوجه سبزها از روی میز میوه فروشی دل دخترکش را آب میکرد با بهار سر جنگ داشت. خیلی بالا و پایین کرد تا برای چشم های پر حسرت دخترک و دهان آب افتاده اش کمی نوبرانه بخرد... اما نشد... خوب شد کرونا امد امسال به بهانه کرونا هیچ روز بهاری با دخترک از کنار میوه فروشی رد نشد از بهار خوشش نمی آمد... رای که آوردی کمی به فکر شرمندگی پدران در تامین نیازهای خانواده شان باش. @madaranemeidan
روشنگری توی دست‌مون وارد انتخابات شدیم. گفتیم بزنیم به دلِ مردم و بشینیم پایِ حرفاشون و حرف بزنیم باهاشون. ولی باید فکری برای بچه‌هامون می‌کردیم. یکی بچه‌هاشو پیش مادرش گذاشت، یکی سپرد به مادرشوهرش، یکی بچه‌ها رو نشوند پیش بابای خونه، شایدم بابای خونه رو پیش بچه‌ها. یکی هم رو انداخت به مادرایی که از قبل گفته بودن: «ما پایِ کار انتخاباتیم با نگهداری از بچه‌هاتون، با خیال راحت برین تبلیغ و روشنگری» یکی هم بچشو با خودش آورد تا جنس‌مون جور باشه دیگه. سرتونو درد نیارم، با دو دستگاه پراید و دو مادر باردار و یه بچه کوچیک عازم محله‌ای شدیم که از قبل نشون کرده بودیم. یکی از محله‌های حاشیه‌ی شهر سبزوار. هوا گرم بود و کوچه‌ها خلوت. یکی دو دور که توی محل زدیم، چشم‌مون به چندتا گعده کوچه‌ای زنونه افتاد. دو گروه سه نفری شدیم و رفتیم سروقتِ زنانِ کوچه‌نشین. سلام و احوالپرسی می‌کردیم و ازشون اجازه می‌گرفتیم برای گفتگو. کنارشون روی زمین می‌نشستیم و نظرشون رو در مورد انتخابات می‌پرسیدیم و سر صحبت رو باز می‌کردیم. سعی می‌کردیم خووووب به حرفها و درددلهاشون گوش کنیم و با تقابل جوابی بهشون ندیم. گوش دادن به حرفها و گلایه‌ها و درد‌دلهاشون، هم شیرین بود و هم دردآور. خوشحال بودی که گوشی شدی برای شنیدن حرفهای در گلو مانده‌ی مردم. ولی قلبت درد می‌گرفت از شنیدن بعضی مشکلات و درددلها و حرفهاشون. از دلِ حرفهاشون بوی ناآگاهی عجیب و غریبی به مشام می‌رسید. ولی نه، در عین این ناآگاهیِ عمیق در مورد امام و رهبری و نظام و اسلام و انقلاب مستضعفین و ....، شبهات کوچیک و بزرگ بی‌بی‌سی خارجی و بی‌بی‌سی‌چی‌های داخلی رو از بَر بودن و تکرار می‌کردن!!! از قضیه‌ی پدر رومینا گرفته تا دیوارکشی و هواپیمای اوکراینی و اوضاع خوب زمان شاه ووووو گفتم خواهر گلم! شما که این همه مشکلات دارین، بود و نبود دیوارکشی خیابون و برخورد با خانمهای بی‌حجاب و... چه مشکلی ازتون حل میکنه؟! گفت: راست میگی. این حرفها هیچ دردی از ما دوا نمیکنه. گفتم: اینها رو میگن تا کم‌کاریهاشونو بپوشونن، تا حواس مردم رو پرت کنن، تا ناامیدی ایجاد کنن، تا انقلاب رو بدنام کنن. همون کسانی که هیچ تعهد و تخصصی ندارند برای پوشوندن کم‌کاریهاشون، این حرفها رو میزنند. با عملکردشون انقلاب رو بدنام میکنند و مردم رو بدبخت و ناامید. بعد با چهارتا شایعه و شبهه و جوسازی، از همون مردم بر علیه نظام و انقلاب استفاده میکنند. یکی با تشویق به رأی ندادن و یکی با جوسازی و سم‌پاشی. اینها رو میگفتن چون شنیده بودن، ولی درد اصلی‌شون، اوضاع فلاکت‌بارشون بود. نه حزبی می‌شناختن، نه جناحی، نه گفتمانی، نه تفکری، نه اصلاح‌طلبی، نه اصولگرایی.... همه رو با هم یکی می‌دونستن. همه رو به یک چشم نگاه می‌کردن. از امنیتی که داریم راضی بودن و خدا رو شکر می‌کردن. حاج قاسم رو می‌شناختن و بهش ارادت داشتن. ولی بعضاً میگفتن حاج قاسم رو هم خودشون کشتن! اگه نه، پس چرا انتقام سخت نگرفتن؟! از بیماریهاشون می‌گفتن و داروهایی که نمی‌تونن بخرن. از بیکاری شوهر و بچه‌هاشون. از خالی بودن سفره‌هاشون. از صف روغن و‌ مرغ و شکر و سبد کالا. از بیماری و بیکاری و بیزاری‌شون از مسئولین. از اومدن نامزدها به محله‌شون قبل از انتخابات می‌گفتن و از ناپدیدشدنشون بعد از انتخابات. بعضیاشون میگفتن ما رأی نمیدیم تا این اوضاع درست بشه، و بعضیا میگفتن وظیفه‌مونه که رأی بدیم، ولی به کی رأی بدیم که خوب باشه؟ میگفتن شما به کجا وصلین؟ از طرف کی اومدین؟ چقدر بهتون پول میدن؟ اصلاً شما چرا خونه و زندگیتونو ول کردین و اومدین توی کوچه‌ها با چهارتا آدم بی‌سواد حرف می‌زنین؟ اول باورمون نداشتن ولی کم‌کم به فکر و سکوت فرو می‌رفتن. حتی خانمی که خییییلی شاکی و‌معترض بود، آخرِ سر، ازمون عذرخواهی کرد و گفت از حرفهام ناراحت نشین، دلم درد داره، دست خودم نیست. 😭 خب این حرفها رو بیاین توی جلسه قرآن مسجد بگین که جمعیت زیاد میاد. حرف که می‌زدیم تا حدودی باهامون رفیق می‌شدن.البته بعضیا هم تا آخر حرف خودشونو می‌زدن. وقتی می‌گفتیم ما هم مشکل اقتصادی داریم. ما هم به این اوضاع اعتراض داریم. ما هم کنار شما هستیم، ولی راهش رای ندادن نیست. ما «دردمندیم و دغدغه‌مند»، پس نباید ساکت بشینیم. باید اعتراضمون رو با انتخاب درست نشون بدیم. باید نشون بدیم صاحبان اصلی این انقلاب «ما» هستیم. این انقلاب، همون‌طور که امام خمینی گفت، متعلق به مستضعفین و پابرهنه‌هاست نه مرفهین بی‌درد و سرمایه‌دارهایی که خون مردم رو می‌مکند و این همه ذلت و بدبختی و گرونی و ناامیدی رو به بار آوردن. در نهایت میگفتیم وظیفه ما گفتن این حرفها بود، ولی اینکه این حرفها توی دل شما بشینه و ازمون بپذیرین، دست خودتون و دست خداست. دلها دست خداست. موقع خداحافظی ازشون می‌خواستیم برامون دعا کنن، برای کشور دعا کنن. برای هدایت دلهای مردم دعا کنن.
″رأی ندادن″ خودش رأی است؛ رأی به اینکه دیگران به‌جای من انتخاب کنند! رأی به استمرار وضع موجود! رأی به حاکمیت اقلیت! پیام اصلی رأی ندادن این است که: «لطفاً سرنوشت مرا شما تعیین کنید» ؟
چند روزیست که در نبود همسر، در منزل پدری هستیم. مادر امروز زحمت کشیدند و برام چند تا جلسه ی انتخاباتی ردیف کردن😁 با مشارکت اعضای محله و ساختمون☺️ جلسه در سه سانس برگزار شد! یه جلسه تو خونه ی همسایه با مشارکت بیست تا از خانم ها یه جلسه تو پارکینگ یکی دیگه از ساختمون ها و یه جلسه هم تو حیاط مسجد تازه افتتاح شده، که الحق و الانصاف اهل محل حسابی پای کار این مسجد هستند و خیلی فعاله و آجر آجرش رو خودشون چیدن😃 سانس اول خونه ی همسایه🏡 خانم ها با عنوان جلسه ی دعا دور هم جمع شدن(البته با رعایت پروتکل ها😜) پیشنهادم به صاحب خونه، زیارت عاشورا هست. شروع می کنند به خوندن دعا...همه غرق در حال خوب معنوی زیارت عاشورا... می رسند به این فراز... إنی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم... خانم ها، به رسم دعا چند بار این فراز رو پشت هم تکرار می کنند.. یه لحظه صبر کنید✋✋ معذرت میخام مادرای عزیزم❤️ یه سوال اگر اجازه میدین بپرسم☺️ بله بفرمایید😒 میشه یه نفر ترجمه ی همین جمله ک با هم تکرار کردیم رو بخونه برام😊 یه نفر داوطلب میشه و میخونه: «من تسلیمم و در صلحم با کسی که با شما در صلح است و در جنگم با کسی که با شما در جنگ است» کی می‌دونه منظور این خط دعا چیه؟! با کی باید تو جنگ و صلح باشیم🤔 یه نفر از آخر جمع میگه خب معلومه با دشمنان امام حسین دشمنیم و با دوستانش دوستیم..مثل شمر و یزید و دوستانشان هم مثل یاران امام.... خب اونا ک دیگه نیستن چرا ما بازم این دعا رو میخونیم و تکرار می کنیم🤔 یه نفر که ظاهراً اهل مطالعه هست، میگه خانم اونا شاید مرده باشن ولی مثل اونا هستن! مثل آمریکا و اسرائیل و...آدم خوبا هم مثل رهبرمون امام شهدا و.... آفرین پس زیارت عاشورا تک تک کلماتش برای همه زمان ها و مکان هاست و فقط مخصوص یه دوره نیست! خب حالا ک ما میگیم با دوستای امام دوستیم مثل رهبرمون و امام و شهدا و با دشمنانشون ینی آمریکا و اسرائیل و...اینا دشمنیم چه جوری باید اینو نشون بدیم؟! همین که بگیم کافیه به نظرتون🤔🤔 یه حاج خانوم مهربان دوست داشتنی از میانه ی جمع میگه نه زبونی ک کافی نیست مادرجان ! احسنت پس باید عملی باشه😃 خب حالا چه کاری چه جوری؟؟ مثلا تو راه پیمایی شرکت کنیم و اعلام کنیم از دشمنان ائمه و اسلام و انقلابمون بیزاریم مثلا حواسمون به توصیه های امام و شهدا باشه و نشون بدیم که با دوستای امام دوستیم... یکی دیگه میگه، مثلا تو انتخابات شرکت کنیم🤩🤩🤩 دمش گرم زد به هدف😅😅 انتخابات🧐 ینی به نظرتون انتخابات میشه معیار دوستی ما با ائمه و دشمنی ما با دشمنان ائمه🧐🧐 یکی دیگه میگه آره خانم چرا نشه، دشمنان دوست دارن ما انتخابات شرکت نکنیم و خوشحال بشن نباید دشمن شاد بشیم😇😇 اون یکی میگه دلت خوشه ها، الان ما هرچی بریم پای صندوق و این آدما رو بیاریم سرکار بیشتر دشمن شاد میشیم... میام وسط بحث و میگم به نظرتون اگه یه آدم درست رو انتخاب کنیم چی🙃 از کجا معلوم که اونم به درد بخوره؟! خب خوب تحقیق می کنیم😇😇 من که دیگه اعتمادی ندارم! یه سوال! اگر دخترتون یه ازدواج ناموفق داشته باشه، دیگه هیچ وقت نمیذارین ازدواج کنه! میگه اتفاقا دخترم جدا شده و دوباره ازدواج کرده و الان از زندگیش راضیه🙃🙃 خب چه جوری شد این دفعه زندگیش خوب شد، حالا ک ازدواج اولش ناموفق بوده، نمیذاشتین ازدواج کنه دیگه! نمیشه که این دفعه بیشتر تحقیق کردیم و خوب دراومد خداروشکر پس به نظرتون نمیشه این دفعه هم خوب تحقیق کنیم و یه آدم خوب بیاریم سرکار تا انقلاب مون حفظ بشه؟! مگه ما برای این انقلاب کلی خون ندادیم...حیف نیس از دست بره... نه حاج خانم خدا نکنه...والا دلم خونه ازین وضع ولی حق با شماست، با نیومدنم کار درست نمیشه... خب حالا به کی رای بدیم🤔 اونو دیگه خودتون باید تشخیص بدید، باید ببینید کدومشون دلسوز این انقلاب مردم هستن، کدومشون برنامه درست دارن، برنامه هاشون چیه، اصلا می تونید از بقیه که بهشون اعتماد دارید هم راه نمایی و مشورت بگیرین😉 خب ما شما رو قبول داریم بگید دیگه به کی رای بدیم😁 خانوما دست بردار نیستند و جلسه به راحتی ختم نمیشه...گفت و گوها ادامه پیدا می کنه، میایم سر کاندیدا اندکی گفت و گو می کنیم و.... دعا ادامه پیدا می کنه...جلسه با سجده و ذکر صلوات به پایان می رسه.... 🌹اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی، ممات محمد و آل محمد🌹 ادامه دارد... روایت مسجد و پارکینگ هنوز مونده😜😁
دیروز وسط کوچه و حین بحث داغ انتخابات با خانم‌های محل، یهو یه پیرمرد کمر خمیده که چهره دوست داشتنی هم داشت، با یه پلاستیک تو دستش داشت رد میشد که خانومها تا دیدنش گفتن: " اَنه، هِمی نفر اول مَره رای مَتَه هِمیشه" پیرمرد هم تو جوابشون با لهجه شیرین سبزواری گفت: " بله که رای مِتوم، معلومه رای مِتوم، همیشه رای مِتوم" و همینطور که تکرار میکرد، از ما رد ‌شد. @madaranemeidan
دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ده و نیم صبح بچه ها رو به منزل خواهر جان سپردم و خودم رو با اسنپ به مسجدی واقع در یکی از محلات سبزوار رسوندم. از قبل هماهنگ شده بود که درباره انتخابات صحبت کنیم. وارد که شدم حدود ۲۰ الی ۲۵ نفر از خانمها، در حال تلاوت قرآن بودند. اواخر قرآن‌خوانی و درست لحظه‌ای که از من هم دعوت کردند چند آیه‌ای بخونم برق مسجد قطع شد.😫 القصه! ما رو به قسمت روشن تر مسجد هدایت کردند و بحث رو آغاز کردم. از لزوم و وجوب شرکت در انتخابات گفتم که الحمدالله در جمع بانوان قرآنی و آگاه، مسئله‌ی حل شده‌ای بود. شرایط و ملاک‌های نامزد اصلح و راه های تشخیص رو گفتم. درباره سوالات و شبهاتی که یکی از خانم های حاضر، از اطرافیان شنیده بود، صحبت کردیم. مثل این که؛ «رای نمی‌دیم چون نمی شناسیم نامزدها رو و اگر ناشناخته رای بدیم گناهکاریم!» و..... در انتها ازشون خواستم که هر کدوم یک روشنگر بشن و حتی شده یک نفر رو توجیه کند. جلسه بسیار خوبی بود الحمدالله، ما از اونها راضی، اونها هم از ما راضی.☺️ مرگ بر دشمنِ ناراضی ✊ @madaranemeidan