eitaa logo
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
718 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
212 ویدیو
48 فایل
🌱 امام خمینی(ره): «.... اگر در طول انقلاب وفاداری و عواطف و حضور زنان در میدان های مختلف، در راه پیمایی‌ها و انتخابات‌ها نمی بود، یقینا این حرکت عظیم مردمی، نمی توانست این گونه شکل پیدا کند.» مدار مادران انقلابی(مادرانه) ارتباط با ما: @M_borzoyi
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ دست‌نوشته‌های یکی از مادران میدان انتخابات #بسته‌چهارم #عکس‌نوشته #مناظرات
🔹 «زنانه با نامزدهای انتخابات» 🌿 . زنی خانه‌دار، فعال، تحصیل‌کرده. 🌿من زنانی را می‌بینم که در کنار همسرانشان روزهای خوشی تجربه نمی‌کنند. 🌿من نیستم؛ اما می‌خواهم به جای شعارهای توخالی، مردان بد، خود را مواجه با قانون بدانند و نظام خانواده‌ام، حفظ شود. 🌿من یک زن هستم و زن بودن نامزدها برایم عجیب نیست! من یک زن هستم و مشکل مرا نه رفتن حل می‌کند، نه بی روسری گشتن. 🌿مشکل من رسیدن پیامک تذکر بی‌حجابی نیست، مشکل من بیکاری همسرم است. 🌿مشکل من این است که دلم می‌خواهد فرزند داشته باشم؛ اما به‌خاطر وضع از این نعمت بزرگ محرومم. 🌿مشکل من داشتن خودم نیست، کارخانه‌ی شهرمان تعطیل شده و جوانان کوچ کرده‌اند. 🌿مشکل من نیست، اتفاقاً من می‌خواهم از زنانی که من و همسر و پسرجوانم را تهدید می‌کنند، گله کنم. 🌿من زن هستم و می‌دانم اولین کسی که در ایران، مطالعات زنان وابسته به حکومت تشکیل داد، رهبرم بود که در سال‌های ریاست جمهوری‌اش، این کار را کرد؛ اما عده‌ای بازیگر هر چهار سال، مرا به سخره می‌گیرند و به اسم من، برای خودشان می‌خرند. من یک در ایران اسلامی‌ام هستم و از همه‌ی این خباثت‌ها و شعارزدگی ها خسته‌ام. 🌿من از تمام نامزدهایی که به جفا به اسم من، به کام خودشان رأی می‌خرند، شاکی‌ام‌. 🌿یکی بیاید حالی بعضی نامزدها کند که اگر مردید، برای مردان، ایجاد اشتغال کنید و کارگرها را دریابید. ما زن‌ها با همان روسری، و در کنار همسر و فرزندانمان، بیشتر حس داریم و گوشمان از این شعارها پر است. @madaranemeidan
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
قرار ما پارک سهند قسمت بازی بچه ها حوالی ساعت ۵ حوالی ساعت پنج که شد دلشوره ی عجیبی داشتم و با خودم کلنجار میرفتم: نرو بابا اصن فایده ای نداره! و همش صحبت های دوستان توی ذهنم مرور میشد اما احساس ترس داشتم بالاخره بخودم غلبه کردم و به پارک رسیدم، مسیولیت خطیر نگه داری از بچه ها رو یکی از خواهران بعهده گرفت و ما آسوده خاطر شروع کردیم. پرسشنامه ای طراحی شده بود و بعد از شناسایی افراد باکسب اجازه با طرح سوال شروع کردیم گفتن:انتخابات انجام شده است و رییسی رییس جمهوره؛ما از انتخابات ۹۲ گفتیم و هجمه های رسانه از مشکلات زمان جنگ پرسیدیم و نحوه ی برون رفت از شرایط، همه معتقد بودن به همدلی و اتحاد داخلی و اینکه الان رهبری اقتدار لازم رو نداره و چون قبل تر از رشادت حاج قاسم گفته بودن، ما به وصیت نامه ایشون اشاره کردیم و اینکه باید به تفکری رای داد که حرف شنوی داشته باشه و از لزوم مردم سالاری و نمیشه رهبری ی مسیول را عزل کنن بخاطر دشمنان کشور گفتن رای دادن بی تاثیر، گفتیم چرا دشمنان آنقدر اصرار به رای ندادن دارن پس حتما نتیجه ای براشون هست از دلسردی مردم و بدبینی نسبت به دین گفتن، از حضرت زهرا و شبهه های زمان گفتیم و اونها رو دعوت کردیم از اثرگذاری در حد یک رای با توجه به عملکرد نامزدها چرا که ما همه خانواده ایم و راه اعتراض منتفع کردن دشمنان با رای ندادن نیست. خلاصه! گفتگوهای ما در این مجال نمیگنجه اما با خودم فکر میکنم اگه به افکار مزاحم قبل رفتن بها داده بودم که رفتنم بی فایده است مثل کسانی بودم که فکر میکنن رای دادنشون بی فایده است. الحمدلله..... @madaranemeidan
این روزا کمتر می‌رسم با بچه‌هام 👩‍👧‍👧باشم. اونا هم شرایط رو می‌بینن و تا حدودی درک می‌کنن. آخه همون اوایل شروع فعالیتهای انتخاباتی‌مون بهشون گفتم: بچه‌ها! تا چند وقت شما منو بیشتر گوشی ‌به دست می‌بینین. پیشاپیش عذرخواهی می‌کنم. ولی مجبورم.😜 یه روز به دخترم گفتم الان میدونی توی کشور چه خبره؟ چرا من و دوستام هی میریم بیرون و بین مردم؟🤔 جواب داد؛ چون انتخاباته.😁 گفتم آفرین. انتخابات یعنی چی؟ ❓ خندید و گفت نمی‌دونم. 😅 گفتم یعنی ما باید یه آدم خوب رو انتخاب کنیم که رئیس جمهورمون بشه. ما هم برای همین میریم به مردم میگیم که؛ هم رأی بدن، هم به آدم خوب رأی بدن. آخه اگه به آدم بد رأی بدن، زندگی همممممممه‌مون خراب میشه. برای همین شاید تا چند روز من نتونم مثل همیشه کنارتون باشم یا باهاتون بازی کنم. 😊 به نظرت چکار کنم؟ برم با مردم حرف بزنم یا همش توی خونه کنار شما باشم؟!🏡 گفت: نه مامان! برو با مردم حرف بزن. بعدش بیا خونه. ☺️ بغلش کردم و قربون صدقه‌اش رفتم.😍😘 بعدش هم یه کوچولو باهاشون بازی کردم.🙃 @madaranemeidan
ملاحظات اخلاقی جدّاً رعایت بشود؛ یعنی واقعاً اگر چنانچه نامزدهای انتخابات ما، هم در مناظراتشان، هم در مصاحبه‌هایی که با آنها میشود، سؤال و جواب‌هایی که با آنها میشود، اخلاق اسلامی را رعایت بکنند، این سرریز میشود در جامعه، آحاد مردم ملاحظات اخلاقی را یاد میگیرند و رعایت میکنند؛ این سرمشقی برای آنها خواهد شد. مقام معظم رهبری @madaranemeidan
خوش سلیقه های روشنگری:😍 خانم هایی بودن که سایه درخت کنار کال رو برای نشستن انتخاب کرده بودن🌳 جای دنجی بود. ما هم کنارشون نشستیم و شروع کردیم به گپ و گفت صمیمانه و سایه درخت شد آغاز گفت و گو.😊 سوتی روشنگری: جوجه بلدرچینی که یهو اومد وسط جمع 🐥و چون من میترسیدم ازش، خیییلی جامو عوض کردم 😰😱اما مثل اینکه خیلی تابلو بود و همه فهمیده بودن😁 پای ثابت روشنگری: پسر سه ساله ی منه که پابه پای مادر میاد🤗 و تو اون دو ساعت که میخام بحث کنم هوس هممممه چی میکنه: اب، نون ،غذا ،برنج ،خیار، تخمه، جوجه ،جیش، دوچرخه ،بابا ،خونه ی عزیز ،خوابم میاد،بریم خونه... امروز هم در حین روشنگری کللی خاک از رو زمین جمع کرد و صاف خالی کرد وسط فرق کله اش.😩 ولی دردانه مادر قراره بشه.اینام جزء فرایند رشدشه☺️ خطرناک روشنگری: ماچ آخری که چسبوندم به لپ یکی از خانمای محله😘😚 و بخاطر مشارکت حداکثری دیگه قید کرونا رو زدم.🙈 وطنم پاره ی تنم اگر بار گران بودیم رفتیم😢 خروس بی محل روشنگری: میگرن شدید اول جلسه بود 🤕که بد جور پاپیچم شده بود😓 ناچارا یه مسکن زدم به تنگ ش😣 قصه ی تلخ روشنگری:😔 دل های پردرد و کمرهای خام شده زیر بار فشار اقتصادی و گرانی و تبعیض و بی عدالتی دولت لیبرال تدبیر و امید😞😒😬 پابرهنه های روشنگری: اونایی که دل هاشون با انقلاب بود و برای ایران می تپید. وقتی هم که حقیقت رو میفهمیدند همراه میشدند.☺️😢 سمج روشنگری: خانومی بود که هررر نتیجه ای که از بحث می گرفتیم و راجع بش به توافق می رسیدیم ،دوباره ریپلای میزد به اول بحث و دوباره مسئله رو تکرار میکرد 😫🙁 میگفت ما که نمیدونیم کی خوبه کی بده اینا همه شون میگن ما خوبیم و...؟ 😬 سردر گم روشنگری: خانمی که هم عاشق سردار سلیمانی❤️ بود هم میگفت چرا به سوریه کمک میکنیم؟ بعد هم زمان میگفت چرا با آمریکا صلح نمی کنیم؟😑🙁😩 پازل ناجوری بود!🙄 باحالای روشنگری: 😎 یه جمع حدود هفت هشت نفره از خانما که تا بهشون رسیدیم فهمیدن موضوع چیه و یک صدا گفتن ما همه رای می دیم به کاندید انقلابی خیالتون راحت.😇🙃 سلطنت روشنگری:💁 خانمی که اسمش سلطنت بود و میگفت بیست تا گوسفند منو دزد برد. چرا وقتی پلیس دزد ها رو دستگیر کرد، دستاشونو قطع نکردن که دیگه دزدی نکنن و درس عبرت بقیه بشن؟ این چه مملکت بی در و پیکریه! تو هییچ جای دنیا اندازه ی ایران دزدی نیست.🙁😳 گفتیم پس تو زمان کرونا کی تو اروپا و امریکا فروشگاههای مواد غذایی رو خالی میکرد و حتی به دستمال توالت ها هم رحم نمیکردن!!!😒🤧😷😟😳 پیش بینی آبکی روشنگری: اونایی بودن که حدس میزدن نتیجه انتخابات معلومه دیگه.😶 میگفتیم پس چرا بی بی سی و شبکه های معاند خودشون میکشن کاندید معرفی میکنن و از همون کاندید ها هم حمایت میکنن؟ آیا اونام بدون برنامه کار میکنن و حاضرن یک قرون الکی خرج کنن؟؟ یا چرا همین مریم رجوی با رنگ انتخاباتی سبز💚 یا بنفش 💜از کاندیدای خاصی حمایت میکردن.اونام میدونن چه خبره و به سلامت انتخابات ما و مردمی بودنش یقین دارن.😏😎 پایان شیرین روشنگری: حلالیت گرفتن های اخر بحث☺️.و جملات معروف همیشگی ؛ان شالله رای میدیم ان شالله خدا خودش هر کی رو خوبه کمک کنه بیاد بالا .ما هم کشورمونو دوست داریم و .😀😇 @madaranemeidan
🔰 | درباره مسائل اصلی مردم بحث کنید 🔻 رهبر انقلاب: شنیدم گفته شده که نامزدها در مناظرات و در گفتگوها نظر خودشان را در باب فضای مجازی بگویند یا در باب سیاست خارجی بگویند؛ نه آقا، مسئله‌ی اصلی مردم فضای مجازی و سیاست خارجی و ارتباط با این دولت و آن دولت نیست؛ مسئله‌ی اصلی مردم چیزهای دیگر است؛ مسئله‌ی اصلی مردم بیکاری جوانها است، مسئله‌ی اصلی مردم معیشت طبقات ضعیف جامعه است، مسئله‌ی اصلی مردم مافیای وارداتی است که کمر تولید داخلی را میشکند، مسئله‌ی اصلی مردم سیاستهای غلطی است که فلان جوان مبتکر را که میتواند کار انجام بدهد مأیوس میکند... مسائل اصلی مردم اینها است؛ کسانی باید بیایند با اینها مقابله کنند. ۱۴۰۰/۳/۶ ⬇️ مطالعه نسخه کامل این شماره خط حزب‌الله: farsi.khamenei.ir/news-content?id=47992 @madaranemeidan
دیروز یه آقای سوپری گفتن من این برگه انتخاب به اصلح رو به مغازم نمیزنم. چون بیشتر مشتریهام ناراضی هستند .ولی با حرفهایی که شما زدین میرم رای میدم. مشتری که در مغازه بود گفت این خانوم راست میگن :وقتی یه آواری میریزه که نباید بشینیم کنار . باید تلاشمون رو دو برابر کنیم تا آوار برداشته بشه. @madaranemeidan
بعد از تمام شدن روشنگری تاکسی گرفتم که برگردم. روشنگریم تا حالا در جمع خانم ها بود. آقای تاکسی دار مسن بودند و محترم. توکل کردم و پرسیدم حاج آقا از انتخابات چه خبر؟ خلقش تنگ شد و گفت من بحث سیاسی نمیکنم. دیدم خسته است و گویا قبل من یک عده خواسته بودن نظرشان را تحمیل کنند. گفتم من بحث نمیکنم, فقط میخواستم بدونم رای میدین یانه؟ چون یک تعداد مردم که حق هم دارند ناامیدند و نمیخوان رای بدن. خداراشکر گفت که میخوام رای بدم. یک آقای دیگه سوار شد. و یک خانم دیگر،حاج آقا به حرفش ادامه داد و از سیاست های نادرست دولت که باعث این نارضایتی ها شده بود, انتقاد کرد . بعد گفت من به خاطر حرف رهبرم رای میدم👏👏👏 چون خیلی دوستش دارم. و به کسی رای میدم ( نام محفوظ معلوم) که دیدیم که به فکر مردم هست 💐💐💐 @madaranemeidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعد از اینکه چند تا کوچه رو به دنبال خانم ها گشتیم و نیافتیمشان به پارکی رسیدیم...گروهی از خانم ها نشسته بودند رفتیم سراغشان اکثرن مسن بودن...از وضعیت به شدت معترض ولی گفتن رای میدیم...مدتی باهاشون گپ زدیم و راهی شدیم کمی ان طرف تر دو تا خانم نسشته بودند رفتیم سراغشان یکی از خانم ها اصلا صحبت نکرد خانم دیگه خیلی معترض بود ...از وضع حجاب و فرهنگ گرفته تا اموزش پرورش و اقتصاد میگفت پسر من کلا ۶ امه ولی هیچی یاد نداره...تند تند فرستادنش بالا هر چی گفتم چیزی یاد نداره قبولش نکنید گوش نکردند ...بحث انتخابات رو وسط کشیدیم گفت من رای نمیدم تا حالا هم ندادم گفتم با رای ندادن ما که چیزی درست نمیشه ...ما میتونیم با یک انتخاب درست وضعیت کشورمون رو رو به بهبود ببریم...گفت وضع خیلی خرابه هیچ کس نمیتونه کاری کنه...گفتم درسته وضعیت خرابه سخته ولی میشه نباید انتظار داشته باشیم به زودی هما چی درست بشه زمان میبره ولی میشه گفت خوب تا بشه ۴ سال هم تموم میشه...گفتم اشکالی نداره مهم اینه که در مسیر اصلاح قدم برداریم ان شاءالله ۴ سال دیگه هم باز یک تفکر درست یک ادم کاردان انتخاب میکنیم تا روند سازندگی ادامه پیدا کنه خیلی ناامید بودند براشون گفتم که انقلاب برای ما مردم معمولی و کف جامعه هستش...اگر ما برای خودمون و انقلابمون دل نسوزونیم و درست رای ندیم با رای نا اهلان تفکری مثل روحانی میاد سر کار و وضع مملکتمون بد تر از الان میشه..به فکر فرو رفتن....احساس کردم که صحبت کافیه ،بروشوری که دوستان زحمت کشیده بودند و آماده کرده بودند رو بهشون دادم و ازشون خدا حافظی کردیم.... @madaranemeidan
این روزها به خودم می‌بالم که دوستانی دارم به زلالی آب و شفافیت رود و پاکی گل و صداقت آیینه. بارها گفته بودند ما آماده‌ایم برای نگه داشتن بچه‌های مادرانی که به روشنگری می‌روند و حاضریم برای این مادران و خانواده‌هایشان غذا بپزیم. یک روز هم دو نفر از دوستان این پیامها را برایم فرستادند و شرمنده‌ام کردند و باعث شدند قدردانی‌ام به درگاه خداوند، بیشتر شود. 1⃣ سلام. خوبی عزیز؟ فردا نهار یا شامت با من. فقط بگو تا من بدونم، نهار یا شام؟ چون باید مواد لازم تهیه کنم و آقا ندارم بره خرید. تو فکر باشم از الان. 2⃣ میخوای غذادرست کنم با آژانس بفرستم هرروز برات؟ ناهار یا شامت رو بگو تا درست کنم. بابت حلال بودنش هم خیالت راحتتتتتتت. هم خمس میدیم هم آقامون راضیه. قبول کن. من خیلی دوست دارم در خدمت یه خانم باردار باشم..
یکی از روستاهای اطراف سبزوار. صبح زود از ترس اینکه خواب نمونم و از جلسه روستا جا نمونم به سختی از خواب بیدار شدم😩 یه چشمم باز بود یه چشمم بسته.میخواستم خواب از سرم نپره برم از روستا برگردم ادامه ی خوابمو برم😴😅 رسیدیم به جلسه ،جمعیت حاضر در جلسه حدود سی نفر... بسم الله الرحمن الرحیم🙂 صدق الله العلی العظیم😁 به همین راحتی😌 خانم ها بحمدالله توجیه بودن.😀 و این شاید بخاطر خدماتیست که دوستان انقلابی ساکن در روستا به اهالی میرسانند و زیر ساخت ها رو از قبل فراهم کرده بودن و مردم خیلی روی حرفشون حساب میکردن.👌👏👏 به گفته ی یکی از افراد مطلع روستا،اوضاع این ناحیه خیلی عالی ست و رای شون هم غالبا کاندیدای انقلابیه.☺️ و گفتند اینجا نیاز نیست خیلی وقت بزارید همون تعدادی هم که هستن خودمون میریم سر وقتشون.😊 شما برید مناطق دیگه رو پوشش بدید.😇 @madaranemeidan
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
میدونستم امروز به همراه شدن با روشنگری بچه ها نمیرسم اما تو خونه موندن و دست رو دست گذاشتن که نمیشد بچه ها رو آماده کردم و باهم زدیم به دل همسیه های کیچه ما 😁 ی تپه شنی کوچیک اون گوشه چشمک میزد و کنارش ی جمع از زنای همسیه چی بهتر از این هم حوصله بچه ها سر نمی‌رفت و تو دست و پا نبودن هم من به کارم میرسیدم بحث گرم شد و خداروشکر اکثرشون میخواستن رای بدن اما اون یکی دونفر مخالف فکر میکردن من از بالاشهر اومدم و هر چی میگفتم بابا ماهم مثل شماییم تو کتشون نمی‌رفت آخر یکیشون گفت (سبزواری بخوانید) نه شما مثل ما نیسته نگا همی بیچه هاته د عمریشا خاک ندیی یین نگا چیجور خاکار پاش متن ور ری هم (اون لحظه نمیدونستم چه کنم از دست بچه ها و کاراشون بخندم که تو کلاه و کله های کچلشون پر خاک شده بود🤣 یا از حرف این حاج خانوم گریه کنم 😭و از همون خاکا بریزم رو سرم و در آخر قیافم اینجوری شد🥴🥴🥴) بعد با دادن آدرس دقیق خونمون که انتهای همون کوچه بود خودشون تا ته شجره نامه م رو هم دراوردن😩😅 در آخر یکی از همون خانم های مخالف گفت نگا دختروم ما همال قهر منم مگم رای نمتم اما آخر سر روز رای گیری عذاب وجدان میگیرم مرم و پای صندوق بعد از ی کم بحث درباره ی اصلح و شورای شهر در حالی که اینجوری شده بودم 🤩🤩🤩🤩 باهاشون خداحافظی کردم و رفتم برای رسیدن به" زمین گرد" بعدی امضا یک مادر از بچه های پایین خبرنگار واحد اعزامی از مادرانه سبزوار😜 @madaranemeidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا