دیروز پنج شنبه بود ومزارها در روستاهای ما شلوغ
یک روستایی رو انتخاب کردیم رفتیم مزار
مردم سه چهارتا وارد میشدند وتوی قبرستان پخش میشدند از دور یک گروهی دیدم که چند تا نوجوان بودند ویکی دوتا خانوم
با دوستم رفتم جلو و سلام و احوالپرسی کردم بهشون گفتم نظرتون در مورد انتخابات چیه ?به همدیگه نگاه کردن وباز من گفتم که برای تبلیغات شورا یا حتی ریاست جمهوری نیومدیم فقط میخوایم بدونیم شرکت میکنید یا نه
خانومه گفت مجبوریم شرکت کنیم چون بعدا جایی گیر میکنیم نگاه میکنن به صفحه شناسنامه که مهر داره یا نه
بهشون گفتم یعنی الان رای ندادن بهترین راهه
بهش گفتم آیا ما رای ندیم این مشکلات حل میشه
خودشون می گفتند نه ...برام جالب بود یکی از نوجوان ها که اتفاقا رای هم نمی تونست بده خیلی جواب میداد و جوری انگار از طرف بقیه شبهه مینداخت معلوم بود توی مجازی فعال بود و سرش پر از شبهه
بهشون گفتم اگه یکبار دخترتون رو شوهر بدید وخدای ناکرده طلاق بگیره دیگه شوهرش نمیدید همون نوجوون گفت نه کی بعد طلاق ازدواج میکنه
بهش گفتم دختری که توی بیست سالگی مثلا طلاق بگیره عقل سلیم نمیگه که بقیه عمرت رو تنها زندگی کن چون یکبار بد انتخاب کردی بلکه میگه ایندفعه خوب تحقیق کن وبا یه فرد شایسته ازدواج کن
نوجوون ساکت شد
بعد پرسیدم اینجا چند تا شهید داره گفتند ۳ تا گفتم میدونید اون شهدا خون دادند پای این نظام حالا ما فقط باید یه رای بدیم برای این نظام
بهشون گفتم میدونید مردم سوریه از کشورشون خسته شده بودند از نظامشون برگشتند آمریکا تا فهمید مردم سوریه خسته هستند داعش رو فرستاد با وعده آینده بهتر اما شروع به خرابکاری وقتل وتجاوز کردند اما بعد که به خودشون اومدند دیدند چه بلایی سر خودشون وکشورشون آوردند که با کمک شهید سلیمانی تونستند دوباره کشورشون رو از دست آمریکا وداعش در بیارند که بعد این هزینه سنگینی که دادند فهمیدند باید پای نظامشون وایستند که اتفاقا هفته پیش انتخابات داشتند نه تنها ۹۸ درصد شرکت کردند بلکه از ۹۸ درصد, ۹۸ درصد به بشار اسدی رای دادند که خودشون قبلا می گفتند باید از قدرت ساقط بشه
ولی برای اینکه به این مرحله برسند هزینه سنگینی دادند
بهشون گفتم یک سوال دارم
آیا امروز اگر شهید سلیمانی بود رای میداد یا نمی داد?
بلافاصله گفتند: میداد
گفتم به خاطر خون شهدایی که برای این نظام ریخته شده باید بریم پای صندوق رای وسعی کنیم ایندفعه انتخاب درست واصلح داشته باشیم
خانمه گفت به خاطر شهدا میرم رای میدم بهش گفتم حرف ما هم همینه 😊
#تجربه
#روشنگری
#مادران_مقاومت
#مادران_میدان_انتخابات
#تواصی
#جوین
@madaranemeidan
کاتی کوتی کلماتی
جاتی جوتی جلواتی
شنبه زا یکشنبه زا دوشنبه زا سه شنبه زا
هرکی قبلش ثبتنام کرده سرش بترکه
هرکی بعدش ثبتنام میکنه چشمش بترکه
ای مرغ سفید هوا
بنشین بر شانه ما
ها هی هو ها هی هو
خانم دیگه بلند شو برو. خیالت راحت باشه. حتما اسمت تو قرعهکشی رانا درمیاد! ردخور نداره.
ما را چه شده است؟ سیستم ثبت نام خودرو در کشورمان، شده مسابقه بخت آزمایی!
قصدمان رونق اقتصادی برای صنف رمالها و جن گیرها بوده آیا؟!
#رئیسجمهوری_میخواهم_که
فکری به حال وضعیت خودرو بکند...
#تجربه_کار_میدانی
دیروز با چندتا از دوستان مادرانه ای اولین تجربه حضور میدانی داشتیم.
هممون استرس داشتیم😅
اولش چند دقیقه ای به این که چی بگیم و چجوری بگیم گذشت. این یه کم روحیه داد بهمون.
بعد جدا شدیم از هم که بریم برای صحبت ولی دیگه هیچ مورد مناسبی پیدا نمیشد😬
یا با همسراشون بودن، یه خانومه دوتا بچه کوچیک داشت که همش حواسش به بچه ها بود، یکی دیگه همش با تلفن حرف میزد و..
خلاصه دیگه دم غروب بود دیدم یه خانم تنها نشسته رو نیمکت.
به بهانه اجازه گرفتن برای نشستن همون اول شروع کردم به حرف زدن.. گفتم خیلی خسته شدم چون بخاطر بچه ها همش راه رفتم(پسرم رو تو کالسکه خوابوندم و..) درباره نیاز بچه ها به پارک گفت، حرف رو کشوندم به کرونا و انشالله واکسن بزنیم ببینیم بهتر میشه و.. گفت نگران حضوری/غیرحضوری بودن مدرسه بچه هاشه که کلاس اولین(دوقلو بودن).
گفتم انشالله درست میشه، یه مقدارم این چیزا مدیریت میخواد.. میخواستم بپیچم تو اصل مسئله مشارکت و انتخابات و اینا که دیدم خانومه خودش جلوتر از من حرفا رو زد!
واقعیت اینه که من هیچ کار خاصی نکردم ولی اون خانوم کار بزرگی برای من کرد.
یادم آورد که حرف زدن با آدم ها چقدر راحته. بهم شجاعت داد.
به این فکر کردم که چرا اولش میترسیدم؟ از چی میترسیدم؟ از حرف زدن با یه آدم؟! مگه چی میخواستیم بگیم به هم؟ مگه چه بلایی میخواستیم سر هم بیاریم؟
ته تهش میخواست با تندی حرفامو رد کنه؟ تهش این بود که کم بیارم تو جواب؟ خب میتونستم با لبخند بهش بگم من مثل شما فکر نمیکنم و امیدوارم یه روز شما هم مثل من به آینده امیدوار باشین! و تمام!
واقعا چی به سرمون اومده که از حرف زدن با هم میترسیم؟
چی شد که این جوری شدیم؟
#تجربه
#روشنگری
#مادران_مقاومت
#مادران_میدان_انتخابات
#تواصی
#قم
@madaranemeidan
سلام به همگی😍😍
ما امروز با مدافعین حرم انقلاب زدیم به خط💪💪💪
جاتون خالی رفتیم امامزاده عبدالله(غرب تهران) داخل امامزاده کسی نبود اما بیرون تو فضای سبز یه عده نشسته بودن 😃
رفتیم پیش خانم ها و گفتیم میشه در مورد انتخابات با هم گپ بزنیم🙂
گفتن بله ولی ما رای نمیدیم🤨
نزدیک دو ساعت با خانمها تو اون فضای سبز مشغول بحث و گفتگو بودیم😰
هلاک شدیم🤕😷
جمعیت خوبی بود می اومدن قاطی بحث و حرف میزدن آخرش یه گفتن رای میدن و حتی پرسیدن به کی رای بدیم🤩
به تعداد گفتن رای میدیم ولی باید فکر کنیم🤪
یه تعدادی هم کلا مرغشون یه پا داشت اما حرف زدن و حرف شنیدن من میگم اونها هم رای میدن به برکت خون حاج قاسم🙃
بعد از امامزاده دو تا از بچه ها رفتن منزل و بعد ما سه نفری رفتیم پارک شمشیری 🤓😎🧐
دنبال شکار می گشتیم که ناگهان 🤩🤩🤩 تیریبون آزاد رو دیدیم😍
خلاصه یکی از رفقا رفت پای تیریبون و هرچی به فکرش رسید گفت😏😏
کل پارک جمع شدن و تب انتخابات گرم شد الحمدلله 😇
موقع رفتن هم خانمی جلومونو گرفت و گفت شما بودید حرف زدید گفتیم بله و دوباره یه میتینگ انتخاباتی راه انداختیم😎😎😎
روز پرباری بود خداروشکر☺️☺️☺️
#تجربه
#روشنگری
#مادران_میدان_انتخابات
#مادران_مقاومت
#تواصی
#تهران
@madaranemeidan
قرار شد مادرانی که میرن روشنگری همراه خودشون یه هدیه کوچولوی تبلیغاتی هم برا بچها ببرن😇😇😇
با دخترام شروع به ساخت کاردستی کردیم😌😌😌 وسط کار تصمیم گرفتن برا خودشون کاردستی درست کنند☺️
اینم بادبادکی که کنار زنبورای روشنگری آماده شد😊
#تجربه
#مادران_مقاومت
#مادران_میدان_انتخابات
#تواصی
@madaranemeidan
رزق امروزمون گفتگو با دو خانم بود.
دو خانمی که روی پله مغازهای نشسته بودن.
سلام و احوالپرسی کردیم و ازشون اجازه گرفتیم تا کنارشون بشینیم.
از هم فاصله گرفتن و من بینشون نشستم. سر صحبت رو با خوشبش و بگو بخند، باز کردم. یکیشون پیرزن مهربون و تودلبرویی بود.
گفت ما که دیگه تموم شدیم، از ما گذشته، الان شما جوونا ستون هستین.
_ حاج خانوم این چه حرفیه؟ شما برکت این مملکت هستین و به گردن ما حق دارین.
از ته دل خندید جوری که ماسکش از روی صورتش کنار رفت و دندونهاش پیدا شد.
بدون اینکه من چیزی بپرسم گفت: ما همیشه نمیایم سر کوچه، چون بعضی زنایی که سر کوچه میشینن خوب نیستند.
_ بیبی جان! خوب و بد همه جا هستن. میخواستم صحبتم رو برسونم به نامزد خوب و بد ریاست جمهوری و تفاوت نامزدها و رئیس جمهورها با همدیگه و ... ولی حرف رو ازم قاپید و ادامه داد، بله خوب و بد همیشه هستن. البته خوب اگه باشه، اون آدم بد رو هم حفظ میکنه.
شروع کرد از زندگی قدیمش به گفتن. میگفت اون زمان ما خودمون از کره، روغن میگرفتیم. خودمون چادرشب چند متری می بافتیم. خودمون درخت میکاشتیم و هر چی نیاز داشتیم خودمون تولید می کردیم، ولی جوونای الآن هیچ کدوم از این کارا رو بلد نیستن. خواستم با توجه به حرفهاش بحث تولید و خودکفایی اقتصاد مقاومتی رو پیش بکشم و اینکه رئیس جمهور خوب میتونه مردم رو به این سمت ببره و..... ولی بنده خدا همچنان صحبت میکرد و نوبت به من نمیداد. 😁
فقط تونستم بگم؛ حاج خانم؟ اون درختی که شما میکاشتین، برای این که ثمر بده، نیاز به رسیدگی و آبیاری نور و خاک مناسب و هرس و کود و .... داشته. امام خمینی هم وقتی نهال انقلاب رو کاشت و مردم رو از شر شاه نجات داد، گفت؛ این نهال برای ثمر دادن به مراقبت احتیاج داره. گفت نهال انقلاب رو دست آدمهای بد نسپارین، ولی متاسفانه ما گوش ندادیم و به آدمایی رأی دادیم که از نهال مراقبت نکردن و حتی تیشه به ریشهاش زدن. ما مردم رو هم به خاک سیاه نشوندن. الان هم معترضیم که چرا انقلاب ثمری جز بدبختی برای ما نداشته؟!
گفت وظیفهمونه که رأی بدیم.
ولی یک رأی ما اثری نداره.
_ حاج خانوم چرا اثر نداشته باشه؟
«قطره قطره جمع گردد،.....
خودش ادامه داد: ...وانگهی دریا شود»
بله حاج خانم، قطرهی رای من و قطره شما و قطره رأی این حاج خانوم و قطره رأی رهبر و قطره رای تک تک مردم که جمع بشه، یه دریا میشه و خیلی کارا میکنه. مثل زمان شاه که مردم قطره قطره جمع شدن و دریایی شدند که شاه را بیرون کردند. الانم رای تک تک ما اثر داره. حرفم رو تایید کرد: راست میگی. ما که رای میدیم حتما.
_ گفتم بله هم رأی باید بدیم، هم به آدم خوب رأی بدیم. حالا شما به کی رای میدین؟
_ به هر کی که همه رای بدن. دوره قبل هم به روحانی رأی دادم. چون همه به اون رأی میدادن.
پرسیدم: خب اگه بیشتر مردم کار اشتباهی بکنن، منم باید همون کار رو بکنم؟؟!!!
خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت نشو. همرنگ حقیقت شو. باید ببینیم کی حقه و کی ناحق...
لشکر امام حسین (ع) تعدادشون از دشمن خیلی کمتر بود، ولی امام حسین سپاه حق بود یا باطل؟
گفت: حق بود ولی من بی سوادم و نمیدونم کی بهتره؟
_ حاج خانوم مناظرهها رو میبینی؟
_ بله.
_ خب بین این هفت نفر به نظرت حرفهای کدوم درستتره؟
_ حرفهای فلانی بنظرم بهتره. اصلا آدم درستی به نظرم میاد.
_ پس نگو من نمیتونم تشخیص بدم. ماشاءالله شما خودت اهل دلی و آگاه.
خیلی دوست داشتم هنوزم کنارش بشینم و باهاش حرف بزنم ولی فرصت نبود. چند جملهای هم با خانم دیگه حرف زدم و ازشون خداحافظی کردیم. کلی هم برامون دعا کردن.....
#تجربه
#مادران_مقاومت
#مادران_میدان_انتخابات
#تواصی
@madaranemeidan
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
1⃣ مشغول ساماندهی فعالیتهای انتخاباتی و برنامهریزی برای روشنگریهای چهره به چهره بودم که دخترام 👩👧👧 گفتن مامان! بیا خالهبازی کنیم.
گفتم: باشه. مثلاً من مامانم و برای انتخابات باید با گوشیم کار کنم. شما هم دخترای من هستین و کمکم میکنین و کارهای خونه رو انجام میدین.
قبول کردن و خیلی سریع اسباببازیها و عروسکهاشون رو ردیف کردن.
یکیشون مسئول خرید و آسپزی بود
یکیشون هم مسئول نگهداری بچهها (عروسکها).
اما من.....
هم با گوشیم کار میکردم،
هم باهاشون حرف میزدم،
هم توی ظرفهای پلاستیکیشون غذا میخوردم،
هم از سالاد و قرمهسبزی خیالیشون تعریف میکردم،
هم عروسکهاشون رو روی پام میخوابوندم،
هم راهنماییشون میکردم و.....
2⃣ میخواستم یه دستی به سر و روی خونهها بکشم. آخه این روزا به خاطر فعالیتهای انتخاباتی فضای خونه یه خرده بهم ریخته. فقط سروسامون دادن به آشپزخونه کلی طول کشید. تازه بعدش باید همه خونه رو جارو میزدم و بعدش میرفتم سراغ برنامههای انتخابات. از طرفی خسته بودم و نیاز شدید به استراحت داشتم.
دختر کوچیکم گفت: مامان! بده من جارو کنم. جارو رو بهش دادم تا یه کم مشغول باشه و بازی کنه. ولی منتظر بودم خسته بشه و خودم درست و حسابی جارو بکشم.
ولی در نهایت ناباوری دخترم تماااام خونهها رو جارو زد، طوریکه دیگه من نیازی نمیدیدم مجدد جارو بزنم. اینم امداد الهی این روزهای من بود.😊
3⃣ بنا داشتم دخترم رو از پوشک بگیرم تا جاهایی هم پیش رفتم، ولی از روزی که درگیر روشنگری میدانی و فعالیتهای انتخاباتی شدم، روال از پوشک گرفتن رو متوقف کردم.
با خودم میگفتم؛ دختر من یه ماه دیرتر از پوشک گرفته بشه، به جایی بر نمیخوره،
ولی این فرصت یه ماهه انتخابات اگه تموم بشه و ما دست روی دست بزاریم، به خیلی جاها برمیخوره. خیلی چیزا رو از دست میدیم و در پیشگاه خدا مسئولیم.
🤲 اینروزا همش میگم خدایا! حضور کمرنگمون کنار بچهها و توی خونه رو توی این مدت جبران کن. آمین....
#تجربه
#مادران_مقاومت
#مادران_میدان_انتخابات
#تواصی
@madaranemeidan
🔰 #احکام | گفتگو درباره نامزدهای انتخاباتی
❓در ایام انتخابات جهت شناخت نامزد مناسب، می بایست نواقص، عیوب و امتیازات آنها را در گذشته و حال تفحص کرد تا فرد لایق را پیدا نمود، آیا صحبت کردن پشت سر نامزدها برای انتخاب فرد اصلح، جایز است؟ ملاک چیست؟
🔹 در امور مربوط به انتخابات در حد مشاوره، اشکال ندارد.
@madaranemeidan
🔰 #کلام_امام | چه بسا عدم حضور در انتخابات در رأس گناهان کبیره باشد.
🔻وصیت من به ملت شریف آن است که در تمام انتخابات، چه انتخاب رئیس جمهور و چه نمایندگان مجلس شورای اسلامی و چه انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر، در صحنه باشند. عدم دخالت ملت از مراجع و علمای بزرگ تا طبقه بازاری و کشاورز و کارگر و کارمند، همه و همه مسئول سرنوشت کشور و اسلام میباشند؛ چه در نسل حاضر و چه در نسلهای آتیه؛ و چه بسا که در بعض مقاطع، عدم حضور و مسامحه، گناهی باشد که در رأس گناهان کبیره است. پس علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد و الاّ کار از دست همه خارج خواهد شد.
وصیتنامه الهی سیاسی امام خمینی (ره)
@madaranemeidan
سلام ما کارت سفیر شهید درست کردیم. گفتیم هر کس به نیابت از یک شهید، برای انتخابی خوب ، در رای گیری شرکت کنه😃😃😃🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#ایده
#روشنگری
#مادران_میدان_انتخابات
#مادران_مقاومت
#قزوین
@madaranemeidan
همهی آحاد مردم، تکتک آحاد مردم خودشان را موظّف بدانند که علاوه بر اینکه در انتخابات شرکت میکنند دیگران را هم به شرکت در انتخابات دعوت کنند؛ این، تواصی به حق است: «وَ تَواصَوا بِالحَق»(۱۶) که در قرآن کریم هست؛ این، توصیه کردن به حق است؛ این وظیفه است و این کار را انجام بدهند؛ افراد خانواده، دوستان، همکاران، معاشرین، آحاد مردم و کسانی که با آنها سر و کار دارید را به [شرکت در انتخابات] دعوت کنید.
۱۴۰۰/۰۳/۱۴
خواهران عزیزم سلام❤️
تا روزهای پایانی انتخابات دیگه فرصتی باقی نمونده و روز موعود نزدیکه.
ما هم وظیفه داریم که دوستان و همسایه فامیل مون رو دعوت به پای صندوق های رای کنیم🇮🇷🇮🇷🇮🇷
حالا میخام یه پیشنهاد جذاب بهتون بدیم😃😃😃
بیاین امسال در دهه ی کرامت، یه نذری متفاوت رقم بزنیم، یه پویش #نذر_سیاسی راه بندازیم و یه خوراکی خوشمزه😋😋😋 با یه متن کوچولو راهی خونه ی دوست و همسایه و فامیل آشنا کنیم و دعوت شون کنیم، بیان، پای صندوق های رای، تا إن شاء الله انتخاباتی پرشور رقم بخوره و ما هم نخودمون رو تو این آش انداخته باشیم😍
پس بسم الله....
#همه_با_هم_در_پویش_نذر_سیاسی
عکس هاتونم برامون بفرستید❤️
جملات برای گذاشتن رو ظرف های نذری هم موجود هست، کافیه به ما اطلاع بدید، تا در اختیارتون بذاریم، به همین سادگی به همین خوشمزگی😇😇😇😇
@maryam_barzoyi
#پویش_نذر_سیاسی
#آحاد_مردمم
#انتخابات
@madaranemeidan
بعد از دیدن توییت یک برادر افغانستانی که توی ایران متولد شده بود و به گفتهی خودش تو سوئد زندگی میکرد، تصمیم گرفتم حداقل منم برم و تو مجازی با چهارتا از دوستانم صحبت کنم😊.
برام مهم نبود اون آقا اصلا کی بود، فقط اون تیکه از حرفش برام مهم بود که گفته بود: برید بین مردم حرف بزنید، به خدا مردم میپذیرن حق رو
مصمم شدم، اول از کسی شروع کردم که توی دانشگاه نه از نظر ظاهر و نه تفکر با من یکی بود. توی دلم گفتم: رأی نمیده😔، چه فایده. شاید مسخره هم بشم😐...
ولی بازم بسم الله گفتم و شروع کردم به پیام دادن😊
پیامم رو که دید، گفت: آره، رأی میدم. با رأی ندادن که مشکلات حل نمیشه☺️
من: 😍😍😍😍😍😍
این همه بصیرت و عاقلی، اصلا فکرشم نمیکردم.
گفت اطرافیانش میگند رئیس جمهور انتخاب شده است، رأی دادن فایده نداره😔
ولی اون باهاشون موافق نیست و داره تلاش میکنه رای بدن...
خداروشکر کردم که این همه جوون عاقل داریم😍
با چندتا دیگه از دوستان هم که حرف زدم، خیلی منطقی و قشنگ تحلیل کرده بودند عمل کاندیدها رو و عاقلانه تصمیم گرفته بودند رأی بدن😍
خدایا! شکرت این همه جوون عاقل داریم🤲🌺.
قراره برم و با چندتا دیگه حرف بزنم. راسته که میگند دلها دست خداست، ما که حرف بزنیم، دلشون به حق متمایل میشه، انشاءالله🌹
#تشویق_به_رای_مجازی
#روشنگری
#مجازی
@madaranemeidan