اشعار #شب_اول_محرم
#مناجات_با_امام_حسین
به غیرِ غصهٔ ارباب ، غم نباید خورد
به جز هوای حسینیه دم نباید خورد
مسیر اشکِ روان می رسد دوباره به چشم
از این پیاله از این چشمه کم نباید خورد
به وقت خوردنِ آب از حسین یاد کنیم
اگر چه با یادش آب هم نباید خورد
به جز به چایِ حسینیه لب نباید زد
دمی که آب حیات ست ، سم نباید خورد
در اولین شبِ مستی کتیبه باز کنید
به دیده غیرِ میِ محتشم نباید خورد
شاعر:
#حامد_آقایی
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
فرات بود ، ولیکن نبود آب اینجا
که بود مهریهٔ فاطمه سراب اینجا
صدایِ گریه ، نمی داد رنجشان انگار
که بی محلیِ بر طفل شد ثواب اینجا
به دست شاه دو عالم که طفل بالا رفت
نسوخت هیچ دلی غیرِ آفتاب اینجا
مگر به گوشِ علی ، تیر خواند لالایی ؟
که بُرد کودکِ معصوم را بخواب اینجا
غروبِ روز دهم زود اتفاق افتاد
سپهر گشت به خونِ گلو خضاب اینجا
حسین تنها شد وای بر دل زینب
خدایِ صبر گرفت از غم اضطراب اینجا
سه روز زخم تنش را که نور تازه گذاشت
حرام کرد به خود سایه را رباب اینجا
#حامد_آقایی
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
#حضرت_رباب
بیدار شو عزیز دلم وقت خواب نیست
حتی به خواب دیدنِ تو حرف آب نیست
مهمانِ تیغ و تیرِ سه شعبه شدیم ما
در این دیار خشک ، محبت ثواب نیست
می سوزد از غمِ تو فقط ظلّ آفتاب
قلبی دگر برای لبِ تو کباب نیست
شرمندهٔ حسین شدم تا که گفتم آب
شرمنده گشت گفت ببخشید آب نیست
هشتاد و چار مضطرب این سو نظاره گر
برعکس ، آن طرف به دلی اضطراب نیست
آب ست دور تو که به اسراف می رود
اما به جز سه شعبه برایت جواب نیست
این وقت آخری به خدا می کنی نگاه
قربان رتبه ات که به چشمت حجاب نیست
ای کوچکِ به نیزه بگو بر عموی خود
بر پای عمه هیچ کس اینجا رکاب نیست
آنقدر کربلا شده ام پیر که مرا
هر کس که دید گفت به خود این رباب نیست
باید به نام تو قسمش را بیاورد
زیرا پس از تو ذکر کسی مستجاب نیست
#حامد_آقایی
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
گلوی تو عوض آب ، خورده تیر عزیزم
چکیده از لب تو خون به جای شیر عزیزم
رسانده باد فقط بوی آب را به مشامت
که سهم تو به جز این نیست در کویر عزیزم
جوابِ خواهش من را چه زود داد سه شعبه
پس از سه روز تو خوابیده ایی چه دیر عزیزم
نگاه کن به روی خاک ، جای خون گلویت
روان شده عرق شرم در مسیر عزیزم
به احتیاط بمان روی نیزه تا که نیفتی
به هر طریق شده نیزه را بگیر عزیزم
به روی نیزه فقط با صدا مرا بشناسی
رباب می شود از این به بعد پیر عزیزم
#حامد_آقایی
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
#حضرت_رباب
بیدار شو عزیز دلم وقت خواب نیست
حتی به خواب دیدنِ تو حرف آب نیست
مهمانِ تیغ و تیرِ سه شعبه شدیم ما
در این دیار خشک ، محبت ثواب نیست
می سوزد از غمِ تو فقط ظلّ آفتاب
قلبی دگر برای لبِ تو کباب نیست
شرمندهٔ حسین شدم تا که گفتم آب
شرمنده گشت گفت ببخشید آب نیست
هشتاد و چار مضطرب این سو نظاره گر
برعکس ، آن طرف به دلی اضطراب نیست
آب ست دور تو که به اسراف می رود
اما به جز سه شعبه برایت جواب نیست
این وقت آخری به خدا می کنی نگاه
قربان رتبه ات که به چشمت حجاب نیست
ای کوچکِ به نیزه بگو بر عموی خود
بر پای عمه هیچ کس اینجا رکاب نیست
آنقدر کربلا شده ام پیر که مرا
هر کس که دید گفت به خود این رباب نیست
باید به نام تو قسمش را بیاورد
زیرا پس از تو ذکر کسی مستجاب نیست
#حامد_آقایی
#شب_هفتم_محرم
.
#حضرت_علی_اکبر_شهادت
برای کشتن قبله خدا خدا کردند
هوا هوای مدینه ست کوچه وا کردند
شبیه زخمِ محبت ، نیامده زخمی
تو می روی و از این تن جگر جدا کرده اند
به راه و رسم یهودند این مسلمانان
که باز رسم پیمبر کشی بنا کردند
هرآنچه جسم تو را ریز کرده اند به جاش
مرا به داغ بزرگی ست مبتلا کردند
ببخش موی تو این بار دست دشمن رفت
به خون فرق تو یک دشت را حنا کردند
چقدر روح مرا بد گرفته اند از من
که ذره ذره تو را از دلم جدا کردند
#حامد_آقایی
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
#مسمط
عطرِ گل روی تو را گل ، آرزو داشت
یوسف هر آنچه داشت ، رویت ،مو به مو داشت
بر هر پیمبر حسرت دارای ات ماند
یعقوب همچون دخترت را آرزو داشت
تطهیر می شد هر چه با تو دست می داد
در سجده ات انگار سجاده وضو داشت
تا می شدی در بین مردم آفتابی
خورشید ، خورشیدی دگر در روبرو داشت
با دوستش الحق چه خواهد کرد ، محشر
با دشمنش وقتی که برخوردی نکو داشت
صلی علی احمد بر آل پاک احمد
آمد محمد ، تهنیت ، آمد محمد
صد شکر ما چون بوذر و مقداد وسلمان
آورده ایم از مهربانیِ تو ایمان
ازجذبهٔ چشمت مگر محروم بوده؟
آنکس که با شق القمر گشته مسلمان
با آنکه خاکستر به رویت ریخت آقا
آورده ایی در خانهٔ او روی خندان
از صبر تو در دین حق مات است یعقوب
ای رحمة لِلعالمین ای حضرت جان
فرعونیان بی کعبه گردیدند دیگر
بر بت کشیدی با عصایت خط بطلان
دشمن تو را در جنگ وقتی با علی دید
از زندگی کردن دگر می شد پشیمان
وقتی طلایه دارِ نسلت گشت زهرا
نومید شد دیگر ز دست خلق ، شیطان
#حامد_آقایی
#امام_حسین_مناجات
#شب_جمعه
در پیشِ تو بهشتِ برین بی نظیر نیست
زمزم به پیش تربت تو دل پذیر نیست
ای از قدیم رسمِ تو احسانِ بی شمار
خیل ستاره در بر جودت کثیر نیست
از چهره عاشقان تو را می شود شناخت
دیوانه نیست هر که به مویت اسیر نیست
ثروت که می دهی همه خرج تو می کنیم
ما عاشقیم عاشق رویت ، فقیر نیست
هر کس که سرشکسته به درگاهتان رسید
در روز حشر از اَدبش سر به زیر نیست
ما را ببر حرم که ز دوری کربلا
زخمیست در جگر که کمِ از زخم تیر نیست
#حامد_آقایی
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
از عرش بهر دیدن مولا ، رسید و رفت
بر دوش ، بار حزن علی را کشید و رفت
تا بستری نبود ، علی روبراه بود
نه سال بین جانِ علی جان تپید و رفت
باور کنید زخمِ دلش بستریش کرد
از غصه ی امامِ زمانش خمید و رفت
پروانه وار دور علی بود تا که بود
چون شمع پای غربتِ مولا چکید و رفت
قول ست پشتِ در پسرش دفن گشته است
بیهوش بود محسن خود را ندید و رفت
آمد به هوش و دید علی دست بسته است
با پهلوی شکسته به مسجد دوید و رفت
یک شب که خواست بوسه به فرزند خود زند
در بین خواب آهِ حسن را شنید و رفت
#حامد_آقایی
#امام_هادی_علیه_السلام
#تک_بیت
کاش چون شیر که در پای تو افتاد به خاک
اسب ها از تنِ جدّ تو حیا می کردند
#حامد_آقایی
#حضرت_قاسم_ولادت
#حضرت_قاسم_مدح
از همان اول عزیز قلب این دنیاشده
پیش این یوسف قدم هر صورتی رسواشده
سجده براین ماه پاره مستحبی واجب است
تا ببوسد هر که آمد بر قد او تا شده
این عسل یا که طلا باشد ز نهردولبش
هرنداری از پر قنداق او دارا شده
باز دیده از نبی دنیا جمال دیگری
آن نمک درچهره احمد در او پیداشده
آمده پایین که آقایی کند بر هر چه هست
بی خبر ماییم که آقا بر آن بالا شده
بی بهانه بر گدا بخشید آقای کریم
خوشبحال اهل یثرب چون حسن بابا شده
گر نخوانم قاسمش نام حسن آید به او
بین مدینه چون دوباره صاحب مولا شده
دارد او چشمی به بابا و نگاهی بر عمو
درصفا و مروهٔ عشقش چه او زیبا شده
#حامد_آقایی
#امام_حسن_ولادت
چه شِکّری ست چه طعمی ست عطر هر دهنی ست
که عزّتِ کلمات و شکوهِ هر سخنی ست
قسم به نام حسن ، هر که مهرِ او را داشت
انیس و مونسمانَ ست قوم و خویشِ تنی ست
رسیده نیمهٔ ماه و نگاه ها اینجاست
چقدر این پسرِ خانواده خواستنی ست
به یمنِ آمدنش نرخ ها شکسته شده
بگو به کعبه اذان را، چه ماهِ بت شکنی ست
به روزِ حشر که خوبان حسینی اند همه
حدیثِ عشق بگوید ، حسین خود حسنی ست
چه چشمه ایست دو چشمش چه ابروئیست کمان
عزیزِ فاطمه یعنی عزیزِ هر دو جهان
هر آنچه رزقِ جهان هست آب و دانهٔ اوست
و جود مانده اگر عمرِ جاودانهٔ اوست
همیشه سفرهٔ بذلِ کریم باز بود
همیشه بخششِ بی منّت از نشانهٔ اوست
چنان به مهرِ خودش فقر را بغل گیرد
فقیر حس نکند در میان خانهٔ اوست
خدا تمامِ کرم را به مجتبی داده
کلیدِ خانهٔ فردوس در خزانهٔ اوست
بهشت را به بها می دهد خدا ، آری
بهشت اگر بدهد حتم با بهانهٔ اوست
دلم به سفرهٔ شاهانه دعوت ست امشب
بساط آنکه گدا نیست ، حسرت ست امشب
#حامد_آقایی
#میثم_تمار
#دوبیتی
با عشق تو رسوای جهانم ، بهتر
بر دار علی علی بخوانم ، بهتر
حالا که مرا از تو جدا می خواهند
بگذار بِبُرند زبانم ، بهتر
#حامد_آقایی
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
امشب ستاره ها همه دور و بر تواند
خورشید و ماه گرم طواف سر تواند
این سنگ ها به جنگ نگاه تو آمدند
طفلان کاروان همه هم سنگر تواند
بر روی نی سران تمامیِ کشتگان
حیران تاب آوری حنجر تواند
نی ها که برده اند سرت را به روی دست
اینها مقصر بدن پر پر تواند
خون تو رفت تا نچکد پای نیزه ات
خونها به فکر خون دل مادر تواند
گاهی نگاه کن دلشان تنگ می شود
این ناله دارها همگی خواهر تواند
قربان غیرتِ علویه تو من شوم
حالِ خیام علت چشم تر تواند
رفتی به روی نی که بفهمند اکبری
اینجا بزرگها همگی اصغر تواند
#حامد_آقایی
#ورود_به_محرم
#رباعی
آورده به عرش روضه خوانش را حق
انداخته است سایبانش را حق
پیراهن پاره پاره آویزان شد
پرچم زده است آسمانش را حق
#حامد_آقایی
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_زیارتی
تو چون طلیعهٔ صبحی ، به شب سرانجامی
به سیئات دل ما تویی که فرجامی
نه ساعتی و نه سالی که قرنهاست حسین
تویی که مثلِ خداوند لطفِ مادامی
خداشناس شد آنکس که با تو مانوس است
برای بادهٔ توحید بهترین جامی
به دست تو چه بلاها که رد نمی گردد
تو چتر وقتِ بلایی به حق بهنگامی
زمانِ غم که رفیقان غریبه می گردند
میانِ سیل بلایا رفیقِ ایامی
به خاکِ قبر تو هر کس رساند کامش را
به خیر شد عاقبتش ، ندید ناکامی
#حامد_آقایی
#امام_حسن_علیه_السلام
دل آمده ست و از این دست کم نمی خواهد
کنار بحرِ کرم ، رزقِ یم نمی خواهد
کسی که مهرِ حسن را چشید مِن بعدش
دگر ز دست کریمان کرم نمی خواهد
به لقمه دادنِ بر مستمند ثابت کرد
برای سفره ی جودش حشم نمی خواهد
کسی که منکر خود را به خانه آورده
برای منکر خود نیز غم نمی خواهد
نگاه می کند اعجاز می شود آندم
برای معجزه ی خویش دم نمی خواهد
صدای بغضِ گلویش نرفت تا عیّوق
بلای کوچه یقین محتشم نمی خواهد
به یاد حالت چشمان مادرش زهرا
دو چشم غمزده اس خواب هم نمی خواهد
دوشنبه است مگر اینچنین زمین خورده؟
بگو به جعده که این مرد سم نمی خواهد
امام ، زینتِ گلدسته و ضریح بود
امامِ حُسن یقینا حرم نمی خواهد
#حامد_آقایی
#حضرت_زینب_مدح
#دوبیتی
بر طاق سپهر نور ، کوکب زینب
حرف دل عشق را مرکب ، زینب
ذکر تپش قلب حسین و حسن است
زینب زینب زینب زینب زینب
#حامد_آقایی