eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.3هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
متن روضه وداع امام حسین علیه السلام ـ متن روضه روز عاشورا ـ حاج حسن خلج داری میری پناه من، خدا نگهدارت رفیق نیمه راه من،خدا نگهدارت یه قرارایی داشتیم با هم حسین رفیق نیمه راه من،خدا نگهدارت این دم آخر نذار به قلبم آرزوتو سرت رو بالا بگیر، تا ببوسم گلوت رو شب عاشوراست،اجازه دارم روضه بخونم،امام زمان (عج) من رو ببخشه انگشترت رو داداش،بذار پیشم بمونه اگه ببری فردا،تو دست ساربونه پیغمبر اکرم(ص) هر وقت حسین رو میدید،از نوک پا تا موهای سر ابی عبدالله رو غرق بوسه میکرد،سئوال میکردند یا رسول الله(ص) این چه کاری است شما با این آقازاده میکنید؟مینشست گریه میکرد،میفرمود:دارم محل شمشیرها و نیزها و تیرها و دشنه ها و سنگا رو میبوسم. یازهرا بی بی جان چی شد سفارش فرمودید فقط زیر گلو رو ببوس،دلیلش رو گمان کنم به خود زینب هم نگفته فاطمه،فقط بی بی فاطمه سلام الله علیها فرمود:زینب جان خواست بره،وداع آخربود،علامتش اینه،پیراهن کهنه رو ازت میخواد،پیران رو که خواست یادت باشه زیر گلوش رو ببوسی،دلیل این بوسه برا زینب روز عاشورا معلوم شد،از بالای تل زینبیه نگاه میکرد،دید ملعون وارد گودال شد،هر کاری کرد….حسین…… داداش تو رو قسم میدم، به چادر زهرا زینبت رو تنها نذار،تو این بیابونا نامحرم های نامرد،نقشه دارن برامون داری میری پس لااقل این کارو بکن خودت بیا و وا کن،خلخال و از پاهامون خودت این کارو بکن،…حسین… نامحرم های نامرد،نقشه دارن برامون خودت بیا و وا کن،خلخال و از پاهامون اسیر شدن برا من،کشته شدن برا تو اینا کبود میکنند،صورت بچه ها رو یادته مادرم چقدر،دلش واست میسوخت هر وقت نگات میکرد میزد زیر گریه یادته مادرم چقدر،دلش واست میسوخت اما کاشکی به جای پیروهن،کفن برات میدوخت دستای ذوالجناح و محکم گرفت سکینه برای آخرین بار،میخواد رو پات بشینه هرچی زد به ذوالجناح دید حرکت نمیکنه،ذوالجناح چرا من رو ازاین زن و بچه دور نمیکنی؟با سر اشاره کرد آقا،چه جوری برم، یه نگاه کن ببین، کی دست و پام رو بسته،نگاه کرد دید نازدانه، رو خاک ها نشسته، دید حالا که صداش نمیرسه،تو این این ضجه ها و ناله ها،هر کی یه چیزی میگه،حنجره سوخته از شدت عطش،راهی براش نمود،رفت دستای ذوالجناح رو بغل گرفت،همین که ابی عبدالله یه نگاه کرد،با اشاره گفت:بابا بیا پایین میخوام دورت بگردم، عزیز دلم بذار برم،گفت نمیشه، از اسب پیاده شد، رو خاک ها نشست حسین، آغوشش رو باز کرد،یعنی نازنین بابا،بیا تو بغلم بابا، بیا ببوسمت بابا، بیا بابات رو بو  کن بابا، همین که حسین رفت دختر رو بغل بگیره،یه وقت دید سکینه دستاش رو گذاشت رو سینه ی بابا،بابا رو هُل داد عقب،گفت:بابا میخوای بری برو، قید بوسه رو زدم، دیگه نمیخوام بغلم کنی،دیگه نمیخوام رو پاهات بنشونی من رو،دیگه دلم نمیخواد ببوسی من رو،چه شد عزیز دلم؟ تو من رو از اسب پیاده کردی،گفتی بیا بغلم کن، حالا میگی نمیخوام،آروم بی جوهر،یه طوری که فقط خودش و بابا بشنوند،صدا زد بابا دلم لَک زده یه بار دیگه بغلم کنی،بابا جگرم پاره پاره است میدونم بری دیگه بر نمیگردی،بابا خیلی دلم میخواست یه بار دیگه دست رو سرم بکشی، خیلی دلم میخواست یه بار دیگه ببوسمت،خُب چیه؟پس چرا؟گفت: الان دیدم دختر مسلم بن عقیل از شکاف پرده ی خیمه داره نگاه میکنه، دلش هوا باباش رو میکنه، او دختر یتیمه،بابا برو یه جای دیگه تلافی میکنم، تلافی موند برا کجا؟ نیمه های دل شب اومد تو گودال،نیزه ها رو کنار زد، صورتش رو گذاشت رو سینه ی بابا، روای میگه دیدم دست ابی عبدالله، اومد دور گردنش….حسین…
آقا اباعبدالله چه حالی داشت. مصیبت عطش خیلی سخت است. کسی که این همه داغ دیده، داغ علی اکبر و اباالفضل و یاران و علی اصغر دیده است. معمولا کسی که محاصره می شود از چهار طرف محاصره می شود ولی امام شیعیان علاوه بر اینکه دشمن از چهار طرف محاصره اش کرده بود آفتاب سوزان هم از بالا بر او می تابید و زمین داغ کربلاء از پایین و گرسنگی و تشنگی هم از درون به امام حسین حمله کرده بودند. مصیبت عطش خیلی مصیبت سختی است. هلاک باشند آن گروهی که حیوانات و چهار پایان خودشان را آب دادن اما فرزند رسول الله از شدت عطش به خودش می پیچید. هی صدا می زد: ای قوم، جگر من از تشنگی می سوزد. اما کسی جوابش را نداد. این قدر مصیبت عطش بر امام حسین سنگین بود که وقتی امام زمان ظهور می کنند می آیند به دیوار کعبه تکیه می کنند و رو به مردم می کنند و روضه عطش را می خوانند. خطاب می کنند: ای اهل عالم! جدم حسین را با لب تشنه کشتند. این قدر مصیبت عطش مهم است که بی بی سکینه کنار بدن قطعه قطعه شده پدر آن قدر ناله زد که بیهوش شد. در عالم بیهوشی پدرش را زیارت کرد آقا صدا زد: فرزندم سلام من را به شیعیانم برسان. به آن ها بگو هر وقت آب گوارا نوشیدید یادی از تشنگی حسین هم بکنید. «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»[1] حجة الاسلام و المسلمین فرحزاد
متن روضه عطش ابا عبدالله الحسین😭😭😭😭 مرحوم شیخ جعفر شوشتری می گوید: در روز عاشورا، چهار جا، چهار عضو بدن ابی عبدالله به خاطر بی آبی از کار افتاده بود، که حتی شاید اگر آب هم می دادند، کار از کار گذشته بود و فایده نداشت. اولین جایی که از عطش از کار افتاد چشمان امام حسین (علیه السّلام) بود، امام صادق (علیه السّلام) می فرماید: جدّ ما در روز عاشورا، از شدت عطش چشمانش آسمان را دود می دید. دومین عضو، لبهای آقا بود، می دونی چرا؟ حمیدبن مسلم می گه دیدم لب های حسین علیه السلام مانند دو چوپ خشک شده به هم می خورد، دیدم از لبهای حسین داره خون می آید. سومین عضو زبان حضرت بود، همان زمان که علی اکبر را بغل گرفت، زبان در دهان علی گذاشت، علی اکبر دید بابا از خودِ او تشنه تر است. چهارمین عضو جگر حسین بوده، هلال بن نافع می گوید، آمدم نزدیک گودال، جنگ تمام شده، از بالای گودال نگاه کردم، دیدم لبهای حسین تکان می خورد، نزدیک تر رفتم، گفتم شاید حسین نفرین می کنه، دیدم می گوید: «لشگر جگرم از تشنگی می سوزد» از گودال آمدم بیرون، سریع رفتم آب آوردم، دیدم شمر داره بیرون می آید، گفت کجا می روی، گفتم می روم پسر فاطمه را سیراب کنم، گفت زحمت نکش، من سیرابش کردم 
عاشورا ـ حاج حسن خلج شد آخر کار، خدا نگهدار وعده ی دیدار ،کنار مادر آقام  آقام آقام حسین لبریز آهم،پشت و پناهم ای بی سپاهم،هستی ِ خواهر  دست تو، از رو دل، برندار نذار دلم رو غم بگیره بعد این ،همه سال آخه کی می خواد  مارو از هم بگیره حسین جان بیا تو یه کار برای من بکن من هم یه کار برای تو ،تا یادگاری بمونه تو بیا و ،با دست خودت محکمترش کن معجرم رو تو می خوای برای من چیکار کنی زینب؟ من میرم، که برات، بیارم امانتی مادرم رو میمیرم از غمت،میمیرم از غمت داری میری داداش،مگه قرار نبود هرجا میری منم باهات بیام؟ من و اسیری،دل خسته میری که گرد پیری،پوشونده روت رو لحظه ی آخر،گفته که مادر ببوسه خواهر،زیر گلوتو من و دست کیآ میسپاری؟ کجا میری بدون زینب هی میگفت خواهر رهام کن بذار برم بخدا که جدا نمیشم از تو که هستی جون زینب کجا داری میری داداش مگه نمیبینی؟ لشکری، واسه کشتن تو آماده کرده قتلگاه رو سکینه جلوی خیمه ها گرفته دست ذوالجناح رو گفت بی بی سکینه:بابا باید بیایی پایین،اباعبدالله الحسین علیه السلام فرمودند:عزیز دلم با هزار سختی عمه جانت رو راضی کردم ،بذار برم. گفت:نمیشه نهان از چشم طفلان آمدم بچه هارو تو خیمه یه جوری سرگرم کردم،یواشکی اومدم بابایی،کار  ِت دارم نهان از چشم طفلان آمدم ،تا بر تو ره گیرم که گیری در بغل یک بار دیگر دختر خود را خواست همان معامله ای که باز زینب کرده،از رو ذوالجناح خم شه،همونطور که خم شد زینب زیر گلو رو بوسید،خم شه صورت دختر رو ببوسه و بره،گفت:بیا عزیز دلم،رفت عقب خانم سکینه،گفت: نه، باید بیایی پایین،رو خاکا بشینی، من اول یه دور دورت بگردم، اومد رو خاکها نشت ابی عبدالله، آغوشش رو باز کرد،نازدانه رو در آغوش بگیره،همین که رفت جلو، سکینه که صورتش غرق اشک بود،دستارو گذاشت رو سینه ی بابا، بابا رو هل داد عقب، عزیز دلم چه میکینی با من،مگه نگفتی بیام پایین بغلت کنم؟گفت:چرا. مگه نگفتی بیا پایین ببوسمت؟چرا،من که پیاده شدم،چرا نمیای در آغوشم،آرام گفت:بابایی دلم برا بغل گرفتنت لک زده،پس بیا بغل بابایی بغلت کنم،بابایی میدونم بری دیگه بر نمیگردی،جیگرم لک زده یه بار دیگه ببوسمت،پس چرا نمیآی ببوسمت؟بابایی الان دیدم دختر مسلم بن عقیل از شکاف خیمه داره نگاه میکنه،ترسیدم دلش بسوزه،حسین…
4_5816501770330835917.mp3
2M
‍ ❣﷽❣ 🔲 ع 🔲 خودم دیدم ، با این چشمام هرچی که گذشت بتو ته گودال خودم دیدم ، با این چشمام میرفتی زیر مشت و لگد از حال خودم دیدم ، زمین خوردی زیر لب اسم مادرو میاوردی خودم دیدم ، ته گودال عمو غصه ی خیمه هارو میخوردی زیر آفتاب میسوزه تن تو سایبونم من خیالت جمع تا جون دارم پیشت میمونم نمیذارم یک مو از سرت کم شه اگه دستام واسه ی تو قلم شه 🔲أباعبدالله حسین یاثارالله عمو پاشو ، دلا سنگه کسی برای تو دل نمیسوزونه اگه عالم باتو بد شن خیالت جمع عبدالله میمونه مثل بابام حسن هستی رو زانوی تو بزرگ شدم مولا مگه میشه ، برم خیمه تو رو تنها بذارم عمو تو صحرا گره خورده دست من عمو به سینه ی داغت بذار من هم لاله ای بشم گوشه ای از باغت بلاگردونه عموشه عبدالله زره نیست قدش بپوشه عبدالله 🔲أباعبدالله حسین یاثارالله خودم دیدم ، ته گودال سره بریدن سر عمو جنگه یعده با ، نی و تیرن میون دامنای عده ای سنگه خودم دیدم ، زمین افتاد عمامه از سرت با نعره ای وا شد عمو زخمایی که داشتی رو پیشونیت حالا دیگه پیدا شد دیگه امیدم داره میره با حال تو از دست خداروشکر میکنم هنوز عموی من زندست دیگه وقتش شد فدات شه عبدالله خونش رو سینت بپاشه عبدالله 🔲أباعبدالله حسین یاثارالله 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 التماس دعای فرج وعاقبت بخیری
‍ 📝 🖊 🖊 ۱۴۴۲ 🖊 "علیه السلام " وای ته گودال وای شده جنجال وای سر و خنجر زبونم لال آخر از روی مرکب افتاد ای وای ای وای ای وای ای وای تکیه بر نیزه غربت داد ای وای ای وای ای وای ای وای آخرین لحظه های جنگه ای وای ای وای ای وای ای وای اما نه تازه وقت سنگه😔 ای وای ای وای ای وای ای وای خنجر حنجر ویلی یاحسین پیکر بی سر ویلی یاحسین زینب مادر ویلی یاحسین غارت معجر ویلی یاحسین ویلی ویلی یاحسین @majmaozakerine وای حسین تنها وای حرم غوغا وای رسید از راه خود زهرا پیرمردا عصا آوردن ای وای ای وای ای وای ای وای از تنش هر چی بود رو بردن ای وای ای وای ای وای ای وای نیزه دار قلبشو سوزونده ای وای ای وای ای وای ای وای تو تنش نیزه رو چرخونده😔😔 ای وای ای وای ای وای ای وای آتیش گیسو ویلی یاحسین سنگ و ابرو ویلی یاحسین نیزه پهلو ویلی یاحسین زخمی بازو ویلی یاحسین ویلی ویلی یاحسین 🔗 @majmaozakerine وای گل پر پر وای تن بی سر وای غروب اومد شده محشر از قفا ضربه میزد ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای یا که با چکمه میزد ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای رو تل بود و زینب میدید ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای بس کن نامرد ویلی یاحسین مادر دق کرد ویلی یاحسین میگفت مادر ویلی یاحسین زینب برگرد ویلی یاحسین ویلی ویلی یاحسین @majmaozakerine فرات بود روضه خون لب عطشان حسین فرات بود لشکری راهی خیمه مخدرات بود فرات بود صبور بود خنجر کهنه به روی حنجرش صبور بود گرفت روی سری که غرق نور بود صبور بود عجول بود قاتلش نشسته روی سینه و عجول بود زیر دست و پا عزیز بضعة الرسول بود عجول بود تمام شد مهر فاطمه به لبهای حسین حرام شد وقت غارت حرم ‌خون به دل امام شد تمام شد پیکر سه روز مانده بر زمین رها حسین من حسین من حسین من السلام علی غسیل به الدما حسین من حسین من حسین من کشته ی حسادت مردم بی وفا حسین من حسین من حسین من السلام علی ذبیح بالقفا حسین من حسین من حسین من کبود بود مثل مادرش تموم صورتش کبود بود 😔😔😔 میکشه آدم و اینکه قاتلش حسود بود کبود بود شهید بود خواهرش رسیده بود و دیگه نا امید بود😔😔😔😔 آخ جای زخم تیر و نیزه رو تنش شدید بود شهید بود اسیر بود😔 پیکر مطهر حسین بر حصیر بود دختر فاطمه با حرمله هم مسیر بود😔😔😔😔 اسیر بود اسیر بود😔 مادرت رسیده تا گودی قتلگاه حسین من حسین من حسین من السلام علی القتیل بالرما حسین من حسین من بر تنت نمونده بوده ..... الردا حسین من حسین من السلام علی الجریح بالعصا حسین من حسین من حسین من سراب بود ناله های غربت حسین بی جواب بود غرق خاک و خون تن عزیز بوتراب بود سراب بود عذاب بود تشنن کشتنش ولی بین دو نهر آب بود😔😔😔 خنده های حرمله به گریه ی رباب بود😔😔 عذاب بود عذاب بود عمیق بود جای نیزه رو تنش دقیق بود😔😔 ساربان رسیده و فکر بردن عقیق بود عمیق بود ای زمین خورده از آن نیزه بی هوا حسین من حسین من ای سر مقدست چراغ نیزه ها حسین من حسین من نوحه خون تو شده ملیکة السما حسین من حسین من السلام علی غریب کربلا حسین من حسین من شلوغ بود وا اما وا اما وا ما شلوغ بود دل آسمون گرفته بود و بی فروغ بود کاشکی روضه های قتلگاه تو دروغ بود شلوغ بود یک نفر صدای یا مقلب القلوب بود بعد تیر و نیزه تازه وقت سنگ و چوپ بود غروب بود غریب بود جای نعل تازه روی صورتش عجیب بود زیر چکمه های قاتلی که نانجیب بود غریب بود غبار بود😔 مادرش گوشه ی قتلگاه بی قرار بود خواهرش پیاده بود و دشمنش سوار بود غبار بود پیکرت سه روز مانده بر زمین رها حسین من حسین من السلام علی غسیل بالدما حسین من حسین من کشته ی حسادت مردم بی وفا حسین من حسین من السلام علی ذبیح بالقفا حسین من حسین من وای حسین وای حسین وای حسین وای حسین وای حسین وای حسین کربلا کربلا کربلا واای وااای وا عطشا به کربلا @majmaozakerine🔗
_ سنگین # خیلی_ سوزناک لالالالا گلم لالا لالالالا بھارم شمع یکسالگیتو من سرِ قبرت میذارم اگه زنده بمونم اگه مادر نمیرم برات جشن تولّد سرِ خاکت میگیرم عمو برا جشنت آب میاره پسرعموتم گلاب میاره امّا ھمش خواب و خیاله 😭 ........................................... لالالالا توو خواب دیدم که دندون درآوردی پاشدی و یه کاسه آب واسه مادر آوردی سرِ سجادۀ خود رو به قبله میشینم دعام اینه که مادر دومادیتو ببینم شب دومادیِّ تو عزیزم پشت سرت آروم آب میریزم امّا همش خواب و خیاله ........................................... لالالالا ھنوز مونده لباسات روی دستم نمیره از خیالم که خودم چشماتو بستم تو که چیزی نگفتی تو زبون وا نکردی وقتی رفتی میگفتم نکنه برنگردی منو با غم تو پیر میکنن تو رو با سه شعبه سیر میکنن اما / اینا خواب و خیال نیست شاعر : محسن عرب خالقی اجرا شده در شب ھفتم محرم الحرام ١۴٣٨/١٣٩۵ - @majmaozakerine ھیئت رزمندگان اسلام قم
روضه شب هفتم.pdf
287.5K
مکتوب 🏴 هفتم محرم ▪️🍂▪️ علی اصغرعلیه السلام
الحرام 🏴 سبک فرزند ارشد مولای مشرقین موذن شهید ، جوانیِ حسین وارث ذوالفقار حیدر، یل دلاور علی اکبردی شهدانین گوزل باغیندا اوجا صنوبر علی اکبر دی ای رسول الله کربلا یا علی اکبر جبهه ی حق ده شیر خدا یا علی اکبر (ای گل آل الله ثارالله ، سالار زینب۳) جان زهرا علی، عشق مولا علی ای شرحه شرحه جان، اربا اربا علی گل محمدی ، روح طاها علی آغلار سنه حسین، دریا دریا علی سن علی آرمانین اوسته، اذانین اوسته، شهادته چاتدین نیزه و اوخ برابرینده ، بلاده داد امامته چاتدین ای رسول الله کربلا یا علی اکبر جبهه ی حق ده شیر خدا یا علی اکبر (ای گل آل الله ثارالله، سالار زینب ۳) @majmaozakerine ▫️▪️ ◾️▫️▪️ ◽️◾️▫️▪️
moharam_shab07_990605_3.mp3
6.68M
📋نیمه شبهای مهتابی ▪️زمینه/ حاج محمدرضا بذری ▪️ ▪️ هیئت یافاطمه الزهرا سلام الله علیها ▪️ نیمه شب های مهتابی توی لحظه ی بی تابی میدیدم بخدا مادر که توی بغلم خوابی بودی اما خیالی بود نمیدونی چه حال بود لالایی امو میخوندم من بغلم ولی خالی بود یه مادر وقتی لالایی نخونه میمیمره گوشه ی خونه حال منو کی میدونه یه مادر که زیر سایه نمیره میخواد که تنشنه بمیره لالایی گلم الهی فدای خنده هات لالایی گلم دل منو میبره صدات لالایی علی لالایی علی مثلا تو رو تاب میدم مثلا به تو آب میدم مثلا تو صدام کردی من با خنده جواب میدم مثلا سه چهار ساله شدیو دیگه خوشحالم بازی میکنی تو کوچه با رقیه ی هفت سالم بمیرم شیرین زبونی نکردی دیدم که خشکی و زردی گرمه هوا ولی سردی بمیرم شبیه گل شدی پر پر با گریه هات دم آخر منو صدا زدی مادر لالایی گلم تشنه ی یه جرعه آب علی لالایی گلم بیا بغلم بخواب علی لالایی علی لالایی علی مثلا عمو برگشته شدم آره خیالاتی مثلا همه جمعیم و توی آغوش باباتی عزیزم پیرهنتو روی چشمام میذارمو توی رویام نگاه نازت ومیخوام عزیزم هرجا که شیرخواره دیدم زیر گلوشو بوسیدم خدا میدونه بریدم لالایی علی توی بغل بابا علی لالایی علی میزدی تو دست و پا علی لالایی گلم الهی فدای خنده هات لالایی گلم دل منو میبره صدات لالایی علی لالایی علی @majmaozakerine
1_444713710.mp3
5.37M
شب تا صبح میخونم برات لالایی من پای این نیزه تو اون بالایی آروم جون رباب با لالایی مادر بخواب ببین به یاد توئه هر کی بنوشه یک قطره آب بخواب کنار عمو خواب فرات و بببین منم دعات میکنم سرت نیوفته زمین لالالالا گل عطشان و خسته سرت رو نیزه دار رو نیزه بسته دشمن پیش چشم من آب مینوشه گهوارت رو دیدم داره میفروشه امون از این قافله همسفره با من حرمله به من نشونت میده راس تو رو از این فاصله من از گهواره تو محاله دل ببرم دیگه آروم نمیشم محال آب بخورم @majmaozakerine لالالالا عزیز خفته رو نی چه بزرگه برای این گلو نی لالالالا گل عطشان و خسته سرت رو نیزه دار رو نیزه بسته شب تاصبح میخونم برات لالایی من پای این نیزه تو اون بالایی داغ کام خشکت منو سوزونده جای تیغ آفتاب رو چهرت مونده چشای باز عمو دوخته شده به زخم گلو به نیزه دارت میگم بابات و بیاره روبه روت لبات تکون میخوره داری صدام میکنی وقتی زمین میخورم داری نیگام میکنی لالالالا گلم آروم میگیره روی گلوی بریده اش آخ جای تیره لالالالا گل عطشان و خسته سرت رو نیزه دار رو نیزه بسته @majmaozakerine
1_444299822.mp3
3.26M
و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله علیه اجرا شده شب هفتم محرم به نفس حاج محمدرضا غلامرضازاده @majmaozakerine کاش می شد با لالا آرومت کنم یا که بی سر صدا آرومت کنم تو همین جا بمون و هی گریه کن نکنه نیزه ها آرومت کنن خیمه خیمه با شتاب رفتم علی هر طرف خونه خراب رفتم علی هفت دفعه هاجر دوید به آب رسید صد دفعه دنبالِ آب رفتم علی راستی خندون شدنت مبارکه مَردِ مِیدون شدنت مبارکه گریه کردی و همه کِلْ کشیدن آخْ رجز خون شدنت مبارکه یه خبر فقط برام بیاد بسه خیلی نه ! یه خط برام بیاد بسه حالا که بابات می ره پشت خیام بند قنداقت برام بیاد بسه کاش بشه تیرُ یه گوشه چال کنم زبون سپاه شام و لال کنم من اگه که ببخشم همه رو محاله حرمله رو رها کنم *زن تکیه اش به مردِ .. اول کسی که تو حوادث متزلزل میشه زنِ .. خدا نیاره برای مردی جلوی زنش گریه کنه .... آی مردم ، دیدن حسین داره میاد داره گریه میکنه .. تا تیر خورد گلوی اصغر فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ .. خون هارو با مشتش گرفت به آسمون پاشید ... یه نگاهی عقب سرش کرد دید رباب داره گریه میکنه.. یه مرتبه بچه رو زیر عبا پنهان کرد رباب نبینه ..* اومدم پشت حرم خاکت کنم یه گوشه با قد خم خاکت کنم بابا میگه دیر شده خاک و بریز چه کنم نمیتونم خاکت کنم یا حسین ... @majmaozakerine
سید مهدی حسینی _بابُ الحَرَم.mp3
10.1M
الله اکبر به علیِ اکبر.. و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شبِ هشتم محرم ۹۸ به نفس سید مهدی حسینی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ @majmaozakerine علی علی ، ولدی ... الله اکبر به علیِ اکبر داره میره میدون پیغمبر ای پهلوانم من از عمقِ جانم ز تو راضیم اِی یَل حیدر خونِ حیدر تو رگ هاتِ بابا نفسم تو نفس هاتِ بابا برو خیر از جونیت ببینی تویی ذکرِ مناجاتِ بابا الله اکبر به علیِ اکبر داره میره میدون پیغمبر ای پهلوانم من از عمقِ جانم ز تو راضیم اِی یَل حیدر علی علی ، ولدی ... خَلقاً پیمبر، خُلقاً پیمبر منطقاً پیمبر، علی اکبر زهرا خصائل، نبوی شمایل علوی فضائل، علی اکبر شده حُسنِ حسن در تو جاری تو کریمی و از این تباری کربلا شد مزین به خونِت شده با جسمت آیینه کاری الله اکبر به علیِ اکبر داره میره میدون پیغمبر ای پهلوانم من از عمقِ جانم ز تو راضیم اِی یَل حیدر خونِ حیدر تو رگ هاتِ بابا نفسم تو نفس هاتِ بابا برو خیر از جونیت ببینی تویی ذکرِ مناجاتِ بابا علی علی ، ولدی ... گیسو کمندم به تو سر بلندم پاشو تا نَمُردم ، دلبندم دشمن کمین زد ، تو را تا زمین زد دیگه من ز دنیا دل کندم پیشِ چشم ترِ عمه زینب پاشو ای دلبرِ عمه زینب پاشو کاری کن ای کوهِ غیرت برایِ معجر عمه زینب .. الله اکبر به علیِ اکبر داره میره میدون پیغمبر ای پهلوانم من از عمقِ جانم ز تو راضیم اِی یَل حیدر علی علی ، ولدی ... @majmaozakerine
📋 ما را بخر جز تو خریداری نداریم (بخش اول صوت) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ما را بخر جز تو خریداری نداریم خالیست دستم، توشه و باری ندارم این غصه هم زجر آور است، اندازه ی خود از غیر ما گَه، از تو اخباری ندارم شرمنده هستم که برایت من همیشه آقای خوبم!جز گرفتاری ندارم گرچه طلب داری، طلب کاری نداری پیش تو من، غیر از بدهکاری ندارم تو خلق گشتی که، پناه خلق باشی من خلق گشتم خدمتت، عاری ندارم بابا کجا طفل پشیمان را نبخشد؟ من طفلم و غیر از خطا، کاری ندارم این جنس بنجل، هیچ جا خواهان ندارد من را بخر جز تو خریداری ندارم
📋 دلم تنگ است یارم برنگشته (بخش دوم صوت) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ علی ای دلبر صحرا نَبَردُم کجا آیم شبی دورت بِگَردُم دلم تنگ است یارم برنگشته خوشی روزگارم برنگشته چه خاکی بر سرم باید بریزم که صاحب اختیارم برنگشته از رو شرمندگی، تقدیر من شد نبودم سر به راهش، پیر من شد دوباره توبه هایم را شکستم نیامد بازهم تقصیر من شد لبم با او، دلم با دیگران است زمان ما زمان امتحان است شفای زخم سینه کی میایی؟ قد زهرا ز هجرانت کمان است زمین خوردم عصای من کجایی؟ تمامی دعای من کجایی کجایی؟ غریبم بین این مردم، غریبم نگار آشنای من کجایی کجایی؟ بیا دل را از این غصه رها کن میان نافله من را دعا کن بیا مولا بیا و اربعین، سینه زنان را پیاده راهی کرببلا کن ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 هرکه از لجه ی غم جرعه مکرر نخورد (بخش اول صوت) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ@majmaozakerine هر که از لجّه ی غم جرعه مکرر نخورد روز محشر به جز این حسرت دیگر نخورد پدرم گفت به من ، مثل حسین بن علی هیچ شاه دگری غصه ی نوکر نخورد گریه کردم که فقط زخم تنش خوب شود گیرم این اشک به درد صف محشر نخورد هر کس که عمر خویش را با عشق سر کرد از اول عمرش هوای دردسر کرد من به کسی از گریه ام چیزی نگفتم یک شهر را چشمان سرخم با خبر کرد حتما سرم را می گذارند زیر پایش از کوچه ما هم اگر روزی گذر کرد هر چند من کمتر برایش کار کردم مزد مرا هر روز اما بیشتر کرد اینبار هم دیر آمدم، روضه ولیکن مثل همیشه چشم من را زود تر کرد اینجا ادای گریه را هم میپذیرند هرکس نشد مهموم در روضه ضرر کرد هرچند ما را عشق او دیوانه کرده مهر علی اکبرش دیوانه تر کرد جان داد وقتی باغبان خسته فهمید؛ یک لشکر از روی گل باغش گذر کرد *شاعر: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine
📋 روضه علی اکبر(ع) در شب جمعه کربلا ( بخش دوم صوت) (ع) (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اون مداح از مازندران راه افتاد. خودشو رسوند کربلا. همچین که چند فرسخی حرم رسید؛ دفتر شعرشو درآورد. گفت باز میکنم؛ هرچی اومد میخونم. تا دفتر رو باز کرد روضه علی اکبر(ع) اومد. شروع کرد روضه رو بخونه و وارد حرم بشه. شب تو عالم رؤیا خواب ابی عبدالله (ع) رو دید. دو سه تا چیز بهش فرمود. اول بهش فرمود:«سلام ما رو به چایی ریز هیئتتون برسونید. ما حواسمون به همه هست.» آی اونایی که برا ابی عبدالله(ع) کار میکنید! هرکی یادش بره؛ مادرش یادش نمی ره. قیامت که میشه همه تونو با اسم صدا میزنه. میگه تو بیا. تو بیا. روایت میگه:« مثل مرغی که از لابه لای سنگ ها دونه رو پیدا میکنه و جدا میکنه یکی یکی گریه کن های حسینشو جدا میکنه. میگه تو بیا... تو برا حسین ام گریه کردی.» @majmaozakerine ملائکه میان عرضه میدارن:« بی بی جان! بهشت رو برای شما آذین بستن. شما قدم تو بهشت بگذارید.» میفرماید: من پامو تو بهشت نمی ذارم تا تک تک گریه کن هام نرن من نمیام. نکته ی آخری که أبی عبدالله به اون فرد مداح فرمودند این بود:« فلانی! دیگه اگه شب جمعه زائر ما شدی تو حرم ما اومدی روضه جَوون ما رو نخون. _چرا آقا جان؟ نکنه بی ادبی کردم. فرمودند:« نه. شب های جمعه مادرمون فاطمه مهمون ماست. مادر ما طاقت این روضه رو نداره.» من اینجوری فهم کردم از این جمله: کسی که خودش درد پهلو کشیده باشه می فهمه. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine
اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی: 📋 جان داد وقتی باغبان خسته فهمید (بخش اول صوت) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ جان داد وقتی، باغبان خسته فهمید یک لشگر از روی گل باغش گذر کرد با اکبر او نیزه کاری کرد مثلِ کاری که با پهلوی زهرا میخ در کرد می ریخت بیرون از دهانش لخته ی خون حال پسر،حال پدر را مُحتضَر کرد *تا اومد بالا سر جوونش هرچی صدا میزنه ولدی! جوابشو نمیده. گفت علی جان ! تاحالا نشده بود صدات کنم جوابمو ندی. من حسین ام. یه روزیم علی اومد بالا سر زهراش هرچی صدا زد فاطمه جان! دید جوابش رو نمی ده. گفت زهرا جان ! من علی ام چرا جوابمو نمی دی؟ پاشو نگاه کن همه دارن بهم میخندن. علی جان!پاشو نگاه کن همه دارن هلهله میکنن کف میزنن.* بالای جسم اکبر خود داد می زد زینب که آمد کار اورا سخت تر کرد پیش جوانش داشت جان می داد اما محض حجاب خواهرش صرف نظر کرد *حسین جان! پاشو نگاه کن نامحرم ها دارند منو نگاهم میکنن. ابی عبدالله هم یه نگاه به علی اش کرد. (اون عالم بزرگوار تا به اینجای روضه رسید؛ گفت میخواهید بگم با علی چیکار کردن؟ اینکه میگن ابی عبدالله عبا آورد؛ عباشو پهن کرد دید یه نفری نمیتونه؛ صدا زد آی جوونهای بنی هاشم بیایید... آخه هر جای بدن رو برمیداشت؛ می دید یه نفری نمیشه؛ اهانت به بدن میشه. یه نفری نمیتونه بدن رو برداره؛ فلذا صدا زد «جوانان بنی هاشم بیائید علی را بر در خیمه رسانید»* تا جایی ک یادمه، چشم تو نیمه باز نبود پاهات هیچ موقع جلوی پدرت دراز نبود حالا دارم التماست، میکنم پا نمیشی اونقدر زیاد شدی، که رو عبا جا نمیشی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine 📋 رو عبا جا نمی شی (بخش دوم صوت) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حواست هست پسرم که چی آوردی سر من من وسط وایسادم و تو ریختی دور و بر من مثل یه تسبیح بی نخی پراکنده شدی واسه گریوندن من وسیله خنده شدی پشت این نخلا تموم کوفیا منتظرن تیکه تیکه تنت رو میخوان غنیمت ببرن هرچی رو زمین بوده از بدنت دست منه دو سه تا تیکه هنوز دست سپاه دشمنه نه میشه این بدن رو رها کنم نه بمونم تو رو از کجا باید پیدا کنم نمی دونم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حضرت زهرا نریمانی @majmaozakerine
4_5929418260133971841.mp3
39.24M
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حضرت زهرا نریمانی @majmaozakerine
اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی: 📋 جگرم می سوزد (بخش اول صوت) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رفتی از خیمه و پا تا به سرم میسوزد دلِ زینب(س)، دلِ زن های حرم میسوزد گفتم عباس(ع)! فقط مشک و علَم را بردار بغض کردی و از این غم سپرم میسوزد با لبِ تشنه، لبِ علقمه رفتی امّا جرعه ای آب نخوردی! جگرم میسوزد تیر بر مشک زدند و دلم آشوب شده گُر گرفتی و تنِ شعله ورم میسوزد @majmaozakerine با غضب، تیرِ کجی رفته به خوردِ چشمَت اشک می ریزم و چشمانِ ترم میسوزد آسمانم به زمین خورده چه بد! با صورَت! سر و پیشانیِ قرص قمرم میسوزد غرقِ خون؛ «أدرک أخا» گفتی و بالای سرت مینشینم، بدنِ مًحتضَرم میسوزد بعدِ تو شعله می افتد به ستونِ خیمه چوبِ گهواره، لباسِ پسرم می سوزد *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 اذن میدان گرفتن حضرت عباس(ع) (بخش دوم صوت) (ع) با نوای کربلایی سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همچین که اومد اجازه بگیره صدا زد حسین جان! سینم به تنگ اومده. دیدم همه رفتند. یکی یکی شاهد رفتن همه بودم؛ دیگه نمیتونم تحمل کنم. آقا بهش جواب داد: «أنتَ صاحبً لوائی» تو صاحب پرچم منی. @majmaozakerine تو همین گفت و گوی یک مرتبه این دختر کوچولو با یه مشک وارد خیمه شد. عموجان! میشه یکم آب برا ما بیاری؟ خوشحال شد. (بالاخره یک کاری به ما دادند امروز) . رو چشم عمو جون... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 راضی به تنهائیم نشو داداش (بخش سوم صوت) (ع) با نوای کربلایی سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تا علمت افتاد زمین، انگار خراب شد آسمون از دستمون رفتی داداش، چیزی نمونده واسمون من موندم و این پرسشِ «چی شد عباسمون»؟ کار من افتاده به التماس پاشو علمدار حرم خورده گره کار حرم جز تو کی رو داره حرم؟ عباسم التماس بچه‌هاست برگرد و اصلا آب نیار بی عمو آب میخوان چیکار باباجون و تنها نذار برگه های قرآنم رو، به روی چشمام میذارم دست های آب آروم رو، از رو زمین بر میدارم پناه دنیام ولی، پناه به عباس میارم پشت و پناه خیمه ی منی پاشو و بیچارم نکن بی کس و بی یارم نکن میدونم شیر خوارم نکن میشکنم اگه تو بشکنی با چه رویی خیمه برم؟ تو رو چجوری نبرم؟ کی فکرش و میکرد یه روز، کارم به اینجا بکشه سقا برا یه قطره آب، منت دریا بکشه برادرم جلو چشام، روی زمین پا بکشه هرجوری میتونی، پاشو داداش پاتو به خیمه برسون حتی شده کشون کشون با من بیا با من بمون راضی به تنهائیم نشو داداش پاشو نذار که دیر بشه نذار کسی اسیر بشه نذار رقیه پیر بشه 📋 بالای سر تو حضرت زهراس (بخش چهارم صوت) (ع) (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو علقمه پیچیده بوی یاس بالای سر تو حضرت زهراس بهم بگو تا مادر رو دیدی چی بینتون گذشت داداش عباس (همچین که اومد کنار عباسش نشست گفت داداش!اینجا عجیب بوی مادر میده. گفت: آره. برا همین صدات زدم داداش. آخه دیدم مادرت داره صدام میزنه پسرم...) تو گفتی که چی شد توی میدون کشیدنت تو رو به خاک وخون یا گفته مادرم که تو کوچه یه سیلی خورد و حسن شد گریون تو گفتی از دلت که شد مضطر از اینکه بی کسه دیگه خواهر یا گفته مادر از آتیشی که یه روزی گر گرفته پشت در اتفاقی نبود، خونه سوخت اتفاقی نبود، در شکست اتفاقی نبود، فاطمه، رو زمین نشست اتفاقا دیدنش، پشت در، کوبیدنش اتفاقا کشتنش، چهل نفر، رد شدند ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine 📋 تیر رو بین دو زانو قرار داد (بخش پنجم صوت) (ع) بانوای کربلایی سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هر شخصی میخواد از بلندی بیفته اول دستاشو سپر صورتش میکنه؛ صورتش بدنش آسیب نبینه. اما دل ها بسوزه برا اون آقایی که، تیر تو چشم فرو رفته؛ از بالای اسب چنان اسب با صورت زمین خورد؛ تا زمین افتاد دیدید این تیر داره اذیتش میکنه؛تیر رو بین دو زانو قرار داد؛ تا سر رو خم کرد؛ کلاه خود از رو سرش زمین افتاد؛ اون نا نجیب اومد جلو؛ گفت:«عباسی که میگن تویی؟ چرا پا نمی شی با من بجنگی». _نامرد یه موقعی اومدی که دست تو بدن ندارم. گفت تو دست نداری. من که دست دارم. چنان این عمود رو بلند کرد... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حضرت زهرا نریمانی @majmaozakerine
4_5931670059947656938.mp3
38.68M
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حضرت زهرا نریمانی @majmaozakerine
📋دیدی سر پیری چه عصامو زمین زدن با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ دیدی سرِ پیری چه عصامو زمین زدن پیش روی چشمام مصطفامو زمین زدن پاشو ببین بابا که عبامو زمین زدن چه جوری تو رو تا حرم ببرم چی اومده سرت بگو پسرم ریخته همه تنِ تو دور‌ و برم وای علی ، وای علی جوانان بنی‌هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید «علی جانم، علی جانم، علی جان» دارن میخندن علی رودرروی من غم گره انداخت توو خم اَبروی من میری و میبَری قوت زانوی من پاشو به زانوی بابا تَوون بده پاشو مؤذن حرم اذون بده پاشو به همه خودتو نشون بده وای علی ، وای علی خدا داند که من طاقت ندارم علی را بر در خیمه رسانم «علی جانم، علی جانم، علی جان» از غمت اکبر بی‌تاب و توون شدم بابا سر نعشت ببین قامت‌کمون شدم پاشو جونِ بابا، میبینی نصفه‌جون شدم یکی به سینه میزنم یکی به سرم چه ریخت و پاشی کرده عدو پسرم چه جوری تو رو تا حرم ببرم وای علی ، وای علی مدینه مادرش در انتظار است به خیمه عمه‌اش دل بی‌قرار است «علی جانم، علی جانم، علی جان» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ نریمانی @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا