eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🏴 شب : مصیبت جگرسوز حضرت علی اکبر علیه السلام . از جوانان اهل بيت پيغمبر اول كسى كه موفق شد از اباعبدالله الحسین علیه السلام كسب اجازه كند، فرزند جوان و رشيدش على اكبر بود كه خود اباعبدالله درباره اش شهادت داده است كه از نظر اندام و شمايل، اخلاق، منطق و سخن گفتن، شبيه ترين فرد به پيغمبر بوده است. اين جوان آمد خدمت پدر، گفت: پدر جان! به من اجازه جهاد بده. درباره بسيارى از اصحاب، مخصوصا جوانان، روايت شده كه وقتى براى اجازه گرفتن نزد حضرت مى آمدند، حضرت به نحوى تعلل مى كرد، ولى وقتى كه على اكبر مى آيد و اجازه ميدان مى خواهد، حضرت فقط سرشان را پايين مى اندازند. جوان روانه ميدان شد. نوشته اند اباعبدالله چشمهايش حالت نيم خفته به خود گرفته بود: «ثم نظر اليه نظر ائس» به او نظر كرد مانند نظر شخص نااميدى كه به جوان خودش نگاه مىكند. نااميدانه نگاهى به جوانش كرد، چند قدمى هم پشت سر او رفت. اينجا بود كه گفت: خدايا! خودت گواه باش كه جوانى به جنگ اينها مى رود كه از همه مردم به پيغمبر تو شبيه تر است. جمله اى هم به عمر سعد گفت، فرياد زد به طورى كه عمر سعد فهميد: «يابن سعد قطع الله رحمك» خدا نسل تو را قطع كند كه نسل مرا از اين فرزند قطع كردى. بعد از همين دعاى ابا عبد الله، دو سه سال بيشتر طول نكشيد كه مختار عمر سعد را كشت. اين طور بود كه على اكبر به ميدان رفت. مورخين اجماع دارند كه جناب على اكبر با شهامت و از جان گذشتگى بى نظيرى مبارزه كرد. بعد از آن كه مقدار زيادى مبارزه كرد، آمد خدمت پدر بزرگوارش (كه اين جزء معماى تاريخ است كه مقصود چه بوده و براى چه آمده است؟) گفت: پدر جان «العطش»! تشنگى دارد مرا مى كشد، سنگينى اين اسلحه مرا خيلى خسته كرده است، اگر جرعه اى آب به كام من برسد نيرو مى گيرم و باز حمله مىكنم. اين سخن، جان اباعبدالله را آتش مى زند، مى گويد: پسر جان! ببين دهان من از دهان تو خشكتر است، ولى من به تو وعده مى دهم كه از دست جدت پيغمبر آب خواهى نوشيد. اين جوان مى رود به ميدان و باز مبارزه مى كند. مردى است به نام حميد بن مسلم كه به اصطلاح راوى حديث است، مثل يك خبرنگار در صحراى كربلا بوده است. البته در جنگ شركت نداشته ولى اغلب قضايا را او نقل كرده است. مىگويد: كنار مردى بودم. وقتى على اكبر حمله مى كرد،همه از جلوى او فرار مى كردند. او ناراحت شد، خودش هم مرد شجاعى بود، گفت:قسم مى خورم اگر اين جوان از نزديك من عبور كند داغش را به دل پدرش خواهم گذاشت. من به او گفتم: تو چكار دارى، بگذار بالاخره او را خواهند كشت. گفت: خير. على اكبر كه آمد از نزديك او بگذرد، اين مرد او را غافلگير كرد و با نيزه محكمى آنچنان به على اكبر زد كه ديگر توان از او گرفته شد و چون خودش نمىتوانست تعادل خود را حفظ كند دستهايش را به گردن اسب انداخت، و چون خون جلوی چشمان اسب را گرفته بود اسب بجای اینکه به سمت خیمه ها برگردد به سمت لشکر دشمت حرکت کرد... اينجاست كه جمله عجيبى نوشته اند: «فاحتمله الفرس الى عسكر الاعداء فقطعوه بسيوفهم اربا اربا» ا▪️▪️🔲▪️▪️ا این نیزه های در بدنت میکشد مرا این لخته خون در دهنت میکشد مرا ای سروناز من چقدر قطعه قطعه ای این پاره پاره های تنت میکشد مرا با دیدن تو ای پسرم جان به لب شدم این طور دست و پا زدنت میکشد مرا معلوم می شود که تو را چنگ میزدند این تکه های پیرهنت میکشد مرا داری برای خواهر خود غصه میخوری؟؟ این درد و غربت و محنت، میکشد مرا باشد عبای من کفن و غسل تو زخون آن غسل خون و این کفنت میکشد مرا شبه پیمبرم، پسرم، حاصلم، علی... نیشخند دشمن لجنت میکشد مرا الا لعنة الله على القوم الظالمين ا▪️▪️🔲▪️▪️ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6046498304118752419.mp3
8.36M
🏴 🔳 احساسی 🌴ابلفضل با وفا 🌴علمدار کربلا 🎤مهدی 👌بسیار زیبا @majmaozakerine
4_6044370431291426001.mp3
2.49M
🏴 🔳 احساسی 🌴همه گلهات شهید شدن به غیر من 🌴بزار منم فدات بشم 🎤 👌بسیار زیبا @majmaozakerine
4_5802974835256592678.mp3
11.81M
اگر خیلِ مژگانِ گیرا نبود.. (تک) تقدیم به ساحت مقدس قمر منیر بنی هاشم حضرت عباس علیه السلام به نفس آقا سید مهدی حسینی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ اگر خیلِ مژگانِ گیرا نبود «ابالفضل» اگر برقِ چشمانِ آقا نبود «ابالفضل» و اینقدر خوش قدّ و بالا نبود «ابالفضل» چه میشُد که اینقدر زیبا نبود «ابالفضل» ببین آخر از دور ، چشمش زدند خدایا چه بدجور ، چشمش زدند به سویِ حرم راه طفلان گرفت «ابالفضل» که از بارشِ تیر باران گرفت «ابالفضل» دو بازویِ او تیغِ بُران گرفت «ابالفضل» ولی مَشک را او به دندان گرفت «ابالفضل» نَفَس زد به تاب آمدم صبر کن که خانم رُباب آمدم صبر کن «یا عباس جیب الماء لسکینه ..» چه شد حرمله روی زانو نشست «ابالفضل» که تیرش میانِ دو اَبرو نشست «ابالفضل» نوکِ نیزه‌ای سمتِ پهلو نشست «ابالفضل» عمودی به سر خورد و بر او نشست «ابالفضل» عمو از سرِ زین زمین ریخت ریخت سپاهی سرش از کمین ریخت ریخت سر و وضعِ او را بِهَم ریختند ، اباالفضل به نیزه عمو را بِهَم ریختند ، اباالفضل به تیغی گلو را بِهَم ریختند ، اباالفضل کشیدند و مو را بِهَم ریختند ، اباالفضل حرامی همه پشتِ هم آمدند پس از او ارازل حرم آمدند پس از او دلِ زارِ خواهر شکست «ابالفضل» یتیمی زمین خورد و از پَر شکست «ابالفضل» و سیلی چنان خورد که سر شکست «ابالفضل» که دندان شیریِ دختر شکست «ابالفضل» یتیمی عمو گفت او را زدند چه کج رویِ نیزه عمو را زدند «یا عباس جیب الماء لسکینه ..» شاعر : حسن لطفی سیدمهدی حسینی @majmaozakerine
و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شب تاسوعا به نفس حاج حسن شالبافان ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ خدا لعنتش کنه گفت صبر کنید الان درستش میکنم .. حرمله ! چیه امیر؟ گفت چشماشو بزن ..‌ نامرد نشست تیرُ تو کمانش گذاشت یه تیر زد تو چشم آقا .. گفت سید ابراهیم هر چی سرمو تکون دادم تیر بیرون نیومد خم شدم تیرُ بین دو تا زانوهام گذاشتم کلاه خود از سرم افتاد یه نامردی چنان با عمود زد ... خورد با صورت زمین .. تا خورد زمین همۀ جوهرۀ صداشو جمع کرد فرمود یا اخی .. یه وقت بندِ دل حسین پاره شد .. چرا؟ تا حالا منو اینطوری صدا نزده بود ... ابی عبداله اومد دورشُ گرفته بودن یه وقت یه نامرد داد زد گفت حسین داره میاد همه فرار کردن .. ابی عبدالله صدا زد کجا فرار میکنید؟ پاشو علمدار حرم ... دید انقدر تیر به این بدن زدن زخم هایی که بر بدن ابی عبدالله هست همه جای تیر و مخصوصا شمشیر و بعدم نیزه ست اما بر بدن حضرت عباس هرچی زخم بود فقط جای تیر بود.. (میدونی یعنی چی؟ یعنی جرات نمیکردن به عباس نزدیک بشن..) لذا تا افتاد بعضیا شیر شدن اومد بالاسرش گفت ها .. چیه .. پاشو آب که نتونستی ببری لاقل پاشو بجنگ .. ابی عبدالله نشست کنارش اول از همه سرشُ برداشت گذاشت رو زانوش گفت داداش اومدی ؟..بگم یاد کجا افتادم؟ بگم حسین یاد کجا افتاد؟ یاد اون لحظه ای که باباش سر مادرُ از رو زمین برداشت ... گفت علی جان اومدی منتظرت بودم.. حضرت سه تا خواسته داشت .. گفت داداش میتونم یه خواهش کنم؟گفت اگه میشه منو بر نگردون گفت چرا؟ گفت آخه خجالت میکشم از رباب .. یه خواستۀ دیگه شم این بود گفت تیرو از چشمم در بیار خون هارو از چشمم پاک کن بزار یه بار دیگه ببینمت .. بعد یهو میدونید حضرت چی گفت؟ گفت داداش پاشو برو .. اینا فهمیدن من افتادم الان به خیمه هات حمله میکنن ... ابی عبدالله بلند شد (این روضه م به قصد فرج باشه..) دیگه وقتی بابا از خیمه اومد همه زن و بچه منتظر بودن یه وقت یکی گفت بابا داره میاد .. نزدیک که شد دیدن ای وای .. یه دست به کمر گرفته با یه دست داره اسبُ میاره .. دیگه کسی جرات نکرد بره جلو .. دیدن رقیه رو صدا کردن یا خانوم سکینه ... نمیدونم خانوم زینب گفت برو از بابا سوال کن .. (اول از همه اونایی که دختر دارن میفهمن .. دختر خیلی عاطفیِ اومد جلو بابا .. آروم صدا زد عموم کجاست .. یه وقت دیدن رفت سمتِ خیمه عباس عمود خیمه رو خوابوند .. یعنی برید آماده اسارت بشید .. از سر نی میبینی داره میره خرابه زینب به دستُپاش تنابه زینب تو مجلس شرابه زینب دستایِ نامحرم هابلند میشه به رویِ زینب یه بغضی تو گلوی زینب آتیش میگره موی زینب ..
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
‍ نوحه حضرت عباس شور.تک وسه ضرب زنجیرزنی عمو ابوالفضل فدای مهربونیات عمو ابوالفضل فدای خشکی لبات عمو ابوالفضل خوشبحال رقیه که توعموشی عباس صدقه میده وقتی (زره میپوشی عباس)۲بارقربون روی ماهت یا قمرالاشیره خدا تورو ی لحظه ازاین حرم نگیره وای داری میرین کجا وای از دل خیمه ها وای عمو جونم بیا وای ابوالفضل عمو ابوالفضل صدای آبو میشنوم عمو ابوالفضل پشت سرتو میدوم (عمو ابوالفضل)۳بارفدای مهربونیات عمو ابوالفضل فدای خشکی لبات عموابوالفضل ▫️◼️▫️◼️▫️◼️🏴🏴🏴 کجای راهی الان میبینی شرط آبو بگو بهش شکستی (خیلی دل ربابو)۲بار حتی با ابرا قهرم آشتی نمیکنم زود بارون اگه میومد عموم الان پیشم بود وای جون بابا قسم وای بیا دلواپسم وای بی تومن بی کسم وای ابوالفضل وای بی قرارم همه وای جدتی فاطمه وای ازعلقمه وای ابوالفضل عمو ابوالفضل توخیمه اشک نم نم عمو ابوالفضل فدا سرت که تشنمه عمو ابوالفضل فداسرت نخوردم آب عموابوالفضل بیا به خاطر رباب عموابوالفضل عموابوالفضل فدای مهربونیات عمو ابوالفضل فدای خشکی لبات عموابوالفضل ▫️◼️▫️◼️▫️◼️🏴🏴🏴 بابا داره میادو کمرشم شکسته تازه ی بغض سنگین راه گلو شو بسته از توچشاش میخونم دسته بریده دیده علم روی خاکو مشک دریده دیده وای یل ام النبی وای چرا خوردی زمین وای حرمله درکمین وای ابوالفضل وای حرما اواره شد وای عمه بیچاره شد وای چادرم پاره شد وای ابوالفضل عموابوالفضل توروچه طورزدن زمین عموابوالفضل عمود آهنین زدن عموابوالفضل فقط شنیدما آب شدی عموابوالفضل شرمنده ی رباب شدی عمو ابوالفضل عموابوالفضل فدای مهربونیات عموابوالفضل فدای خشکی لبات عموابوالفضل 👆👆 شب نهم محرم آقا اباالفضل ع
زنجیرزنی/ ثلاث سنتی ـ سبک 4 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ ناله تا كه شنیدم ـ صدای ناله شدم به سوی ـ میدان روانه امان از درد و ـ داغِ جدایی برادر عباس ـ بگو كجایی؟ عباس ابالفضل(4) كجاست آن وعده ـ به طفل ‌عطشان كجاست آن سقا ـ برای طفلان كجاست آن مشك و ـ قدِ بلندت كجاست آن چشمِ ـ ابرو كمندت عباس ابالفضل(4) دل از قید این ـ دنیا بشُستم تا كه دو دستت ـ به دیده جُستم آخر چنین شد ـ بی تو بسوزم دست جدا را ـ با دیده بوسم عباس ابالفضل(4) به چشم گریان ـ کردم نظاره آن مشك بی آب ـ آن پاره پاره به تن دیدم من ـ صد تیر و دشنه كنارِ‌ آبی ـ امّا لبْ تشنه عباس ابالفضل(4) میان دشمن ـ در خون نشستی ز من برادر ـ كمر بشكستی بیا به خیمه ـ تا زنده هستی مگو از طفلان ـ شرمنده هستی عباس ابالفضل(4)
4_5821333664373410467.mp3
7.62M
🏴 سبک ساقی علم به دوشه کربلا زره میپوشه توی رگ های اباالفضل خون بوتراب میجوشه شیر غرانه خشم یزدانه ضربه ای که میزنه مثال طوفانه در و الماسه کوه احساسه روی اسم حضرت زینب حساسه با وقار قمر قمر اقتدار قمر قمر ای دلیل عزت و افتخار قمر قمر مه جبین قمر قمر بی قرین قمر قمر تک یل جنگاور ام البنین قمر قمر یا اباالفضل یا مولا🔃🔃 میترسن ز رزمت عدوان زانوانشان چه لرزان جوری جنگیدی تو صفین مالک اشتر شده حیران خالق طوفان ای یل دوران یه تنه هستی تو فاتح میدان میر و غضنفر سرور و افسر پا میزاری تو میدون میگن اومد حیدر رهبره قمر قمر دلبره قمر قمر مثل باباش علیه حیدره قمر قمر با جذب قمر قمر ماه شب قمر قمر عشق محبوب منه تاب و تب قمر قمر 
حضرت ابالفضل العباس علیه السلام.pdf
141.4K
متن شب نهم محرم 🏴حضرت ابالفضل العباس علیه السلام🏴 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ▪️دو روایت از کیفیت شهادت آن حضرت از مقاتل ▪️سلام به ابالفضل العباس در زیارت ناحیه مقدسه @majmaozakerine
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
4_5847947781410392033.mp3
5.1M
🦋 🌹آقای مقدم با همین سوز که دارم بنویسید حسین هرکه پرسید ز یارم بنویسید حسین ثبت احوال من از ناحیۀ ارباب است همۀ اهل و تبارم بنویسید حسین خانۀ آخرتم هست قدمگاه حبیب سر در قصر مزارم بنویسید حسین هرکه پرسید چه دارد مگر از دار جهان همۀ دار و ندارم بنویسید حسین من دلم را ز شکیبایی زینب دارم همۀ صبر و قرارم بنویسید حسین هیچ شعری ننویسید به روی کفنم با گِلِ تربت یارم بنویسید حسین تا نپرسند ز من هیچ سؤال آن دو مَلک به روی سینۀ زارم بنویسید حسین گلشن و باغ و بهشتم همه در هیئت اوست همۀ باغ و بهارم بنویسید حسین روی پیشانی من هرچه که بیمار شدم با همه حال نزارم بنویسید حسین هر که پرسید که در چلّه نشینی چه کنم؟... اربعین با که گذارم؟ بنویسید حسین دست بر شاکلۀ هیئتیِ من نزنید گفت یارم به عذارم بنویسید حسین آری از کرب و بلایش نتوان دست کشید حاجت قافله دارم، بنویسید حسین
637038051278147855.mp3
5.39M
🎧 تو همچو من سر کویت هزارها داری 🎤حاج محمود کریمی 🏴 السلام علیک یا ابالفضل العباس علیه السلام
637038046096814638.mp3
37.4M
🎧 همین که نعره ی لشکر بدل به هلهله شد 🎤حاج محمود کریمی 🏴 السلام علیک یا ابالفضل العباس علیه السلام
637038048329064737.mp3
17.65M
🎧 تشنه بودیم بوی آب میرسید از علقمه 🎤حاج محمود کریمی 🏴 السلام علیک یا ابالفضل العباس علیه السلام 🏴 @majmaozakerine
637038049799995383.mp3
19.44M
🎧 شبای پریشونی با چشمای بارونی 🎤حاج محمود کریمی 🏴 السلام علیک یا ابالفضل العباس علیه السلام @majmaozakerine
637038052752449671.mp3
9.56M
🎧 جوون و دلم فدای تو 🎤حاج محمود کریمی 🏴 السلام علیک یا ابالفضل العباس علیه السلام 🏴 @majmaozakerine
637038054670842108.mp3
12.65M
🎧 چه عزتی توی راه کربلا داری حسین (ع) 🎤حاج محمود کریمی 🏴 السلام علیک یا ابالفضل العباس علیه السلام 🏴 @majmaozakerine
637038055542478724.mp3
12.84M
🎧 وَ الشَّمسِ وَ ضُحاها 🎤حاج محمود کریمی 🏴 السلام علیک یا ابالفضل العباس علیه السلام 🏴 @majmaozakerine
4_6035199031141991802.mp3
2.35M
🏴 🔳 احساسی 🌴علمدارم رفت داره میباره چشام 🌴علمدارم رفت جون نداره دست و پام 🎤 👌فوق زیبا @majmaozakerine
❁﷽❁ ⚜هم تو باب الحوائج همہ‌اے ❤️هم چراغ دل دو فاطمہ‌اے ⚜آفتاب رخ تو ماه علےسٺ ⚜راه تو از نخسٺ راه علےسٺ ❤️نام باب المراد لایق توسٺ ⚜هرڪه هستے حسین عاشق توسٺ 🌕🌴
4_6035199031141991803.mp3
9.29M
🏴 🔳 روضه سوزناک 🌴تو زمین خوردی و خوردم زمین اهل حرم 🌴شانه خالی مکن از بار سفر همسفرم 🎤 👌بسیار زیبا😭 التماس دعا
رباعیات شب نهم اول مجلسی دنیای بدون عشق نافرجام است صدسالهء بی‌عشق جوانی خام است فرموده بزرگی که در این دار فنا هر کس که نرفته کربلا ناکام است ای‌کاش شویم کشته در راه حسین گردیم فدای حضرت ماه حسین عباس بگیرد و رهایش نکند دستی که دراز است به درگاه حسین عاشق زحرام ذره، گردی نخورد جز یاد حسین آب سردی نخورد دستی که به سینه نخورد بهر حسین این‌دست برای ما به دردی نخورد با دست به روی سینه و سر بزنیم تا جان به بدن هست مُکرّر بزنیم همراه حسین پیش نعش عباس بر سر ز عزای این برادر بزنیم بادا به فدای دست ساقی سرها که داده شفا به مؤمن و کافرها دستان عمو همینکه بر خاک اُفتاد شد دست درازی بسوی معجرها دوبیتی حضرت ابوالفضل علیه‌السلام پاشو غم از دلم بردار عباس بدون تو شدم بی یار عباس به‌سختی من رسیدم رو سر تو داداش خوردم زمین صدبار عباس پاشو ای سرفراز سر به زیرم پاشوای قدبلند مثل شیرم ببین دارم می‌لرزم مثل بیدم دارم دق می‌کنم دارم می‌میرم الهی حق واسه دشمن نسازه بسوزن توی آتیش و گدازه فرود اومد به فرقت چه عمودی سر تا زیر چونه بازه بازه چه خوبه نیست اینجا مادرتو ببینه غرق خونه پیکر تو واسه این چشم زخمت خون چشمام سه شعبه رفته تا عمق سر تو رسیده مادرم قبل من اینجا میاد از صورت تو بوی زهرا به‌زودی توی خیمه بی‌تو می‌شه سر گوشواره و خلخال دعوا @majmaozakerine مجتبی صمدی شهاب۱۴۰۰
بسم‌الله الرحمن الرحیم پاره‌به‌پاره رویِ زمین قرصِ ماه ریخت تا علقمه رسید ولی بینِ راه ریخت پا می‌شود دوباره زمین می‌خورد حسین دستِ خودش نبود که بی تکیه گاه ریخت یک دفعه ریخت حجم سرش تا عمود خورد با تیر هم تمام تنش گاه گاه ریخت تقصیر حرمله است که مویی سفید شد تقصیر حرمله است که چشمی سیاه ریخت خورده هزار تیر ولی دوهزار زخم در فرصت کمی به سرش یک سپاه ریخت یک فوج نیزه دار سوی قتلگاه رفت یک فوج بی حیا به سوی خیمه گاه ریخت آتش گرفت خیمه و یک حجمِ شعله ور بر روسریِ دخترکی بی گناه ریخت بر نیزه بود سایه یِ زینب ولی زَنی آتش زِ بام بر سر این سرپناه ریخت می خواست تا محاسن او را بهم زند اما به روی دخترکی اشتباه ریخت این سر به روی نیزه مبادا که کج شود عمه به نیزه بست ولی  بینِ راه ریخت (حسن لطفی) ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
فایل صوتی 👆 📖 🔊 مناجات با امام زمان و روضه حضرت علی اکبر علیه السلام 🔘 شب هشتم محرم ۱۴۳۷ 🔻 **** (اللهم صل علی صاحب الدعوةِ النبویه و الصوله الحیدریه و العصمه الفاطمیه و صلابه الحسنیه و شجاعه الحسینیه) به کعبه روی نهادم، طواف روی تو کردم کنار بیت خد، آرزوی، کوی تو کردم آقا، در استلام حجر، یاد، جای دست تو بودم اونایی که بیت الله رفتن میدونن، اون خط قرمز، میخای طواف رو شروع کنی، اگه رسیدی، دستتو رو سنگ میزنی (ان شالله روزیتون بشه) اگه نرسیدی از دور دستتو میاری بالا، ما حرمم میریم همینه، نمیرسیم به ضریح از دور، این یه معنی داره، یعنی منم ببین، یه وقتایی که دلت گرفت سمت حرمش وایسا، میبینه، یه وقتایی که دستت از حرم دوره، برو بالا خونت، یواشکی نه کسی ببینه ها رو به حرمش وایسا، دستتو بیار بالا سلام آقا، به خدا یه جواب خوشگلی میگیری روبه را میشی برمیگردی، بعد قیامت بهت میگم چخبره، یه صف این طرفه تش معلومه اونا با چشم رفتن زیارت، یه صف اونوره ته نداره اینا کین، اینا هر وقت دلشون گرفت، سلام دادن، براشون زیارت نوشتن، اینقدر پدر مادرامون اینجوری حرم رفتن، اینقدر پیرمرد پیرزنها اینجوری حرم رفتن، جان حسین.. آقا، در استلام حجر، یاد جای دست تو بودم ز پرده ی حرم، احساس عطر و بوی تو کردم آقا، بیا و، پرده ی غیبت، ز روی خود بفکن اینقدر دلم میخواست یه شب میومدی روضه ما یه سر میزدی، بمیرم بیابون نشین شدی، کجا خیمه میزنی ما بیایم بیا و پرده غیبت، ز ماه رخ، بفکن که عمر خود، همه را، صرف جستجوی تو کردم اباصالح، دلم برات پر میزنه اباصالح ، گدات داره در میزنه اباصالح، نزاری پر پر بزنه ما گرفتار ، آفریده شدیم عاشق یار، آفریده شدیم خاک ما را ، زِ باده گل کردن مستِ، دیدار، آفریده شدیم به امیدی که ذبح مان بکنند نذر دلدار آفریده شدیم نسل در نسل ، عاشق هستیم و آبرودار، آفریده شدیم چون که آخر تو، میخری ما را سر بازار، آفریده شدیم لذتی دارد این اسیر شدن پای این خانواده، پیر شدن فردا اگر ازمون ملک الموت پرسید، کجا عمرتو سپری کردی، میگی حسین، یاد این افتادم و قتی مالک از دنیا رفت، وقتی تو قبر بود، امیرالمومنین بالا سرش، میگن اومدن نکیر و منکر ازش سوال میکردن، مَن اِمامُک؟ میگفت بالا میشه کار مارو راحت کنی؟ ما غیر از اسم تو چیزی یاد نگرفتیم، سر و ته زندگیمون، یه دونه رو و با معرفت پاش وایسادیم حسینه، ساعت دوازده و نیم شبه چی میخای؟ مگه کار و زندگی ندارید صبح؟ چیه دلت گرفته؟، خیلیا رو میدونم صبح که میخاد از خواب پاشه، میگه دیگه نمیرم، خسته شدم، اما غروب دل تو دلش نیست، بیچارم کردی، وی لون سی لونمون کردی، خدا کنه همه آوارگی یا برا تو باشه، خدا کنه این آوارگی و سرگردونی بره بره بره تا بین الحرمین اینقدر اون سرگردونی را دوست دارم، نمیدونی بریم حرم، بری اون حرم، به خودت میای دوساعته تو بین الحرمینی، پا برهنه، تا دم حرم عباس میری، بر میگردی میبینی پشتت به حسینه دوباره این طرف آخ چه کیفی داره آی روزگاریست، در تمناییم، مثل، قطره میان دریاییم، پسر ارشد امام حسین، ما همه نوکر تو آقاییم هر کجا بوی زلف تو آید، سر گرفته به دست می آییم، میدونی میری کربلا، وقتی سلام میدی، چی میگی، السلام علی الحسین و علی ... همون آقایی که پایین پای باباشه من که آرزو به دل موندم کربلا روضه علی بخونم، لذا امشب دارم عُقده ها دلمو خالی میکنم، تو کربلا نمیشه، تو حرم از علی اکبر بخونی، باید یکی زیر بغلای حسین رو بگیره، بعدشم، بعدشم، آشیخ ماها نمیفهمیم اینو، اینو کی میفهمه؟بابا ها میفهمن یه خار تو پا پسرش میره بابا میمیره، آ، کیف میکنه از دور بچشو نگاه میکنه، لذا وقتی اومد تو خیمه آقا مشغول بود، صدا زد أبَ، برگشت رنگ آقا رفت، اینا چیه پوشیدی، زره تنش کرده بود، بند دل آقا پاره شد، چی بگه، گفت میخای بری بابا؟ آره بابا، گفت میخای بری برو، اول یه سر به خیمه زنها بزن پسر ارشد امام حسین، ما همه نوکر تو آقاییم هر کجا بوی، زلف، تو می آید، سر گرفته، به دست میاییم کاش (سیدا) کاش مادر بزرگتان هم بود، همه امشب به یاد زهراییم آه، ریشه دارد کسی که نوکر توست، مادر ما کنیز مادر توست مادر ما، کنیز مادر توست خوش به حال دلی که ساغر شد گریه ها کرد تا معطر شد هر کسی دید اَبروان تو را زائر صورت پیمبر شد اینقدر این آقا خَلقا و خُلقا شبیه به رسول اللهِ دوتا از این آقا بگم، دوتا شاخصه بارزه، یکی اینی که شبیه ترین خلق به پیغمبر، تا جایی که، پیمردها نوه هاشونو میاوردند در خونه این آقا، آقا میومد بیرون، میگفتن این آقا رو ببنید انگار خود پیغمبره (این یک، دوم)، بعد امام حسن یه خونه بود تو مدینه درش باز بود، بعد امام حسن کریم مدینه علی اکبر شد لذا امشب بیرا نگفتی اگه بش کریم گفتی... 🏴🏴🏴🏴🏴🏴