eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.9هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
پیرمرد فاطمه بی کس و تنها بی عمامه بی عبا میون اعدا بازم هتک حرمتِ پسر زهرا دستِ بسته میبرن شبیه مولا آه آقای منو نبرین آه می افته با سر رو زمین از توی کوچه میبرین با رنج و آزار روضه مجسم میشه واسه این گرفتار کوچه - دیوار آتیش - اغیار مادر - مسمار ای وای ای وای وای خونه سوخته و آتیش به دل آقاس روضه پشت روضه شد کربلا اینجاس خیمه پشت خیمه سوخت شده قیامت لشگر حرومی و حرم و غارت آه اون دخترک و نزنین آه گوشواره هاشو نکنین میخوره بین راه، نگاه زار به بازار روضه مجسم میشه واسه این گرفتار نیزه- سرها سنگا- بالا زینب - تنها ای وای ای وای وای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5985575279651721158.mp3
1.35M
تو شب شهادت تو دلا گرفته مجلس روضَه رو تو عرش خدا گرفته بمیرم حتی یه دونه زائر نداری فاطمه سرمزارت عزا گرفته این شبا نوکرت آقا از شما دوره سر مزارت آقاجون چه سوت و کوره چشم امید شیعه به روز ظهوره میرسه اونکه فارس الحجازه مهدی فاطمه برات حرم میسازه ﴿غریب مادر یا امام صادق﴾ ____ بمیرم براتو آقا چه ها کشیدی بین کوچه مثل مادر قامت خمیدی نیمه شب پای برهنه چقدر دویدی نفست بالا نیومد نفس بریدی میون کوچه ها شدی شبیه مادر ولی نخوردی سیلی از دست یه کافر به زیر تازیونه ها نگشتی پر پر شبیه حیدر دستاتو که بستن بمیرم آقا حرمتت رو هم شکستن ﴿غریب مادر یا امام صادق﴾ _ به یاد جد غریبت تو بودی هر شب گریه میکردی برای غمای زینب نیمه شب دویدی آقا به پشت مرکب ولی جسم تو نمونده به زیر مرکب درسته آقا به شما شده جسارت ولی نبردن خونوادتو اسارت عبا و عمامه تو نرفت به غارت عزیز زهرا پیرهن نداره تنش میون خاک و خون کفن نداره ﴿غریب مادر ای حسین مظلوم﴾ __ شکر حق میگم که آقا اماممونی حاجت مار و نگفته شما میدونی دل ما تنگه برای شبای روضه دست مارو به محرم کاش برسونی خیلی دلم تنگه برا ماه محرم کاش برسونی منو تا ماه محرم تموم دلخوشی ما ماه محرم همین یه حاجت از سرم زیاده بزار که اربعین برم پای پیاده
4_5985575279651721160.mp3
1.34M
دست نگه دار، عبا برنداشته پیرمرده؛  عصا برنداشته یک قدم تاحالا بی عمامه توی این کوچه ها برنداشته بی عبا بردن پیرمردُ وسط کوچه ها بردن دست بسته شبیه مرتضی بردن... ناسزا گفتن من نمیتونم بگم که چیا گفتن بی حیاها جلوی بچه ها گفتن.... وای غریب آقام... راهشو تو دل شب نبندین دستش پشت مرکب نبندین دستای روضه خون حسین و مثل دستای زینب نبندین کوچه باریکه شبای مدینه دل گیر و تاریکه صدا پای دشمنا خیلی نزدیکه... هی میره از حال اومده جلو چشش روضه ی غارت گریه میکنه برا غارت خلخال وای غریب آقام.... تا که اتیش به در زد زبونه تازه پیچید صدا ، تازیونه دخترای قد و نیم قد تو پا برهنه دویدن تو خونه روضه دلگیره دلش از مدینه تا کربلا میره بدن حسین پر از زخم شمشیره.... روضه سنگینه یه نفر داره روی سینه میشینه تازه خواهرش داره اونو میبینه... وای غریب آقام....
4_5987599149845975222.mp3
1.75M
سخته هر نفس این روزا بین سینه خاطرات تلخ تو مدینه ، از یادم نرفته دارم عمریه داغ این کوچه ها رو طعنه و دشنام و آدمارو ، جونم رو گرفته کسی نداره حرمته ،  موی سفید سرم و نه حرمت سیادتم ، نه حرمت مادرم و هیزم آوردن ، سر صدا کردن مردم این شهر بازم آتیش به پا کردن «ای امون ای دل» ...... وقتی خنده میکردن به اشک چشمام تو نماز شب از زیر پاهام ، سجاده کشیدن بردن حرف من رو توی کوچه بازار مردمی که من رو اولین بار ، بی عمامه دیدن من و با دست بسته به ، یه بی حیا سپردنم شبیه عمه جانمون ، پای پیاده بردنم بین این کوچه دستمو بستن از تبار دشمنای مرتضی هستن «ای امون ای دل» ...... حالا این دمای آخر بی قرارم تو دلم کوهی از غصه دارم ، این دنیای من بود هیهات اف بر این دنیایی که دو روزه  که دل خونم از این می سوزه ، جدم بی کفن بود تنش به زیر دست و پا ،رو خاک داغ کربلا امان از آه مادرش ،  سرش به روی نیزه ها عمه ی سادات ، به اسارت رفت خیمه ی سقا ، توی آتیش ، به غارت رفت «ای غریب آقام»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای آشناترین که غریب زمانه ای هستی  ِشیعیان تو چرا بی نشانه ای جای تو نیست کوه و بیابان بیا به شهر طاووس جنّت از چه تو بی آشیانه ای هر روزه با گناه، دلت را شکسته ام دارم همیشه وقت شکستن بهانه ای حاجات من شنیده ای اما تمام عمر نشنیده ای ز من سخن عاشقانه ای گفتم بیا همیشه ولیکن نساختم در سینه ام برای حضور تو خانه ای صاحب عزا، دوباره محرّم رسیده است سمت کدام مجلس روضه روانه ای شاه غریب، فکر غریبی  ِمسلمی یاد جفای کوفه و اشک شبانه ای بالای بام،ناله زده ای حسین نیا تا که رقیّه ات نخورَد تازیانه ای با خون حنجرم بنویسم میا حسین ای آشناترین که غریب زمانه ای ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
چیست دیگر فرق گل با خار وقتی نیستی نیست دنیا جز سرای نار وقتی نیستی امر بر منکر، کنار نهی از معروف هاست جاده ی بدعت شده هموار وقتی نیستی مانده در پشت نقاب  ِزهد هر روی سیاه دین شده بازیچه ی گفتار وقتی نیستی جای تقوا ارزش هر کس مشخص می شود با ملاک درهم و دینار وقتی نیستی زشت و زیبایند درهم،صف به صف یوسف نما جمع گردیدند در بازار وقتی نیستی نیست حتی یک‌نشان واضح از سرّ درون مانده صدها رنگ بر رخسار وقتی نیستی نه فقط درمان نگردد دردهای لاعلاج هر طبیبی هم شده بیمار وقتی نیستی می کشم‌ با حبّ تو تنها نفس،حقّم بده باشم از این زندگی بیزار وقتی نیستی پشت این لبخندهای تلخ، غمهای جهان  شد همیشه بر سرم آوار وقتی نیستی جملگی دیروزها، امروز و فرداها یکیست شد تمام لحظه ها تکرار وقتی نیستی منتظر هستی که من لایق شوم اما چه سود برگناهان می کنم اصرار وقتی نیستی بنگر ای آب حیات شیعیان،از زندگی سیر گشته تشنه ی دیدار وقتی نیستی انتظار من کجا و انتظار مادرت دم به دم بین در و دیوار وقتی نیستی منتقم برگرد تا کی با شکایت،روضه خوان روضه ها می خواند از مسمار وقتی نیستی گفت با گریه رقیه ،ای عموجانم ببین می روم تا شام با اجبار وقتی نیستی ای عموجان می دهد زجرم صدای زجر پست درد دارد گوش من بسیار وقتی نیستی بر سر نیزه ببین که ردشدن سخت است سخت از میان مست ها هر بار وقتی نیستی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
ای نور ماه، در شب تار جوانی ام بی تو گذشت کودکی ام، نوجوانی ام جز مهربانی از تو ندیدم ولی ببخش شد دائماً نصیب تو نامهربانی ام خواندم تو را به وقت غم وحاجتم ولی یادی نکردم از تو دم شادمانی ام یک لحظه از فراق تو مضطر نبوده ام دم میزنم چگونه که صاحب زمانی ام گم کرده ام بدون تو خود را تمام عمر آقا بیا که از تو بگیرم نشانی ام کوبیده ام همیشه در ِخانه ی تو را هرگز نشد که از سر ِکویت برانی ام حالا اجازه می دهی ام نوکرت شوم خدمت کنم به تو همه ی زندگانی ام حالا که پای عمّه رسیده به کربلا در پای روضه های خودت می نشانی ام؟ آهی کشید و ناله زنان گفت ای حسین اینجا کجاست؟ شد سبب نیمه جانی ام پایی برای رفتن من نیست، گوئیا داری به سمت مقتل خود می کشانی ام یک کوچه از محارم من صف کشیده اند در پوشش است، سایه ی قدّ ِکمانی ام امّا حسین، شام دهم را چه میکنی هشتاد و چار کودک و زن، پاسبانی ام در شهر شام از وسط رقص مستها می آیی ای برادر من، بگذرانی ام😭 ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
چیست دیگر فرق گل با خار وقتی نیستی نیست دنیا جز سرای نار وقتی نیستی امر بر منکر، کنار نهی از معروف هاست جاده ی بدعت شده هموار وقتی نیستی مانده در پشت نقاب  ِزهد هر روی سیاه دین شده بازیچه ی گفتار وقتی نیستی جای تقوا ارزش هر کس مشخص می شود با ملاک درهم و دینار وقتی نیستی زشت و زیبایند درهم،صف به صف یوسف نما جمع گردیدند در بازار وقتی نیستی نیست حتی یک‌نشان واضح از سرّ درون مانده صدها رنگ بر رخسار وقتی نیستی نه فقط درمان نگردد دردهای لاعلاج هر طبیبی هم شده بیمار وقتی نیستی می کشم‌ با حبّ تو تنها نفس،حقّم بده باشم از این زندگی بیزار وقتی نیستی پشت این لبخندهای تلخ، غمهای جهان  شد همیشه بر سرم آوار وقتی نیستی جملگی دیروزها، امروز و فرداها یکیست شد تمام لحظه ها تکرار وقتی نیستی منتظر هستی که من لایق شوم اما چه سود برگناهان می کنم اصرار وقتی نیستی بنگر ای آب حیات شیعیان،از زندگی سیر گشته تشنه ی دیدار وقتی نیستی انتظار من کجا و انتظار مادرت دم به دم بین در و دیوار وقتی نیستی منتقم برگرد تا کی با شکایت،روضه خوان روضه ها می خواند از مسمار وقتی نیستی گفت با گریه رقیه ،ای عموجانم ببین می روم تا شام با اجبار وقتی نیستی ای عموجان می دهد زجرم صدای زجر پست درد دارد گوش من بسیار وقتی نیستی بر سر نیزه ببین که ردشدن سخت است سخت از میان مست ها هر بار وقتی نیستی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا