#زمینه_ورودیه
پُره دردم غرقِ آهم ، لبریزه خونِ قلبم
چقَدَر دلشوره دارم ، دارم میمیرم از غم
از زمانی که رسیدیم ، سرتاپام اضطرابه
لرزه افتاده به پاهام ، اینجا حالم خرابه
جاریه عشق تو ، توی رگ و خونم
خوب میدونی داداش ، بی تو نمیتونم
چاره نداره این ، دردِ فَراوونم
میدونم درمون نداره این دردا
می ترسم بی سر بمونی تو صحرا
سالار زینب حسین جانم جانم
توو دلم شادی نَمونده ، از بس که غصه خوردم
بیا برگردیم مدینه ، تا از غصه نَمُردم
قطره قطره اشک چشمام ، میباره مثل بارون
نگا کن که بچه هاتم ، میترسن از بیابون
کُشته منو والله ، فکرِ غم فردات
حاضر و آماده م ، تا که بمیرم جات
وای اگه توو این دشت ، خاری بِره توو پات
رحمی کن به من تو رو جون زهرا
می ترسم بی سر بمونی تو صحرا
سالار زینب حسین جانم جانم
همه ی هستیم تو هستی ، ای آروم و قرارم
تو که می دونی توو دنیا ، جز تو یاری ندارم
ترسم از اینه حسینم ، به سوگ تو بشینم
ندارم طاقت تنت رو ، بین گودال ببینم
کاش نبینم بی کس ، میون جنجالی
زخمی و غرق خون ، رو شیب گودالی
پیکر تو بی سر ، میشه لگدمالی
وای از ناله ی جگر سوزِ زهرا
میترسم بی سر بمونی تو صحرا
سالار زینب حسین جانم جانم
✍ بهمن عظیمی
➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#زمینه_حضرت_رقیه(س)
ای دو عالَم خاک زیرِ ، پای پُر تاول تو
بمیرم که شد خرابه ، آخرش مقتل تو
غیرِ آغوش عموجون ، جایی نیست درخُور تو
همه ی دنیا فدای ، خاک رو چادر تو
قربونِ درداوُ ، زخمای دست و پات
تو دختر شاهی ، خرابه ها نیست جات
ای نوه ی حیدر ، هستی مُو میدم پات
تا وقتی زندم توی قلبم جاته
تنها صاحبم رقیه ساداته
یا بنت الحسین مدد یا مولاتی
از بابات ارثیه بُردی ، احسان و بخشش و بذل
که تو هم باب الحوائج ، هستی مثل ابالفضل
منشأ لطف و وفایی ، بسکه زهرا خِصالی
از در خونَت نرفته ، هیشکی با دست خالی
زندگیِ نوکر ، نذر تو و بابات
با تو برآورده ، میشه همه حاجات
حاتم گدای تو ، ای عمه ی سادات
رزق کربلا میون دستاته
تنها صاحبم رقیه ساداته
یا بنت الحسین مدد یا مولاتی
سه ساله بودی و اَمّا ، روضَت چندین کتابه
کربلا و کوفه و شام ، رأس خونی خرابه
سر که روی نیزه ها رفت ، غنچه از غصه پژمرد
من بمیرم واسه اون که ، چِل منزل پات کتک خورد
دست اجل آخر ، درداتو درمون کرد!
داغ تو بدجوری ، عمه رو دل خون کرد
فرشته هارو هم ، غم تو گریون کرد
عرش و فرش و نُه ، فلک خاک پاته
تنها صاحبم رقیه ساداته
یا بنت الحسین مدد یا مولاتی
✍ بهمن عظیمی
➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
recording-20240702-105313.mp3
4.19M
#زمینه
#حضرت_رقیه س
#شب_سوم_محرم
🎤کربلایی حسین بابا نیا
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#زمینه_حضرت_زینب(س)
دوباره اسم حسین و ، میگم با نام زینب
بخدا تنها علاجِ ، کُل دردامه زینب
بعد زهرا توی خلقت ، یکتا و بی قرینه
عمه ی صاحب زمان و ، خواهر شاه دینه
غُصه ی بی حَدِّش ، قلبمون و خون کرد
قِصه ی تنهاییش ، عالم و محزون کرد
توی نماز شبهاش ، دعا برامون کرد
شد جِنُّ و مَلَک پریشون زینب
جونِ نوکرا به قربون زینب
یازینب مدد ، مدد یامولاتی
تنها نه کرببلا که ، دنیایی زیرِ دِینش
هردو آقا زاده هاش و ، داد تو راهِ حسینش
وارثِ بر حقِ حیدر ، سرتاپا ذوالفقاره
کربلا با مِحنتِ اون ، تا محشر موندگاره
مَليكةُ الدُّنیا ، صِدیقه ی صُغری
اَمينةُ اللهُ و ، نائبةُ الزّهرا
به لطف اون زنده ست ، نهضت عاشورا
چوب محمل و سَر و خون زینب
جونِ نوکرا به قربون زینب
یازینب مدد ، مدد یامولاتی
از غم داغ برادر ، میگن که سر شکستی
(این حسین تنها یه عاشق ، داره اونم تو هستی)
از غم هجرانِ یارت ، دیگه از پا نشستی
(این حسین تنها یه عاشق ، داره اونم تو هستی)
شور و نوا زینب ، اشک و بُکا زینب
هم جَبَلُ الصَّبر و ، کوه وفا زینب
دلم پُر از درده ، ادرکنی یازینب
زنده بی حسین نمیمونه زینب
جونِ نوکرا به قربون زینب
یازینب مدد ، مدد یامولاتی
✍ بهمن عظیمی
➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
recording-20240702-105612.mp3
4.04M
#زمینه
#حضرت_زینب_س
#شب_چهارم_محرم
🎤کربلایی حسین بابا نیا
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#زمینه_حضرت_عبداللهبنالحسن(ع)
روی خاک قتلگاهی ، تنها و بی سپاهی
بمیرم واست عمو جون ، اینجوری بی پناهی
تو رو مابین یه گودال ، اینطور تنها گذاشتن
چجوری باید ببینم ، رو سینه ت پا گذاشتن
----------
الهی قُربونِ ، این حالِ زار تو
طاقت بیار دارم ، میام کنار تو
بذارم این جونُ و ، در اختیار تو
----------
میخوام که باشم ، فداییِ این راه
قربونت بشه الهی عبدالله
----------
ای جانم عمو عموجانم جانم
<><><><><><><><>
به غم عشقت عموجون ، عمریه که اسیرم
آرزومه بین گودال ، تو آغوشت بمیرم
من مگه مُردم عموجون ، قربون بی کسی هات
التماسِ عمه کردم ، تا اینکه جون بِدَم پات
برات بمیرم که ، شده تنت خونی
صورتِ تو زخمی ، پیروهنت خونی
هم سر و پای تو ، هم دهنت خونی
واسه چی عمو ، روی لبهاته آه
قربونت بشه الهی عبدالله
----------
ای جانم عمو عموجانم جانم
<><><><><><><><>
تو رو خاک افتاده باشی ، من بین خیمه باشم؟
به نیابت از داداشِت ، میخوام اینجا فداشَم
بمیره عبدالله واسَت ، عشق تو قاتل من
آخرین سربازت هستم ، ای آروم دل من
بالای تل کردم ، گریه به احوالت
نمیذارم دشمن ، بخنده به حالِت
میخوام بشم پرپر ، میونِ گودالت
میشه جون من ، فدای تو ای شاه
قربونت بشه الهی عبدالله
----------
ای جانم عمو عموجانم جانم
✍ بهمن عظیمی
#زمینه_حضرت_قاسمبنالحسن(ع)
غم هجرون تو قاسم ، دنیام و زیرورو کرد
یکی انگار خنجرش رو ، توو قلب من فرو کرد
مثِ اون روزی که مادر ، بین کوچه کتک خورد
پهلوی خونیت و دیدم ، قلبم بازم تَرَک خورد
پیچیده توی دشت ، ناله ی یک مادر
توو خیمه ها نجمه ، میزنه روی سر
زنده شده واسم ، روضه ی میخ در
قربونت بشم تنت غرق خونه
مثل مادرت عموتَم گریونه
ای جانم عمو عموجانم جانم
همه ی جسمت عزیزم ،از پا تا سر شکسته
استخونِ سینه ی تو ، مثل مادر شکسته
با نگاهِ آخرینِت ، توو چِهرَم دیدی دردُ و
پاشو از جا قاسمِ من ، دریاب این پیرِمردُ و
داغ غمت آهِ ، منو بَرانگیخته
جای عسل خون از ، کُنج لبت ریخته
با خاکِ این صحرا ، خونِ تو آمیخته
گریونه غمت شده کُلِ افلاک
پیش چشم من نزن پاتُ و رو خاک
ای جانم عمو عموجانم جانم
مادرت واست بمیره ، توو خاک و خون تپیدی
زنده زنده زیر سُمِّ ، مرکب ها قد کشیدی
بین خوشحالیِ دشمن ، کارم شد گریه زاری
بسکه سنگِت زد یه لشکر ، جای سالم نداری
بی کسی های من ، شده فراموشِت؟
کُشته منو والله ، این لب خاموشِت
من بمیرم واسه ، جسم کفن پوشِت
سخته واسه من عذابِ این لحظه
همراهم میای تو بالای نیزه
ای جانم عمو عموجانم جانم
✍ بهمن عظیمی
#زمینه_حضرت_علی_اصغر(ع)
بخدا روزِ نبودِت ، روز مرگ ربابه
داری جون میدی رو دستم ، چارَت یک جرعه آبه
تو تَلَظّی میکنی و ، حالِ مادر خرابه
کاری از من برنمیاد ، چارَت یک جرعه آبه
چشمای خشکیدَت ، قلبم و آزرده
ای همه اُمّیدِ ، مادری افسُرده
مادرت و دریاب ، ای گل پژمرده
ای آرامشِ دلِ زارم اصغر
لالایی گُلم بخواب آروم مادر
لالایی علی ، علی جانم جانم
داری بدجوری تمومِه ، هستی مو می سوزونی
الهی بارون بِباره ، شاید زنده بمونی
فکر دوریت زندگی مو ، از هم پاشیده مادر
حلالم کن ای عزیزم ، شیرم خشکیده مادر
پنجه نَکِش اینقد ، به سینه ی مادر
دلنگرون هستم ، واسَت علی اصغر
حرمله رو دیدم ، میون این لشکر
توو آغوش من نزن اینقد پرپر
لالایی گُلم بخواب آروم مادر
لالایی علی ، علی جانم جانم
ناله و گریه حریفِه ، درد و غمها نمیشه
آخه سرنیزه میونِ ، حلقومت جا نمیشه
جای لالایی تمومه ، این حرفام و شِنُفتی
الهی که پیش چِشمم ، از رو نیزه نَیُفتی
اون لحظه هایی که ، خیمه میشه غارت
کاش لااقل واسم ، بِمونه گهوارَت
میکُشه مادر رُو ، حلقوم صدپارَت
کاشکه لااقل نَره رو نیزه سر
لالایی گُلم بخواب آروم مادر
لالایی علی ، علی جانم جانم
✍ بهمن عظیمی
➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#زمینه_حضرت_علی_اکبر(ع)
مونده مبهوتِ یه پیکر ، با دردِ بی کَرونِش
واسه بابا خیلی خیلی ، سخته مرگِ جَوونِش
افتاده رو جسم اکبر ، زندگیش بی دَوومه
همه با همدیگه گفتن ، کارش دیگه تمومه
بُغض علی دارن ، مَردُم این اقلیم
قامتش و توو ذهن ، همش میکرد ترسیم
انگار تنش بینِ ، لشکر شده تقسیم
از این زندگی دیگه سیرِش کرده
داغ اکبرش چقد پیرِش کرده
مظلوم ای حسین حسین جانم جانم
یه حرم از این مصیبت ، گریون و سینه چاکه
نمیخندن به کسی که ، نَعشِ بچه ش رو خاکه
شده ارباب دو عالم ، تنهاتر از همیشه
چرا از رو خاک صحرا ، آقامون پا نمیشه
پیش تن اکبر ، میزد حسین فریاد
صد دفه شد زنده ، صد مَرتبه جون داد
تا پسر و کُشتن ، پدر خودش افتاد
این غم تا ابد زمین گیرِش کرده
داغ اکبرش چقد پیرِش کرده
مظلوم ای حسین حسین جانم جانم
کاش نبینه هیچ بابایی ، مرگ بچه ش رو هیچ وقت
چی گذشت به شاه عالم ، توی اون لحظه ی سخت
شده بدجوری عزادار ، ساعاتِ آخرش رو
هر طرف رو که میبینه ، میبینه اکبرش رو
عصای پیریِ شُ و ، شکستن از کینه
قاتلِ جونِ اون ، این غمِ سنگینه
کُشتن علی رو با ، عقده ی دیرینه
درد بی کسی که زنجیرش کرده
داغ اکبرش چقد پیرِش کرده
مظلوم ای حسین حسین جانم جانم
✍ بهمن عظیمی
➖➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#زمینه_حضرت_عباس(ع)
بدجوری میسوزه قلبم ، این لحظه های غمبار
وای بحال خیمه های ، تنها و بی علمدار
چرا ماه آسمونم ، توو خاک و خون نشستی
کُمَکَم کن پاشم از جا ، پُشتم رو بد شکستی
قرار نبود تنهام ، بذاری اینجوری
چیکار کنم حالا ، با غصه ی دوری
جا شده توو جسمت ، اینهمه تیر زوری
پاشو از رو خاک حسین مونده تنها
وای از زینب و غروب عاشورا
سقای حرم ابوفاضل عباس
گریه داره حال و روزت ، سقای تشنه کامم
بازو رو خاک میزنی که ، پاشی به احترامم
دیگه کار از کار گذشته ، بی فایده س غصه خوردن
چه بلایی بر سر این ، قد و قامت آوردن
فرق سرت بدجور ، شکسته تا ابرو
کی دستات و اینطور ، بُریده از بازو
برات بمیرم من ، اون قد و قامت کو؟!
توی علقمه پیچید بوی زهرا
وای از زینب و غروب عاشورا
سقای حرم ابوفاضل عباس
شد امیدم ناامید و ، دیگه تنهاترینم
سخته واسم تکیه گام و ، توو این اوضاع ببینم
قربون دست بریدت ، که رو خاک زمینه
هنوزم چشم انتظاره ، تو نشسته سکینه
چیکار کنم تنها ، با کوه غم بی تو
خواهرمون تنهاست ، برادرم بی تو
بد ضربه ای خوردن ، اهل حرم بی تو
ذکر اهل خیمه آه و واویلا
وای از زینب و غروب عاشورا
سقای حرم ابوفاضل عباس
✍ بهمن عظیمی
➖➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
recording-20240702-110548.mp3
4.06M
#زمینه
#حضرت_عباس ع
#شب_نهم_محرم
🎤کربلایی حسین بابا نیا
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#زمینه_امام_حسین(ع)
#گودال
خیلی سخته روزگارت ، غرق غم شِه سراسر
که ببینی زندگی تُ و ، زیر پای یه لشکر
خواهرانه گریه کردم ، واست لحظه به لحظه
اینکه اینجوری شهید شی ، واسه من مرگ مَحضه
به حنجرت خنجر ، وقتی که غالب شد
سرِ بُریده ت رو ، هرکسی صاحب شد
زینب توی نیم روز ، اُمُّ المَصائب شد
آه ای کُشته ی بُریده حلقومم
ای تشنه لب ای شهیدِ مظلومم
مظلوم یاحسین حسین جانم جانم
از غم تو روزگارم ، شد مثل شامِ تاریک
هرکی دست خالی بود سنگ ، میزد از دور و نزدیک
شبیه یک لاله زاره ، از خونِت دشت و هامون
پیکرت رو میزدن شُخم! ، انگار با نیزه هاشون
یکی به بازو زد ، یکی به پهلو زد
با قصد قربت هی ، نیزه به هر سو زد
برای ذبح تو ، سنان به شمر رو زد
دیگه بعد ازین من از تو محرومم
ای تشنه لب ای شهیدِ مظلومم
مظلوم یاحسین حسین جانم جانم
دست و پا که میزنی هی ، بین دریای نیزه
روی قلب من میشینه ، انگار زخمای نیزه
تا غریب گیرت آوردن ، نامردا بعد عباس
کاری کردن با تنت که ، واسم عین مُعمّاس
رو جگرم داغت ، همیشه میمونه
نبودنت واسم ، نبودنِ جونه
بی تو همه شبهام ، شام غریبونه
دیگه بعد از این تا زنده م مغمومم
ای تشنه لب ای شهیدِ مظلومم
مظلوم یاحسین حسین جانم جانم
✍ بهمن عظیمی
➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
ادامه سبک های ده شب محرم ارسال شد روی #هشتک بزنید👇 #سبک_ده_شب_محرم
سبک زمینه ده شب ارسال شد👆
برای دسترسی راحت ادامه سبک های ده شب محرم روی #هشتک بزنید👇
#سبک_ده_شب_محرم
🏴#امام_حسین_علیه_السلام
🏴#سیاه_پوشان
🏴#سبک_شور
✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی
سال۱۴۰۳
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شکرخدا که عمرم
به محرم کفاف داد
سروکارم دوباره
به روضه ی تو افتاد
من اومدم ببینی
دوباره گریه هامو
من اومدم بپوشم
برات پیرهن سیامو
افتادم به پات،مثل حر آقا
دستم رو بگیر،ای شاه وفا
روزیم کن برم،بازم کربلا
جانانم حسین ای جانم حسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
من اومدم ببینی
اشکی که تو چشامه
محرمت شد و باز
اسم تو رو لبامه
میمونم آقا پای
عهدی که با تو بستم
محرمت شد و باز
پا علمت نشستم
افتادم یه عمر،توی دام تو
هستم تا ابد،من غلام تو
روزیم میرسه،از اطعام تو
جانانم حسین ای جانم حسین
۱۴۰۳/۰۴/۱۱