eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام الله علیها 🏴بند اول: مهمون ویرونه، ماه شبهام شدی چه عجب باباجون، سر به ماهم زدی رفتی و پیش من، خیلی دیر اومدی کجا بودی که هر چه قد صدا زدم بابا انقد منو کتک زدن، خمید قدم بابا نیومدی حالا ببین، چی اومده سرم دیگه نمونده مو و معجری روی سرم همه تنم شده کبود، بابا عمه اگه پیشم نبود، بابا (رقیه دیگه مُرده بود، بابا ۲) مَنِ الّذی اَیْتَمَنی بابا 🏴بند دوم: مثل بال و پرم، سوخته موهات بابا چشم و ابروت سیاه و کبوده چرا صورتت خونیه، رفته بودی کجا؟ چه جوری آخه باباجون شکسته دندونات انگار زدن با خیزرون محکم روی لبات بهم بگو چرا آخه با سر آوردنت؟ چه جوری اومدی اصن الان کجاس تنت؟ زخمی شده چه قد سرت، بابا کاشکی بمیره دخترت، بابا (واسه رگای حنجرت، بابا ۲) مَنِ الّذی اَیْتَمَنی بابا 🏴بند سوم: بیدارم شب تا صب، بسکه درد میکشم سیلی انقد زدن، تار میبینه چشم بغلم کن بابا، یِکّم آروم بشم منو ببر شدم از این زمونه دیگه سیر سه سالمه ولی ببین بابا شدم چه پیر نپرس ازم چرا چون هرچی که بگم کمه تو بازارای شام عذاب دیدم یه عالَمه چشم عمو رو دور دیدن، بابا جلوی ما میرقصیدن، بابا (به اشکامون میخندیدن، بابا ۲) مَنِ الّذی اَیْتَمَنی بابا شعر و ملودی: (یاحسین)
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 💠💠 🔶🔸اللهم عجل لولیک الفرج🔸🔶 سبک زمینه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها بند🌹 چش به راهِ ، بابائیم ، سر بزنه ، به دُردونش خیلی دلم ، تنگه براش ، سر بزارم ، به رو گونش بگم از این همه زجری که زجر و سنان به ما دادن بگم از این که تو شام چِقَدَر به ما ناسزا دادن بابا جونم 📿 عزیزالله یا ثارالله 📿 بند🌹🌹 شامیا به ، دختراشون ، گل میدادن ، جلو چشمات من رو ولی ، توی بازار ، هُل میدادن ، جلو چشمات دلت میسوخت منو تا زیرِ باد کتک میگرفتن دلت میسوخت دختراشون جلوم عروسک میگرفتن بابا جونم 📿 عزیزالله یا ثارالله 📿 بند🌹🌹🌹 دردِ کمر ، کشته منو ، شب تا سحر ، نمیخوابم این دردِ سر ، کشته منو ، شب تا سحر ، نمیخوابم همش زیرِ سرِ زجرِ بابایی که من رو لگد زد همش زیرِ سرِ زجرِ بابا که منو سیلی بد زد بابا جونم 📿 عزیزالله یا ثارالله 📿 «التماس دعای خیر» 🖋 💠💠 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ آمدی از بین آتش تا گلستانت کنم با پریشانی نمی‌خواهم پریشانت کنم کاش می‌شد زخم‌هایت را بریزم در تنم تا فقط اندازه‌ی یک زخم، درمانت کنم سفره‌دارا! سفره‌ام خالی‌ست، اما دل پر است روضه‌ام شو تا دو کاسه اشک مهمانت کنم مقتلِ مکشوفه‌ی من! روضه‌هایم را نبین حیفِ چشمِ زخم‌دارت نیست گریانت کنم؟! از میان کوچه‌های سنگ‌باران آمدی تا منِ حسرت‌به‌لب هم بوسه‌بارانت کنم می‌بَرندت می‌زَنندت می‌کُشندت باز هم من کجای دنجِ این ویرانه پنهانت کنم؟! قاری سرنیزه‌ها و تشت، "ألرّحمٰن" بخوان تا مزارِ کوچکم را رحلِ قرآنت کنم جا نمی‌مانم، نمی‌خوابم، نمی‌گویم نرو من که می‌آیم، چرا باید پشیمانت کنم؟! .
دلِ دلداده را دلبسته‌ی دلبر تصور کن کمال عشق را عشقِ پدر _دختر تصور کن دمِ صبح از سفر برگشته‌ای..،بابای عطشانم! نمِ چشم مرا سرچشمه‌ی کوثر تصور کن بیا جای طَبَق سر رویِ پای دخترت بُگذار لباسِ پاره ام را بالِشی از پَر تصور کن شبیه پیرزن ها خَم شدم..،از بس لگد خوردم بیا این دردِ پهلو دیده را مادر تصور کن رسیده هر که دستش تاری از زُلف مرا کَنده خودت این مختصر را جایِ موی سر تصور کن ببین ردِّ کبودِ گونه ام را !..،زجر بَد می زد شب و روز مرا اینگونه زجرآور تصور کن سنان از خنده غش می کرد ، تا خولی هُلَم می داد مرا بازیچه ی دستانِ مُشتی شَر تصور کن نگو آن گوشواری که خریدی کو؟!..،کشید و بُرد همین خون‌لخته‌ی گوش مرا زیور تصور کن ادای لکنتم را دختر شامی درآورده... زبانم را زمان ترس از این بدتر تصور کن شرارِ پشت بام خانه ای روی سرم می ریخت... کبوتر را درون دود و خاکستر تصور کن میان ازدحام کوچه صدها بار افتادم... گُلی را زیرِ دست و پای یک لشگر تصور کن حجاب عمّه‌ام زینب،عمو عباسِ من را کُشت... برایش آستین پاره را معجر تصور کن! چه‌ها دیدند در بزمِ شرابِ شام،دخترهات... میان مست ها بابا..،خودت دیگر تصور کن! ▪️ من از دنیای بی بابایِ فردا سخت می ترسم همین شب را برای من شبِ آخر تصور کن شاعر:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل فراقِ حرم و حضرت رقیّه سلام اللّه علیها اگر چه دستِ گدا از ضریحتان دور است بساطِ روضه وُ گریه به لطفتان جور است برایِ نوکرَت این آه وُ گریه شیرین است اگر چه قطره‌یِ اشکِ دو دیده‌اَش شور است بهشتِ ماست اتاقی که از تو می‌خوانیم اِرم اگر نَشود حرف از حرم  گور است ببین که سینه‌زنت بغض کرده واویلا شبیهِ طفلِ غریبی که خانه‌اش دور است به طفلِ گمشده سیلی زدن مُروّت نیست پس از پدر چقَدَر خاطرات ناجور است شبی که طفلِ حرم بینِ راه شد مفقود تمامِ روضه همین شد که زجر مأمور است کشید گیسویِ سر را پرید رنگِ حرم چرا به گونه‌یِ دُردانه‌یِ تو هاشور است به رویِ صورتِ آهو که گرگ پنجه کشید دعایِ ندبه دَمِ سینه‌هایِ مکسوره‌َست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بابا تویی یا خواب می بینم امشب که شام غصه ها سر شد بعد از گذشتن از چهل منزل ویرونه ماهم منور شد پس نوبت ماهم رسید آخر می خوام تو آغوش سرت باشم دیدم که تو دلتنگ زهرایی گفتم شبیه مادرت باشم اینجا که می بینی شبهاش سرده گرمای روزهاش مثل آتیشه اون گوشه اون خاک ها رو می ببینی اون رخت خواب دخترت میشه دورو برت رو خوب تماشا کن اینجا خرابه بود خونه ام شد اون لکه های قرمز ر وخاک اون جانماز عمه جونم شد شبها با درد پهلو صبح میشه روزها با سیلی غروب میشه دستام چشام پاهام سرم گوشام بابایی چیزی خوب میشه تعریف کن از اون چهل منزل واسم بگو از روزهاتو شبهات گفتند که تو پیش خدا بودی پیش خدا زخمی شده لب هات اون شب که ما از کربلا رفتیم گفتند سرت یک جای دور بوده گفتند که تو پیش خدا بودی حتما خدا هم تو تنور بوده چیزی نپرس از کربلا تا شام سخته نگم از اون همه آزار بابایی من دیگه سه سالم نیست یک عمر شد رفتن از اون بازار سخته بگم از قصه زخمام واسه تو که دریای احساسی راستی بابایی بین این مردم دستی به اسم ضجر میشناسی من گم شدم اومد سراغ من موهام شد بیشتر پریشونت گفتم عمو سیلی زدو بعدش با طعنه گفت این هم عمو جونت بابا بابا .. چادر نمازم رو نبردم که توی مدینه جا گذاشتم من بابا چرا خیره به گوشامی اصلا مگه گوشواره داشتم من دستامو پنهون می کنم پشتم بازم یه جاهایش معلومه این حلقه قرمز کبودی نیست تو فکر کن جای النگو نیست هرجا که می شد مارو چرخوندند با سختی رو پاهام می ایستم بزم نمی دونم چی بود اینجا من حتی اسمش رو بلد نیستم از معجرا و. چادرا بابا چیزی نپرس از من نمی دونم انقدر که می دونم این روزا از آستین پاره ممنونم حسین حسین حسین ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️