eitaa logo
روضه رضوان
1.3هزار دنبال‌کننده
579 عکس
282 ویدیو
31 فایل
از عناوین جهان مرثیه خوان ما را بس اشعار اهل بیت علیهم السلام + مقتل عربی🌷 امیر حسین سعیدی پور آیدی ما 👈 @amir_saidi کپی فقط با ذکر لینک ⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
مرا غدیر نه برکه، که بیکران دریاست علی نه فاتح خیبر،که فاتح دلهاست مرا غدیر نه برکه، که خم جوشان است علی نه ساقی کوثر،که کوثر عظماست مرا غدیر نه یک برگ سرد تاریخ است علی نه شافع محشر، که محشر کبراست مرا غدیر حریم وصال محبوب است علی نه همسر زهرا که کیمیای ولاست مرا غدیر بود پایگاه دانش و دین علی نه کاتب قرآن که آیت عظماست مرا غدیر نه یک واژه در دل تاریخ که جان پناه همه رهروان راه خداست مرا غدیر نه یک روز اختلاف افکن که همچو چشمه ی مبعث زلال وحدت زاست مرا غدیر ندای بلند آزادی است علی نه حامی بوذر که روح صدق و صفاست مرا علی نبود خلقتی خدا گونه چو غالیان نسرایم که مالک دو سراست اگر نه عالم و عادل مرا نمی شاید ستایمش که علی عالی و علی اعلاست بخوان ز سوره انعام علت درجات علی ز علم و عمل بر جهانیان مولاست مگوکه مولد او کعبه شد که می گویم به هر مکان که علی هست کعبه خود آنجاست هر آن که دم زند از عشق آن ولی والا علی صفت اگرش نیست، کار غرق خطاست بخوان تو نامه مولا به مالک اشتر که طرز فکر علی از خطوط آن پیداست ببین که در دل آن رادمرد بی همتا به یاد قسط و عدالت چه محشری بر پاست بکوش رنگ علی گیری و صفات علی هزار نکته باریک تر ز مو اینجاست به سالروز امامت به جشن عید غدیر که اشک شوق به چشمان عاشقان پیداست گل (امید) به لب ها نشاندم و گفتم خوشا دلی که در آن مُهر مهر میر ولاست
تشنه‌کامی که لبِ او رَبَّنا برداشته آب را از چشمه‌سار مرتضی برداشته از وضوی او حیات جاودانه می چکد خضر از مَسحِ علی آب بقا برداشته زحمت خَلقِ تشیُّع را خودش گردن گرفت بار ما را حیدر از دوش خدا برداشته کعبه را بی پرده ی مشکی تصور کرده اند تا علی از شانه های خود عبا‌ برداشته از زمانی که علی حِین قنوتش اخم کرد طاق محراب مساجد انحنا برداشته کار دست قابض الارواح داده وقت جنگ ذوالفقارش را به قصد حمله تا برداشته وصله‌پینه فوت و فنِّ کیمیای حیدر است بارها فضّه ز نعلینش طلا برداشته روز محشر دست حسرت بر سر خود می زند هرکه دست از حُبِّ آل مرتضی برداشته آمده که شیعه ی حیدر،شفیعش فاطمه است این مُسَبب شد که من را هم هوا برداشته می توان بر شکِّ قلبش با یقین خرده گرفت زائری که در نجف قبله‌نما برداشته؟! در حریمش شاعران سرگرم مضمون یابی اند جای جای صحن او را محتوا برداشته گنبد و گلدسته را انسان تجسم می کنم… گوئیا ایوان‌طلا دست دُعا برداشته اذن دیدار پسر را هم پدر امضا کند در “نجف” زائر براتِ “کربلا” برداشته آن کفن های بهشتی سهم فرزندش نشد پس برای خود حسینش بوریا برداشته @marsieha
123410(2).pdf
536.6K
🌺🌺متن کامل خطبه غدیر همراه با ترجمه 🌷نشر حداکثری ⭕️⭕️از ارادتمندان به امیرالمومنین و اهل بیت انتظار می رود که حداقل‌ یکمرتبه این خطبه شریف را مطالعه فرمایند . @marsieha
شکـر خدا که نوکـر اولاد حیدرم از خادمان خانه یِ موسی ابن جعفرم بی هیچ منّـتی به گدا نان رسانده ای مسکین بمانم از همه با آبرو تَـرم دار و ندار من به فدای شما که هست دارایی ام نگاه شما سایه یِ سرم میلادی و عزای شما یک بهانه است تا پر بگیرد این دل سرگشته تا حرم یا أیهاالعـزیز فـدای شما شوم یا أیها الکریم کرم کن که نوکرم امشب به سوی کوی تو پرواز می کنم در کاظمین لب به سخن باز می کنم امشب دلم به سوی حریم تو عازم است مِهر تو مستحبِّ مؤکـّد … نه… لازم است نظم امور منطق قطعی خالق است قانون عشق مصحف و احکامْ ناظم است سرمستِ باده های غدیر خمِ علی… هستیم از مِیِ علوی با اجازه مست امشب به لطف شاه خراسان مسافرم تا کاظمین مرغ دلِ شاد عازم است نقش دو گنبد است به پیش نگاه من چشمم به دستهای پر از نور کاظم است باب الحوائج آمده حاجت روا شدم از کاظمین راهیِ کـرب و بلا شدم مدیون خانواده یِ موسی ابن جعفریم از عاشـقان مکـتب آل پیـمـبریـم شکر خدا که در تب و تاب ولایتیم مست و قلندرِ مِی و صهبای حیدریم باید نشان دهیم که دیوانه یِ حسین باید نشان دهیم که تا حشر نوکـریـم بوی محرّم آمده دل را حرم کنـید باید نشان دهیم که از جنس کوثریم پای عَـلَـم نوای همه نینوایی است چشم انتظار آمدن وصل دلـبریـم در کاظمین و کرب و بلا ندبه خوان شدیم چشم انتظار مهدی صاحب زمان شدیم
آنجا که عاشقی است همیشه فضای ماست درمرغزار دربه دری ردپای ماست وقتی که نان سفره ما از محبت است صد ها هزار حاتم طائی گدای ماست دین وطریقت همه انبیا علیست ای مدعی بدان تو که این ادعای ماست ناخالص است دین بدون علی سرشت شاه غدیر صاحب رکن ولای ماست مثل کلیم تکیه به جایی نمی زنیم وقتی که عشق حضرت موسی عصای ماست موسای ما زنسل شهنشاه خیبر است نوری ز طیف عاطفه موسی بن جعفر است شکر خدا که بنده ایمانی اش شدیم کشتی شکسته ی یم طوفانی اش شدیم ما در پناه چتر ولایش نشسته ایم خیس از نزول رحمت بارانی اش شدیم مارا گره زدند به زلف رهای او آزاد عالمیم که زندانی اش شدیم اولاد او به کشور ما آمدند وما خادم شدیم و نوکر ارزانی اش شدیم هم خاکبوس دختر او در میان قم هم ریزه خوار پور خراسانی اش شدیم خاک وزمین ما همه در اختیار اوست ایران امام زاده سرای تبار اوست در هفتمین حضور زمینی آسمان او شد بلند مرتبه جمع خاکیان آری ملاک سنجش ایمان ولایت است ما شاکریم او شده هفتم اماممان ما با وجود او بخدا گم نمی شویم زیرا که او به شیعه دهد راه را نشان با عشق او به وقت حساب وکتاب وقبر وا میشود زبان فرو بسته در دهان او سومین لقب گرفته به باب الحوائ ج است حاجت نمی برم بخدا پیش این وآن حاجت روا شدن زدرش کار ساده است این کمترین عنایت این خانواده است امشب صلای آمدن عید میزنم خودرا به حال مستی تشدید میزنم با عشق او برای طپش های عاشقی بر قلب خود علامت تمدید میزنم تمثال آفتابی اورا به روی دل بختم اگر که آمد وتابید میزنم محتاج هستم ودر کوی کریم را دارالاجابت است وبه امید میزنم گاهی میان خاطره از پشت میله ها اورا به عشق خال لبش دید میزنم تادیدمش دلم از غصه آب شد کوه دلم زآتش عشقش مذاب شد عمرش میان غربت بی یاورش گذشت رنج هزارساله برآن پیکرش گذشت حسرت کشیده چون پدری گیسوان او درحسرت نوازشی از دخترش گذشت او مرگ خویش را زخدا عاشقانه خواست ازبس بلا کشید که آب ازسرش گذشت وقتی به زیر مشت ولگد ها شکسته شد دانست آنچه بر بدن مادرش گذشت اما اسارتش که به زینب نمی رسد او شعله از اصابت با معجرش گذشت زینب اسیر کوچه وبازار شام شد زن بود و وارد صف اغیار شام شد
من که جلد بام شاه مشهدم دست بر دامان پر مهرش زدم نان خوبان‌ میخورم گرچه بدم (مَن اَراد الله) خواندم آمدم سفره دار ما گدایان السلام کاظمین الغیظ قرآن السلام هرکجا سخت آمده دنیا به ما گوشه‌ چشمی کردی ای آقا به ما یک علی دادی و‌یک‌ زهرا به ما جور شد پس فیض دق الباب ما گرچه دورم ای خدای کاظمین طوس و قم‌ دارد هوای کاظمین گریه آوردم‌ که خوشحالم کنی میشود آیا سبک بالم کنی.. گر نشد صفوان‌ جمالم کنی.. راضیم براینکه حمالم‌ کنی دلخوشم‌ حمال کوی دلبرم بار زوار شما را میبرم تا نظر سمت کلافی میکنی بر گلیمت عرش بافی میکنی خوش بدیها را تلافی میکنی بشر مطرب را تو حافی میکنی کاش ای آقا که ذره پروری یک سحر از کوچه ما بگذری بنده نفسیم ایمانی بده نسخه فوری درمانی بده یاد ما رسم مسلمانی بده سفره را وا کن به ما نانی بده انیبیا هم مثل ما پشت درند نان خشکت را تبرک میبرند ای فدای اشکهای‌ جاریت داغ بر دل شد شب از بیداریت بین‌ آن بیتوته ی اجباریت داد زندانبان عجب دلداریت یا مخلص گفتی و دل‌زار شد مادرت بالا سرت تبدار شد هرکس آمد رد شد از روی عبا وای من ماندی به زیر دست و پا زیر لب گفتی امان از کربلا ذبح شد جد غریبم بی هوا تا سواران بین خیمه تاختند عمه جانم‌ را زمین انداختند