eitaa logo
روضه رضوان
1.3هزار دنبال‌کننده
573 عکس
280 ویدیو
30 فایل
از عناوین جهان مرثیه خوان ما را بس اشعار اهل بیت علیهم السلام + مقتل عربی🌷 امیر حسین سعیدی پور آیدی ما 👈 @amir_saidi کپی فقط با ذکر لینک ⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
پهن شد سفرۀ احسان، همه را بخشیدی باز با لطف فراوان همه را بخشیدی ابر وقتی که ببارد همه جا می‌بارد رحمتت ریخت و یکسان همه را بخشیدی گفته بودند به ما سخت نمی‌گیری تو... همه دیدیم چه آسان همه را بخشیدی یک نفر توبه کند با همه خو می‌گیری یک نفر گشت پشیمان، همه را بخشیدی پس گنه‌کاریِ امروزِ مرا نیز ببخش تو که ایام قدیم، آن همه را بخشیدی حیف از ماه تو که خرج گناهان بشود تو همان نیمۀ شعبان همه را بخشیدی داشت کارم گره می‌خورد ولی تا گفتم: "جانِ آقای خراسان" همه را بخشیدی بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد مادری گفت "حسین جان"، همه را بخشیدی 🖋علی اکبر لطیفیان
7.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قرار این بود تا فتح برادر را کند کامل اسارت رفت فرزند خلیل الله؟ هرگز یا سیده زینب.... 19 محرم، حرکت کاروان اسرای کربلا از کوفه به سمت شام
سوال ؛ تفاوت اربا اربا ی علی اکبر با قطّعوا امام حسین علیهماالسلام چیست ؟؟ جواب؛ آن هنگامی که دشمن بر حضرت علی اکبر علیه السلام چیره شد، و او را خنجر می زد، تا به شهادت برسد، مدام خوف آن داشت که امام حسین ع در حین ضربه زدن به علی اکبر ع سر برسد، و مانع کشتن علی گردد. پس به گونه ای مشوش و نامنظم خنجر می زد. که مبادا امام حسین ع ناگهان بیاید و کار آنها به ثمر نرسد. پس در حین ضربه زدن، پیرامون خود را رصد می کرد. در فرهنگ لغت عرب، به بریده شدن نامنظم، اربا اربا گویند. اما آن هنگامی که دشمن بر سیدالشهدا چیره گردید، چون دیگر یاری برای امام حسین ع باقی نمانده بود، که دشمن خوف سر رسیدنش را داشته باشد، با کمال آرامش خنجر می زد و بُرش ها منظم بر پیکر مظلوم حسین علیه السلام حادث شد. در فرهنگ لغت عرب، به بریده شدن منظم، قطّعوا گویند. @marsieha
🔷🔷🔷سارَ القَومُ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام ونِسائِهِ وَالأَسرى مِن رِجالِهِ، فَلَمّا قَرُبوا مِن دِمَشقَ دَنَت امُّ كُلثومٍ مِنَ الشِّمرِ وكانَ مِن جُملَتِهِم فَقالَت: لي إلَيكَ حاجَةٌ. فَقالَ: وما حاجَتُكِ؟ قالَت: إذا دَخَلتَ بِنَا البَلَدَ فَاحمِلنا في دَربٍ قَليلِ النَّظّارَةِ، وتَقَدَّم إلَيهِم أن يُخرِجوا هذِهِ الرُّؤوسَ مِن بَينِ المَحامِلِ ويُنَحّونا عَنها، فَقَد خُزينا مِن كَثرَةِ النَّظَرِ إلَينا ونَحنُ في هذِهِ الحالِ. فَأَمَرَ في جَوابِ سُؤالِها أن تُجعَلَ الرُّؤوسُ عَلَى الرِّماحِ في أوساطِ المَحامِلِ بَغيا مِنهُ وكُفرا وسَلَكَ بِهِم بَينَ النَّظّارَةِ عَلى تِلكَ الصِّفَةِ، حَتّى أتى بِهِم إلى بابِ دِمَشقَ، فَوَقَفوا عَلى دَرَجِ بابِ المَسجِدِ الجامِعِ حَيثُ يُقامُ السَّبيُ. 🔶🔶🔶سر حسين عليه السلام و نيز زنانش و مردان اسير خاندان را حركت دادند و چون به دمشق رسيدند، امّ‏كلثوم به شمر كه از افراد آن گروه بود نزديك شد و به او گفت: درخواستى از تو دارم. گفت: درخواستت چيست؟ گفت: هنگامى كه ما را به شهر در آوردى، ما را از دروازه‏اى ببر كه تماشاگر كمترى دارد و به آنها بگو كه اين سرها را از ميان ما بيرون ببرند و دور كنند كه از كثرتِ نگاه‏هايشان به ما، در اين حال، خوار شده‏ ايم. شمر، از سرِ سركشى و ناسپاسى، در پاسخ درخواست او فرمان داد كه سرها را بر سر نيزه و در وسط كاروان، حركت دهند و به همان حال، آنها را از ميان تماشاگران عبور دادند تا آنها را به دروازه دمشق رساند و بر راه ‏پلّه مسجد جامع، آن جا كه اسيران را نگاه مى‏دارند، ايستادند. 📚بحار الأنوار ، ج ۴۵ ص ۱۲۷
🔷🔷🔷واتِيَ بِحَرَمِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله حَتّى ادخِلوا مَدينَةَ دِمَشقَ مِن بابٍ يُقالُ لَهُ: بابُ توماءَ، ثُمَّ اتِيَ بِهِم حَتّى وَقَفوا عَلى دَرَجِ بابِ المَسجدِ حَيثُ يُقامُ السَّبيُ. 🔶🔶🔶حرم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را آوردند تا از دروازه‏اى به نام «توما» وارد دمشق كردند و سپس آنها را آوردند تا بر راه‏پلّه درِ مسجد، آن جا كه اسيران را نگاه مى‏دارند، ايستادند. 📚مقتل الحسين خوارزمي ج ۲ ص۶۱
از روی نیزه بر منِ غمگین نظاره‌ای حرفی، کنایه‌ای، سخنی یا اشاره‌ای پلکی بزن که حال حرم روبه‌راه نیست کافی‌ست بزم سوختگان را شراره‌ای سوسو بزن به سوی من، ای سوی دیده‌ام! در آسمان به‌جز تو ندارم ستاره‌ای دستم نمی‌رسد به سر نیزه‌ات اگر در دست زینب است گریبانِ پاره‌ای یک قتلگاه رفتی و صد قتلگاه من... گشتم به هر دیار حسین دوباره‌ای با هر تکانِ نیزه، تکان می‌خورد سَرَت جانا به گوش نیزه مگر گوشواره‌ای؟! پیشانی‌ات شکست که پیشانی‌ام شکست آیینه بی خبر نشود از نظاره‌ای جایش به روی صورت من درد می‌گرفت می‌خورد تا که بر رُخ تو سنگِ خاره‌ای بی پوشیه به پیش نگاه حرامیان جز آستین پاره نداریم چاره‌ای
🌻🌹 يا اين دل شكسته‌ی ما را صبور كن يا که به خاطر دل زينب ظهور كن ای ماه پرفروغ بنی‌هاشمی، بتاب! اين جاده‌های شب‌زده را غرق نور كن مانده‌ست چند کوچه به پایان انتظار؟ ما را برای همرهی خود غیور کن با كوله‌بار غربت و اندوه خود بيا از كوچه‌های سينه‌زنی‌مان عبور كن امشب بيا كه روضه‌بخوانی برايمان دل را پر از تلاطم و لبریز شور کن يا چند صفحه مقتل كرب‌وبلا بخوان يا روضه‌های شام بلا را مرور كن هم از طلوع ماه روی نیزه‌ها بگو هم يادی از مصيبت و داغ تنور كن یوسف رحیمی
سرم خاک کف پای حسین است دلم مجنون و شیدای حسین است بُوَد پرونده‌ام چون برگ گل، پاک در این پرونده امضای حسین است بهشت ارزانی خوبانِ عالم بهشت من تماشای حسین است به وقت مرگ چشمم را نبندید که چشم من به سیمای حسین است چراغ از بهر قبر من نیارید چراغم روی زیبای حسین است خوش آن صورت که در فردای محشر بر آن نقش کف پای حسین است از آن با گریه دائم خو گرفتم که اشکم دُرِّ دریای حسین است نترسانیدم از روز قیامت قیامت، قد و بالای حسین است دلی‌ جای‌ خدا باشد که آن‌ دل‌ پر از نور تجلای‌ حسین است‌ به بازار عمل، فردای محشر همه هستم تولای حسین است
یعقوب کربلا چه قدر گریه میکنی از صبح زود تا به سحر گریه میکنی یعقوب را که غصه ی یوسف شکسته کرد داری برای چند نفر گریه میکنی وقتی که چشمهات می افتد به معجری حق داری ای عزیز اگر گریه میکنی این طفل را به جان خودت آب داده اند دیگر چرا میان گذر گریه میکنی از صبح تا غروب فقط نیزه می زدند داری به قتل صبر پدر گریه میکنی چشمت چرا ضعیف شده بی رمق شده یعقوب کربلا چقدر گریه میکنی 🖋لطیفیان @marsieha
قسمت این بود بال و پر نزنی مرد بیمار خیمه ها باشی حکمت این بود روی نی نروی راوی رنج نینوا باشی 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 چقدر گریه کردی آقاجان! مژه هایت به زحمت افتادند قمری قطعه قطعه را دیدی ناله هایت به لکنت افتادند @marsieha
دریا به دیده ی تر من گریه می کند آتش ز سوز حنجر من گریه می کند سنگی که میزنند به فرقم ز روی بام بر زخم تازۀ سر من گریه می کند  از حلقه های سلسله خون می چکد چو اشک زنجیر هم به پیکر من گریه می کند ریزد سرشک دیده ی اکبر به نوک نی اینجا به من برادر من گریه می کند   وقتی زدند خنده به اشکم زنان شام دیدم سه ساله خواهر من گریه می کند  رأس حسین بر همه سر می زند ولی چون می رسد برابر من گریه می کند ای اهل شام پای نکوبید بر زمین کاینجا ستاده مادر من گریه می کند تا روز حشر هر که به گُل می کند نگاه بر لاله های پرپر من گریه می کند زنهای شام هلهله و خنده می کنند جایی که جدّ اطهر من گریه می کند 📚نخل میثم @marsieha
جابر جعفی از امام باقر علیه السلام روایت نموده که ایشان فرمودند: 📋 کَانَ أَبِي عَلِي بْنُ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام قَدِ اتَّخَذَ مَنْزِلَهُ مِنْ بَعْدِ مَقْتَلِ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِي علیه السلام بَیْتاً مِنْ شَعْرٍ وَ أَقَامَ بِالْبَادِیَةِ ▪️پدرم علی بن حسین علیهماالسلام بعد از کشته شدن امام حسین علیه السلام، خیمه ای پشمی را بعنوان منزل برگزید و در بیابان ساکن شد 📋 فَلَبِثَ بِهَا عِدَّةَ سِنِینَ کَرَاهِیَةً لِمُخَالَطَةِ النَّاسِ وَ مُلَابَسَتِهِمْ ▪️و به دلیل بیزاری از اختلاط با مردم و همنشینی با آن‌ها چند سال در آنجا ماند 📋 وَ کَانَ یَصِیرُ مِنَ الْبَادِیَةِ بِمُقَامِهِ بِهَا إِلَی الْعِرَاقِ زَائِراً لِأَبِیهِ وَ جَدِّهِ علیهم السلام وَ لَا یُشْعَرُ بِذَلِکَ مِنْ فِعْلِهِ... ▪️از بیابانی که در آنجا ساکن بود بعنوان زائر پدر و جدش علیهما السلام رهسپار عراق می‌شد بی آنکه کسی از این امر مطلع شود ... 📚بحارالأنوار، ج٩٧ص ۲۶۶ @ghasemnemati_ir