#پرنسس_چادر_به_سر
نکنه که یه وقت وقتی #چادر سرت میکنی ،
چادرت رو تا کمرت جمع کنی و بکشی بالا !!!!! 😳😬😂
میخوام خودمونی باهاتون صحبت کنم ،
ببخشیداااااااا،
ولی واقعا وقتی بعضیا رو میبینیم که چادر سرشون می کنن ، و البته چادر رو تا کمر بالا میکشن ،
با حیا ان به نظرتون ؟؟؟؟ ❓❓❓❗❗❌❎🤔
نه والا ،
یه خانوم #چادری ،
حواستون باشه چی میگم ، (دارم میگم یه #خانوم_چادری ، نع یه #خانوم_چادر_پوش) ،
توی خیابون #با_وقار و #سنگین رفتار میکنه ، و #باحیاست 😊👌✅
نمی خوام بگم که اگر چادرتون از روی زمین جمع می کنید ،
خدایی نکرده بی حیایید 🚫🙊
نع ،
اتفاقا باید مراقب باشید که چادرتون روی زمین کشیده نشه ،
اما بعضیا دیگه زیاااااااادی مراقبن 😳😯😂
یکی از چیز هایی که #چادر_سر_کردن رو زیباتر میکنه ،
با متانت راه رفتنه ✅
یه خانوم چادری با حیا ،
سنگین و محکم قدم بر میداره ،
و #شیطون_رو_به_زمین_می_کوبه👹👺❌
پس خواهرم ،
#آرام_و_محکم_قدم_هات_رو_بردار_و_لحظه_ای__در_راهت_شک_نکن
تو راه حضرت مادر ♥ رو پیش گرفتی 👌
البته #به_شرط_حیا
😊😊😊😊😊
#
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#شهیدانه
#سردار_شهید
#مرتضی_معین
فرمانده گردان زرهی لشکر 8 نجفاشرف
برای رضایت گرفتن از پدرش به منظور اعزام به جبهه، پیش او رفت و گفت : پدر جان، شما #پنج فرزند دارید و باید #خمس فرزندانت را بدهی
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 🌹🕊
🌹🌴💐🥀💐🌴🌹
#پنجشنبه
گل چیـنم و تعریف ڪنم بوی تو را
صـد غنچـہ بچینم ندهد بـوی تـو را
چہ ڪنم چاره ندارم ڪه جدایـم از تو
زڪجا غنچہ بچینم ڪه دهد بوی تو را؟
#باز_هم
#پنجشنبه
#جان_بہ_ڪف_گرفتہ
#خیرات_میڪنم
#پنجشنبه_های_دلتنگی
🥀 🌹🌴
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#عاشقانه_های_شهدا
#سردار_شهید
#مرتضی_معین
فرمانده گردان زرهی لشکر 8 نجفاشرف
قبل از آغاز مرحلۀ دوم عملیات الیبیتالمقدس، نیروها پشت خاکریزی پناه گرفته بودند که عقبتر از خاکریز جادۀ آسفالتۀ اهواز خرمشهر بود.
قرار بود آنان در این مرحله از عملیات به سمت مرز بینالمللی حرکت کنند که مرتضی نزد آنها رفت و گفت : من قرار است بروم. اگر صحبتی یا نامهای دارید، بدهید تا برایتان ببرم .
گفتند : الان که عملیات است، کجا میخواهی بروی؟
جواب داد : میخواهم نزد #شهیدان رجایی و باهنر بروم !
لحظاتی بعد گلولهای در کنارش منفجر شد و ترکشهای آن به جمجمهاش اصابت کرد و شربت شیرین #شهادت را نوشید و آسمانی شد .
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 🌴🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#شهادت_مظلومانه
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#حسین_قُجه_ای
و نیروهای گردان سلمان فارسی
به روایت همرزمان
#قسمت_اول
صدای حسین قجهای را از بیسیم شنیدم که میگفت: "«خط را شکستیم ولی حالا افتادیم توی حلقه، اینجا قورباغه (تانک) زیاد دارد از پشت سر و روبرو ما را میکوبند مفهومه؟ »
حاج همت قضیه را با حاج احمد در میان گذاشت. بالاخره حاج احمد موفق شد با قرارگاه هماهنگ کند تا نیروهای تیپ نجف اشرف و تیپ عاشورا بتوانند از دو جناح ما عمل کنند تا آن یگانها خودشان را برای عملیات حاضر کنند مقداری زمان لازم بود یعنی از شب اول تا شب دوم عملیات در این ۲۴ ساعت عملاً بارسنگین عملیات بردوش حاج احمد و بچههای تیپ ۲۷ خصوصاً گردان سلمان افتاد.
مشکلات، حاج احمد را احاطه کرده بود، زیرا نمیتوانست برای رزمندگان گردان سلمان درخواست آتش توپخانه کند. چون امکان داشت ناخواسته نیروهای گردان سلمان نیز زیر آتش خودی قرار گیرند. در عوض توپخانه دشمن انبوهی از آتش سنگین توپخانه خود را بر بسیجیان گردان سلمان بسته بود. سردار حسین قجهای و رزمندگان تحت امر او از ساعت ۱۱ و نیم تا حوالی ۲ و نیم بامداد در یک چنین وضعیت دشواری در حلقه گاز انبری محاصره دشمن دوام آورده بودند.
#ادامه_دارد ...
#یاد_یاران
#مردان_بی_اذعا
#سردارشهید_حسین_قُجه_ای
🌹 #سالروز_شهادت🕊
🥀🕊🌹
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 #شهادت_مظلومانه #سردار_رشید_اسلام #شهید_والامقام #حسین_قُجه_ای و نیروهای گردان سلمان فارسی
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#شهادت_مظلومانه
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#حسین_قُجه_ای
و نیروهای گردان سلمان فارسی
به روایت همرزمان
#قسمت_دوم
قرار شد جهت حل این مشکل، گردان تازه نفس دیگری را جهت شکستن خط دشمن، به غرب کارون اعزام کنند. منتها قرار شد تا به هر طریق نیروهای گردان سلمان فارسی عقب نشینی کنند. حاج احمد مسئولیت اجرای عقب نشینی گردان سلمان را به حاج همت واگذار کرد. از این سو رزمندگان با همان سلاحهای سبک خود همچنان مشغول دفع پاتکهای پی در پی ارابههای آهنین دشمن بودند. قرار نبود که بچهها جلوی دشمن ایستادگی خود را از دست بدهند. علاوه بر اسلحه سبک چند قبضه آرپی جی هفت، تمام سلاح نیروهای گردان جان بر کف سلمان بود. دشمن میدانست اگر این موضع مقاومت کند همه چیز به ضررش تمام خواهد شد از این رو تانکهای مدرن تی ۷۲ خود را به میدان کارزار وارد کرد.
از عقب بی سیم میزدند که باید عقب نشینی کنید ولی دیگر دیر شده بود حسین و یارانش درحلقه محاصره قرار گرفته بودند و چارهای نبود، یا سلاحها را زمین باید میگذاشتند و خفت اسارت را قبول میکردند و یا اینکه با افتخار تا آخرین قطره خون خود ایستادگی میکردند و شعار هیهات من الذله را با خون خود ممهور مینمودند. دشمن جواب هر گلوله تفنگ را با گلوله مستقیم تانک میداد.
نبردی عاشورایی و نابرابر ادامه داشت، نزدیکی های صبح بود که حاج همت جهت اندیشیدن چارهای برای نجات بچههای گردان سلمان از آن وضعیت بشدت بحرانی به همراه چند نفر توانست شکافی در حلقه محاصره ایجاد کند و بطور معجزه آسایی خودش را به حسین و یارانش برساند.
زمانی که حاج همت وارد منطقه گردان سلمان شد، دید که از آن نیروهای شب قبل ۳۰ الی۴۰ نفر بیشتر زنده نماندهاند و خیلی از مجروحان نیز جراحتهای مهلکی بر تن دارند. حاج همت پس از در آغوش گرفتن حسین اصرار کرد که حسین و هر که میتواند به همراه او به عقب برگردد ولی حسین قبول نمیکرد. حسین قجهای به حاج همت میگفت:«حاجی من اگر توان شکستن حلقه محاصره از عقب را داشته باشم و عقب نشینی کنم خوب چرا اینکار را از روبرو انجام ندهم و به پیشروی فکر نکنم. »
#ادامه_دارد ...
🥀 🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#شهادت_مظلومانه
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#حسین_قُجه_ای
و نیروهای گردان سلمان فارسی
به روایت همرزمان
#قسمت_سوم
حسین نهایتا در برابر اصرارهای مکرر حاج همت گفت: من و بچههای گردان دیشب هم قسم شدیم که یا همه با هم به خرمشهر میرسیم و یا اینکه تا آخرین قطره خونمان به وظیفه مان عمل میکنیم. حاج همت حسین را در آغوش کشید، گریستند و لحظاتی در آن فضای روحانی شهادت یکدیگر را برانداز کردند، حاج همت دوباره از گوشهای بعد از شکستن موقت حلقه محاصره به سمت قرارگاه بازگشت.
حالا دیگر حسین نیز قبضه آر پی جی در دست به شکار تانک رو آورده بود. بچههای گردان سلمان خسته و مجروح در اطراف خاکریز همچنان مقاومت میکردند. آمار شهدا نیز بیشتر از دیشب شده بود. حسین با آرپی جی به شکار تانکها ادامه میداد ولی تانکهای مدرن تی ۷۲ شکارشان بسیار مشکل است گلولهها کمانه میکردند.
در عین حال حسین با تمام توان سعی خودش را میکرد، با شلیک حسین یک تانک منهدم شد و همه خوشحال شدند و آماده شد برای یک شلیک دیگر که یکباره موج انفجار حسین را به گوشه ای پرت کرد.
#ادامه_دارد ...
🥀 🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#شهادت_مظلومانه
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#حسین_قُجه_ای
و نیروهای گردان سلمان فارسی
به روایت همرزمان
#قسمت_آخر
مقاومت همچنان ادامه داشت. صدای بیسیم برای بار آخر بگوش رسید و اینبار حسین گفت: حاجی من دیگر غیر از خدا یاری ندارم، همه یا شهید شدهاند یا مجروح؛ برای آخرین بار گلوله آرپی جی را آماده شلیک کرد. به روی خاکریز رفت ولی اینبار تانک پیش دستی کرد حسین قجهای به شهادت رسید.
تا آن لحظه حسین قجهای و معدود نیروهای قادر به رزم او توانسته بودند به مقاومت مومنانه و نابرابر خویش در مقابل یورشهای پی در پی دو تیپ دشمن ادامه دهند. وقتی نیروهای این دو گردان به بچههای« گردان سلمان» رسیدند؛ حتی یک نفر از آنها هم زنده نمانده بود. حتّی خود حسین هم در آخرین لحظات به طور مظلومانهای شهید شده بود.
#یاد_یاران
#مردان_بی_اذعا
#سردارشهید_حسین_قُجه_ای
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهـشان_پر_رهرو
🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 استوری | میشود برگردی…؟💔
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔🥺••
ما را بہ ڪربلا بطلب ایها الامام
از هرچہ مےرود سخن دوست خوشتر اسٺ :)
#لبیڪ_یا_حسین
#استوری
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#Story📲❤️
•
•
کریمھۍآلعبایۍ،
جـونودلمایـۍ💗🌻
•
•
-
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••🍃
بازآ که در فراق تو
چشمِ امیدوار
چون گوش روزه دار
بر الله اکبر است...
#سعدی
#امام_زمان عج
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️🌱••
_حسین «ع» جان من خیلی عوض شدم
_ ولی تو امام حسین بچگیمی
_ دوستت دارم :)
#استوری
.
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️🕊••
غم های بی حساب مرا زود میبرد
نام گـــره گشــای تو یا اباعبــــداللّــــــــه :)
#استوری
.
#حسیـنآقام¹²⁸
زِجانانمِهرواَزماجانفِشانےست
جِوابِمِهربانے،مِهربانےست...
💜#شب_جمعه💔
.
.