eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.3هزار عکس
17.5هزار ویدیو
345 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
در نیمه شعبان سال 60 با هم ازدواج کردیم و او با گذشت یک ماه از ازدواجمان به جبهه رفت و یعد از یک ماه دست و پایش تیر خورد و مجبور شد برگردد. محمدعلی می‌گفت زود رفتم که به خاطر علاقه شدید به همسر و زندگی، خدا را فراموش نکنم. فروردین سال 65 مجددا به جبهه رفت، ماموریت 45 روزه داشت که بعد از 14 روز در 10 اردیبهشت و در پاتک عراقی‌ها به شهادت رسید. محمدعلی خیلی مخلص بود، هیچ وقت نمی‌گفت چکاره است. فرمانده قرارگاه امام رضا علیه السلام در تیپ مهندسی کوثر در جزیره مجنون بود و بعد از شهادتش ما متوجه شدیم فرمانده بوده. ما دو فرزند (دوقلو دختر) داریم و زمان تولدشان پدر بچه ها تهران بود و دوره می دید، تلفنی صحبت می کردیم، اصلا سئوال نکرد که بچه ها دختر هستند یا پسر. فقط پرسید که سالم هستند؟ خیلی بچه‌ها را دوست داشت. همیشه در کارهای خانه کمک می‌کرد. روی حجاب بچه‌ها خیلی تاکید داشت. در کارش قاطع بود و خیلی حرمت سپاه را نگه می‌داشت، هیچ وقت لباس فرم نمی‌پوشید. بهش گفتم یک بار به خاطر من لباس بپوش تو رو توی لباس فرم ببینم که این کار را کرد. همرزمان محمدعلی تعریف می‌کردند زمانی که فرمانده بود، توی چادر برایش پنکه بردند، قبول نکرد و گفت وقتی سربازان و بسیجی‌ها هستند، برا ما پنکه می‌آورید؟ شهید کیانی پسر دایی ما بود و زمان تدفینش، محمدعلی در گلزار شهدا گفت: کاش من هم شهید شوم و همین جا دفن بشوم و دقیقا همان جایی که ایستاده بود و این حرف را زد، دفن شد. زمانی که جنازه شهید را دیدم و از این شِکوه کردم که دیگر تا قیامت محمدعلی را نمی‌بینم. یک لحظه دیدم به حالت طبیعی چشم شهید باز شد و لبخند زد و دوباره به حالت قبل بازگشت. خیلی خواب شهید را می‌بینیم و همه‌ چیزهایی که دیده‌ام به وقوع می پیوندد. مثلا یک پنجشنبه‌ای خیلی دلتنگ شده بودم. تنها بودم و صدای دعای کمیل خواندنش به گوشم رسید. دوستم داشتم بدانم چظور شهید شده و یک شب خواب دیدم خودش تعریف کرد: یک فرد نورانی سرم را به دامن گرفت و آرزو می‌کنم که کاش در دنیا بودم و دوباره شهید می‌شدم. آرزوی محمدعلی این بود که شهید شود و دفعه آخر که می‌خواست برود، به طور عجیبی خداحافظی کرد و یک روز قبل از شهادتش لباسهایش را که فرستاده بود بشوییم، برایم آوردند و با خودم گفتم شاید شهید شده که لباسهایش را آوردند اما یک روز بعد شهید شده بود. بعد از شهادت محمدعلی، یک نفر از اهواز آمده بود می‌گفت: شهید شما در کرمان شناخته شده نیست. در اهواز همه ایشان را می‌شناسند. مقید به نماز جماعت بود. بعد از شهادت شهیدان کیانی و شفیعی هم متوجه شدیم که پنهانی به فقرا کمک می‌کردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سَلامٌ عَلَی آلِ یس سلام پدر مهربانم شما نـقطه‌ی پایانِ اضـطرابِ یه عالمی آقایِ غایـب از نظرِ نشـسته بَـر دل ..♥️!' ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❝ ؟! ' ..🤲🏼'
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🌻 سلام عزیز برادرم 🌸قرار اول هر صبح🌸 شروع فعالیت کانال همراه با قرائت صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُم هدیه به رفیق شهیدمون باشد که با دعای خیر روزمون منور در مسیر سعادت و قرب الهی ثابت قدم بمونیم ♥شهید مصطفی صدر زاده رفیق شهیدم♥
‌یه‌شهید‌انتخاب‌ڪنیدبرین‌دنبالش... بشناسینش🍃 باهاش‌ارتباط‌برقرار‌ڪنین... شبیهش‌بشین♥️ ازش‌حاجت‌بگیرین... شهیدمیشین🕊 ‌ صبح تون شهدایی✋🌸
خدایا حال دلمونو یه تکونی بده هم میبینی، هم میدونی، هم میتونی...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ معجزه‌ای به نام توبه 🔹 چرا طلب مغفرت یعنی درخواست معجزه از خدا؟ 🔹 چرا هر توبه‌ای که خدا قبول می‌کند، معجزه‌ای است که خدا برای توبه‌کننده انجام داده؟ 🕯🍂' الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🤲🏻🏴 ـ ـ ـ٭ـــ٭ـــ٭ــــــــ🖤🥀ــــــــ٭ـــ٭ـــ٭ـ ـ ـ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آفتــــــابِ شبِ یلـــــدایِ همــــــه گریه‌ی پشتِ تمنــــــــــای همـــــه مهــــــــــــــــــدی جــــان....!😭💔 🕯🍂' الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🤲🏻🏴 ـ ـ ـ٭ـــ٭ـــ٭ــــــــ🖤🥀ــــــــ٭ـــ٭ـــ٭ـ ـ ـ 📿@masirebeheshti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠نصیحتی شنیدنی از شهید محراب ، آیت الله دستغیب در رابطه با گذر عمر .... 🎧بشنویم ... 🍂گذر عمر را نگریستم هر روز منتظر فردا بودم و تند تر می دویدم که به فردا ها برسم امروزها را هم از دست دادم برای فردا هایی که هیچ وقت به دست نیامد........
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ـ وَ مَا أُبَرِّئُ نَفْسِي ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي ۚ چه کنم در برابر نَفسی که سرکشی می‌کند، اگر تو یاری‌ام نکنی؟ رحم کن به ناتوانی من... یوسف_۵۳
تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِي أَوَّلِهِ وَ تَلَقَّوْهُ فِي آخِرِهِ، فَإِنَّهُ يَفْعَلُ فِي الْأَبْدَانِ كَفِعْلِهِ فِي الْأَشْجَارِ، أَوَّلُهُ يُحْرِقُ وَ آخِرُهُ يُورِق در آغاز سردی هوا ، خود را از سرما حفظ کنید و در پایان آن از آن استقبال کنید ، زیرا سرما با بدن ها همان می کند که با درختان می کند ، در آغاز ، برگ درختان را می سوزاند و در پایان می رویاند . 📚 نهج البلاغه ، حکمت 128
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 💐 در اين جهان و اخبار گذشتگان دقت كنيد و به درستي ببينيد براي چه آمده ايد و اين جهان براي چه خلق شده چرا كه جهان لغو آفريده نشده و شما هم بيهوده نيامده ايد و فكر كنيد كه چه بايد بكنيد ، وظيفه تان چيست ، آيا هم اين است كه اكنون انجام مي دهيد يا نه ، اينها همه خلاف مسئوليتتان است و كمي فكر كنيد ، آنها كه پيش از ما بوده اند همه رفتند . 🌹 🌴 🌹 🌹 🕊 🌹🌴
💐🍀🌺🌼🌺🍀💐 یا رب ز کرم به رهبر بی همتای کن هدیه ثبات قدمی پا بر جای از عمر تمام عاشقانش کم کن بر عمر عزیز دل زهرا افزای سلامتی و تعجیل در فرج و سلامتی نائب بر حقش 💐 💐🌺
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 من از شما یه سوال دارم . برای چی رفتید جنگ که بشین ، مگر ما از شما خواسته بودیم ؟ می دونم : رفتید که من راحت باشه رفتید که من راحت شب سر به زمین بزارم .... رفتید که من راحت درس بخونم ... رفتید که من راحت هیئت بگیرم ... رفتید که اصلا من باشم ... رفتید که (شیعه) پا برجا باشه ... ولی : بیاید ببینید : که چجوری داریم خودمون به حراج می زاریم . چجوری داریم با دل شما و آقا مونو می شکنیم . ای دارم می میرم، دارم می کنم از این همه مردم . ای بیاید ببینید چجوری شما مورد تمسخر بعضیا قرار می گیرند که میگن میخاست ... آی اونی که این حرفو می زنی اگر که الان یه خواب خوش نداشتی ... اگر که تو الان نمی تونستی با ماشین مدل بالات تو خیابونا راحت ویراج بدی و کنی ... بیاید ببینید چجوری با لباسای آنچنانی دارن شما رو زیر پا می زارن ... بیاید ببینید چجوری با مجلسای شبانه ، دل رو می کنند ... بیاید ببینید چجوری داریم با کارامون می کنیم ... حرف آخر : شرمند ه ایم ... کنید ... می دونم در حق شماها کردیم ولی بازم کنید . 🌹 🌹🕊 🌹🕊🌹 🌹🥀🌴
🌹🕊🌴🌷🌴🕊🌹 دلم "بهشتـی" را مے‌خواهد کہ ساکنانش "شهـدا" هستند گوشه ای کنارشان بنشینم و برای خود " فاتحه ای " بخوانم بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم الحمدلله ‌رب‌ العالمین... 🕊 🌴🌹
🌹🥀💐🌷💐🥀🌹 ‍ سردار رشید اسلام برادرا جلوی ما بزرگی حرکت کرد ما در مقابل مسولیت داریم در قبال که آنها را می شناختیم 🥀 🕊🌹
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
💐🍀🌺🌴🌺🍀💐 يلداى خود را چگونه گذرانديد ؟ با سلام خدمت آموزگار خوب و دوستان عزيزم ديشب يلدا به ما خيلى خوش گذشت دور هم بوديم و تا تونستيم خورديم و خنديديم ، فال هم گرفتيم . البته پدرم ميگفت : شايعه شده كه هندوانه ها را یه كسايى ارزون خريدن و انبار كردن كه گرون بفروشن،به همين دليل من نخريدم تا با مفاسد اقتصادى مبارزه كنم . مادرم هم گفت : خوب كارى كردى و به من گفت عكس يك هندوانه بكش بگذاريم تو سفره يلدا، منم كشيدم خوشگل شد. مامان گفت : تو روزنامه خوندم كه دونه هاى انار دل درد مياره ، براى همين نخريدم. مادر من خيلى به سلامتى خانواده اهميت ميدهد. خواهرم عكس يه انار رو از تو روزنامه كند گذاشت تو سفره ، يه انار بزرگ که دونه هاش سياه بود . مامان گفت : شب نميشه آجيل خورد سر دلتون سنگين ميشه و خوابهاى بد مي بينيد براى همين فقط نخود چى و كشمش خريدم كه خيلى هم خاصيت دارد . مادرم خيلى مهربان است . مادرم گفت : رفتم ميوه فروشى كه ميوه بخرم خيلى شلوغ بود منصرف شدم . مامان پرتقال و سيبى رو كه داشتيم مثل گل درست كرده بود و توى بشقاب چيده بود خيلى قشنگ شده بود. دلمون نميامد بخوريم ولى مامان گفت : بخورين كه نمونه ميكروب ميگيره ، مامانم خيلى با سليقه هست. بابا آخر شب فال حافظ گرفت ، همش يادم نيست ولى اولش ميگفت : مژده اى دل كه مسيحا نفسى ميايد. خلاصه يلداى خوبى بود ،چون ما دل درد نگرفتيم ، خوابهاى بد هم نديديم ، تازه با مفاسد اقتصادى هم مبارزه كرديم. اين بود انشاى من اميدوارم خوشتان آمده باشد. معلم گفت : آفرين پسرم خوب بود اينم يه نمره ۲۰ دانش آموزى از ته كلاس گفت: آقا اجازه سرما خوردين ؟ معلم گفت : چطور ؟ شاگرد گفت آخه آقا اجازه.. از چشمتون داره اشك مياد معلم گفت : آره يادم نبود كه سرما خوردم 💐 🍀🌺
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 گذری بر زندگی #حر_انقلاب_اسلامی #شهید_والامقام #شاهرخ_ضرغام #قسمت_پانزدهم 🍁 #شاهرخ دندان
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 گذری بر زندگی 🍁اوايل سال پنجاه وهفت بود که به کاباره ميامي رفت . جائي بسيار بزرگتر و زيباتر از کاباره قبلي . شهروز جهود گفته بود : اينجا بايد ساکت و آرام باشه . چون من مهمانهاي خارجي دارم .براي همين هم روزي سيصد تومن بهت ميدم . هم اونجا بود و پول خوبی هم میگرفت . 🍁در آن ايام آوازه شهرت تقريباً در همه محله هاي شرق تهران و بين اکثر گنده لاتهاي آنجا پخش شده بود . من ديده بودم ، چند نفر از کساني که براي خودشان دار و دستهاي داشتند ، چطور به احترام ميگذاشتند و از او حساب ميبردند . اصغر ننه ليلا به همراه دار و دسته اش را در يکي از دعواها به تنهائي زده بود . آنها هم با نامردي از پشت به او چاقو زده بودند . شاهرخ در آن ايام هر کاري که ميخواست مي کرد و کسي جلودارش نبود . 🍁عصر يکي از روزها شخصي وارد کاباره ميامي شد و سراغ را گرفت . گارسون ميز ما را نشان داد . آن شخص هم آمد و کنار ميز ما نشست . بعد از کمي صحبتهاي معمول ، گفت : من يک کار کوچک از شما ميخوام و در مقابل پول خوبي پرداخت ميکنم ! بعد چند تا عکس و آدرس و مشخصات را به ما داد و گفت : اين آدرس هتل جهانه . اين هم مشخصات اتاق مورد نظر ، شما امشب توي اين اتاق باید رو با چاقو بزنيد !! ... 🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا