eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.5هزار عکس
17.6هزار ویدیو
348 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️ عاشق جبهه بود با شروع جنگ تحمیلی، اصرار داشت به جبهه برود. اما با ۱۴ سال سن ممکن نبود. برادرش در بستان خدمت می‌کرد. بدون اطلاع به خانواده رفته بود پیش برادرش. برادر از او پرسیده بود: «نامه‌ داری؟» و او گفته بود: «نه، من چیزی ندارم و خودم آمده‌ام.» برادر، نامه‌ای به مسجد محل نوشته و او را راهی اصفهان کرده بود تا به‌طور قانونی به جبهه برگردد. علیرضا به اصفهان برگشته و به مادرش گفته بود: «شما رضایتنامه مرا امضاء نکردید، من خودم به جبهه رفتم. ولی حالا برایم امضاء کن.» علیرضا با گریه و التماس خواسته بود از او مصاحبه کنند. وقتی شخص مصاحبه کننده، بیرون آمده گفته بود: «مادر، چرا نمی‌گذاری پسرت به جبهه برود؟! سوالاتی که من از او پرسیدم شاید شما هم نتوانید جواب بدهید.» این بود که چند روز بعد به جبهه اعزام شد. 🌱 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
☀️ علی چریک در عملیات بیت‌المقدس در خط مقدم با تعدادی از عراقی‌ها روبرو شده و به ناچار می‌خواست تسلیم نیروهای بعثی شود. در حین خم شدن و گذاشتن اسلحه بر روی زمین، متوجه قوطی کمپوتی شده و چون طبع شوخی داشت به فارسی به عراقی‌ها گفته بود: «اخوی در بازکن نداری؟» آنها فکر کردند که این قوطی، نارنجک است و به خاطر ترسی که از ایرانی‌ها داشتند، همه آن ۸ نفر عراقی تسلیم شده و علی، آنها را به عقب آورده بود. از آن به بعد به او «علی چریک» می گفتند. 🌱 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
☀️ مجروحیت خودش درباره چگونگی مجروحیتش می‌گوید: 🎤 «در عملیات بیت‌المقدس، ترکش به دست راستم اصابت کرد و به یکی دو سانت پوست بند شد. آمدم بلند شوم بروم جلو، که ترکش دوم به فکّم خورد. دیگر قادر به حرکت نبودم. چند تا از نیروهای ارتش، مرا به عقبه برگردانند. آنها از جُثه و قد کوتاه من با این سن و سال، خیلی تعجب کرده بودند و سریعا مرا به بیمارستان رساندند. پزشکان به من می‌گفتند: «بیشتر برای ترمیم الباقی دستت می‌بریمت اطاق عمل.» اما من به پزشکان گفتم: «من می‌خواهم دوباره با همین دستم به جبهه بروم و از دین و ملت و سرزمینم دفاع کنم. پس لطفا با یک چسب کار درست، بچسبانیدش!» توی دلم نیتم را کردم. دست، دست خودم شد ولی دو سانت کوتاهتر!» 🌱 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
☀️ به مادرش سفارش می‌کرد که اگر من شهید شدم، شما را به زهرا(سلام الله‌علیها) قسم که برایم زینب‌گونه عزاداری نمائید. همان شب به دست و پا و سرش، حنا گذاشته و خیلی خوشحال بود. مادرش در زیرزمین مشغول بستن ساک علیرضا بود. او آمد و خم شد و پاهای مادر را بوسید. مادر به او گفت: "چرا این کار را کردی؟" جواب داد: "می‌گویند اگر کسی دست و پای پدر و مادرش را ببوسد به آرزویش می‌رسد. من هم می‌خواهم به آرزویم برسم." مادر پرسید: "آرزویت چیست؟" جواب داد: "بعداً خودتان می‌فهمید." فردا صبح عازم جبهه شد. بعد از ۱۰ روز، در عملیات حمله به فاو به شهادت رسید. مادرش که بر سر پیکرش حاضر شد پهلوی راست او تیر خورده و دست راستش روی سینه‌اش بود. آرام خوابیده بود و عاشقانه به دیدار معبودش شتافته بود.🕊 روحش شاد یادش گرامی و راهش همواره پر رهرو باد. 🌱 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
☀️ فرازی از وصیت‌نامه شهید علیرضا بهرامی📝 بدانید که من با آگاهی این راه را پیمودم... فکر کنید برای چه آمده‌ایم به این دنیا و برای چه زندگی و چرا دوباره حرکت می‌کنیم؟ و آیا ما که می‌دانیم روزی نوبت ما می‌شود؟ آیا توشه‌ای آماده ساخته که تا ما را صدا زدند حرکت کنیم؟ آن هم نه هر حرکتی بلکه حرکتی که با شوق انجام گیرد و به او برسد. ان‌شاءالله. ای عزیزان! ...بهترین توشه‌ها تقوا و از خدا ترسیدن است و تا آنجا که می‌توانید به یکدیگر کمک و در راه خیر و سعادت بکوشید و تا می‌توانید قرآن بخوانید هر چند کم باشد ولی بخوانید و بدانید هر که این کتاب را بخواند و تا اندازه‌ای به آن عمل کند رستگار شده و خیر و سعادت یافته است. از شما می‌خواهم که هیچگاه امام را تنها نگذارید و همیشه در کنار او باشید و هر کسی را ایشان تائید کردند قبول کنید... والسلام. ۱۳۶۴/۱۱/۱۸ علیرضا بهرامی📝 🌱 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
برای مطالعه بیشتر در مورد این شهید به وبلاگ امامزادگان عشق (شهید علیرضا بهرامی (علی چریک) ) مراجعه بفرمائید👇 https://b2n.ir/k33618
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🆔 https://ble.ir/30rooz_30shahid 🆔 https://eitaa.com/eitaa30rooz30shahid
ثواب فعالیت امروز کانال هدیه به روح مطهر # شهید_علیرضا_بهرامی 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ان شاءالله شفاعتشون شامل حال تک تکمون 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 شادی روح شهدا صلوات. 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع إِذَا كَانَ شَهْرُ رَمَضَانَ لَم يَتَكَلَّمْ إِلَّا بِالدُّعَاءِ وَ التَّسْبِيحِ وَ الِاسْتِغْفَارِ وَ التَّكْبِير امام سجاد «علیه السلام» در ماه رمضان جز به دعا و تسبیح و اتسغفار و تکبیر لب نمی گشود . الکافی : جلد ۴ ، صفحه ۸۸
🌹💐🥀🌴🥀💐🌹 💐 ای ملت شهید پرور ایران ، خونبهای شهیدان خویش را پاس دارید و بدانید این مسئولیتی است که خداوند بر دوش شما نهاده و هر کدام که از این مسئولیت سرپیچی کنید باید در روز قیامت جوابگو باشید . 🌹 🕊 🌹 🌹 🌺 💐🌼
دعای روز نهم بسم الله الرحمن الرحیم االلهمّ اجْعَلْ لی فیهِ نصیباً من رَحْمَتِکَ الواسِعَةِ واهْدِنی فیهِ لِبراهِینِکَ السّاطِعَةِ وخُذْ بناصیتی الی مَرْضاتِکَ الجامِعَةِ بِمَحَبّتِکَ یا أمَلَ المُشْتاقین اي خدا مرا نصيبي كامل از رحمت واسعه خود عطا فرما و به ادّله و براهين روشن خود هدايت فرما و پيشاني مرا بگير و بسوي رضا و خشنودي كه جامع هر نعمت است سوق ده بحقّ دوستي و محبتت اي آرزوي مشتاقان
🌴💐🍀🌺🍀💐🌴 کاش می شد اشک را تهدید کرد ! مدت لبخند را تمدید کرد . کاش می شد در میان لحظه ها !! لحظه ی دیدار را نزدیک کرد .. اللهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج تعجیل در ظهور 🌺 💐🌴
🍀💐🌹🕊🌹💐🍀 یاد باد آن روزگاران یاد باد حمید داودآبادی بدتر از من، بلایی بود که سر رضا آوردند؛ او دیگر جوراب پایش نبود؛ یک تکه خرج اشتعالی توپ لای انگشتان پایش گذاشتند و با یک کبریت، کاری کردند که طفلکی کم مانده بود با سرعت صد کیلومتر در ساعت، به جای تانکر آب، برود طرف عراقی ها. با همه اینها، کسی اخم نکرد و همه می خندیدند. از خنده بچه ها، خنده ام گرفت. حق داشتند. باید برمی خواستم تا پس از خواندن دعای تحویل سال، چند آیه قرآن بخوانیم؛ سپس روی یکدیگر را ببوسیم و رسیدن سال نو را تبریک بگوییم. اینها که سنت بدی نبود. ... 🌺 💐🍀
🥀🕊🌹🌷🌹🕊🥀 دعای توسل و زیارت عاشورا هم در این روزها حال و هوای دیگری داشت. معـنویتــی که «السلام علیــک یــا اباعبدالله»، «زیارت عاشورا» یا «وجیه عندالله اشفع لنا عندالله» در توسل به سفره افطار و سحر ما هدیه می‌کرد، غیر قابل توصیف است و همین، بنیه معنوی و عدم غفلت از لحظات معنوی رزمندگان را از دیگران ممتاز کرده بود. نمی‌توانم این لحظات را برای شما بیان کنم، در لشکر 28 سنندج بودم و قرار بود بعد از یک هفته به خانه برگردم اما جاذبه این ماه مرا در کردستان ماندگار کرد. ماه رمضان بهترین و زیباترین خاطرات را برای ما در سنگرها به ارمغان می‌آورد. ... راوی : حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر محمدی یاد باد آن روزگاران یاد باد شادی روح و 🕊 🌹🕊
🥀💐🌷🕊🌷💐🥀 تلفن خانه زنگ خورد. بابا بود با صدای خسته. پرسیدم افطار كردید؟ گفتند بچه‌ها برايم در قرارگاه افطار آماده كردند اما نرفتم و در خط ماندم و با رزمنده‌ها سفره انداختيم و نان پنير مختصری خورديم. گفتم چرا قرارگاه نرفتید؟ گفتند مي ترسم در غيبتم مظلومی با زبان روزه، و يا شود . راوی : 🌹 🌴🥀
🌷🕊🌹🥀🌹🕊🌷 بازدلتنگ می شوم بی قرار یاد یاران می شوم یاد میدان جنون آشنایان غبارخاک وخون یاد آنانی که بوده اند تشنه اروند و کارون بوده اند شادی روح مطهر و 🌹🥀🕊
🌺🍀💐🌺💐🍀🌺 🍀 🍀 🌹آرام جانم خوشبخت ترین سال، آن است که به آمدن شما مزین شود. آن روزی که خاک قدوم شما سرمه چشم آمدنت می شود، آن ساعتی که پنجره قلب های سرد ما با دلربای شما گرم می شود تا آن زمان که خود را در دل شما جا کنم، شب ها و روزها با عمل به گفته سیر می کنم. سلامتی و تعجیل در فرج 💐 🍀🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا