eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
45.1هزار عکس
20هزار ویدیو
438 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🍀💐🍀🕊🌹 وسط که مصطفی برای نماز شب بیدار میشد، طاقت نمی آوردم و میگفتم : "بسه دیگه ! استراحت کن شدی " او می گفت : " اگر از سرمایه اش خرج کند بالاخره ورشکست میشود باید سود در که زندگیش بگذرد ، ما قرار باشد نماز شب نخوانیم ، ورشکست میشویم. " اما من که خیلی ها با گریه مصطفی بیدار می شدم کوتاه نمی آمدم و می گفتم : " اگر اینها که اینقدر از شما بفهمند این طور گریه میکنید... شما چه معصیتی دارید ؟ چه گناهی دارید ؟ خدا همه چیز به داده، همین که شب بلند می شوید خود یک توفیق است " آن وقت گریه اش هق هق می شد و میگفت : " آیا به خاطر این که خدا داده او را شکر نکنم ؟ راوی : 🌹💐🕊
🌹🕊🥀🏴🥀🕊🌹 اصلا نه ، مثلا دختر یک شب میان بماند ، چه می شود؟ اصلا بدون کفش ، توی و پیاده نه !!! در راه خانه بماند ، چه می شود ؟ دزدی از او با و شلاق و فحش ، نه ! تنها به زور بگیرد ، چه می شود؟ گیریم نه ، خانه و یا سرپناه ، نه ! یک پیرهنش را بگیرد ، چه می شود ؟ در بین ، توی شلوغی ، همیشه ، نه ! یک که نیستی ، بهانه بگیرد ، چه می شود؟ اصلا ،عمو و برادر ،نه ، جوجه ای ، مقابل چشمش بمیرد ، چه می شود ؟ دست گناهکار مرا روز یک سه ساله بگیرد ، چه می شود ؟ ‌‌ 🌹 🏴🕊
🌹🏴🕊🌷🕊🏴🌹 اصلا نه ، مثلاً دختر ... یک شب میان بماند ، چه می شود؟ اصلا بدون کفش ، توی ، پیاده " نه " در راه خانه بماند ،چه می شود ؟ دزدی از او به و شلاق و فحش ، " نه " تنها به زور بگیرد ، چه می شود؟ گیریم " نه " ، خانه و یا سرپناه ، " نه " یک پیرهنش را بگیرد ، چه می شود ؟ در بین ، توی شلوغی ، همیشه ، " نه " یک که نیستی ، بهانه بگیرد ، چه می شود؟ اصلا ، عمو و برادر ، " نه " جوجه ای ، مقابل چشمش بمیرد ، چه می شود ؟ گناهکار مرا روز ... یک سه ساله بگیرد ، چه می شود ؟ ‌‌ 🌹 🏴🕊
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 🌓 ❤️ این ما نبود که ز جدا شویم . در وحشت بی صدا شویم . این ما نبود که در راه ما بین کوچه ها، تک و تنها شویم . 🌹 ... آن روزها که شوق به سینه بود، توفیق نداشتیم که شما شویم، رفتید تا همچو رها شوید، ماندیم ما که همنفس شویم . ای کاش می شد از ساغری زنیم تا و آل عبا شویم . رفتید به حال شما، کنید، شاید که با دعاتان دوا شویم . 🌹 ... من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 🌹 🌴🥀
🌴🌷🕊🌹🕊🌷🌴 وقتی از می اومد و واسه چند روز خونه بود ، ماها خیلی از حضورش خوشحال بودیم . میدیدم نماز میخونه و حال عجیبی داره یه جوری شرمنده و زاری میکنه که انگار بزرگترین رو در طول روز انجام داده یه روز ازش پرسیدم : چرا انقدر میکنی از کدام می نالی جواب داد : همین که این همه بهمون داده و ما نمی تونیم رو به جا بیاریم بسیار جای داره... راوی : 🥀 🕊🌴
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 حسین محمدی مفرد از جمله واحد تخریب لشکر ۵ نصر که همرزم بوده، درباره وی می‌گوید: در شب عملیات کربلای ۴ با اصابت تیر به ناحیه شکم شد و عراقی ها شد. نیمه های بود که با یک ضربه از خواب بیدار شدم. در سمت چپ من روی یک پتو بود و من هم در سمت راست نزدیک به نرده های درب زندان بودم. مقداری بود که خون آلود و مقداری هم مواد داخل روده بزرگ به من داد و خواست که این را از سلول بیرون بیندازم. وقتی این را دیدم متوجه وضعیت بد شدم؛ آنقدر جراحاتش زیاد بود که از طریق انجام می‌شد. با خودم گفتم در داخل شکم همه چیز جابجا شده است . سعی کردم فکر نکنم و بعد از انداختن آن به خارج دوباره خوابیدم. ساعت ۱۰ شب بود که دیگر کاملا بی حال شده بود و دیگر توان ناله کردن هم نداشت به من نگاه کرد و گفت حسین یادت نرود که من بچه بودم و چگونه جان دادم (شهیدشدم) و بعد گفت خواهش می‌کنم کمی به من آب بده که خیلی هستم و من به چشمان که می‌گفت آخرین لحظات زندگیم هست نگاه می‌کردم . صدای خیلی آهسته شده بود او خیلی صدایش رسا و بلند بود، ولی دیگر خبری از آن صدا نبود دستم را به سمت قابلمه هایی که در آن آب بود بردم و بلند کردم و به سمت بردم فکرکنم این وضع شاید ۵۰ ثانیه هم طول نکشید که محمد از قابلمه جدا شد و بر زمین افتاد و به رسید. 🌹 🕊 🥀 🕊🌹
.. بِجرحِ عَلِيّ بِدمُوع يَتامىَ عَلّيّ خدایا؛ به حق زخم علی؛ و به اشک یتیمان علی؛ عَجّل لِبَقِیة عَلِيّ... برسان فرزند علی را ... قدر
🌹🏴🕊🌷🕊🏴🌹 اصلا نه ، مثلاً دختر ... یک شب میان بماند ، چه می شود؟ اصلا بدون کفش ، توی ، پیاده " نه " در راه خانه بماند ،چه می شود ؟ دزدی از او به و شلاق و فحش ، " نه " تنها به زور بگیرد ، چه می شود؟ گیریم " نه " ، خانه و یا سرپناه ، " نه " یک پیرهنش را بگیرد ، چه می شود ؟ در بین ، توی شلوغی ، همیشه ، " نه " یک که نیستی ، بهانه بگیرد ، چه می شود؟ اصلا ، عمو و برادر ، " نه " جوجه ای ، مقابل چشمش بمیرد ، چه می شود ؟ گناهکار مرا روز ... یک سه ساله بگیرد ، چه می شود ؟ ‌‌ 🌹🏴🕊
🌹🏴🕊🌷🕊🏴🌹 اصلا نه ، مثلاً دختر ... یک شب میان بماند ، چه می شود؟ اصلا بدون کفش ، توی ، پیاده " نه " در راه خانه بماند ،چه می شود ؟ دزدی از او به و شلاق و فحش ، " نه " تنها به زور بگیرد ، چه می شود؟ گیریم " نه " ، خانه و یا سرپناه ، " نه " یک پیرهنش را بگیرد ، چه می شود ؟ در بین ، توی شلوغی ، همیشه ، " نه " یک که نیستی ، بهانه بگیرد ، چه می شود؟ اصلا ، عمو و برادر ، " نه " جوجه ای ، مقابل چشمش بمیرد ، چه می شود ؟ گناهکار مرا روز ... یک سه ساله بگیرد ، چه می شود ؟ ‌‌ 🌹 🏴🕊
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 حسین محمدی مفرد از جمله واحد تخریب لشکر ۵ نصر که همرزم بوده، درباره وی می‌گوید: در شب عملیات کربلای ۴ با اصابت تیر به ناحیه شکم شد و عراقی ها شد. نیمه های بود که با یک ضربه از خواب بیدار شدم. در سمت چپ من روی یک پتو بود و من هم در سمت راست نزدیک به نرده های درب زندان بودم. مقداری بود که خون آلود و مقداری هم مواد داخل روده بزرگ به من داد و خواست که این را از سلول بیرون بیندازم. وقتی این را دیدم متوجه وضعیت بد شدم؛ آنقدر جراحاتش زیاد بود که از طریق انجام می‌شد. با خودم گفتم در داخل شکم همه چیز جابجا شده است . سعی کردم فکر نکنم و بعد از انداختن آن به خارج دوباره خوابیدم. ساعت ۱۰ شب بود که دیگر کاملا بی حال شده بود و دیگر توان ناله کردن هم نداشت به من نگاه کرد و گفت حسین یادت نرود که من بچه بودم و چگونه جان دادم (شهیدشدم) و بعد گفت خواهش می‌کنم کمی به من آب بده که خیلی هستم و من به چشمان که می‌گفت آخرین لحظات زندگیم هست نگاه می‌کردم . صدای خیلی آهسته شده بود او خیلی صدایش رسا و بلند بود، ولی دیگر خبری از آن صدا نبود دستم را به سمت قابلمه هایی که در آن آب بود بردم و بلند کردم و به سمت بردم فکرکنم این وضع شاید ۵۰ ثانیه هم طول نکشید که محمد از قابلمه جدا شد و بر زمین افتاد و به رسید. 🌹 🕊 🥀🕊🌹
🌹🏴🕊🌷🕊🏴🌹 اصلا نه ، مثلاً دختر ... یک شب میان بماند ، چه می شود؟ اصلا بدون کفش ، توی ، پیاده " نه " در راه خانه بماند ،چه می شود ؟ دزدی از او به و شلاق و فحش ، " نه " تنها به زور بگیرد ، چه می شود؟ گیریم " نه " ، خانه و یا سرپناه ، " نه " یک پیرهنش را بگیرد ، چه می شود ؟ در بین ، توی شلوغی ، همیشه ، " نه " یک که نیستی ، بهانه بگیرد ، چه می شود؟ اصلا ، عمو و برادر ، " نه " جوجه ای ، مقابل چشمش بمیرد ، چه می شود ؟ گناهکار مرا روز ... یک سه ساله بگیرد ، چه می شود ؟ ‌‌ 🏴🇮🇷🌹🕊🌹🇮🇷🏴