قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 #سردار_شهید #عثمان_فرشته #قسمت_سوم وقتي كه اسم شهيد عثمان فرشته در ميان كساني كه او را م
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#سردار_شهید
#عثمان_فرشته
#قسمت_چهارم
به همرزمان خود توصيه مي كرد با وضو به درگيري بروند و در زمان درگيري آيه الكرسي بخوانند؛ قبل از پاكسازي روستاها به نيروهاي خودي گوشزد مي كرد مراقب مردم باشند و از كشتن افراد بي گناه دوري كنند.
با نيروهاي ضد انقلاب بسيار قاطعانه رفتار مي كرد و حتي كوچكترين حركتي را كه دليل نرمش او در مقابل آنها باشد انجام نمي داد.
در همه عمليات ها پيشتاز بود؛ جلوتر از همه حركت مي كرد؛ سعي داشت به جاي همه نيروها بجنگد و بيشترين ايثار و مردانگي را انجام دهد.
او براي نيروهاي غير بومي احترام بيشتري قايل مي شد و آنها را مهمان هاي عزيز خطاب مي كرد، بسيار سخي و بخشنده بود؛ به دليل آنكه خود طعم تلخ فقر را چشيده بود درد فقرا را مي دانست و يكي از توصيه هاي مكرر خود را رسيدگي به محرومان و تهيدستان منطقه قرار مي داد.
به گفته يكي از همرزمان وي، روزي كه شهيد مقداري از مايحتاج خود را تهيه كرده بود در راه با پيرزني برخورد مي كند و وقتي كه از او مي پرسد به كجا مي رود پيرزن در جواب مي گويد به روابط عمومي سپاه مي روم تا مقداري وسايل بگيرم، در اين هنگام روحيه سخاوت و بخشندگي شهيد جوش مي آيد و به همرزم خود مي گويد دست پيرزن را بگير و سوار ماشين كند پيرزن را تا نزديك منزلش مي برند و شهيد همه وسايلي را كه براي خانه خودش خريده بود به او مي دهد.
#نحوه_شهادت
در 25 خرداد ماه سال 61 گروهي از همرزمان شهيد فرشته كه در پايين كوهي به نام تفين قرار داشتند از طريق بي سيم با شهيد تماس مي گيرند و موقعيت خطرناك خود را براي او گزارش مي دهند.
شهيد فرشته بعد از يك ساعت در همان محل حاضر مي شود و در پشت توپ 106 كه بر روي جيپ مخصوص شهيد قرار داشت، مستقر مي شود.
اما بعد از يكبار شليك كردن به طرف قله كوه كه مقر نيروهاي ضد انقلاب بود، توپ گير مي كند و ديگر عمل نمي كند.
در اين هنگام شهيد فرشته به پشت توپ مي آيد و موقعي كه مي خواهد نقص توپ را برطرف كند توپ عمل مي كند و آتش عقبه آن شهيد فرشته را در بر مي گيرد و پيكر مطهر او را تكه تكه مي كند.
آري همانطور كه شهيد بارها آرزو مي كرد تكه تكه شد و جنازه او در درون كيسه اي قرار گرفت.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#شهید_مدافع_حرم_حیدر_ابراهیم_خانے 🕊🌺
#نحوه_شهادت با موشک کورنت از فاصله نزدیک پیکر مطهرسوخت ویکی از دستانش جدا شد😔❤️ و پیکرش مثل اربابش امام حسین علیه السلام شد.
#خصوصیت_اخلاقی_شهید
🌸شهید از سن #کودکی #نماز_خواندن را شروع کردند و هیچ موقع نمی گذاشتند نمازشان #قضا شود و ظهر ها که در مدرسه بود همیشه از معلمش #اجازه رفتن به #مسجد را میگرفت تا در مسجد #مکبری کند.
🌸از #غیبت بدش می آمد و در روی #صفحه ی گوشی خود هم نوشته بود #غیبت ممنوع و در بسیج برای بسیجیان توضیح میداد که غیبت نکنند
🌸به مسجد امام حسن مجتبی (ع ) هم کمک میکرد و میگفت امام حسن (ع ) #غریبه و ما نباید اورا تنها بگذاریم و در سال 1386 پایگاه بسیجی را در مسجد امام حسن مجتبی (ع ) تاسیس کرد نام آن را شهید تاجوک گذاشت
🌸اگر کسی از او تقاضای کمک میکرد یا میدید که کسی به کمک احتیاج دارد حتی در مواقع دشوار هم به ایشان #کمک میکرد و هیچ موقع تقاضای کسی را #رد #نمیکرد
#تاریخ_شهادت ۹۵/۱/۱۴
#محل_شهادت العیس اطراف حلب
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 #سردار_شهید #عثمان_فرشته #قسمت_چهارم به همرزمان خود توصيه مي كرد با وضو به درگيري بروند
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#سردار_شهید
#عثمان_فرشته
#قسمت_آخر
#نحوه_شهادت
در 25 خرداد ماه سال 61 گروهي از همرزمان شهيد فرشته كه در پايين كوهي به نام تفين قرار داشتند از طريق بي سيم با شهيد تماس مي گيرند و موقعيت خطرناك خود را براي او گزارش مي دهند.
شهيد فرشته بعد از يك ساعت در همان محل حاضر مي شود و در پشت توپ 106 كه بر روي جيپ مخصوص شهيد قرار داشت، مستقر مي شود.
اما بعد از يكبار شليك كردن به طرف قله كوه كه مقر نيروهاي ضد انقلاب بود، توپ گير مي كند و ديگر عمل نمي كند.
در اين هنگام شهيد فرشته به پشت توپ مي آيد و موقعي كه مي خواهد نقص توپ را برطرف كند توپ عمل مي كند و آتش عقبه آن شهيد فرشته را در بر مي گيرد و پيكر مطهر او را تكه تكه مي كند.
آري همانطور كه شهيد بارها آرزو مي كرد تكه تكه شد و جنازه او در درون كيسه اي قرار گرفت.
💐 #هفته
💐🌼 #وحدت
💐🍀💐 #مبارک
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 🕊🥀
🌴🌹🥀🕊🥀🌹🌴
#نحوه_شهادت
حضرت آیت الله
#عطاء_الله_اشرفی_اصفهانی
ایشان در ۲۳ مهرماه ۱۳۶۱ در حالی که برای اقامه #نماز_جمعه آماده میشد، در #مسجد_جامع کرمانشاه با #انفجار_نارنجک توسط فردی به نام محمدحسین خداکرمی #ترور و #شهید شد.
بعدها نشریهٔ مجاهد، ارگان سازمان #مجاهدین_خلق_ایران با برعهده گرفتن این عملیات، خداکرمی را به عنوان یکی از #عوامل خود معرفی کرد.
وی بنا به #وصیت خودش در #تخت_فولاد_اصفهان و در کنار سید ابوالحسن شمس آبادی به خاک سپرده شد .
#فعالیتها
تأسیس ساختمان مکتب الزهراء
تأسیس مسجد ولی عصر در خمینی شهر
تأسیس مسجد امام حسین در خمینی شهر
امامت جمعه شهر کرمانشاه و نماینده امام
تأسیس حوزه علمیه امام خمینی در کرمانشاه
تأسیس ساختمان مسجد النبی در کرمانشاه
تأسیس توسعه مسجد بروجردی در کرمانشاه
🌹 #سالروز_شهادت🌹
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 🕊🥀
🌹🕊🌷🌴🌷🕊🌹
#شهیدانه
#نحوه_شهادت
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#سیدمحمدحسین_علم_الهدی
صدای تانك های آن طرف جاده به گوش می رسید. تیراندازی لحظه ای متوقف نمی شد. راه افتادیم، با اینكه می دانستیم امید برگشت نیست، ولی رساندن «آر. پی. جی» به «علم الهدی» ما را مصمم به پیش می برد. به جاده كه رسیدیم، توانستیم تانك هایی را ببینیم. به جز چند تایی كه در حال سوختن بودند، بقیه غرش كنان به پیش می تاختند.
چشمم به حسین (علم الهدی) كه افتاد، خستگی از تنم در آمد. آر. پی. جی بر دوشش بود و پشت خاكریز دراز كشیده بود. در امتداد خاكریز غیر از حسین حدود ده نفر دیگر هنوز زنده بودند واز همه گروه همین ده نفر مانده بودند. حتی یك جسد بر زمین نمانده بود.
پیدا بود كه بچه ها با گلوله مستقیم تانك ها از پای در آمده بودند. تانك های سالم از كنار تانك های سوخته عبور می كردند و به طرف خاكریز علم الهدی پیش می آمدند.
حسین و افرادش هیچ عكس العملی نشان نمی دادند. «روز علی» كه حسابی نگران شده بود، آر. پی. جی را از من گرفت و به تانك ها نشانه رفت. دست روز علی را نگه داشتم و گفتم: كمی دیگر صبر كن، شاید بچه ها برنامه ای داشته باشند و او پذیرفت.
تانك ها به حدود پنجاه متری خاكریز رسیده بودند كه یكباره حسین از جا بلند شده و نزدیك ترین تانك را نشانه گرفت. گلوله درست به وسط تانك خورد و آن را به آتش كشید. غیر از حسین دو نفر دیگر كه آر. پی. جی داشتند، دو تانك دیگر را نشانه رفتند و هر دو را به آتش كشیدند. بقیه تانك ها سر جایشان ایستادند و ناگهان خاكریز را به گلوله بستند.
خاكریز یكپارچه دود شد و بعید بود كسی سالم مانده باشد.
روز علی بلند شد و نزدیك ترین تانك را نشانه رفت و با اینكه فاصله كم بود، تانك را از كار انداخت.
قامت حسین دوباره از میان دود و گرد غبار پشت خاكریز پیدا شد و یك تانك دیگر با گلوله حسین به آتش كشیده شد. پیدا بود كه از همه افراد گروه فقط روز علی و حسین زنده مانده اند. حسین از جا كنده شد و خود را به خاكریز دیگر رساند. تانك ها هنوز ما را ندیده بودند. پیشروی تانك ها دوباره شروع شد. حسین پشت خاكریز خوابیده بود.
تانك به چند متری خاكریز كه رسید، حسین گلوله اش را شلیك كرد. دود غلیظی از تانك بلند شد. تانك دیگری با سماجت شروع به پیشروی كرد. روز علی كه آر. پی. جی را آماده كرده بود، از خاكریز بالا رفت و آن را هدف قرار داد.
تانك به آتش كشیده شد و چهار تانك دیگر به ده متری حسین رسیده بودند. حسین از جا بلند شد و آخرین گلوله را رهاكرد.
سه تانك باقیمانده در یك زمان به طرف حسین شلیك كردند. گلوله ها خاكریزش را به هوا بردند. گردو خاك كمی فرو نشست، توانستیم اول آر. پی. جی و سپس حسین را ببینیم. جسد حسین پشت خاكریز افتاده بود و چفیه صورتش را پوشانده بود.
یكی از تانك ها به چند متری حسین رسیده بود و می رفت كه از روی پیكر حسین عبور كند.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 🥀🕊قرارگاه شهدا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
@martyrscomp
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#در_محضر_فرمانده
#مقام_معظم_رهبری
من توصیه ام به #جوان_های عزیز این است که شرح حال #سرداران_شهید را بخوانید .
#سردار_شهید
#ولی_اله_چراغی
#نحوه_شهادت
برادر محکی همرزم و بیسیمچی #شهید_چراغی که در زمان #شهادت این #شهید بزرگوار همراه او بوده است از لحظات آخر حیات دنیایی #شهید_چراغچی میگوید : در جریان عملیات بدر ما در منطقه بهعنوان بیسیمچی آزاد بودیم و مأموریت داشتیم تا هر یک از مسئولین که قصد سرکشی به خط مقدم را دارند همراهی کنیم .
آن روز قرعه به نام من افتاد و به همراه آقا #ولی_اله عازم خط شدم .
با دیدن وی نیروهایی که تعدادشان حدود ۲۰ نفری میشد، روحیه تازهای گرفتند .
وضعیت در آن روز کمی سخت شده بود، از یک طرف بعضی فرماندهان تقاضای نیرو و مهمات داشتند و فشار بسیار زیادی بود و از طرفی هم دشمن پاتک بسیار شدیدی را آغاز کرده بود، به نحویکه به چهل یا پنجاه متری ما رسیده بودند و صدای شنیهای تانک را به خوبی میشنیدیم.
دشمن خاکریز را مورد هدف قرار داده بود.
ما با آنچه در دست داشتیم مقاومت کردیم تا جایی که تانکهای دشمن روی خاکریز آمد ولی نیروهای پیاده نظام و خدمه تانک فرار کردند.
غروب آن روز خاکریزی پشت خاکریز اول زدند و با ایشان جهت بررسی شرایط به آنجا رفتیم و #شهید_چراغچی نیازها را از طریق بیسیم به عقب اعلام کرد.
نماز مغرب را خواندیم و من مختصر استراحتی کردم.
وقتی بیدار شدم دیدم آقا #ولی هنوز در حال نماز است و این کار تا صبح ادامه داشت.
بعد از نماز صبح باز دشمن اقدام به پاتک کرد.
زمانی که وی برای بررسی وضعیت دشمن سر خود را از خاکریز بالا برد مورد اصابت گلوله قرار گرفت.
در آن شرایط وی را با موتور به عقب انتقال دادیم و چون سردار قالیباف وضعیت #شهید_چراغچی را از نزدیک دید دستور داد که وی را با بالگرد به تهران منتقل کنند که با خبر شدم در بیمارستان #شهدای تجریش بستری شده و در روز ۱۸ فروردین بعد از گذشت ۲۵ روز به درجه رفیع #شهادت نائل آمد .
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🕊🥀
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 #سردار_شهید #عثمان_فرشته #قسمت_سوم بطور يقين مي توان صلابتي را كه بدست آورده بود حاصل شجا
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#سردار_شهید
#عثمان_فرشته
#قسمت_آخر
#نحوه_شهادت
در 25 خرداد ماه سال 61 گروهي از همرزمان شهيد فرشته كه در پايين كوهي به نام تفين قرار داشتند از طريق بي سيم با شهيد تماس مي گيرند و موقعيت خطرناك خود را براي او گزارش مي دهند.
شهيد فرشته بعد از يك ساعت در همان محل حاضر مي شود و در پشت توپ 106 كه بر روي جيپ مخصوص شهيد قرار داشت، مستقر مي شود.
اما بعد از يكبار شليك كردن به طرف قله كوه كه مقر نيروهاي ضد انقلاب بود، توپ گير مي كند و ديگر عمل نمي كند.
در اين هنگام شهيد فرشته به پشت توپ مي آيد و موقعي كه مي خواهد نقص توپ را برطرف كند توپ عمل مي كند و آتش عقبه آن شهيد فرشته را در بر مي گيرد و پيكر مطهر او را تكه تكه مي كند.
آري همانطور كه شهيد بارها آرزو مي كرد تكه تكه شد و جنازه او در درون كيسه اي قرار گرفت.
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 🕊🥀
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#در_محضر_فرمانده
#مقام_معظم_رهبری
من توصیه ام به #جوان_های عزیز این است که شرح حال #سرداران_شهید را بخوانید .
#سردار_شهید
#ولی_اله_چراغی
#نحوه_شهادت
برادر محکی همرزم و بیسیمچی #شهید_چراغی که در زمان #شهادت این #شهید بزرگوار همراه او بوده است از لحظات آخر حیات دنیایی #شهید_چراغچی میگوید : در جریان عملیات بدر ما در منطقه بهعنوان بیسیمچی آزاد بودیم و مأموریت داشتیم تا هر یک از مسئولین که قصد سرکشی به خط مقدم را دارند همراهی کنیم .
آن روز قرعه به نام من افتاد و به همراه آقا #ولی_اله عازم خط شدم .
با دیدن وی نیروهایی که تعدادشان حدود ۲۰ نفری میشد، روحیه تازهای گرفتند .
وضعیت در آن روز کمی سخت شده بود، از یک طرف بعضی فرماندهان تقاضای نیرو و مهمات داشتند و فشار بسیار زیادی بود و از طرفی هم دشمن پاتک بسیار شدیدی را آغاز کرده بود، به نحویکه به چهل یا پنجاه متری ما رسیده بودند و صدای شنیهای تانک را به خوبی میشنیدیم.
دشمن خاکریز را مورد هدف قرار داده بود.
ما با آنچه در دست داشتیم مقاومت کردیم تا جایی که تانکهای دشمن روی خاکریز آمد ولی نیروهای پیاده نظام و خدمه تانک فرار کردند.
غروب آن روز خاکریزی پشت خاکریز اول زدند و با ایشان جهت بررسی شرایط به آنجا رفتیم و #شهید_چراغچی نیازها را از طریق بیسیم به عقب اعلام کرد.
نماز مغرب را خواندیم و من مختصر استراحتی کردم.
وقتی بیدار شدم دیدم آقا #ولی هنوز در حال نماز است و این کار تا صبح ادامه داشت.
بعد از نماز صبح باز دشمن اقدام به پاتک کرد.
زمانی که وی برای بررسی وضعیت دشمن سر خود را از خاکریز بالا برد مورد اصابت گلوله قرار گرفت.
در آن شرایط وی را با موتور به عقب انتقال دادیم و چون سردار قالیباف وضعیت #شهید_چراغچی را از نزدیک دید دستور داد که وی را با بالگرد به تهران منتقل کنند که با خبر شدم در بیمارستان #شهدای تجریش بستری شده و در روز ۱۸ فروردین بعد از گذشت ۲۵ روز به درجه رفیع #شهادت نائل آمد .
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 🕊🥀
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 #سردار_شهید #عثمان_فرشته #قسمت_سوم بطور يقين مي توان صلابتي را كه بدست آورده بود حاصل شجا
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#سردار_شهید
#عثمان_فرشته
#قسمت_آخر
#نحوه_شهادت
در 25 خرداد ماه سال 61 گروهي از همرزمان شهيد فرشته كه در پايين كوهي به نام تفين قرار داشتند از طريق بي سيم با شهيد تماس مي گيرند و موقعيت خطرناك خود را براي او گزارش مي دهند.
شهيد فرشته بعد از يك ساعت در همان محل حاضر مي شود و در پشت توپ 106 كه بر روي جيپ مخصوص شهيد قرار داشت، مستقر مي شود.
اما بعد از يكبار شليك كردن به طرف قله كوه كه مقر نيروهاي ضد انقلاب بود، توپ گير مي كند و ديگر عمل نمي كند.
در اين هنگام شهيد فرشته به پشت توپ مي آيد و موقعي كه مي خواهد نقص توپ را برطرف كند توپ عمل مي كند و آتش عقبه آن شهيد فرشته را در بر مي گيرد و پيكر مطهر او را تكه تكه مي كند.
آري همانطور كه شهيد بارها آرزو مي كرد تكه تكه شد و جنازه او در درون كيسه اي قرار گرفت.
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 🕊🥀
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#در_محضر_فرمانده
#مقام_معظم_رهبری
من توصیه ام به #جوان_های عزیز این است که شرح حال #سرداران_شهید را بخوانید .
#سردار_شهید
#ولی_اله_چراغی
#نحوه_شهادت
برادر محکی همرزم و بیسیمچی #شهید_چراغی که در زمان #شهادت این #شهید بزرگوار همراه او بوده است از لحظات آخر حیات دنیایی #شهید_چراغچی میگوید : در جریان عملیات بدر ما در منطقه بهعنوان بیسیمچی آزاد بودیم و مأموریت داشتیم تا هر یک از مسئولین که قصد سرکشی به خط مقدم را دارند همراهی کنیم .
آن روز قرعه به نام من افتاد و به همراه آقا #ولی_اله عازم خط شدم .
با دیدن وی نیروهایی که تعدادشان حدود ۲۰ نفری میشد، روحیه تازهای گرفتند .
وضعیت در آن روز کمی سخت شده بود، از یک طرف بعضی فرماندهان تقاضای نیرو و مهمات داشتند و فشار بسیار زیادی بود و از طرفی هم دشمن پاتک بسیار شدیدی را آغاز کرده بود، به نحویکه به چهل یا پنجاه متری ما رسیده بودند و صدای شنیهای تانک را به خوبی میشنیدیم.
دشمن خاکریز را مورد هدف قرار داده بود.
ما با آنچه در دست داشتیم مقاومت کردیم تا جایی که تانکهای دشمن روی خاکریز آمد ولی نیروهای پیاده نظام و خدمه تانک فرار کردند.
غروب آن روز خاکریزی پشت خاکریز اول زدند و با ایشان جهت بررسی شرایط به آنجا رفتیم و #شهید_چراغچی نیازها را از طریق بیسیم به عقب اعلام کرد.
نماز مغرب را خواندیم و من مختصر استراحتی کردم.
وقتی بیدار شدم دیدم آقا #ولی هنوز در حال نماز است و این کار تا صبح ادامه داشت.
بعد از نماز صبح باز دشمن اقدام به پاتک کرد.
زمانی که وی برای بررسی وضعیت دشمن سر خود را از خاکریز بالا برد مورد اصابت گلوله قرار گرفت.
در آن شرایط وی را با موتور به عقب انتقال دادیم و چون سردار قالیباف وضعیت #شهید_چراغچی را از نزدیک دید دستور داد که وی را با بالگرد به تهران منتقل کنند که با خبر شدم در بیمارستان #شهدای تجریش بستری شده و در روز ۱۸ فروردین بعد از گذشت ۲۵ روز به درجه رفیع #شهادت نائل آمد .
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 🕊🥀
🌷#نحوه_شهادت
شهید نوید صفری که برای انجام ماموریت سه ماهه به سوریه اعزام شده بودند پس از پایان ماموریت به درخواست خود شهید و با اجازه فرماندهان به دیرالزور البوکمال اعزام شدند.
شهید نوید صفری طی نبرد با تروریست های داعش در شهر البوکمال زخمی و به اسارت تروریست ها در آمد.
طی مدتی خبری از وی نبود تا اینکه با آزادی کامل شهر البوکمال از لوث تروریست های تکفیری در تاریخ 5 آذر ماه 1396 پیکر مطهر او شناسایی و مشخص شد که همچون سالار و سرور شهیدان ، مظلومانه به شهادت رسیده و سر از پیکرش جدا شده