فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸زیباترین گل جهان
🍁هر روز، قبل از طلوع خورشید، تو در قلب من طلوع میکنی.
🌺 هر روز به امید دیدن روی تو چشم میگشایم.
⛅️کی شود که صبحِ من با نگاه تو آغاز شود؟!
☘زودتر بیا! ای زیباترین گل جهان
🌼با آمدنت، جهان و جهانیان را زیبا کن.
#کلیپ
#مهدوی
#به_قلم_افراگل
#باصدای_صوفی
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨ارادت به امام زمان (عج)
🍃حسن خیلی به امام زمان (عج) ارادت داشت و نشانه ای از آن حضرت در زندگی اش مشهود بود. بالای همه نامه هایش می نوشت: «به نام خدا و به یا حضرت مهدی (عج).»
🍃🌸وقتی هم که می خواستیم بچه دار شویم. حسن خیلی مایل نبود. استخاره کردیم، آیه ای در مورد اعطای حضرت موسی (ع) به مادرش آمد. گفت: «اگر فرزندمان پسر باشد، موسی و اگر دختر باشد سوسن بگذاریم. »
در آن زمان سوسن نام خواننده ای مشهور بود. گفتم: «نه. گفت: پس نرگس. »
☘در هنگام شهادت هم اسم امام زمان (عج) از زبانش نمی افتاد.
راوی: همسر شهید حسن باقری
📚 ملاقات در فکه ؛ زندگی نامه شهید حسن باقری (غلام حسین افشردی) نویسنده: سعید علامیان صص ۳۶ و ۲۹۸ و ۳۰۹
#سیره_شهدا
#شهید_باقری
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨ بهترین ارث
✍️امام صادق علیهالسلام فرمودند:
🌿بهترین ارثی که پدران برای فرزندان خود باقی می گذارند 🔰
🌷#ادب است ،نه ثروت❌
زیرا ثروت رفتنی است و#ادب ماندنی.
📚کافی جلد ۸، ص ۱۵۰
#تربیت_فرزند
#ادب
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍گل پرپر
🍃صدای شریف او را به خود آورد: «رخساره! زود باش الان نماز شروع میشه. »
☘اشک در چشمان رخساره حلقه زد با صدای بغض آلود گفت:«عید چه؟حوصله ندارم.»
🌾_رخساره جان، هر اتفاقی که افتاد، نمیشه که دست از دین برداریم، بلند شو زودتر بریم.
🍂رخساره با چشمانی اشک بار آماده شد. زن و شوهر با هم راه افتادند؛ اما مقابل مدرسه دخترانه سید الشهدا ایستادند. این بار شریف مویه کنان با گفتن جان پدر کجاستی به سمت مدرسه رفت.
🍁رخساره به دنبالش دوید و گفت: « راه مصلی چقدر طولانی شد، از هر طرف که میریم به مدرسه می رسیم، شاید هم راه را گم کردیم.»
🎋کسی با صدای بلند گفت: « شریف، شریف»
🍃هر دو به سمت صدا نگاه کردند، یوسف همسایهشان بود: «من هم به سمت مصلی میرم بیایید با هم بریم.»
⚡️با هم شانه به شانه تکبیر گویان به طرف مصلی رفتند. مردم صف به صف نشسته بودند.
✨قلب رخساره و بسیاری از مادران فرزند از دست داده، آشوب بود. عید سعید فطر برای مصیبت زدگان فرق داشت؛ غمِ از دست دادن دخترانِ بی گناه، بمبگذاری روز ۲۵ ماه مبارک رمضان مقابل مکتبی به نام «سیدالشهدا» واقع در هزاره شیعه نشین دشت برچی کابل که بیش از ۸۵ نفر کشته شدند.
🌸رخساره با لبانی لرزان گفت :«خدایا دخترم روزه بود. گلم به عید نرسیده پرپر شد.
به ما مظلومان صبر بده و قلبمان را آرام کن.
همین برامون کافیه و با ظهور حجت حق (عج) جهان پر از عدل و داد میشه. »
🌾پیامبر صلیالله علیه و آله: «خداوند به وسیله مهدى (عج) از امت رفع گرفتارى مى کند، دل هاى بندگان را با عبادت و اطاعت پر مى کند و عدالتش همه را فرا مى گیرد. خداوند به وسیله او دروغ و دروغ گویى را نابود مى سازد. روح درندگى و ستیزه جویى را از بین مى برد و ذلّت بردگى را از گردن آنها بر مى دارد. »*
*بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۷۵
#داستانک
#مهدوی
#به_قلم_نرگس
🆔 @tanha_rahe_narafte
#بسم_الله
#یک_حبه_نور
🍂هندونهی زیاد، خوب نیست🍂
✨اصلا خدا مرگ و زندگی رو خلق کرده تا معلوم بشه کی بهترین عمل رو داره.
⚡️امام صادق عليه السلام درباره آيه 2 سوره ملک فرمود:
مراد عمل بيشتر نيست، بلكه مراد بهترين عمل است و آن انجام عمل است همراه با خشيت الهى و نيّت صادق و نيكوكارى.*
💫بنابراین:
ملاك عمل، كيفيّته نه كميّت.
🍉بهجای برداشتن دهتا هندونه با یهدست، یکی بردار ولی تا مقصد سالم برسون.
🍂یعنی:
مؤمنین باید بهترین رفتار رو داشته باشن تا به هدف خلقت برسن.
📣پس ای مؤمنین!
درهمه چیز بهترین باشین.
در تحصیل، در شغل، در ارتباط با خانواده، با دیگران، و......
✨الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ.
همانكه مرگ و زندگى را پديد آورد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد و اوست ارجمند آمرزنده.
📖سوره ملک آیه۲
📚*كافى، ج ۲، ص ۱۶
#تلنگر
#از_قرآن_بیاموزیم
#به_قلم_شفیره
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨زندگی نورانی
🌹باهوای دلپذیر بهار، گلهای باطراوات میرویند.
🌱چه گل شقایق و
چه گلهای پیچک و یاس.
☀️تا وقت ظهور جای یک گل همیشه خالیست.
تا نیاید مهدی فاطمه سلام الله علیهما زندگی دشوار ست.
🌈انشاءالله
لحظههای زندگیتان به دعای صاحب الامر (عج) نورانی.
#صبح_طلوع
#به_قلم_نرگس
#عکسنوشته_حسنا
🏵🪴🏵🪴
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨ملاقات خانواده شهدا
🍃وقتی سید حمید شهید شد، خیلی از مادران شهدا آمده بودند.
☘️می گفتند: سید حمید فرزند ما بوده و برایش داغداریم. تازه فهمیده بودیم که بعد از شهادت دوستانش، به مادران آنها سرکشی می کرده است.
📚پا برهنه در وادی مقدس، نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، چاپ اول- ۱۳۹۳؛ ص ۱۳۰
#سیره_شهدا
#شهید_میرافضلی
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
💠راز محبوبیت
✅زن و شوهر برای زندگی پایدار و سرشار از محبوبیت و آرامش، بهتر است آگاهیهای لازم را به دست آورند.
🔘زیرا بسیاری از مشکلات در زندگی مشترک بر اثر رفتارهای ناپختهی زن و شوهر اتفاق میافتد.
🔘از مهمترین اصول موفقیت در زندگی مشترک، احترام به یکدیگر است.
🔘زن و مرد تفاوتهای بسیاری با هم دارند؛ اما هر یک از زوجین به احترام و محبت همدیگر نیاز دارند و لازم است در برخورد خانوادگی فراتر از احسان یعنی بر مدار اکرام رفتار کرد.
🔹امام باقر علیهالسلام: «ان اکرمکم عندالله اشدکم اکراما لحلائلهم؛ گرامیترین شما نزد خداوند، کسی است که بیشتر به همسر خود اکرام کند و احترام بگذارد.»*
📚*وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۵۸، ح ۶
#ایستگاه_فکر
#همسرداری
#به_قلم_نرگس
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍پریشانی پروین
☘نور خورشید از لابلای پرده حریر سفید روی پارکت میدرخشید. پشت میز کارش مشغول طراحی لباس بود که گوشیاش زنگ خورد.
🍃 اسم پروین خواهرش روی صفحه نمایان شد. صدای گرفتهی او، نسرین را نگران کرد بدون درنگ پرسید: «پروین چیزی شده؟»
🌸_اگه کاری نداری، میشه بیایی کافه همیشگیمون که مجردی اونجا میرفتیم؟
🎋_یه پیام به محمد بدم، که با تو هستم بعدش راه میافتم.
⚡️نسرین کرایه را داد و از تاکسی پیاده شد. کافه در خیابان اصلی بود. چند قدم برداشت از پشت پنجره متوجه پروین شد.
☘وقتی پشت میز نشست از چهره او خواند که ناراحت و پریشان است. پروین تا خواهرش را دید بغضش شکست و شروع کرد: «چند ماهه سر خونه خودمونیم، ولی ناصر هر کاری مامان و باباش بگن، انجام میده و هی بهشون میگه عاشقتونم.»
🌺_خب، عیبش چیه؟
✨_من ... میخوام فقط عاشق من باشه.
🌾نسرین چند لحظه در سکوت نگاهش کرد. با کمی درنگ گفت: «لازمه از خواب غفلت بیدار بشی، تو چه نقشی تو زندگی اطرافیانت داری؟ »
🍃_دختر، خواهر، همسر.
🌸_خب، انشاءالله در آینده هم مادر.
🍃_خودت فکر کن، اگه مامان و بابا بهت نیاز داشته باشن چیکار میکنی؟
🍃پروین به حرفهایی که بینشان رد و بدل شد فکر کرد؛ اما نخواست به خواهرش بگوید که چه اشتباهی کرده است. یادش آمد که دیروز با اخم به ناصر گفت: «تو فقط نسبت به من وظیفه داری، نه کس دیگه.»
🌸نسرین بعد از این که قهوهاش را خورد به پروین گفت: «من باید برم کار طراحیام نصفه کاره مونده، به محمد هم گفتم که زود بر میگردم تا بچهها پشت در نمونن.»
🍃از هم خداحافظی کردند و هر یک به سمت خانهی خود راهی شدند. پروین در تاکسی فکر کرد و تأسف خورد: «با حساسیت بیجا، ناصر ازم دلخور شد.»
✨حرفهای نسرین در ذهنش طنین انداخت: «هر قلبی دری داره، درها برای کسی گشوده میشه که با محبت در بزنه؛ چون موفقترین روابط عاطفی با حفظ تعادل احترام و عشق، زیباست.»
#داستانک
#همسرداری
#به_قلم_نرگس
🆔 @tanha_rahe_narafte
#بسم_الله
#یک_حبه_نور
کی مسئولتره؟؟
#قسمت_اول
⚡️مردان سرپرست و نگهبان زنان هستند.
🍁حتی در یک گروه دو نفره کسی هست که جمعبندی میکند و امور را در دست میگیرد.
✨در خانواده این موقعیت به خاطر وجود خصوصیاتى مانند:
▪️ ترجیح قدرت تفکر مرد بر نیروى عاطفه و احساسات
▪️داشتنِ بنیه و نیروى جسمی بیشتر
▪️ تعهد مرد در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزینههاى زندگى، پرداخت مهر و تأمین زندگى آبرومندانه همسر و فرزند؛ مسئولیت سرپرستی به مردان سپرده شده است.
💡سپردن این وظايف به مرد نشاندهنده برتر بودن درجه انسانی او نیست بلکه صرفا به دلیل وجود صفاتی در اوست که زن بتواند با آرامش بیشتر به وظايف خود برسد.
✨الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْض وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ...
مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانی است به واسطه آن برتری که خدا برای بعضی بر بعضی مقرر داشته و هم به واسطه آنکه مردان از مال خود نفقه دهند...
📖سوره نساء، آیه۳۴
#تلنگر
#از_قرآن_بیاموزیم
#به_قلم_شفیره
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
💐بهار وجود او
🌱صبح آغاز دیگری است.
🎶 صدای گنجشکها آواز خوش و زیبایی که گوش را نوازش میدهد.
🌺گلها و سبزهها انگار رخت نو پوشیده اند و با آمدن بهار شاداب شده اند.
🌝ما هم به دنبال شادابی هستیم.
منتظر بهار وجود صاحبمان هستم.
☀️أََیْنَ صَاحِبنا؟؟!
#صبح_طلوع
#به_قلم_سرداردلها
#عکسنوشته_حسنا
☘🌺☘🌺
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨جایگاه اسم در رشد معنوی
🍃اسم خواهرم مهین بود و اسم من شهین. اردیبهشت ۱۳۶۰ بود. پدر و مادر علی آقا آمدند خانه ما. وکالت داده بودیم بروند پیش روحانی محل عقد موقت را جاری کنند.
🌸شب تولد حضرت زهرا (س) بود. مادرم داشت برای کاری می رفت بیرون. گفت: «شهین حاضر شو. به علی گفتم امروز بیاید و باهم بروید راهپیمایی.» همان جا بود که علی پیشنهاد کرد اسمم را عوض کنم. همان کاری که یکی دو سال بود می خواستم انجام دهم. علی چند تا اسم پیشنهاد کرد. نسیبه را انتخاب کردیم. قرار شد بعد از عقد دائم به خانواده ها بگوییم.
📚 نیمه پنهان ماه، جلد ۲۲؛ علی تجلایی به روایت همسر شهید، نویسنده: راضیه کریمی، ناشر: روایت فتح، نوبت چاپ: سوم- ۱۳۹۵؛ صفحه ۲۹
#سیره_شهدا
#شهید_تجلایی
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte